نقد وبررسی " درباره چرخش هسته اي غرب " روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 9 دیماه سال1386
"موش به سوراخ نمی رفت جاروب هم بر دمش بسته بود .اکنون با تهدید تحریم، ادعای صدور تکنولوژی انرژی هسته ای به منطقه شده است"
داستان بازی مضحک وتکراری پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی و ضد بشری آخوندی بیش از کمدی شده است. زیراکه بیش از 25 سال است که بطور پنهانی دنبال شده است وکلی هزینه ی بسیار سنگین صرف آن شده است ولی اکنون به جای بهره وری انژی سوخت رسانی که البته ساعت های خاموشی افزایش یافته است. تبدیل به یک چالش وتنش بین المللی و بحران شده است . بطوریکه در رأس همه مسائل وخواست ومطالبات سران ومسئولین رژیم قرار است و موجب بطور کلی فراموش شدن سایر مطالبات مردم ایران شده است و به دلیل با مطرح شدن پرونده ی هسته ای موجب شده است که جانشیی برای همه ی مسئولان رژیم قرون وسطائی ونامشروعشود تاکه پشت همین مسئله سنگر بگیرند وبه هیچک از مسئولیت های و قول های داده شده به مردم ایران پاسخگو نباشند وهر صدای اعتراضی را نیز سرکوب وخفه سازند. ضمن اینکه هرروز که از عمر ننگین این رژیم ترریستی مذهبی سپری می شود به دلیل ماهیت بحران زا وبحران زی بودنش وتخصص در صدور تروریسم وبنیادگرائی برای عبور از بحران ها داشن باعث شده است که بیشتر فضای کشورهای همجوار را ملتهب و ناآرام وآشوب زده کند ومنطقه ی خاورمیانه را ناامن وی ثبات سازد . بطوریکه همین تأکید و اصرار بر پیگیری پروژه ی هسته ای سرمقاله نویس گزارش کرده است که اکنون همه کشور های منطقه ترغیب و تشویق شده اند تاآنان نیز به دنبال دسترسی به تأسیسات انرژی هسته ای شوند. البته سرمقاله نویس این عامل تحریک اصلی را اروپا وآمریکا می داند ونه مسئولین هسته ای رژیم تروریستی آخوند که پیوسته تأکید واصرار بر ادامه ی آن کرده است .
بهرحالادعای وارونه ای که سرمقاله نویس کرده است این داستان که از موضع خر وخرما خواستن ومرگ خوبست ولی به شرط آنکه برای همسایه باشد . یعنی اینکه باید فقط این حق را سران رژیم تروریستی آخوندی داشته باشند که صاحب پروژه ی هسته ای باشند. ولی بقیه که باید از چنین حق مشابهی برخوردار باشند. جالب است که این داستان شده است شبیه آن طنزی که گفته می شود ملای از دست خود راضی بود که روزی در جمعی بطور عیر ارادی از خودش بادی رها کرده بود که مورد اعتراض وتمسخر حاضرین واقع شده بود.برای اینکه خودش را نشکند وعذر نکند . طلبکارانه وچرب زبانانه جواب داده بود باری چه می خندید یا اینکه عتراض می کنید؟ وبا سبک فلسفه بافی حوزوی افزوده بود که اگرآن باد رها شده چیزی خوبی می باشد . چرا فقطدر دل من باشد. این از انصاف بدور است که چرا فقط من از آن بهره ببرم ودیگران از آن محروم گردند؟ ولی اگر چنانچه نه اینگونه نیست وچیز بدی می باشد. خوب بازهم از انصاف وعدالت بدور است که فقط توی شکمم من باشد وموجب آزار من شود . بنابراین سرمقاله نویس چون خیلی زیادیخواه می باشد مدعیست که در دو وجهه آن باید متعلق به صاحب باد باشد . برای همین فقط برروی موضع مخالفت وزیر امور خارجه آلمان بر والتر اشتاين ماير وزير خارجه آلمان متمرکز شده وپیرامون آن مانور داده است که بلی آلمان مخالف طرح فرانسه و انگلیس و آلمان برای تب انرژی هسته ای دارشدن منطقه می باشد . زیرا که نگران شرایط بی ثباتی در منطقه می باشد که عاقبت طرح صلح آمیز سوخت هسته ای به دسترسی سلاح هسته ای ختم شود وغیر قابل کنترل گردد . البته سرمقاله نویس زحمت نمی کشد تا که در مورد ریشه ی اصلی رقابت ومسابقه ی سوخت هسته ای در منطقه توضیح دهد و سخنی بگوید که چه می تواند باشد یا اینکه کدام کشور می باشد؟ چگونه نمی خواهد که ریش آخوندهای حاکم وسپاه پاسداران در این مورد گیر کند وتوی دام یا تله بی افتد که در نهایت به سوخته شدن ریش وریشه راه ببرد.
بهرصورت سرمقاله نویس بدون آنکه همانگونه که تذکر داده شد بگوید که چرا مسئولان رژیم تروریستی آخوندی اصرار بر ادامه ی غنی سازی اورانیوم دارند که البته هدف پنهان شده لو رفته است که در راستای چه اهدافی می باشد؟ برای اینکه سر چشمه ی اصلی تحریک کردن یا هل دادن کشورهای همجوار در منطقه معلوم است که کدام کشور است که اینان نیز بالاجبار تشویق می کند تا که به سوی انرژی هسته ای بروند . ولی سرمقاله نویس با پاک کردن صورت مسئله ومطرح کردن مشتی سئوال های آنچنانی را مطرح کرده است که در پایان خواب نما شده است ودست به هذیان گوئی مشابه پاسدار احمدی نژاد در سازان ملل زده است که دو ستال دانش بومی هسته ای را با چاشنی عدالت بصورت مهرورزانه در حالت نورانی شده به بندگان خدا در سراسر جهان صادر کرد که اینهم خواب شده که دیده دارد لف لف خوری پنبه دانه می کند که ادعا کرده است اروپا از ترس و نگرانی انتقال کردن دانش هسته ای از سوی رژیم تروریستی آخوندی به شیخ نشین های منطقه است که دست پیش را گرفته است تا که عقب نماند. در صورتیکه مسئولین هسته ای رژیم تروریستی آخوندی خودشان در انتظار دریافت محموله های سوخت اتمی نیروگاه اتمی بوشهر از سوی روسیه می باشند که اکنون اینگونه کمدی ادعای وارونه ومضحک صدور تکنولوژی انرژیی سوخت رسانی با دانش انرژی هسته ای به منطقه کرده است تا که ثابت کند موش که نمی تواند خودش به سوراخ برود. ولی می تواند معجزه سا با جاروب بردمش بسته شده به سوراخ رود.
هوشنگ –بهداد
یکشنبه 9 دیماه سال1386

1386نقد وبررسی " در بستر اعتدال (يادداشت روز) "روزنامه ی کیهان یکشنبه 9 یماه سال وارونه گوئی یادداشت روز نویس در مورد آموزه های دینی و اخلاقی و رعایت اعتدال وپرهیز کردن از تفریط و افراط برای حذف رقیب دشمن دوست جازده شده"
دو صد گفته چون نیم کردار نیست . یا اینکه گفته می شود ماکیاول هم معتقد بود هدف وسیله را توجیه می کند . یا اینکه طلبه ها و آخوندها هم می گویند واعظ غیر متعظ ،یعنی آخوند ها که بر سر منبر می روند وبرای دیگران وعظ می کنند وپند واندرز می دهند. ولی هر گز خودشان به آنچه می گویند عمل نمی کنند. درست شبیه داستان 3 دهه گذشته است که آخوندهای منبری و روضه خان وگمنام دیروز که بر اریکه ی قدرت نشسته اند وحکومت فاشیستی مذهبی تشکیل داده اند وبه نام دین هرجنایتی را توجیه کرده اند وهرروز هم اوضاع اقتصادی ومعیشتی واجتماعی و.... مردم ایران بدتر کرده اند. در صورتیکه مدام تمام تربیون های این رژیم بربرمنش وتاریک اندیش و ضدبشر درخدمت نطاقی وخطبه خوانی های مرتبط با آموزش دادن وبیان کردن آموزه های دینی بوده است و همچون طلبه پاسدار یادداشت روز نویس روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی و سناریو وپرونده ساز کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری بطور سیستماتیک روضه های مبسوط خوانده اند واز پیامبر وعلی ونهج ابلاغه و قرآن وسنت واحادیث نق قول کرده و خطابه ها وعظ های بسیار مبسوط کرده اند. ولی عجیب است که حاکمان وخطابه خوانان نه اینکه خود به آنچه می گویند هرگز باور نداشته واقدام وعمل نکرده و نمی کنند، بلکه از آلوده ترین می باشند و نظام از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد ورشوه وتبعیض ورشوه گری می باشد . زیرا که اینان خودشان مسبب شرایط کنونی در جامعه می باشند وگستردگی فضای آلودگی و فساد را آنچنان گسترده وهمه گیر کرده اند که سید خندان خاتمی خطاب به مسئولین دولت کنونی است که ولنگاری و فساد در دولت نهم خیلی بیش از دولت مدعی اصلاح طلبان می باشد. همچنین اکنون در شرایطی که روند رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاهادر جامعه بیداد می کند که پاسدار احمدی نژاد بر خلاف مقاومت وایستادگی وتکذیب وانکار بیش از دوسال است که تورم وگرانی ولی ناچار شد که در مصاحبه ی تلویزیونی خود به آن اعتراف کند. البته با بهانه ی رفع مسئولیت از خود کردن عذر بدتر از گناهکار آورد و بانک ها را مسئول تورم وگرانی دانست .گوئی که بانک ها زیر کنترل دولت نمی باشند ومسئولیت نهائی پاسخگوئی همین پاسدار رئیس جمهور ورئیس دولت مدعی عدالت محور وتحول گرا نمی باشد. برای همین است که طلبه پاسدار یادداشت روز نویس به مناسبت عید غدیر از خصائل علی زیاد نقل قول کرده است و به آموزه های دینی و توصیه های اخلاقی و رعایت اعتدال وپرهیز کردن از تفریط وافراط اشاره نموده است . اما نگفته است که دلیل اینکه در طی 3 دهه گذشته با وجود این که مدام اینگونه آموزه های دینی از سوی حاکمان بیان شده وآنقدر از اخلاق و معنویات و اخروی وحالات روحانی مذهبی وارجحیت آن گفته شده است که حتی پیروان خمینی ظاهراً وشیادانه وعوامفریبانه برروی دست خمینی بلند شدندکه جانماز آب کشیدند که اقتصاد را به خر حواله داده بود تااینکه در فکر اجرای مناسک اخروی بر مسائل دنیوی ترجیح داده شود . اما در عمل شاهد می باشیم که چگونه آخوندهای حاکم وآقازاده های شان با شرکا وفرمانده های سپاه پاسداران صاحب ثروت های نجومی و بادآورده های غیر قابل تصور رسیده اند تسلط کامل بر 80% درآمد ناخالص ملی سرانه ی کشور دارند و در مقابل پدیده های شومی همچون آقازاده پروری، دختران فراری از خانواده ها وکودکان وزنان خیابانی وتجارت سکس وخرید وفروش زنان در شیخ نشینان منطقه و بیکاری وفقر وتبعیض و شکاف عمیق اختلافات طبقاتی هر گز سخنی نمی گوید که اینان محصول کدام تصمیم گیری های حاکمان در 3 دهه ی گذشته می باشد و چراشرایط طاقت فرسا وتحمل ناپذیر اقتصادی آنگونه شده است که آخوند مفیدی امام جمعه شهرستان گرگان مدتی پیش در خطبه ی نماز جمعه خود اعتراف کرده بود که ضریب میان بهره وری ثروتمندان با فقرا وتهی دستان جامعه به 25 برابر رسیده است؟ در صورتیکه نه اینکه طلبه پاسدار یادداشت روزنویس سخنی در مورد علت این وضعیت حاکم در جامعه نگفته است، بلکه طوری نظر داده است که حکومت در اختیار وکنترل مخالفین می باشد وولی فقیه و سایر مسئولین رژیم تروریستی آخوندی مسئول شرایط کنونی نمی باشند که اینگونه عوامفریبانه از آموزه ای دینی واخلاقی وافراط وتفریط گفته است:
"در آموزه هاي ديني و توصيه هاي اخلاقي و همچنين در سيره و سنت انبياء و اولياء الهي (عليهم السلام) يكي از نكاتي كه به طور ملموس و برجسته قابل درك و مشاهده است، پرهيز از افراط و تفريط و رعايت اعتدال و ميانه روي در همه جنبه ها و ابعاد زندگاني فردي و اجتماعي است. اين در حالي است كه با مطالعه تاريخ، ملاحظه مي شود كه يكي از انحرافات و آفاتي كه همواره زندگاني انسان را مورد تهديد قرار داده و بشريت از رهگذر آن آسيب ها و خسارت هاي فراوان ديده و فاجعه ها و شكست هاي بزرگ را متحمل شده، عدم رعايت اعتدال و غرق شدن در ورطه تندروي ها و كندروي ها بوده است "
همانگونه که اشاره شد طلبه پاسدار هرگز کوچکترین به ریشه وعلت های شرایط موجود حاکم بر جامعه نکرد ه ونگفته است که عاملین وآمرین اصلی شرایط موجود کیستند ؟ ضمن اینکه سوء استفاده ی ابرازی از مردم کرده ولی ناخواسته مرز مردم مؤمن را با حاکمان دزد وغارتگر وجانی و شیادان تصویر مارکش ومار قالب کن را اینگونه مشخص و بیان کرده است :
"سال هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي نشان مي دهد كه يكي از اصلي ترين رموز ماندگاري در تداوم حركت پر خروش و مومنانه مردم ايران و آنچه باعث شده توطئه هاي رنگارنگ دشمنان كينه توز آن راه به جايي نبرد، پافشاري بر اصول با رعايت اعتدال و عقلانيت بوده است. در واقع اعتدال خود يكي از اصول انقلابي است كه منبعث از آموزه ها و آرمان هاي دين مبين اسلام است. و اين درست برخلاف تفكر برخي افراد و جرياناتي است كه تصور مي كنند اعتدال به معني دست كشيدن از بخشي از اصول است. حال آنكه اعتدال به معني پرهيز از افراط و تفريط و حركت در بستر اصول است و اين انحراف از آن به هر سمت و سويي كه نفع دشمنان را به دنبال خواهد داشت. اين است كه مي بينيم بيگانگان كه خواهان استقلال و سربلندي اين سرزمين نيستند، از عقلانيت و اعتدال گرايي انقلاب ما خشمگين مي شوند و مثل هميشه تاريخ وقتي در مصاف روياروي كاري عليه آن از پيش نمي برند، به تندروي ها و كندروي هاي داخلي دل مي بندند و با تحريك چنين عناصري در كمين فرصت براي زدن ضربه از درون و تحقق اهداف شوم خود مي نشينند. همين اوايل هفته گذشته بود كه خوانديم و شنيديم كه يكي از سناتورهاي آمريكايي به صراحت اعلام كرده كه آمريكا بايد در ايران از «تندروها»، حمايت كند!"
بالاخره اینکه بازهم طلبه پاسدار یادداشت روزنویس بیشتر دست به خود زنی زده است . برای اینکه وی آنگونه نسخه تجویز کرده است که نیرو یا امدادهای غیبی غیر از حاکمان جنا یتکار بر سر قدرت بوده اند که خط و خطوط تفریط وافراط گیری ها وبیرون از اعتدال را در 3 دهه گذشته اجرا کرده اند و نقش ولی فقیه فقط مدادپاک کن بوده است که وظیفه داشته است خلاف و نایات وخیانات واشتباه وغلط کاری ها ها ی دیگران را پاک وپرونده ی ننگین شان را سفید جلوه دهد که اکنون طلبه اسدار یادداشت روز نویس وظیفه دارد که گزارش آن را بطور وارونه وطلبکارانه بیان کند البته می بایست که رقیب دربست مقصر جلوه داده شود. برای همینبه مسئولین هشدار داده است که چون زمان خطیر نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم در پیش است می بایست آگاه باشند که دشمن به جای دوست ننشیند .یعنی اینکه می بایست جلوی ورود تندروهای دوم خرداد دشمن وعاممل بیگانه خوانده شده به مجلس هشتم گرفته شود که یادداشت روز نویس شیوه ی اجرای نسخه ی عملی آن اینگونه تجویز شده است"
اگر بپذيريم كه افراط و تفريط آفت جامعه و خطري است كه از درون انقلاب مردم ايران را تهديد و دشمنان ما را اميدوار مي كند، وظيفه داريم كه سخت مراقب اين آفت خطرناك باشيم به ويژه كساني كه مسئوليتي در امور و عرصه هاي مختلف دارند، در باره مقابله با اين تهديدها وظيفه اي سنگين تر برعهده دارند. براي مثال در مسائل سياسي، بحث هاي رسانه اي، رقابت هاي انتخاباتي و بالاخره عملكردهاي اجرايي و... بايد آني از خود و عملكرد خود غافل نباشيم و از افراط و تفريط بپرهيزيم و اجازه ندهيم سياست زدگي آنچنان ما را از خود غافل كند كه مرزبندي ما با بيگانه حفظ نشود، دشمن جاي دوست بنشيند و يا حل مشكلات عديده جامعه و مسائل روزمره زندگي مردم، تحت الشعاع رقابت هاي سياسي و درگيري هاي جناحي قرار بگيرد. واقع بيني به كناري گذاشته شود و به حق و راستي عمل كردن، تحت تاثير خوش بيني هاي مفرط و بدبيني ها و سياه نمايي هاي مغرضانه واقع شود و خلاصه چنان در وادي پست و مقام هاي دنيوي و آرزوي رسيدن به آنها غرق شويم كه آخرت را يكسره فراموش نماييم و... كه حداقل پيامد منفي چنين رويكردي تخريب چنين سياست و سياستمداران در نزد مردمي است كه در تاريخ و در نزد جهانيان به اعتدال و عقل گرايي و صاحب تشخيص بودن شهره اند."
در خاتمه اینکه همانگونه که در ابتدای نوشتار یاآوری شد دین وادعاهای عوامفریبانه ی آموزه های دینی واخلاقی و تفریط وافراط ورعایت اعتدال که طلبه پاسدار یادداشت روزنویس تجویز کرده است سیله در راستای هدف است . زیرا که بدون آنکه مطلقاً به دلایل ریشه ها وعلت ها پرداخته شود که در 3 دهه گذشته قدرت در اختیار چه کسانی بوده است؟ مسئول شرایط کنونی کیستند ونقش وقدرت واختیارات ولی فقیه چه بوده ومی باشد؟ مگر رژیم بدون وجود ولی فقیه امکان دوام می توانسته داشته باشد؟ مگر جنگ جناح قدرتی که اکنون ادامه دارد درست که بیش از 3 دهه نیست که ادامه داشته است . البته بیش از دو سال است کهنظام یک دست شده است و قدرت را جناح موسوم به اصولگرای حاکم وابسته به ولی فقیه در اختیار خود دارد و رقیب از صحنه ی قدرت حذف شده ودشمن افراطی بیرون از اعتدال در خدمت بیگانه خوانده شده است . ولی از ابتدای شکل گیری این نظام شوم وپلید هردو جناح در کنار هم برمسند قدرت بوده اند و بطور مشترک مسبب شرایط کنونی می باشند وآنگونه نیست که طلبه ی پلسدار یادداشت روز نویس یک تنه به قاضی رفته و راضی بازگشته باشد وبتواند که همه کاسه وکوزه را بر سر رقیب بشکند وبرای اینکه شرایط قبضه و انحصاری بودن قدرت را حفظ کند تأکید شده است که مسئولین می بایست روش برگزاری خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم طوری باشد که جلوی ورودی نامزدان تندروی سیاسی افراطی دوم خرداد به مجلس گرفته شود . چونکه اینان عاملان دشمن جا نشین شده ی دوست نامیده شده اند که می بایست با هشیاری و آگاهی مسئولین از ورودشان جلوگیری به عمل آید که هم معنی ومفهوم روضه ی آموزه های دینی واخلاقی وافراط وتفریط بیشتر مشخص می شودکه پاسدار طلبه ی یادداشت روز نویس مطرح کرده است و هم اینکه مسیر برگزاری خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم را ترسیم کرده است که چگونه می باشد. همینطور مشخص شده که قرار است که چگونه تمهیدات ودسیسه ها ئی اتخاذ گردد تا که زمینه تقلبات بس گسترده برای حذف کامل رقیب ومشروعیت تراشی رژیم قرون وسطائی نامشروع آماده گردد که بتوان با رأی سازی به همان میزان که ولی فقیه می خواهد دست یافت وموجب مشروعیت تراشی رژیم جهل وجنگ وجنون وقتل وغارت وخرافه پرست شود.
یکشنبه 9 یماه سال 1386 هوشنگ - بهداد
توضیح کوتاه با بازخوانی و بازتاب دادن مجدد نقد وبررسی دوباره ی یک یادداشت روز7 آذر-86
به مناسبت طرح ترور خانم بی نظیر بوتو در پاکستان بی مناسبت دیده نشد که دوباره نقد وبررسی یادداشت روز 7 آذر بازتاب داده شود. چونکه در این نقد به نکاتی اشاره شده بود که نمی تواند بی ربط به اتفاقات کنونی در پاکستان باشد . به خصوص اینکه پس از برگزاری کنفرانس صلح آناپولیس درآمریکا که منجر به افزایش بیشتر ایزولگی رژیم تروریستی آخوند ی شد وپس ازآن گسترش موج ناامنی ها واقدامات تروریستی در عراق وانفجارات در لبنان ونا آرمی های خیابانی در بحرین و موشک وراکت پرتاب کنی حماس و جهاد اسلامی به خاک اسرائیل در فلسطین را شاهد بوده ایم . بالاخره اینکه ترور خانم بی نظیر بوتو در پاکستان رخ داده شد که می تواند به همان تهدید خطبه ی عید فطر ولی فقیه رهبر خامنه ای در تهران راه ببرد ومنتهی شود که ایشان تهدید کرده بود اگر چنانچه رهبران کشورهای منطقه در این کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس آمریکا شرکت کنند . در داخل کشورهای خودشان دچارآشوب ونا آرامی ها خواهند شد کهاکنون اتفاق افتاده است.
هوشنگ – بهداد
دیماه8 1386
نقد وبررسی " نياز امروز پاكستان (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه 7 آذرماه سال –1386"تلاش برای صدور بحران به پاکستان و دامن زدن به آن برای قبضه کردن بمب های اتمی این کشور"
معلوم نیست که خانم بی نظیر بوتو انگلیسی یا آمریکائی می باشد . زیرا مطبوعات وابسته به جناح حاکم هر دواتهام را به ایشان زده اند. عجیب اینکه جریانی که همچون باند دزد وغارتگر مؤتلفه ی انگلیسی که خودش سابقه در زد و بند با انگلیس دارد و اکنون نیز می داند که اکنون باند آخوندهای اطلاعاتی- امنیتی انگلیسی هست که در ایران قدرت را قبضه کرده وخودش نیز حامی همین باند حاکم انگلیسی می باشد. ولی آنگونه ادا و اطوار از خودش در می آورد که گویا رژیم تروریستی آخوندی ضد انگلیس می باشد . یا اینکه پاسدار یادداشت روز نویس خانم بی نظیر بوتو را 6 دانگ آمریکائی دانسته است و نظری همچون پاسدار برکنار شده ی انگلیسی علی لاریجانی داده است که اخیراً در دانشگاه مدعی شده است که شیخ نشین ها و کشورهای عضو شورای منطقه ی خلیج فارس آمریکائی می باشند. در صورتیکه یک آقازاده ی عراقی و مهره انگلیسی که سخنگوی سابق وزارت امور خارجه بود یعنی حمید رضا آصفی سفیر اکنون خودش یکی از همین کشورهای عربی می باشد که رابطه ی بسیار نزدیک با دولت انگلیس دارد . در هر صورت اکنون که پاسدار یادداشت روز نویس بی خیال بررسی مطالبات مردم ایران شده است و عجیب پس از رئیس جمهور شدن پاسدار غلامک پاسداران وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد دچار دگر دیسی و چرخش 180 درجه ای در یادداشت های روز شده است. زیرا به جزاینکه معاون مدیر مسئول روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کبهان سرباز جو حسین شریعتمداری پاسدار محمد حسین صفار هرندی وزیر سانسور و تفتیش عقاید ارشاد شده است و گلوی قلمزنان مطبوعات دوم خردادی را می فشرد و قلم های روزنامه نگاران ونویسندگان دگر اندیش را می شکند تا هیچ سخنی انتقادی اقتصادی نسبت به عملکرد این دولت ننویسند که ادعای عدالت محوری وتحول گرائی دارد و کابینه اش عاشقان خدمت به مردم ونه همچون رقیب مغلوب جزو شیفتگان قدرت می باشند . همینطور یک قلمزن دیگر این روزنامه سفیر برزیل شده است و سیاست ضد استکباری مدل پاسدار احمدی نژاد و رهبر ولی فقیه و ورق پاره ی کیهان را در در حوزه ی آمریکای لاتین تبلیغ و بسط و توسعه می دهد که دقیقاً در راستای جهانی شدن احمدی نژاد می باشد. همینطور قلمزن دیگر به نام محمد جعفر بهداد معاون اطلاعاتی و خبررسانی دفتر رئیس جمهور شده است. اخیراً نیز سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری به عنوان بهترین منتقد مطبوعاتی دولت از رئیس جمهور جایزه دریافت کرده است .
بنابر این نیاز نیست که اکنون همچون دوران خاتمی و اصللاح طلبی مخالفت با توسعه ی سیاسی شود و از موضع دلسوزی برای مردم اشک تمساح ریزی کند واز فقر اجتماعی و گسترش بیکاری و کارتن خوابی و رشد تورم وگرانی و حاشیه نشینی و فقر رو به فزونی ونابسامانی های اجتماعی و اقصادی و معصلات معیشتی مردم بگوید و انتقاد کند و در برابر از خدمات اصول گرایان از جمله پاسداران احمدی نژاد بگوید وتبلیغ کند که بلی شهردار مردمی و ساده زیست است که هر روز با مردم تهران دیدار دارد و از خدمات انجام شده و در میان مردم بازدید می کند. خلاصه فراموش شده است که یاد آوری گردد که رئیس جمهور کنونی و شهر دار سابق تهران آنقدر سر گرم خدمتگزاری به مردم تهران بود که اصلاً متوجه نشد که چگونه مبلغ ناقابل 350 میلیارد تومان اختلاس کرد و کلی قرار داد با شرکت لاستیک فروشی با اخوی در تهران وکرج بست. البته به دلیل همین تجربه بود که ایشان پس از رئیس جمهور شدنش موفق شد با پرده بازی و چند بار استخاره کرن وبد آمدن نتواند نامزد مناسب برای وزارت نفت به مجلس معرفی کند تا که بتواند رأی اعتماد کسب کند . زیرا یک پاسدار همکار معرفی کرد که به دلیل صاب ثروت های کلان باد آورده بودن از سوی رقبای مجلس پذیرفته نشد ناچاراً به عنوان مشاور اقتصادی رئیس جمهور همچون سبزی ومیوه فروش قصاب محله انتخاب شد و جزو مشاوران اقتصادی رئیس جمهور بسیار مکتبی و ساده زیست و مدعی عاشق خدمتگزاری به مردم در دولت عدالت محور قرار گرفت. آری به همین دلیل است که اکنون قلم بر دستان و پاسداران یادداشت روز نویس شده فرجه دارند که از دولت به جای انتقاد دفاع کند . زیراکه پاسدار رئیس جمهور بطور تخته گاز از پروژه ی هسته ای دفاع می کند که دربست تأسیساتش در اختیار سپاه پاسداران است و دعوا ونزاع اصلی با رقیبان دوم خردادی همین بود که این تأسیسات در اختیار انحصاری سپاه پاسداران قرار گرفته شود تا هرچه زودتر قادر باشد رژیم تروریستی آخوندی را صاحب بمب اتمی کند. اکنون نیز به همین مناسبت پاسدار یادداشت روز نویس از هوای تازه برای مردم پاکستان گفته وچشم طعمه به بمب های اتمی پاکستان دوخته که تنها کشور مسلمان صاحب بم اتمی می باشد و دست به تحلیل رقابت ها وتنش های داخلی پاکستان زده است در این راستا اینگونه از اوضاع و شرایط پاکستان تحلیل داده ارائه کرده است :
"در يك جمع بندي ساده مي توان بي نظير بوتو را نماينده جريان ليبرال و غربزده و صد در صد مورد وثوق جريان سلطه، مشرف را نماينده جريان ملي گراي سكولار و ديكتاتورمنش كه همچون همتايان جهان سومي خود در نهايت قبله اش غرب سلطه گر است، و نواز شريف را نماينده جريان متعصب طالباني كه اگرچه خدمات شاياني به منافع راهبردي غرب د ر منطقه كرده ولي امروز يك دشمن بالقوه به حساب مي آيد، دانست."
اما پاسدار یاداشت روز نویس پس از کلی بد گوئی از مدل حکومت سکولار و لیبرال در پاکستان کردن که مشابه ی این بدگوئی را به شیوه ای دیگر علیه ی تند روهای دوم خردادی در ایران دنبال می شود . در ادامه ضمن چشمک زدن به قدرت گرفتن حامیان طالبانی در پاکستان با ذوق زدگی زیاد مبنی که پاکستان تنها کشور مسلمانی می باشد که دارای بمب اتمی می باشد اهداف خاص نهفته در پشت پرده دنبال می شود . زیراکه پاسدار یادداشت روزنویس اعتراف کرده بالاخره با نوید اینکه 3 دهه از رژیم تروریستی آخوندی در ایران سپری شده است و افزوده مردم پاکستان خسته از سپری کردن 3 آزمون رقیب در پاکستان می باشند . بنابراین اینگونه نوید هوای تازه مدل ولایت فقیه جمارانی را برای مردم پاکستان پیش بینی نموده وبه آنان هدیه کرده است:
نتيجه جدال هاي چند ماه گذشته -كه احتمالا تا سال ها ادامه خواهد يافت- هرچه باشد، به سود توده هاي عظيم مردم پاكستان نخواهد بود، اگرچه آمريكاييان هيچ مشكلي با اين وضع ندارند. افزايش فقر و تشنج و عقب ماندگي در ميان مردم مسلمان اين كشور پرجمعيت نه تنها آسيبي به آنها نمي رساند، بلكه حتي در بدترين شرايط قابل پيش بيني يعني قدرت گرفتن جريان طالباني، بهانه مداخله مستقيم نظامي مدعيان دروغين صلح و مبارزه با تروريسم را در يكي ديگر از كشورهاي جهان اسلام فراهم خواهد ساخت.درست به همين دليل است كه ناظران سياسي درميان گرد و خاك ناشي از دعواي قدرت ميان جريان هاي سياسي، با شگفتي شاهد سكوت معنادار ملت 160 ميليوني پاكستان هستند.مردم پاكستان از هرگرايش مذهبي، قومي و سياسي در سه دهه اخير حضور سه جريان ياد شده را در رأس هرم قدرت آزموده اند و اكنون چشم انتظار يك تفكر جديد هستند، تفكري كه با رشد و حاكميت يافتن آن، شاهد شكوفايي علمي و اقتصادي، كاهش فقر، جدايي از غربزدگي و رسميت يافتن استقلال واقعي كشور، بيرون آمدن از انزوا و نجات يافتن از افراطي گري مذهبي و درگيري هاي قومي، تأمين نيازهاي ديني راستين و تضمين آزادي هاي مشروع سياسي و اجتماعي باشند. نياز امروز پاكستان، يك هواي تازه است و شامه حساس اين ملت بزرگ، آن را در مرزهاي غربي خود يافته است. نياز مردم پاكستان به اين هواي تازه اگر چه سه دهه گذشته همواره سركوب و پايمال شد ولي از نخستين روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي ايران در قالب باشكوهترين و زيباترين صحنه هاي استقبال از دولتمردان جمهوري اسلامي و تظاهرات حمايت آميز از ملت مجاهد ايران، رخ نشان داد؛ انتظاري كه بعد از سه دهه پرماجرا، هنوز به قوت خود باقي است.
درخاتمه اینکه اینگونه که سرباز جو پاسدار یادداشت روز نویس شرایط ووضعیت منازعات ورقابت انتخابات وقدرت گیری در داخل پاکستان را بررسی کرده وتحلیل داده است . به نظر می رسد هم اینکه می توان اثر انگشتان عوامل رژیم ترروریستی آخوندی در منازعات ودرگیری های پاکستان را می توان مشاهده کرد . هم اینکه می شود نگرانی ووحشت از تشکیل حکومت دمکراتیک وسکولار در پاکستان را فهم کرد که نکند تأثیر گذار در ایران باشد . برای همین است که سربازجو پاسدار یادداشت روزنویس در پایان یادداشت روز خود دوای درد و حل معضل پاکستان و مردمش را نه در حکومت دمکرات و سوکولار، بلکه مدل سیستم سرکوبگر رژیم تروریستی آخوندی به عنوان هوای تازه دنبال و پیشنهاد و آرزو کرده است . بنابراین به دلیل اینکه پاکستان دارای سلاح اتمی می باشد و رژیم تروریستی آخوندی هم سخت درگیر بحران هسته ای می باشد وتخصص عجیبی در بحران سازی و صدور آن با ترروریسم و بنیادگرائی در منطقه و کشورهای همجوار وبهره برداری کردن از آن دارد . بعید نیست که تلاش می شود دامنه ی بحران وآشوبگری ها به داخل پاکستان منتقل شود که کشورهای همجوار ومنطقه و غرب می بایست هشیار باشند که فرصت به رژیم تروریستی ندهند تا که بحران جدید دیگری همچون جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل یا در گیری ونزاع میان ساف و حماس یا مشابه ی عراق و لبنان را برای عبور از بحران هسته ای اش در پاکستان به وجود آورد
.
هوشنگ - بهداد
چهار شنبه 7 آذرماه سال –1386
نقد وبررسی " عبرت يا ترفند(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهارشنبه 5 دیماه سال 1386
"چگونگی نفوذ وشل کردن خط کسری کمربند میان صورت ومخرج ونمایان کردن آثار وعلائم گلابزدگی ها"
گفته می شود که کمربند خط کسری یا خط خائل یا مرز میان صورت ومخرج می باشد که یک نوع توازنی را میان صورت ومخرج ایجاد می کند . اکنون که فضای ملتهب تبلیغات خیمه شب بازی مجلس هشتم مجلس ی وجود دارد. از سوی مبلغان وجارچیان تبلیغاتی حاکم فشار گاز انبری بر رقیب وارد می شود . بوریکه هرگونه که جریان مغلوب دوم خردادی تلاش می کند که کمربند را سفت ومحکم کند تا که با پاک کردن صورت مسئله وحفظ مخرج علائم برخی از گلابزدگی های ناشی از اتخاذ تاکتیک بیرون نریزد وهویدا نشود و رنگ زرد آشکار شده موجب لو رفتن تاکتیک و شگرد ها نشود. ولی سربازجو پاسدار خبره یادداشت روز نویس با تجربه، خیلی زود از رد گیری کردن آثار زردی های نمایان شده و وجود غضنفرهای گلزن تیم رقیب همچون آخوند کروبی آثار زردی های گلابزدگی را پیگیری می کند و زود به کمر بند گلابزده وشل شده می رسد وبا دستکاری کردن صورت و بازی کردن کردن با مجرج کسر همه ی نقشه وطرح رقیب را بر هم می ریزد تا که بقول خودش ترفند رقیب را برای عبرت آشکار کند. لذا با این دستکاری کردن صورت مسئله وبازی کردن با مخرج سراینگونه با نامه ی سرگشاده ی آخوند کینه جوی و قدرت وثروت پرست و تواب وسپای گوی زمان شاه کروبی علیه ی رقیب تند رو خوانده ی شده ی دوم خرادی ها مانور داده شده وترفند آنان را نقش بر آب کرده است :
"ديروز نيز نامه سرگشاده يكي از اعضاي شوراي مركزي حزب اعتماد ملي در رسانه ها منتشر شد كه با حمله به رفتارهاي افراطي اكثريت مجلس ششم، آنان را تازه از راه رسيده هايي خطاب كرد كه با انحصارطلبي و مديريت هاي استصوابي براي رسيدن به هدفشان دست به هر كاري زدند و با هركس كه فكر مي كردند تابع آنان نخواهد شد، رفتاري جفاكارانه داشتند."
خلاصه طلبه پاسدار یادداشت روز نویس در ازای نقد کردن عملکرد رقیب شکست خورده، به موازات آن بدون آنکه ضمن انتقاد کردن به عملکرد اصلاح طلبان تند رو در زمان خاتمی را که تکرار وبه نقد کشانده است کوچکترین سخنی به برنامه ریزان هر روز یک بحران در دوران خاتمی کند ویا بگوید که سعید حجاریان بدست کی وبرای چه ترور شد؟ قتل های زنجیره ای چرا تدارک دیده شد وعاملان وآمرانش چه کسانی بودند ودر راستای چه اهدافی بود و بیشمار مورد های فراوان مشابه ی دیگر اشاره ای به شود. ؟ یا اینکه حتی به عملکرد وراندمان دولت مدعی عدالت محوری کنونی اشاره ی کند یا سخنی بگوید. یا اینکه بالاخره بگوید که سرنوشت بحران هسته ای چه خواهد شد. ولی با وارونه گوئی کردن و اتخاذ با همان سیاست فراموشکاری با آمریکا در اشغال افغانستان وعراق ونسبت دادن همه ی اقدامات تروریستی وبحران سازی وتنش و آشوب گری های برنامه ریزی شده در عراق ونسبت دادنش به نیروهای نظامی آمریکا در عراق، اکنون نیز عملکرد برنامه ریزان سیاست چراع خاموش یا کودتاگران خزنده وخاموش دربست عملکرد های خودشان را نیز ضمیمه ی عملکرد وموضع گیری های دو خردادی های تند رو خوانده شده گذاشته شده و به حساب اینان ریخته شده است و پس از مانور دادن با نامه ی سرگشاده ی کروبی به حزب مشارکت اسلامی وتبدیل کردن آن به ابزار تبلیغاتی واهرم چماق وفرود آوردن آن بر سر حزب مشارکت اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم پیمانش که چرا اهداف سکولار داشتند وبهمین مسیر حرکت می کردند تا که نظام را در نهایت به سکئلاریسم سوق دهند و در نهایت با نقل قول کردن و آویزان شدن به گفته ی ولی فقیه که اینان جاده صاف کن دشمن اند و با تجویز وتأکید کردن برخورد با این عاملین دشمن وجاه طلب ومبارزه کردن با اینان، بالاخره اینگونه جمع بندی کرده و توضیح وتشریح داده است :
"اگر نگاهي به پرونده برخي از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب و مشاركتي ها بيندازيم، به وضوح پرچمداري حركت هاي گوناگون افراطي را در ميان آنان مي بينيم. جرياناتي چون؛ چاپ نامه منسوب به سعيد امامي در روزنامه سلام و پيامد آن آشوب هاي خياباني 81تير و حضور و خط دهي بعضي از مسئولان وقت آن روز مثل معاون وزير كشور در جمع آشوبگران، توهين به مقدسات توسط آغاجري و حمايت بي قيد و شرط سازمان متبوعش و جمع افراطيون اصلاح طلب از وي، توهين به مقدسات ديني و اعتقادي مردم در روزنامه هاي وابسته به جريان افراطي كه تأسي به امام حسين(ع) در شهادت طلبي را نوعي نگرش خشونت گرايانه مي خواندند و يا زيارتنامه هاي آن حضرت را عاميانه و شامل انتقام گيري و اختلاف و وسيله كينه توزي شيعيان برمي شماردند و يا در جاي ديگر -نستجيربالله- گفتار حضرت فاطمه(س) را فاقد ظرفيت لازم براي الگوي زنان امروز معرفي مي كردند، كنفرانس برلين، جشن ايران زمين اهواز و از همه مهمتر ناكارآمد كردن قوه مقننه از طريق گذراندن وقت مجلس به مباحث تند سياسي كه تا سرحد تحصن و تعطيلي مجلس پيش رفت و دهها نمونه ديگر.افراطيون سعي داشتند نسخه سكولاريزه كردن نظام را جايگزين اصل محكم ولايت فقيه و هويت اسلامي نظام كنند. در اين ميان هم ديگر انديشه هاي امام(ره) كه انقلاب و مردم با آن پيوند عميق داشتند، جايي نداشت و به زعم باطل آنان بايستي به موزه تاريخ سپرده مي شد!مقام معظم رهبري در تعريف تندروها مي فرمايند «جاده صاف كن دشمنند؛ يعني مدل يلتسيني. همه دستگاهها بايد با مدل يلتسيني به شدت مقابله كنند و نگذارند يك جاه طلب، يك فريب خورده، يك مغرض و يك غافل بيايد و حركت را از حالت صحيح خودش خارج كند و حالت مسابقه و تعارض به وجود بياورد». "
در خاتمه اینکه جائیکه رقیب دوم خردادی ها اینگونه واضح مورد اتهام واقع می شوند وهمگام با دشمن خطاب می گردند و بزرگترین اتهام شان این است که چرا تلاش کرده اند به دلیل عبور از شمشیر دامکلوس بالی سر رد صلاحیت کردن شورای نگهبان مجبورند افراد گمنام و یا بی بو وبی خاصیت را به نام معتدل ومیانه رو معرفی کنند . از سوی دیگر چون اعلام کرده اند برای جمع آوری سیاهی لشکر وگرم کردن بازار تنور داغ خیمه شب بازی نمایش انتخاباتی می خواهند با نیروهای ملی ومذهبی ائتلاف کنن. تا که ضمن بالا بردن شانسفرستادن نمایندگان بیشتری به مجلس هشتم و صد البته با هدف مشروعیت دادن به رژیم نامشروع وضد مردمی که مطابق با در خواست وتقاضای ولی فقیه می باشد. آیا در شرایطی که هیچگونه رد واثری درهر دوباندهای مافیائی جناح های غالب ومغلوب نه از برآوردن کردن مطالبات ونیاز واحتیاجات مردم ایران در تبلیات شان دیده نمی شود، بلکه بطور تاکتیکی هم حتی نام مردم نیز برده نمی شود . همچنین با تجربه ی 3 دهه شناخت از تبلیغات عوامفریبانه با وعده دادن های پوشال ودروغ سران رژیم تروریستی آخوندی که در دسترس می باشد. آیا سهیم شدن در این خیمه شب بازی انتخاباتی – انتصاباتی ومشروعیت بخشیدن به رژیم نامشروع و ضد بشری به عنوان سیاهی لشکر جایز می باشد؟ به خصوص اینکه بیش از دو ونیم سال از عملکرد مدعیان اصولگرایان عاشق خدمتگزاری به مردم با دولت مدعی عدالت محوری سپری شده است که یک قلم آن همین ادامه ی روند لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاها در جامعه است که اعتراف مصاحبه ی تللویزیونی رئیس جمهور پاسدار احمدی نژاد به مهار ناپذیر بودن تورم وگرانی حادترش کرده وبدتر اینکه با تبدیل شدن جدل وجدال میان مجلس و دولت ومطبوعات وفعالین سیاسی و اقتصاددانان پیرامون ارائه ی لایحه ی پیشنهادی بودجه ی سال آینده به مجلس که فته می شود بودجه نویسی به سبک عصر قجری تنظیم شده است که شرایط آنگونه شده است که هرگز جای هیچگونه دفاع از عملکرد دولت پاسدار احمدی نژاد را باقی نگذاشته است. البته چون خانه از پای بست ویرانست ریشه وعامل اصلی تورم وگرانی به همان دوران سازندگی رفسنجانی ومبارزه با گرای با تز معروف مبارزه با ارزانی است.
بهرحال گیرم که مجلس هشتم دربست نهمتعلق به نمایندگان اصلاح طلب معتدل ، بلکه تندرو شود، آیا با بودن خامنه ای به عنوان ولی فقیه همکاره که تازه سپاه پاساران با اشتهای کاذب و سیری ناپذیرش هم وارد قدرت اجرائی شده است ، همینطور بنا برتجربه ی عملکرد مجلس ششم مدعی اصلاح طلبی و رئیس جمهور سیدخندان خاتمی که از اذهان عمومی هنوز از یاد نرفته است، آیا در خوشبیانه ترین وجهه ی آن می تواند راندمانی بیش از اعتراف خاتمی مبنی بر تدارکاتچی بودن نظام و جانشین مجلس هفتم و رئیس جمهور شدن مشابه ی پاسدار احمدی نژاد در بر داشته باشد؟! نتیجه ی منطقی آنکه درست که گفته می شود آزموده شده را آزمودن خطاست و شرکت در این خیمه شب بازی برای مشروعیت دادن به رژیم منزوی و ضد بشری نامشروع ودر دام بازی تبلیغاتی باندهای مافیائی امتحان پس داده شده ی هردو جناح غالب ومغلوب هرگز جایز و اصولی نمی باشد.
هوشنگ – بهداد
چهارشنبه 5 دیماه سال 1386
نقد بررسی " ضرورت تامين حقوق اساسي زنان" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهارشنبه 5 دیماه سال 1386
چرا پس از 3 دهه اکنون اعتراف شده است که حق وحقوق زنان در رژیم پایمال شده است؟!
جالب است که زمان تبلیغات نمایش خیمه شب بازی انتخابات شده است وپس از 3 دهه سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی متعلق به ولی فقیه نیز خواب نما شده است که در رژیم تروریستی آخوندی عنصری به نام زن نیز وجود دارد که گرچه اینان بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند ولی حق وحقوقش شان بطور ساده پایمال می شود آنگونه که به موجودات جنسی درجه دوم تبدیل شده اند. البته سرمقاله نویس که همچون رهبر وسایر مسئولان رژیم بربرمنش وتاریک اندیش قرون وسطائی آخوندی با بررسی کردن ریشه ای علت ومعلول مسائل بیگانه است . زیرا که باورمند ومسلح به فلسفه تصویر مارکشی ومار نشان دادن می باشد و به معلول ها برای عوامفریبی وتوجیکاری کردن مقولات یا وقایع یا پدیده های اجتمای و اقتصادی و سیاسی وغیرو می پردازد وآنان را مورد بررسی وارزیابی قرار می دهد. بنابراین ضرورت نمی بیند که توضیح دهد چرا در 3 دهه گذشته حق و حقوق زنان در این نظام تا آنجا پایمال شده است که زنان نه حق ندارند نامزد ریاست جمهوری یا قاضی ووزیر شوند و نسبت به حضور در کابینه ومجلس به ضریب فاصله ی وحشتناک نسبت به مردان قرار دارند، بلکه حتی زنان نمی توانند در میادین ورزشی در کنار همسران شان حضور داشته باشند.
البته سرمقاله نویس وضعت زنان از زمان شاه وپس از آن را مورد مقایسه قرار داده و اعتراف کرده است که زنان در روند انقلاب سال 57 شانه شانه مردان در صحنه ی انقلاب حضور داشتند ولی پس از آن تبدیل به چادر سیاه پوشان یا کلاغ سیاهانی تبدیل شدند که نقشی جز در پشت جبهه ی جنگ ضد ملی و ضد میهنی و پختن نان و شکستن قلکان فرزندان خود با ضمیمه ی فرزندان وعزیزان دانش آموز خود به حاکمان جنگ افروز و داغ ردن در تنور جنگ ضد ملی و ضد میهنی خمینی و رفسنجانی و سپاه پاسداران نداشتند . زیرا که اینان خیز برای قبضه ی کامل قدرت وانحصاری کردن آن برداشته بودند که نیاز به جنگ با عراق وادامه ی هرچه بیشتر آن داشتند وبرایشان اصلاً مهم نبود که کشور ویران می شود ومیلیون ها نفر کشته ومجروح و جانباز وموجی وآواره وبی خانمان وداغدار وبیکار وتبعید می شوند و طبق بیلانی که رفسنجای در نماز جمعه ارائه کرد می تواند 1000 میلیارد دلار خسارات مادی در بر داشته باشد. برای اینکه اگر دانش آموان روزانه گله گله برروی میادین فرستاده می شدند تا که راهی بهشت شوند .در عوض بنابر کتاب عبور از بحران رفسنجانی شبانه می توانست با آقازاده محسن در بلژیک که به حساب مشغول تحصیل بود تماس داشت وگزارش روز را نیز منتقل می کرد که چگونه با اشراف واطلاعات گسترده پس از باز گشت به ایران بتواند جای پای پدر بگذارد وبا سیاست بساز وبفروشی ودزدی و غارتگری همچون خودش صاحب ثروت های نجومی وبادآورده شود.
لذا در رژیمی که رهبر بنیانگذار بی احساس وزن ستیز باشد که فقط خوب احکام سنگسار زناننگونبخت وتیرباران شان در دوران حاملگی و تجاوز به آنان در دوران باکره ای در زندان ها را صادر می کرد و رفسجانی معقتد است که چون زنان از بدو کودکی گرایش به عروسک بازی دارند و احساسی می باشند که مغزشان کوچکتر از مردان می باشد ؛ چونکه جثه اشان کوچکتر از مردان است . همچنین آخوند متحجر صدوقی در در اولین مجلس خبرگان رهبری و زمان تنظیم قانون اساسی رژیم گفته بود آخر زنان کدامیک از چندین هزار چاه های قنات در استان یزد را زنان حفر و احداث یا کنده اند و اگر زن رئیس جمهو و نخست وزیر شود و زمانیکه کابینه تشکیل شده است و همه منتظرند تا خانم رئیس جمهور ویا نخست وزیر به نشست کابینه وارد شود. ولی خبری ازآن نیست و افزوده بود وقتی اعضای کابینه علت تأخیر را جویا می شوند متوجه می شوند که خانم رئیس جمهور یا نخست وزیر به بیمارستان برای زایمان رفته است ونتیجه گرفته بود آیا این مسخره نیست که سرنوشت مملکت یا کابینه به زنان واگذار شود.
بنابراین پرونده ی رژیم تروریستی آخوندی زن ستیز در مورد زنان آنقدر سنگین وننگین است که هیچ مسئولی جرأت نمی کند که در مورد علت وچگونگی پایمال شدن حق و حقوق زنان در این رژیمزن ستیز ضد بشری سخنی بگوید تاچه رسد به اینکه سرمقاله نویس قادر باشد در این زمینه شهامت این واقعیت را داشته باشد تا که بخواهد قلمفرسائی کند. لذا اکنون چون سرمقاله نویس تضاد با وزیر تفتیش عقاید وفرهنگ سانسور ارشاد دارد که چرا برای تبلیغات سیاسی – انتخاباتی یک زن خواننده را راهی یک سفارت دول غربی در کویت کرده است و یااینکه چرا در برنامه ی تبلیغاتی مراسم دهه زجر پوستر های زنان گیتار بر دست محجه چاپ ومنتشتر وتبلیغ شده است؟ پس برای پاسخگوئی یادش افتاده است که در این رژیم جنایتکار ضد بشری آخوندی عنصری به نام زن هم وجود دارد که دارای حق و حقوقی می باشد که در 3 دهه ی گذشته بطور سیستمایک این حق مسلم شان پایمال شده است و اکنون چون در مجلس ارتجاع قانون بهره وری بیشتر زن از ارث مرد جریان دارد می باست با دست آویزی قرار دادن آن دست به تبلیغات زده شود وحلوا حلوایش کرد وبرایش هوراکشی کند. اگر نه اشان نه اینکه کاری با سرکوب زنان و دختران در خیابان ها از سوی نیروی انتظامی و طرح امنیتی اجتماعی اش ندارد که روزانه در خیابان ها وحتی خارج از شهرهای ایران ادامه دارد و 4 فصله شده است، بلکه سخت موافق این طرح سرکوبگرانه می باشد. یااینکه ایشان علاقه ای ندارد تا که توضیح دهد که ریشه زنان خیابانی وپدیده ی روز افزون دختران فراری از خانه ها چیست؟ علت رایج شدن تجارت سکس و فروختن دختران وزنان ایرانی در شیخ نشینان خلی فارس چیست؟ یا چرا نمایندکان زنان در تظاهرات روز جهانی زنان در 8 مارس د ر تهران مورد ضرب وشتم واقع شدند. سپس دستگیر وبه زندان اوین وسلول 209 بدون ملاقات فرستاده منتقل شدند و یا چه تعداد زنان ودختران سیاسی در 3 دهه ی گذته تیرباران شدند؟ یا چرا زیر شکنجه جان باختند و یا سنگسار شدند وامثالهم ندارد.؟ زیرا که خودش ماهیت زن ستیز رژیم بربرمنش و تاریک اندیش قرون وسطائی را می داند که چگونه است که پرونده و عملکرد ننگینش هرگز جای هیچگونه نه جای دفاع که بیان کردن ومرورش نمی باشد. اکنون هم که به موضوع زنان پرداخته شده است همانگونه که در ابتای نوشتار تذکر داده شد جنب ی رقابت وتبلیغات خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم دارد.
هوشنگ – بهداد
چهارشنبه 5 دیماه سال 1386
نقد وبررسی : خدعه با مردم (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان سه شنبه 4 دی ماه سال -1386
اعتراف به این واقعیت که رسانه ها به جای اینکه ستون چهارم دمکراسی باشند، تبدیل به ازار جنگ روانی وتخریب وانحران اذهان عمومی شده اند"
در رژیم وارونه ای که در آن از سوی بنیانگذارش اقتصاد به خر حواله داده می شود و به جای قول حکومت مستضعفان و پابرهنگان جباران وستمکاران منبری روضه خوانان دوزاری دیروز حاکم شده اند وتسمه از گرده ی محرومان وتهی دستن کشیده اند و به جای راه حل مشل رانی تز مبارزه با ارزانی به عنوان عمل گرانی اختراع وابداع واجرا شود . اکنون نیز به نان بر توی سفره های خالی محرومان بردن، تورم وگرانی وافزایش قیمت ها مهمان سفره های خالی شده تا که هم سفره ها بیشتر خالی وهم جیب ها را تخلیه کند . همچنین به جای مبارزه با مفسدان اقتصادی کردن، ولنگاری ووفساد آنگونه رشد وتوسعه ورواج یافته است که صدای اعتراضی سید خندان تدارکاتچی سابق رژیم را در آورده وبلند کرده است . بنابراین مشخص است وقتی که هدف نهائی هر مسئول تلاش رسیدن بقدرت و انحصاری کردن آن برای دسترسی هرچه بیشتر ثروت می باشد. ودر این زمثینه آنگونه رقابت تنگاتنگ وفشرده ای وجود دارد که حتی بالاترین مهره های مهم این رژیم متهم به خیانت وجاسوس هسته ای رژیم می شوند . پس در چنین فضا وشرایطی که دانشگاه ها تبدیل به پادگان نظامی شده اند و دانشجویان سرکوب وممیزی و اخراج ودستگیر وزندانی می شوند واساتید دانشگاه ها نیز با اتهام لیبرال و سکولار پاک سازی وبازنشسته وبازخرید اجباری می گردند. همینطور جوانان ناراضی و خشمگین اراذل و اوباش خوانده می شوند وروزانه از سوی نیروی انتظامی واجرای طرح امنیت اجتماعی مورد ضرب وشتم واقع می شوند ونهاد قوه ی قضائی به جای اجرای عدالت وقانون در جامعه، تبدیل به تهیه و تنظیم و صدور احکام اعدام ودار وشلاق زدن وقطع اندام وسنگسار وروغن کاری ردن ماشین کشتار شده است. چرا نباید مطبوعات که ستون چهارم دمکراسی نامیده می شود به جای خبر واطلاع رسانی کردن درس، تبدیل به ابزار تبلیغات و راه اندازی جنگ روانی و رقابت قدرت وشایعه پراکنی وسر کار گذاشتن مردم وبستر سازی انحراف اذهان عمومی نباشند تا آنجا که مدیر مسئول روزنامه ی سناریو وپرونده ساز کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری نیز در این مورد اعتراف کند و هوار بزند که چرا رسالت مطبوعات چنین شد است؟! یعنی اینکه توجه داشته باشید که آش چقدر شور شده است که یکی از سرآشپز باشی های حرفه ای ومتخصص، چنین صدای اعتراضی اش از شور بودن دست پخت خودش بلند شده است؟ البته پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه توضیح دهد ریشه و عامل اصلی که موجب شده است مطبوعات دارای نقش تبلیغات جنگ روانی داشته باشند و مشکلات اقتصادی ومعیشتی مردم را فرامو کنند و یا نادیده بگیرند چیست؟ همینطور گفته شود فضای کنونی که رقیب منتقد مغلوب علیه ی جناح غالب در مطبوعات به وجود آورده است آیا در دوره های گذشته وجود نداشته است ؟ یعنی قلمزنان حاکم کنونی که عملکرد رقیب منتقد را بر زیر سئوال برده اند، خودشان در دوره هائی که رقبای مغلوب بر سر قدرت بودند اینگونه یا شاید تند وتیز تر در موردآنان انتقاد ابراز نمی شد؟ منظور این است که چرا به جای اینکه به ریشه ی اصلی ناسامامی ها ومعضلات ومشکلات گوناگونی شاره شود که در جامعه وجود دارد ویا اینکه بدون آنکه توضیح داده شود که چرا ولی فقیه در ابتدای شروع کار مجلس ششم اصلاح طلب خوانده شده قبل از اینکه آغاز بکارکند با صدور فتوای نامه ی حکومتی علیه تصمیم مصوبه ی اصلاحی مطبوعات که سوی آخوند کروبی رئییس مجلس ششم قرائت شد، مجلس عقیم ونازا شد، برای چه اکنون با پاک کردن صورت مسئله چنین به معلول یا عملکرد انتقادی یا به حساب تخریب کردن رقیب مغلوب پرداخته شده که چرا نسبت به عملکرد اقتصادی دولت مدعی عدالت محور رئیس جمهور پا سدار دست به انتقاد زده و آن را اینگونه تشریح نموده است:
"مقصود اين سرمقاله بحث درباره چگونگي به هم گره خوردن كاسبان و اهل رسانه و حاكم شدن منطق بازار بر فعاليت هاي رسانه اي و سپس اينكه چگونه چنين پيوند نامباركي به ايجاد جبهه بندي هاي سياسي خاص مي انجامد، نيست. غرض بيشتر اين است كه مدلي يافت شود براي فهم اينكه اكنون چگونه دولت نهم در حالي كه بي گمان در بسياري حوزه ها كارنامه اي درخشان تر از دو سلف پيشين خود دارد، آماج تيرهاي طعن و تهمت دشمنان است و فضايي به وجود آمده كه در آن حتي دولتيان هم نمي توانند نصح و شفقت را از عناد و كينه ورزي تشخيص بدهند. پس از سخنان اخير رييس جمهور درباره علل نابساماني ها و دشواري هاي اقتصادي كه اكنون به وضوح جان و تن ايرانيان را مي آزارد، حجم بسياراندكي از واكنش ها حاوي يك نگاه معقول و منصفانه به محتواي آن سخنان بود و آنچه بيش از همه مي شد ديد اين بود كه چگونه آنها كه دولت اصولگرا را يك عنصر نامطلوب براي تحقق آمال خود تشخيص داده اند -كه هر چه باشد به بهبود زندگي مردم ربطي ندارد و اين را در سابقه و كارنامه خود به خوبي نشان داده اند- با سخنان او به گونه اي برخورد كردند كه گويي آنچه دولت نهم در اين دو سال انجام داده جز خسارت در پي نياورده است. بسيار مهم است كه دقت كنيم مسئله اين نيست كه مشكلات اقتصادي مردم كوچك نمايي شود -كه رييس جمهور خود هم چنين نكرد- يا آنها را بي ربط به سياست ها و برنامه هاي اين دولت بدانيم -كه در اين مورد هم رييس جمهور موارد مهمي از خطاهاي دولت را پذيرفت، راهكارهاي اصلاحي را توضيح داد و حتي طي يك اقدام بي سابقه بابت آنها از مردم پوزش خواست- بلكه مسئله اين است كه دشمن اكنون در حال ساختن فضايي عليه دولت نهم است و برخي اصولگرايان هم متاسفانه در اين راه مددكار آن شده اند كه در اين فضا دولت و بلكه شخص رييس جمهور نزد مردم متهم اول و آخر مجموعه اي از اتفاقات جلوه داده مي شود كه بسا سهمش در به وجود آمدن آنها بيشتر از عوامل خارج از اراده دولت نبوده است. در چارچوب همين فضاست كه انتقاد فله اي از دولت نه ابزاري براي اصلاح امور بلكه بدل به يك هدف استراتژيك براي مخدوش ساختن چهره آن به قصد بهره برداري هاي سياسي بعدي از جمله انتخابات مجلس هشتم مي شود. دولت نهم بي عيب نيست اما سوال اين است كه كداميك از دولت هاي گذشته بي عيب بوده اند؟ آيا خطايي كه دولت نهم في المثل در مورد افزايش تسهيلات دهي به مردم از طريق بانك ها مرتكب شد (آن هم با نيت خير) و اكنون هم در حال اصلاح آن است، بزرگتر از خطاهاي مكرري است كه دولت اصلاحات انجام داد و هر يك از آنها بدل به بحران هاي بزرگ براي امنيت كشور شد؟ تورم آيا مشكلي است كه همين ديروز در ايران پديد آمده باشد؟ چه تعداد از منتقدان اصلاح طلب و كارگزاراني دولت نهم مي توانند ادعا كنند راه حلي براي مهار تورم دارند كه تاكنون آن را نفرموده اند؟ گذشته از اين، همه اقتصادداناني كه پس از سخنان رييس جمهور به اظهار نظر در اين باره پرداختند بر اين امر تاكيد كردند كه عوامل بسيار متعددي در رسيدن تورم به سطح فعلي دخيل بوده كه تنها تعدادي از آنها مربوط به دولت است. اكنون كساني ميدان دار انتقاد از عملكرد اقتصادي دولت نهم شده اند كه در دوره صدارت و وكالت خود رسما اعلام مي كردند كاري به مشكلات اقتصادي مردم ندارند و همين حالا هم بي پرده مي گويند كه اگر دوباره به قدرت برسند همان مشي قبلي را البته با شدت و حدت بيشتر دنبال خواهند كرد. شخصيتي چون مهدي كروبي شايد به همين دورويي ها نظر داشت كه چندماه قبل جايي گفته بود اصلاح طلبان اگر دوباره به قدرت برسند تندروي ها دوباره آغاز خواهد شد، اگر چه كروبي هم اگر نگفته بود از جلسات خصوصي آقايان بيش و كم خبر مي رسد كه چگونه از همين حالا به دنبال برنامه ريزي براي ايجاد تنش و ناآرامي به محض ورود به مجلس هشتم ولو در قالب يك اقليت كم شمار هستند"
در خاتمه اینکه یادداشت روز نویس چون خودش سهیم در شرایط کنونی می باشد. پس بطور دقیق می داند که فرق چندان جز شعارهای تاکتیکی میان باندهای مامفیائی جناح حاکم اصول گرا خوانده شده که ادعای عاشق خدمتگزاری به مردم دارد با باندهای مافیائی جناح مغلوب اصلاح طلب خوانده شده که معروف به شیفتگان قدرت نامیده می شوند با هم دیگر ندارند جز اینکه سگ دعوا وجنگ ونزاع ورقابت برسر انحصاری کامل قدرت وچنگ اندازی بر منابع نفتی وگازی و اقتصادی وذخایر مالی می باشد و اکنون که فضای خیمه شب بازی انخابات مجلس هشتم است برای عوامریبی کردن ومنحرف نمودن اذهان عمومی و زمینه سازی برای گرم کردن تنور داغ انتخابتی – انتصاباتی نیاز به غلیظ تر کردن بیشتر آتش توپخانه ی جنگ روانی مطبوعاتی می باشد . بهرحال برای همین است که یک جناح که اکنون حاکم است وهمه ی ابزار تبلیغاتی و ارگان های قدرت وسرکوبگری را در اختیار خود دارد . بطور آشکارا وعلنی می گوید که چکاره است وچه می خواهد؟ یا اینکه می خواهد با وعده های دروغین دادن وعوامفریبی کردن دست به سرکوبگری و غارتگری بزند ولی دیگری که فعلاً از صحنه ی قدرت حذف شده است .اما طبق سند عملکردش بقول معروف نمی گوید که چگونه با پنبه سر می برید و یا با بازی وچاشنی کردن مشتی اصطلاخات شعاری اهداف خودش را دنبال می کرد که شامل ، زنده باد مخالف من، ایران متعلق به همه ایرانیان است . البته برخی که بیشتر ایرانی می باشند، ار مزایا وامکانات بیشتری نیز برخورارند و دانستن حق همگان می باشد ، جامعه ونهادهای مدنی وگفتمان فرهنگ تمدنی و... نیز بخشی دیگر از تاکتیک های شعاری اشان برای خفه کردن معترضان بیرون از بازی دوجناح بود. مهمتراینکه هیچک از این دو جناح شهامت اینکه اعتراف کنند که ولی فقیه عمود وخیمه ی نظام وهمه کاره می اشد وبقیه سیاه لشکران وهورا کشان بله قربان گویانی می باشند که تاجائیکه چنین مجیز و سپاس گوی ولی فقیه باشند تحمل ی شوند وبه بازی گرفته می شوند. در غیراز اینصور همچون مردم ایران هیچگونه محلی از اعراب ندارند . ناگفته نماند که سیاست حاکم بر مطبوعات هم ناشی از این تنظیم رابطه می باشد. البته پاسدار یادداشت روز نویس هم توضیح مبسوط داد که فضا وسیاست تعیبن شده بر مطبوعات چگونه است وچه مسئولیت ووظایفی برعهده دارد وبادقت دنبال می کند که هیچگونه ربطی به مطالبات مردم ایران ندارد.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 4 دی ماه سال -1386
نقد وبررسی " آنچه براي لبنان حياتي است" روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 4 دی ماه سال -1386
"برای فرار از بحران هسته ای، نیاز به راه اندازی جنگ 33 روزه دیگر در لبنان ضروریست"
سرمقاله نویس ذوق زده وعجول با انتخاب کردن عنوان" آنچه برای لبنان حیاتی است " برای سرمقاله ی خود به برخی واقعیات پشت پرده وطرح وتدارک توطئه های در پیش اعتراف کرده است . حال بماند که مشخص نیست چرا سرمقاله نویس زیادی حساس به پیگیری ووارسی مسائل کشورهای همجوار وخاورمیانه چگونه است که پس از 3 دهه قرار است که چه موقع نوبت به بررسی و برآورده کردن مطالبات مردم ایران برسد تاکه برای سران رژیم تروریستی وبربرمنش و تاریک اندیش آخوندی حالت حیاتی داشته باشدتا که رئیس جمهور غلامک سپاه پاسداران و گماشته ی ولی فقیه مجبور نباشد که به جای اجرای وعده های داده شده ی بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان و به جای مبارزه کردن با مفسدان نتیجه آنگونه نشود که سیدخندان هفت خط خامی طلبکارانه مدعی شود ولنگاری و فساد درون دولت نهم بیشتر از دولت اصلاحات است. رفسنجانی بساروبفروش در نماز جمعه تهران نگوید بحران تورم وگرانی خطر جدیست . همینطور در زمینه بودجه نویسی دولت ، گزارش شود که اینگونه بودجه نویسی تبدیل به جنگ وگریزی میان مجلس ودولت شده است وهرروز در مطبوعات وهمه جا بحث وجدل پیرامون اینگونه بودجه ریزی عصر قجری می باشد . مهمتر اینکه همین رئیس جمهور آلت دست ولی فقیه وسپاه پاسداران پس از دو سال انکار وتکذیب کردن که مدعی می شد که گرانی وتورم در جامعه وجود ندارد و ولی فقیه حامی و پشتیبان وی نیز به منتقدین پرخاشگری می کرد واز موضع تهدید اینان را دمساز و همآواز با رسانه ای تبلیغاتی صهیونیستی و استکباری علیه ی دلت مدعی عدالت محور معرفی می کرد . ولی اکنون پاسدار احمدی نژاد از موضع شرمگینانه وخودزنی و بانک ها را مقصر قلمداد کردن اعتراف کرده است که تورم وگرانی در جامعه وجود دارد ومی بایست که مهار شود . البته که مجلس را نیز متهم کرده است که در برابر اقدامات ولوایح دولت کار شکنی کردند وموجب رشد تورم وگرانی در جامعه شدند .
البته از رژیمی که با بحران آمده و با بحران سازی و با عوامفریبی وجنگ افروزی وصدور ترریسم وبیدگرائی ادامه داده است . نمی توان انتظار داشت که دست از اینگونه اعتیاد بحران سازی هاو صدور آن بردارد و تلاش به دخالت گری در امور داخلی دیگر کشور از جمله عراق و فلسطین ولبنان نکند بنابراین مشخص است اکنون که رژیم تروریستی آخوندی که در بحران های فراوان که در رأس آن بحران هسته ای می باشد بطور کامل در بحران ها غوطه ورمی باشد و طبق تجربیات 3 دهه گذشته بحران را با بحران سازی های جدید پاسخ داده وسپری کرده وبه بقای ننگین خودش ادامه داده است . لذا می بایست که پس از ایجاد آشوب در بحرین که از سوی شیعیان این کشور ونفوذی های اعزامی از ایران وعراق ولبنان انجام گرفته است که مرتبط به موضوع پرونده ی هسته ای وسفر ماه آینده ی بوش به بحرین است . به خصوص پس از ناکامی از طرح جنگ افروزی پرتاب راکت و موشک ها از سوی جهاد اسلامی فلسطین به خاک اسرائیل که با واکنش تهاجمی اسرائیل مواجه شد وامکان غائله سازی وبهره برداری های تبلیغاتی به وجود نیامد وآبی هم برای طراحان جماران نشن وسپاه پاسداران گرم نکرد و حاصل دعوت کردن های مسئول شاخه ی سیاسی جهاد اسلامی فلسطین به تهران وگفتگوی مطبوعاتی کردن با وی برای بحران سازی وجنگ افروزی با اسرائیل بر باد رفته است . پس برای فرار از بحران نیاز به بحران سازی جدید در منطقه می باشد که می بایست جرقه ی آن با حزب اله لبنان زده شود. برای همین حزب الله لبنان وارد صحنه وفعال شده است ونمایندگان پارلمان لبنان را تهدید کرده و به آنان هشدار داده است که چون بوش در افغانستان وعراق شکست خورده است ودر لبنان نیز از طریق حزب الله وجنگ 33 روزه د ر کنار اسرائیل متحمل شکست شده است . اکنون پیرامون انتخاب کردن رئیس جمهور جدید برای لبنان می خواهد دخالت گری کند. برای همین بی جهت نیست که در ادامه ی فعال کردن حزب اله لبنان برای بحران سازی وباج گیری وتهدید کردن ؛ سرمقاله نویس نیز وارد میدان شده است تا طرح سناریوی تدارک دیده شده را تکمیل کند . بنابراین در همین رابطه است که سرمقاله در دنباله ی هشدار حزب الله که برگردان نسخه دیتکه شده ی سپاه پاسداران وبیت رهبری ولی فقیه می باشد اکنون قلم بر دست سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی متعلق به ولی فقیه محور هشدار حزب اله لبنان اینگونه قلمفرسائی وتحلیل ونظر داده آن را ترجمان مجدد کرده است:
"پيشنهاد تحكم آميز بوش كوچك به جناح 14 مارس براي انتخاب رئيس جمهور جديد و توصيه براي بي اعتنائي به ديدگاه مخالفين دولت آرامش نسبي در صحنه سياسي لبنان را برهم زده و نوعي تلاطم و دلواپسي را دامن زده است. اين پيشنهاد غيرمنتظره آنهم از جانب رئيس جمهوري كه حتي در كنگره آمريكا هم دست پائين را دارد و در كاخ سفيد هم « چرخ پنجم » به حساب مي آيد بسيار تعجب آور است. . نبايد از نظر دور داشت كه دولت غيرقانوني « فواد سينيوره » به آخر خط رسيده و ديگر توان تاثيرگذاري بر اوضاع لبنان حتي بكمك ابزارهاي خارجي و از جمله فشار مشترك آمريكا فرانسه و اسرائيل را از دست داده و قادر به ادامه حيات سياسي نيست . بعلاوه « دوپينگ سياسي » هم نتوانسته و نمي تواند نقش تعيين كننده اي در سرنوشت جناح وابسته به بيگانگان در لبنان ايفا كند. بي اعتباري دولت سينيوره را بايستي يكي از طبيعي ترين نتايج شكست اسرائيل در جنگ 33 روزه تلقي كنيم"
بنابراین نقشی که سرمقاله نویس برای راه اندازی جنگ 33 روزه لبنان تاآنجا قائل شده است که اعتراف کرده حتی موجب بی اعتبار شدن نخت وزیر لبنان شده است . البته لو داده که هدف جنگ 33 روزه نه اسرائیل که تضعیف دولت لبنان بوده است . همچنین به وضوح اذعان کرده است که آنقدر نقش سپاه پاسداران ولی فقیه در راه اندازی جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با اسرائیل محرز وبرحسته می باشد که در پیام برائت به مشرکان در مراسم حج به عوامل اعزام شده به مکه ولی فقیه از جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با اسرائیل یاد کرد وپس از تمجید و ستایش کردن ازآن هشدار به مشرکان داد که منتظر راه اندازی اینگونه جنگ های 33 روزه در آینده باشند . البته فراموشنشود همان دستان طراحان مشترک تهران – دمشق که منجر به قتل رفیق حریری نخست وزیر سابق لبنان شد وچند اقدام مشابه دیگر را نیز در لبنان پیگیری واجرا کردند .اخیراً نیز مورد دیگری در لبنان اتفاق افتاد . ولی سرمقاله نویس برای آدرس غلط دادن ووارونه جلوه دادن داستان برای پاک کردن اثر انگشتان جنایتکاران مشترک حاکمان دمشق وتهران اینگونه وارونه گوئی کرده است :
"تدارك انفجارهاي حساب شده در لبنان بويژه آخرين مورد آن يعني عمليات انفجاري منجر به قتل ژنرال « فرانسوالحاج » فرمانده عمليات ارتش لبنان از يكطرف با هدف ناامن جلوه دادن فضاي سياسي ـ اجتماعي لبنان صورت گرفت و از طرف ديگر با حذف جانشين رئيس ستاد ارتش لبنان امكان اجراي تصميم اخير جناحهاي مختلف براي تفويض رياست جمهوري به رئيس ستاد ارتش لبنان را دستكم براي كوتاه مدت به تعويق انداخت ".
درخاتمه اینکه همانگونه که تذکر داده شد این رژیم ضد بشر وبربرمنش وتاریک اندیش آخوندی با بحران آمده وبا بحران سازی به بقای ننگین خودش ادامه داده است ودر نهایت با بحران ها نیز نابود خواهد شد . ولی مسئولان جنگ افروز وبحران آفرین و صدور کننده ی بحران با تروریسم وبنیادگرائی به منطقه تا آنجا که امکان دارد تلاش مذبوحانه می کنند تا که با بحران سازی های بزرگ وباج خواهی کردن ها در منطقه قادر باشند که آنقدر فرصت سوزی کنند تا به سلاح هسته ای دست یابند تا شاید تضمینی برای مانع شدن از نابودی رژیم ضدبشری وقرون وسطائی اشان شوند. برای همین است این روزها شاهد گردش وچرخش آشو گری بحران های دوار در عراق و بحرین وفلسطین ولبنان می باشیم ودر شرف تدارک وراه اندازی جنگ مشابه ی دیر 33 روزه حزب الله لبنان با اسرائیل در خاورمیانه می باشند.
هوشنگ –بهداد
سه شنبه 4 دی ماه سال -1386
نقد وبررسی "دولت و 3 چالش عمده (يادداشت روز) "روزنامه ی کیهان دو شنبه 3 دی ماه سال - 1386
"برجسته کردن 3 چالش بزرگ، برای عدم پاسخگوئی به مطالبات انباشت وپرداخت ناشده ی مردم"
سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری نشئه وقبراق وارد میدان شده است ؛چونکه روز گذشته روزنامه ی جمهوری اسلامی در ستون اخبار داخلی اش گزارش داده بود که حاصل ونتیجه ی دعوای بر سرلحاف ملا نصرالدین میان باندهای مافیائی وابسته به جناح های درگیر قدرت که با شتاب ادامه دارد. حداقل برای همسر این سربازجو پاسدار حسین شرایعتمداری پست معاونت وزارت بهداشت باز شده است که گفته می شود اولین زن کابینه ی امام زمانی دولت مدعی عدالت محور است. بنابراین این سربازجو با بستن شمشیر از رو واز موضع یکته تازی تحلیل معلولی پیرامون 3 چالش مهم ارائه کرده است که پس سوم تیرماه سال 84 که رئیس جمهور شد . این چالش ها گریبان گیر دولت پاسدار احمدی نژاد بوده است البته گفته شده که پس از 3 ماه کابینه ی مدعی 70 میلیونی امام زمانی تشکیل شد. ولی بدون آنکه این پاسدار به مفقود شدن 6 میلیارد دلار در زمان بی سر پرست بودن زارتخانه نفت اشاره کند که به قول آخوند احمد جنتی دبیر شورای نگهبان امپراتوری وزارتخانه ی نفت است که دعوای اصلی برای قبضه وانحصاریکردنش بود . یا اینکه از پروژه ی سیاست چندلایه و پیچیده ی حرکت چراغ خاموش ساه پاسداران سخنی بگوید و یا به مجموعه های زنجیره ای متصل بهم که سابقه ی حداقل 8 سال دوران مدعیان اصلاح طلبان دارد که علت های مربوطه قبل از سوم تیرماه سال 84 می باشد وبه آنان به پردازد .یا اینکه بدون آنکه بگوید که چه اتفاق افتاده بود که بقول وی بالاخره تبدیل به ماراتون نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی سوم تیر سال 84 شد ودرنهایت به پیروزی پاسدار احمدی نژاد بر رقیب رفسنجانی منجر شد. البته وی علاقه ندارد که بیان واذعان به موضعگیری های یادداشت روز دوران خاتمی اشاره کند. برای همین خیلی زیراکانه وموذیانه صد البته باتکا و پشتوانه تجربیات تواب و سناریو سازی درون زندان و مبتکر سیاست چماق وهویج بودن همه ی آرشیو های روزنامه ی قبل از سوم تیرماه سال 84 از روزنامه ی کیهان سناریوو پرونده ساز پادگانی – اطلاعاتی – امنیتی را از بایگانی حذف کرده است تا که قابل دسترسی و مقایسه با موضع گیری های کنونی اش نباشد. بهمین دلیل است با اینکه به ویژگی عدالت محوری دولت تأکید کرده است ولی که مطلقاً مشتاق وطالب این نیست و حاضر نشده است تاکه کوچکترین سخنی در مورد فعالیت تبلیغاتی ریاست جمهوری پاسدار احمدی نژاد کند که داستان قول های بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان چه بود وسر نوشت آن به کجا انجامیده است؟ یااینکه موضوع گرد وخاک برپا کردن وفیل هوا کردن وتوفان در فنجان برپا کردن مبارزه با مفسدان اقتصادی در نهایت به کجا ختم شده است؟ یعنی نتیجه ی مبارزه با مفسدان اقتصادی آنگونه شده است که حتی خاتمی در نطق و سخنرانی خود در مشهد که به مناسبت تولد امام رضا ایراد کرده بود گفته بود که میزان ولنگاری وفساد در دولت نهم خیلی بیش از دوران اصلاحات می باشد؟ ولی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری با مطرح کردن 3 چالش مهم واصلی دولت پاسدار احمدی نژاد که در رأس و کاکل آن پروژه وبحران هسته ای می باشد ودو تای دیگر مشکل اقتصادی وتورم می باشد پرداختن به بقیه ی مسائل را دور زده است. اما در مورد چالش اول و یا جنگ و جدال بیرونی وبین المللی هسته ای ورقابت های داخلی نتیجه گرفته است که سرنوشت این پرونده به دلیل آخرین گزارش آژانس اتمی و 16 سازمان اطلاعاتی آمریکا منجربه پیروزی شده است.بطور موجب همدلی وهم نفسی همه ی رهبران ومسئولان رژیم ضدبشری و قرون وسطائی شده وچنین بطور مشترک از پروژه ی هسته ای دفاع وموجب ریختن آب پاک بر روی دست دشمنان نظام شده اند:
"آب پاكي زماني روي دست دشمنان ريخته شد كه طي هفته اخير بر سر چالش هسته اي، چهره هاي درون جبهه انقلاب، همگرايي بيشتري نشان دادند و از باب مثال آقاي هاشمي رفسنجاني رقيب احمدي نژاد در مرحله دوم انتخابات رياست جمهوري، صراحتا اعلام كرد «به هيچ وجه نبايد از مواضع هسته اي عقب نشيني كنيم» و متعاقبا آقاي خاتمي رئيس جمهور سابق- كه از سوي رسانه هاي جنگ رواني تلاش مي شد او هم مانند آقاي هاشمي پيشاهنگ مخالفت با سياست هاي كشور در چالش هسته اي معرفي شود- اعلام كرد «يك نوع تغيير در برخورد با ايران به چشم مي خورد. ديگر بر طبل جنگ نمي كوبند و فضاي بين المللي عليه ايران آرام تر شده است.»"
سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در ادامه ی یادداشت روز با شگرد تصویر مارکشی ومار قالب کردن برای اثبات کردن ادعای خود از دمش فاکت وشاهد آورده است . برای اینکه سایت گویا نیوز دوم خردادی ها را جزو اپوزیسیون برانداز قالب کرده و اینگونه از تحلیل گر وقلمزن این سایت در اثبات اهداف وپیروزی پروژه ی هسته ای و سایر اقدامات اسلام گرایان حاکم و سرسختی و ایستادگی و مقاومت شان نقل قول کرده است"
"سايت نشاندار «گويا نيوز» كه در خدمت رسمي پروژه جنگ رواني و جنگ نرم با افكار عمومي ايران است، اعتراف مي كند: «آمريكا با رصد ايراني قدرتمند و مستقل، باهوش و بازيگوش، و رصد همگرايي ملي در ميان ايرانيان در خصوص منافع ملي، و- انصاف بدهيم- در نتيجه پايمردي و ايستادگي و سرسختي اسلامگرايان ايراني و طراحي و توليد مولفه هاي قدرت توسط آنان دريافته كه تمام متحدان منطقه اي اش از جمله اسرائيل مجموعا با ايران برابري نمي كنند..."
معلوم نیست که اگر چنانچه این سایت گویا نیز جزو اپوزیسیون جنگ روانی نبود، آنگاه چگونه می خواست از این رژیم جنایتکار به خصوص باند مافیائی متحجر وخرافه پرست حاکم دفاع وتبلغ کند که اکنون نکرده است؟!اما سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار که بدرستی می داند که نظر خاتمی در مورد رونق فساد درون دولت نهم بس گسترده تر از دوره های پیشین است . برای اینکه ولی فقیه مدافع و پشتیبانش می باشد که در رأس نظامی قرار دارد که از نوک سر تا انگشتانش آلوده در فساد وتبعیض و رشوه ورانتخواری می باشد. بنابراین یادداشت روز نویس جرأت نکرده است که همچون گذشته زیاد کرکری بخواند وعربده کشی کند ومعرکه گیری نماید. بنابراین مجبور شده است که ادعای کمدی عدالت محور بودن دولت پاسدار احمدی نژاد در مورد اقتصادی وگرانی ومهار تورم را چنین بیان وگزارش کند"
"عناصر مخل در سلامت اقتصاد كشور را دارد.«تورم» و «محروميت و تبعيض در توزيع ثروت ها» را شايد بتوان دو چالش عمده اقتصادي نزد مردم برشمرد. به اختصار و اجمال مي توان گفت افكارعمومي دولت را دولت پركار و خدمتگزار مي يابد و آن را در حوزه رفع تبعيض و محروميت داراي «جهت گيري صحيح» و «توفيق نسبي» تلقي مي كند. اما در حوزه تورم، عملكرد دولت «ناموفق» ارزيابي مي شود. به عبارت ديگر، افكارعمومي رويكرد عدالت خواهانه دولت را درست و صادقانه و توأم با عزم ارزيابي مي كنند اما در حوزه مقابله با تورم، توفيقي نمي بينند و اين وجه از چالش سر جاي خود باقي است. مردم دولت را دولتي اهل زد و بند، رانت و امتياز، غنيمتي كه شركت سهامي قدرت و ثروت باشد ارزيابي نمي كنند و حتي اينك پاكدستي دولت براي اقشار بيشتري از مردم آشكار شده است اما از تازيانه تورم بي مهار، آزار مي بينند و كامشان تلخ مي شود."
سربازجو پاسدار حسین شریعمداری بالاخره برای پاسخگوئی وتبیین چالش دوم وسوم دست به توجیکاری زده وهمچون بهانه تراشی های که 3 دهه ی گذشته که پیوسته سران رژیم ضدانسانی وعوامفریب آخوندی شیوه ی دشمن شناسی را بکار برده اند . یعنی برای فرار از پاسخگوئی به مسئولیت های محو ل شده ی مسئولان کبه هترین گریزگاه آویزان شدن به دشمن تراشی فرضی وموهوم می باشد . چونکه می با یست همه ی کاسه وکوزه ها بر سرش شکسته شود تااینکه راه حل تبرئه کردن وسفید سازی پرونده ی اعمال ننگین رهبر و سایر مسئولان رژیم تروریستی میسر گردد . لذا در مورد چه باید کرد. چنین سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری یادداشت روز نویس رقیب مغلوب ومنتقد درونی را به دشمن بیرون پیوند زده و جزو بانیان ومسسببان ومقصران اصلی بحران ها اقتصادی تورم وگرانی شرایط کنونی معرفی کرده است:
"حال چه بايد كرد؟ آيا چون دشمن و دنباله هاي گروهكي آنها از سويي، و برخي رقباي سياسي درون حلقه انقلاب از سويي ديگر بر اين چالش متمركز شده- و حتي بعضا دانسته و ندانسته- بر هم منطبق مي شوند، پس بايد افراط كرد، اصل ماجرا را سياسي خواند و در برابر «نقد» و «منتقدان» گارد بسته گرفت يا متقابلا تفريط به خرج داد و منكر فشارهاي متمركز سياسي داخلي و خارجي براي ناتوان ساختن يا سردرگم كردن دولت بود و ادعا كرد همه نوسان هاي منفي در اقتصاد، خودجوش و طبيعي است؟ تكليف رقباي سياسي دولت در اين ميان چيست؟حتما بايد بين نقد، رقابت و عداوت و تخريب به هر قيمت فاصله گذاشت، همچنان كه غيرت ملي اجازه نمي دهد جريان هاي داخلي، مهره پياده جبهه خارجي شكست خورده در چالش با اصل نظام و انقلاب شوند. حق نقد و اعتراض اقتصادي محفوظ اما بازي در زمين دشمن ممنوع است! به ويژه آن كه دشمن با تغيير گارد، به دروني كردن معارضه با جمهوري اسلامي روي آورده است. دولت و مردم به درستي مي دانند كه شماري از منتقدان دوآتشه، خود جزو مسببان و بانيان اصلي نابساماني ها و بي عدالتي هاي اقتصادي هستند و به قول معروف اگر «خربرفت» مي خوانند، صرفا از سر رندي و طعنه زني است. اما راه نقد را نبايد بست يا به انكار مشكلات پرداخت يا از اشتباه ها و ضعف ها و سوء عملكردها غافل شد."
درخاتمه اینکه سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری برای اینکه هم دهان رقیب مغلوب منتقد شده را به بندد تا که نتواند در فضای تبلیغات انتخابات خیمه شب بازی مجلس هشتم ابراز وجود و تبلغات کند و بتواند از سیاست های اقتصادی دولت بهره برداری تبلیغاتی کند وبیشتر به عملکرد دولت انتقاد کند . به خصوص پس از اینکه پاسدار احمدی نژاد مجبور شد در گفتگوی و مصاحبه تلویزیونی خود اعتراف به وجود تورم وگرانی کند. بدتر اینکه بانک ها مقصر ورم وگرانی معرفی کرد. لذا دولت پاسدار احمدی نژا درا در شرایط ضربه وآسیب پذیری سختی قرار داده است که فرصت تهاجم رقیب را میسر کرد . برای همین رفسنجانی در خطبه ی نماز جمعه تهران طلبکار شده وضمن اشک تمساح ریزی برای مردم کردن ازوضعیت خطرناک تورم وگرانی نونی گفت. یعنی اینکه با کمال پرروئی نتایج و حاصل تز معروف مبارزه با ارزانی به عنوان مشکل گرانی و اقتصادی وتعدیل اقتصادی و شناور سازی پول و چند نرخ کردن ارز و آزاد کردن قیمت دلار در بازار آزاد وکاهش ارزش ریال و همچنین چپ و راست قطع کردن رایانه های دولتی در مجمع مصلحت نظام وحرکت در تصویب خصوصی وودمانی و فامیل سازی اوال دولتی که عامل تورم ها وگرانی و بی ارزش شدن ریال بوده است. اکنون همه را سر دولت کنونی آوار کرده است. ازسوی دیگر باند حاکم نیز رقبای مغلوب را همگام با دشمن بیرونی وستون پنجم و پیاده نظام آنان معرفی می کند وتأکید می کند که اینان با انتقاد کردن از دولت. تلاش می کنند تا که نقش گذشته ی خودشان نادیده گرفته شود و با اینکار شان مصمم هستند تا که دوباره بقدرت باز گردند. برای اینکه طرح اینان خنثی شود جاسوس ومرم وخائن هسته ای انگلیس معرفی می شو د و این منتقدان به بت پرستان مدرن با داشتن عقل وفهم کمتر از بزغاله متهم می گردند .
اما فراموش نشود که هیچگونه فرقی میان باندها وجناح های غلب ومغلوب وجود ندارد. چونکه همگی سر سپرده ی رهبر ولی فقیه می باشند . آزمون 3 دهه پس داده اند . بعلاوه ولی فقیه نیز همکاره است واینان مطیع وفرمانبردار رهبر ولی فقیه می باشند و هیچگونه برنامه برای حل مشکلات مردم و یا طرح چگونه پیگیری کردن مطالبات آنان را ندارند. البته مردم ایران جز سیاهی لشکرهای تشریفاتی وعددی برای مشروعیت دادن به رژیم نامشروع قرون وسطائی در پای صندوق های رأی گیری قش وظیفه وحقی بیش از این ندارند . چونکه مردم محلی از اعراب ندارند. برای همین در این یاددشت روز هم نه نامی و نه سخنی ازجایگاه مردم ومطلبات شان گفته نشده است.
هوشنگ –بهداد
دو شنبه 3 دی ماه سال - 86
نقد وبررسی " تمديد اشغال عراق و تغيير صورت مساله" روزنامه ی جمهوری اسلامی دو شنبه 3 دی ماه سال - 1386
"وارونه گوئی با نعله وارونه زدن باتلاش مذبوحانه به مشروعیت دادن دخالت گری درعراق وفشار برای اخراج آمریکا"
سرمقاله نویس بدون آنکه اشاره کند که نقش رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران در عراق چیست؟ چگونه باافزایش اقدامات تروریستی خود موجب ناامن سازی عراق شده است ؟ چه رابطه ای این رژیم با شبه نظامیان شریک در دولت دست نشاند ی جماران در عراق دارد؟ برای چه ولی فقیه هواپیمای مسافر بری ایرباس به نخست وزیر نوری المالکی هدیه کرد تا هرزمان که خواست به وی فراخوان واعضای کابینه وپارلمان عراق دهد تا که در جماران باشند تا که گزارش دهند ورهنمود بگیرند؟ بالاخره برای چه از میان کشورهای همجوار وهمسایه ی عراق مقامات آمریکائی تشخیص داده اند که مسبب ناامنی ها وآشوب های عراق رژیم تروریستی آخوندی می باشد که 3 بار وی را برای مذاکره مسائل امنیتی عراق برگزیدند تا که به این رژیم تفهیم کند عامل اصلی ناامنی عراق است . همچنین نتیجه ی 3 مذاکره ی قبلی به کجا کشیده شده است؟ چرا دوره ی چهارم مذاکره به تعویق افتاد ؟ اساساً بدون آنکه توضیح داده شود برنده ی نهائی اشغال افغانستان وعراق در مطقه کدام کشور بوده است وچرا؟ نقش این کشور پس از این اشغال گری ها در این دو کشور وهمینطور خاورمیانه چگونه می باشد؟ جنگ 33 روزه با لبنان با اسرائیل چگونه شروع شد وچرا؟ برای چه تلاش برای راه اندازی جنگ داخلی در فلسطین شد؟ این بحران سازی ها چه ارتباطی با اشغال عراق وبه بحران پرونده ی هسته ای دارد؟ در نهایت اینکه کدام کشور همجوار عراق نسبت به اقدامات شورای امنیت در عراق حساس است و با عملکرد و اقدامات خودش چگونه موجب شد تا که اکنون بنا بر گزارش کنونی سرمقاله نویس اینگونه گزارش کند
"شوراي امنيت و همچنين سازمان ملل در قبال مسائل عراق عملكرد پرافت و خيزي داشته اند . هيچكس قادر نيست از اين عملكرد پرفراز و نشيب سازمان ملل در عراق دفاع كند و آنرا توجيه نمايد. "
چرا سرمقاله ویس به دلیل یا دلایل شکست اشاره نکرده است؟چرا در میان کشورهای همجوار عراق فقط این سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی ارگان تبلیغی ولی فقیه است که چنین نگران این موضوع شده است؟ آیا همین سیاست مشابه کارشکنی در مسیر اقدامات شورای امنیت در عراق در مورد نشست و تصویب قعطنامه در شورای امنیت سازمان ملل پیرامون پرونده ی هسته ای اتخاذ نشد وبه پیش برده نشده است؟ آیا این انتقاد کردن سرمقاله نویس فرافکنی و فرار به جلو نمی باشد که دست پیش گرفته شده است تاکه از اقدام زودتر رقیب عقب نماند؟ از سوی دیگر بدون آنکه سرمقاله نویس بگوید که اگرچنانچه شورای امنیت سازمان اشغال عراق را تصویب نکرده بود ونتیجه گرفته است که این اشغالگری غیر قانونی بوده است . برای چه یک هفته قبل از این اشغال گری آیت الله جک استراوبه تهران سفر کرد تاکه موافقت مقامات رژیم تروریستی آخوندی برای اشغال نظامی عراق را کسب کند؟ اگر سران رژیم تروریستی وبه خصوص سپاه سداران با اشغالغیر قانونی عراق مخالف بودند دلیل این همکاری با اشغالگران برای چه بود؟ تقاضای بمب باران پایگاه های نظامی مجاهدین وخلع سلاح کردن آنان وتأکید بر تحویل دادن شان چه بود؟برای چه پس از اشغال گران وسقوط حکومت سابق نیروهای وابسته اش سریع وارد عراق شد آنگونه که اکنون اشغالگر اصلی عراق رژیم تروریستی وبربرمنش و تاری اندیش حاکم بر جماران است ؟ بالاخره اینکه چرا سرمقاله نویس با نعل وارونه زدن اکنون برای سفید پرونده ی خونین جنایتکاران حاکم ایران در عراق اینگونه آدرس غلط داده و طلبکاری هم شده که گویا رژیم تروریستی آخوندی نه هیچ نقش در نا امنی و آرامی های عراق ندارد، بلکه هرگز در این کشور حضور ندارد که حق دارند اینگونه از عملکرد شورای منیت و آمریکا در عراق انتقاد کند :
"جاي تعجب است كه آمريكا بعدا توانست مجوز حضور نظامي در عراق را از شوراي امنيت بگيرد و اكنون تداوم اشغال نظامي عراق هم با مجوز شوراي امنيت ظاهرا قانوني جلوه گر شده است . شوراي امنيت در اين زمينه منفعل است و تداوم تجاوز نظامي به عراق را تاييد مي كند و حال آنكه اصل حمله نظامي به عراق را تصويب نكرده بود! اين بدان معني است كه تصميمات شوراي امنيت هرگز ملاك مشروعيت و اعتبار قانوني عملكردها نيست . تاييد نتايج اشغال توسط شوراي امنيت درحالي كه اصل اشغال مورد تاييد در اين شورا نبوده از نظر حقوق بين الملل كاملا مردود است و شوراي امنيت را در موضع شريك جرم اشغالگران عراق قرار مي دهد ـ بايد پرسيد شوراي امنيت ادامه حضور نظامي آمريكا در عراق را با چه انگيزه اي و براي تحقق كدام هدف تصويب كرده است آيا ادامه حضور نظامي آمريكا و تداوم اشغال عراق به امنيت شهروندان عراقي كمك كرده است آيا كارنامه اشغالگران عراق از ديدگاه امنيتي قابل دفاع است آيا آمريكا و ساير اشغالگران از اين طريق سعي ندارند شوراي امنيت را شريك جرم خود در جنايت جنگي رايج در عراق معرفي كنند آيا ابقاي وضعيت اشغال مي تواند چشم انداز روشني را از آينده عراق و دستكم از ديدگاه امنيتي به تصوير بكشد به راستي از ديدگاه اعضاي دائم و غيردائم شوراي امنيت پاسخ كداميك از اين سئوال ها مثبت است ."
در خاتمه اینکه همه ی وارونه گوئی ها وتحریف گری هائی که سرمقاله نویس کرده است وهمه ی جنایات واعمال تروریستی سپاه پاسداران وعوامل تروریستی اطلاعاتی اعزامی که پس از اشغال عراق در این کشور انجام داده اند برای این دربست همه را به اشغال گران به خصوص آمریک نسبت داده شده است که همانگونه که گفته شد هدف اولی شستن چنگال خونین آلود ولی فقیه وپاسداران و شرکای شبه نظامی ونوری المالکی نخست وزیر دست نشانده ی عراق در ناامن سازی عراق وکشتن مردم بیگناه وبی دفاع عراقی می باشد که مکمل هدف بالا بردن ضریب فشار برای اخراج نظامیان آمریکائی از عراق وجایگزین شدن خودش واشغال کامل عراق می باشد که در نهایت مرتبط با هدف زنجیره ای تأمین وتضمین کننده ی پشتوانه ی تدارکاتی وباج گیری کردن پیگیری نمودن آرزوی دسترسی به سلاح هسته ای وتبدیل شدن به امپراتوری بزرگ منطقه است که چند سال پیش سبزعلی رضائی فرمانده ی پیشین سپاه ایداران است که بطور شفاف به آن اذعان و اعتراف کرده بود.
فراموش نشود تا زمانی که نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده ی جماران و سپاه پاسداران در عراق بر سر کار است نه سران رژیم تروریستی آخوندی دست از دخالت گری واقدامات تروریستی در عراق بر می دارند ونه اینکه لحظه ای درنگ در صدور تروریسم و بنیادگرائی به خاورمیانه می کنند ونه اینکه کوچکترین تأخیری در تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای خواهند کرد.
هوشنگ – بهداد
دو شنبه 3 دی ماه سال - 86
نقد وبررسی " رابطه تلويزيون با واقعيت " روزنامه ی جمهوری اسلامی یک شنبه 2 دیماه سال 1386
سرمقاله نویس خطاب به مسئولان صدا وسیما دلیل ندارد که از ترس مرگ دست به خودکشی زده شود
دربستراختلافاتی که میان باندهای مافیائی درون جناح اصول گرایان حاکم وجود دارد . از سوی دیگر اهرم سرکوبگری مبارزه با شبیخون فرهنگی و مبارزه با فساد اخلاقی و اجتماعی و بی حجابی که از سوی طرح امنیت اجتماعی در جامعه دنبال شده است که هدف سرکوبگری ورعب و وحشت در جامعه است. صد البته که ناشی از اندیشه ی خرافی وتحجرگرائی سرکوبگرایان غالب سرچشمه می گیردکه 3 دهه است زیر پرده ی مذهبی ودین بس جنایت ها و خیانت ها وعوامفریبی ها و غارتگری ها وجنگ افروزی ها و ... شده است.بهرحال اکنون در پس پرده ی اختلافات از پس پرده ی بیرون فتاده شده است که چگونه حتی اختلاف عمیق میان مشاوران فرهنگی رئیس جمهور و سخنگوی دولت با نیروی انتظامی و قوه ی قضائیه وجود دارد که منجر به برکناری پاسدار محمد باقر ذوالقدر از پست معاونت امنیتی و انتظامی وزارت کشور شد .اکنون نیز سرمقاله نویس که از یکطرف ااز طرح سرکوبگرایانه ی نیروی انتظامی دفاع می کند واز طرف دیگر سخت تضاد با وزیر فرهنگ سانسور وتفتیش عقاید ارشاد دارد. زیرا که معتقد است که این نهاد موجب خرافات در جامعه شده است . همچنین اکنون از برنامه های سریالی و فیلمنامه هائی انتقاد کرده است که از تلوزیون رژیم تروریستی آخوندی پخش می شود که مدعی شده است موجب بدآموزی وانحرافی اخلاقی در جامعه ومیان اعضای خانواده ها شده است. یعنی اینکه به عامل اصلی و ریشه ای فساد اخلاقی در جامعه اشاره کرده است که منبع کجاست؟ در صورتیکه چندین ماه است بهای سنگین آن را جوانان معترض و ناراضی به اتهام اراذل و اوباش پرداخته اند و مقصر هم قلمداد شده اند. البته که این رژیم ضدبشری و قرون وسطائی ی رژیم عوامفریب و شیاد وحقه باز و شارلاتان می باشد که با نام مذهب گونه اهداف پلید وشیطانی خود را دنبال واجرا کرده است و پیوسته مسئولان را تبرئه کرده است . زیراکه بقول سیدخندان حقه باز که با پنبه سر می برد ولی فقیه منتسب به وحی است. جالب است که سرمقاله نویس به مسئولان تلویزیون نیز توصیه کرده است که دلیل ندارد هر گونه واقعیتی از تلویزیون بیان شود ومردم آن را بدانند که چیست که اینکه از مسئولان تلویزیون سئوال کرده و به اینان اینگونه رهنمود داده است :
اما واقعيت هاي ديگري هم هستند كه علني ساختن آنها حتي در محيط هاي كوچك با معيارهاي عقلي و شرعي و اخلاقي سازگاري ندارد چه رسد به اينكه از تلويزيون پخش شوند. مثلا اگر فيلمبردار تلويزيون برحسب اتفاق كسي را ببيند كه لخت مادرزاد كنار خيابان ايستاده و درحال ادرار كردن است آيا مي تواند فيلم اين صحنه را براي مسئول شبكه بياورد و به او اصرار كند كه آنرا پخش كند !
سرمقاله نویس برای اینکه داستان واقعیت سانسور نهادینه شده را لوث کند و آن را فقط منحصر به حیطه ی فساد اخلاقی که از دید خودش محدود کندتا ک بتواند مسئله ی تضاد ورقابت های باندی و درونی را برجسته کند مجبور شده که چنین به مخاطبین خودش در رسانه ی ملی یا تلویزیون پیام داده وپرسش کرده وتأسف خودش را نسبت به عملکرد این نهادابراز کرده است:
از رسانه اي با اين جايگاه چگونه مي توان انتظار داشت صحنه هائي پخش شود كه نگاه دريده به زنان بي حيائي زنان بي حرمتي همسايگان بي مسئوليتي مردم اينكه زني براي فرار از باران سوار ماشين گران قيمت مي شود تا مردي را تيغ بزند راننده تاكسي با هرزگي با دخترك حرف بزند مرد صاحبخانه با زن بيگانه با نگاه شهوت آلود حرف بزند و حتي دوست شوهر يك زن با دادن هديه و نگاه دريده شهواني آن زن را بدرقه كند همه اينها بسيار عادي جلوه كند و توجيه اين باشد كه اينها واقعيت هاي جامعه ما هستند و مسئولان تلويزيون نيز تحسين شوند كه چقدر جسورند و شهامت عبور از خط قرمزهاي ساختگي را دارند . متاسفانه در عملكرد تلويزيون يك دوگانگي شديد كاملا مشهود است كه تا اين دوگانگي ادامه داشته باشد قدرت فرهنگ سازي متناسب با انقلاب و نظام جمهوري اسلامي را نخواهد داشت . از يكطرف افراط در اموري كه نامش را برنامه هاي مذهبي ميگذارند و از هيچ خرافه اي نميگذرند و از طرف ديگر عبور از خط قرمزهائي كه مقتضاي ارزشهاي ديني فرهنگ و سنت ملي و آرمانهاي انقلابي اين ملت است . به نظر مي رسد مشكل اصلي در سياستگذاري هاست كه تا حل نشود اين افراط و تفريط ها ادامه خواهد داشت و در اين ميان تكليف رابطه تلويزيون با واقعيت نيز مشخص نخواهد شد."
در خاتمه اینکه البته اینگونه اعتراضات آبکی وسطحی کردن از سوی سرمقاله نویس تذکر داده شد که ناشی از تضاد ورقابت های باندی ودرونی می باشد که صد البته به موضوع انتخابات خیمه شب بازی نمایش انتخابات مجلس هشتم راه می برد که هر روز رقابت ها وتبلیغات یرامونش حاد وتند تر وتیز می شود . به ویژه اینکه یکی از دلایل اصلی ریشه ی اختلاف سرمقاله نویس با دستگاه تلویزیون یا به حساب رسانه ی خبری ملی خوانده شده ی رژیم تروریستی آخوندی به دلیل این است که رفسنجانی رئیس مجمع خبرگان شد. زیرا پس ا ز رئیس خبرگان رهبری شدن رفسنجانی ، وی از سوی صدا و سیما مورد تحریم خبری این رسانه واقع شده است و موجب بالا رفتن ضریب حساسیت سرمقاله نویس نسبت به عملکرد صدا وسیما شد است و عملکردش را زیر ذره بین وتیغ انتقاد برده است . زیرا که سرمقاله نویس از رفسنجانی دفاع می کند. به خصوص اینکه تضاد واختلافی هم با عملکرد زیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد اسلامی وزیر سوگلی کابینه ی احمدی نژاد دارد که مجوز ساختن فیلمنامه های آنچنانی را می دهد . همچنین چندین بار تا کنون از سوی این سرمقاله نویس و یا گزارشگر ستون جهت اطلاع این روزنامه مورد انتقاد شده قرار گرفته شده است که چرا مجوز تجربه وانتشار به کتبی داده می شود که موجب رواج وتبلیغ خرافات و فساد اخلاقی و فرهنگی در جامعه شده است ؟ ناگفته نماند که سرمقاله نویس تاکتیک اهداف تهیه کنندگان برنامه های تلوزیونی رانیز رو کرده است که برای خنثی کردن برنامه های پخش شده از ماهواره ای می باشد و به این مدعیان پاسخ داده است که دلیل ندارد از ترس مرگ دست به خودکشی زده شود
هوشنگ - بهداد
یک شنبه 2 دیماه سال 1386
نقد وبررسی " چالش هاي انتخاباتي (يادداشت روز)"روزنامه ی کیهان شنبه اول دیماه سال 1386 چراحضور پر شور مردم به عنوان سیاهی لشکردر پای صندوق های انتخابات – انتخابات برای مشروعیت دادن به رژیم نا مشروع مهم وضروری می باشد؟!

اما عنون یادداشت روز چالش هاي انتخاباتي خود عنوان به وضوح می گوید که چگونه چشم انداز برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم چیست وجنگ ودعوای باندی وجناحی بر سر چیست ؟ ولی موضوع مهمی که یادداشت روزنویس به آن اذعان و اعتراف کرده است این است که هوار وفریاد زده است که سیاهی لشکروحضورشان در پای صندوق های مارگیری انتخاباتی انتصاباتی برای مهم است . زیراکه ارقام نجومی برای مشروعیت دادن به رژیم ضد مردمی ونامشروع بسیار لازم وضروری می باشد که پیام ومفهومش این است که بهر ترتیب شده است می بایست که تقلبات گسترده انجام شود تا هرچه بیشتری آرای حماسه ساز از درون صندوق ها و جعبه مارگیری معجزه از بیرون آید. به خصوص اینکه یک آخوند آدمکش حرفه ای اطلاعاتی – امنیتی وزیر کشور است ویک پاسدار رئیس ستاد کل انتخابات کشور شده است و یک پاسدار بر کنار شده از پست معاونت امنیتی – انتظامی وزارت کشور نیز به سوی بسیج رفته است تا که اینان را در کنار سپاه پاسداران آماده کند تا که با حضور خود در پای صندوق های آرای انتخاباتی مشابه همان حماسه سوم تیرماه سال 1384 را خلق کنند که نه پاسدار احمدی نژاد را رئیس جمهور کرد، بلکه برآورده شدن خواست قلبی ولی فقیه هم بود که قبل از برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره ی نهم ضریب تعداد آرای اعلام ودر خواست کرده بود. بهر حال پاسدار یادداشت روز نویس ابتدا از شوروجنب و جوش وتحرک فراوان آمادگی فعالیت انتخاباتی وحضور در صحنه خبر داده است ودر ادامه از همدلی وهمنفسی ائتلاف باند های مافیائی اصولگرایان گفته است. ولی بر اختلافات درون این باند ها نیز تأکید کرده است . همچنین در مقابل از عدم ائتلاف در جبهه ی دوم خرداد مغلوب و جنگ سهم خواهی های رقیب گفته است که چگونهجنگ نامه پراکنی میان آخوند قدرت وثروت طلب کروبی با حزب مشارکت وود دارد هر یک دیگری را متهم ومحکوم می کند. البته که خیلی وقت است که آخوند کروبی برای سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری نقش غضنفر گلزن خودی درون جبهه ی اصول گرایان را بازی می کند. از سوی دیگرپاسدار یادداشت روز نویس هشدار به باندهای مافیائی گوشزد کرده است که رقیب احساس کرده که چون در نمایش انتخابات دوره سوم شوراهای شهر تهران به دلیل عدمائتلاف درست میان اصول گرایان یک چهارم اعضای شورای شهر نصیب رقیب شد. بنابراین موجب شد تا که وسوسه شود شاید در مجلس هشتم سهم بیشتری از صندلی های سرخ مجلس را نیز نصیب خود کند که توصیه کند می بایست این آرزو را ناکام کرد. بهرحال در مورد عدم ائتلاف واختلاف و جنگ وگریز و تضاد ورقابت وطرح وبرنامه رقیب چنین اظهار نظر وجمع بندی شده است:
اما در آن سوي ميدان، اصلاح طلبان به صراحت از عدم ائتلاف و اجماع در جبهه خود سخن مي گويند و سهم خواهي، فزون طلبي و عدم توجه به شرايط از سوي گروه هاي اصلاح طلب را عامل اين افتراق خوانده و معتقدند برخي از جريانات درون اردوگاه اصلاحات بصورت سازمان يافته در جهت عدم شكل گيري يك ائتلاف يكپارچه، تلاش مي كنند.نامه اخير سخنگوي حزب اعتماد ملي به دبيركل مشاركت و لحن انتقادي آن توام با عصبانيت، حكايت از شكاف عميق بين اين دو حزب به اصطلاح اصلاح طلب دارد. مشاركتي ها سعي دارند عدم رسيدن به ائتلاف واحد را ثمره فزون خواهي اعتماد ملي معرفي كنند و از آن سو، حزب آقاي كروبي هم شكست اصلاح طلبان و وضع موجود آنان را نتيجه تندروي هاي بيش از اندازه مشاركتي ها و گروه هاي همسوي با آنان در دوره اصلاحات، مي خواند.از طرف ديگر اصلاح طلبان سعي دارند وضعيت كشور را فوق العاده و در شرايط خاص معرفي كنند. دو منظور هم مد نظرشان است. يكي آنكه با بحراني خواندن وضع موجود و دميدن از طرف گشاد اين ساز، عدم تفاهم و ائتلاف گروه هاي اصلاح طلب را غير مهم جلوه دهند و اينگونه القاء كنند؛ در شرايطي كه كشور در وضع فوق العاده به سر مي برد، اتحاد و ائتلاف داشتن يا نداشتن خيلي مهم نيست، بلكه مهم تغيير وضعيت كشور است! و ديگر آنكه با طراحي شعارها و پيام هاي انتخاباتي با مضمون اتحاد براي نجات كشور(!) به زعم خود، مردم را بسوي انتخاب نامزدهاي خودشان (يا همان ناجيان كشور!) سوق دهند.شايد جنگ رواني و رسانه اي كه ماههاست عليه دولت اصولگرا راه انداخته و با هر اقدام دولت بر طبل مخالفت با آن مي كوبند، آتش تهيه اي است كه براي پيروزي جبهه خود در انتخابات مجلس تدارك ديده و مي بينند. روزي سفرهاي استاني دولت را مورد حمله قرار مي دهند. وقتي ديگر، سياست هاي خارجي و دشمن ستيزي رئيس جمهور را تندروي بدون عقلانيت(!) مي خوانند و زمان ديگر اصرار بر حق استفاده از انرژي هسته اي را خودكشي قلمداد مي كنند و به وقت پيروزي در عرصه هسته اي، آن را نه پيروزي مردم و دولت نهم، بلكه حاصل ديپلماسي منفعلانه خود در دوره گذشته مديريت هسته اي كشور مي دانند! بگذريم از اينكه برخي از همين آقايان براي آنكه شرايط را خاص و بحراني نشان دهند و آن را محصول مجلس و دولت اصولگرا معرفي كنند، پاي بر مصلحت كشور و منافع مردم گذاشته و با عبور از مرزهاي انسانيت، بيخ گوش غرب و آمريكا، مذبذبانه تسريع در تصويب قطعنامه سوم تحريم عليه ايران را درخواست مي كنند. و اين يعني آنكه صاحب كرسي هاي قدرت و مكنت شدن از هر راه حتي اگر از جاده گرفتاري و سختي مردم هم عبور كند، برايشان مطلوب و رضايت بخش است.
در خاتمه اینکه تجربه ی 3 دهه ی گذشته ی نهادهای گوناگون رژیم ضدمردمی و بربرمنش وتاریک اندیش حاکم بر ایران به خوبی ثابت کرده است که اتفاقاً پاسدار یادداشت روز نویس هم بر آن صحه گذاشته ومهر تأکید زده است که هدف نهائی جنگ قدرت باندی و جناحی و انحصاری کردن آن و کسب هرچه بیشتر ثروت بوده است . به خصوص اینکه اکنون از درون مجلس ارتجاع صدای اعتراضی واعترافی وافشاگرایانه ی وکیل الدوله ها بلند شده است که خطاب به نایب رئیس مجلس ممد رضا بهترعضو باند انگلیسی مؤتلفه اذعان شده است که مجلس جایگاه قانونی خودش را از دست داده است و ابراز کردند که بود ونبود نمایندگان در مجلس هیچ فرقی ندارد. ازسوی دیگر در سرمقاله ی دوروز پیش سرمقاله ی روزنامه ی جمهوری اسلامی آمده بود که دوباره موقع تبلیغات انتخابات رسید که بریز وبه پاش ها وچلو کباب دادن ها و توزیع اسباب بازی برای کودکان در راستای خریدن آرای اتنتخاباتی هم شروع شده است که همین دو مورد اعتراف بطور شفاف نقش مجلس ارتجاع و آلت دست وبی خاصیت بودنش برجسته شده است . بنابراین آیا بازهم باید به این رژیم ضدمرمی وقرون وسطائی دل بست و تضاد ورقابت وجنگ قدرت بندی و جناحی را جدی گرفت که گویا اینان می خواهند مشکلات ومطالبات مردم را حل کنند و آیا با بودن ولی فقیه ونقش قدرت واختیارات نامحدود وی و قدرت گیری سپاه پاسداران و... می بایست که مردم را همچنان تشویق به حضور برروی صحنه به عنوان سیاهی لشکر کرد تا که برای مشروعیت دادن به رژیم ضد مردمی مشروعیت آورند و آنان را دعوت به شرکت رد کرد وهمگامی وهمسوئی با پاسدار یادداشت روز نویس روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی –پاسداری نمود که در ابتدای یادداشت روز خود تأکید بر حضور پر شور همه جانبه ی مردم کرده است و بر ضروری ومهم بودنش نیز تأکید کرده است.
هوشنگ – بهداد
شنبه اول دیماه سال 1386
نقد وبررسی " سوخت اتمي و بازي هاي جديد "روزنامه ی جمهوری ا سلامی شنبه اول دیماه سال 1386
"با تحویل سوخت هسته ای از سوی روس ها، تاکید شده غنی سازی اورانیوم متوقف شدنی نیست"
معلمی سر کلاس از پسر دانش آموزبه حساب نابغه پرسیده بود دو دوتا چندتا می شود؟ دانش آموزجواب بود ها! معلم گفته بود می شود 4 تا، دانش آموز گفته بود آها! اکنون داستان روسیه و3 دهه جنگ وگریز پیگیری نیروگاه اتمی بوشهر و شیوه ی تکمیل کردن وسوخت رسانی هسته ای می باشد که قرار دادگاها با میلیاردها دلارهای فراوان پیرامونش منعقد شده است که بیشتر طرف حساب روس هابوده اند وتاکنون چندین بار تاریخ وزمان دقیق پایان تکمیل شدن این آغاز فعالیت این نیروگاه اعلام شده است که هر بار با چموشگری و دبه درآوردن روسمواجه شده و باتقاضای باج خواهی بیشتر به تعویق افتاده است. در صورتیکه گفته می شود 95% این پروژه تکمیل شده است که این 5% همانا تحویل دادن سوخت هسته ای از سوی روس ها می باشد. اکنون گذشته ازاینکه سرمقاله نویس هر بار که روس ها بد قولی کردند سخت وتند وتیز ترین موضع گیری افشاگرایانه ونقادانه نسبت به عملکرد روس ها ابراز داشته و بر روی منتفی کردن روس ها ویافتن جانشین مطمئن تر در اروپا تأکید کرده بود . ولی اکنون که پس از تنش وکشمکش بیش از 8 ماهه که پس از آنکه روس ها کارکنان خودشان را از این نیروگاه بیرون کشاندند به وجود آمد . بالاخره با کلی دعوت وپیام وپسغام ومذاکره و باج دادن های کلان روس را راضی کردند که در بستر سیاست توبره وآخور خوری از رژیم تروریستی آخوندی و آمریکا بخشی از سوخت هسته ای را تحویل دهند. تازه بوش بلافاصله اظهار نظر خوشحالی کرد وگفت از این ابتکار روس ها استقبال می کند. چونکه اگر مجریان ومسئولان هسته ای رژیم تروریستی آخوندی به دنبال سوخت رسانی انرژی صلح آمیزمی باشند دلیل ندارد که غنی سازی اورانیوم را قطع نکنند که سریع پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود با نام تعلیق مرده است پاسخ داد که با تحویل دادن بخشی از سوخت هسته ای از سوی روس ها وموضعگیری بوش این بازی روس ها یک دام حساب شده برای متوقف کردن غنی سازی اورانیوم است که تأکید کرد در عالم سیاست ودیپلماسی نمی شود خوش باور بود و به کسی اعتماد کرد و افزود که می بایست برای اطمیان غی سازی در داخل ایران انجام گیرد.اما اکنون سرمقاله نویس چون از رفسنجانی و سیاست هسته ای وی دفاع می کند ونسبت به احمدی نژاد انتقادها ی فراوان داردبه خصوص در مورد اینکه حسین موسویان را خائن وجاسوس هسته ی اعلام کرد چونکه حسن روحانی و رفسنجانی محور این اتهام هم ریش شان گیر است. بنابراین موجب شدکه سرمقاله نویس بیشتر شاکی شود . بهرحال اکنون به حساب خودش برای اینکه هم پاسخ یادداشت روز سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری را داده باشد هم اینکه از سیاست پروژه ی هسته ای و غنی سازی دفاع کرده باشد، لذا با آویزان شدن به تحویل دادن بخشی از محموله ی سوخت هسته ای از سوی روس ها وتفکیک کردن آن از آژانس اتمی با سیاست وتاکتیک معروف با یک کشمش گرمی و بایک غوره سردی وارد میدان شده ومانور تبلیغاتی داده است و آنچنان ذوق زده شده است که در آغاز سرمقاله چنین شروع کرده است:
تحويل اولين محموله سوخت نيروگاه اتمي بوشهر توسط روسيه رويداد مهمي است كه از يكطرف در روابط روسيه و جمهوري اسلامي ايران اثرگذار است و از طرف ديگر معادلات مربوط به موضوع هسته اي ايران را تحت تاثير قرار ميدهد
البته سرمقاله نویس ضمن ابراز خوشحالی از تحویل دادن بخشی از محموله ی هسته ای از سوی روس که آن را جزو قرار داد تأخیری دانسته است ه پس از ورود پوتین رئیس جمهور روسیه به ایران ودیدار با ولی فقیه وبنابر قولی که ایشان داده بودالبته با فراموش کردن اینکه وی گفته بود که فقط دردوران بچگی فقط به مادرش قول داده بود اما اکنون خوش قولی کرده و بخشی از این محموله ی سوخت هسته ای را تحویل داده است که سر مقاله نویس آن را جدا از آژانس بین المللی اتمی دانسته وچنین از هم دیگر تفکیک شان کرده است:
"بنابر اين موضوع نيروگاه اتمي بوشهر هيچ ارتباطي با مسائل فناوري هسته اي كه مورد بحث جمهوري اسلامي ايران با آژانس انرژي اتمي و كشورهاي 1 +5 مي باشد ندارد . به همين دليل تحولاتي كه در زمينه اين نيروگاه پيش مي آيد نبايد بهيچوجه با موضوع فناوري هسته اي مرتبط دانسته شود. "
سرمقاله نویس در دنباله سرمقاله ی خود ، موضع گیری بوش را بازتاب داده است که قبلاً به آن اشاره شد ودر راستای دفاع از اهداف پروژه ی هسته ای تأکید کرده است که تحویل دادن بخشی از محموله ی سوخت هسته ای از سوی روس ها هیچ ارتباطی به فن آوری هسته ای ندارد که از طریق آژانس اتمی دنبال می شود؛ چونکه دو قرارداد وپیمان نامه ی جداگانه ای می باشند که به هیچوجه نیاز به توقف غنی سازی در ایران نیست . بالاخره این بار از موضع نه ملت که دولت مردان نقل قول کرده که غنی سازی اینگونه به راه خود ادامه خواهدداد:
واقعيت اينست كه اين ادعا بهيچوجه پذيرفتني نيست زيرا همانطور كه توضيح داده ايم اصولا هيچ رابطه اي ميان موضوع فناوري هسته اي ايران با اصل نيروگاه اتمي بوشهر و تحويل سوخت به اين نيروگاه وجود ندارد. فناوري هسته اين سخن كه با دريافت سوخت هسته اي ديگر ايران به غني سازي نيازي ندارد نيز بي مبنا و خلاف واقعيت هاي موجود در جهان امروز است . روشن است كه رئيس جمهور آمريكا و دولتمردان بعضي كشورهاي اروپائي و رسانه هاي همنوا با آنها در اين بازي جديد بي جهت خود را خسته مي كنند و بايد بدانند كه مردم و دولتمردان ايراني همانگونه كه اعلام كرده اند به اين قبيل مطالب واهي كمترين اعتنائي نخواهند كرد و به راه خود كه راهي كاملا قانوني و در چارچوب مقررات بين المللي است ادامه خواهند داد.
در خاتمه اینکه سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی بطور شفاف و هیچگونه لکنت زبانی همان نظری را بیان کرده که غنی سازی متوقف نمی شود که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در یاددشت روز تعلیق مرده است بیان کرده بود. یعنی اینکه هم گزارش 16 سازمان اطلاعاتی آمریکا مبنی بر صلح آمیز بودن پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی غیر واقعی می باشد وهم اینکه بار دیگر نه یادداشت روز وسرمقاله نویس، بلکه رفسنجانی در نماز جعهی تهران هوار وجیغ زده اند که در کنار رهر ولی فقیه و سپاه پاسداران ورئیس جمهور و سایر مسئولان هسته ای رژیم توریستی آخوندی می باشند که همگی بطور مشترک وهمزبان وهمآهنگ وهمدل نه انکه دست ازغنی سازی اورانیوم بر نمی دارند ، بلکه بطور دربست از آن دفاع می کنند زیرا که هدف نهائی وغائی دسترسی به سلاح هسته ای می باشد.
هوشنگ -بهداد شنبه اول دیماه سال 1386
همه جنگ ونزاع ودعواها بر سر جا به جائی وکاهش یک صفر دلاری درحساب پس اندازهای ارزی نفتی می باشد.
لابد کسانی هستند که به خاطر دارند که قبل از برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره ی نهم در روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در مورد مدعی قلابی اصلاح طلبان چگونه خبرهائی را گزارش می داد وچگونه تحلیل وتفسیرها ویادداشت های روز و پیام های کیهان وخوانندگان وگفت وشود و مقاله های بی متن کاریکاتوری بازتاب داده می شد و چگونه اشک تمساح ریزی برای مردم بیکار وفقیر ومحروم ریخته می شد و جیغ و فغانش از تورم وگرانی در جامعه بلند کرده بود و انتقادهای سیستماتیک به اصلاح طلبان می شد که چرا توسعه ی اقتصادی و بهبودی وضع معیشتی مردم محتاج ونیازمند را فدای تبلیغات وفعالیت توسعه سیاسی کرده است؟ و دولت را متهم می کرد که چرا به جای رسیدگی به رفاه عمومی و رونق اقتصادی بودجه های کلان صرف ساختن احزاب دولتی و فرهنگ تمدن ها وتجملات وتزئیین ودکور بندی تشریفاتی کاخ های وزرا در وزارتخانه ها کرده است ؟خلاصه سخت به فرهنگ گفتمان تمدن دولت خاتمی و اهداف و برنامه های اقتصادی اش تاخته می شد. حال بماند که چه اندازه به سیاست تعلیق غنی سازی هسته ای نعقد شده ی دولت در کاخ سعدآباد با 3 کشور اروپائی حمله می شد. در مقابل کهپاسدار سرباز جو حسین شریعتمداری اصلاح طلبان قلابی را به عوامفریبی و شیفتگان قدرت متهم می کرد ودولت های کارگزاران و اصلاح طلبان را مقصر وضع نابسامان اقتصادی – اجتماعی – فرهنگی – ولنگاری جامعه می دانست . البته بیشترین دشمنی با نبش دانشجوئی و فعالیت آنان می شد . اما هرروز از خدمات شایان وقابل توجه ی شهردار ساده پوش و ساده زیست تهران پاسدار احمدی نژاد گفته وتبلیغ ودفاع می شد و تأکید می شد که وی یک ماشین 4 دهه پیش دارد ودر منطقه ی متوسط شهر تهران اقامت دارد وشهرداریست که همیشه در میان مردم تهران است ومشغول خدمتگزاری کردن به مردم تهران یا درد ودل کردن با آنان می باشد وآن الگوی یک مدیر موفق اصوگلرا ی مکتبی خطاب می کرد که برحسب وظیفه ی دینی انجام وظیفه می کند . چونکه عاشق خدمتگزاری به مردم می باشد.
اما چون در پس اینگونه گزارش کردن وتمجید وتحسین ها از پاسدار احمدی نژاد و انتقاد وسرکوفت وتحقیر کردن های دولت های خاتمی و رفسنجانی چشم طمع وچنگ اندازی بر ده ها میلیارد دلار حساب های پس انداز ارزی دولت دوخته شده بود که ناشی از افزایش قیمت نفت در دوران خاتمی امکان پذیر شده بود . بنابراین برای قبضه ومصادره ی آن طرح کودتای خزنده ی خاموش تدارک دیده شد که قبل از برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هفتم و انحصاری کردن آن طرح وبرنامه ریزی شده بود. برای همین با سرعت طرح ضبط و مصادره ذخایر ارزی حساب پس انداز دولت خاتمی برای اشغال کرسی ریاست جمهور دنبال شد.
بهر حال در سوم تیرماه سال 84 حماسه ای دیگر ساخته شد و پاسدار احمدی نژاد رئیس جمهور شد که در همان خیز اول وقبل از معرفی نامزد های پست وزارتخانه ها ورأی اعتماد از مجلس گرفتن در نشستی که درمشهد این پاسدار برگزار کرد به عنوان رفع مشکل بیکاری و کاریابی برای جوابان خیز برداشت و مبلغ یک ونیم میلیارد دلار از حساب ذخیره ی ارزی دولت برداشته شد. در امتداد آن مبلغ 6ملیارد دلار در وزارتخانه ی نفت مفقود شد که هنوز این مبلغ یافت نشده است که به کجا رفت؟ در روند اینگونه چنگ اندازی ها قرارداد های 9 میلیارد دلاری با سپاه و بسیج در سال گذشته منعقد شد . بهر صورت لفت ولیس ها وبرداشت های بی رویه وبدون اطلاع و مجوز مجلس از حساب های پس اندار ارزی وبودجه ی دولت برداشته شده وهمچنان ادمه دارد. طوری که حتی صدای اعتراضی سید خندان صبور و تدارکاتچی سابق نظام خاتمی نیز در مشهد درآمد وگفت که رئیس جمهور بدون حساب وکتاب از بودجه ی دولت برداشت می کند وافزود میزان ولنگاری و فساد در دولت نهم خیلی بیشتر از دوره ی اصلاح طلبان می باشد.
البته پاسدار احمدی نژاد نه اینکه گوشش بدهکار انتقاد واخطار نمایندگان مجلس به علت تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه نبود، بلکه منتقدین را به تمسخر گرفت که این خبر ها نیست و به شما گرانفروشی می کنند وتوصیه کرد که بهتر است از میوه وسبزی و گوجه فروشی محله ی نارمک و قصاب محله ی ایشان خرید کنند. چونکه اینان جزو مشاوران نزدیک اجتماعی و اقتصادی رئیس جمهور می باشند. برای همین پاسدار رئیس جمهورنه اینکه توجهی به سئوالات نمایندگان مجلس نکرد و پاسخ نداد که مبلغ 120 میلیارد دلار درآمد نفت در دوسال گذشته کجا رفته است؟ البته دلیل ندارد پاسداری که یک قلم مبلغ 350 میلیارد تومان اختلاس گری در زمان شهردار بودنش در تهران دارد به اینگونه سئوالات نمایندگان مجلس جواب دهد. به خصوص اینکه هم از حمایت ولی فقیه رهبر و سپاه پاسداران وارگان های سرکوبگربر خوردار می باشد وهم اینکه نمایندگان مجلس شهامت پیگیری پرونده ی اختلاس وی برای تحقیق وپژوهش وبررسی در مجلس را نداشتد. بنابر این کاملاً مشخص است که پاسدار احمدی نژاد رئیس جمهور هرگز در برابر این گزارش بسیار سئوال برانگیز گزارشگر روزنامه ی سرمایه که چنین است پاسخ نداده ونخواهد داد :
چنانچه رقم ورودي ارز حاصل از نفت كه در اختيار دولت و خزانه است 168 ميليارد دلار و خروجي آن بابت مخارج ارزي 90 ميليارد دلار برآورد شود،بايد ورودي ارز به حساب ذخيرهء ارزي در اين سه سال بين 70 تا 78 ميليارد دلار باشد اما براساس آخرين اعلام رييس كل بانك مركزي و يكي از معاونان او، هم‌اكنون موجودي حساب ذخيرهء ارزي در 10 آذرماه امسال، كم‌تر از 9 ميليارد دلار بوده است. سوال است كه منابع مازاد درآمد ارزي چگونه هزينه شده است و مشخص مي‌شود كه واقعيت رخداد با تصور موجود از ميزان مخارج ارزي متفاوت است و منابع حساب‌ ذخيره عمدتا بابت برداشت بودجه‌اي دولت صرف شده است."
فراوش نشود که همه ی جنگ ونزاع وطرح ریزی کودتای خزنده ی خاموش ویکدست دست کردن نظام وچنگ اندازی بر منابع اقتصادی ونفتی وگازی وارزی وامور مالی وبانکی وحذف رقیب در این صحنه ها فقط به خاطر دلارها و یک صفر یا صفرها بوده است. زیرا که اگر در زمان دوران سردار سزندگی رفسنجانی با ایجاد تعدیل اقتصادی و شناور کردن ارزش دلار با چند نرخ بودن که بالاخره قیمت دلار ده برابر شد و پیش برد سیاست مبارزه با تز ارزانی به عنوان مشکل اصلی اقتصادی وگرانی وتورم که موجب پیدایش پدیده ی آقازاده پروری و رشد آن شد که اکنون اینان انگل واختاپوس وار بر همه تار وپود اقتصادی وتجاری و... کشور تنیده شده اند. ولی اگر در آن دوران قیمت نفت 9دلار بود که اکنون به بیش از 90 دلار رسیده است . ولی هم ضریب رشد تورم وگرانی و افزایش قیمت ها به همین نسیت یک صفر یعنی ده برابر بالا رفته ووضعیت اقتصادی و معیشتی مردم بدتر شده است . همچنین دربیلان عرضه شده و نمایش حساب ارزی پس انداز نفتی دولت به همین اندازه وفاصله یک صفر یعنی ده برابر کاهش و جابه جائی صورت گرفته است . یعنی جنگ و گریز ودعوا ها برسر همین جا به جا شدن یک صفر می باشد که از یک طرف معادله 9 دلارقیمت نفت تبدیل به 90 دلار شده است واز سوی دیگر معادله 90 دلار پس انداز به 9 دلار تبدیل شده است . البته این دلارها به همان حساب هائی واریز شده است که پاسدار احمدی نژاد را رئیس جمهور کرد تا که ضمن مصادره ی دلار های پس انداز شده ونفتی و تسلط یافتن بر تأسیسات هسته ای و اهداف پروژه دسترسی به سلاح هسته بخشی از این دلار ها جزو همان مبلغ 120 میلیارد دلار پس انداز در دوسال گذشته در دوبی می باشد که نواندیش احمد توکلی گزارش کرده بود . بخشی دیگر از دلارهای نفتی نیز به حساب همان 22 شرکت ها ونهادها ئی واریز شده است که از سوی وزرای امور خارجه و خزانه داری امریکا در لیست تحریم گذاشته شدند.
هوشنگ – بهداد
روزنامه ی سرمایه ی پنجشنبه 29 آذر ماه سال 18
63 ميليارد يا ۸۸ ميليارد دلار
ابهام در مخارج ارزي دولت نهم
نقد وبررسی "اتحاد اهل قبله (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان پنجشنبه 29 آذرماه سال 1386
" بزرگترین اشتباهی که نظامیان وسیاستمداران آمریکائی در عراق پس از اشغال نظامی این کشور مرتکب شدنداین بود می بایست که به جای اعدام صدام حسین، نوری المالکی را از پست نخست وزیری برکنار می کرد ند"
دوباره یکی دیگر از اعیاد مذهبی فرارسید تا که نوبت هم به مانور دادن قلمزن طلبه پاسدار یادداشت روزنویس به رسد تا این پا منبری حوزه و ولی فقیه بر سر منبر برود ویک روضه ی مبسوط ا شک گیر مورد علاقه ی حوزه ی علیعه ورهبر ولی فقیه قرائت کند و بخواند و در مدح وثنای اجرای مراسم حج وعید قربان ومحسنات وفوائد آن روده درازی کند . البته مدتیست که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری از اینگونه روزه خوانی ها منصرف شده وجاخالی داده است. چون شرایط بحرانی و خطری از آنست که همچون سابق رجز و کرکری خوانی کند . زیرا آنگونه که برنامه تدارک دیده شده بود اهداف دولت پاسداراحمدی نژاد پیش نرفته است .بدتر اینکه موج برکناری ها کار را آنگونه خراب کرده که جای دفاع را نیز باقی نگذاشه ودفاع کردن ازآن هزینه ی سنگیندارد واز پس انداز ذخیره برداشت کردن وبقولمعروف مایه خوری کردن است. اما انشینش طلبه پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه توضیح دهد که چرا در سال 65 با اعزام تروریست ومواد منفجره به عربستان آن جنایات خونین برپا شد که منجر به آتش سوزی ها در چادرهای حجاج و کشته شدن بیش از 400 حاجی ومجروح شدن بیشتر شد؟ البته در زمان تبلیغات ورقابت دوران مجلس هفتم بودکه تندروهای دوم خردادی چون رد صلاحیت شدند . بخشی از آنان این نمایش خیمه شب را تحریم کردند . ولی آخوند کروبی بر خلاف اینکه در دوران رئیس مجلس ششم بودن تأکید بر عدم حضور دوباره در انتخابات مجلس وریاست جمهوری خودش کرده بود در هر دونمایش داوطلب ونامزدشده بود. بهرصوت چونکه وی مورد حمایت وتأئید دوم خردادی های تند رو واقع نشد . مجبوربه افشاگری شد ونقش پاسدار محسن میردامادی را که رئیس کمیسیون امنیت ملی وامور خارجه ی مجلس مدعی اصلاح طلبان ششم بود و یک ریز در حال تردد وسفر به اروپا به خصوص کشور آلمان بود و مشغول سر وسامان دادن و سازماندهی کردن لابی های اعزام شده ومقیم آلمان بود که نه اینکه در کنفرانس برلین فعال وبرنامه ریز صحنه بودند . بلکه هنوز نیز فعال می باشند که آخرین اقدام اینان بسیج اعزام یک خانم نماینده ی حزب سبزها از آلمان از سوی بهمن نیرومندبه ایران بود که پس از بازدید وبازگشت خود از ایران وبرگشت به آلمان، ایشان شدیداً هم از پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی دفاع می کند وهم ایکه با دستآویز گزارش 16 نهاد وسازمان اطلاعاتی آمریکا مبنی بر غیر نظامی بودن این پروژه تأکید می کند . هم اینکه با تحریم اقتصادی از سوی شورای امنیت وآمریکا مخالفت می کند. البته این خانم سبز وشفاف روشن شده یک مصاحبه ای هم با بهمن نیرومند پس از بازگشت از ایران انجام داده است که در یک روزنامه ی آلمانی بازتاب د اده شده است که برگردان نیز در سایت خبرگاه معلوم الحال علی شمس منعکس شده است .
بلی دامنه ی اختلاف وتبلیغات شیخ کروبی علیه ی دو خردادی های تند رو خوانده شده همچنان ادامه دارد . برای اینکه اکنون همان تروریست نامدار آن دوره دبیر کل کنونی جبهه ی مشارکت اسلامی دوم خردادی شده است که سخت از سوی باند های مافیائی حاکم مورد تهاجم قرار دارد برای اینکه هم حزب مشارکت وهم پیمانش سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی دار و دسته ی بهزاد نبوی و محسن آرمین متهم به تند روی وحامی سکولار بودن وخواهان نوع دمکراسی و لیبرالیسم غربی آمریکائی می باشند که از سوی پاسدار سربازجوحسین شریعتمداری هرروز علیه اشان سناریو سازی می شود و تا مرز مرتد وستون پنجم دشمن وپیاده نظام بودن اینان مورد اتهام واقع شده اند . مشابه همین اتهامات را کمرنگ تر آخوند کروبی به اینان وارد می کند .
آری هدف از این توضیح وتشریح برجسته کردن ماهیت ونقش چگونه روضه خوانی طلبه پاسدارو یادداشت روز نویس است که پیوسته همچون سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی و ولی فقیه و... تصویرمار می کشد ومار قالب می کند. یعنی اعتیاد مزمن دارد که به معلول ها بپردازد وبا بزرگ نمائی پیرامون آن حسابی وجانانه مانورم دهد و گریز به صحرای کربلا می زند وحاشیه می رود تااینکه به ریشه و علت ها نپردازد. خلاصه تلاش مذبوحانه می کند تا با رابطه ی علت ومعلولی برخورد نکند . مثلا ًبه مناسبت فرا رسیدن عید قربان به روی خودش نمی آورد که چرا در توطئه ی مشترک با دولت فخینمه ی ارباب که سال گذشته شد صدام حسین رئیس جمهور سابق با آن وضع فجیع پس از شکنجه شدن وشکستن گردنش بر دار کشیده شد؟ تااینکه انتقام فردی وکینه توزانه ی خمینی گرفته شود که گفته بود صدام باید برود. همنین سخنی نمی گوید که چرا پس از ادعای مضحک ووارونه که که ایعه شده بود عامل اصلی همه اقدامات تروریستی پاسدار تروریست های اعزامی وشبه نظامیان عراقی حامی ولی فقیه وسپاه قدس و سپاه پاسداران که در عراق انجام می دهند به رهبری صدام حسین و حامیان حزب بعث ی نسبت داده می شد و تبلیغ می شد که پس از اعدام حسین ناامنی در عراق پایان خواهد پذیرفت وریشه ی هرگونه اقداماتروریستی در عراق خشکیده خواهد شد . چون دروغ محض و وارونه گوئی بود و آخوندهای جنایتکار حاکم وسپاه پاسدار فق می خواستند از شر صدام حسین رها شوند تا با خیال راحت عراقرا دربست اشغال کنند. زیرا شاهد می باشیم که چگونه پس از اعدام صدام حسین اقدامات تروریست وهم ناامنی ها در عراق فزونی یافته است و انتقال وبسط آنبه منطقهی اوریانه گسترش داده شده است. زیراکه ریشه وپایگاه اصلی خطر وتهدید وبرنامه ریزی های تروریستی وناامن سازی در عراق وخاورمیانه در بیت جماران وشرکت مستقیم سپاه پاسداران است که تضمین اجرا وموفقیت طرح های تدارک دیده شده نیز دولت دست نشانده ی نوری المالکی در عراق می باشد که بستر تقویت حزب الله لبنان وحماس در فلسطین شده است .
در خاتمه اینکه بزرگترین اشتباهی که نظامیان وسیاستمداران آمریکائی در عراق پس از اشغال نظامی این کشور مرتکب شدنداین بود که به جای اعدام صدام حسین می بایست که نوری المالکی را از پست نخست وزیری برکنار می کرد ند ودست عوامل تروریست ومخرب وقاتل وعراق ویران کن وتبدیل به باتلاق کرده در عراق را قطع می کردند تا که اکنون نیاز نباشد تن به مذاکره کردن به سرپرست مذاکره کننده ای به نام پاسدار تروریست محمد جعفر صحرارودی بدهند که یک تروریست نشاندار وگاو پیشانی سفید می باشد که قاتل دکتر عبدالرحمان قاسملو دبیرکل وقت حزب دمکرات کردستان و همراهش در پای میز مذاکره می باشد که به جای مذاکره کردن با این تریست فراری می بایست دستگیر وتحویل مقامات بین المللی داده شود تا این قاتل جانی محاکمه شود و اگر چنانچه اینکار نمی شود .حد اقل همچون 5 پاسدار تروریستا عزامی به اربیل عراق و پاسدار فرهادی دستگیر وبازداشت شود نه اینکه مخاطب مذاکره واقع شود .
هوشنگ – بهداد
پنجشنبه 29 آذرماه سال 1386