برخی از کارشناسان اقتصادی پیرامون برنامه های اقتصادی دولت ووضعیت اقتصادی و معیشتی مردم چه گفته اند؟
شرایط نابسامان قتصادی کشور ووضعیت وحشتناک اقتصادی و معیشتی مردم ایران آنگونه شده است که نه اینکه چشم انداز و امیدی به بهبودی شرایط نمی باشد ، بلکه وضعیت رو به وخامت رفتن هرچه بیشتر می باشد. زیرا که با قول ووعده هائی که داده شده و بازهم داده می شود و تصمیماتی که از سوی مقامات مسئول از جمله سیاست های دولت پاسدار احمدی نژاد که اتخاذ می شود چون همگی وارونه وبر ضد مردم محروم وتهی دستان بوده است . این عملکرد ها مصداق این اصطلاحات و ضرب المثل هائی است هم اینگونهمی باشد که لابد شنیده اید یارو نان نداشت بخورد . پیاز می خورد تا اشتهایش باز شود . یا آب که سر بالا می رود قورباغه ابوعطا می خواند. یا آفتابه لگن 7 دست شام وناهار هیچی . پز علی جیب خالی . وعده ی سرخرمن دادن . سر کار گذاشتن وسیاه کردن و... خلاصه توی همین مایه ها اصطلاحاتی هست که ورد زبان روزانه ی مردم ایران می باشد. ولی اکنون جالب است که اینگونه اصطلاحات 3 دهه است که تبدیل به سیاست وعملکرد حاکمان دزد و غارتگر و عوامفریب شده است که البته با تزریق و چاشنی دین و وعده نو آوری و شکوفائی اقتصادی لوطی جماران همخوانی دارد که به خورد مردمی داده می شود که از زیر بار خالی بندی دروغین داده شده ی قول قبلی کمر راست نکرده اند که مورد اصابت ترکش دروغین قول های پوشالی مطرح شده ی بعدی واقع می شوند. بالاخره باید چه کرد وچه گفت به شیادان و شامورتی بازان و تصاویر مارکشان و مار قالب کنان حاکم که با پرونده ی سنگین و ننگینی که دارند وهر روز هم سیاه وسنگین تر می شود که حاکمان شیاد دست بر دار هم از عوامفریبی خودشان نمی باشند و پاسخ دروغ را همچنان زنجیر وار و سیستما تیک با دروغ های بزرگ تر می دهند و مردم را بیشترسر کار می گذارند و سیاه می کنند. بهر وقتی که در سرمقاله ی روزنامه ی سرمایه ی مورخ 9 خرداد با عنوان "نان، برنج، لبنيات، ماكاروني، پودر شوينده و ... گراني سر سفره مردم" سرمقاله ای پیرامون اوضاع شرایط اقتصادی و سیاست های دولت ووضعیت بد اقتصادی مردم ایران تنظیم کرده به وضوخ توضیح داده که شرایط چگونه می باشد . زیرا که به نقل از كارشناسان اقتصادي نظر اینگونه شروع کرده و نتیه گیری نموده است:
" در كشورهاي مختلف جهان دولت ها موظف به ايجاد فضاي كسب و كار مناسب هستند . همچنین متناسب كردن شاخص هاي كلان اقتصادي از جمله حجم پول، نرخ سود بانكي، نقدينگي، تورم، تسهيلات بانكي، افزايش پس انداز ملي و جذب سرمايه گذاري خارجي راتوصيه مي كنند تا از طريق ايجاد شرايط مناسب در بازار كسب و كار سرمايه گذاري بخش خصوصي، مصرف، تقاضا، توليد و اشتغال افزايش يابد و زمينه ايجاد تعادل در عرضه و تقاضاي بازار كالاهاي مصرفي، بادوام و سرمايه اي فراهم شود و دولت از هرگونه دخالت در اقتصاد، قيمت گذاري نامناسب، شركت داري و بانكداري و تجارت پرهيز كند. در دنباله پیرامون برنامه ریزی اقتصادی در ووضعیت اقتصادی مردم ایران افزوده"دولت ها در طول سه دهه گذشته با دخالت پرنوسان، قيمت گذاري ها و تصميم گيري هاي مختلف زمينه را براي متناسب كردن شاخص هاي اقتصاد كلان و محيط مناسب كسب و كار فراهم نكرده اند .به خصوص از طريق سياست هاي دستوري در سه سال گذشته بر حجم بودجه دولت، وابستگي به نفت و در نتيجه واردات كالاهاي خارجي بيشتر، رشد نقدينگي، پايه پولي و تورم، برداشت از حساب ذخيره ارزي افزوده شد هاست . همچنین از طريق تعيين دستوري نرخ سود بانكي، كاهش سهم عقود مبادله اي در تسهيلات بانكي و فشار بر بانك ها براي پرداخت تسهيلات به طرح هاي زودبازده و ... زمينه افزايش سطح زندگي و خط فقر به 600 تا 780 هزار تومان در شهرهاي مختلف فراهم شده است و تعداد بيشتري از افراد و حقوق بگيران احساس فقر مي كنند و اجاره مسكن، قيمت ملك و زمين و مسكن به شدت افزايش يافته و سرمايه گذاري ها به جاي توليد، ورود به بورس و صنعت به سمت زمين و مسكن گرايش يافته است.اين وضعيت اخيراً پا را از حوزه كلان و بخش مسكن فراتر گذاشته و به بازار كالاهاي موجود در سبد خانوار رسيده و از چند ماه گذشته عدم تعادل به بازار پودر شوينده و برنج نيز سرايت كرده است. "
حال توجه داشته باشید که چه اختلاف فاهش 3 برابری شاخص ترسیم شده ی خط ففر اقتصادی که در جامعه وجود دارد با آنچه که دولت مدعی دالت محور عاشق خدمتگزاری بالا تز 200 هزار تومان تنظیم کرده است. همینطور در بخشی دیگر اینگونه کار شنان نظر داده اند:
" به عقيده كارشناسان دولت براي رفع آن بايد تصميم گيري و سياست گذاري ها را سامان بدهد و با ايجاد محيط مناسب كسب و كار و پرهيز از سياست هاي دستوري و قيمت گذاري نامناسب زمينه ايجاد تعادل در بازار و هدايت آن را با تدبير خود در دست بگيرد . دولت در گیر رفع موانع موجود در بازار محصولاتي مانند برنج، گوجه فرنگي، پودر شوينده، مرغ و تخم مرغ به يكي از اصلي ترين وظايف و دغدغه هاي دولتمردان تبديل شده است."
باز در ادامه اضافه شده که بیشتر نشان می دهد بر خلاف گرد وخاک هائی که پاسدار احمدی نژاد می کند که با مافیا و مفسدان اقتصادی در حال مبارزه می باشد و بیش از دولت های گذشته موضوع عدالت اقتصادی را اجرا کرده ، ولی کارشنان اقتصادی نظری دیگری خلاف اینگونه ادعا های وشالی داده اند که اینگونه است :
ا"ين در حالي است كه طي يكي دو سال گذشته ناتواني دولت در اجراي طرح هاي بزرگ اقتصادي از جمله كنترل تورم و نقدينگي، افزايش حساب ذخيره و كاهش وابستگي به نفت، جذب سرمايه گذاري خارجي واقعي تشديد شده و اين مساله نيز تاثيراتي را بر تامين نياز كشور به كالاهاي مختلف و در نتيجه افزايش حجم واردات در پي رشد نقدينگي به همراه داشته است. در چنين وضعيتي در كنار بحث توقف توليد گوشي تلفن همراه و پارچه چادر مشكي كه همواره به عنوان يكي از مهم ترين سياست هاي صنعتي و ارزشي دولت نهم مطرح بوده موضوع تغيير ناگهاني تعرفه واردات برنج و در پي آن دو برابر شدن قيمت اين محصول در داخل و همچنين رشد بهاي مرغ، تخم مرغ و پودر شوينده چالش هايي را براي سبد كالاي خانوار ايجاد كرده است."
درنهایت محور حذف رایانه ای پودر شوینده که وزیر بازرگانی دولت عدالت محور اتخاذ کرده که موجب چندین برابر قیمت مواد شوینده در بازارشد که این اقدام دولت بر خلاف ادعای عدالت محور داشتن ضد عدالت خوانده شده است . چنین در مورد برنامه و اهداف اقتصادی دولت نتیجه گیری شده است:
"در پي آزادسازي قيمت پودر شوينده و حذف يارانه اين محصول به منظور جلوگيري از هرگونه سوءاستفاده احتمالي برخي واحدهاي توليدي، شركت هاي پخش و عوامل خرده و عمده فروشي، با هماهنگي تشكل هاي صنعت پودر و وزارت بازرگاني با در نظر گرفتن حداقل قيمت تمام شده نرخ انواع پودر شوينده دستي 500 و انواع ماشيني 700 تومان تعيين د. تا پيش از اين قيمت اين پودرها 250 و 350 تومان بود.عملكرد دولت طي سال هاي اخير نشان مي دهد شعارهاي عدالت محوري مسوولان تنها پوششي براي انجام اقدامات ضدعدالت بوده و اعمال سياست هاي اقتصادي نامناسب باعث شده تا خانوارهايي كه از نظر اقتصادي در نزديكي خط فقر بوده اند وارد محدوده خط فقر شوند.� پودر شوينده كالايي است كه همه خانوارهاي جامعه به ويژه طبقات پايين به عنوان يك كالاي اساسي به آن نياز دارند در واقع يك محصول اصلي براي يك زندگي متعارف محسوب مي شود.�برای اینکه�اقدامات دولت بيشتر در جهت تقويت دلال گري و ضد توليد بوده و به جاي پرداختن به مسايل اساسي مانند اشتغالزايي و رفع فقر و نابرابري اجتماعي، بيشتر به اقدامات جزيي مانند رفع مشكلات مربوط به توزيع تخم مرغ، گوجه فرنگي و گوشت توجه شده است."
در خاتمه اینکه تا زماتی که این رژیم بربرمنش و تاریک اندیش قرون وسطائی بر سر کار می باشد . همچون تجربیات کسب شده ی 3 دهه ی گذشت اوضاع نا به سامان اقتصادی به خصوص شرایط طاقت فرسای زندگی مردم ایران خیلی بد تر از گذشته خواهد شد . زیرا که شاهد می باشیم که چگونه افزایش صعودی قیمت نفت در چندسال گذشته نه اینکه هیچگونه کمکی به بهبود وضعیت اقتصادی مردم ایران نکرد ، بلکه روند رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه گرا نی به مردم تحمیل کرده است
.
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 9 خرداد ماه 87
نقد و بررسی " حركت بر مدار مشاركت (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان پنجشنبه 9 خرداد ماه 87
" نسخه صادر کردن و تلاش نمودن بر بانک های دولتی و تبدیل کردن شان به مؤسسات قرض الحسنه با حمایت کردن کاهش نرخ بهره"
طلبه پاسدار یاددشت روز نویس شده برای اینکه طبق فرمول همیشگی که سابقه ی دیرینه ی نزدیک 3 دهه دارد که شیوه ی سپر بلا یا شکر خدا برای فرار از پاسخگوئی به مطالبات مردم و معضلات اقتصادی و اجتماعی و جناحی وباندی است که به جای نگرش دقیق علمی رابطه ی علت و معلولی پدیده و مقوله های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و... بررسی علت ها فراموش و نادیده گرفته می شود وصرفاً به معلول ها پرداخت می شود تا به عنوان رهنمود و راه حل رقیب منتقد خفه و مقصرقلمداد شود . یعنی اینکه تلاش نمی شود که با اصول منطقی و علمی ارزیابی و بررسی و پاسخ داده شود . برای همین ا با شیوه بد باید با بدترین جوا ب داده شود ، به مسائل نگریسته می شود .
بطور مثال اکنون نقل قول شده است که ماه گذشته هیدتی از سوی صندوق بین المللی پول وارد ایران شد تا ضمن بررسی شرایط اقتصاد ی ایران پیشنهادات خودش را روی میز بگذا رد که خواهان افزایش نرخ بهره ی بانکی و آزاد سازی ارز یا کاهش ارزش ریال می باشد . سپس در دنباله افزوده شده با تنظیم و ارائه این طرح نتیجه گرفته شد که 2 هفته پس از آن این دستور العمل از سوی رقیب به عنوان توصیه ها کاملاًعلمی پذیرفته شد . البته گفته نشده است که چرادر برابر این نظر و دهان کجی کردن پاسدار احمدی نژاد کاهش نرخ بهره بانکی را مطرح و در برابر نظر مخالفان منتقد اتخاذ کرد .
همجنین طلبه پاسدار یاداشت روز نویس کاری با این واقعیت ندارد که سرعت و شتاب تورم و گرانی لجام گسیخته از چه زمانی در جامعه شروع شد؟ تا چه زمانی تورم وگرانی از سوی پاسدار احمدی نژاد و لوطی جماران سخنگوی دولت انکار می شد وچرا؟ از سوی دیگر مگر محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس هفتم و عضو باند مافیائی و غارتگر انگلیسی مؤتلفه که جزو باندهای مافیائی ملقب به اصول گرایان حاکم می باشد واز دولت هم سفت وسخت دفاع می کنند چونکه ازمنافع باندی خودش داع می کند . ایشان اخیراًنگفته است که ما در مجلس هفتم برای دوسال چالش کردیم و کلنجار رفتیم وبحث کردیم تا به دولت بفهمانیم که اقتصاد علم می باشد وبا علم می باید با ابزارو زبان علمی حرف زد و عمل کرد. اکنون مشخص نیست که طلبه پاسدار یادداشت روز نویس از چه پایگاه و منظری به مسائل اقتصادی می نگرد که همچون پاسدار احمدی نژاد که منتقدان و روشنفکران منتقد دولت را به داشتن فهم وعقل و شعور کمتر از بزغاله متهم می کرد و یا مدیر مسئول روزنامه ی اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی کیهان پرونده ساز که فقط تخصصش مخالفت کردن با هر اندیشه ای می باشد که غیر از آنچه خودش می گوید. مشخص نیست که چرا اینگونه مدعیان توفان در فنجان برپا کن قادر نیستند که حتی اذعان کنند ریشه ی تورم و گرانی کنونی در جامعه و راه حل آن چیست؟
آخر در مقطع کنونی که اقتصاد انگلی واسطه ودلالی آنگونه تار و پود جامعه و بازار را فرا گرفته است که فقط بفاصله ی چند ساعت پس از اینکه وزیر بازرگانی اعلام کرد که دولت رایانه پودر شوینده را قطع کرد. گزارش شد که در سطح استان خوزستان پودر شوینده نه اینکه قیمت آن 400% یا 4 برابر شد .حتی نایاب گردید . از سوی دیگر تورم وگرانی لجام گسیخته در جامعه آنچنان شتاب دارو مهار ناپذیر شده است که قیمت برنج لحظه ا افزایش می یابد و نان جای مصرف برنج را گرفته است و حجم نقدینگی خیلی وقت است که از مرز اشباع شدگی در بازار گذشته است. اکنون در این شرایط کاهش نرخ بهره ی بانکی چه کمکی می کند ، جز اینکه بطور مضاعف بر حجم نقینگی بانکی و تورم و گرانی در جامعه تأثیر گذارد . زیرا از یک سو سپرده های پس انداز و ثابت بانکی چون بهره ی بانکی کاهش می یابد .سرمایه های خود را از بانک ها بیرون می کشند و وارد اقتصاد دلالی می کنند . از سوی دیگر برخی عوامل رژیم نیز از کانال ها ی مربوطه با دریافت های کلان وام با بهره ی پائین این پول ها را نیز اینان نیز وارد همین اقتصاد دلالی زود سود ده می کنند که باز افزایش حجم نقدینگی و بر ضریب رشد تورم و گرانی افزوده می گردد . و بازهم دودش بر چشم مردم محروم می رود و کیسه های مافیای اقتصادی بیش از گذشته انباشته می گردد.
آخر اینگونه تحلیل های بی منطق حوزوی گزینه برداری کردن و مانور دادن با گزیده ی رقیب جز اینکه وضعیت راخرابتر کند چه مشکلی راحل می کند؟ مگر نظر دادن یا تصمیم گیری در مورد مسائل اقتصادی موضوع استخاره کردن خوب و بد آمدن وسطحی و کیلوئی نظر دادن وبه امید معجزه نشستن می باشد. چرا آخوندهای فسیل تا سرما می خورند سر از بیمارستان های دولت فخیمه در لندن در می آورند ؟ به جای آنکه دعا نویسی بر روی سنجاق کردن برروی شانه های شان آویزان کنند و یا اینکه بر روی ا تخمرغ دعا نویسی کنند و آن را بر دور سر خودشان به چرخانند تا بلا دور شود و آخر پس از ورد خواندن در کاسه شکسته شود تا چشمان حسود و بخیل بترکد و بیماری بر طرف شود و شفا یابند. ولی در مورد مسائل اقتصادی که مرتبط به سرنوشت مردم می شود از این شیوه ی دعا نویسی و استخاره کردن استفاد می شود؟ تا اینکه برای تصرف بانک های دولتی و تبدیل کردن شان به بانک ها ی قرض الحسنه وتسلط کامل یافتن بر آن هیچگونه مشکل و موانعی در کار نباشد.
در خاتتمه اینکه می بایست به طلبه ی پاسدار یادداشت روز نویس شده گفت. مگر با قطع رایانه های دولتی و فقرو بیکار ی و وجود تورم و گرانی لجام گسیخته و شکاف عمیق طبقاتی در جامعه و اقتصاد تک پایه ای نفتی می توان که از تثبیت نزخ ارز حرف زد . یا باید مدعی هذیان گوی حرفه ای بود یا اینکه طبق ادعای پاسدار عوامفریب احمدی نژاد از حمایت مدیرت امام زمان بر خوردار بود تا که به بتوان اینگونه ادعای کمدی کرد؟
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 9 خرداد ماه 87
جوابیه ی کارگردان فیلم سنتوری به سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی
به نظر می رسد که نقد و پاسخگوئی پیرامون فیلم سنتوری کشدار شده است . زیرا که ابتدا برای مانع شدن از پخش این فیلم از سوی سرماله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی به بهانه توهین کرن به دادگاه و احکام شرع قوه ی قضائی و مخالف سنت وفرهنگ اجتماعی برایش سرمقاله تنظیم شد و به عنوان مخالفت کردن با نمایش آن فراخوان نافرمانی عمومی صادر شد که گفته می شود عده ای به این فراخوان نا فرمانی لبیک گفته اند و شعار سر داده اند که نمایس این فیلم می بایست از روی جسد ما عبورداده شود. اما اکنون پاسخ اعتراضی و دندان شکن از سوی کار گردان فیلم به مقاله نویس بازتاب داده شده است . البته ریشه ی اصلی اختلاف میان سرمقاله نویس با وزیر پاسدار فرهنگ ساسور و تفتیش عقاید ارشاد اسلامی است که از هنرمندانسیستم گذشته استفاده می کند و مبلغ خرافات در جامعهمی باشد . همینطور مدافع اختناق وخود سانسوری نهادینه شده در مطبوعات و خبررسانی و جامعه می باشد و عنصری متحجرو خرافه پرست است که از سابقه ی معاونت مدیر مسئولی کیهان سناریو وپرونده ساز سابق سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری برخوردار است که اکنون نیز مبلغ سر سخت پاسدار احمدی نژاد است .
اما آنگونه که در جوابیه اشاره شده پرسش است .مگر فیلمی که دریافت پروانه ی آن از مراکر پیچ اندر پیچ ممیز گری و سانسور وزارتخانه فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ومدافع اختناق در جامعه ی ارشاد اشلامی عبورکرده ومجوز گرفته و قوه ی قضائیه ضد عدالت آن را نیز تأئید کرده است این فیلم مواد مخدر است که می بایست به صورت قاچاقی نشان داده شود که گفته شده میلیون ها نفر نیز آن را دیده و آن را پذیرفته اند؟
سئوال بعدی این است که چگونه است است که قاچاقی این فیلم دیده می شود ولی علنی کردنش با مشکل مواجه می باشد؟
از سوی دیگر مگر معضل مواد مخدر و اعتیاد که به مدارس تا سطح دانشگاه ها و سلول های زندان ها در سراسر کشور سرایت نکرده است و مگر تبدیل به یک معضل بسیار خطرناک اجتماعی نشدهاست که شیرازه ی خیلی خانواده ها را ازهم پاشیده است؟ پس چگونه است بر خلاف شعارهای انحرافی مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد ازسوی نیروی انتظامی و قوه ی قضائیه سر داده می شود و لحظه ای ماشین کشتار در 3 دهه ی گذشته محور این موضوع قطع نشده است. ولی اکنون مبارزه ی اتوکشی شده با این معضل فراگیر تحمل نمی شود که که تا بیت رهبر لوطی جماران و دفتر مجمع مصلحت و حوزه ی علمیه ی قم و...رفته است؛ بطوریکه کمتر آخوند حکومتی را میتوان یافت که اهل منقل ودود نباشد. اما مبارزه با آن می بایست موانع وجود داشته باشد؟
برای چه گفته می شود که نمایش این فیلم سنتوری با فرهنگ و سنت جامعه آخوند ساخته و پرداخته شده همخوانی ندارد؟
راستی مگر نمایش ابن فیلم به صورت صد در صد راه حل ریشه ای با ناهنجاری اجتماعی و معضل اعتیاد و بلیه ی مواد مخدر بر خورد شده که اینگونه موجب نگرانی مافیائی موادمخدر شده است ؟
اگر چنانچه ان فیلم درای چنین رهنمود خطرناک راه حلی می باشد . برای چه مجوز و پروانه ی ساختن به فیلم داده شد؟
چرا روراست و بدون رویرایسی و لنکت زبان و تعارف گفته نمی شود که نمایش این فیلم منافع چه کسان یا نهاد یا مافیای موادمخدر ی را تهدید می کند که فرمان نافرمانی عمومی علیه ی نمایش فیلم داده شده است؟
چرا فتوای اینگونه نا فرمانی ها علیه ی وارد کنندگان و توزیع کنندگان مواد مخدر در جامعه داده نمی شود؟ از جمله هزاران اسکله های غیر مجاز در بنادر جنوب کشور فعال می باشند که وابسته به ارگان فاشیستی و سر کوبگر سپاه پاسداران می باشد که شبانه روزدر حال تخلیه ی کالاهای قاچاق از جمله انواع و اقسام مواد مخدر و الکل می باشند . سپس از طریق شبکه های مافیای زنجیره ای مواد مخدر در سراسر کشور حتی تا درون زندان ها ها ومدارس و دانشگاه ها و کارخانجات و اماکن عمومی و پارک ها و قهوه خانه ها توزیع می گردد . البته در پایان پاسخ کوتاهی نیز از سوی مسئول روزنامه به این جوابیه داده شده است . ناگفته نماند مرکزهدایت و حمایت گری در بیت رهبر لوطی جماران است که از پشتیبانی و همکاری قوه ی قضائیه و نیروی انتظامی بر خورداراست .
شایان یاد آوریست که لینک سرمقاله فیلم سنتوری در این لینک
http://andesheh.com/maghalat45/97.htm سایت اندیشه است و جوابیه ی آن نیز ضمیمه شده است:
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 9 خرداد ماه سال 1387
نقد وبررسی فرصتي براي فرصت سوزي نيست (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان چهارشبه 8 خرداد ماه سال 1387
" پاسدار شریعتمداری از خیلی از عقبه های سخت نفس گیر عبور شده، اما جای فرصت سوزی نیست .چون عقبه های سخت و نفس گیر دراز در راه است"

از ویژگی های پاسداران و اطلاعاتی های سابق قلم بر دست شده این است که همچون رهبران رژیم تروریستی آخوندی با گردش زبان در دهان شان همیشه در 3 دهه گذشته به مردم ایران دروغ گفتن بوده ومی باشدو یا به قول های داده شده وارونه عمل کرده و می کنند .ا قلم بر دستان مطبوعاتی حامی دولت نیز نیزبهمانروش و سبک بدون هیچگونه مسئولیت و پاسخگوئی قلم خود را آنگونه که دوست دارند می چرخانند و همیشه هم فراموش می کنند که قبلاً چه گفته بودند؟ مثلاً سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار شکنجه گر و سناریو ساز که بدون آنکه برروی خود بی آورد که 4 سال پیش در مورد پیروزی مجلس هفتم به قول خودش اصولگرایان چه می گفت؟ به خصوص پس از اینکه قوه ی مجریه نیز در اختیار اصول گریان قرار گرفت و حکومت یک دست شد. چه جشن هائی که بر پا نشد و هوراهائیکه کشیده نشد و رقیب مغلوب چگونه که هونشد ؟ یاچه جشن های ناشی از پیروزی های گام به گام گرفته نشد واز پیروزی گام آخر خبر گان رهبری وحذف کامل رقیب دوم خردادی خبر داده نمی شد؟ ضمن اینکه چپ و راست رقیب مغلوب دوم خردادی شیفتگان قدرت جدا از مردم خطاب می شدند و باندهای مافیائی متحجر و خرافه پرست حاکم شده ی دزد و غارتگر که با پس زدن شرکای رقیب ورشکسته ی سبق دوم خرددادی ، خودرا مکتبی های اصولگرایان عاشق خدمتگزاری به مردم ایران معرفی می کردند که نعره می زدند که نه برای قدرت وارد میدان شده اند. بلکه با تلاش زحمت پیگیرانه و مسئولانه برای ک یکدست و یک پارچه شدن و تجدید نظر کردند و سازمان بندی شده که حاصل کار اتاق فکر می باشد بنابر وظیفه دینی و مکتبی خود وارد میدان شدند . ولی عجیب است که اکنون همه ی آن ادعاهای کذائی و پوشالی رنگ باخته و فراموش شده و شپیور از در گشادش نواخته شده و اینگونه اعتراف کرده که چالش میان مجلس هفتم و دولت نهم وجود داشت :
"همواره رابطه ميان مجلس و دولت با برخي از چالش ها روبرو بوده است كه گاه اين چالش ها به مرز تقابل نيز رسيده و در مواردي هرچند كم شمار، از اين مرز هم عبور كرده و تنش هاي جدي در پي داشته است. اين چالش حتي ميان مجلس هفتم و دولت نهم كه هر دو در بستر اصولگرايي و از شخصيت هاي اصولگرا تشكيل شده بودند هم كم و بيش وجود داشت و در مواردي نيز مي رفت تا به يك تنش جدي تبديل شود كه خوشبختانه نگاه اصولگرايانه طرفين مانع از آن بود."
سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در ادامه ی یادداشت روز خود به چند مورد اختلافاتی که میان دولت جراحی شده با دولت وجود داشت ک اشاره کرده و افزوده که چگونه که هر یک دیگری را متهم به سنگ اندازی و بی توجهی نسبت به هم دیگرمی کرد. البته بدون آنکه اشاره ای به نامه پراکنی های آنچنان ی میان سران دولت و مجلس بهم دیگر کند . یا اینکه کلامی در مورد برداشت های غیر قانونی و بدون مجوزی دولت کند که پاسدار احمدی نژاد از ذخایر ارزی بر داشت می کرد . البته هنوز اینکار را بیشتر می کند. چونکه رئیس دولت شجاع وقوی و نقلابی و مکتبی می باشد. یادداشت رز نویس در دنباله به ارسال نامه ی لوطی جماران برای افتتاحیه ی مجلس هشتم شاره کرده و پیرامون این نامه لوطی جماران مانور داده که لوطی گفته است که دولت نماد قدرت دخلی و خارجی است و اضفه کرده که دولت سالم وشجاع می باشد که دستأورد مهی در دیپلماسی خارجی داشته که برای رژیم تروریستی اقتدار وا فتخار آورده است . البته منظورسیاست های دخالت گری در عراق و لبنان و فلسطین وافغا نستان و پیگیری پروژه ای هسته ای می باشد. البته به این مورد بطور علنی اشاره نکرده است. البته گفته که مجلس انتثصابی هشتم می با یست که با دولت تعامل داشته باشد . زیرا که هر دو نهاد مدعی اصولگرایائی می باشند که درست نمی باشد اختلاف داشته باشند و آتو به رقیب مغلوب دوم خردادی بدهند که با اینکه مجلس و دولت را با هم داشتند ولی مردم از این اینان رویگردان شدند و به رقیب اینان روی آوردند. از سوی دیگر به دلیل عبور از عقبه های سخت نفس گیر و بیشتر در پیش روی می باشد که تأکید کرده بنابراین مجلس هشتم فرصت اضافی ندارد که به مسائل حاشیه ای و جزئی به پردازد . چونکه نمی بایست در اثر پیرزی های ناشی از از عقبه های سخت نفس عبور کرده دچار غفلت و استراحت شد و باید سخت برای دغدغه ها دست بکار شد و آماده برای مقابله و مواجه با عقبه های سخت تر نفس گیری در پیش روی می باشد شد . چونکه هر گز جا و فرصت برای غفات و استراحت و بی خالی نیست. خلاصه عقب های سخت نفس گیردر پیش روی را اینگونه ترسیم کرده که تأکید کرده جای هیچگونه فرصت سوزی نمی باشد:
"-مجلس هشتم در حالي فعاليت خود را آغاز مي كند كه نظام اسلامي بسياري از عقبه هاي سخت و نفس گير و گردنه هاي تند و صعب العبور را با موفقيت پشت سرگذاشته و صد البته، راه دراز و عقبه هاي ديگري نيز پيش روي دارد. نگاهي گذرا به مختصات نقطه اي كه امروزه در آن ايستاده ايم ترديدي باقي نمي گذارد كه كمترين فرصتي براي فرصت سوزي و مشغول شدن به مسائل كم اهميت و بعضاً دم دستي نداريم. در داخل كشور، رويكرد گسترده مردم به گفتمان اصولگرايي و كنار زدن معني دار جرياني كه -حداقل- بخشي از آن اعتقاد چنداني به آموزه هاي اسلامي و انقلابي و دغدغه هاي مردم نداشت و درگذشته اي نه چندان دور مجلس و قدرت اجرايي را در اختيار داشت، زمينه را براي تحقق آرمان هاي بلند و مردمي انقلاب فراهم آورده و دولتي شجاع، اصولگرا، پاكدست و انقلابي زمام امور اجرايي كشور را در دست دارد و... در عرصه خارجي، نظام اسلامي از بيشترين اقتدار و گسترده ترين رويكرد ملت ها برخوردار است، معادلات منطقه با سرانگشت نظام اسلامي ايران رقم مي خورد، آمريكا در عراق زمين گير شده است، اسرائيل در جنگ 33 روزه و طرح توطئه هاي ديگر از حزب الله كه نمادي از اقتدار و الگوي انقلاب اسلامي است شكستي مفتضحانه مي خورد و سيدحسن نصرالله در مقابل چشم ملت هاي مسلمان كه با شوق و دلدادگي به او مي نگرند و در برابر ديدگان حيرت زده و غضب آلود آمريكا و اسرائيل، الگوي انقلاب اسلامي را بر دست مي گيرد و فرياد برمي آورد كه افتخار مي كنيم عضوي از حزب ولايت فقيه هستيم و... در اين شرايط استثنايي و زمينه هاي دروني و بيروني كه فراهم آمده است، بسيار بديهي است كمترين فرصتي براي فرصت سوزي و مشغول شدن به مسائل دم دستي وجود نداشته باشد و به گفته حكيمانه آقا «انديشه و عمل شما نمايندگان مجلس هشتم بايد در جهت عبور از گردنه هاي دشوار كه يا موانع طبيعي است يا ساخته دشمن، به كار افتد». و با توجه به تركيب مجلس هشتم، چنين انتظاري نيز هست.بالاخره تجربه نشان داده است وقتي راهيان از عقبه اي سخت عبور مي كنند و با پشت سر گذاشتن گردنه هاي صعب العبور به ميداني فراخ مي رسند احتمال وقوع دو حالت قوت مي گيرد. «احساس فراغت» كه «غفلت» از عقبه هاي پيش روي را در پي دارد و «احساس فرصت» كه تلاش براي عبور از گردنه هاي بعدي را پيش مي كشد. غفلت ناشي از حالت اول، بي كاري مي آفريند! و آدم هاي بي كار، چندان هم بدشان نمي آيد كه براي پر كردن اوقات فراغت! با يكديگر درگير شوند و در حالت دوم، آدم هايي كه از شرايط ياد شده تلقي فرصت دارند، احساس مسئوليت مي كنند و صدالبته، وقت اضافي براي پرداختن به مسائل دم دستي و فرصت سوزي ندارند."
در خاتمه اینکه پس از اتمام دوره مجلس هفتم اصولگرائی برخلاف 4 سال گذشته که افتتاح شد گرد وخخاک زیاد کرد اما اکنون سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری سخنی ندارد تا در مورد عملکردش از نوک قلم خود جاری و بیان کند و پایان مجلس هفتم راتوصیف و حلاجی کند .همانگونه که عملکرد دولت جراحی شده خلیلی بدتر از مجلس هفتم می باشد وچیزی هم دراینمورد ندارد تا که بگوید. لذا برخلاف کلی گوئی و مرثیه پیرامون نامه لوطی جماران خواندن که بعید نیست که خودش نیز در تدوین در پشت خط با برنامه ریزان دست داشته و سهیم باشد که گنده گویائی های پواشالی و نمایشی در مورد دولت شده شجاع و انقلابی و .. می باشد .ولی جائیکه تأکید بر عدم فرصت سوزی کرده و عبور از گردنه های سخت نفس گیر گفته و وعده های بیشتر عقبه های سخت نفس گیر در پیش روی داده است وبه جای سخن گفتن در مورد و ضعیت ناکم و شکست های برنامه های دولت و شرایط طاقت فرسای معیشی و اقتصادی مردم که دارند و رشد لجام گسیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالاها در جامعه که ادامه دارد و نفس مردم را گرفته است . خلاصه عدم اشاره به مطالبات مردم و به خصوص پروژه ی هسته ای که تبدیل به معضل اصلی رژیم تروریستی آخوندی شده است .ولی در عوض اشاره به جنگ 33 روز سپاه پاسداران و حزب الله لبنان باا سرائیل و ادعای شکست آمریکا در عراق و منطقه کردن نشان از بحران و وخیم بودن رژیم تروریستی آخوندی و خالی بودن دست پاسدار سرباجو و شکنجه گر و پرونده ساز حسین شریعتمداری می باشد که حتی نمی داند مسیرحرکت مجلس چگونه می خواهد باشد و صد البته نگرانی اش از عقبه های سخت نفس در پیش روی می باشد که به آن اشاره کرده است.

هوشنگ – بهداد
چهارشبه 8 خرداد ماه سال 1387
نقد وبررسی " آيا درباره ما جوان ها هم مي نويسيد" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهارشبه 8 خرداد ماه سال 1387
"خشت اول چو بنهاد معمار کج ، تا ثریا می رود دیوار کج "
حتماً که سرمقاله نویس آنقدر پشت گرمی دارد . بقول معروف پشتش به کوه گرم و وصل است که ریسک بزرگی کرده در مورد مشکل جوانان گفته و یا اینکه آنقدر خیالش آسوده است که همچون سید خندان خاتمی که ناپرهیزی کرد و از حالت تساهل و تسامح بدر آمدو گفت که معنی صدور انقلاب به معنی صدور تروریست با اسلحه ودست زدن اقدامات تروریستی در برون مرز نمی باشد . ولی این گفته همچون آب بر لانه های مورچگان ریختن بود . زیرا که اینان را از لانه های شان یرون کشاند و سراسیمه که در حال فرار بودند با پیوند وگره زدن شاخک های حسی خودشان به هم دیگر اطلاعات رد وبدل کردن وموج یا بقول خودشان هجمه ها بر روی سید خندان باریدن گرفت . حتی لوطی جماران درسفر مأموریتی خودکه به استان شیراز رفته بود . ناگهان در منبرشهر کازرون چشمان خودش را بر روی هم گذاشت وعلیه تدارکاتچی 8 ساله ی نظام وهمان کسی که وی را منتسب به وی کرده بود پنجول و ناخن کشید و گفت هرکس میان ملت و سران رژیم فاشیستی مذهبی به خواهد ایجادشاف و اختلاف کند و حرف های دشمن شاد کن بزند هر که می خواهد باشد اینان همگامان و همکاران دشمنان بیگانه می باشند . خلاصه از بس سید خندان خاتمی را تهدید وتحقیرش کردند با چشمانی خونبار مجبور ش کردند تا که ابرازندامت و پشیبانی کند و وباارونه کردن آنچه گفته بودحرف خودش را پس بگیرد . لابد که این سناریوی کمیک و تراژدیک در مورد سرماله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی اتفاق نمی افتد. چون داستانی که از دو جوان نقل قول کرده خیلی بودار است . منظوراین است که بخش بسیار جزئی از واقعیات ملموس جامعه را بازتاب داده است . چرا گفته شده جزئی است . برای اینکه از یک طرف مشتی از نمونه خروار بیان شده است. از طرف دیگر به معلول باپرسش برخورده شده و به ریشه پرداخته نشده است . نمونه ی همین برخورد در بازتاب نامه های همین شماره ی روزنامه بازتاب داده شده که ضمیمه است که گزارش شده است که یک جوان 24 ساله متأهل از زور فقر و بیکاری و درماندگی وقتی که پول برای تعمیر موتورتصادفی خود نداشته مجبور شده که 4 انگشت خود را درون صندوق صدقات کند که برای فقط 2000 تومان دستگیر و برایش پرونده تشکیل داده شده است . در صورتیکه کلان دزدانی و غارتگرانی هستند که روزانه از طریق دلالی وواسطه گری یا فروش املاک و مسکن و... شبانه روزمیلیاردها تومان سود و پول مفت وبادآورده بر جیب می زنند و جا به ا می کنند ومورد حمایتو پشتیبانی نیز واقع می شوند . به جای مبارزه با اینان کردن دم از ادعای مبارزه با مفسدان و مافیای اقتصادی زده می شود . بهر حال سرمقاله نویس دست به بازگوئی خاطره ی خود از یک سفرو تجربیات درد دل کردن با دو جوان دارای مدرک کارشناسی زده که دارای نکات قابل توجهی می باشد . داستان اینگونه با عنوان "آيا درباره ما جوان ها هم مي نويسيد: شروع و توضیح داده شده است:
در روزهاي نيمه دوم ارديبهشت گذشته همزمان با آغاز بحران اخير لبنان صاحب اين قلم با اينكه در سفر بودم با شنيدن اخبار لبنان احساس كردم لازم است روزنامه جمهوري اسلامي در برابر دسيسه هاي آمريكا و رژيم صهيونيستي براي حذف حزب الله و تكميل سلطه بيگانگان بر لبنان موضعي بگيرد و مطلبي منتشر نمايد. برهمين اساس مقاله اي نوشتم تحت عنوان � لبنان روزهاي سرنوشت � كه سرمقاله روزنامه در تاريخ 87 2 21 شد . براي ارسال مقاله از طريق فاكس به تهران مجبور بودم به يك دفتر مخابراتي در منطقه اي كه به آنجا سفر كرده بودم بروم و با استفاده از امكانات آن دفتر مقاله را به روزنامه فاكس كنم . در دفتر خلوت مخابراتي با دو جوان مواجه شدم كه ميگفتند مدرك كارشناسي دارند و از روي ناچاري و براي آنكه بيكار نباشند در اين دفتر مشغول هستند. در حالي كه من كنجكاو وضعيت آن دو جوان بودم آنها هم كنجكاو شدند ببينند مطلبي كه من به تهران فاكس مي كنم چيست . بالاخره يكي از آنها با ديدن عنوان مطلب متوجه شد كه اين يك مقاله است و به همين دليل از من پرسيد شغل شما چيست وقتي متوجه شد يك روزنامه نگار هستم بلافاصله پرسيد : شما كه درباره لبنان و كشورهاي ديگر مي نويسيد آيا درباره ما جوان ها هم مي نويسيد مي نويسيد كه ما گرفتار بيكاري هستيم مي نويسيد كه همين چند قدمي ما جوان هاي اين شهر كراك مي كشند و كسي به آنها كاري ندارد ببينيد آقا! من ليسانسم را گرفته ام و چون كاري پيدا نكرده ام اينجا در اين دفتر مخابراتي كار مي كنم يعني براي مردم شماره تلفن ميگيرم و به آنها مي گويم برويد كابين يك يا دو و صحبت كنيد. يا مقاله شما را به تهران فاكس مي كنم و روزي حداكثر پنجهزار تومان درآمد دارم . شما بگوئيد با اين درآمد چه كار مي توانم بكنم و چطور مي توانم زندگي كنم احساس كردم اين جوان يك سنگ صبور گير آورده و ميخواهد درد دل كند. گذاشتم هرچه ميخواهد دل تنگش بگويد. گفت : با اين درآمد چطور مي توانم برنج كيلوئي چهار هزار تومان بخرم چطور مي توانم صاحب خانه بشوم صاحب خانه شدن پيشكش چطور مي توانم دو تا اطاق اجاره بكنم اينهمه جوان كه نمي توانند ازدواج كنند و اينكه هر روز بر حجم اعتياد و فساد افزوده مي شود براي همين است . چرا كسي به فكر ما نيست چرا ما را رها كرده اند و... خوب كه حرفهايش را زد قبل از هر چيز جواب سئوال اولش را كه پرسيده بود � شما كه درباره لبنان و كشورهاي ديگر مي نويسيد آيا درباره ما جوان ها هم مي نويسيد � دادم و گفتم بله درباره مسائل داخلي هم مي نويسيم ولي كار روزنامه ها فقط بيان مطالب است و هيچ مسئوليتي در زمينه اجرائي ندارند. شما هم اگر با روزنامه تماس بگيريد يا از طريق نامه مطلب مورد نظرتان را بفرستيد در جاي مخصوصي كه براي نقطه نظرهاي مردم است چاپ خواهد شد. درباره بقيه مطالب سعي نكردم واقعيت ها را انكار يا توجيه كنم . درعين حال واقعيت هاي ديگري را هم براي آنها توضيح دادم
. سرمقاله نویس در دنباله اینگونه داستان هم نفس شدن با دو جوان و به درد دل با اینان شدن وبه حرفهای شان گوش دادن را ادامه داده است :
"آن دو جوان با شنيدن مطالب من هر دو گفتند ايكاش همه همينطور صريح باشند و آنچه را ميفهمند بدون پرده پوشي بگويند. يكي از مشكلاتي كه ما را بشدت رنج ميدهد تفاوت زيادي است كه ميان حرف ها و عمل ها وجود دارد. به جوان ها وعده هاي خوبي داده مي شود ولي فقط تعداد معدودي جوان هستند كه به مقام و منصب مي رسند و بقيه بايد در اين حسرت بمانيم كه ايكاش ما هم دستمان به دامان مقامات مي رسيد تا پست و مقامي هم نصيب ما مي شد
... "
آنگاه سرمقاله نویس افزوده پس از بحث مفصل دا شتن و جداشدن از ان دو جوان اینگونه از خودش در مورمسئولیت و وظیفه ی روزنامه ی نگاری سئوال کرده، ضمن انکه به وضعیت کسادی شغال این دو جون نیز اشار کرده است :
"بعد از گفتگوي مفصل هنگامي كه از دفتر مخابراتي خارج شدم از خودم پرسيدم آيا واقعا ما روزنامه نگاران به همان اندازه كه به مسائل خارجي مي پردازيم به مسائل داخلي هم توجه نشان مي دهيم آيا مسئولان كشور به همان اندازه كه در اظهاراتشان در مذمت قدرت هاي استعماري و استكباري سخن مي گويند و از ظلم و فساد و زياده خواهي هاي آنها مي گويند ـ كه درست هم هست و بايد بگويند ـ آيا به همان اندازه از نارواهائي كه در كشور مي گذرد و مشكلاتي كه مردم بويژه جوانان با آنها مواجه هستند هم مي گويند و به اينها هم توجه نشان ميدهند و دور از شعار و تبليغات براي حل آنها تلاش مي كننددر طول مدتي طولاني كه با اين دو جوان حرف مي زدم پاي حتي يك مشتري هم به دفتر مخابراتي نرسيد. وقتي از آنها جدا ميشدم به آنها چيزي نگفتم ولي از خودم پرسيدم آيا شاهدي صادق تر از همين كسادي كه خودم ديده ام براي تاييد اظهارات اين دو جوان مي توان تصور كرد .از خطير بودن مسئوليت كارگزاران نظام جمهوري اسلامي در برابر اين واقعيت ها كه بگذريم ما روزنامه نگاران نيز مسئوليت سنگيني برعهده داريم . انتظاري كه عموم مردم بالاخص جوانان از رسانه ها دارند كه عصاره آن از زبان همين دو جوان در اين مقاله نقل شد انتظار كاملا بجائي است . هر چند وظيفه رسانه ها در انعكاس مسائل داخلي خلاصه و محدود نمي شود لكن بايد اين واقعيت را بپذيريم كه ما اصحاب رسانه به وظيفه اي كه در اين زمينه برعهده داريم به درستي عمل نكرده ايم . به اين واقعيت در بيست و نهمين سالگرد انتشار روزنامه جمهوري اسلامي اعتراف مي كنيم بدان اميد كه در سي امين سال فعاليت اين روزنامه توفيق جبران اين نقيصه را داشته باشيم"
در خاتمه اینکه سرمقاله نویس توضیح نداده است که آیا در رژیم تروریستی آخوندی اصلاً مقوله ی مستقل بودن و اجازه حق نفس کشیدن و فعالیت سیاسی به دگر اندیشان دادن و روزنامگار باآزادی قلم هست ویانه ؟ وآیاد حرفه وکار بدون مزاحمت مجاز است فعالیت آزادانه داشته باشد و یا نه ؟ آیا سانسورنهادینه شده وخط و خطوط قرمز ترسیم شده به عنوان معیار وممیزگری اجاز می دهد تا که هم روزنامه نگارمستقل وجود داشته باشد وهم اینکه حق داشته باشد آنچه واقعیت می باشد را بیان و بازتاب دهد و مورد مؤاخذه و سئوال و پرسش و ... واقع نشود؟ ضمن اینکه جائیکه در آمد 5000 تومان معادل قیمت کنونی یک کیلو برنج می باشد که دو جوان کارشناس گفته اند ایقدر در آمد دارند چکارمی شود کرد؟ مهمتر اینکه مگر حاکمان 3 دهه تجربه ندارند . اینان نمی دانند که و ضعیت جامعه اینگونه می باشد؟ مگر پاسدار احمدی نژاد در دوران تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری دوره ی نهم خود به جوانان قول نداده بودکه اینان را صاحب شغل و مسکن ورفاه می کند تا که بتوانند تشکیل زندگی دهند تاکه نه والدین اینان ونه اینان نزد آنان ودر جامعه احساس شرمندگی داشته باشند؟ پس چرابقول شما تئوری و یاشعار با عمل سازگار نشد؟ موضوع اصلی یا حلقه ی مفقوده همینجاست که نه سرمقاله نویس و نه مسئولان هرگز حاضر نیستند نه اینکه به این واقعیت پاسخ دهند ونه اینکه در 3 دهه ی گذشته هیچگونه اراده و تصمیم جدی وجود نداشته است تا که ریشه یابی کند تا که با علت یابی کردن مشخص شود که مشکل بنیائی و اساسی کجاست تا که بر طرف شود . دلیل عدم رسیدگی هم بطور شفاف مشخص است . زیرا اگر چنانچه برخورد مبنائی و اصولی و ریشه ای و علتو معلولی می شد . آنگاه آقازاده و اکبر شاه و کارتن خوابان خیابانی و حاشیه نشینی شهرهاو جامعه ی دوقطیبی 80% محروم جمعیت کشور با 20% درآمد ناخالص ملی سالیانه و 20% جمعیت اقلیت صاحب 80% باقیمانده ی درآمد سرانه ی ناخالص ملی سالیانه معنی ومفهوم نداشت و روزگار این دو جوان که نمونه ای از میلیون ها جوانان کشوراست که بیش از 70%جمعیت کشور را تشکیل می دهند اینگونه نبود. تازه این دو جوان حداقل کاری را دارند . تکلیف آنانکه بیکارند چه می شود؟ بلی اگر حساب و کتابی درکار بود و سرکوب و خفقان و عدم آزادی و رشوه و تبعیض و رانتخواری و اجرای صحیح قانون و عدالت در کار نبود. نه دانشجو در فضای پادگانی شده قرار می گرفت و نه نیاز بود فریاد مرگ بردیکتاتور سردهد و نه نیاز بود که بودجه ی کشور صرف ارگان های گوناگون سرکوبگر شود که هرروز با مدل و طرح جدید وارد صحنه علیه ی همان جوانان معترض و ناراضی شوند که سرنوشت دو تای آنان بازگو شد. ولی اراذل و اوباش خوانده و مورد ضرب وشتم واقع می شوند و ... خلاصه اینکه شرایط هرگز به اینجا کشانیده نمی شد . ولی متأسفانه آینگونه شد که گفته می شود خشت اول چو بنهاد معمار کج ، تا ثریا می رود دیوار کج.
هوشنگ � بهداد
چهارشبه 8 خرداد ماه سال 1387
در افتتاحیه مجلس انتصابی هشتم، درنامه لوطی جماران بود و پاسداراحمدی نژاد چه گفت؟
افتتاحیه مقدماتی سیرک جدید مجلس انتصابی هشتم از همان ابتدای آغاز نمایشی خود نشان داد که چقدر درست گفته می شود سالی که نکوست از بهارش پیداست . ماستی که ترش است از تغارش پیداست . یعنی اینکه اراجیف ووراجی های آخوندی منبری وحدت وروح تعامل وترقی و پیشرفت وعدالت که در نامه ی لوطی جماران و سخنانی پاسدارموجی و نورانی شده خود برزگ جهان بین احمدی نژادهمه اش ناشی از بوخوره شدن نشئگی زیاد حاصل از زیادی با افیون سر کار داشتن و درفضای دود و منقل و آتش بودن وهذیان گوئی های پای منقلی می باشد. زیراکه نیاز به توضیح نیست تاکه تذکر داده شود که آخوندجانی و آدمکش حرفه ای اطلاعاتی �امنیتی مصطفی پور محمدی وزیر کشور جراحی و اخراج شده کیست و دارای چه پرونده ی سیاه وننگینی می باشد و چه خدمات شایان توجهی برای رژیم تروریستی آخوندی در 3 دهه ی گذشته انجام داده است ودر رد صلاحیت کردن فله ای �گله ای رقیب دوم خردادی چه نقش بارزی در وزارت کشورایفا کرد و چگونه تقلبات گسترده ی سراسری را تدارک و طراحی کرد که توانست با شعبده بازی و تردستی خاص آخوندی � پاسداری از درون جعبه های مارگیری پاسداران و بسیجیان و امنیتی ها را راهی مجلس انتصابی و پاسدایزه ی هشتم کند و حماسه ی انتخاباتی � انتصاباتی دیگری به سازد . ولی یک اشتباهی را مرکت شد که پیش بینی آمار 35 میلیونی شرکت کنندگانوی به زیر25 میلیون کاهش داده شد و ضریب 65% رأی دهندگانی که وی اعلام کرد اکنون از سوی سرپرست وزارت کشور جدید به 57% شرکت کنندگان واجدین الشرایط کاهش داده شد . حال بماند که این رقم آماری چند برابر بزرگ نمائی شده است . زیرا که طبق همین آمار اعلام شده سهم باند مافیائی پیروز 13% می باشد و با هیچ معیار و ضابطه و آمار و زبان ریاضی ومنطقی این رقم نمی تواند هرگز نمایندگی جامعه را داشته باشد که ادعای آن را لوطی جماران کرده است . زیرا که ایشان به صراحت وچند بار در سخنرانی خود تأکید کرد که اینان چون دشمن شناس نمی باشند ومرز خودشان با دشمن را مخدوش کردند همگام وهمکاردشمن بیگانه می باشذ و مجدداً تأکید کرد که به این نمایندگان آمریکا رأی داده نشود که اکنون بطور مسخره ادعای شرکت گسترده ی ملت در این نمایش خیمه شب بازی انتصاباتی مجلس هشتم را کرده است .
مع الوصف تا پاسدار احمدی نژاد خبر درز کرده ی دیدار پاسدار محمد باقر ذوا لقدر با تعداد 60 نماینده مجلس هشتم را شنید که گزارش شد در این دیدار برای نامزدی رئیس جمهوری دوره ی دهم نامزدی به جز پاسدار احمدی نژاد نامز دیگری در نظر گرفته شده است . سریع شاخک های حسی این پاسدار تیز شد و برای خنثی کردن طرح وارد صحنه شد و از جراحی و برکنار کردن وزیر کشور به عنوان جراحی بزرگ درون دولت مدعی عدالت محور گفت و برای اقدام دریغ نورزید . اکنون نیز در شرف تعویض استانداران و فرمانداران و بخشداران می باشد . اما نتکه تأمل برانگیز که در روز افتتاحیه ی مجلس هشتم انتصابی اتفاق افتاد که شروع نکرده پایان را رقم زد عدم حضور یا در حقیقت دعوت آخوند اطلاعاتی امنیتی جراحی و بر کنار شده ی وزیر کشور سابق است که خودش چنین گفته است:
حجت الاسلام مصطفي پور محمدي وزير سابق كشور با ارسال يادداشتي براي حجت الاسلام محمد تقي رهبر رئيس سني مجلس هشتم علت عدم حضور خود در جلسه افتتاحيه مجلس هشتم را عدم دريافت دعوتنامه عنوان كرد. پورمحمدي در اين يادداشت اظهار داشت : لازم مي دانم عرض كنم كه از اينجانب دعوت نشده بود و حتي برخلاف سلوك خود تمايل خويش را براي حضور منتقل كردم كه پاسخي دريافت نكردم .
اکنون پرسش است که بنابر تجربه ی 3 دهه ی گذشته و شرایط اکم کنون جامعه که اوضاع آنگونه وخیم و بحرانی و طاقت فرسا می باشد که دیگر نه لوطی جماران ونه سخنگوی دولت ونه پاسدار غلامک سپاه پاسداران و گماشته ی لوطی جماران احمدی نژاد نمی توانند با کتمان کردن و تحریف گری و پشتک و وارونه زدن و تهدید ومتهم کردن رقیب دوم خرداد و منتقدین تورم و گرانی را منکر شوند و آن را تا همچون چند ماه پیش تکذیب کنند. زیراکه تجربه ی 3 ساله ی یک دست بودن نظام و زدن زیرآب ادعای کمدی و مضحک اصولگرائی مدعی عدالت محوری و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران و قول بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان و ادعایمبارزه با مفسدان اقتصادی زده شده است و دامنه ی اختلافات باندهای مافیائی درون جهه ی جودی آنچنان رشد کرده و به محله ای رسیده است که آخوند آدمکش حرفه ای اطلاعاتی امنیتی همچون مصطفی پور محمدی هم تحمل نمی شود و نه جراحی می گردد، بلکه به عنوان حضور سیاهی لشکر مورد توجه واقع نمی شود . بنابراین بدون هرگونه بحث و تعارف و چانه زنی نه اینکه در بر همان پاشنه ی سابق می چرخد وروضه خوانی پند واندرز دادن ای لوطی جماران وراجی های نشئگی پای منقلی می باشد، زیراکه این در پوسیده آنگون داغان شده وبه جیر جیر وناله افتاده که هر لحظه ممکن است که از کار افتد و یا از جا کنده شود و اوضع خیلی بدر از گذشته خواهد شد . برای اینکه نامه ی قرئت شده سراسر دروغ لوطی جماران یک سند کیفرخواست محکومیت علیه ی خودش می باشد .چونکه با تعریف و تمجیدی که از دولت ومجلس کرده که طور مشتر مسئول شرایط کنونی در جامعه می باشند .باز لوطیجماران با خاک پاشیدن بر توی چشمان مردمی که هرروز بیش از گذشته استخوان های شان ببر زیر فشار رشد لجام گسسیته ی تورم و گرانی خرد می شود تلاش مذبوحانه کرده است بدون توجه به این وضعیت اسف بار به مردم ایران تحمیل شده به شکل دیگزی تورم وگرانی نادیده گرفته و انکار شود . یعی اینکه لوطی جماران ناخواسته اعتراف کرده است که مسئول شرایط کنونی خوش می باشد. البته شک نیست که لوطی جماران خودش آلت دست سپاه اسداران این ارگان فاشیستی می باشد که هرروز بیشتر بر دامنه ی قدرتس افزوده می گردد. بهر حال گزارشگر مورد نامه ی لوطی جماران گزارش داده است که در بخشی از نامه لوطی جماران و ادعای خالی بندی خود که ملت فقط سیاه لشکرهائی هستند که می بایست اینگونه رأی قاطع قلابی به عنوان مشارکت چنین گزارش شده است :
"اكنون مجلس هشتم با راي قاطع و پرمعناي ملت در انتخاباتي رقابتي و پرمشاركت و قانونمند شكل يافته است ."
در ادامه ین امه ی لوطی جماران بدون آنکه نامی از خمینی برده شود. یعنی اینکه اثبات شود که نوه ی خمینی سید حسن درست ادعا کرده است که عده ای تلاش می کنند تا نام خمینی را محو کنند. و لی لوطی جماران در مقابل به پیشوای خود شیخ فضل الله نوری مشروعه خواه انگلیسی آویزان شده وایا دفاع کردن از حکومت اسلامی طالبانی که آخوند مصباح یزدی انگلیسی و فزمانده ی کل سپاه پاسداران و آخوند جنتی و پاسدارحمدس نژاد خواهان آن می باشند اینگونهدر نامه ی خود قید کرده که به دنبال احیای حیات با شکوه می باشد:
"امروز ما مديون همه آن انسان هاي بزرگ از شيخ فضل الله و بهبهاني و مدرس تا شهداي انقلاب در سي سال اخير و شهيدان مجلس شوراي اسلامي مي باشيم . تكليف حقوقي و اخلاقي سنگيني بر ذمه يكايك نمايندگان محترم قرار دارد و اين امانت شرعي كه از امروز تا چهار سال بر عهده شما معتمدان ملت است مي تواند فرصت تاريخي و باشكوهي در تاريخ حيات سياسي ايران عزيز باشد. "
بباز هم لوطی جماران در نامه ی خود بدون تفکیک کردن شکر نعمت در مورد نمایندگان درهمه دوران بر جای آورده و قدردانی کرده است . ضمن اینکه پرانتز نیز باز کرده و گفته که نمایندگان امشغول کرهای دیگری نیز می باشند . ولی فزوده که همه دوره های مجلس نمایند باید ظرفیت خود را در خدمت قرار دهند که مجموعه ی حاصل کارشان شرایط کنونی می باشد درحقیقت مسئولیت عدالت و ترقی و پیشرفت که در پیام نو روزی اش به عنوان نو آوری و شکوفائی تئوریزه شد را چنین پذیرفته است :
"شكر نعمت نمايندگي در آن است كه قدر آن دانسته شود و نماينده در همه اين دوران همه توان و ظرفيت خود را در خدمت آن قرار دهد. سرگرم شدن به هر كاري كه در اين وظيفه خلل وارد آورد ناروا و ناسپاسي است . حضور كامل در همه جلسات عام و خاص مجلس لازمه حتمي اين وظيفه گزاري است . آغاز اين مجلس با ورود در دهه چهارم انقلاب همزمان شده است . در اين دهه گفتمان اصلي انقلاب پيشرفت و عدالت است ; پيشرفت در همه ابعاد علمي و اقتصادي و اخلاقي و فرهنگي و عدالت همه جانبه در توزيع فرصت ها و امكانات مادي و معنوي . عنصر پيشرفت بايد نگاه ما را به استعدادهاي بيشمار پراكنده در ميان ملت معطوف سازد و ظرفيت هاي توليد و خلاقيت و درخشش توانائي هاي گوناگون در همه زمينه ها را در نگاه ما برجسته كند. و عنصر عدالت بايد نابرخورداران از فرصت ها و توانائي هاي كشور را از اين مواهب الهي و عمومي برخوردار سازد. مجلس كه پديدآورنده نرم افزار اصلي حركت كشور است بايد لحظه اي از اين تكليف غفلت نورزد. "
در بند دیگری از نامه و پند و اندرز نامه لوطی جماران به دولت ومجلس و قانونگذارو نماد قدرت و دیپلماسی اشاره شده که از دولت دفاع شده ولی تأکید بر پرهیز ازلجاجت کردن شده که به نظر می رسد که نشئگی لوطی جماران حسابی گل کرده که توانسته ادعای وارونه گوئی کند . زیر املت بیچاره که میان مرگ و زندگی در حال جان کندن می باشد . بطوریکه مطبوعات گزارش کردند برای خوردن یک وعده غذا یا دریافت مقداری کالا و اسباب بازی بچه آرای خود شان را فروتند چگونه اینگونه می توانند که ملت از جنس هم باشند که ادعای کمدی شده است؟: ضمن اینکه داستان مافیای اقتصادی و80% جمعیت محروم که زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند و 20% صاحب 80%در آمد اخالص ملی سالیانه چیست که قصر وکاخ نفی شده است؟:
"نماينده ملت از جنس ملت است . شما نه از قصرهاي رفيع و خاندان هاي اشرافي كه از متن مردم از مدرسه و حوزه و دانشگاه و از ميدان هاي كار به مجلس گسيل شده ايد. اين رابطه و اين منش را پاس بداريد و براي خود نگاه داريد. خوي اشرافي و گرايش به اسراف و طعمه انگاشتن اين مسئوليت بلاي بزرگي است كه گاه مردم سابقا نجيب و پارسا هم ممكن است نتوانند خود را از آن برحذر بدارند. همه بايد بشدت مراقب خويش باشيم و دوره مسئوليت خود را حسنه ي ماندگار و نه سيئه ي دامنگير بسازيم . در اين كار دشوار كمك خواستن متضرعانه از خداوند رحيم و قدير و مراقبت از خود بزرگترين كمك كار تواند بود. هنر قانون نويسي و قانون گذاري از برترين هاي نمايندگي است. نگرش جزئي بخشي شخصي و يا خداي نخواسته با نگاه لجاجت آميز در قانون گذاري بي سود و احيانا زيانبار است . اولويت ها بايد ترجيح يابد تناقض و تكرار در قوانين بايد ريشه كن شود و از خرد جمعي و كارشناسي در تدوين قوانين بيشترين بهره گرفته شود. دو عنصر نظارت و همكاري صميمانه در تعامل با قواي ديگر بايد دو بخش تفكيك ناپذير باشند . مسئوليت نظارتي مجلس هرگز نبايد به دست اهمال سپرده شود اما هرگز هم نبايد نظارت مجلس به معناي رقابت با دولت و نشنيدن نيازها و ضرورت ها و تنگناهاي آن شمرده شود. محور كار و عمل در كشور و نماد داخلي و خارجي نظام جمهوري اسلامي عمدتا قوه مجريه است . همه بايد به آن كمك كنند و هرگاه دولتي بانشاط بيشتر و همت بالاتر و ارزشگرائي قويتر در صحنه است اين كمك بايد مضاعف گردد. متقابلا دولت بايد مجلس قانون گذاري را راهنماي عمل خود بداند و به قوانين مجلس يكسره پايبند باشد و از آن تخلف نكند. بر سر دوراهي هاي اختلاف نظر كارشناساني از دوطرف گره را بگشايند و راه درست را پيش پاي هر دو طرف باز كنند. اكنون كه بحمدالله دولت و مجلس را مردمي مومن و انقلابي و وفادار به ارزش ها و اصول اسلامي انباشته اند بايد اين تعامل برادرانه با رعايت حقوق قانوني از هر دو سو بيش از هميشه ديده شود. عزيزان من ! دوران نمايندگي كوتاه و مسئوليت شما سنگين و هر فعل و ترك و گفت و سكوت شما در ديوان الهي ثبت و ماندگار است . سوگندنامه را كه بايد با نيت و جغد خوانده شود همواره در ياد نگهداريد و خود را با آن تطبيق كنيد بدين ترتيب حسنه ماندگاري از خود بر صحيفه الهي باقي خواهيد گذارد. "
امادر ادامه نمایش فتتاحیه ی سیرک کدی مجلس هشتم پس از قرائت نامه ی لوطی جماران وتعیین تکلیف برای نمایندگان انتصابی کردن نوبت به گماشته رسید تا که بر منبر رود و بدون آنکه بگوید برای چه بون مجوز مجلسچپوراست از خزانه ی ارزی کش رفته و دست درازی کرده و یا اینکه موضوع نامه پراکنی به رئیس دولت چه بود که اکتون ازدولت ومجلس در کنار هم بودن می کند یا اینکه بدون آنکه توضیح دهد برای چه زیر اقتصاد را جراحی کرد و چراشرایط تورم وگرانی به اینجا کشیده شدهاست ؟ یا اینکه اشاره کند چند در صد مردم به نامزدان وی رأی دادند با عوامفریبی ینگونه ادعای ملت و مجلس مردمی کرد؟:
"محمود احمدي نژاد رئيس جمهور در مراسم گشايش هشتمين دوره مجلس شوراي اسلامي گفت : قوام و دوام قوا در جمهوري اسلامي ايران به حضور و راي مردم است . : دولت و مجلس در كنار هم بايد الگوي همدلي و وحدت را در برابر چشم جهانيان قرار دهند. رئيس جمهور رفع مشكلات ريشه اي اقتصاد كشور را دستور مشترك ديگر بين سه قوه عنوان كرد و افزود : متاسفانه عليرغم تمام تلاشها بعد از انقلاب در دولت و مجلسها اما همه ما مي دانيم كه وضعيت اقتصادي در طراز تقويت و مردم نيست و اقتصاد ما از چند عامل اقتصادي چون تورم اتلاف منابع بي انضباطي مالياتي توزيع نادعالانه منابع ناكارآمدي ساختار برنامه و بودجه بهره وري ناكارآمدي ساختار برنامه و بودجه ناكارآمدي ساختار اداري مشكلات گمركي و بيمه اي و پايين بودن ارزش پول ملي رنج مي برد. : تئوريهاي كشورهاي موجود در جهان همين ظلم ها فسادها نابساماني ها و ركورد اقتصادي را بوجود آورده كه آنرا مشاهده مي كنيم . تئوريهاي اقتصادي حاصلش در آمريكا است كه بيشتر مردم آن در فقر مطلق هستند. وي مبارزه مفاسد اقتصادي را ديگر دستور مشترك قواي سه گانه فرياد عليه مفاسد جز افتخارات اين نظام دانست و گفت : با افتخار اعلام مي كنم سالم ترين و پاك ترين نظام موجود در جهان نظام جمهوري اسلامي است و چون پاك است كمترين و كوچكترين تخلف هم پذيرفتني نيست . ترديدي ندارم كه اين مجلس با تمام قامت در برابر زيادخواهي ها خواهد ايستاد و با قدرت در مقابل زورگويان مي ايستد. وي با بيان اينكه ترديدي ندارم مجلس هشتم صداي ملت است و بر نظر مردم در روابط خارجي پاي خواهد فشرد سرپرست وزارت كشور هم در اين جلسه با ارائه گزارشي از روند برگزاري هشتمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي گفت : انتخابات هشتمين دوره مجلس با نهايت دقت سرعت و صحت برگزار شد. سيدمهدي هاشمي گفت : مردم با 24 ميليون و 197 هزار و 66 راي در هشتمين دوره مجلس مشاركت 57 درصدي را رقم زدند ."
درخاتمه اینکه همانگونه که تجربه 3 دهه حکومت و 3 سال یک دست بودن نظام مدعیان اصولگرائی و مخالفان دروغین شیفتگان قدرت و عاشقان خدمگتزاری به مردم ایران در دستری می باشد که تجربه ی کارنامه ی مشترک اوضاع و شرایط حاکم کنونی بر ایرا ن است تا که موجب اشتباه و انحراف برداشت نشود که نه این مجلس انتصانی هشتم فرقی به مجالس دیگر دارد و اگر بدتر نباشد و بهترنمی تواند باشد ونه اینکه جای هیچگونه شک وشبهه ای باقی می ماند تا که و ظیفه ی مجلس و دولت پیرامون رقاب وتیلیغات ریاست جمهوری دوره ی دهم کوک و بسیج نشود و اوضاع اقتصاادی کشور وتورم و گرانی در جامعه و شرایط معیشیتی و اقتصادی مردم محروم ایران خرابتر از آنچه هست خواهد شد و هر گزچشم اندازمثبت به نفی مردم ایران نه خواهد بود و همانگونه که صاحب این قلم در مورد ابتدای افتتاحیه مجلس هفتم پیش بینی کرده بود که دوران عسل خوران کوتاه مدت است و اختلافات و فراکسیون بازی ها درون جبهه ی پبروز شروع خواهد شد . اکنون نیز برخلاف ادعای پیروزی بیش از 70 % اصول گرایان خیلی زود تر از مجلس هفتم تقش در خواهد آمد و باند بازی ها و اختلافات و انشعابات و زد وبندها شروع خواهد شد و هچون همیشه بازنده نهائی مردم ایران خواهند بود .

هوشنگ - بهداد
چهارشبه 8 خرداد ماه سال 1387
نقد و بررسی " دالان دراز دادرسي (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان سه شنبه 7 خرداد ماه سال 1387
"عجیب است که دستگاه ضد عدالت قضائی شتر با بارش می رود ولی یادداشت روز نویس مسئله ی مهم این دستگاه را طولانی شدن شریط داردسی دانسته است !"
عجب کشف مهمی که قلم بر دست جدید یادداشت روز نویس نموده که اعتراف کرده پس از 3 دهه اولین باراست که در مجلس فرمایشی هفتم در آخرین روز کاری خود باروش بزن و در رو تحقیق و تفحص از قوه ی قضائیه در صحن علنی مجلس را قرائت کرد! عجیب تر اینکه اذعان شده که باز هم برای اولین بار است به ام المسائل دستگاه قضائی اشاره شده است که همانا موضوع طولانی شدن دادرسی ها می باشد. یعنی اینکه این دستگاه یا امن گاه کلان دزدان و غارتگران حرفه ای وصاحب ثروت های باد آورده ی نجومی در 3 دهه گذشته که حتی یک حکم در مورد عاملان اصلی مردم به فقر کشانده شده و به روزگار سیاه تبدیل کرده که صادر نکرده است ودر پرونده ی 3 دهه ی ننگین و جنایت آمیزش موضوع مهمتری وجود نداشته به جز همین طولانی و کشدار شدن پرونده ها که حجم پرونده ها وظرفیت ده برابر بیش ازظرفیت زندان ها و احکام صادره در 3 دهه ی گذشته است که بدون استثناء همه ی متهمان و قربانیان جزو اقشار محروم و ضر به پذیر جامعه بودند که دست پروردگان همین رژیم بربرمنش وتاریک اندیش و دزد وغارتگر و عوامفریب بوده اند که در مجموع آن نشان از ضریب آلوده بودن رژیم تروریستی آخوندی و بدتر از آن دستگاه قضائی اش می باشد. عجیب است که قلم بردست یادداشت روز نویس ادعا کرده است که امر قضا و مسئله خطير دادرسي و رسيدگي به پرونده ها از حساسيت فوق العاده برخوردار و در عين حال سخت و دشوار و بعضاً پيچيده و بغرنج است و بايد سرعت و تسهيل در آن با دقت و رعايت عدالت باشد. البته توضیح داده نشده است که منظور کدام عدالت می باشد؟ حتماً که منظور عملکرد 3دهه ی دستگاه قضائی و عدالت کذائی مطرح شده نمی باشد که حاصل آن 80% جمعیت کشور است که در زیر خط فقر اقتصادی زند گی می کنند و رشد لجام گسیخته ی توم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و گران شدن زمین و مسکن و بالا رفتن اجاره خانه در جامعه نمی باشد ! البته اینکه این یادداشت روز نویس هم برای اینکه همچون سایر قلم بر دستان همکارش علاقه ای ندارد تا که به ریشه و علت ها به پردازد به معلول پرداخته و اینگونه تأسف خودش را از طولانی شدن دادرسی پرونده ها در قوه ی قضائیه بیان کرده است
متأسفانه بعضي اوقات فرايند دادرسي آنقدر به درازا مي كشد كه اگر حكم صادره به نفع دادخواه هم صادر شده باشد ديگر كار از كار گذشته و مصداق نوشدارو پس از مرگ سهراب است!
مضحک وکمدی اینکه بنابر ماهیت ضد مردمی و غارتگر و تضییع کنند که حق و حقوق مردم است یادداشت روز نویس راه حل را افزودن بودجه دستگاه ضد عدالت قضائی دانسته که بختک نامیده شده و این هم را جزو وظیفه ی دولت دانسته است که نسخه صادر شده تا در این مورد اقدام شود . توصیه وپیشنهاد داده شده اینگونه است "
"قوه مجريه نيز بايد در قالب قانون بودجه ساليانه اعتبارات لازم را براي فعاليت هاي قوه قضائيه مهيا كند و بالاخره مجلس شوراي اسلامي با اصلاح قوانين و تصويب قانون لازم و جامع در اين خصوص ايفاي نقش كند.در اين صورت است كه معضل اطاله دادرسي كه همچون بختك بر سيستم حقوقي كشور سنگيني مي كند برطرف مي شود و داد هر مظلوم در گذر زمان گم نمي شود."
در خاتمه اینکه اینکه از رژیم ضدبشری که تاریخ 3 دهه ی غارتگری دارد که مردم می دانند که آخوندهای حکومتی وشرکای دزدشان همچون باند مافیادی غارتگر انگلیس مؤتلفه ی عسگر اولادی وآقازاده های شان وپاسداران چگونه زندگی می کنند وخود مردم د رچه شرایط طاقت فرسائی به سر می برند؟ به خصوص اینکه چگونه در دو سه سال گذشته به موازات اینکه قیمت نفت بطور صعودی افزایش یافته است. چرا به همان نسبت وضعیت اقتصادی مردم هرروز بدتر از قبل شده است و این پول های نفت کجا می رود ؟ برای اینکه هنوز هستند کسانی که در ایران می دانند امثال خامنه ای یا لوطی جماران و مصباح یزدی و مکارم شیرازی و رفسنجانی و مهدوی کنی و کروبی و واعظ طبسی و احمد جنتی و علی اکبر ناطق نوری و شیخ محد یزدی و... پاسدار احمدی نژاد و سایر فرمانده های پاسداران قبل از انقلاب چگونه بود و یا زندگی می کردند و اکنون اینان چگونه زندگی می کنند وچرا صاحب ثروت های باد آورده شده اند ؟ مشروط بر اینکه رئیس قوه ی قضائیه این آخوند عراقی دست نشانده ی لوطی جماران درکنار غلامعلی حداد عادل شریک در مجتمع برجک سازی 600 میلیون دلاری امیر محمد پور در شیراز می باشد . بنابراین دستگاه قضائی بهتر از این نمی تواند باشد که اکنون نوای مبارزه با مفسدان و مافیای اقتصادی بلند شده است .البته که مبارزه کردن دروغ است و فقط برای ترساندن رقبای مغلوب دزد است که مزاحم دزدان غالب نشوند . لذا اگر رفسنجانی ریش درآورد و خروس تخم گذاشت و مرغ صدای خروس در آورد آنگاه می توان باور داشت که در دستگاه قضائی رژیمی که از رأس آلوده به فساد و رشوه و رانتخواری و تبعیض است عدالت هم می تواند معنی و مفهوم داشته باشد
.
هوشنگ � بغداد
سه شنبه 7 خرداد ماه سال 1387
نقد وبررسی " اين تصميم خوب را نشكنيد " روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 7 خرداد ماه 87
"فیلم سنتوری چو ن اشاره ی حاشیه ای به مواد مخدر و اعتیاد در جامعه کرده و انتقاد به احکام شرع داشته فتوا داه شده نمی بایست ا ز تیغ سانسور رد شود"
وقتی که 3 دهه است که مملکت در اختیار هنرمندان تعلیم یافته ی حوزه ی علمیه قم قرار گرفته است که یکی از دیگری هنرمند تر می باشند و آنچنان دقیق و حساب شده برنامه های حرفه ای تئاتر رو حوضی حوزوی اجرا می کنند که هر گز امکان ندارد که د همه تاریخ هنر سینمائی کمدی هالیوود و تاریخ تئاتر جهانی اینگونه هنر مندان قهار و حرفه ای یافت شود که توان رقابت و یا مقایسه و شانه زدن با هنرمندانی را داشته باشند که در ایران برمسند قدرت می باشند که هرروز در حال اجرای برنامه های زنده ونوعی می باشند . به خصوص اینکه لوطی جماران کارگردان هنرمندان امسال راسالنو آوری و شکوئینامگذاری کرده است کهمی بایستشاهد اوج اجرای برنامه های هنر ی پویاو شکوفا تر از گذشته بود . به و یژه اینکه در مورد هنر اجرای سیاه بازی و نمایش نشان دادن جای دوست و دشمن و تفتیش عقاید و نهادینه کردن سانسور و اجرای نقش پلیس بد وخوب و سیاه کردن سیستما تیک و بر سر گذاشتن اینان و عوامفریبی و شیادی کردن وبحران با بحران پاسخ دادن مهمتر اینکه وعده های دروغ داده شده را با اجرای هنرمندانه ی دروغ های بزرگترو تکمیلی و زنجیر ه ای دادن که همچون دانه های بند تسبیح زنجروار بهم وصل شده اند که در دستان کارگردن وبرنامه ریزان با بازیگران حرفه ای قرار دارد که چاشنی دانه ها مکر و حیله و نیرنگ وصلوات و تکبیر ها می باشد که لب و دهان و پیشانی بازیگران خاک خورده می باشد که نشان از همدردی با خاک نشینانی می باشد که جمعیت 80 % کشور را تشکیل می دهند .زیرا که دین ابزار محوری و کلیدی اجرای این نمایش هنرمندانه هنری در حال چرخش می باشد که قدمت3 دهه ی حکومتی دارد. بنابراین وقتی که نظام اینگونه هنرمندان سیاهکار و سیاه کنی دارد . طبیعی است که بازیگران نقش مصنوعی هنر سینمائی در این نظام نمی تواند ابراز وجود کند و سرمقاله نویس حق دارد که گله و شکوه و انتقادکند که پس از گذشت 29 سال پدیده ی سینمائی در خور نظام نبوده است . زیرا ساده نیست هم رقابت با هنرمندان حاکم کردن و هم نقش اینان ر اجرا کردن مشابه همان نقشی که خود ایان خود اجرا و ایفا کرده اند؟ اما سرمقاله نویس در ابتدای سرمقاله ی خود اینگونه شروع کرده است :
"در نظام جمهوري اسلامي به بخش فرهنگ و هنر توجه لازم صورت نگرفته و به همين دليل در عرصه زورآزمائي عوامل منفي و مثبت هنوز غلبه با عوامل منفي است ."
فراموش نشود پرداختن به مقوله ی هنر سینمائی از سوی سرمقاله نویس نه به عنوان موضوعه مغفوله و فراموش شده است که می بایست مورد توجه واقع شود ، بلکه به دلیل اختلافی می باشد که سرمقاله نویس با وزیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد دارد که چرا از هنرمندان سیستم گذشته چپ و راست استفاده می کند واز آنان تحسین و تمجید می کند؟ اما اکنون چون این وزارتخانه مجوز پخش به فیلم سنتوری نداده است، به اختلاف خود با وزارت فرهنگ سانسوروتفتیش عقاید اشاره نکرده بلکه با حکم قوه ی قضائیه بهمخالفت برخاسته است .برای همین در مورد فیلم سنتوری که گفته این فیلم با احکام شرع تضاد دارد اینگونه در مورد عدم پخش این فیلم سنتوری نظر داده است:
"بدون آنكه درصدد ارزيابي عملكرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دولت نهم باشيم نمي توانيم از انصاف بگذريم كه برخورد مسئولان اين وزارت خانه با فيلم � سنتوري � يك برخورد منطقي متعهدانه و لازم بود. فيلم سنتوري از آن قبيل فيلم هائي نيست كه با قيچي كردن بخش يا بخش هائي از آن بتوان به آن مجوز نمايش داد. هركس اين فيلم را ديده باشد بدون آنكه ذره اي ترديد به خود راه دهد اساس آنرا در تضاد با فرهنگ و سنت جامعه ايراني تشخيص خواهد داد. در اين فيلم اخلاق اعتقادات احكام شرع و متوليان احكام شرع همه زير سئوال رفته اند. اگر اين بخش هاي معيوب از فيلم سنتوري حذف شود اصولا چيزي باقي نميماند تا بتوان آنرا عرضه كرد. "
البته مشخص شده است که کارگردان برای اینکه توانسته باشد سانسور نهادینه شده را دور زده باشد که دو موضوع رادر فیلم گنجانیده و بیان کرده باشد که پیرامون احکام شرع و معضل اعتیاد در جامعه می باشد مجبور شده است هدفرا از طریق نقش یک معتاد باز یافته اجرا و پیگیری کند که هر دو مورد ا ز سوی سرمقاله نویس مورد انتقاد واقع شده است. البته در موردسینما و فیلم های ساخته و تولید شده در رژیم تروریستی آخوندی هر گز اجازه داده نمی شود که بصورت ریشه برخورد شودکه دلیل روی آوری به اعتیاد چیست؟ معمولاًبرای اینکه مجوزپروانه ی نمایش گرفته شود همیشه به جای مسئولان این مردم می باشند که خودشان مقصر هستند. بهر حال سرمقاله نویس به جنگ و دعوای میان قوه ی قضائیه و وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد پیرامون مخالف و موافق پخش فیلم سنتوری که سرمقاله نویس موافق عدم پخش آن می باشد اینگونه توضیح داده شده است :
"شايد مدافعان فيلم سنتوري به نتيجه داستان فيلم كه نجات يافتن يك معتاد و فعال شدن او براي به راه آوردن ديگران است متوسل شوند و جهت گيري آنرا مثبت بدانند اما سئوال اساسي اينست كه آيا درست است كه براي رسيدن به چنين نتيجه اي از مسيري عبور كنيم كه سرتاسر آلوده انحرافي لغزنده و در تضاد با فرهنگ و سنت جامعه است ! اين همان استدلالي است كه متاسفانه پشت بعضي از مجموعه هاي تلويزيوني نيز قرار دارد و � ساعت شني � يك نمونه از همين قبيل مجموعه ها بود. مدافعان � ساعت شني � با همين استدلال غيرمنطقي از آن دفاع مي كردند ولي خوشبختانه اظهارنظرهاي قوي و كارشناسانه صاحبنظران فرهنگي كه در قالب مصاحبه و مقاله منتشر شدند توانست مسئولان تلويزيون را مجاب كند و آن مجموعه را كوتاه كنند هر چند پخش همان قسمت ها ضايعات خود را در جامعه برجاي گذاشت . فيلم مسموم � مارمولك � نيز همين وضعيت را داشت . توليد اين قبيل فيلم ها و مجموعه هاي تلويزيوني با چنين استدلالي نشان مي دهد متاسفانه تفكر غلط � هدف وسيله را توجيه مي كند � در لايه هائي از دست اندركاران فرهنگ و هنر كشور لانه كرده و همين تفكراست كه اين مشكلات را موجب مي شود. اين تفكر انحرافي را بايد ريشه كن كرد و جامعه را بايد از اين آفت خطرناك مصون نمود و مصون نگهداشت"
.
درپایان بطور غر مستقیم قوه ی قضائیه تهدید شده است که چرا برای نمایش فیلم سنتوری مجور قضائی داده است تا که کار گردان فیلم با اتکای این حکم بتواند ا ز خط سانسوروزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقایدو خفقان اجتماعی ارشاد عبور کند و موفق شود بقول سرمقاله نویس فیلم آلوده را به نماش بگذارد که چرا در آن به بخشی کوچکی از واقعیات اشاره شده است ودر نهایت اینکه اینگونه درخواست شده قوه ی قضائیه ی نظریه ی خوب سانسور و عدم مجوز وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ار شاد را نشکند :
"مردم را به نافرماني دعوت نمي كنيم اما توجه مسئولان محترم قوه قضائيه را به اين واقعيت جلب مي كنيم كه اگر فيلم هائي از قبيل � سنتوري � كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به حق نمايش آنرا ممنوع كرده بتوانند از قوه قضائيه مجوز نمايش بگيرند نوبت به ورود مردم به صحنه خواهد رسيد. در آنصورت اين مردم هستند كه در هر سينمائي كه بخواهد چنين فيلم آلوده اي را نمايش بدهد خواهند بست . بنابر اين به صلاح قوه قضائيه است كه اين تصميم خوب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را نشكند."
در خاتمه اینکه گفته نمی شود در شرایطی که سانسور درجامعه نهادینه شده است اهل قلم و مطبوعات پیوسته با تهدید احضار و بازجوئی و متهم ومحکوم شدن و زندانی شدن مواجه است. همچون دانشگاه ها که تبدیل به پادگان نظامیشده است . رقیب داخلی همگام وهمکار دشمن بیگانه متهم شده است . فقر وبیکار و شکاف عمیق طبقاتی و تورم گرانی بیداد می کند . دامنه ی رشد خانواده ویران کن مواد مخدر و اعتیاد که غوغا می کند . در چنینی شرایطی وظیفه ی هنر مند یا سینماگر چیست و می بایست چه بکند تا اینکه هم با خطر باز داشت و دستگیری و برو نشود . هم اینکه بتواند بخشی ازواقعیات جامعه را بازتاب دهد تاکه موجب بی اعتباری و متهم به اطاعت کور کورانه دولتی نشود؟

هوشنگ - بهداد
سه شنبه 7 خرداد ماه 87
دلیل تعویق امتحانت دانش آموزان از 15 خرداد به 25 خرداد وپرتاب موشک به شهر اشرف
رژیم مرده ومفتخوار و انگل و مرده و خرافه پرست که مراسم عید وجشن نوروزی را در گورستان برپا می کند و ضد برگزاری مراسم جشن های ملی و سنتی و تاریخی همچون چهارشنبه سوری و سیزده بدر می باشد و دانشگاه ها را تبدیل به پادگان نظامی و مکان کفن ودفن استخوان های پوسیده ای کرده است که مربوط به جنگ وایرانگر ضدملی و ضد انسانی ولی نعمت الهی خوانده شده می باشد.
از سوی دیگر در شرایطی روزهای جهانی کار گر و زنان ومعلمان را به روز های سرکوب وضرب و شتم و بازداشت و زندان و شکنجه و صدور احکام محکومیت برای کارگران و زنان ومعلمان کرده است و جائیکه معلمین و فرهنگیان کشور همچون اقشار محروم جامعه که 80% جمعیت کشور را تشکیل می دهند که در زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند . اکنون که پاسداران کودتاگر خاموش خزنده که یک پاسدار کمدی را رئیس جمهور کرده اند که در انوانع و اقسام بحران های متنوع کوچک و بزرگ داخلی و بیرونی محاصره شده اند و در شرایطی که دولت مدعی عدالت محوروتحول گر وعاشق خدمتگزاری به مردم ایران آنقدر ناتوان ودر مانده شده است که در برابر رشد روز افزون تورم و گرانی افسار گسیخته که مکمل رشد روز افزون افزایش قیمت کا لاها و زمین و مسکن و اجاره خانه شده است و موجب گسترش هرچه بیشتر فقرو بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی در جامعه شده است که هیچگونه چشم اندازراه حل و مهار این معضل اقتصادی و اجتماعی و مشکل معیشتی مردم ایران وجود ندارد جز اینکه هرروزنوید افزوده شدن یک ارگان و شیوه ی جدید سرکوبگری را بدهد وهمگام با نیروی انتظامی و تقویت سرکوبگری طرح امنتی اجتماعی نیروی انتظامی شود تا درکنار هم بیشتر به ضرب و شتم و سرکوب جوانان ناراضی و خشمگین به اتهام اراذل اوباش به پردازند .
از طرف دیگر چون در برابر راه اندازی های نمایشات کمدی در جلوی سفارت دولت فخیمه ی انگلیس در تهران که علیه دادگاه استیناف انگلستان برگزار شد که چرا حکم عم تروریست بودن مجاهدین صادر کرد مأیوس و ناامید شده بنابراین از طریق پاسدار تروریست حسین کاظمی قمی سفیر ژیم در بغداد دست به اقدام پرتاب موشکی به شهر اشرف در بغداد زده شد که زیر نظر و حفاظت اصل 4 کنوانسیون ژنو می باشند . البته نوعی هم انتقام گرفتن از برگزاری با شکوه سالگرد اعدام بنیانگذاران مجاهدین در شهر اشرف می باشد تابه حساب مانع از انتقال پیام شان به داخل کشور شود و شرایط ترس ووحشت دراشرف حاکم گردد . غافل از آنکه بیشتر ماهیت تروریستی و ضد بشری رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و یاغی بین المللی به نمایش گذاشته شد که برای بار دیگر نشان داد که رژیم تروریستیآخوندی پای بند هیچ اصول و قانونی نمی باشد. زیراکه می خواهد همچنان رتبه ی اول رکورداری نقض حقوق بش در جهانی اش را حفظ کند.
اما همانگونه که پیش بینی شده بود ماه خرداد هم برای رژیم تروریستی آخوندی وهم برای مجاهدین مهم می باشد . اکنون دولت جراحی وورشکست شده ی پاسدار غلامک سپاه پاسداران و گماشته ی لوطی جماران احمدی نژاد آنگونه در گل فرورفته و عاجز و درمانده ونتوان در برابر مطالبات مردم و به خصوص تورم وگرانی می باشد که راهی جز هر چه بیشتر بسیج سیاهی لشکر بر سر گور خمینی به عنوان زور آزمائی در برابر رقیب و به ضرب سیلی صورت سرخ کردن که آری رژیم ضد مردمی از مشروعیت مردمی برخوردار است ومردم هنوز پیرو خمینی بنیانگذار نظام می باشد . در صورتیکه نوعی توطئه برای حذ ف خط امامی های سابق یا پیروان خمینی یا دوم خردادی ها و ساقط و محروم اینان از آویزان شدن به خمینی و اندیشه های ارتجاعی وی و مانور تبلیغاتی دادن است. فراموش نشود در اصل پیام همان است که نوه خمیی سید حسن اخطار کرده برخی در شرف حذفنام خمینی می باشند . یعنی هدف اصلی به موزه فرستان خمینی با نام خودش می باشد وجایگزین کردن حکومت اسلام طالبانی بدون جمهوریت است که آخوند انگلیسی مصباح یزدی و فرمانده ی کل سپاه پاسداران و لوطی جماران و پاسدار احمدی نژاد وآخوند احمد جنتی دبیرشورای نگهبان پشتیبان و حامی اش می باشد .
بنابراین چون قرار است دانش آموزان در سطح شهر و روستا گردآوری و بر سر گور خمینی در 15 خرداد سالمرگ خمینی اعزام شود لذا تاریخ امتحانات نهائی دانش آموزان از 16 خرداد به 25 خرداد موکول شده است.
هوشنگ - بهداد
نقد وبررسی " فرصت بزرگ براي اصولگرايان (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان دوشنبه 6 خرداد ماه سال 1387
" اعتراف شده مجلس هشتم در شرایط خاص است و روزهای آسانی بر پیش دارد و تأکید بر کارآمد بودن راحل مشکلات شده مشخص است که اوضاع وچشم انداز چگونه است؟"
عجیب است که پاسداران قلم بردست شده به دلیل اعتیاد مزمن به وارونه گوئی وتحریف گری و شارلاتان بازی وگنده نمائی کردن که دارند و اعتیاد شان آ نگونه است که هرگز هم ترک پذیر هم نمی باشند . برای همین است که اینان آنگونه تصور می کنند که گویا 3 دهه از عمر نکبت بار این رژیم تروریستی و ضد مردمی نگذشته و مردم ایران هیچگونه شناختی به عملکرد دولتمردان و شرایط کنونی جامعه ی ایران ندارند و متوجه نیستند که برای چه به جای پاسخگوئی به مطالبات و نیاز مردم ومهار کردن تورم وگرانی و افزیش قیمت کالاها و زمین و مسکن و اجاره خانه، بطور بر عکس بر ضریب و گسترش و تنوع گشت های سرکوبگر افزوده می شود و ارگان بسیج موازی گشت های نیروی انتظامی د شده و سپاه پاسداران از پشت صحنه ناظر و برنامه ریز صحنه می باشد . ولی عجیب تر اینکه سر بازجو پاسدار یادداشت روز نویس بدون توجه به اینکه چه روندی با اتهامات وارده پیرامون رد صلاحیت فله ای � گله ای نامزدان رقیب شد و چه تعداد در دو پرده ی نمایش خیمه شب بازی مجلس انتصابی هشتم شرکت کردند . تلاش کرده تا بطور غیر واقعی آن را بازناب دهد . البته سئوا ل است که با اینگونه کتمان کردن حقایق قرار ست چه کسی گول و فریب به خورد؟ مگر تجربه بردن نان بر توی سفره های خالی محرو مان که منجر به تورم و گرانی شد پنهان و کتان کردنی می باشد؟ آیا با تکذیب و انکار کردن تورم وگرانی و پاک کردن صورت مسئله ، بحران تورم و گرانی حل شد که اکنون همین بازی در تنظیم کردن اینگونه یاد داشت روزها تکرارشده است ؟ تازه این شیوه برای در باغ و افتتاح مجلس انتصابی هشتم تزئین وتدارک دیده شده است که اعتراف شده کار این مجلس در شرایط بسیار خاص تاریخی بر آمده که می بایست همینگونه ادامه دهد که پیش بینی کرده روزهای آسانی این مجلس در پیش روی ندارد .
پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه مشخص کند که مفهوم گفتمان اسلامی چیست که مطرح کرده است؟ آیا منظور همان برگردان وترجمه شده ی حکومت اسلامی منهای جمهوریت می باشد که رئیس کل سپاه پاسداران در جمع دانشجویان بسیجی در دوران تبلیغات انتصابات مجلس هشتم بیان کرد که این رروز شاهد حضور پررنگ تر پاسداران در همه زمینه ها می باشیم که اکنون توصیه شده است برای تثبیت اینگونه گفتمان اسلامی که گفته شده بر آمده از تجربه و عملکرد دولت می باشد که باید در کوتاه مدت راه حلی برای مشکلات مردم یابد تا که مکمل گفتمان اسلامی و پیام نوروزی نو سازی و شکوفا سازی لوطی جماران باشد.
در خاتمه اینکه سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس چون ضریب نارضایتی و انفجاری جامعه را می داند . پس بی جهت نیست که برروی راهکار عاجل حل بحران مشکلات مردم تأکید کرده است. از سوی دیگر می داند که تق مدعیان اصول گرائی خیلی زود تر از آنچه تصور می شد در آمد و ادعاهای کمدی به وظیفه دینی و مکتبی عمل کردن و چشم بقدرت و ثروت اندوختن و عاشق خدمتگزار مردم و بدور از شیفتگان قدرت بودن که یک دست و یک پارچه می باشد. ولی اکنون مشخص شده است نه همه اش عوامفریبی و حقه ونیرنگ و دروغ و پوشال بوده است . چونکه بر خلاف تصور که قیمت نفت افزایش یافته است. ولی تورم وگرانی به جای وعده دادن نان بر توی سفره های خالی به مردم ایران داده اشده است . همچنین مدعیان حاکم خیلی بدتر از رقیب به قدرت چسبیده و دست به غارتگری می زنند . دامنه ی اختلافات باندی به مرحه ای رسیده که تبدیل به خطر جدی شده است. زیرا که در روزهای آخر عمر مجلس دست نشانده ی هفتم به انتقاداتی پرداخته شد که جمع و جور کردن آن هر گز امکان پذیر نمی باشد. چونکه بازی کی بود کی بود من نبودم برای تبرئه کردن بود. مجلس هفتم تلاش کرد پرونده سبک کند و دولت را مقصر شرایط کنونی بداند . منتقدان هم همه از جبهه ی اصول گرایان حاکم بودند . یک نمونه و یک قلم احمد توکلی از ضرر وزیان سالیانه 31 میلیاردلاری گفت . از طرف برخی از نمایندگان دیگر به برداشت های غیر قانونی و مجوز دولت از ذخایر ارزی دولت سخت انتقاد شد . از عدم اسخگوئی تحقیق و تفحص چند ساله ی قوه قضائیه گفته و انتقاد شد . حال اتتقادات به حجم روز افزون واردات و تزریق حجم نقدینگی به بازار و کاهش بهره ی بانکی و افتضاح سیستم بانکداری و سیاست مالی و و پولی کشور که جای خود د ارد . بهرحال دامنه ترکش آن رسوائی و انتقادات با مشکل ادامه دار تورم و گرانی به مجلس انتصابی هشتم متقل خواهدشد که از ابتدا به آن موجه خواهد بود که سربازجو پاسداریادداشت روز نویس نیز به این واقعیت اشاره کرد و با آسان نبودن کار مجلس هشتم از آن یاد کرده است . اکنون پس از یک دست شدن نظام و عملکردش و اوضاع شرایط کنونی نشان از پایان مصرف رژیم بربرمنش و تاریک اندیش قرون وسطائی وجنگ ا فروز و متحجر و خرافه پرست و غارتگر و سرکوبگر رسیده است. به خصوص اینکه در لبنان بدجوری مغبون و بازنده شد . زیرا که همه سرمایه گذاری برروی حزب الله لبنان بر باد رفت . لذا ضرر و زیان ها ی وارده می بایست با فشار هرچه بیشتر سپاه پاسداران در داخل خنثی شود.
هوشنگ - بهداد
دوشنبه 6 خرداد ماه سال 1387

نقد و بررسی " نظام سلطه در موضع دفاعي" روزنامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه 6 خرداد ماه سال 1387
"جالب است مبارزه نظامی حزب الله نبرد سیاسی تعبیر شده، سپس جنگ نظامی با بازتاب حضور رژیم در فلسطین و افغانستان وعراق و مبارزه ضد شیطان خمینی ملت ها ختم شده "
باور کنید که هنر خالی بندی و پشتک ووارونه زدن وجای دوست ودشمن نشان دان ودر منبر در یک لحظه اشک مردم را در آوردن و بلافاصله آنان را به خنده وا داشن وگریز به صحرای کربلا زدن وحاشیه رفتن و زمین و آسمان را بر هم دوختن و خلاصه استاد سفسطه گری بودن فقط از تخصص وهنر آخوندهای مفنتخور وهفت خط ونان به نرخ روز خور با سیاست توبره و آخور خوری بر می آید که ابزار کارشان دین فروشی و تحریف گری و مانور دادن با دین آنگونه می باشد که خودشان می خواهند ومنافع اشان را تأمین کند. اگر نه مگر از جنگ 33 روز ه سپاه پاسداران یا همین یکی دو هفته پیش طرح کودتای شکست خورده ی سپاه پاسداران و حزب الله لبنان علیه ی دولت قانونی سینیوره لبنان چه زمان می گذرد که چه اندازه از شهامت و رشادت و قهرمانی های حزب الله لبنان و شیخ حسن نصر الله با هورا کشیدن برایش گفته می شد که جهان اسلام و اعراب چنین پرچمدار قهرمانی هر گز به خود ندیده است و چندین بار برای نابودی اسرائیل فاتحه خوانده و جشن برگزار شد و چه اندازه دولت لبنان وسران کشورهای عربی به خیانت و همکار دشمن صهیونیستی و آمریکا متهم شدند و.... که از سوی همین قلم بردست سر مقله نویس برشته تحریر درمی آمد ومکمل آن در یادداشت های روز روزنامه ی اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی کیهان همتایش سر بازجو حسین شریعتمداری تهیه و تنظیم و تحلیل و تفسیر و تبلیغ می شد. ولی اکنون مشخص نیست که چه اتفاق یا معجزه ی غیر مترقبه ای رخ داد است که یکباره 180 نظر چرخیده شده است و جای دیگری های توطئه آمیز مشترک مثلثی حزب الله و سوریه رژیم تروریستی آخوندی برای کار شکنی کردن ها ومانع شدن از برگزیدن رئیس جمهور لبنان خبری نیست و بر عکس اکنون خبراز شکست بن بست انتخاب رئیس جمهور لبنان داده شده است و پسوندش افزوده شده که این انتخاب فقط به لبنان ومنطقه مربوط نمی شود زیرا که بس فراتر از منطقه خاورمیانه رفته است. ودر زمینه معادلات سیاسی قدرت های فرامنطقه ای و جهانی دارد. البته در پی این ادعا برای جبران ناشی از این شکست دوبله در لبنان، سرمقاله نویس دست به خود زنی زده و از حضور و دخالت گری ها در امور داخلی فلسطین و عراق و افغانستان گفته ونوحه سرائی کرده که رژیم آمریکا را شکسته داده است ودر انتهابه حساب خودش جوش و خروش ضد شیطان ببزرگ در منطقه را به حساب خمینی گذاشته که گفته بود آمریکا هیچ غلطی نمی توانند بکنند
یکی نیست که پرسش کند راه اندازی جنگ نظامی و لبنان را به سرزمین سوخته تبدیل کردن و فریاد سقوط دولت و حتی نابودی اسرائیل دادن که بمنزله ی نبرد یاسی می باشد که ادعا شده است؟! به خصوص اینکه قلم بر دست وکیل مدافع حزب الله لبنان شده و اعتراف کرده است که مخاطبان این نبرد آمریکا و رژیم صهیونیستی فرانسه و عربستان و اردن و مصر وبرخی دیگر از کشورهای منطقه هم بودند. تازه سر مقوله نویس گیج و منگ که دوباره از نبرد سیاسی حزب الله به فاز نظامی چرخیده و ادعای کمدی خود را پس گرفته یا در حقیقت زیرآبش رازده است مدعی شده که جنگ 33 روزه طومار ارتش رژیم صهیونیستی را در هم پیچید و در سر زمین فلسطین به دستور تطمیع و تحریک کردن حماس باترس ووحشت مواجه می اشد . همینطور این جنگ 33 روزه سیاست های آمریکا و اسرائیل را به بن بست کشاند .
البته به نظر می رسد که خبر ادامه ی توافق مذاکره ی صلح اسرائیل و سوریه از طریق ترکیه را هنوز سرمقاله نویس دریافت نکرده که اینگونه آروغ ناشتا زده است. طفلکی قلم بر دست به نظر می رسد که می بایست خیلی وقت باشد که از پشت میز دخمه ی محل کارش خارج نشده باشد که نمی داند در عراق چه خبر است و داستان توافقنامه ی نظامی � امنیتی � اقتصادی منعقد شده میان دولت عراق با آمریکا چیست که پس از درز کردن و مغبون شدن رژیم تروریستی آخوندی بلافاصله دست به تلاش های مذبوحانه برای ملغی کرنش زده است . اما جالب است که سر مقاله نویس در ادامه ی ادعای نبرد سیاسی حزب الله لبنان و پیآمد های آن اعتراف کرده است به دلیل دخالت گری و نفوذ رژیم تروریستی آخوندی در عراق آمریکا دز 5 سال ذشته هرروز شکست خورده است و تازه فهمیده اشغال عراق اشتباه بزرگی بود چون فقط به نفع رژیم تروریستی آخوندی تمام شد که اکنون می خواهد با قطع کردن شاخک های نفوذی رژیم تروریستی آخوندی در عراق جلوی ضرر وزیان و خساران جانی و مالی بیشتر را بگیرد.
در خاتمه اینکه بالاخره اینکه سرمقاله نویس طاقت نیاورده و بند را آب داده است که رژیم هم در افغانستان حضور دارد وهم با آمریکا در حال نبرد است و هم اینکه در آنجا نیز برایش باتلاق ساخته و آمریکا را شکست داده است. در پایان نیز نتیجه گیری کرده است که همه ی این پیروزی که که نصیب ملت ایران و سایر ملت هلت های منطقه شده همه ی این مبارزات نظامی که به نبرد سیاسی حزب الله در ابتدا تعبیر شد همگی مرهون خمینی می باشندکه در برابر آمریکا ایستاد و بشارت داد قطعاً در برابرایستادگی و مقاومت پیروزی از آن شما است . چونکه گفت آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند .
بیچاره پاسدار آحمدی نژادکه خیلی بیش از آمریکا این غلط کرد . برای اینکه چون می خواست پیام به شیطان بزرگ بدهد یک مأمور گاو پیشانی سفید دو جانبنه و دلال وواسطه و میانجی به نام هوشنگ امیر احمدی را مورد عفو ملوکانه ی خود قرار داد و وی را به ایران دعوت کرد و خودش وسخنگوی دولت و مشاورانش با وی دیدار و ملاقات داشتند تا که پیام برای همانی ببرد که هیچ غلطی نمی تواند بکند البته اینهم بخشی از نبرد سیاسی و زد و بند خائنانه ی پشت صحنه است که ادامه ی همان سیاست کلت و کتاب و کیک است که به دستور خمینی ، رفسنجانی سوگلی خمینی با نماینده شیطان بزرگ مک فارلین در تهران دیدارو ملاقات انجا م داد و برادر داماد منتظری مهدی هاشمی به اینکه این دیداررا در روزنامه النهار لبنان فاشک رد به دستور رفسنجانی دستور و اعدام شد.چون قرارنبودکسی بداند آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند یعنی چه ؟! بهر صورت اکنون هم رفسنجانی و هم پاسدار احمدی نژاد و هم سرمقاله نویس وارونه گو می بایست مرهون نبرد سیاسی خمینی باشند که گفت آمریکا هی غلطی نمی تواند. زیرا که اکنون بقول وی ملت های منطقه به خاطر خمینی همگی جوش و خروش علیه ی شیطان بزرگ دارند. . اما مشخص نیست چرا در لبنان تصاویر لوطی جماران و شیخ حسن نصر لله را مردم خشمگین لبئنان پاره ولگد کوب کردند وهرروز در عراق مردم داغدار و خانه و کاشانه از دست داده و عصبانی از باتلاق شدن عراق همگی فریاد می زنند که عوامل رژیم تروریستی آخوندی را از این کشور اخراج کنید ؟

هوشنگ - بهداد
دوشنبه 6 خرداد ماه سال 1387
از سوی باندهای غالب به جای حداد عادل پاسدار علی لاریجانی نامزد ریاست مجلس انتصابی هشتم شد
با جراحی و بر کنار کردن آخوند آدمکش حرفه ای و اطلااتی و امنیتی مصطفی پور محمدی از پست وزارت کشور و وواگذاری سر پرستی این پست به پاسدار مهدی هاشمی که انجام شد اکنون نوبت پس زدن حداد عادل فامیل وهم منقلی لوطی وجماران رسیده استتا که جای خودرا به نامزد شدن پا سدار علی لاریجانی بدهد که گزارش شده از سوی نمایندگان اصولگرایان برای نامزدی ریاست مجلس هشتم بر گزیده شده است تاکه پس از اشغال ست وزارت کشور آن روی سکه ی اشغال پست ریاست مجلس از سوی پاسداران به نمایش گذاشته شود . البته پاسدار علی لاریجانی به دلیل اختلاف با پاسدار احمدی نژاد از رئیش شورای عالی امنیت رژیم تروریستی و سر پرستی هیئت مذاکره کننده ی هسته ای کنار گذاشته شد و گرایش نمایندگان اصول گرایان به این پاسدار گذشته از شکست طرح های اقتصادی دولت که کارمشترک حداد عادل و پاسدار احمدی نژاد است. نوعی ژست اپوزیسیون به خود گرفتن کناره گیری از دولتبرای منحرف کردن اذهانعممی که گویا این پاسدار با آن پاسدار رئیس جمهور فرق دارد .البته ترس و وحشت بحران هسته ای نیز می باشد .از سوی دیگر به دلیل رشد دامنه ی اختلافاتی که میان ائتلاف پاسدار علی لاریجانی با پاسدار محسن رضائی و قالی باف شهردار تهران با پاسدار احمدی نژاد و حامیان وی وجود داشت که امکان وارد مجلس شدنش از تهران یا سر لیست واقع نشدنش در میان لیست نامزدان 30 خود خوانده اصولگرایان در تهران وجود نداشت . بنابراین ترجی داد تاکه به قم برودد و از آنجا نامزد مجلس انتصابی هشتم شد که از حمایت داعی آخوند جوادی آملی و اخوی آخوند حوزه ی علمیه ی قم و اخوی آخوند دیگر عضو فقهای شورای نگهبان بر خوردار شود . االبته که از مشاوره ی اخوی محمد جواد معاوان حقوقی بین المللی قوه ی قضائیه نیز بر خوردار می باشد . ناگفته نماند که این مهره سرشناس انگلیسی ضمن سابقه ی رابط و میانجی بودن برای آخوند علی اکبر ناطق نوری مشاور لوطی جماران با دولت فخیمه ی انگلیس را دارد . زیرا که قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد ویبه لندن سفر کرد تا. زیرا کهحامل پیامی برای دولت فخیمه ی ارباب انگلیس بود تا که از نامزدی شیخ علی اکبر نوری در برابر سید خندان خاتمی در رقابت ریاست جمهوری دوران ششم در 2 خرداد سال 76 دفاع کند . همچنین دارای تز معروف مذاکره با دشمن تا قعر دوزخ نیز می باشد . البته فراموش نشود که این آخوند و آقا زاد ه ی انگلیسی مدافع سر سخت صدور احکام سنگسار کردن می باشد ومدعی است که این اقدام ضد بشری مغایرتی با رعایت حقوثق بشر ندارد و مسئول و مشاور اصلی اخوی انگلیسی پاسدار علی لاریجانی می باشد . بهر حال نامزدی این پاسدار برای ریاست کرسی مجلس هشتم انتصابی و پاسدا ریزه شدن ادامه ی تسلط هژمونی پاسداران کودتای خاموش و خزنده کننده بر نهادهای حکومتی وپس زدن رقبای آخوند خود می باشد . زیرا که نامزدی یک پاسدار برای ریاست ملس انتصابی هشتم مقدمه ی تبلیغاتی وبستر سازی دوباره رئیس جمهور کردن یک پاسدار دوره ی انتابات ریاست جمهوری دم می باشد. البته آنچه که مشخص است وفراموش شدنی نمی باشد این است که مجلس انتصابی هشتم که فردا با پیام لوطی جماران افتتاح می شود هر گز نمی تواند که عملکرد ی بهتر از مجس هفتم داشته باشد که دستآوردش همین رشد لجام گسخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و زمین ومسکن و کرایه خانه در جامعه می باشد . مشروط بر اینکه اتهام تند و تیز خانم فاطمه رجبی همسر سخنگوی دولت به پاسدارعلی لاریجانی و محس رضائی و قالیباف شهردار تهران به خصوص باند مافیائی دزد و غارتگر انگلیسی عسگر اولادی حامی پاسدار علی لاریجانی گویای این واقعیات است که هنوز نوک قله ی شناور کوه یخ دامنه ی اختلافات باندی و جناحی بیرون زده شده است که پس از آغازکار مجلس انصتابی پاسداریزه شده ی هشتم بیشتر نمایان خواهد شد
.
هوشنگ - بهداد
دوشنبه 6 خرداد ماه سال 1387
نقد وبررسی نعل هاي وارونه " (يادداشت روز) روز نامه ی کیهان یکشنبه 5 خرداد ماه سال 1387
"یادداشت روز نویس برای اینکه اثبات کند عنوان اانتخاب شده یادداشت روز وارونه است به هممین شیوه یادداشت روز خود را تنظیم کرده است "
جالب و کمدی و خیلی خنده دار است که مدعی طلبه پاسدار یادداشت روز نویس شده در همان پاراگراف دوم سناریوی خود برخلاف عنوانی که برای یادداشت روز خود بر گزیده است وارونه گونه کردهو نعل وارونه زده برای اینکونه ادعا کرده است امروز همه مي دانند كه حيات حكومت صدام بسته به حمايت آمريكا بود. یعنی اینکه این مدعی وارونه گو وتحریف گر مشخص نکرده و اصلا ً برروی خود نیاورده است که چرا سران رژیم تروریستی خودشان در کنار احمد چلبی جاسوس چند جانبه و دولت فخیمه ی ارباب انگلیس با اتهامات واهی و جعلی که ساختند وپرداخته کردند زمینه ی تجاوز و اشغالگری نظامی عراق را فراهم کردند. از سوی دیگر چگونه بود که در زمان صدام حسین حتی یک مهره ی رژیم جرأت نفوذ در عراق را نداشت . ولی اکنون چه اتفاق افتاد و چگونه شد که چاقو دسته ی خودش را برید . یعنی اینکه همگان می دانند وسران خود رژیم هم آشکارا اعتراف کرده است که برنده ی نهائی اشغال نظامی افغانستان و عراق رژیم یا کشور تروریستی بود که در اصل عراق را اشغال وهم حیات خلوت و هم باتلاق کرده است وهم اینکه بطور سیستماتیک سربازان آمریکائیان را در کنار مردم بی گناه و بی دفاع و پناه عراقی می کشد وبه این کشتن به عنوان قدرت برتر منطقه افخار هم می کند؟!ازطرف دیگرچگونه است که اشغالگری که علیه ی خودش دست به خودزنی زد و مهره ی خودش را ساقط کرد . مشخص نیست که برای چه قرارگاه های نظامی سازمان مخالف رژیمی را بمباران کرد و سپس خلع سلاح شان کرد و نام شان را در لیست و گروه و سازمان های تروریستی گذاشته که بهترین هدیه بود . از سوی دیگر چرا عراق را اشغال کرد تا که دستان و چنگال خون آلود عوامل رژیم تروریست و جنایتکاری در عراق آزاد گذاشته شود که عراق را تبدیل به کانون و مرکز ثقل صدور تروریسم و بنیاد گرائی به خاورمیانه کندو با ایجاد بحران سازی و جنگ افروزی و گسترش اقدامات تروریستی منطقه ی خاورمیانه و لبنان که در 13 آبان هم سفارتخانه اش را اشغال و هم کارکنانش را بیش از یک سال به گروگان گرفت و تا کنون ادعای مبارزه با شیطان بزرگ دارد در کویت و لبنان و عراق هزاران نظامی و غیر نظامیان آمریکائی را کشته و مجروح کرده است؟ همچنین چگونه بود که اشغالگران حامی صدام حسین خودشان کمک کردند تاکه عوامل رژیم تروریستی آخوندی صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق در روز عید قربان به فجیع ترین شیوه بر دارش کشند. مشخص نیست چرا مدعی طلبه پاسدار یادداشت روزنویس با فراموش کردن پرونده سیاه و ننگین رژیم تروریستی که اکنون بیش از حد و ضعیت اقتصادی و درونی و بیرونی اش وخیم و بحرانی شده است آنگونه که توان مهار کردن تورم و گرانی را نداردکه فریاد و فغان مردم تهی دست را آنگونه در آورده است که برای کنترل فضای نارضایتی جامعه راهی جز افزایش ارگان های گوناگون سرکوب با عمق بخشیدن به شرایط غلظت خفقان و رعب وحشت درجامعه برای کنترل و خاموش نگهداشتن مردم به خصوص جوانان ناراضی را ندارد . همینطور چون نگرانی از تهاجم نظامی مرتبط با تأسیسات هسته ای را دارد . اما تعجب بر انگیز است که نسخه صادر کرده که آمریکا برای کاری مهره ی خودش صدام حسین نیاز به هزاران کیلومتر آنطرف تر نداشت تا برای بیاید و لشکر کشی کند و مبلغ 429 میلیارد دلار تا حالا هزینه کند تا که به خواهد کاربرد تسلیحات نظامی جدید خود را در عراق آزمایش کند. ؟ اما از سوی دیگر توضیح داده نشده است که چرا اکنون رژیم تروریسی آخوندی با اصرار بر پیگیری پروژه ی هسته ای تلاش می کند تا فضای جنگی دیگری در منطقه به و جود آید تا با تهاجم نظامی آمریکا به تأسیسات هسته این شرایط مناسب و مساعد برای نمونه های دیگر سلاح های جدید آمریکا فراهم گردد. تاکه ضمن تسلط بر نفت عراق کنترل ایران را نیز در اختیار خود دا شته باشد.؟
بهر صورت بازهم طلبه پاسدار وارونه گو بدون اشاره به دشمنی رژیم تروریستی آخوندی با روند مذاکرات صلح خاوریانه که سرمایه گذاری برروی حماس و حزب الله لبنان واختصاص دادن بودجه کلان به بحران اینان علیه ی روند مذاکرات صلح خاورمیانه بوده است . زیرا که شاهد بودیم که چگونه لوطی جماران قبل از برگزاری کنفرانس صلح آناپولیس در آمریکا در خطبه ی عید فطر خود به دشمنی آشکار به این برگزاری این کنفرانس در آمریکا برخاست و آن را صلح پائیزی و شکست خورده خطاب کرد و حتی رهبران کشورهای منطقه را تهدید کرد تا که در این کنفرانس صلح در آمریکا شرکت نکنند در غیر اینصورت در کشورهای خودشان با آشوب و ناامنی و آشوب مواجه خواهند شد که اکنون طلبه پاسدار یادداشت روز نویس به این واقعیت اعتراف کرده که بلی این کنفرانس آناپولیس شکست خورد و رژیم پیروز شد . در صورتیکه در ادامه ی این کنفرانس بود که توطئه مشترک کودتای سپاه پاسداران و حزب الله لبنان و سوریه علیه ی نخست وزیر لبنان به شکست انجامید . همینطور قرار است تا که پایان سال میلادی کشور دمکراتیک و مستقل فلسطین تشکیل شود و با میانجی گری ترکیه قرار است که اسرائیل بطور کامل از بلندی های جولان عقب نشینی کند که شکست دیگری برای دیپلما سی تروریستی رژیم تروریستی آخوندی می باشد درهمین رابطه است که بازهم طلبه پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه برروی خودش بیآورد که خیمنی در مورد صدور تروریسم و بنیاد گرائی کشورهای همجوار و خلیج فارس چه گفته بود و یا اینکه همین چند وقت پیش بود که سربازجو پاسدر حسین شریعتمداری مدعی مالک بودن بحرین را مطرح کرد و تأکید نمود که می بایست دوباره به خاک ایران ملحق شود..یا اینکه سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی هفته پیش بود که خواهان استیضاح خاندان بقول خودش خائن به اسلام آل سعود در عربستان شده بود . گذشته از تجربه ی دخالت گری در عراق و لبنان و فلسطین که در دسترس و موجود است که اکنون وحشت کشور های همجوار را به حساب تحریک و تبلیغ بوش گذاشته که چرا چنین گفته است .
"تصويري كه آمريكا از تهران در منطقه، خصوصاً بين كشورهاي حوزه خليج فارس، القاء كرده آن است كه ايران غالباً در منطقه مزاحم و مشكل آفرين بوده و قصد دارد در مقابل عربستان صف آرايي كند. قراردادهاي بزرگ و سنگين تسليحاتي و نظامي كه بين اين كشورها و آمريكا طي ماه هاي اخير منعقد شده و هم چنين قرارداد همكاري اتمي آمريكا و عربستان سعودي كه در جريان ديدار آخر بوش با ملك عبدالله صورت گرفت، حكايت از آن دارد كه كشورهاي عربي حوزه خليج فارس فريب آمريكا را خورده و در دام قراردادهايي كه ميلياردها دلار به جيب كمپاني هاي آمريكايي سازنده تسليحات جنگي و ادوات نظامي مي ريزد، گرفتار آمده اند."
البته طلبه پاسدار یادداشت روز نویس پس از روضه خواندن مبسوط ووارونه گوئی کردن و بقول خودش یکی به نعل و چند تا به میخ زدن در پایان بدون آنکه کوچکترین اشاره ای به مطالبات مردم ایران کرده باشد از پروژه ی هسته ای دفاع کرده است . البته با چاشنی دروغ اتحاد سراسر کشور از این پروژه و شکست آمریکا با توهین به بوش توأم با وحشت را اینگونه به نمایش گذاشته است :
"در همين حال و عليرغم تلاش بي وقفه آمريكا و متحدانش عليه ايران و برنامه هاي اتمي كشورمان، انگيزه هاي رو به افزايش هسته اي و اجماع و اتحادي كه بر سر اين مسئله در كشور بين مردم و مسئولان وجود دارد، همگي نشانگر محدوديت هاي قدرت آمريكا و شكست برنامه هاي آن است. در حالي كه بوش يكي پس از ديگري اقدام به تهديد مي كند و وزراي امور خارجه غربي در نشست هاي خصوصي و علني مختلفي با موضوع هسته اي ايران شركت مي كنند، ايران همچنان به گسترش توانايي هاي هسته اي خود ادامه مي دهد."
درخاتمه اینکه دیگر جای شکی باقی نمانده است که نامشروع و غارتگر و ضدمردمی بودن رژیم تروریستی آخوندی در دو پرده نمایش خیمه شب بازی مجلس انتصابی هشتم به نمایش گذاشته شد. زیرا که با همه تقلبات و رأی سازی و حماسه ازی های دروغین که انجام شد . مشخص شد که در صد حامیان رژیم چگونه می باشد ؟ از سوی دیگر تیجه ی مجلس هفتم و تشریفاتی و دت نشانده که امروز پایان می پذیرد آنگونه بود که یک نماینده در مجلس به اتهام فساد اخلاقی شبیه همان همتای خود رضا زارعی فرماده نیروی انتظامی تهران در خانه ای با 6 زن بازداشت و روانه ی زندان شد. این یکی هم در مجلس بازداشت و تحویل زندان داده شد. از طرف دیگر روند لجام گسیخته ی تورم و گرانی و اجناس و کالا ها در جامعه و همچنین رشد روز افزون قیمت زمین و مسکن و اجاره خانه و فقر و گسترش بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی در شرایطی ذخایر ارزی دولت نسبت به 10 سال پیش 12 برابر شده است جزو دستأورد ننگین مجلس هفتم در کنار دولت بود که در کنار هم در نظام یک دست شده مدعی اصول گرائی و عاشق خدمتگزاری و مخالف شیفتگان قدرت آنگونه گلابزده می باشد که حتی امثال یادداشت روز نویسان از زور خجالت و شرم جرأت نمی کنند نام از دو نهاد ببرند تا چه رسد به اینکه به خواهند دفاع کنند . برای همین مجبورند که به سیاست دخالت گری صدور تروریسم و بنیادگرائی به سایر کشورهای همجوار و خاور میانه ادامه دهند و با تهدید و مقصر کردن دیگران از شکست دادن آمریکا و پیروزی هسته ای گفته شود . البته همینگونه بر خورد و تحلیل دادن هاست که ماهیت رژیم تروریستی آخوندی و به پایان مصرف رسیدنش نمایان وبر آن صحه گذاشته می شود که بای گفت با بودن این رژیم نه آرامش و رفاه و آزادی وچشم انداز امید برای مردم ایرن متصور نیست ونه امکان ثبات سیاسی و استقرارصلح و امنیت و آرمانش در خاورمیانه وجود.

هوشنگ - بهداد

یکشنبه 5 خرداد ماه سال 1387
نقد و بررسی " آمريكا; كاپيتولاسيون ناكام در عراق" روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 5خرداد ماه سال 1387
"ادعای وارونه و متضاد عملکرد کاپیتولاسیون در عراق بر اساس فلسفه ی مرگ خوبست،به شرط آنکه برای همسایه باشد"
معلوم نیست که اگر چنانچه معنی کاپیتولاسیون به معنی دخالت کشوری قدرتمند در کشوری ضعیف با حفظ قوانین قلدر و زورمآبانه ی خودش می باشد که این عمل نمود بارز و مصداق رفتار با کشورهای مستعمره را دارد که عملی زشت و مذموم و ناپسند خطاب شده است . سئوال است اگر چنانچه مدعی در ادعای خود صادق باشد می بایست بر روی این اقدام که می بایست استثناء پذیر نباشد اصرار ورزد و تأکید کند که بایددر مورد همگان صادق و صحت داشته باشد و نه اینکه بر اساس فلسفه ی مرگ خوبست ولی به شرطآنه برای همسایه باشد . ولی چنین به نظر می رسد که اکنون داستان ادعاهای مضحک ووارونه گوی سران رژیم تروریستی و ضد بشری آخوندی وقلم بر دستان ومبلغان ومفسران و تحلیل گران تحریف گرانش متضاد و وارونه می باشد. زیرا که پس از 5 سال که از اشغال نظامی عراق سپری شده است و بطور آشکارا عراق را نه به میدان یکه تازی و مانور نیروهای اعزامی از ایران و عراقی وابسته به رژیم تروریستی آخوندی در آمده است که برای پیاده کردن حکومت دست نشانده ی ولایت فقیه در تهران فعالیت می کنند و از هیچگونه اقدامات ترووریستی و عملیات انفجاری و ناامن سازی و خشونت گرائی و آدمربائی و شکنجه و قتل و مثله جنایت کردن در عراق کوتاهی نکرده ونمی شود بلکه همچنین عراق را به میدان دوئل ودر گیری با نیروهای نظامی آمریکا تبدیل کرده و به این سمت کشانده شده است .
از سوی دیگر معلوم نیست که چرا سرمقاله نویس به نام نماینده و سخنگوی کشور و دولت ومردم عراق به خودش حق می دهد تاکه با توافقنامه ی امنیتی � نظامی - اقتصادی دولت نوری المالکی که دست نشانده ی لوطی جماران و سپاه پاسداران و سپاه قدس می باشد با مقامات آمریکائی مخالفت کند و این اقدام را به عنوان کاپیتو لاسیون شناسائی و قلمداد کند و آن را محکوم نماید؟ در صوریتکه سران رژیم تروریستی آخوندی خودشان بدتر از آن را در عراق دنبال و اجرا کرده اند . اکنون نیز با تهدید و شانتاژ گری به سراغ آخوندی های انگلیسی مشابه خودش درعراق رفته و بر اینان فشار وارد کرده که با این توافقنامه مخالفت کنند . حتی اخبار جعلی و دروغین از جانب آخوند سیستانی بازتاب داده شد که وی فتوای مبارزه ی مسلحانه علیه ی نیروهای نظامی آمریکائی مستقر درعراق داده است . البته این خبر جعلی بلافاصله از سوی دفتر آخوند سیستانی تکذیب شد . فراموش نشود گرچه خبر دروغین مبارزه ی مسلحانه علیه ی نیروهای نظامی مستقرآمریکائی در عراق که عمدی از سوی سیستانی بازتاب داده شده است زیرا که نکته نظر و دیدگاه مقامات رژیم تروریستی آخوندی نسبت به مبارزه با نظامیان آمریکائی اتباع آن در عراق و منطقه می باشد . ولی عجیب است تا سربازان آمریکائی در عراق کشته می شوند وانگشت ااتهام به سوی رژیم نشانه گیری می شود. سریع از سوی دستگاه خبری و تبلیغاتی دروغ ساز و دروغ پرداز رژیم تروریستی آخوندی نقش دخالت داشتن بلافاصله تکذیب می گردد و با پاک کردن صورت مسئله و رد گم کردن مدعی می شود که کار اعضای القاعده یا بازماد گان حزب بعثت صدام حسین می باشد.
بهر صورت سرمقاله نویس در ادامه ی سر مقاله ی خود بدون آنکه توضیح دهد که رژیم تروریستی آخوندی بر اساس کدام قوانین منعقده میان یا دو کشور ایران و عراق و یا مصوبات شورای امنیت یا سازمان ملل است که به خود حق می دهد تاکه در همه مسائل داخلی عراق دخالت گری کند ؟ همچنین برای چه اکنون از موضع حاکم ومالک و سخنگوی مردم عراق شده و به فصل هفتم منشور سازمان ملل و امنیتی کردن مسائل کشور های مورد نظر از جمله عراق اشاره و انتقاد کرده است؟ و در دنباله چرا نتیجه ی دلخواه از توافقنامه ی میان دولت عراق با آمریکا به عنوان کاپیتولاسیون را گرفته است تا که بتواند از موضع طلبکارانه و دلسوزانه به سیاست مداخله گرایانه ی رژیم تروریستی آخوندی در امورداخلی عراق وجاهت قانونی داده تاکه بدون مانع این سیاست ادامه باید و در ادامه با دسته گل و حق به خود دادن مدعی شود که درست و اصولی و قانونی می باشد که می بایست در این موردکارشکنی و ابراز مخالفت شود و حق مسلمش می باشد تا که در اممور داخلی عراق دخالت گری کند و نه هیچگونه ایرادی بر این اقدام مترتب و نیست ، بلکه اشکا و انتقادی نسبت به این اقدام مداخله وتجاوز گرانه هم متثور نمی باشد.
در نهایت اینکه بالاخره سر مقاله نویس بالا آورده و اعتراف کرده است که همه ی تلاش آمریکا برای خارج کردن نام عراق از لیست کشورهای شامل منشور هفتم شورای امنیت سازمان ملل که دارای شرط و به شرو ط و به خاطر بستن توافقنامه ی نظامی � امنیتی � اقتصادی دولت عراق با آمریکا می باشد که چرا انعقاد چنین تفاهم نامه وقراردادی به جای دادن امتیازات ویژه به آمریکا در عراق؛ با رژیم تروریستی آخوندی منعقد نشده است ؟ بنابراین موافقت کردن و امضای این قرار داد و پیمان طرفین بمنزله ی مستعمره ی رسمی شدن عراق از سوی آمریکا می باشد . برای همین فتوا صادر شده است که برای مردم عراق و مراجع و علمای دینی جایز نیست که در این مورد سکوت کنند و خاموش بمانند بلکه می بایست از مردم عراق و سایر احزاب و دانشگاهیان دعوت به عمل آورند تا که دست به مقاومت بزنند و ایستادگی کنند تا که طرح آمریکا نا کام بماند و اینگونه شکست بخورد .
"ملاحظه اين بخش از مفاد توافق نامه باصطلاح امنيتي عراق ـ آمريكا كه همه محتواي آنرا دربر ندارد نشان ميدهد اگر چنين توافق نامه اي به يك پيمان تبديل و امضا شود عراق به مستعمره اي رسمي براي آمريكا تبديل خواهد شد و مردم عراق از آنچه امروز مبتلا هستند بيشتر تحقير خواهند شد. در چنين وضعيتي است كه علماي دين احساس مسئوليت مي كنند و مردم را به مخالفت و ايستادگي در برابر سلطه آمريكا دعوت مي نمايند. انتظار اينست كه علاوه بر مراجع تقليد عراق و علماي ديگر اين كشور سران احزاب و جمعيت ها و همچنين دانشگاهيان نيز اعلام مخالفت كنند و به وظايف خود عمل نمايند و در اين مرحله حساس عراق را از سلطه جهنمي آمريكا نجات دهند. مخالفت مراجع تقليد عراق قطعا طرح آمريكا را ناكام خواهد نمود و آمريكا نخواهد توانست به كاپيتولاسيون مورد نظر خود رسميت ببخشد."
در خاتمه اینکه اما چون سرمقاله نویس برروی مراجع و علمای دینی به دخالت گری تأکید کرده است و برای اینان وظیفه تعیین نموده است. از سوی دیگر چون برخی مراجع پیروانی در سایر کشورهای دیگردارند . پس به مفهوم تأئید دخالت گری آخوندهای حوزه ی علمیه ی قم و عوامل تروریستی اعزامی از سوی رژیم تروریستی آخوندی در مسائل داخلی عراق است . به خصوص پیرامون توافقنامه میان دولت عراق با آمریکا می باشد که ابراز مخالفت و دشمنی با آن ادامه ی همان سیاست تروریسم و بنیاد گرائی می باشد که با بحران هسته ای گره خورده و اکنون استفاده کردن از این سیاست را اجتناب ناپذیر کرده است . لذا در نهایت اینکه می بایست منتظر بود تا که این روز ها دو باره در عراق جرقه ی جنگ داخلی و غائله و آشوبگرائی جدیدی همچون اقدام کودتای مشترک علیه نخست وزیر لبنان در عراق به وقوع به پیوندد تا هرطوری شده این توافقنامه ی میان دولت عراق بامقاما تآمریکائی انجام نگیرد وعراق از کنترل و اشغال رژیم آخوندی خارج نگردد.

هوشنگ � بهداد
یکشنبه 5خرداد ماه سال 1387
نقدو بررسی " عبور از خط پايان (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 4 خرداد ماه سال 1387
"به فراموشی سپردن ادعاهای کمدی گذشته در مورد بزرگ نما ئی کردن حزب الله و تسلیم کنونی اش و چشم انداز خلع سلاح شدنش ازسوی شورای امنیت سازمان ملل"
اگر هنوز کسانی هستند که این شعر را نشنیده اند که گفته می شود گنه کرد در بلخ آنگری به شوشتر زدند گردن مسگری و یا اینکه اگر چنانچه شنیده ولی بطوردقیق معنی آ ن را نمی دانند . باید گفت که هیچ جای نگرانی نیست که این شعر از سوی چه شاعری ودر چه زمانی سروده شده است و منظور وپیام ویامخاطبش چه کسانی بودند؟ نا آگاهی و عدم اشراف در این مورد اصلاًجای هیچ ایراد ونگرانی نمی باشد . زیرا که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر و خبره در تحریف گری ومتخصص در انحراف اذهان و ازریش بریدن وبه سبیل پیوند زدن و گریز به کربلا زدن توضیح داده است که کاربرد این شعر چگونه می باشد . برای اینکه همچون لوطی جماران و گماشته و عنترش پاسدار احمدی نژاد بی خیال مطالبات و نیاز مردم شده است که تورم وگرانی در جامعه چه می کند؟ زیرا که هیچ پاسخ و راه حل و رهنمود و راه حلی برای اینگونه مصائب و معضلات اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم ندارند که ارائه کنند . جز اینکه آویزا نشدن به دستآویزی برای مانور قدرت دادن متوصل شد و پیرامونش حاشیه روی کرد وسناریئو ها ساخت و دنبال نمود و این دستآویز می تواند حزب الله لبنان باشد که تبدیل به اهرم فشارو بحران سازی و باج گیری در منطقه شده است که سپر بلا وشکرخدای مناسبی برای عدم پاسخگوئی به مطالبات انباشت و پرداخت ناشده می باشد. بهرحال پرداختن به حزب الله لبنان همچون کلید برای باز کردن به داخل محوطه و بسط و تشریح کردن هامی باشد
اکنون پس از مقدمه یا باز کردن سر کلاف با شروع حزب الله به بوش وصل شده است تا که داستان حضور و شرکت بوش در شصتمین سال تأسیس اسرائیل بازگو گردد. البتهبدون آنکه گفته شودمسائل داخلی لبنان چه ارتباطیی به رژیم تروریستی دارد چه رسد به اینکه از طریق سپاه پاسداران و سوریه و حزب الله لبنان طرح کودتا علیه ی سینیوره نخست وزیر لبنان نیز طراحی شود. در دنباله سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری لو داده است که درست گفته می شد که حزب الله با نصب کردن دور بین های مخفی در فرودگاه بیروت تردد وایاب و ذهاب را کنترل می کرده و از طریق حزب الله قصد ربودن ویاترور ولید جنبلاط رهبر حزب سوسیالیست ترقی خواه لبنان در دستورکا ربوده است که با تعویض به موقع فرمانده کنترل و امنیتی فردگاه متعلق حزب الله از سوی نخست وزیر لبنان و عدم حضور ولید جنلاط و لغو پرواز وی به مصر ین توطئهترور وی نیز خنثی شدکه اکنون با افسوس از گریختن ولید جنبلاط یاد شده است وکودتا علیه ینخست وزیر لبنان با عنوان اقدام برق آسا حزب الله و زدن سیلی محکم بو توی گوش آمریکا و گروه 14مارس حامی نخست وزیر اشاره شده است . برای اثبات ضریب نقش دالت گریدر امورداخلی لبنان و آلت دست یا ابزار فشارو باج گیری حزب الله در منطقه و مسخره اینکه اجلاس دوحه دستآورد کودتای سپاه پاسداران وحزب الله لبنان و پیروزی مقاومت حزب الله نامیده شده است !
البته سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس حسین شریعتمدری فراموش کرده است که چند بار تا کنون با تبانی و همکاری سوریه واز طریق سوریهتلاش شده بود تا که منع از رئیس جمهور شدن میشل سلیمان شود . زیرا وی متهم به مهره آمریکا و سرائیل و عربستان بود و تأکید ب رئیس جمهوری حامی سوریه در لبنان می شد. ولی اکنون بطور وارونه پذیرش رئیس جمهوری وی پیروزی برای حزب الله قلمداد شده است. چونکه دلیل پیروزی از 10 کرسی به 11 کرسی به حزب الله تعلق گرفته شده می باشد.
در خاتمه اینکه پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری چون گفته شده است تخصص وی در بازجوئی و اتهام زدن و شکنحه گری و تحریف کردن ونظر خود با زور شلاق به متهم ودگر اندشان تحمیل کردن وپرونده سازی وکیفرخواست صادر کردن ب ای متهمین می باشد . بنابراین نه اینکه با واقعیات سر وکار ندارد ، بلکه ضد آن می باشد . به خصوص عجیب وحشت دارد که با شیوه ی خودش نه برا ساس دروغگوئی و اتهام زدن بلکه مچ گیری برای افشا کردنش برخورد شود و پرسش کرد که چه شد ه آنهمه کرکر و لغز خوانی های زمان جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران و حزب الله لبنان با اسرائیل که ادعا می شد که اسرائیل کارش تمام شد و زمان هم برای نابودی اسرائیل هر روز در ورق پاره ی کیهان تعیین می شد. همچنین همه ی سران کشورهای خاورمیانه با تهدید وتوهین وتحقیر می شدند که بلی شما عاملین آمریکا و اسرائیل می باشید که با شکست اسرائیل از سوی حزب الله لبنلان بدون چون وچرا می بایست که هم هژمونی شیخ حسن نصر الله را به پذیرید و هم اینکه ساختار ارتش نظامی و بی عرضه و کلاسیک شما باید تغییر کند و الگو می بایست کهارتش حزب لله لبنان باشد که اسرائیل را توانست شکست بدهد. خلاصه مدام اینگونه اعاهای کمدی تکرارمی شد . ولی اکنون مشخص شده است که کوه موش زائیده است. چونکه اعتراف شده است که هم حزب الله لبنان تن به رئیس جمهور شدن میشل سلیمان داد .هم اینکه خبر دار شده که از سوی آمریکا تلاش می شود تا که قطعنامه به شورای امنیت سازمان ملل برای خلع سلاح کردن حزب الله لبنان برده شود که درصورت اقدام بردناین قطعنامه به شورای امنیت سازمان ملل وخلع سلاح شن حزب الله لبنان بمنزله ی حکم تیر خلاص بر گیجگاه سپاه پاسداران شلیک کردن می باشد . زیرا که پیگیری اقدامات قهر آنیز تروریستی اش در خاورمیانه به پایان و انتهای خودرسیده است.در نهایت اینکه پرداختن به موضوعات داخلی لبنان چه ار تباطی به مشکلات و مطالبات مردم ایران دارد وجزاینکه اینگونه دخالت گری ها گذشته از اینکه یک هزینه ی هنگفت از خزانه ی ارزی کشور خارج می شود که از کیسهی مردم ایران وعلیه ی خودشان است وهم اینکه شرایط را بدتر علیه ی مردم ایرن می کند و رژیم تر وریستی آخوندی بی افق و بی آینده را منزوی تر می کند چه دستآورد مثبت دیگری برای مردم ایران دارد؟
هوشنگ –بهداد
شنبه 4 خرداد ماه سال 1387