نقد و بررسی " 1835تئاتر يا ديپلماسي؟!(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان دوشنبه 8 مهرماه سال 1387
"پاسدار یادداشت روزنویس بدون آنکه توضیح دهد چرا نظر نسبت به روس ها معکوس شده ، به بسیار ابتدائی بودن تحریم های اقتصادی شورای امنیت سازمان ملل اشاره کرده است :
پاسدار ان قلم بر دست و یادداشت روز نویس شده که اعتیاد مزمن به وارونه گوئی وکتمان کردن حقایق و تحریف گری دارند . عجیب است که چرا اینان زور می زنند تا وانمود کنند که نمی توانند به بینند که در جامعه در ایران چه خبر است و درپناه فراموشی و تمان کردن حقایق نیازمند یا که مجبور هم نیستند توضیح دهند که تا کنون تحریم های تصویب شده در شورای امنیت سازمان ملل چه عملکردی در جامعه داشته است؟ یا اینکه چرا اینان حاضر نیستند اشاره کنند که در شرایط کنونی وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم ایران چگونه است ؟ به خصوص اقشار محر وم و تهی دست جامعه از ترکش تورم و گرانی و افزایش قیمت ها چه می کشند؟ یا اینکه چرا مسئولی یافت نمی شود تا که جوابگوی این واقعیت باشد که گزارش بیلان تعداد 14 میلیون فقیر در جامعه که بانک مرکزی داد یعنی چه؟ عامل و مقصر اصلی که اینان دچار چنین سرنوشتی شده اند چیست؟ تورم و گرانی چه تأثیرات برروی زندگانی طاقت فرسای اینان دارد؟ بنابراین چرا برای فرار کردن از عدم پاسخگوئی به این سئوالات و سئوالات مشابه ی دیگر ، در عوض پاسداران قلم بر دست یادداشت روز نویس ذوق زده شده که چه خوب قطعنامه ی جدید شورای امنیت سازمان ملل، تحریم جدید اقتصادی تصویب و اضافه نکرده است . البته بدون آنکه اشاره ای شود که چرا بر خلاف اینکه ادعا و تبلیغات می شد که اجماع اعضای گروه 5+ 1 علیه ی پروژه ی هسته ای در شورای امنیت به وجود نمی آید. زیرا که بر اثر جنگ روس ها در گرجستان رابطه ی روس ها با اروپائی ها و آمریکا تیره شده که امکان اجماع اعضای گروه 5+1 وجود ندارد. اما اکنون نه اینکه اجماع به وجود آمده و قطعنامه چهارم هم به اتفاق آرای اعضای شورای امنیت به تصویب رسانیده شد. اتفاقاً تأکید هم بر اجرای 3 قطعنامه های مصوبه ی پیشین شورای امنیت می کند . بلکه نماینده ی کشور اندونزی که دفعه ی قبلی تنها رأی ممتنع بود این بار علیه ی پرونده ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی در شورای امنیت سازمان ملل رأی مثبت داد. بنابراین زیرآب روضه خوانی و گریز به صحرای کربلا زدن و سفسطه گری حوزوی � پاسداری کردن نیز چنین زده شده است :
تبديل شدن �ديپلماسي� به �نمايش�، �اقدام� به �تظاهر� و �فشار� به �حفظ آبرو� مهم ترين مشخصه دوران جديدي است كه با صدور قطعنامه 1835 وارد آن شده ايم. صبح ديروز شوراي امنيت سازمان ملل قطعنامه اي عليه ايران تصويب كرد كه به اعتراف تدوين كنندگان و به شهادت متن آن، فاقد هرگونه تحريم جديد و صرفا تاكيدي بر قطعنامه هاي قبلي است. بعد از صدور قطعنامه، امريكايي ها كه ذوق زده به نظر مي رسيدند بلافاصله سعي كردند مقصود 1+5 از اين اقدام را هر چه شفاف تر كنند تا هيچ سوءتفاهمي باقي نماند"
وقتی که رژیم تروریستی آخوندی ضد مردمی و بربر منش و تاریک اندیش است که در قید شرایط موجود در جامعه نیست که اقشار گوناگون جامعه چه می کشند؟ زیراکه در جامعه ی دو قطبی شده ای که آنگونه شکاف عمیق طبقاتی در آن حاکم شده است که 80% جمعیت کشور در زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند و20% بقیه اقلیت جمعیت کشور 80%درآمد ناخالص ملی سرانه ی سالیانه کشور را در اختیار خودشان دارند . مشخص است که برای اینان و پادو ومبلغ و جارچیان اینان مهم نیست که چگونه شانه های نهیف محرومان با کمر های دلای شان هر روز بیشتر بر زیر بار سنگین هزینه های سر سام آور افزایش قیمت کا لاها و تورم و گرانی کمانی و خمیده تر می شود . چون نفس شان از جای گرم بیرون می آید این چنین ادعای مضحک تحریم های بسیار ابتدائی می کنند:
"بسيار خوب، حالا مي توان دوباره به آن سوال سابق بازگشت؛ آيا 1835 مي تواند پيام مدنظر غرب را به ايران برساند؟ اگر مقصود غربي ها رساندن پيام اجماع به ايران بوده تنها چيزي كه نمي توان از اين قطعنامه فهميد اجماع در گروه 6 است. واقعا غربي ها تصور مي كنند اگر تحريم هاي بسيار ابتدايي را كه چند ماه قبل روي آن توافق كرده بودند -والبته جامعه جهاني در مقام اجرا به هيچ وجه آن را جدي نگرفته است- دوباره روي كاغذ بنويسند و در بوق و كرنا كنند كه �مجددا� روي همان ها توافق كرديم ايران بايد به وحشت وهراس بيفتد و به اين نتيجه برسد كه روابط دروني 1+5 در اوج استحكام است؟! چرا در حالي كه امريكايي ها همه تلاش خود را كردند 1835 نسبت به قطعنامه هاي قبلي حتي به اندازه يك ميلي متر پيشرفت ندارد؟ آيا علت اينكه اعضاي گروه 6 به تئاتر بازي كردن و نمايش دادن در مقابل ايران-و اعلام صريح اينكه اين چيزي جز يك نمايش و مانور با هدف ارسال پيام براي ايران نيست- روي آورده اند چيزي جز اين است توان انجاماقدام واقعي و موثر� ندارند كه اگر داشتند نيازي به بازي كردن نقش دستگاه فتوكپي نبود. اتفاقا ايران از محتواي 1835 پيام اوج گرفتن اختلاف و استيصال در 1+5 را دريافت خواهد كرد. صدور قطعنامه اي كه �هيچ نمي گويد� يعني امكان صدور يك قطعنامه دندان دار وجود نداشته و اين خود مستقيما به اين معناست كه گروه 6 براي جلوتر رفتن مشكلات عبورناپذيري سر راه دارد و چون در خود توان غلبه بر آنها را نمي بيند به خيمه شب بازي و كبوتر از داخل كلاه درآوردن متوسل شده است. 1835 براي ايران نه حاوي پيام اجماع است و نه نشانه تشديد فشارها، فقط علامتي است از اينكه مسيري كه مي رود صحيح است و دشمنان پيشرفت ايران از سر درماندگي به فراهم آوردن اسباب تفريح براي ديگران روي آورده اند. غرب به يك كاغذ كه نامش قطعنامه باشد نياز داشت تا به ايران نشان دهد كه نمرده و هنوز نفس مي كشد، روس ها هم به اين كاغذ نياز داشتند تا اتهام �بي مسئوليتي� و �نقض توافقات� را از خود دور كنند. اما ايران با علم به اينكه از حالا تا شب انتخابات بايد اتفاقات فراواني ازاين دست را انتظار بكشد، به اين نمايش ها فقط خنديد. از اين به بعد البته هيچ چيز مثل سابق نخواهد بود،و بديهي است كه ايران اسلامي بايد در تعامل قبلي خود با حريف تغييراتي جدي بدهد."
در خاتمه همانگونه که گفته شد . وقتی که پاسداران و شکنجه گران و بازجویان قلم بر دست و یادداشت روز نویس شده باشند که به همان شیوه ی اعتراف گیری و صنعت تواب سازی کردن اشان با زور تازیانه می باشد که اوج هنرشان خفه و خاموش کردن صدای معترضین می باشد . از سوی دیگرتمامی تلاش و مأموریت و وظیفه اشان دفاع کردن از پروژه ی هسته ای می باشد . بنابراین این پیروان خمینی شیاد که می گفت اگر همه ی مردم ایران بگویند " نه" من بگویم "آری" همه باید بگویند "آری" همچنین جنگ ویرانگرا8 ساله ی ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق را که میلیون ها کشته و مجروج و جانباز وموجی با هزار میلیارد دلار خسارات مالی بر جای گذاشت را نعمت ووهبت الهی نامید . از طرف دیگر در نامه ای که برای پاسدار محسن رضائی رئیس گزمکان وقت سپاه پاسداران خمینی نوشت بر دسترسی سلاح لیزری قید کرده بود . مشخص است که مردم ایران و نظر و مطالبات شان از منظراینان اصلاً مهم نیست و ارزشی ندارد. زیرا که مردم ملی از اعراب ندارند. برای همین تحریم های اقتصادی شورای امنیت سازمان بسیار ابتدائی معرفی شده است . به خصوص اینکه رژیم نا مشروع و ضد مردمی آخوندی که برای بقا و همینطور برای تضمین صدور بنیادگرائی و تروریسم یاز مبرم به سلاح هسته ای دارد و همانگونه که لوطی جماران در دیدار های خودش با مسدولان حکومتی تأکید می کند هر گز نیز از این هدف دست بردار نیست و عقب نشینی نه خواهد کرد. بهمین دلیل است که پاسدار یادداشت روز نویس بازی با روس و اروپا و حتی ز طریق لابی ها با آمریکا که برای ادامه ی سیاست خائنانه فرصت سوزی مذاکره ی تجارت خون می باشد از موضع تهدید و تحقیر کردن به اعضای گروه 5 + 1 به خصوص روس ها نسبت داده است.
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 8 مهرماه سال 1387
نقد و بررسی " پشت پرده تحولات آژانس" روزنامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه 8 مهرماه سال 1387
"شورای امنیت سازمان ملل به دلیل تصویب قطعنامه ی جدید، در کنار سازمان ملل ومحمد البرادعی آلت دست آمریکامی باشند "
پیرامون قطعنامه ی جدید هسته ای در شورای امنیت سازمان ملل که رژیم تروریستی آخوندی را وادار می کند تا که قطعنامه جدید را در کنار 3 قطعنامه ی قبلی شورای امنیت سازمان را بطور کامل اجرا کند . اکنون سرمقاله نویس را عصبی و بر افروخته کرده است تا که خودش را به کوچه علی چپ به زند و وارونه گوئی کند تا که به تواند صورت مسئله را پاک کند وآنگونه که خود می خواهد نقل قول وارونه از روس ها کند. یعنی اینکه آنچه مثل همین سرمقاله نویس پیرامون چنگ روس ها با گرجستان فلسفه بافی و ذوق زدگی و خوش خیالی می کردند و می گفتند که بلی روس ها متوجه شدند که در نتیجه و بازده انقلابات مخلمین در کشورهای سابق وابسته به خود شان موجب وضرر و زیان گسترده برایشان شدند .پس اکنون پوتین خیال دارد تاکه قدرت سابق روس ها درزمان شوروی سابق را بازسازی و احیاء کند تا از حالت حقارت و تحقیر شدگی بدر آید و .... و افزوده می شد که دیگر روس ها حاضر نیستند در برابر آمریکا کوتاه بیایند. خلاصهبرای روس ها کلی هورا برایش کشیده و تعریف و تمجید می شد که موضوع جنگ گرجستان موجب شد که اجماع در میان اعضای گروه 5 + 1 به وجود نیاید و در نهایت در شورای امنیت سازمان ملل علیه پروژه ی هسته ای قطعنامه ای دیگر به تصویب رسیده نمی شود. بهر حال پیرامون اینگونه تحلیل ها کلی خوشحالی شد و غریو شاد ی ها بلند شد و طلبکارانه از صلح آمیز بودن پروژه ی هسته ای گفته شد و پیرامونش مانور تبلیغاتی داده شد . صاحب این قلم و نوشتار همان زمان تأکید کرد که اینگونه شادی ها زود گذر و موقتی است وتأکید شد که چنین تحلیل و نظر دادن ها ، ی وارونه و خواب شتری و پنبه دانه ولف لف خوردن می باشد ، زیرا که روس های فرصت طلب در همه شرایط منافع ملی خودش را دنبال می کند و هر گز حاضر نیست که منافع سنگینی که با اروپا و آمریکا دارد را فدای رابطه با رژیم تروریستی آخوندی و دفاع از آن برای نافع محدود کند. جالب است که اکنون سرمقاله نویس با حالت مغبون شدگی چنین اعتراف کرده که روسیه با آمریکا سازش کرده است:
"روسيه در جريان تصويب اين قطعنامه بار ديگر به سازش با آمريكا روي آورد و برخلاف شعارهائي كه داده بود به آن راي مثبت داد و نشان داد اين تصور كه گفته مي شد جنگ گرجستان مانعي بر سر راه سازش ميان مسكو و واشنگتن خواهد بود نادرست است و دولتمردان روس براي تامين منافع خود حاضرند شعارهاي خود را بسيار زود زير پا بگذارند."

مشخص است که سرمقاله نویس با همه ظاهر سازی هائی که تا کنون کرده تا وانمود کند اختلاف بینشی با پاسدار احمدی نژاد دارد. ولی نشان داده که در دفاع کردن از پروژه ی هسته ای از وی جلوتر می باشد .زیرا که پاسدار احمدی نژاد گفته بود که قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل ورق پاره های بی ارزشی بیش نیست .اکنون نیز سرمقاله نویس بدون آنکه بصورت ابزاری ازنام ملت استفاده کند چنین تأکید کرده که رژیم تروریستی آخوندی برای این قطعنامه و3 قطعنامه ی گذشته ی شورای امنیت ارزش قائل نمی باشد:
"به همين دليل جمهوري اسلامي ايران براي اين قطعنامه و سه قطعنامه قبل از آن اعتباري قائل نيست و آنها را غيرقانوني ميداند . نمايندگي جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل در واكنش به قطعنامه 1835 ضمن فاقد مبناي قانوني و حقوقي خواندن آن اعلام كرد بر حقوق هسته اي خود پافشاري مي كند و به فعاليت هاي صلح آميز هسته اي خود ادامه خواهد داد. "
درخاتمه اینکه سر مقاله نویس قمار بازی که پاک باخته می شود اگر نگوید به درک می ترکد و منفجر می شود. اینهم می بایست که برای دفاع از پروژه ی هسته ای هر طوری شده سپر بلا و دستآویز و شکرخدا برای توجیکاری و ماستمالی و کتمان کردن وا قعیت دست وپا کند تا که قادر باشد ازپروژه ی هسته ایبا پوشش صلح آمیز بودن دفاع کند . بنابراین گذشته از اینکه قطعنامه های تصویب شده شورای امنیت بی ارزش قلمداد نمود . زیرا که برای سران رژیم تروریستی آخوندی مهم نیست که بازتاب این قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل چه بر سر ملت ایران آورده و روند رشد افسارگسیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقرو بیکاری چه بیداد گری درجامعه می کند؟ لذا سرمقاله نویس سازمان ملل و شورای امنیت و محمد البرادعی همگی را آلت دست آمریکا خوانده است . یعنی همان آمریکائی که پاسدار احمدی نژاد در آمریکا در مصاحبه ی مطبوعاتی خود اعلام آمادگی کرد که تقاضا و پیشنهاد شیطان بزرگ داد تا که از موضع عدالت و احترام حاضرشود با رژیمی عادی سازی وبرقراری رابطه کند که خودش آن را محور شرارت و یاغی بین المللی و پدر خوانده ی تروریست جهان نامیده اش . بهرحال هرروز که زمان به جلو می رود بیشتر اثبات می گردد که رژیم تروریستی آخوندی تلاش گسترده تری برای دسترسی به سلاح هسته ای می کند.
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 8 مهرماه سال 1387
نقد وبررسی " جنگ جهاني سوم !(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 7 مهر ماه سال 1387
"چرا برای اینکه شک و ابهام بر طرف شود محور صلح آمیز یا نظامی بودن پروژه ی هسته ای یک همه پرسی آزاد در ایران بر گزار نمی شود تا رسوا شود هرکه او درغش باشد؟"
حتماً متوجه شده اید کسانی که زیرا دروغ می گویند بیشتر هم قسم می خورند تا از این طریق بتوانند دروغ خودشان را به ناباوران قالب کنن . یا اینکه وقتی کسی چیزی را ندار د و یا آرزوئی دارد که هنوز برآورده نشده بیش از حد در مورد ش صحبت می کند. بنابراین از ترکیب این دو نمونه مثل می توان نتیجه گرفت که بر خلاف ادعائی که مسئوالان رژیم تروریستی آخوندی پیرامون صلح آمیز بودن پروژه ی هسته ای می کنند . این ادعا کاملاً وارونه هست وهر چه که بیشتر برروی این صلح آمیز بودنش تأکید می کنند نه دروغ بودن شن که واقعیت داشتن اهداف نظامی این پروژه بیشتر تأئید و اثبات می گردد. تا جائیکه اکنون محمد البرادعی هم در مصاحبه با یک روزنامه ی آلمانی اعتراف کرده است که نمی توان منکر پیگیری اهداف نظامی پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی شد. به خصوص اینکه رهبران و مسئولان رژیم بربرمنش .و تاریک اندیش و جنگ افروز و عوامفریب آخوندی در 3 دهه ی گذشته هرچه به مردم ایران قول و وعده داده اند درست معکوس آن را انجام داده اند. حال چگونه می توان باور داشت که پیرامون اهداف پروژه ی هسته ای راست می گویند. به یژه در شرایطی که بقای نظام و صدور تروریسم و بنیاد گرائی اهداف برون مرزی اش بستگی به دسترسی سلاح هسته ای دارد . آنگونه که لوطی جماران و سپاه پاسداران اقدام به کودتای خاموش و خزنده علیه ر قیب دوم خردای ها کردند و شیخ کروبی و رفسنجانی را تا از صحنه حذف کردند و برای اینکه تسلط کامل برروی تأسیسات هسته ای بی اندازند تا با سرعت برای دسترسی به سلاح هسته ای تلاش شود ویک پاسدار گمنام را رئس جمهور کردند که مأموریت ووظیفه اش صرفاً در دفاع آشکار از پروژه ی هسته ای در داخل و برون مرز بئوده است . البته مکنمل وموازی و چاشنی ش اسرائیل تهدید به نابودی شده است و طرح توطئه ی بحران آفرینی و جنگ افروزی و متشنج و نا آرا می وبی ثبات کردن منطقه از طریق حزب الله لبنان در لبنان وحماس در فلسطین و داخلت گری در امور داخلی عراق با اقدامات و عملیات تروریسی دنبال شده است. همچنین سخنرانی که پاسدار گماشته احمدی نژاد در سازمان ملل کرد تصور نمی رود که دیگر جای شک و شبهه ای دیگر باقی گذاشته باشد که اینونه تهدید کردن در راستای کدام اهداف می باشد که باز اسرائیل تهدید به نابودی شد است .

همچنین چرا گفته نمی شود که این چگونه عزم ملی می باشد که ملت بی خیال تورم و گرانی و فقر و بیکاری شده و فقط وظیفه دارد از فنآوری هسته ای برای دسترسی به سلاح هسته ای آمادگی راه اندازی جنگ خانمان بر انداز نعمت الهی نامیده شده ی دیگر را داشته باشد ؟"چرا برای اینکه شک و ابهام بر طرف شود محور صلح آمیز یا نظامی بودن پروژه ی هسته ای یک همه پرسی آزاد در ایران بر گزار نمی شود تا رسوا شود هرکه او درغش باشد؟" همینطور اثبات شود که طلبه پاسدار یادداشت روز نویس شده خالی بندی نمی کند که عزم ملی در دفاع از پروژه ی هسته ای اینگونه است که وی ادعا کرده است :
"عزم ملي مردم ايران براي دستيابي به فناوري انرژي اتمي و عدم انعطاف مسئولان تيم هسته اي ايران در مقابل زياده طلبي هاي غرب، خشم آنان را كه در دشمني با نظام اسلامي و آزادگي و استقلال مردم ايران سابقه اي ديرينه دارند، برانگيخت و آنان را به اين فكر انداخت تا برنامه هاي مقابله با ايران را تشديد كرده و عكس العمل هاي تندتري از خود نشان دهند."
گفته می شود چوب که بر داشته شود گربه دزده پا به فرار می گذارد. این چگونه ادعای صلح آموز بودن پروژه ی هسته ای می باشد که به وضوح و آشکارا اعتراف شده که دفاع از آن ،مانوار نظامی و ... بسیار گسترده در برگزار شده است و در دنباله مانور تبلیغاتی با جنگ 33 روزه ی پاسداران وحزب الله لبنان با اسرائیل داده اینگونه شده است ؟
ا"يران نيز در اين ماجرا بيكار ننشست و با اجراي چند مانور نظامي و آزمايش موشك هاي دوربرد، قدرت نظامي خود را به رخ دشمن كشيد. آزمايش جت جنگنده صاعقه كه حاصل صنايع دفاعي و ساخته فرزندان اين آب و خاك بود و همچنين هواپيماهاي بدون سرنشين كه قادر بودند بر فراز ناوهاي آمريكايي به پرواز درآمده و همزمان تصاوير خود را به مراكز نظامي ارسال كنند، خبرهايي بود كه شاخكهاي نظاميان آمريكايي و رژيم غاصب صهيونيستي را به حركت وا مي داشت.جنگ 33روزه بين اسرائيل و مقاومت حزب الله لبنان كه به شكست تحقيرآميز چهارمين ارتش جهان! انجاميد و دامنه افتضاح اين شكست هفته پيش دامن اولمرت نخست وزير مستعفي رژيم صهيونيستي را هم گرفت، بر عصبانيت هاي آمريكا به عنوان مهمترين هم پيمان و حامي اسرائيل، نسبت به ايران افزود. آنها حزب الله را عقبه انقلاب اسلامي ايران در لبنان مي دانند كه اتفاقا در كثرت عقايد پوچ و بي اساس آنان، اعتقاد غلطي نيست."

درخاتمه اینکه اگر چنانچه برخی تاکنون تصور می کردند که ممکن است که این پروژه ی هسته ای صلح آمیز باشد . با با گزارش اخیر آژانس اتمی و سخنرانی پاسدار احمدی نژاد در سازمان ملل این شک برطرف شده است . بنابراین اکنون وظیفه دنیای غرب و اعضای گروه 5+1 است که می بایست نه دیگر پیرامون سیاست خائنانه و تجارت خون مذاکره ی فرصت سوزی هسته ای فکر و تصمیم گیری نمایند ، بلکه می بایست بسیار مسئولانه وجدی تلاش گسترده برای چگونه وارد کردن فشار های بین المللی تصمیم اتخاذ کنند تا که بشوداهداف دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی را مهار و کنترل شودد . البته برای دفع خطر و بازگردانیدن ثبات سیاسی و امنیت به منطقه باید تلاش کرد تا تغییرات دمکراتیک در ایران بدون کار برد جنگ به وجود آید . یعنی اینکه نام سازمان مجاهدین از لیست گروه و سازمان های تروریستی خارج گردد و از طرح پیشنهادی راه حل سوم نه جنگ و نه مذاکره و مماشا ت، بلکه باید تغییرات دمکرانتیک در ایران ، حمایت و پشتیبانی از این طرح و مقاومت ایران در دستور کار قرار گیرد. در غیر اینصورت محال است که سیاه شوم خطر بنادگرائی مسلح به سلاح اتمی با عطش صدور آن به برون مرز وتهدید صل و ثبات امنیت جهانی از بین برود.
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 7 مهر ماه سال 1387
نقد و بررسی " شيطان شيطان است" روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 7 مهر ماه سال 1387
واکنش تند انتقادی داخلی پیرامون مصابه مطبوعاتی پاسدار احمدی نژاد در آمریکا""
برخلاف طرح ها و برنامه هائی که برای سفر به آمریکا و سخنرانی در سازمان ملل پاسدار احمدی نژاد چیده شد ومشاوران داخلی و لابی های مقیم آمریکا در این مورد فعال شده و انتظار بهره وری ای زیاد که تدارک دیده بودند. اما به دلیل سوراخ بودن ته کیسه ی گشادی که دوخته شده بود نه اینکه چیزی توی کیسه باقی نماند، بلکه موجب موج تهاجمی منفی تبلیغاتی پیرامون سخنرانی وی در سازمان ملل شروع شد که هنوز هم ادامه دارد . از سوی دیگر اکنون نیز اولین بازده ی انتقادی درونی نمایش نشان دادن جای دوست و دشمن که پاسدار احمدی نژاد که در مصاحبه ی مطبوعاتی خود در آمریکا اجرا کرد از ابتدای جمله مقاله شیطان شیطان است تا انتهای این مقاله ادامه دارد که دو جمله انتقادی آن چنین است:
"به همان اندازه كه انتظار مهرباني از گرگ داشتن نادرست است. انتظار احترام و عدالت از سردمداران دولت آمريكا داشتن نيز نادرست و بيهوده است"
حال زمانیکه خودی اصول گرا چنین با انتقاد شروع نمود . مشخص است که موضع گیری سایر بازتاب های رقبای درونی و مخالفین ایرانی و خارجی برون مرز که چگونه است ؟ زیرا که بیان کننده ی اوج بی پرنسیبی و دجال گری و عوامفریبی مسئولان رژیم تروریستی آخوندی می باشد. برای اینکه بر خلاف دعای پیروی کردن از امام شیادان و دجالان خمینی لگد باران کردن گور وی نیز انجام شده و ادامه داشته است . چونکه وی آمریکا راشیطان بزرگ آمریکا را ام الفساد قرن نامیده بود . از طرف دیگر اثبات کننده این واقعیت است که در بستر قبضه و حذف قدرت همه گونه بی پرنسیبی و پشت پا زدن به خیلی از صول و اداهای مطرح شده آنجا که موضوع منافع شخصی و باندی مطرح و در میان می باشد. جایز می باشد . البته پاسدار گماشته احمدی نژاد خیلی از آن کوچکتر وبی اراده و زبون و ضعیف و بی عمل تر می باشد که بتواند بدون مشورت و موافقت اجازه ی لوطی جماران و سپاه پاسداران دست به چنین شکر سرخ خوری های زیاد وبا شیرین کاری ها بزند.
بهر حال سرمقاله نویس در دباله فاکت های ضد آمریکائی و شیطانی و استکباری فراوانی از خمینی شیاد سبت به آمریکا را لیست کردهوبه رخ پاسدار گماشته ی لوطی جماران احمدی نژاد کشانیده است تا که به وی تفهیم کند که تا چه اندازه در توهم و اوهام به سر می برد و بر خلاف ادعائی که می کند وی در برابر افکار و اندیشه و پیام ها و تأکیدات خمینی شیاد و جلاد ایستاده است .

در خاتمه اینکه سرمقاله نویس به صراحت اعتراف کرده است که تا چه اندازه نسبت به اوباما نامزد ریاست جمهوری حزب دمکرات آمریکا همچون سایر مسئولان سیاست بازان فرصت طلب اشتباهی نسبت به ایشان تحلیل و نظر داشتد که تصور می کنند وی با پروژه ی هسته ای رژیم ندارد و در بستر ادامه ی سیاست فرصت سوزی دل خوش کرده بودند که قادر می باشند به فعالیت دسترسی به سلاح هسته ای بدون درد سر ادامه دهند . اما اکنون از وی با صفت نا مردی با خوی و خصلت دیکتاتوری و استکباری و علاقمند با کاخ سفید رفتن یاد شده است که چرا مخالف دسترسی رژیم تروریستی آخوندی به سلاح هسته ای می باشد .
اما از طرف دیگر سرمقاله نویس زور زده و تلاش نموده تا پرونده ی لوطی جماران را از کارنامه و پرونده ی پاسدار گماشته احمدی نژاد در رابطه با نزدیکی آمریکا تفکیک کنند که گویا ایشان مستقل است و هیچگونه نقش هدایتگر و رهنمود دهنده ی به گماشته ی دستآموز و یک خال به فرمان خودش ندارد و همینطور الکی و عشقی و به خاطر حال گیری رقیبا از وی و دولت جراحی شده و شکست خورده اش ی دفاع و حمایت می کند و پیشاپیش وی را برای یک دوره ی 4 ساله ی دیگر انتصاب کرده است . در نهایت اینکه پاسدار احمدی نژاد خود سرانه تصمیم گیری می کند که عفو عمومی به ذلال و جاسوس چندجانبه هوشنگ امیر احمدی می دهد ووی را به ایران دعوت می کند تا اینکه در کنار رحیم مشائی قزرار گیرد و مشورت دهد که چگونه اعمال سیاستی در برابر اسرئیل و آمریکا اتخاذ شود تا موجب شود سپس حمید مونالا دگر شهروند آمریکائی نیز به ایران فراخوانده شود تا به عنوان مشاور ویژه ی پاسدار احمدی نژاد در کنار سایر مشاوران و همکاران قرار گیرد تا در پشت پرده سیاست هموار سازی رابطه و زد وبند با آمریکا دنبال شود تا شاید از این طریق بشود با ایجاد اخلال یا تأخیر در تاجم نظامی به مراکز هسته ای و مخدوش و کمرنگ کردن سیاست تحریم اقتصادی نوعی سیاست موازی فرصت سوزی برای دسترسی به سلاح هسته ای به وجود آید و دنبال شود.

هوشنگ � بهداد
یکشنبه 7 مهر ماه سال 1387
نقد و بررسی " تير خلاص بر تابوت رژيم صهيونيستي" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 6 مهرماه سال 1387
"قبرستان کهنه شافتن و ازمرده ای نقل قول کردن که روح و جسدش نیز آزار دهنده می باشد، تاکه تأکید شود بلی صهیونیست هم به زودی بهمارکسیسم شوروی وملحق می گردد"
گفته می شود که مال گند برریش صاحبش بند است . یا اینکه در روزگار قدیم که برخی از میوه فروشان سیار که کامیون هندو انه های اهوازی را در فصل تابستان در پیاده رو های مشرف به خیابان های شلوغ در برخی از شهر های ایرانی تخلیه می کردند وشب هاو روزها با چراغ طوری شب زند داری می کردند و با کوبیدن دو تخته بهم دیگر داد و فریاد راه می انداختند و هندوانه ی خود رابا ضرب چاقو وسرخی و شیرینی هندوانه به مشریان خودمی فروختند. اما بیچاره ها گاهی با زیادی هندئوانه های نارس و سفید و صورتی که از آب در می آمد واجه می شدند که هندوانه های پاره و قارچ شده ها را در کنار می گذاشتند تا که در نایت خوراک دام ها گردد . چه بسا که پس از چندین شب بی خوابی و زحمت در پایان چیزی جز ضرر و زیان وبی خوابی عایدی برای میوه فروشان سیار ودور گرد در بر نداشت.
اکنون پس از سرمایه گذاری بس سنگین چندین دهه ی خنجر از پشت زدن و خیانت کردن به جنبش آزادیبخش فلسطین و ساختن وعلم کردن حماس در راستای اهداف خاص پلید شیطانی رژیم تروریستی آخوندی در منطقه البته که حماس نیز همدوش حزب الله لبنان مکمل بحران آفرینی و جنگ افروزی و باج گیری هسته ای در منطقه برای لوطی جماران و سپاه پاسداران شده است. اما پس از راه اندازی جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل که از سوی سپاه پاسداران ولوطی جماران طراحی شد و روزی صد بار از سقوط و فروپاشی اسرائیل گفته و تبلیغ می شد و در طول 33 روزه ی جنگ هر روز این ترجیج بند نابودی که کلید آن راپاسدار گماشته احمدی نژاد زده بود تکرار و تبلیغ می شد . ناگفته نماند آنهم جنگی که بقول ولید جنبلاط رهبر دروزی های لبنان و حزب سو سیالیست مترقی و نماینده ی پارلمان لبنان به خاطر بحران هسته ای رژیم تروریستی آخوندی لبنان تبدیل به سر زمی سوخته شد . اکنون پس از بر گزاری نمایش کمدی تظاهرات روز جهاتی قدس که قطعنامه سفارشی به نام ملت ایران از موضع ام القرای جهان اسلام صادر و قرائت شد و آسرائیل نابود و این وآن کشور مسلمان تهدید و تحقیر شدند و علناً با روند صلح خاورمیانه و تشکیل حکومت مستقل و دمکراتیک فلسطین در کنار اسرائیل دشمنی آشکار مخالفت و دشمنی شد. حال نوبت به شلیک تیر خلاص زدن رؤیائی و تخیلی صهیونیست فرا رسیده است . در صورتیکه ضمن نکوهش و محکوم کردن سخنرانی تهیه و تنظیم شده ی پاسدار گماشته احمدی نژاد در سازمان ملل که از سوی سایر رهبران و مقامات کشور های دیگر انجام شده است . همزمان نیز با برپا کردن تظاهرات روز جهانی قدس که ظاهراً در دفاع از فلسطین وعلیه ی اسرائیل بوده است . پس از 46 سال کنسرت صلح میان اسرائیل و فلسطین در اسرائیل برگزار شد که استقبال کنندگانش خیلی بیش از شرکت کنند گان تظاهرات روز جهانی قدس در تهران و حامیان حماس بود.

مسخره تر اینکه هنوز سرمقاله نویس خودش را به کوچه ی علی چپ می زند و نوشته ی آقا زاده احمد که به نام خمینی برای گورباچف ارسال شده بود را حلوا حلوا کرده است تا که ثابت کد که چه اندازه پیش بینی اما م دجال در مورد فروپاشی شوروی سابق و نابودی مونیست و مارکسیم درست از آب در آمد ودر ادامه نتیجه گیری کرده که مشابه همین پیش بینی در مورد نابودی به زودی اسرائیل که امام شیاد بر آصحه گذاشته بود اتفاق خواهد افتاد. فراموش نشود که سرمقاله نویس نقش پلیس راهنمائی را دارد که فقط وظیفه دارد سوت بزند و دستان خودش را بالا ببرد و یک سمت حرکت را نشان دهد . برای همین اشاره نمی کند که برای رژیم تروریستی آخوندی شوروی سابق با روسیه ی کنونی چه فرقی دارد؟ زیرا که بهر دو شیوه و شکل ممکن آن، رژیم تروریستی آخوندی می بایست که به روس ها باج دهد ومجیز گوئی کند و قربان و صدقه اش برود ونازش را بکند تا اینکه در سیاست و بازی فرصت طلبانه و منفعت جویانه ای که روس ها دنبال می کنند گاهی برای بالا بردن نرخ خود نزد رقیب آمریکا چشمک و چراغ های تاکتیکی نیز به آخوندهای حاکم و دزد و غارتگر و دین فروش حاکم بر ایران بزنند که بلی ما در گروه اعضای 5+1 های شما را داریم . البته هوای خودمان را خیلی بیشتر داریم.

درخاته اینکه سرمقاله نویس ضمن اعتراف به این واقعیت که عامل اصلی بی ثباتی و نا آرامی در منطقه ی خاورمیانه رژیم تروریستی آخوندی می باشد . زیرا که آشکارااقرار کرده است که این خمینی شیاد بود که بانی اصلی این سیاست بحران سازی و اغتشاش و جنگ افروزی در منطقه ی خاورمیانه بود . برای اینکه با سیاست صدور تروریسم و بنیاد گرائی و دخالت گرائی علنی در امور داخلی سایر کشور مسبب اصلی اختلاف و جنگ افرزی ها و بی ثباتی منطقه شد . همچنین سرمقاله نویس افزوده است که این خمینی بود که موجب انگیزه و پیدایش هسته های اولیه حزب الله لبنان شد که درادامه رشد کرد و قوی شد توانست با کمک و هدایت و رهبری سپاه پاسداران جنگ 33روزه با اسرائیل را به مردم لبنان تحمیل کند . همانگونه که زائده ی حماس و غائله آفرینی با آن در منطقه را نیز پیوند و مکمل حزب الله لبنان دانسته که تأکید شده از اندیشه و تفکر قرون وسطائی خمینی الهام گرفته اند . بلی سرقاله نویس به وضوح پذیرفته است که عامل اصلی و موری بحران و نا آرامی و بی ثباتی و جنگ افروزی های افغانستان و عراق و لبنان و فلسطین و..تنها رژیم تروریستی آخوندی می باشد وبس .
بنابراین اکنون دیگر وظیفه ی مخاطبان صلح دوست منطقه و جهان می باشد که می بایست برای دفع کردن خطر بسیاری جدی که دشمن روند مذاکرات صلح و ثبات منطقه وتهدید کننده ی صلح و امنیت جهانی است خیلی بیش از گذشته مسئولانه وارد صحنه شوند و نه اینکه این غول وحشی کنترل و تغییر ناپذیر از شیشه اعماق قرون وسطا بیرون زده شده را کنترل کنند و شتاب و عطش فراوانشبرای دسترسی به سلاح هسته ای را مهار کنند ، بلکه باید تلاش جدی و همه جانبه نمایند تا که شرایط تغییرات دمکراتیک در ایران فراهم شود تا تضمین ثبات صلح و آرامش در منطقه امکان پذیر گردد . البت باید افزود که خوشبختانه امکانات و ظرفیت این تغییرات دمکراتیک در ایران در دسترس می باشد . زیرا که سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت و پیشنهاد طرح سوم خانم رجوی نیز وجود دارد که پیشنهاد نه جنگ، نه سازش و مماشات ومذاکره ، بلکه حمایت از مقاومت مردم ایران برای تغییرات دمکراتیک در ایران داده شده است . پس در وحله ی اول می بایست هرچه زود تر نام مجاهدین ازلیست و گروه های تروریستی خارج گردد . سپس بطور جدی از طرح راه حل پیشنهادی سوم خانم مریم رجوی حمایت و پشتیبانی شود.

هوشنگ � بهداد
شنبه 6 مهرماه سال 1387
نقد و بررسی " جشن آزادي نزديك است (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان پنجشنبه 4 مهرماه سال 1387
به نام فلسطین و روزجهانی قدس ، باید به کام جنگ افروزان حاکم بر ایران گردد وبه هموار کردن مسیر و سرعت وشتاب دادن دسترسی به سلاح هسته ای منجر شود .
اگر قرار است آنگونه که پاسدار طلبه ی یادداشت روز نویس وعده ی جشن آزادی قدس در فلسطین داده که قرار است فردا اتفاق بی افتد که می خواهد مشابه آنچه باشد که در ایران اتفاق افتاده است. باید اذعان کرد که اتفاق نیفتد خیلی بهتر وکم ضرر و خطر و هزینه تر از آنچه که هست که می تواند باشد . زیرا که اگر چنانچه طلبه پاسدار قلم بر دست صداقت داشت و دلسوز مردم فلسطین است و خواهان برپائی جشن آزادی قدس و پیروزی مقاومت اسلامی برای شان می باشد . می بایست ابتدا از مزایا و منافع آنچه نصیب مردم ایران در 30 سال گذشته ی حاکمیت ننگین ونکبت وخونبار حاکمان دین فروش و غارتگر و عوامفریب و جنگ افروز وویرانگر شده است لیست می کردآنگاه به سراغ مردم فلسطین می رفت و نوید به زودی جشن آزادی قدس را می داد. آخر جائیکه قلم بر دست شهامت باز گوئی حتی یک مورد خدمات ارائه ی شده برای مردم ایران بهخصوص محرومان وتهی دستان در 30 سال گذشته وجود ندارد تا که بتواند نام ببرد . برای چه چنین سر نوشت شوم مشابه وبی افق و آینده ای را بر ای مردم فلسطین آرزو می کند یا رقم می زند؟
البته همانگونه که به زبان عامیان گفته می شود سلام ملا بی طمع نیست . اکنون نیز جشن مرگ و فقر و بدبختی وویرانی و آوارگی تجربه شده بس بیشتر از آنچه به مردم ایران تحمیل شده را به فلسطینیان نوید داده می شود . زیا که هدف این است که اکنون نوبت مرد م فلسطین است تا قربانی اهداف شوم و توطئه ی بسیار خطرناک دفاع از پروژه هسته ای رژیم تروریستی آخوندی گردند . زیرا که پاسداران ولوطی جماران و گماشته ی لوطی جماران پاسدار احمدی نژاد نه اینکه بار به قدس ندارند . نه اینکه هرگز دلشان به حا مردم فلسطین وسر زمین اینان نسوخته است ، بلکه دقیقاً هما نگونه که جنگ ویرانگر و خانمان بر انداز دو کشور ایران و عراق را خمینی شیاد موهبت الهی خطاب کرد . اکنون نیز چون رژیم تروریستی آخوندی در بحران های گسترده ی داخلی و فشار بیرونی به ویژه پیرامون بحران هسته ای قرار دارد . بنابراین طبق تجربه ی گذشته نیاز به عبور از این بحران هسته ای دارد. پس می بایست از طریق صدور بحران و تروریسم ، ایجاد تنش آفرینی و جنگ افروزی جدید در منطقه بر پا شود تا باصدور بحران برای عبور از بحران موقتی هسته ای امکان پذیر گردد . لذا اشک تمساح برای مردم فلسطین وروز قدس ریختن و از حضور گسترده ی مردم در تظاهرات روز جهان قدس گفتن و تبلیغ برایش کردن وخبر نوید به زودی آزاد قدس دادن همه تبلیغات شیاداگرانه در راستای دفاع از پروژه ی هست ای می باشد که هزینه ی آن را باید مردم فلسطن به پردازند. یعنی به نام مرم فلسطین ور وزجهانی قدس و آزادی آن ، باید به کام جنگ افروزان حاکم بر ایران و هموار کردن مسیر و سرعت وشتاب دادن به دسترسی به سلاح هسته ای منجر شود .
عجیب است که قلم بر دست عوامفریب و دجال وتحریف گرو شیاد پس از اینکه اکنون کسی همچون لوطی جماران و گماشته پاسدارش احمدی نژاد جرأت نمی کنند تا که از انکار کردن تورم وگرانی و فقر و بیکاری کلام یا سخنی به گویند ودر شرایطی که بانک مرکزی حداقل برروی آمار تعداد 14 میلیون فقیر در جامعه صحه گذاشته است که حاصل همان ادعای دروغین خمینی شیاد است که حکومت آینده را حواله ی مستضعفان وپابرهنگان داده بود . اما پاسدار طلبله ی دروغگو وکتمان کننده ی حقاق قلم بر دست یادداشت روز نویس، با کمال پرووئی با زهم از افتخار ات خمینی شیاد نقل قول کرده است که بلی همین شیاد عوامفریب بود که در اقدامی هوشمندانه البته فرصت طلبانه، زیرا که گفته نشده که خمینی با کپی برداری و دزدی نظر و پیشنهاد زنده یاد طلقانی که امام جمعه تهران بود این نظر را قاپید وجمعه های آخر ماه رمضان هر سال را روز قدس نامید که ضمیمه شده البته در مسیر خط مبارزه و مقابله مشتضعفین در برابر مستکبرین عالم وتاریخ بود که خمینی آن مبارزه جهانی را ترسیم کرد .
بهرحال این طلبه پاسدار وارونه گوی فراموش کرده است تاکه اضافه کند و بگوید که بر گزیدن یک شهروند آمریکائی به عنوان مشاور پاسدار احمدی نژاد رئیس جمهور که برخلاف قانون اساسی خود رژیم می باشد و عفو ملوکانه به دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی دادن تا در راستای عادی کردن رابطه با شیطان بزرگ فعال شود . به خصوص اکنون که وی در آمریکا تقاضای عادی سازی رابطه با آمریکا داده که دشمن شیطان بزرگ خوانده می شود. مهمتر اینکه خمینی آمریکا را ام الفساد قرن نامید و تأکید کرد هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا فرود آورید .
همچنین شکاف طبقاتی بقول آخوند نور مفیدی امام جمعه ی گلستان بیش از 25 برابر در جامعه رساندن و به ویژه افشای پرونده ی قضائی لیست اسامی 44 نفره مافیا و مفسدان اقتصادی دانه درشت و دزدان بیت المال و منابع و ذخایر کشور که در دانشگاه همدان که در جمع دانشجویان بسیجی از سوی عباس پالیزدار افشا و اعلام شدند . ولی با کمال تعجب خودش بازداشت و بازجوئی و قربانی افشاگری اش شد. تازه این افشاگری هم به خاطر اختلافات باندهای مافیائی حاکم بود که نام این اسامی با پرونده ی ننگین بایگانی شده ی قضائی اشان از بایانی بیرون کشانده و خبرش درز کرد .
در خاتمه اینکه پرسش است که اینان در کجای مرکز ثقل مبارزه و مقابله ی شیاد مستضعفین با مکستبرین مورد ادعائی خمینی قرار دارد؟ حال بماند که داستان اعدام و دار زدن جمعی 29 نفر در یک روز در زندان اوین که عین حقوقق بشر خواند ه شد . در صورتیکه همه ی متهمان قربانی هم جزو دست پرورش یافتگان نظام وهم اینکه جزو اقشار محروم وتهی دستان جامعه بودند. هینطور قابل فهم است که چون طلبه پاسدار یادداشت روز نویس چون هرگز کلامی در دفاع از عملکرد رژیم تروریستی آخوندی به خصوص دولت نهم ندارد تا که آن رابیان کند. پس ناچاراً می بایست هم به دنبال شکر خدا برای توجیه کاری برود . هم اینکه بستر سازی تبلیغاتی کند. برای اینکه ازسوی دیگر به کیسه ی گشاد معرکه گیری تظاهرات روز جهانی قدس چشم دوخته شده است . بنابراین می بایست که آویزان به ترجیح بند و دستآویز جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران حزب الله لبنان با اسرائیل شود و از شکست اسرائیل و پیروزی حزب الله لبنان به گوید ومانور داهد و غزل سرائی تبلیغاتی برای بهره برداری های تبلیغاتی - سیاسی - هسته ای برگزاری تظاهرات روز جهان قدس درفردا کند. همینطور برای داغ کردن تنور تظاهرات فردا گزیده ها نقل قول هائی از تبلیغلت رله و بازتاب داده شده در زمان ادامه ی جنگ 33 روزه ی سپا هپاسداران و حزب الله لبان با اسرائیل را نیز چاشنی بزار گرمی تبلیغاتی خود کند.

هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 4 مهرماه سال 1387
نقد و بررسی " نگاه ديني به مساله فلسطين " روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 3 مهر ماه سال 1387
"از منظر دین خمینی و جانشین وی قرار است که روز جهانی قدس نه فقط علیه ی اسرائیل، که می بایست تبدیل به سر آغاز جنگ جهانی دینی شود"
به مناسبت نزدیک شدن روز شعبده بازی جهانی قدس که کپی برداری سناریوی راه قدس از کربلا می گذرد جنگ خانمان بر اند نعمت ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ی ایران و عراق خمینی شیاد است . اکنون نیز سرمقاله نویس ادامه ی مقاله یا روضه و گریز به صحرا کربلا زدن روز گذشته ی خود علیه ی اسرائیل را دنبال کرده است که ظاهراً بهانه ی تاکتیکی دلسوزی برای فلسطینیان است . پس اکنون با ابزار تبلیغاتی و بازگشائی دکان چند نبش دین دست به معرکه گیری زده است .

البته ابتدا پرسش است که پرسیده شود این چه نوع دین ابزار و وسیله شده ای می باشد که اینقدر تبعیض آمیز می باشد؟ یعنی اینکه چرا بر خلاف اینکه آخوندهای شیاد منبری و مفتخور دیروزی که اکنون به قدرت خلافت رسیده اند فراموش کرده اند که آن زمان بر سر منبر می رفتند ومی گفتند چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است؟ اکنون برای چه حاکمان زورگوی و دین فروش و عوامفریب و شیاد امروزی بطور عمدی مردم ایران و مطالبات و نیاز های روزه مره اشان را فراموش نموده اند و به یاد خاطره گوئی و نگاه دینی به مسئله ی فلسطین از دین خمینی شیاد افتاده و بطور کلی از خاطره برده اند که خمینی شیاد وعده ی حکومت مستضعفان و پا برهنگان داده بود ؟ اما در عوض با حربه ی تاتیکی تبلیغی اشک تمساح ریزی برای فلسطینیان از سازمان حماس و هاد اسلامی فلسطین در راستای اهداف مشخص همچون عملیات به حساب شهادت طلبانه در خاک اسرائیل دفاع می کنند که عملیات اخیر تعدادی کشته مجروح نظامیان و غیرو برجای گذاشته است که برایش تبلیغ شده است.
یعنی اینکه سرمقاله نویس با نقل قول کردن مسئله فلسطین از نگاه دینی و عقیدتی خمینی شیاد نسبت به اسرائیل به وضوح سر نخ عملیات اقدامات تروریستی در خاک اسرائیل و سرپل اصلی محرک و مشوق اینگونه اعمال استشهادی � انتحاری - تروریستی را با آدرس و نام و نشان معرفی کرده که کجاست؟ یعنی بزبان دیگر آن زمان که پاسدار حسن عباسی در نوار ویدئوئی خود در دانشگاه سپاه پاسداران فریاد می زد که حزب الله لبنان فرزندان معنوی و پرورش یافتگان مکتب خمینی شیاد می باشند و می افزود عملیات استشهادی و انتحاری یک عملیات و ترور مقدس می باشد . آکنون سرمقاله نویس آن را ترجمان وبرگردان و تئوریزه کرده و عوامل رژیم تروریستی رژیم با چاشنی دلارهای اهدائی از طریق حماس یا جهاد اسلامی آن راعملی و اجرائی کرده اند. آنهم درست همزمان که پاسدار گماشته احمدی نژاد که به سازمان ملل رفته ودر آنجا حضور و سخرانی داشته است . از سوی دیگر و پرونده ی بحران هسته ای همه جا برروی میز می باشد .

بنابراین برای از روی میز کنار گذاشتن پرونده ی هسته ای تا که این پروندهی مورد ارزیابی و بررسی واقعنشود و قطعنامه ی تحریم های اقتصادی دیگری در شورای امنیت سازمان ملل علیه اش صادر نشود. لذا در چند روز باقیمانده به بر گزاری نمایش روز جهانی قدس دست به اقدامات تروریستی در اسرائیل زده شد تا با ملتهب و متشنج کردن فضای خاورمیانه و گل آلود کردن آب بشود ماهی دلخواه صید گردد .

پس بی دلیل نیست که برنامه ریزان تروریست بطور همزمان در یک طرح سازمان یافته دست به انفجار بمب صوتی در جلوی سفارت رژیم تروریستی بر برمنش و تاریک ندیش پدر خوانده ی تروریست آخوندی در لندن زده اند تا از این طریق مجاهدین را متهم کنند شاید آب رفته بر جوی باز گردد و دوباره نام مجاهدین در انگلستان مجدداً در لیست گروه و سازمان های تروریستی برده شود . البته زمانیکه تروریست نامدار و پیشانی سیاه اطلاعاتی جواد هاشمی نژاد با سا یر همکاران سایت هابیلیان بد نام وزارت اطلاعات به لندن رفته و تلاش کرده بودند تا شاید در تماس و ملاقات های سفارشی با مقامات دولت فخیمه به توانند نام مجاهدین را بر توی لیست گروه و سازمان های تروریستی باز گردانند ولی چون نا موفق و شکست خوردند . مشخص بود که در اقدام بعدی دسیسه و توطئه ی دیگر تدارک دیده خواهد شد از جمله همین طرح انفجار صوتی در جلوی سفارت یا لانه ی جاسوسی رژیم تروریستی آخوندی در لندن ونسبت دادن به مجاهدین و احضار سفیر انگلیس در تهران و اخطار کردن به وی می باشد.

در خاتمه اینکه سرمقاله نویس در رقابت با پاسدار احمدی نژاد که گفته بود می خواهد جهان را احمدی نژادی کند و تصمیم دارد که ساختار مدیریت جهان را تغییر دهد و در دفاع از فلسطین اسرائیل را نابود کند . این نیز موضوع فلسطین را ملی و عربی و منطقه ای نمی داند ، بلکه آن را دینی و جهانی می داند . یعنی اینکه به نظر می رسد یا بهتر است تا که گفته شود سرمقاله نویس ناشیانه گری کرده و لو داده است که چگونه کیسه ی گشادی برای قربانی کردن مردم فلسطین و سر زمین آن دوخته شده است . زیرا که سرزمین فلسطین قرار است تبدیل به مرکز کانون یک بحران عظیم شبیه جنگ جهانی شود . بنابراین اکنون بیشتر معلوم می شود که بی دلیل نیست که چرا تلاش گسترده برای دسترسی به سلاح هسته ای می شود. زیرا که مرتبط با جهانی کردن موضوع فلسطین یا راه اندازی جنگ جهانی می باشد ؟البته سرمقاله نویس با نقل قول کردن از خمینی شیاد و چاشنی کردن هذیان گوئی های جانشین وی لوطی جماران که در خطبه ی نماز جمعه گذشته اسرائیل را تهدید به نابودی کرد در نهایت برای همه مسلمانان مخاطب خود باتعیین تکلیف کردن خط و نشان کشیده و اخطار کرده که حضور همگان در روز اعتراضی جهانی قدس ضروریست . زیرا که این حضور وظیفه دینی و شرعی وهم اسلامی می باشد و هم اینکه این روز قدس روز سر آغاز جنگ جهانی علیه صهیونیست های غاصب و دفاع دروغین وتاکتیکی از فلسطین ونگاه دینی جهان مورد نظر خمینی شیاد می باشد .

هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 3 مهر ماه سال 1387
نقد و بررسی " حباب تركيد(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه ی 3 مهر ماه سال - 1387
چگونه است که پاسدار یادداشت روز نویس صدای انفجار حباب را نشنیده، ولی ترکیدن حباب را دیده است؟!
بازهم همچون همیشه پاسدار قلم بر دست شده با پاک کردن صورت مسئله دست به معرکه گیری وبازی و نمایش و مانور دادن بامخرج شده است . یعنی با دور زدن مسائل اصلی و شرایط اقتصادی کشور و بازگوئی وضعیت معیشتی مردم و توضیح چگونگی رشد تورم و گرانی و فقر و بیکاری و عدم مههار و کنترل آن همچنین با ضریب بالای سرکوب و وخفقان در جامعه و رشد تضاد و اختلافات و رقابت های باندهای مافیائی حاکم و مغلوب پیرامون رقابت ریاست جمهوری دوره ی دهم به خصوص موقعیت بحرانی هسته ای و با نادیده گرفتن ودر عوض بطور عمدی همه ی این موضوعات بطور عمدی و در بست فراموش و کنار گذاشته شده است . حتی بدون اشاره کردن که معنی عدالت و آزادی چیست و درا یران این دو مقوله چه جایگاه و کاربردی داشته و دارند؟ چرا نه فقط با نادیده گرفتن وفراموش شدن شان، بلکه برای چه بر ضد خودشان در داخل ایران تبدیل شدند. ولی پاسدار گماشته ی لوطی جماران احمدی نژاد در آمریکا ادعای رابطه با اجرای عدالت واحترام با آمریکا شد ه است؟
حال بماند که همین اعتراف لگد بر گور خمینی زدن می باشد که گفته بود آمریکا ام الفساد قرن است و هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید. یا اینکه مگر 3 دهه نیست که ادعای مبارزه با آمریکا و شیطان بزرگ می شود و مخالفان از جمله رقیبان مغلوب دوم خردادی متهم به همکاری با آمریکا یا دشمن بزرگ می شوند و به آسانی رد صلاحیت می شوند . به خصوص اینکه اکنون خاتمی نیز از سوی سربازجویان و پاسداران قلم بر دست و یادداشت روز نویس شده بر زیر تیغ همین اتهام رابطه ی همکاری با آمریکا داشتن می باشد . ولی پاسدار گماشته احمدی نژاد نه اینکه آزادانه می تواند مشاور خودش را بر خلاف قانون اساسی ر ژیم یک ایرانی شهر وند آمریکائی بر گزیند ، بلکه در شرایطی که پاسداران سپاه قدس در عراق نظامیان آمریکائی می کشند و سران رژیم تروریستی خواهان اخراخ نظامیان آمریکائیان از غراق می باشند . ولی وی تقاضای پیشنهاد رابطه ی عدالت با احترام با آمریکا را در آمریکا کرده است. در صورتیکه برخی از مقامات آمریکائی خواهان دستگیری و محاکمه ی این پاسدار تروریست و عدم صدور ویزا برایش به ورود آمریکا بودند . همچنین . هنوز هم مقمات آمریکا اخطار و تأکید بر تعلیق غی سازی و دست بر داشتن از پیگیری و تلاش برای د سترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی می باشند .
اما جالب است که پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس بی خیال و بی توجه به همه ی این مسائل اشاره شده، دست به کالبد شکافی 11 سال پیش و اهداف رهبران آمریکائیان زده که هدف شان چه بود و چه می خواستند و اکنون چه شده است تا در نهایت آمریکا شکست خورده و متقابلاً رژیم تروریستی آخوندی برنده و پیروز وقوی و مهاجم شده است. البته مانور دادن شکست خردن در افغانستان و عراق و حزب الله لبنان کم بود اکنون بر پرونده ی شکست آمریکا گرجستان هم بر شعاع مانور تبلیغاتی علیه ی آمریکا دادن افزوده شده است.
بهر حاب همانگونه که اشاره شد سیاست معلول پردازی و به جای علت و ریشه برای شکر خدا ساختن ودفاع کردن یا قانع و سیاه کردن دیگران در پیش گرفته می شود . بهمین دلیل پاسدار یادداشت روز نویس وظیفه ندارد تا که به خودش زحمت دهد به شرایط و موقیت اقتصادی داخل کشور اشاره کند و بگوید که چرا پاسدار احمدی نژاد سازمان مدیریت برنامه ریزی و بودجه بندی را منحل کرد و اعتراف و تأکید کرد که به تئوری های اقتصاد باور ندارد ووزیر اقتصد را جراحی و اخراج کرد. اکنون نیز رئیس بانک مرکزی را بر کنار کرد . و گفته نمی شود که چگونه با این شرایط اقتصاد نا به سامان کشور دچار افزایش حجم نقدینگی پول در بزار و کاهش ریال و موجب افزایش تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه شده است . تا با بیان وضعیت اقتصادی دو کشور آنگاه مقایسه ونتیجه گیری شود که اقتصاد رژیم تروریستی آخوندی چگونه است و وضعیت و شرایط آن نسبت به اقتصاد آمریکا و جهان که گفته شده دچار روزار تیر و تاراست و مرکز جهان کاپیتالیسم جهانی را در حال فرو ریختن و دغدغه آمیز کرده آنگونه که اینگونه سئوالات زنجیره ای را نیز بهراه داشته است .
"مردم جهان- از اروپايي تا آسيايي و آفريقايي- حق دارند بپرسند اين چه آرمانشهري است كه در آن هم فقير در رنج است و هم غني. هم درد لاعلاج تورم به سراغ اقتصاد جهاني آمده و هم بيماري درمان ناپذير ركود؟! اين چه درد بي درماني است كه شهروندان آمريكايي -غني ترين كشور سرمايه داري- را دچار ناتواني خريد و افسردگي مي كند تا آنجا كه رئيس فدرال بانك آمريكا در مجلس سنا مكرر با اين پرسش ها مواجه مي شود كه �چرا بانك ها يكي پس از ديگري ورشكسته مي شوند؟ چرا مردم خانه هاي خود را از دست مي دهند؟ چرا سوخت مدام گران تر مي شود و ارزش سهام سقوط مي كند؟ اقتصاد ما تا كجا مي تواند در برابر بحران تحمل و مقاومت كند؟� و آقاي برنانكه چه دارد كه در برابر اين پرسش هاي صعب بگويد؟ با منطق بازار آزاد توجيه كند يا با رويكرد به شيوه هاي كمونيستي دخالت فزاينده دولت پاسخ بگيرد و پاسخ دهد؟! اصلا بذل و بخشش 700 ميليارد دلاري دولت در يك قلم مداخله از جيب مردم را چه مي تواند بنامد جز نشانه احتضار بانك ها و مؤسسه هاي بزرگ در بحبوحه ادعاي شكوفايي سرمايه داري در دنيا و آمريكا؟!"
درخاتمه اینکه عجیب تر دستی و چشم بندی که پاسدار مدعی یادداشت روز نویس به خرج داده است . زیرا که بر توی در یا رفته ولی هنوز خیس نشده است . یعنی اینکه با همه نقل قول و رله کردن وبالا و پائین پریدن هورا کشیدن ها که اوضاع اقتصادی و بانکی و مرکز و نبض کاپیتالیسم جهانی در آمریکا حال سقوط است و افزوده که اروپا که زائده ی آمریکا می باشد که از این ترکش در امان نمانده است .و لی با همه ادعاهای مضحک پاسداری دیگری هم چاشنی کرده استاما مشخص نیست که چرا نه سخنی از مردم ایران و مطالبات شان نشده است ؟ بلکه آنگونه در عالم رؤیا سیر و سیاحت کرده و برای خودش نشئه وار و در حال خلسأ بر روی قالیچه ی چراغ جادو نشسته و ترسیم و تصویر فضائی کرده است که گویا ایران یک جزیره دور افتاده وابسته به سایر سایرات می باشد که مستقل و خود کفا و بی یاز است که بقول لوطی جماران بدون عقب گرد و در جا زدن ولی بس شتابان در حال ترقی و پیشرفت و رونق اقتصادی می باشد که هرگز کاری هم با نوسان افزایش و کاهش قیمت نفت و ضریب به رو به رشد واردات کالاها در همه زمینه ها ندارد و بقدری خود کفا ی باشد که نیاز به نام بردن نام این کشور هم نمی باشد. بلی همانگونه که گفته شد . فقط کسانی که تسلط بر هنر تردستی و چشم بندی و معجزه گری و صد البته باز جوئی و تحریف گری دارند و هنر تصویر مار کشی و مار نشان دادن هم خوب می داند اینانقادر می باشند اینگونه هنر مندانه قلمفرسائی و نمایش هنرمندی جای دوست و دشمن اجرا کردن را به نمایش گذارند و بازتاب دهند.
هوشنگ - بهداد

چهار شنبه ی 3 مهر ماه سال - 1387
نقد وبررسی " خبر بد براي اصولگرايان(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان سه شنبه 2 مهر ماه سال 1387
"خاتمی هم نمی آید و هم بی میل ازآمدن نیست، بهر حال علیه ی وی و مدعیان اصلاح طلبان باید پرونده و سناریو سازی شود . چون هدف کسب قدرت وثروت ونه خدمت به مردم است:
پاسداران و بازجویان حرفه ای قلم بر دست و یادداشت روز نویس شده که البته به همان سبک و سیاق تخصص خودشا ن است که در زمینه بازجوئی و تحریف گری و اعتراف ومچ گیری و صنعت تواب سازی که دارند که در نهایت کیفرخواست برای متهم تهیه و تنظیم می کنند تا که محکوم شوند . اکنون مدتی می باشد که اینان عجیب فعال شده و وانمود می کنند گویا با جامعه ی کوران و سرزمین بدون حضورموجود زنده به نام انسان وملت سر کار دارند که چون این ملت در 3 دهه ی گذشته عادت کرده است که پیوسته دروغ و عوامفریبی و شیادی و ترسیم تصویر مار کشیدن و به جای مار قالب کردن با قول ها و وعده های دروغ و وارونه دریافت کنند که از سوی حاکمان دی نفروش و دزد و غارتگر و شیاد مطرح شده بطور کامل مسخ شده و قدرت درک و فهم وشعور و قضاوت و مقایسه کردن را از دست داده است .
بنابراین طبق اینگونه تحلیل و تفسیرها نتیجه گیری شده چون ملت عادت به وعده های سر خرمنی و حواله به نا کجا آبادی برای دریافت مطالبات خود دارد پس اکنون نیاز نیست که حتی نام و اشاره ای به این مطالبات مردم شود و حتی گفته شود که اگر تورم و گرانی لجام گسیخته و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند ونفس مردم خسته و خمیده ودر مانده در زیر بار هزینه ی سنگین ومرگ بار گرفته شده و شانه ها کمرشان بسیار خمیده تر شد است . لذا ضرورت ندارد که حتی گوشزد شود اگر چنانچه تورم وگرانی مهار و کنترل نا پذیر می باشد. حد اقل به جای تکذیب و انکار کردنش و دروغ گفتن به ملت که دولت عدالت محور و عاشق خدمت گزاری به مردم ایران و ادعای ساده زیستی دارد. مدعی یادداشت روز نویس وارونه گوی قلم بر دست همچون حاکمان اینقدر نا صادق نباشد و به این ملت که نام شان همچون دین ابزاری شده گفته شود که ریشه ی اصلی تورم و فقر و بیکاری و گرانی کجاست؟ و جنگ و سگ دعواهای های باند های مافیائی برای کسب قدرت و ثروت است که ارتباط به مقلوله ی تورم و گرانی و سرکیسه کردن 3 دهه ی مردم ایران دارد. تا که دیگر نیاز نباشد پاسداران و بازجویان قلم بر دست و یاددشت روز نویس شده برای اینکه رقیب را از صحنه ی رقابت حذف کنند هرروز مجبور به پرونده و سناریوی علیه اش شوند و گذشته استفاده کردن از تخصص و شیوه و شگرد بازجوئی و تحریف گری و وارونه گوئی کردن به سبک همان معلمی روی آورند که بیچاره به دلیل اینکه لکنت زبان زبان داشت که الف را انف بیان می کرد و زمانیکه از دانش آموزان به جای الف ،انف می شنید عصبی و بر افروخته می شد وبا بلند کردن صدای اعتراضی خود خطاب به دانش آموزان کلاس می گفت من می گویم انف شما نگوئید انف ، بلکه بگوئیذ انف یا منظور الف بگوئید .
بهر صورت اکنون یادداشت روز نویس بدون آنکه نگاهی به عملکرد پاسدار غلامک سپاه پاسدار و گمشته ی لوطی جماران احمدی نژاد داشته باشد که در چند سال ریاست جمهوری خود در برابر قول و قرار هائی که به مردم داد چه کرده است که حال برای هموار سازی بر کرسی قدرت 4 سال دیگر بقول لوطی جماران انتصاب شدن بیچاره ی حکیم باشی سید خندان خاتمی باید دراز و متهم ومحکوم شود . با وجود اینکه خودش در پایان دوران 8 ساله اعتراف کرد که مسئولیت تدارکاتچی نظام را داشته است .
همچنین عجیب است که پاسدار گماشته احمدی نژاد که از اختیاراتش غیر قابل تصور نسبت به دوران ریاست جمهوری خاتمی است زیرا که وی از حمایت و پشتیبانی لوطی جماران و سپاه پاسداران و سایر ارگان های سرکوبگر نیز بر خور دار می باشد . اکنون پاسدار احمدی نژاد ا نه صداقت اعتراف کردن همچون خاتمی را ندارد که بگوید یک غلامک فرمانبر پاسداران و گماشته ی حلقه برگوش لوطی جماران است ، بلکه با شیادگری و رونق بخشیدن به حربه ی خرافات و حرفه ی دروغ گفتن وخاک بر توی چشمان مردم پاشیدن و باتهدید کردن رقیب و اتهام زدن و با افتخار کردن به عدم باور به تئوری اقتصادی و غرور ناشی از منحل کردن سازمان مدیریت و بودجه بندی و برنامه ریزی و تلاش برای تبدیل کردن سیستم بانکداری به مؤسسات قرض الحسنه می باشد . همینطور در شرف نابود کردن سیستم ما لی و پولی و بانکی و بودجه بندی در کشور و بیشتر شناور کردن حم نقدینگی پول وبی ارزش کردن ریال وبالا بردن تورم و گرانی و فقر و بیکاری و گسترش شکاف عمیق طبقاتی در جامعه است . تازه با طبلکاری کردن ومنت بر سر ملت گذاشتن با کمال وقاحیت هنوز از عدالت خواهی دولت جراحی شده سخن گفته می شود که در خدمت ملت می باشد و تصمیم دارد سهام عدالت دولتی به اینان مشابه تورم و گرانی داده شود .
البته گیر دادن به خاتمی و علم کردن و مانور شیخ مهدی کروبی علیه ی خاتمی و پرونده و سناریو سازی کردن برای حامیانش همچون حزب مشارکت اسلامی و سازمان مجاهدین اسلامی بهزاد نبوی در بستر توطئه و تلقین و تزریق کردن به خاتمی برای عدم نامزد شدن ریاست جمهوری دوره ی دهم می باشد . زیراکه حضور خاتمی و نامزد شدن و رد صلاحیت شدن و نشدنش برای باند های مافیائی غالب کابوس و جانبه است . زیرا که رد صلاحیت کردنش هزینه ی سنگین تر از پیروز شدنش در نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم بهمراه دارد . زیرا که در صورت رد صلاحیت کردنش نه رژیم نامشروع در داخل کاملاً بی اعتبار و ماهیت ضد مردمی اش آشکار می شود که در برون مرز هیچگونه اعتبار و مشروعیت کاذب برایش نه خواهد ماند. از سوی دیگر در صورت تأئید صلاحیت شدن خاتمی، رأی سازی آمار تقلباتی برای پاسدار احمدی نژاد بسیار سخت و دشوار و پر هزینه خواهد شد. زیرا که عملکرد منفی ونخ نما شده ی دروغگوئی ها ووارونه عمل کردن هایش و به خصوص شرایط کنونی تورم وگرانی و فقر و بیکاری که آنگونه فرا گیر و گسترده مهار ناپذیر در جامعه شده است که بانک مرکزی مجبور شد به نرخ تورم 27% و رقم 14 میلیون فقیر در کشور اعتراف کند . البته به دلیل همین اعتراف بانک مرکزی که دقیق و واقعی نمی باشد. بالاخره مظاهری رئیس بانک مرکزی جراحی و قربانی شد .
بنابراین هیچگونه شگرد و تاکتیکی همچون نقدینه کردن یارانه های دولتی به خانور های تهی دستان برای خریدن آرای انتخاباتی جز شتاب دادن به تورم وگرانی بیشترهم نمی تواند مشکل و راهگشا باشد . ناگفته نماند که فاجعه آنجاست که سر و کله ی نامزدان رقیب خودی همچون پاسدار محسن رضائی و پاسدار علی لاریجانی و پاسدار سردار شهر دار تهران قالیباف یا هم منقلی لوطی جماران غلامعلی حداد هم در صحنه ی نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دهم پیدا شود که آن موقع قوز بال قوزی برای برنامه ریزان سیاست حرکت چراغ خموش پشت پرده می شود و وظیفه وومأموریت پرونده و سناریو سازان یادداشت روز نویس هم بسیار سخت و پیچیده و مشکل تر از شرایط کنونی خواهد شد زیراکه نگرانی و وحشت و کابوس واکنش اعتراضیمردم و عدم حضورشان در نمایش خیمه شب بزی انتخابات ،برای پرهیز از دچار شدن به آن شرایط سخت اشاره شده ، از هم اکنون می بایست با همه توان وتخصص و تجربه ی بازجوئی و پرونده سازی و تهدید وتحریف کردن علیه ی خاتمی یا شیخ عبدالله نوری در صحنه ، بسیج و فعال شد . زیرا که حذف کردن یا بیرون راندن سایر نامزدان یا مهره های باسمه ای کار زیاد شاقی برای باندهای مافیائی حاکم نمی باشد.
البته از سوی دیگر تناقض گوئی قلم بر دست یادداشت روز نویس بنی بر اینکه از یک سو گفته می شود خاتمی تصمیم گرفته تا نیاید ولی علنی نکند. اما از طرف دیگر در دنباله تأکید از تحرکات تبلیغاتی خاتمی با موضع نتد و رادیکال کردن و از دیگران تقاضای بسته های پیشنهادی خواستن و بر میل وی در حضور در انتخابات تأکید کردن ناشی از روان پریشی یا پریشان حالی قلم بر دست یادداشت روز نویس از حضور خاتمی است که به دلایل آن اشاره شد و نگرانی از بی آیندگی رژیم تروریستی و نامشروع و ضد مردمی آخوندی می باشد.
درخاتمه اینکه یادداشت روز نویس با فرافکنی و ازموضع فرار به جلوسعی کرده است تا بر ضرب سیلی صورت خود و باند های مافیائی حاکم را سرخ نگهدارد که با سیاست با دست پس کردن وبا پا پیش کشیدن شیپور را از در گشادش نواخته است و زور زده تا که با تلاش مذبوحانه یک تیر چند نشان زده باشد . یعنی اینکه با اتخاذ تاکتیک مدعی شده اکه این خبر بدی برای باندهای مافیائی اصول گرایان می باشد که خاتمی حضور نیاید و تأکید کرده برای باز ار گرمی کردن تنور خیمه شب بازی انتخابات ، یعنی دوئل و رقابتی کردن میان دو باند غالب ومغلوب میسر وشرایط مشروعیت تراشی برای نظام وارسال پیام بیرونی آماده شود ضمن اینکه فضای بهم نزدیک کردن باندهای مافیائی به جای اختلاف و شکستن آرای محدودشان در برابر رقیب امکان پذیر می گردد . بالاخره در نهایت بستر سازی در راستای ایجاد فضای تقلبات گسترده فراهم می گردد و بازهم پاسدار گماشته احمدی نژاد یا مشابه ی آن از صندوق و یا جعبه های مار گیری و معجزه آسای انتخاباتی حماسه ساز پیرون کشیده می شود شود و بقول خودشان به رخ رقیب مغلوب دوم خردادی کشانده ی شود که ملت نه اینان ونه دمکراسی مورد ادعای اینان را قبول ندارند، بلکه به مدعیان رقیب اصول گرایان شیاد وحقه باز ودزد و غارتگر و سرکوبگر تر از ایان همچنان باور دارند . به خصوص اینکه لوطی جماران بر یک دوره ی انتصابی گمااشته ی خود پاسدر احمدی نژاد و دولت وی توصیه و تأکید کرده است.
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 2 مهر ماه سال 1387
نقد و بررسی " مقاومت اسلامي تنها راه رهائي فلسطين" روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 2 مهر ماه سال 1387

" تأکید می شود مقصران ومسئولان هرگونه جنایات ضد انسانی رژیم تروریستی آخوندی در آینده ی نزدیک خاموشان ومماشات گران کنونی می باشند که حاضر نمی باشد از اعتیاد مزمن وترک ناپذیر تجارت خون انسانی خود دست بردارند . اینان آنگونه غافل از این واقعیت می باشند که خود نیز در آینده ای نه چندان دور جزو قربانیان هین سیاست پلید و کثیف و شوم مذاکره و مماشات گری تجارت خون انسان های خود خواهند شد."

سیاست توبره و آخور خوری و معرکه گیری و آتش افروزی و صورت مسئله پاک کنی و آدرس غلط دادن برای عدم پیگیری یا در حقیقت فرار کردن از وعده های ذروغین های زنجیره ای و سریال ادامه دارعوامفریبی 3 دهه که همراه با قول های سر خرمنی ونا کجا آبادی به مردم بوده است . البته که هدف برای عبور سران ومسئولان رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و شیاد و دین فروش و غارتگر و جنگ افروز از پاسخگوئی به مطالبات مردم است که از طریق پیشبرد سیاست کلیدی صدور تروریسم وبنیاد گرائی و بحران آفرینی و جنگ افروزیدنبال شده که آن روی سکه ی رشد سیستماتیک سرکوب و خفقان و ارعاب ووحشت در داخل کشور است که با بازداشت و دستگیری و شکنجه زندان و دار و شلاق زدن و سنگسار کردن و قطع اندام نمودن با بهانه های واهی گوناگون تعقیب و اجرا شده است .
یکی ز این شگرد ها مبارزه با اسرائیل در دفع از مردم فلسطین است که خمینی شیاد و دجال با دست آویز شیادانه با اختصاص قرار دادن جمعه آخر ماه رمضان به عنوان روز قدس که سپس در راستای ادعای کمدی ام القرای جهان اسلام داشتن ، تبدیل به روز جهانی قدس شد . فقط هدف شیوه ی معرکه گردانی برای باج گیری است که نوعی نسخه و مسکن مقطعی کمک ومکمل عبور از بحران های داخلی و صدور بحران و غائله آفرینی وجنگ افروزی به برون مرز به خصوص به کشورهای مسلمان منطقه است . به ویژه در شرایط کنونی که رژیم تروریستی شدیداً در گیر رقابت و تضادهای درونی است که از سوی دیگر در منطقه منزوی شده وسخت در گیر بحران خطیر بیرونی هسته ای می باشد که بسیار زیاد نیاز به معرکه گیری و بحران آفرینی و جنگ افروزی در منطقه دارد . بنابراین بهترین سوژه و بهانه ی لازم همین بسیج و آماده باش و رهنمود دادن برگزاری تظاهرات روز جهانی قس در حمایت از فلسطین ودشمنی و مبارزه با اسرائیل می باشد . البته گذشته با دشمنی روند مذاکرات صلح خاورمیانه و اظهار نظر شفاف مخالفت دشمنی کردن با تلاش تشکیل کشور مستقل دمکراتیک فلسطین می بایست اذعان کرد و افزود که در 3 دهه ی گذشته خیلی بیش از اسرائیل این رژیم تروریستی آخوندی بوده است که خنجر توطئه آمیز و زهر آگین خیانت پیشگی از پشت به جنبش آزادیخواهی مردم فلسطین زده است . زیرا که دیگر جای شک و شبهه دارد که چگونه با ساختن و حمایت کردن دست آویز حزب الله در لبنان در کنار سپاه پاسداران اهداف شوم صدور تروریسم وجنگ افروزی در لبنان ومنطقه برای دفاع از پروژه ی هسته ای و تشکیل امپراتوری بزرگ منطقه را دنبال شده است و به موازات آن از طریق حماس چگونه در فلسطین جنگ داخلی بردار کشی راه انداخته است و نوار غزه ا جدا کرد و دولت اسلامی دست نشانده ی حماس تشکیل داد و موجب شده است که سخت ترین شرایط طاقت فرسای زندگی به مردم فلسطین با شعار دروغین مبارزه با اسرائیل تحمیل شود که در راستای اهداف پنهانی و شیطانی و پلید خودش می باشد.

اگر نه این روز شاهد بوده ایم که نتیجه ی تهدید تا کتیکی نابود کردن اسرائیل و سیمینار دروغین بودن هلاکاست در تهران کهاز سوی وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد پاسدار محمد حسین صفار هرندی برگزارشد چگونه تبدیل به طرح و شگرد دروغین و تاکتیکی دوستی ملت ایران و اسرائیل و آمریکا شد که در پناه و سنگر این تاکتک چندین ماه مردم ایران بر سر کار گذاشته شدند و جنگ و سگ دعواهای زرگری میان باندهای مافیائی و دولت جراحی شده مدعی امام زمانی و عاشق الکی و توخالی خدمت گزاری به مردم ایران با مجلس کمدی � دکوری � اتصابی � پاسداریزه ی هشتم بالا گرفت تا جائیکه طرح پرسش از پاسدار احمدی نژاد از سوی 81 رأس دلقک فرمایشی این بازار مکاره ی مجلس مطرح شد که لوطی جماران وارد صحنه شد و در نمایش سیرکی � هنری نماز جمعه ی خود به مخاطبان خطبه خفه شوید خواند و تهدید کرد که بر سر جایتان بنشینید و فرصت به جریان ساز های سیاسی ندهید تا مورد استفاده دشمنان نظام واقع نشود و تأکید کرد که دشمن دشمن است و هرگز نمی تواند دوست باشد و نتیجه گرفت که ملت اسرائیل نه وجود ونمود دارد ونه اینکه دوست است و نمی بایست از اینگونه غلط کردن های زیادی دم از دوستی با ملت اسرائیل زد .
لوطی جماران سپس در دنباله ی با تر دستی و چشم بندی و هذیان گوئی و عوامفریبی مبارزه با اسرائیل و دشمنی با آمریکا ودفاع و اشک تمساح ریزی کردن برای مردم فلسطین را در روضه و خطبه خوانی خود دنبال و اجرا کرد. البته هدف از اجرای این سناریو این بود تا که چند ماه پیگیری مطالبات مردم از سوی دولت و مجلس به فراموشی سپرده شود . بهمین دلیل لوطی جماران نه اینکه سخن و کلامی در این مورد بر زبان خود جاری نکرد ، بلکه مثل هیشه منتقدان خودی دولت را نکوهش و سرزنش کرد و آنان را همسو با مخالفان و دشمنان نظام خواند که چرا به دولت انتقاد می کنند و ضمن دفاع از پروژه ی هسته ای کردن تأکید کرد که می بایست از دامن زدن به اینگونه اختلاف بر انگیز درون جبهه ی خودی مسائل پرهیز کرد .وی نیز همچون مجلس دکوری � کمدی - انتصابی - پاسداریزه فراموش کرد که که قول مهار و کنترل تورم وگرانی را داده بود . چونکه همه ی شیادان و غارتگران و عوامفریبان ودین فروشان حاکم ردانه و شیادانه خودشان را به کوچه ی علی چپ زده اند وبی خیال قول های داده شده خودشان شده اند که مردم محروم وتهی دستان بودند که اکنون بانک مرکزی بیلان داد که یک قلم 4 میلیون فقیر در کشور وجود دارد. ولی اینان همگی به حال خودشان در برابر روند لجام گسیته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و رشد فقر و بیکاری در جامعه رها شده اند. بنابراین بهمین دلیل است که سرمقاله نویس دنباله ی همین سناریوی سرکاری و انحراف ذهان عمومی سیاست دولت ومجلس لوطی جماران را در پیش گرفته است و با آویزان شدن به خمینی شیاد و اعلام روز جهانی قدس در پوشش دفاع تاکتیکی و اشک تمساح ریزی برای مردم فلسطین خط انحرافی اذهان عمومی و صدور تروریسم و بنیاد گرائی با سیاست دخالت گری در امور داخلی سایر کشور ها در دفاع از فلسطین ولی آماده سازی و تدارک و برپائی جنگ و آشوب ونامنی دیگر در منطقه تلاش و قلمفرسائی کرده است تا که شاید با بر پائی تظاهرات روز جهانی قدس در جمعه ی آخر ماه رمضان روزنه ای جدید برای سیاست فرصت سوزی و بحران هسته ای میسر شود .
اگر نه چگونه می تون پس از تجربه ی عملی و اقدامات 30 ساله ی رهبران و دولتمردان دزد و غارتگر و جنگ افروز و دین فروش و عوامفریب و ضد مردم حاکم که نه دلشان به حال میهن ومردم ایران نسوخته است . اینان می توانند خواب نما شده و عاشق سینه چاک صلواتی و قبدون چشم داشت مردم فلسطین و لبنان وعراق و افغانستان باشند؟ آنهم از سوی آخوندهای حاکم مفتخور و معتاد به سیاست توبره و آخوری که همچون لاشخور همه جا برای مفت ومرده خوری بال های گشوده ودر حال فرود آمدن دارند.

در خاتمه اینکه توهین ومتهم کردن کشور های عربی منطقه به همکاری با اسرائیل که از سوی سرمقاله نویس وارده شده است که را این کشور ها تلاش می کنند تا نیروهای نظامی صلح حائل در نوار غزه بفرستند. همچنین خائن خواندن الفتح و محمود عباس که ادامه ی همان طرح های خائنانه ی ترور شخصیی زنده یا د یاسر عرفات می باشد که در ادامه ی شکست ترور فیزیکی وی دنبال می شد تا که هدف بود در نهایت حماس جایگزین جنبش آزادیخواهانه ی فلسطین و الفتح شود . اکنون همین سیاست در مورد محمود عباس جانشین شادروان یاسر عرفات دنبال می شود که دقیقاً در راستای سیاست دشمنی و به شکست کشاندن روند تلاش مذاکرات به خصوص کشور فرانسه برای تشکیل مستقل و دمکراتیک فلسطین در کنار اسرائیل دراورمیانه و مانع شدن از بازگشت صلح وامنیت و ثبات سیاسی پایدار در این منطقه است . اکنون این دیگر با جهان غرب و رهبران منطقه می باشد که چگونه می خواهند با رژیم محور شرارت و یاغی بین الملل خوانده شده تعامل کنند که پدر خوانده ی تروریست در جهان می باشد و به جدیت هرچه تمام تلاش مسمتر و خستگی ناپذیر می کند تا هرچه زودتر به سلاح هسته ای دسترسی یابد می خواهد و یا اینکه چشمان خودشان را برروی واقعیات ملموس و انکار نا پذیر بر بندند تا که چگونه به زودی شاهد مسلح شدن غول وحشی از شیشه بیرون زده شده از اعماق قرون وسطا و تاریج خواهند بود که صاحب بمب اتم شده است ونه باج خواهی و تهدید و عربده کشی قلدر مآبانه خواهد کرد که صلح و امنیت جهانی و بشری را تهدید جدی خواهد نمود ن. تأکید می شود مقصران ومسئولان هرگونه جنایات ضد انسانی رژیم تروریستی آخوندی خاموشان ومماشات گران کنونی حاکم منطقه و جهان می باشند. به خصوص غرب که حاضر نمی باشد از اعتیاد مزمن وترک ناپذیر تجارت خون انسان ها دست بردارند . آنگونه که غافل از این واقعیت می باشند که خود نیز در آینده ای نه چندان دور جزو قربانیان همین سیاست پلید و کثیف و شوم خوشباورانه یمذاکره و مماشات گری تجارت خون انسان ها ی خود خواهند شد.
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 2 مهر ماه سال 1387
نقد وبررسی " جنگ زرگري سرد !(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 31 شهریورماه سال 1387
"قلم بر دستان یادداشت روز نویس چون متوجه شده اند تیره شدن رابطه کرملین با واشنگتن بر سر گرجستان بر خلاف تصورشان به نفع شان تمام نمی شود .پس تغییر لحن و لهجه داده اند "
برخلاف کیسه ی گشادی که رژیم تروریستی آخوندی به خصوص مسئولان هسته ای برای خود از فضای حاصل شده ی میان گرجستان و روسیه دوخته بودند که تصور می کردند ادامه ی این جنگ وتنش به تیره شدن رابطه واشنگتن و کرملین می انجامد که بیشتر می تواند به نفع شان تمام شود . اما خیلی زود متوجه شدند که بیهوده خواب رؤیائی لف لف خوری شتری پنبه دانه دیده اند . زیرا اوضاع آنگونه نیست که اینان در ابتدا فکر وترسیم وتحلیل می کردند . برای همین وزیر آدمربا منوچهر متکی قبل از سفر به آمریکا به گرجستان سفر کرد تا به طرف های اروپا ئی و آمریکا نشان دهد که رژیم تروریستی آخوندی در این جنگ سرد که دارد کمی داغ می شود و از حالت سردی خارج می شود سمت روس ها را ندارد .در صورتیکه خیلی هم نیازی به اینان دارد.
چونکه مشخص است روس ها نه توان ایستادگی در مقابل آمریکا دارند ونه سابقه ی گذشته ی روس ها نشان می دهد که قابل اعتماد در دفاع کردن از دوست وهم پیمانان خود می باشند . زیرا که روس ها تابع فلسفه ی توازن قوا و پیگیری منافع خودش می باشند . بنابرین در شرایط کنونی که روس ها هرگز دارای مشابه قدرت نظامی ایام امپراتوری شوروی سابق نمی باشند برای اینکه چه از نظر ایدئولوژی و ساختار سیاسی و چه از نظر وابستگی به سرمایه های جهانی که در روسیه سرمایه گذاری های سنگین کرده اند قادر به ادامه ی مبارزه در برابر آمریکا نیستند. تنها پارامتری که به نفع روس ها تغییر کرده افزایش قیمت نفت و گاز می باشد که با افول قیمت نفت وگاز این امتیاز روس ها نیز به زودی از بین می رود .
بنابراین ممکن است که شرایط کنونی میان روس ها و آمریکائیان بطور مقطعی و کو تاه مدت به نفع رژیم تروریستی تمام شود. ولی بموازات اینکه رابطه های میان کرملین و واشنگتن تغییر لهجه ولحن دهند و رادیکال شود ،هم فشار جدی مضاعف برروی روس ها همه جانبه و افزون می شود وهم متقابلاً ترکش فشار ها برروی پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی نیز فزونی خواهد گرفت . در این میان مشخص است که روس هاهر گز نمی توانند از امتیازات گسترده ی اقتصادی و دیپلماسی خود که با اروپا و آمریکا دارند چشم پوشی کنند و دل بر کنند و از رژیم تروریستی آخوندی و پروژ ه ی هسته ای اش دفاع و حمایت کنند . از سوی دیگر اگر روس ها اهل اینگونه مایه گذاری ها بودند نه امپراتوری شوروی از هم می پاشید نه صدام حسین وعراق به حال خود رها می شد و آنهمه سرمایه گذاری های سنگین نظامی و نفتی و غیر بر باد می رفت . مهمتر اینکه اجازه نمی داد که جمهوری های جزو اقمار سابق خودش چرخش دهند و از پیمان ورشو به سوی پیمان ناتو علیه ی خودش بروند. لذا به وضوح روشن است که طلبه پاسدار روضه و اشک ریزی بر سر گور بی مرده کرده است که فکر می کند تیره شدن رابطه میان روس ها با آمریکائیان که وی با هرگونه بالا و پائین پریدن وذوق کردن وتحلیل های دل خوش کنکی شبیه نمایش نشان دادن جای دوست ودشمن ارائه کرده است که در این رقابت یا نمایش قدرت یا بازی یا جنگ سرد و داغ و زرگری و امثالهم که نامیده شود آبی برای رژیم تروریستی مفتخور آخوندی گرم نمی شود. زیرا که طلبه پاسدار یادداشت روز نویس پس از تحلیل های پاسداری دادن و از روس ها به دلایل خاص دفاع و جانبداری کردن که در درگیری لفظی کنونی میان روس ها و آمریکائان وجود دارد . ولی درک کرده که چیزی نمی تواند به نفع رژیم تروریستی تمام شود . پس در پایان مجبور به اینگونه اعتراف شده است:
از جنگ لفظي كه بين واشنگتن و مسكو در افتاده بگذريم، نه آمريكا و نه روسيه مايل به گسترش تعارضات بين خود نيستند. روسيه تا جايي پيش خواهد رفت كه به غرب نشان دهد آستانه تحملش پر شده و ديگر نمي تواند ناظر سياستهاي آمريكا در حوزه منافع امنيتي خود باشد. آمريكا نيز در تقابل با روسيه تا آنجا پيش روي مي كند كه مسكو به طور كلي به صف مخالفانش نپيوندد و در اين ميان اتحاديه اروپا را كه وابستگي شديدي به منابع انرژي روسيه دارند، از دست ندهد.روسيه و آمريكا-و ديگر قدرت ها- به منافع خود مي انديشند و براي حفظ قدرت با هم سازش خواهند كرد و اگر لازم بدانند كشورهاي كوچك را در اين مسير قرباني خود مي كنند. روسيه در جنگ با گرجستان تلاش كرد به سياست هاي دودهه اخير آمريكا در محاصره اين كشور پاسخ دهد و جاي خود را در كلوپ قدرت بازسازي كند. آمريكا و روسيه خود مي دانند كه در باطن روابط و منافعشان وارد يك جنگ زرگري سرد شده اند. ديري نخواهد پاييد كه اين رويارويي و تنشي كه در مناسبات دو طرف پيش آمده فروكش خواهد كرد. مسئولان سياست خارجي نظام آنقدر هوشيار خواهند بود كه در تقابل با آمريكا از شرايط پيش آمده بهره گيري كنند بي آن كه تخم مرغي در سبد روسيه بگذارند."
در خاتمه اینکه درست است که رژیم تروریستی آخوندی بقایش بستگی به صدور تروریسم و بنیاد گرائی و دخالت گری در امور داخلی کشورهای همسایه و منطقه بوده است و نه اینکه از هر جنگ وتنشی که در متطقه رخ داده شده به نفعش تمام شده است ، بلکه به شیوه های گوناگون تلاش کرده است که در بستر سازی یا دامنه زدن به ایجاد جنگ و گسترده کردن آن در منطقه نقش محوری داشته باشد . لبته در شرایط کنونی بطور مضاعف به این سیاست بحران آفرینی و جنگ افروزی نیاز جدی دارد . زیرا دلیل اول برای بقایش می باشد ودلیل دوم که مکمل و لازم و ملزوم دلیل اولی می باشد برای عبور از بحران هسته ای و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای می باشد . پس بی جهت نیست که ابتدای تهاجم نظامی روس ها به گرجستان سکوت کرد . سپس تا اوضاع به نفع روس ها چرخید سریع وارد صحنه شد ودر یادداشت روز ها اذعان و اعتراف شد که به بحران جنگ روس ها در قفقاز کم بها داشته شد و انتقاد به وزارت امورخارجه شد که چرا در این زمینه بحران قفقاز موضع گیری منفعل به جای حضور فعال داشته است که تأکید شد می بایست جبران گردد ؟ بنابراین سریع سیاست چرخش حمایت تاکتیکی لز روس ها بر ضدیت و دشمنی بر آمریکا ئیان در پیش گرفته شد . البته به این دلیل این سیاست اتخاذ شد تا که در میان اضاع 5+1 به جای اجماع اختلاف و تضاد حاکم شود وامکان تصویب قطعنامه ای دیگر علیه ی پروژ ی هسته ای در شورای امنیت سازمان صادر نگردد. تا در فضای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و بحرانی و تیره شدن رابطه ی روس ها و آمریکائی ها شرایط مناسب سیاست فرصت سوزی بدست آید و شانس دسترسی به سلاح هسته ای افزایش یابد و تقویت گردد. اما همانگونه که اشاره شد مسئولان پیگیر سیاست هسته ای رژیم تروریستی آخوندی اکنون متوجه شده اند با گزارشی که محمدالبرادعی داده است همه خواب های طلائی و رؤیائی دیده شده به کابوس تبدیل شده است . پس می بایست نظر و تحلیل های قبلی داده شده ی پیرامون جنگ روس ها با گرجستان که سپس منجر به تیرگی را بطه ی روسیه و آمریکا جهت داده شد . پس می بایست در این سیاست تجدید نظر شود و شپیور را از در گشادش نواخت. یعنی همین مأموریتی که پاسدار طلبه در یادداشت روز خود دنبال و اجرا کرده است .
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 31 شهریورماه سال 1387
نقد و بررسی " فراتر از نابودي روياي اسرائيل بزرگ" روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 31 شهریورماه سال 1387
" ادعای جهان را احمدی نژادی کردن که بس فراتر از طرح شکست ورده اسرائیل بزرگ است آخر رطب خورده کی منع رطب کند؟"
واقعاً که چه رژیم مضحک وکمدی و عقب افتاده و قرون وسطائی و معرکه گیری در ایران بر سر کار می باشد . زیرا که حاکمان رژیم بربرمنش و تاریک اندیش آخوندی پس از 3 دهه باز هم بهمان شیوه عصر حجری و شتر سواری دارند حکومت می کنند. مسخره تر اینکه داعیه ی تغییر ساختار مدیریت جهان برای ریشه کنی ظلم را نیز دارند! در صورتیکه در داخل کشور حتی قادر نیستند که به مطالبات و احتیا جات اولیه ی مردم ایران پاسخگو باشند تا که خانواده ها مجبور نباشند نوزادان یک روزه ی خود را در سطل زباله ی محله یا برروی رودخانه ی زاینده رود رها سازند . همچنین توان و لیاقت مملکتداری بدون تهدید و سرکوب و خفقان و دار زدن با درفش و زندان وشکنجه سنگسار نمودن و قتل جمعی 29 نفر در یک روز در زندان را ندارند. یا اینکه عرضه ی مهار و کنترل تورم و گرانی و افزایش قیمت کالاها را ندارند و نمی توانند طرح برای کاهش فقر و بیکاری در جامعه و کاهستن از شکاف عمیق طبقاتی را داشته و اجرا کنند تا که حداقل برای مدتی کوتاه دست از دادن قول های دروغین سرخرمن ونا کجاآبادی به مردم محروم وتهی دستان بردارند تا شاید نیاز به معره گردانی چند ماهه پیرامون کلمه ی دوستی و دشمنی کردن با ملت اسرائیل نیاز نباشد . آنگونه که دو قوه ی مهم مجلس و دولت به جای اینکه همه هم و غم شان برای بر طرف کرن چگونگی معضلات اقصادی کشور و مشکلات معیشتی مردم وبر آورده کردن همان مطالباتی باشد که خودشان به مردم ایران قولش را داده اند . در عوض چندین ماه است که بسیج شده ودر برابر هم صف آرائی کرده و دست به لشکر کشی زدند و آنقدر ادامه دادند که در نهایت لوطی جماران یا همکاره ی اسمی نظام بنا بر فرمان همکاره های رسمی نظام یعنی برنامه ریزان پشت خط مجبور شد تا که وارد صحنه ی نمایش نمازجمعه ی تهران شود و با روضه و خطبه خوانی و بر توی سر منتقدان رحیم مشائی و حامی اش گماشته خودش پاسدار احمدی نژاد بزند و با پوزبند زدن بر دهان طرفین متخاصم از ترس وحشت دشمن و سوء کردنش از این شرایط فعلاً غائله را بخواباند .
اما پس از خوابیدن موقتی این غائله . اکنون نوبت معرکه گردان سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی ارگان تبلیغاتی لوطی جماران با گریز به صحرای کربلا زدنش رسیده است تاکه ادامه ی سناریوی معرکه گیری با اسرائیل را دنبال کند. زیرا که نوبت وی شده است تا که برای مقدمه چینی فراموش کردن مسائل مبرم داخلی مردم ایران شیپور را از در گشادش بنوازد. در حقیقت برای همین فراموش کردن مطالبات مردم ایران است که پیوسته نیاز ضروری به یک دستآویزی خارجی برای انحراف اذهان عمومی و سر کار گذاشتن شان معرکه گیری و بحران سازی نیاز روری است. بنابراین برای دور زدن مسئل اصلی مردم ایرن می بایست که پیوسته از اینگونه شگرد و تاکتیک استفاده شود. اگر نه در شرایطی که تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند . کدام عنصر عاقل و مسئول ووطن پرستی یافت می شود که نگرانی و بررسی مشکلات سیستم حکومتی و معضلات مردم را بی خیال شود و نادیده بگیرد و به سراغ نخست وزیر اسرائیل برود که چه گفت وچه کرد و چرا مأیوس و ناامید شده است طرح اسرائیل بزرگ با شکست مواجه شده است ؟ در صورتیکه در داخل کشور پاسدار غلامک سپاه پاسداران و گماشته ی ولی فقیه ادعا کرده بود که هم می خواهد اسرائیل را نابود کند که طرح اسرائیل بزرگ در برابر همین تهدید نابودی اسرائیل و دروغ بودن هلاکاست بود . از سوی دیگر می خواهد جهان را احمدی نژادی کند که فراتر از طرح اسرائیل بزرگ است . آخر رطب خورده کی منع رطب کند؟

البته همه ی نگرانی سرمقاله نویس همچون لوطی جماران و سپاه پاسداران از تشکیل دولت مستقل و دمکراتیک فلسطین در کنار اسرائیل است . زیرا که در صورت تشکیل چنین حکومت ودولت فلسطین در خاورمیانه دیگر رژیم بحران ساز و جنگ افروز مسلح به تئوری صدور ترویسم و بنیادگرائی نمی تواند از طریق زائده های دست آموز خود همچون حماس و حزب الله لبنان جنگ افروزی و باج گیری هسته ای کند . برای همین همچون لوطی جماران که در خطبه ی عید فطر سال گذشته ی خود که دشمنی با روند مذاکره ی صلح و کنفرانس آنا پولیس را بر جسته و آشکار کرد و رهبران کشور های منطقه را علناً تهدید کرد که در این کنفرانس صلح آنا پولیس در آمریکا شرکت نکنند در غیر اینصورت در کشورهای خودشان دچار آشوب ونا آرامی می شوند . اکنون سرمقاله نویس برای بیان دشمنی خودش با تشکیل کشور دمکراتیک و مستقل فلسطین این را یک ترفند اسرائیلی خطاب کرده است . برای اینکه ثبات سیاسی و صلح وآرامش در کشورهای همجوار ایران و منطقه به منزله ی طناب دار و خفگی برای سران رژیم تروریستی آخوندی می باشد . برای همین سرمقاله نویس از جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران و حزب الله لبنان با اسرائیل تعریف و تمجید کرده و همچون گذشته با آن به عنوان برگ پیروزی رژیم و حزب الله لبنان و شکست اسرائیل مانور تبلیغاتی و قدرت داده است .

درخاتمه اینکه سرمقاله نویس با دفاع کردن از جنگ و خونریزی و اقدامات تروریستی که شاهرگ حیاتی و رمز ماندگاری رژیم تروریستی آخوندی می باشد نه اینکه اسرائیل را همچون پاسدار گماشته احمدی نژاد تهدید به نابودی کرده است بلکه در برابر سازمان ملل و هم طرح تشکیل دولت مستقل و دمکراتیک فلسطین موضع دشمنی آشکار اتخاذ کرده است. البته نیاز به تذکر ندارد که باز قید شود که جنگ افروزی و بحران آفرینی در منطقه برای رژیم تروریستی و ضد بشری و یاغی بین المللی و پدر خوانده ی تروریست در جهان همچون ماهی و آب لازم و ملزوم هم می باشد . بنابراین راه حل نهائی حل بحران منطقه، تلاش همه جانبه برای نهائی کردن روند صلح و تشکیل دولت مستقل دمکراتیک فلسطین و ایزوله کردن رژیم تروریستی آخوندی وقطع کردن دستان آلوده وخون چکانش در عراق و فلسطین ولبنان و افغانستان و خلاصه منطقه است . البته با خارج کردن نام مجاهدین از لیست گروه و سازمان های تروریستی و حمایت از طرح پیشنهادی نه جنگ نه سازش ، بلکه حمایت از تغییرات دمکراتیک در ایران که از سوی خانم مریم رجوی مطرح شده تضمین شتاب دادن به تثبیت صلح و ثبات پایدار در ایران ومنطقه است.
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 31 شهریورماه سال 1387
دلایل عمدی بودن حريق مشكوك در انبار پايگاه معاونت مبارزه با مواد مخدر ناجا

30 سال است که ابزار مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد و قااقچی در ایرانادامه دارد و این مبارزه تا کنون بیشماران دستگیری و زندانی و اعدام وتیر باران و دار زدن و قطع اندام بهمراه داشته است . اما دستآورد این اقدام جز رشد تصاعدی آمار معتادین در جامعه طوریکه حتی تا سطح مدارس دخترانه و پسرانه در روستا رفته است و بازتاب اخبار کشفیات روزانه تن ها مواد مخدر گوناگون و رایج بودن ارزان و فراوان انواع و اقسام مواد مخدر در جامعه چیزی بیشتری برای خانواده های ایرانی به ار مغان نیاورده است .
فراموش نه شود کهزمان زیادی از اشغال منطقه ی خاک سفید تهران نمی گذرد که چگونه در یورش شبانه ی گروهو نیروهای ویژه ی ضربت نها ها این محله با خاک یکسان شد و بیش از 2000 نفر زن ومرد وکودک وپیر و جوان دستگیر شدند . سپس روز بعد از یورش تعداد 6 نفر از اهالی نگون بخت خاک سفید که در میان شان دو تا زن نگون بخت بود درست یک روز به عید ما نده بر دار کشیده شدند و برای عبرت دیگران چند روز با آویزان و معلق در آسمان نگهداشتن اجساد شان تلاش شد از دیگران زهر چشم گرفته شود . گذشته از مصادره زمین محله اعلام خبرشد که این مکان توزیع کننده ی مواد مخدر در استان تهران و 4 استان مجاور تهران بود که نابود شد . البته این یورش شبانه چند هزار نفره از نیروهای ضربت نیروی انتظامی و بسیج سایر نهادهای سرکوبگر همسو شرکتداشتند که در یک آرایش تهاجم نظامی � جنگی عملیت اشغال خاک ریز اول را انجلم دادند .
ناگفته نماند که با بهانه مبارزه با مواد مخدر و قاچاقچی در تهران فتح سنگر این خاک ریز برنامه ریزی شد . بلی زمان زیادی از این اقدام نگذشته بود که همین روزنامه ی جمهوری اسلامی گزارش داد که پس از فتح سنگر خاک سفید که فتح سنگر اولین خاک ریز بود خبر از فتح سنگر مکمل خاک ریز بعدی دانشگاه تهران داد. البته که این سنگر هم به شیوه ی دیگری فتح شد . زیرا فضای پادگانی کردن کنونی دانشگاه ها ادامه ی همان سیاست فتح خاک ریز دانشگاه تهران از سوی اشغال گران تحجر و ضد علم ودانش و آزادی بود
در مجموع به سادگی مضمون هدف از پیام فتح خاک ریز خاک سفید و دانشگاه تهران که در دوران مدعیان اصلاحات اجرا شد مشخص کرد که هدف چه بود؟ برای اینکه جزو مقدمه سازی حذف مدعیان اصلاح طلبان از قدرت و طراحی پیشبرد گام به گام سیاست حرکت چراغ خاموش پیروزی کودتای خاموش و خزنده ای بود پاسدار گماشته محمود احمدی نژاد را رئیس جمهور مدعیان اصول گرا بود تا اینکه از این طریق سپاه پاسداران به تواند وارد قدرت جرائی شود و طرح پرژه ی هسته ای برای د سترسی به سلاح هسته ای را تعقیب کند .

بنابراین بدون کوچکترین شک و شبهه ای طرح و توطئه و ابزار مبارزه با مواد مخدر و معتادین و قاچاقچی ی اهرم و وسیله سرکوب و خفقان و جو ارعا و وحشت سیستماتیک در جامعه بوده است . زیرا گذشته از اینکه مخالفین در پوشش متهمین مواد مخدر و قاچاقچی تا کنون اعدام شده اند . در 3 سال گذشته طرح های ضربتی امنیت اجتماعی نیروی انتظمی مبارزه با قاچاقچیان و معتادین و اراذل اوباش و بی حجابی و فساد اخللاقی و اجتماعی و فرهنگی حلقه ها و دانه های متصل بهم یک توطئه و دسیسه طراحی شده ی سرکوبگری و خفقان سازی در جامعه بوده است .
اگر نه پرسش است که چگونه است 3 دهه ادعای مبارزه با مواد مخدر و قاچاقچی در مجاعه می شود ولی درست نتیجه ی معکوس در این مورد بر جای گذاشته است؟! از طرف دیگر از لوطی جماران رهبر تا رئیس مجمع صلحت نظام رفسنجانی و تا آخوند های حکومتی و حامیان شان در حوزه ی علمیه ها و امامان جماعات در شهرها و آقا زاده های شان، کدامیک را می توان یافت که اهل بساط دود و منقل نباشند؟ رفراندوم و نظر سنجی آزاد نسبت به حمایت و تنفر مردم به رژیم تروریستی آخوندی امکان پذیر نیست. اما اثبات این ادعا بسیار ساده است . فقط یک گروه محققان و پزشکان بیطرف عازم ایران شوند و رهبر و مسئولان حکومتی را مورد آزمایش خون کنند تا رسواشود هر که در او غش باشد ومشخص شود حتی عنصری غیر آلوده و سالم به مواد مخدر در ایران وجود دارد ؟
البته در مورد ارتکاب دزدی و غارتگری و بی عدالتی و حق کشی و تبعیض و رشوه گیری و جنایات هم همین شیوه و آزمایش صادق است . زیرا که سپاه پاسداران دارای هزاران اسکله های غیر مجاز در سواحل جنوب کشور می باشند که بطور 24 ساعته مشغول تخلیه ی انواع و اقسام موا مخدر و مشروبات الکلی و سایر کالاهای قاچاق می باشند که سپس از طریق شبکه ی گسترده ی باند مافیائی مواد مخدر در سراسر کشور و حتی درون سلول زندان ها توزیع می گردد. البته که هرگز هیچ مرجع و قدرتی حتی حق پرسشگری در این مورد را ندارد تا چه رسد به اینکه بتواند در مورد عملکرد این اسکله های غیر مجاز تحقیق و بررسی کند. همچنین کنترل مرز زمینی با افغانستان و پاکستان در اختیار نیروی انتظامی می باشد. یعنی اینکه کنترل ورود موا مخدر آبی و زمینی در بست در اختیار دو نهاد مافیائی و سرکوبگر سپاه پاسداران و نیروی زمینی می باشد که مرکز اصلی هدیت گری در بیت لوطی جماران است.

نتیجه اینکه این خبر آتش سوزی انبار پایگاه دوم معاونت مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی تهران بزرگ که در روزنامه جمهوری اسلامی بازتاب داده شده بطور یقین ساختگی می باشد . زیرا که صد در صد زیر سر همان باندهای مافیائی مشترک سپاه پاسداران � نیروی انتظامی � دستگاه قضائیه است که این آتش سوزی عمدی را بر پا کرده اند تا گند مواد مخدر جا به جا شده از سوی خودشان در نیاید . معلوم است که با افشا شدن ولو رفتن سر نخ اینان بلافاصله تکذیب خواهند کرد و برای اینکه شرایط انفجاری جامعه از کنترل خارج نگردد . سعید مرتضوی دادستان بازجو وشکنجه گر و قاتل خبر از به زودی اعدام کردن30 قاچاقچی در تهران داده است . صد البته که مواد مخدر جابه جا شده یا از طریق ترکیه به اروپا منتقل می شود. یا بصورت توزیع چند باره در ایران پخش می گردد. همینطور بخشی از در آمدش صرف هزینه ی هسته ای می گردد و بخشی هم اختصاص به اقدامات ترویستی برون مرزی از طریق حزب الله لبنان وحماس و... داده می شود.
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 31 شهریورماه سال 1387 �
نقد وبررسی " مشق پرغلط در افغانستان(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 30 شهریور ماه سال 1387
"پاسدار یادداشت روز نویس غیر ایرانی در بستر دفاع از پروژه هسته ای مأموریت دارد آنگونهتحلیل پیرامون کشورهای همجور و منطقه دهد که آمریکا همیشه شکست خورده و بازنده و رژیم تروریسی برنده و پیروز است"
این پاسدار سعدالله زارعی که یک غیر ایرانی یادداشت روز نویس است ظاهراً مأمور پیگیری تحلیل و بررسی اوضاع و شرایط کشور های همجوار ایران و منطقه ی خاورمیانه می باشد . البته آنگونه تحلیل می دهد که مکمل کننده ی نکته نظرات سربازجو حسین شریعتمداری می باشد. یعنی شیوه ی پنهان کردن دخالت گری های رژیم تروریستی آخوندی و پیگیری اهداف مشخصش در این کشورهاست که پشتوانه بحران سازی و باج گیری در راستای هموار سازی برای دسترسی به سلاح هسته ای می باشد. برای همین همیشه وی تأکید بر شکست آمریکا و پیروزی و رژیم تروریستی آخوندی یا برنده شدن سیاست هایش در منطقه از سوی و مهره ها و عواملش تأکید می کند .

اکنون پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس پس از بررسی اوضاع عراق و پاکستان وترکیه و لبنان اکنون نیز نوبت افغانستان رسیده است که پیرامونش قلم فرسائی کند. البته این قلم بر دست برای پاک کردن صورت مسئله و وارونه کردن واقعیت از موضع فرار به جلو نقش دخالت گری رژیم تروریستی آخوندی در امور داخلی سایر کشور های منطقه از جمله در افغانستان را به عملیات متقابل آمریکا نسبت می دهد . زیرا که نتیجه گیری کرده است . چون آمریکا در عراق شکست خورده است چونکه نتوانسته توافق امنیتی با دولت عراق را به پیش ببرد و آن را امضاء کند. در افغانستان حضور پررنگ یافته است . البته بدون آنکه کوچکترین اشاره ای کند که نقش دخالت گرایانه ی مستقیم لوطی جماران و سپاه پاسداران در عراق در این مورد چیست؟ یا تا چه اندازه با افزایش اقدامات تروریستی در خاک عراق ، همزمان فشار همه جانبه بر دولت عراق واردشد. همچنین چرا فشار مضاعف بر برخی از آخوندهای آلت دست در عراق وارد شد تاکه می بایست نسبت به توافقنامه ی امنیتی � نظامی � اقتصادی میان دولت عراق با آمریکا مخالفت ورزند و فراخوان اعتراضی در این مورد بدهند ؟
از سوی دیگر بدون آنکه گفته شود که برای چه لوطی جماران نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده با چند اعضای کابینه اش را وادار کرد و از اینان خواست تا که به تهران بیایند تا که هنمود دریافت کنند که چگونه می بایست برای لغو توافقنامه میان دولت عراق با آمریکا فعال شوند و با آن مخالفت ورزند ؟ حتی مکمل اینگونه توطئه و دسیسه ها و فشارها بود که طرح. پیجیده و سازماندهی گسترده علیه ی مجاهدین مقیم شهر اشرف تدارک دیده شد که تأکید می شد وهنوز هم همچنان ادامه دارد که می بایست اینان را یا به رژیم تروریستی آخوندی تحویل داد یا اینکه از عراق اخراج شان کرد . خلاصه با نادیده انگاشتن اخبار روزانه ی نمایش تضاهرات سفارشی از سوی عوامل رژیم که در عراق علیه ی حضور آمریکا و فشار برروی دولت دست نشانده ی عراق پیرامون این توافقنامه بازتاب داده می شد و ادعا می شد که مردم عراق خواهان ملغی کردن توافقنامه ی امنیتی � نظامی میان عراق و آمریکا می باشند .
بنابراین اکنون نوچه ی قلم بر دست سربازجو حسین شریعتمداری که یادداشت روز شده با فراموش کردن اینگونه تهدیدات و دخالت گری ها تلاش کرده است با حضور پررنگ آمریکا در افغانستان این سیاست را نوعی شکست آمریکا در عراق و تقویت نیروهای نظامی خود علیه ی طالبان و القاعده یا بازگشائی جبهه ی دیگر ی علیه ی رژیم تروریستی آخوندی قلمداد و بررسی کرده است .
ازسوی دیگر قلم بردست یادداشت روزنویس فلسفه باف تلاش مذبوحانه کرده است تا با آسمان و ریسمان بهم بافتن وتناقض گوئی کردن از مبارزه با طلبان و القاعده عبور کند و به تحلیل ابزاری استفاده کردن از نیروی نظامی در افغانستان و پاکستان برسد ومدعی شود که آمریکا، هر دو کشور انگلیس و فرانسه را دور زده است و در شرف آمریکائیزه کردن افغانستان و پاکستان می باشد. جالب است که در دنباله برای اینکه خط سیاست مذاکره با رژیم تروریستی آخوندی از سوی انگلیس و فرانسه را جا بی ندازد و تجویز کند . ابتدا این مثال را در مورد طالبان در افغانستان تکرار و بستر سازی کرده ، زیراکه نتیجه گرفته است این دو کشور فرانسه و انگلیس به این نتیجه رسیده اند که در افغانستان می بایست به جای مبارزه نظامی با طالبان مذاکره کرد .

درخاتمه اینکه پاسدار غیر ایرانی یادداشت روز نویس سعدالله زارعی بند باز و ترد دست . پس از اجرای چند چشمه ی تردستی و خالی بندی و مانور تبلیغاتی مورد علاقه ی خود دادن و همچون اسب عصاری بر خود چرخیدن ثابت کرده که زمین گرد است . زیرا که در پایان نتیجه گیری کرده است که گشودن جبهه ی شرقی آمریکا در افغانستان و دنبال کردن سیاست آمریکائی کردن افغانستان و پاکستان نمی تواند که پس از بوش تغییر کند و یا اینکه برای آمریکا پیروزی داشته باشد . وی نتیجه گرفته که این سیاست ترسیم شده ی آمریکا ونه بوش می باشد که پس از بوش هم این سیاست در افغانستان و پاکستان ادامه خواهد یافت واضافه کرده چون 90% جمعیت افغانستان و پاکستان مخالف این سیاست آمریکا در این دو کشور می باشند. از طرف دیگر هند و روسیه و چین و رژیم تروریستی آخوندی هم در کنار این مردم مخالف دو کشور می باشند. پس اینان با هم هر گز اجازه نمی دهند تاکه این سیاست آمریکا در این دو کشور به پیش برده شود ودر پایان تأکید کرده در نهایت منجر به شکست سیاست نظامی امریکا می شود . یعنی اعتراف به سیاست دخالت گری در این دو کشور شده و اعتراف به باج دادن های کلان به روسیه و چین در شرف یار گیری در برابر آمریکا کرده است. البته که هدف نهائی همانگونه که تذکر داده شد بسترو زمینه سازی دفاع کردن از پروژه ی هسته ای و دسترسی به سلاح هسته ای می باشد و لا غیر.

هوشنگ � بهداد
شنبه 30 شهریور ماه سال 1387
نقد و بررسی " درسي براي پالايش روح" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 30 شهریور ماه سال � 1387
"اعتراف مبنی بر اینکه چگونه در 3 دهه ی گذشته شده، رسالت قلم در رسانه ها شکسته شده زیرا که مرتکب افراط و اتهام زدن به مخالفان و دگران اندیشان و حتی خودی بوده است"
فضا و شرایط به سمتی می رود که راهی جز اعتراف برای سران ژیم تروریستی و ضد بشری و بربرمنش و تاریک اندیش حاکم بر ایران باقی نمانده است زیرا که باید به مرور به اقدامات جنایتکارانه ی خود آشکارا اعتراف کنند. برای اینکه اکنون شگردهای عوامفریبی و دین فروشی و ابزاری کردن دین در راستای قبضه ی قدرت و انحصاری کردن آن برای افزودن وانباشت هرچه بیشترثروت نخ نما وکهنه شده است وادامه دادن این تاکتیک سریع تبدیل به تف وتاق و ریش برای بازیگرانش می شود . برای همین است که احمد توکلی رئیس کمیسیون پژوهش های مجلس در سایت � الف دست به اعتراف می زند و از سید حسین موسویان حلالیت می طلبد . آنگاه از سوی دفتر رئیس جمهور پاسدار احمدی نژاد تکذیب می شود و آن را بازی سیاسی پشت پرده خطاب می کند . سپس حکم جلب برای احمد توکلی از سوی مدعی العموم صادر می شود . دردنباله اکنون نیز سرمقاله نویس پس ازمقدمه چینی پیرامون رسالت قلم و رسانه ای وارد صحنه شده است . ناگفته نماند که ورود سرمقاله نویس به صحنه که با اعتراف دیگری همراه می باشد. بدون انگیزه وهدف نمی باشد . البته نه هدفی عام وهمه گیر وبه نفع عموم ، بلکه در راستای هدف خاص است . زیرا که هدف اصلی اشاره به اعتراف کردن احمدی توکلی پیرامون اتهامات وارده به سید حسین موسویان متهم به جاسوسی و خیانت هسته ای برای دولت فخیمه ی نگلیس است که در سایت � الف احمد توکلی با حلا لیت طلبیدن از وی بازتاب داده شد . اکنون سرمقاله نویس بدون اشاره از حکم جلب وی از سوی سعید مرتضوی دادستان تهران و بازجو وشکنجه و قاتل خانم زهر کاظمی ایرانی تبعه ی کانادا در زندان اوین که پس از اعتراف وی با ااتهام به قوای سه گانه صادر شده است با آویزان شدن به این اعتراف احمد توکلی در دفاع از حسین موسویان برآمده که از مهره های نزدیک به رفسنجانی می باشد . در حقیقت دفاع از رفسنجانی هدف نهائی می باشد . اگر نه مهم نیست که چگونه ساده 3 دهه است که نه حرمت قلم و صاحبان قلم شکسته شده است و نه اینکه سانسور و تک صدائی در جامعه حاکم شده است ، بلکه تا کنون هیچگونه توجه به چگونگی زبان ها در دهان ها بریدن و صداها در گلو خفه کردن های انجام نشده وهر گز اعتراضی هم در این مورد نشده است. بهرحال سر مقاله نویس در این مورد چنین اشاره و توضیح داده است :
"در اين ميان رويدادي از قبيل آنچه بنيانگذار پايگاه خبري و تحليلي � الف � پديد آورنده آن بود در تاريخ رسانه لااقل در كشور ما نادر است . هفته گذشته آقاي دكتر احمد توكلي با انتشار مطلبي با صراحت اعلام كرد 13 مورد از مطالبي كه پايگاه خبري تحليلي � الف � به آقاي سيدحسين موسويان در موضوع پرونده هسته اي وي نسبت داده نادرست بوده و به همين دليل از وي حلاليت طلبيد. انتشار اين خبر در شب ميلاد حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام و در آستانه شب هاي قدر يك رويداد رسانه اي قابل توجه بود كه مي تواند منشا يك تحول در تعامل اصحاب رسانه با مخاطبان و كساني كه موضوع كارهاي رسانه اي هستند باشد. در اين زمينه چند نكته را بايد مورد توجه قرار دهيم 1 ـ اعتراف به اشتباه توسط يك رسانه يك اقدام شجاعانه است كه بايد مورد تحسين قرار گيرد . همانطور كه يك ضرب المثل قديمي مي گويد � ديكته نانوشته غلط ندارد � اصحاب رسانه به دليل اينكه ديكته هاي زيادي مي نويسند طبيعي است كه غلط هاي زيادي هم داشته باشند. معمول اينست كه غلط ها و اشتباهات چاپي سريعا با تصحيح و پوزش تذكر داده مي شوند ولي اشتباهات محتوائي مشمول اين روش پسنديده قرار نمي گيرند. اين كار نياز به شهامت دارد و ما اصحاب رسانه با اعتراف به اينكه مصون از خطا نيستيم بايد شجاعت تصحيح اشتباهات محتوائي كار خود را در خود ايجاد نمائيم . "
سرمقاله نویس در دنباله برای اینکه از شجاعت احمد توکلی دفاع کرده باشد و هم اینکه اخطار غیر مستقیم به دفتر ریاست جمهوری و حکم جلب احمد توکلی از سعید مرتضوی دادستان مدعی العموم داده با شد و به اینان تفهیم کرده باشد که چرا به جای حمایت از این اعترافات که که شهامت بیانش را داشته است . در عوض در شرف پرونده سازی وخفه کردن صدا ها برآمده اید و اینگونه خطاب به مخاطبان ذکر شده بطور تلویحی در این مورد اشاره کرده است:

" ـ هنگامي كه يك مومن اعلام مي كند من اشتباه كرده ام و از كسي كه اين اشتباه به او مربوط مي شود حلاليت مي طلبم وظيفه اسلامي ايجاب مي كند اين اقدام را به عنوان يك كار اعتقادي و با همان نيتي كه اقدام كننده مي گويد بپذيريم و براي آن معاني و محتملات ديگري نتراشيم . زيرا اولا ما از نيات اشخاص خبر نداريم و ثانيا دستور اسلام اينست كه فعل مومن حمل بر صحت گردد و بهترين و مثبت ترين مفهوم ممكن براي آن در نظر گرفته شود. 3 ـ طبيعي است كه اعتراف يك رسانه به اشتباه درباره آنچه به فردي كه متهم است نسبت داده به معناي قضاوت قانوني درباره اتهامات او و به عبارت روشن تر تبرئه قانوني او نيست . اين دستگاه قضائي است كه در اين زمينه نظر مي دهد و تصميم ميگيرد و آنچه در عمل نافذ است فقط تصميم قضائي است . با اينحال اقدام رسانه � الف � يك انجام وظيفه اخلاقي با ارزش است كه در كار رسانه اي تاثير بسزائي خواهد داشت و به گرايش جامعه ما به روش هاي اخلاقي و پرهيز از قضاوت كردن هاي نابجا كمك شاياني خواهد كرد. در دوران حاكميت نظام مقدس جمهوري اسلامي متاسفانه عليرغم اقتضاي تقدس اين نظام ديني زياده روي هاي زباني و قلمي فراواني بروز كرده كه نمره بد اخلاقي جامعه ما را و ازجمله جامعه رسانه اي ما را بسيار منفي كرده است . تهمت ها شايعه پراكني ها دروغ ها و نسبت هاي نادرست و ناروائي كه خارج از چارچوب هاي شرعي و اخلاقي به اين و آن داده شده فضاي جامعه را منفي كرده و دافعه ها را به حداكثر و جاذبه ها را به حداقل رسانده است . جبران اين بداخلاقي ها و بازگشت به جامعه اخلاقي مورد نظر نظام مقدس جمهوري اسلامي كاري است كه بايد براي تحقق آن تلاش كرد. "

در خاتمه اینکه سر مقاله نویس ضمن اینکه در رسای قلم و رسالت آن وقسم در قرآن به آن اشاره کرده است تا که در دنباله توانست از احمد توکلی و حسین موسویان دفاع کند تا اینکه حتی با ابراز تأسف افزوده است که در 3 دهه ی گذشته مطبوعات و رسانه ها و قلم بر دستان دست به افراط گری زده و اشتباهات زیادی مرتکب شده اند. زیرا که اتهامات زیادی به دیگران وارد کرده اند . حال بماند که سرمقاله نویس توضیح نداده است که تکلیف آنانکه که با اینگونه اتهامات قلمی یا در حقیقت پرونده و سناریو سازی کردن برای شان شده و تروز شخصیتی ویا فیزیکی شدند، چه می شود ؟ یعنی اینکه چرا اینان کار و شغل خویشان را از دست داده یا اینکه با اینگونه اتهامات ناوارد بازداشت و بازجوئی و شکنجه و حتی اعدام شده اند در این زمینه چرا جواب داده نشده است و گفته نشده که چه کسانی مسئولیت اینگونه جنایاتی که مرتکب شده و بر عهده داشته یا دارند کیستند و چگونه می بایست با ادعای حیثیت از متهمان و یا خانواده های بازماندگان قربانیان جبران گردد؟ البته اینگونه جنایات سیستماتیک 30 ساله با دو سند مهم جنایت علیه ی بشریت که سران رژیم تروریستی مرتب شده اند به دیگر گره و پیوند خورده اند. یعنی یکی سند جنگ ضد ملی و ض دمیهنی 8 ساله ی میان ایران و عراق است که پس از آزاد سازی خرمشهر در سال دوم جنگ بود که صدام حسین پیشنهاد صلح و آتش بس با پرداخت مبلغ 100 میلیارد دلار غرامات وخسارات جنگی را داد. ولی خمینی و پاسداران وسایر سران رژیم جنایکار حاکم نپذیرفتند و جنگ را تا سال دیگر ادامه دادند تا اینکه از موضع ضعف و ذلت و خواری و حقارت با سرکشی جام زهر مجبور به پذیرش قرار داد صلح و آتش بس شدند. بنابراین به وضوح پس از پیشنهاد صلح و آتش بس صدام حسین رئیس جمهور وقت عراق ، مسئول و مقصر کشته ها و مجروحین خسارات وارده با آواره ها و بی خانمان شدن افراد هردو کشور ایران و عراق در طول 7 سال اضافی جنگ سران رژیم تروریستی آخوندی می باشند. لذا این جنایت جنگی که هدف تثبیت رژیم و حاکمانش بوده است یک سند جنایایت علیه ی بشریت می باشد . سند مورد بعدی قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال 67 است که اینهم یک سند جنایت علیه ی بشریت است . زیراکه اکنونپس از 20 سال سازمان عفو بین الملل نیز بر این واقعیت مهر تأئید زده و گفته که این جنایت یک سند زنده ی جنایت علیه ی بشریت است . بنابراین روزی این دو سند مهم و محکم و محرز جنایت علیه ی بشریت و آن جنایاتی که اشاره شد که چگونه از طریق قلم بردستان رسانه ها که اعتراف شده با زدن اتهمات وارده سند و پرونده سناریو سازی و اتهام زدن قلمی برای متهمان و قربانیان ساخته شده است که پس از 30 سال اکنون به این واقعیت نیز اعتراف شده است . می بایست این پرونده های جنایت در دادگاه صالحه بین المللی گشوده و پیگیری شود تا عاملان و مقصران و جنایتکاران محاکم شوند وپاسخگوی جنایات خود باشند و مجازات شوند .
هوشنگ - بهداد
شنبه 30 شهریور ماه سال � 1387
نقد و بررسی " عقلانيت ، بستر كارساز(يادداشت روز)" روز نامه ی کیهان پنجشنبه 28 شهریور ماه سال 1387
"جنایات مستمر شبانه روزی 3 دهه ی گذشته عقلانیت اسلامی حاکمان دین فروش دفاع از ارزش انسانی و اهداف و آرمان انقلاب است که مدعی اند این عقلانیت ضد عقلانیت � لیبرالی � سرمایه داری می باشد."
آخوندهای مفتخور و انگل و غیر مولد 30 سال حاکم شده بر ایران که از طریق ابزاری کردن دین برای عوامفریبی و حفظ قدرت و کسب هرچه بیشتر ثروت هر روز تلاش می کنند که با روش های سفسطه گری حوزوی و شیاد گری و کلاه شرعی مذهبی ساختن که فقط در تخصص خودشان می باشند مردم ایران را بیشتر سرکوب و سرکیسه و تحمیق کنند. بنابراین برای پیشبرد اهداف پلید وضد انسانی خود روزانه دستآویزی می یابند و با آن علیه ی مطالبات مردم مانور می دهند . برای اینکه در رژیم تروریستی آخوندی یک مترسک آلوده به نام ولی فقیه وجود دارد که هرزمان برای ترساندن مردم یا رهنمود دادن به باندهای مافیائی درگیر قدرت نیاز می باشد . برنامه ریزان پشت پرده این مترسک را وادار به حضور در صحنه برا ی اجرای نمایش می کنند تا که وظیفه و مأموریت خود را انجام دهد . آنگاه دستگاه تبلیغات رسانه ای و مطبوعاتی بسیج وکوک می شوند تا با آویزان شدن به گفته های این مترسک لوطی جماران روضه خوانی های مبسوط کنند و گریز به صحرای کربلا بزنند و برای این و آن خط و نشان بکشند . البته آنچه در اینگونه مداحی گری و روضه خوانی کردن ها محلی از اعراب ندارد ونمی بایست به آن پرداخته شود همانا مردم ایران و مطالبات اینان می باشد. زیرا همانگونه که گفته شد دین برای آخوند های حاکم انگل و مفتخور و شرکای شان حفظ قدرت و انباشت ثروت ابزار تبلیغاتی می باشد و مردم برای این قیم مآبان ا، زمانی ارزش دارند و به حساب می آیند که خودشان در خطر باشند که محتاج به حضور مردم در صحنه به عنوان سیاهی لشکر دارند .که یا برای مشروعیت تراشی رژیم نا مشروع حضور مردم در صحنه ضروری است . یا اینکه می بایست به رخ دشمنان کشیده شود که بلی رژیم تروریستی آخوندی مردمی می باشد و مردم از نظام حمایت می کنند و در شرایط خطری و جنگ همه کفن پوشان پیشمرگه ی آماده در دفاع کردن از جنایتکاان و عوامفریبان و دین فروشان جنگ افروز می باشند . به خصوص اینکه همه ی مردم از پروژه ی هسته ای که هیچگونه اطلاعی از محتوا و اهداف آن ندارند آمادگی کامل دفاع کردن از این پروژه حتی در صورتجنگ دارند . زیرا که حاکمان غارتگر و ضد مردم ونامشروع برای تضمین بقای حکومت ننگین خودشان نیاز به بمب اتم دارد.
بنابراین اکنون که شرایط رژیم بحرانی و خطری شده که نیاز به مطرح شدن اندیشه ی خمینی و حفظ آرمان ها و اهداف انقلاب است که جزو اصلی ترین هدف خوانده شده است . البته معنی و مفهوم آن چیزی بیش از آنچه توضیح داده شد نمی باشد که رله شده ی توصیه مترسک لوطی جماران است که چند روز پیش خطاب به مسئولان و کار گزاران از عقلابیت و صبر پیشگی و عدم خستگی گوشزد کرد که اکنون از سوی یک طلبه پاسدار یادداشت روز نویس شده تأکید شده آنچه بسیار خطر ناک است انحراف ازا ین دالان و مسیری می باشد که لوطی جماران ترسیم کرده است . زیرا که بقول پاسدار مجیز گوی قلم بر دست به آرما ن های انقلاب و نظام ختم می شود . البته امثال اینگونه قلم بر دستان تملق و مجیز و وارونه گوی مأمور و معذور به جز کپی کردن تصویر مار و مار نشان دادن لوطی جماران وظیفه ی دیگری ندارند تا که توضیح دهند . انقلاب یعنی چه؟ آرمان ها و اهداف انقلاب چه بود و مردم چه می گفتند وچه می خواستند واکنون چه شامل حال یا نصیب شان شده است؟ آیا عقلانیتی که برروی آن تأکید شده بر گردان همان مصلحت نظام نمی باشد؟
مسخره تراینکه جارچی و مبلغ نظام قرون وسطائی مادون سرمایه داری � عصر شتر چرانی نمی گوید اسامی که عباس پالیزدار در دانشگاه همدان نام اینانگلان و خونخوران و غارتگران و مافیای مفسدان اقتصادی و دزدان بیت المال و منابع و ذخایر طبیعی و ملی را افشا کرد اینان کیستند وچه کردند و از کدام عقلانیت اسلامی مورد ادعا برخوردار می باشند؟ در عوض چرا اکنون قلم بر دست عوافریب تحریف گر و وارنه گوی این وضعیت را پیوند عثقلانیتی زده که ادعا کرده صبغه ی با آهداف و انقلابی دارد ؟ در صورتی که 14 میلیون فقیر طبق بیلان بانک مرکزی در جامعه وجود دارد و رشد لجام گسیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کا لاها و فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی در جامعه نیز بیداد می کند . ولی با کمال وقاحت آخوندی اینگونه مقایسه کرده است " امروز در دنياي غرب چيزي به نام عقلانيت ليبرال- سرمايه داري جولان مي دهد و مديريت امور و اداره كلان بسياري از جوامع غربي مبتني بر آن است." به اینگونه ادعاها گفته می شود سیاست توبره و آخور خوری کردن که آخوندهای حوزوی حاکم با شرکای پاسدار و بازاریان خبره معتاد آن می باشند.
عجیب تر وکمدی تر اینکه در شرایطی که نام بردن از قانون از کجا آوره ای و عدالت و آزادی جرم می باشد . اما طبق سند جنایت عملکرد دستگاه قضایه در 3 دهه ی گذشته حتی یک دانه درشت حکومتی و آخوند و آقازاده ای اینان در میان انبوه و بیشماران قربانیان اعدام و بر دار کشیده شدگان و قطع اندام دیده نمی شود. در صورتیکه اینان جزو همان 20% اقلیت جامعه می باشند که صاحب 80% در آمد ناخالص سرانه ملی سالیانه در کشور می باشند . همینطور به خاطر حفظ قدرت صاحبان ثروت تعداد 29 متهم قرانی در یک روز در زندان اوین بطور جمعی بر دار کشیده می شوند تا که سعید مرتضوی دادستان تهران که بازجو وشکنجه گر و قاتل انم زهرا کاظمی می باشد که عکاس و خبرنگار ایرانی بعه ی کانادا بود مدعی شد که اینگونه قتل دار زدن جمعی عین حقوق بشر می باشد . اما قلم بر دست وارونه گو با پاک کردن مسئله با آدرس غلط دادن با مقایسه کردن جامعه ای که آخوندها در 3 دهه ی گذشته ساخته با جامعه لیبرال غربی اینگونه مدعی شده است:
" اينجاست كه مفاهيم ارزشي همچون هدايت فرد و جامعه، اهداف و آرمان هاي متعالي، كماليات و فضايل و... رنگ مي بازد، چون براساس عقلانيت ليبرال- سرمايه داري هدف و مقصد نهايي چيزي جز سود بيشتر، لذت افزون تر آنهم با هزينه كمتر و سرعت بيشتر نيست و اباحي گري در حوزه ارزش ها و باورهاي دين مدارانه جزو ماهيت لاينفك اين مشي به اصطلاح عقلاني است. "
در خاتمه اینکه اکنون پرسش است که کدام آخوند یا مسئول حکومتی یافت می شود که سفت و سخت به دنیا ومقام نچسبیده باشد و تلاش مذبوحانه برای افزیش و تثبیت قدرت خود نمی کند و در راستای آن سخت برای بهره وری از مزایا ی ثروت و غارتگری بیشتر برای خود و خانواده و اطرافیان و آشنایان کوشش نمی کند؟ صد البته شرایط اقتصادی کشور و وضعیت نابسامان مردم که 80% جمعیت کشور بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند جای خود دارد و دیگر نیاز به توضیح بیشتر نمی باشد که چه آسان این شرایط ملموس و عینی زیرآب ادعای کمدی و پوشالی قلم بر دست یادداشت روز نویس طلبکار را می زند. البته این وارونه گوی و تحریف گر طلبه پاسدار برای اینکه مهر تأئید بر چرندیات و مزخرفات خود بزند . بدون آنکه بگوید زندان اوین کجاست؟ در 3 دهه ی گذشته در این قتلگاه چه گذشته است؟ یا اینکه بگوید در تابستان 67 در زندان های سر ا سر کشور چه گذشت؟ در صورتیکه این جنایت یک سند محرز جنایت علیه بشریت است که باید سئوال کرد مربوط به کدام بخش از عقلانیت اسلامی جنایتکاران حاکم می باشد ؟ یا اینکه توضیح دهد که جنایات ضد انسانی که در مسجدی در بغداد اجرا می شد که افراد ربوده و شکنجه و مثله ودر مسجد مدفون می شدند مر تبط به کدام بخش از عقلانیت اسلامی باشد؟ ولی اشاره با زندان ابو غریب و گوانتانامو، کرده است تا که توانسته باشد از عقلانیت مورد نظر مترسک لوطی جماران دفاع کرده باشد که عقلانیت این یکی بهتر از عقلانیت � لیبرال � سرمایه داری می باشد.
هوشنگ - بهداد پنجشنبه 28 شهریور ماه سال 1387