پاسدار شریعتمداری نباید دولت را به رقیب خائن به اسلام و ملت و خمینی داد

بازی کردن با شگرد محرومان آنهم در شرایطی که جامعه سخت دوقطبی شده است و شکاف طبقاتی هم هرروز دارد بس عمیق تر می شود که کاهش و کم کردن این دره ی عمیق جز سرنگونی حاکمان و برپائی یک حکومت دمکراتیک و لائیک مبتنی بر اساس آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی امکان پذیر نمی باشد .

ولی اکنون این دیگر خیلی مسخره است که بازهم دفاع تا کتتیکی و ادعای تبلیغاتی � انتخاباتی از مستضعفان و محرو مان شده است که درست آن روی سکه ی شیادی و نخ نما شده ی فرصت طلبی و سوء استفده کردن از نام ملت و پرده ی دین است که در حقیقت ادامه ی سیاست عوامفریبی و دین فروشی می باشد که 30 سال است تبدیل به اهرم چماق و سرکوب و بهر کشی و خفه سازی صدای معترضین و دگر اندیشان شده است که ادامه ی جنگ قدرت و ثروت میان باندهای مافیائی حاکم با رقبای مغلوب خود می باشد .

بنا براین مشخص نیست که سرباز جو حسین شریعتمداری با چه وقاحت و دریدگی و پرروئی با ز در سمنان بر سر منبر رفته و سنگ محرومان و مستضعفان را بر سینه زده است . در صورتیکه اینان جمعیت 80% کشور را تشکیل می دهند. به خصوص اینکه روز نامه ی سرمایه ی امروز به نقل از آمار وزارت رفاه نقل قول کرده است که رقم خط فقر مبلغ 800 هزار تومان می باشد . یعنی بیش از 3 برابر رقمی که از سوی دولت در سال گذشته تعیین وترسیم شد. بدتر اینکه سربازجو حسین شریعتمداری بطور شفاف اعتراف کرده است که چون جنگ قدرت و ثروت با تمام شدت و قدرت میان باندهای متخاصم ادامه دارد. بدون آنکه توضیح دهد که در این چند سال گذشته که دار و دسته ی وابسته به لوطی جماران و سپاه پاسداران و سایر شرکا دزد بازار بر سر قدرت بوده اند . با وجود اینکه پول هنگفت نفت وارد خزانه ی دولت شد. مگر جز اینکه وضعیت اقتصادی و رفاهی مردم خیلی بد تر از گذشته شده و ضریب سرکوب و خفقان هم و اعدام ودار زدن ها در جامعه افزایش یافته است و دانشگاه ها نیز در شرف را گورستانی شدن می باشند .چه گشایشی دیگر به نفع مردم به خصوص محرومان در جامعه ایجاد شده است که اکنون این سر بازجو زیر سنگر چتر دفاع تاکتیکی از محرومان و مستضعفان نسخه صادر و اعلام کرده است که سپردن مسئولیت های رژیم تروریستی آخوندی نظام به کسانی که فرهنگ شهادت یا جنگ افروزی و سیاست صدور ترور و بنیاد گرائی و آشوب گرائی در کشور های همجوار و منطقه را خشونت آفرین! می نامیدند، و محرومان و مستضعفان را به سخره می گرفته که اینان آنگونه حقیر و محتاج شده که برای دریافت مرگ موش هم در صف می ایستند و معتقد بودند نظرات خمینی شیاد بایستی به موزه تاریخ سپرده شود . زیرا که وی یک عوامفریب دین فروش و شیادی بود که اندیشه و نظام بنیانگذاری وی 30 سال است ایران با سرعت تمام مسیر واپسگرائی را طی کرده است اما سربازجو حسین شریعتمداری رقبای منتقد را خائن به اسلام و مردم و خون شهیدان معرفی کرده است.

در صورتیکه خیانت به ملت و کشور را بطور مشتزک انجام داد اند وهیچگونه خط کشی و اختلافی میان باند ها و جناح های حاکم و مغلوب نممی باشد . زیرا که هر دو مطیع ولی فقیه بوده اند که همکاره رژیم تروریستی آخوندی می باشد که دین را تبدیل به ابزار سرکوب و استبداد و غارتگری و جنگ افروزی و عوامفریبی و حذف دگر اندیشان و آزادیخواهان کرده است .

بد تر اینکه دین توجیه گر جنایت سال جنگ ضد ملی و ضد مذهبی ایران و عراق شده است . زیرا که این جنگ خانمانسوز وویرانگر نعمت لهی نامیده شد و اکنون نیز در پنا ه همین سیاست جنگ افروزانه می باشد که برای گورستانی کردن فضای دانشگاه ها از استخوان های پوسیده ی جنگ ضد ملی ضد مذهبی استفاده می شود تا که کودتاگران خاموش و خزنده ی قدرت طلب بتوانند مانع فریاد مرگ بر دیکتاتور گفتن دانشجویان آزادیخواه در محیط دانشگاه ها شوند.

در خاتمه اینکه سر بازجو حسین شریعتمداری پس از روضه ی جنگ افروزی خواندن و از جنگ دفاع کردن این عامل و همکار کودتاگران خاموش و خزنده از طرح غیر ممکن کودتای دشمن گفت و راه باقیمانده برایش تهاجم به مذهب ارتجاعی و دروغین حاکمان را مطرح کرد و مثل همیشه از همسو وهم گامان آمریکا و اسرائیل در داخل کشور گفت و تأکید کرد که می بایست از اینان فاصله گرفت . یعنی مؤخره ی گفتارش را با مقدمه اش مخلوط کرد که ابتدا تأکید کرد وگفت نمی بایست به خائنینی که خمینی شیاد را به موزه سپرده اند و باوری به جانشین وی و اسلام ایزاری و وسیله ی قدرت و ثروت و سرکوبگری شده ندارند اجازه داد تا که بقدرت بازگردند. مشروط بر اینکه در این سخنرانی نام ونشانی نه از مردم ومطالبات و نیاز شان در میان گفته نشد ، بلکه همانگونه که اشاره شد به و ضعیت نا بسامان اقتصادی و تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه هم نکرده است . زیرا که گفته شد هدف جنگ قدرت و انباشت ثروت و تلاش همه جانبه برای حفظ و انحصاری کردن است که می بایست از طریق توطئه و تخریب شخصیتی و تهدید حتی فیزیکی رقیب از صحنه خذف گردد.
هوشنگ � بهداد
شنبه 10 اسفند ماه سال 1387
نقد و بررسی "چشم انداز مذاکرات قاهره(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 10 اسفند ماه سال 1387
"تلاش مذبوحانه برای خنثی کردن و برهم زدن نقش تلاش میانجی گرایانه ی مصر برای ایجاد اتحاد میان حماس و ساف"

به دلیل افشا شدن ماهیت دروغین و شیادانه ی دین فروشان و عوامفریبان و جنگ افروزان و غارتگران حاکم رژیم تروریستی آخوندی که این روزها شاهدیم که چگونه خط ادامه دار شکست موجب افشا شدگی اهداف شوم و پلید رژیم تروریستی آخوندی شده است. البته که حاصل پیگیری سیاست صدور تروریسم و بنیاد گری و سیاست مداخله گری در کشور های همجوار و منطقه است. اکنون چون نتیجه ی افشای اینگونه سیاست موجب ضربه پذیری بیشتررژیم تروریستی آخوندی در عراق و فلسطین شده است . برای اینکه در ادامه ی خط زنجیره ای شکست های پی در پی در چند ماه اخیر که پس از تصویب توافقنامه امنیتی دولت عراق با آمریکا سبب زمینه ی شکست های بیشر دیگری در منطقه شد که شروع شده است.

زیرا که برای جبران این شکست تصویب توافقنامه ی امنیتی در عراق، بحران جنگ افروزی 22 روزه در نوار غزه در دستور کار قرار گرفت و همزمان سپاه پاسداران وارد صحنه در داخل کشور شد تا به موازات حضور در برپائی جنگ 22 روزه ی در نوار غزه و فعال کردن حزب الله لبنان و به صحنه جنگ روانی تبلیغاتی کشاندن شیخ حسن نصر لله رهبر حزب الله لبنان که در فاع از حماس وجنگ نوار غزه برای بسط دادن وتعمیم آن در منطقه بود. در داخل نیز پاسداران بسیجیان را کفن پوش کرد و اینان را وارود خیابان و فرودگاه ها و جلوی سفارتخانه های کشور های غربی و عربی کرد تا با سر دادن فریاد ای مرگ بر رهبران کشور ها به خصوص رئیس جمهور مصر و پادشاهان اردن و عربستان، همچنین کفن پوشان بسیجی جایزه ی میلیون دلاری برای کشتن حسنی مبارک رئیس جمهور مصر تعیین کنند تا که بتوان دامنه ی جنگ 22 روزه ی نوار غزه را به درون خاک مصر و اردن و لبنان و سراسر منطقه ی خاورمیانه گسترش داد. اما چون این توطئه با مقاومت و ایستادگی رهبران کشور های عربی و عدم تسلیم شدن در برابر بحران و توطئه سازی ها و تهدید های رژیم تروریستی آخوندی مواجه شد. در نهایت منجر به شکست توطئه ی جنگ افروزی دیگری برای لوطی جماران و سپاه پاسداران در نوار غزه شد که نتیجه شکست انتخابات شورای استانی در عراق را بهمراه داشت.

البته شکست بزرگتر را از خارج شدن نام مجاهدین از لیست گروه و سازمان های تروریستی از سوی کشورهای اتحادیه ی اروپا دریافت کردند . طوریکه طرح توطئه های همآهنگ در عراق و اروپا علیه ی مجاهدین نیز منجر به افتضاح شکست های دیگری شد .

سپس پروژه ی آخوند علی اکبر ناطق نوری کلان دزد افشا شده از سوی پالیزدار و مشاور لوطی جماران پیرامون بحرین کلید خورد که گفت بحرین جزو یکی از استان ای ایران بوده است. همین موضع گیری موجب تنش گسترده با بحرین و سایر کشورهای عربی حامی بحرین از جمله سوریه تنها هم پیمان رژیم تروریستی در میان کشورهای عربی شد. در نهایت منتهی به تحمیل شکست دیگری برای مدعیان رژیم ترورستی آخوندی شد . آنگونه که پاسدار گماشته احمدی نژاد مجبور شد تا که پاسدار میلیاردی محد صادق محصولی را سراسیمه به منامه پایخت بحرین اعزام کند و با شکر سرخ خوری و دلجوئی کردن دعوت از پادشاه بحرین به ایران کند که بالاخره با کشاندن وزیر امور خارجه ی بحرین به ایران پاسدار گماشته احمدی نژاد اعتراف کرده است که رژیم تروریستی آخوندی دوست بحرین و کشورهای عربی می باشد.

اما شکست جدید ، ناشی ازنشست سران حماس و ساف در قاهره و اعلام تلاش برای وحدت ملی می باشد که بمنزله ی تیر خلاص برای توطه گران لوطی جماران و سپاه پاسداران در نوار غزه می باشد . برای همین پاسدار یادداشت روز نویس غیر ایرانی وارد صحنه شده است و آنگونه که رئیس پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری ترسیم کرده وی قلمفرسائی کرده است و با گریز به صحرای کربلا زدن وآسمان و ریسمان بافی و از تاریخچه برپائی انتخابات و پیروزی حماس گفته است. ولی به نقش توطئه و دخالت گری درون جنبش آزادیبخش ملی فلسطین و کمک مالی و تبلیغاتی برای پیروزی حماس اشاره نکرده است . همانگونه که به تحریک کردن حماس و بستر سازی برپائی جنگ داخلی و جدا کردن نوار غزه هم سخنی نگفته است تا اینکه توانسته باشد آنگونه که خود می خواهد به جنگ 22 روزه نوار غزه و قدرت برتر حماس پس از آن اشاره کند. زیرا که هدف ایجاد توطئه ی نخ نما شده ی نفاق و تفرقه میان حماس و فتح به جای اتحادمی باشد.

در خاتمه اینکه مشخص است که برای تئوری پردازان سیاست صدور تروریسم و بنیاد گرائی به برون مرز و همینطور برای برنامه ریزان مدافع سیاست دخالت گری در امور داخلی کشور های همجوار و منطقه نه تحمل روند شکست های اخیر در منطقه تحمل پذیرنمی باشد و نه اینکه جبران کردن شرایط از دست رفته ی امکان پذیر می باشد . برای همین می بایست تلاش مذبوحانه شود تا شرایط بدتر ازاین نشود . یعنی اینکه از یک سو برروی سیاست 30 ساله ی ایجاد اختلاف میان ساف و حماس و شقه شقه کردن بیشتر سازمان آزادیبخش ملی فلسطین می بایست تأکید وسرمایه گذاری کرد تا که پیآمد آن بتوان آلت دست های وابسته به لوطی جماران و سپاه پاسداران دست وپا کرد تا که در سر فصل های مشخص از اینان برای باج گیری وجنگ افروزی در منطقه استفاده نمود . همچنین به موازات این سیاست ادامه ی تهدید و توطئه گری علیه ی رهبران کشور های عربی نیز دنبال شود که تلاش برای روند مذاکرات صلح در خاورمیانه و اتحاد مردم فلسطین برای تشکیل کشور مستقل فلسطین می کنند . بهر صورت باید افزود با شکست طرح توطئه ی پیشروی و گسترش جنگ نوار غزه و رو شدن نقش لوطی جماران و سپاه پاسداران و با تلاشی که قاهره برای اتحاد حماس با ساف کرده که مورد حمایت کشورهای عربی و غربی مواجه شده است . بعید است با وضعیت بحرانی و خطری و انزوائی که رژیم تروریستی آخوندی در آن قرار گرفته است و در شرایطی که خط زنجیره ای شکست های اخبرش که در منطقه نصیبش شده و همچنان ادامه دارد همچون گذشته بدون پرداخت هزینه ی سنگین بتواند اهداف شوم و پلید خودش را در منطقه ی خاور میانه ادامه دهد.
هوشنگ � بهداد
شنبه 10 اسفند ماه سال 1387
نقد و بررسی " موفقيت بزرگ علمي و سياسي" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 10 اسفند ماه سال 1387
"نیروگاه اتمی بوشهر زیر بنا و مکمل پروژه ی هسته ای برای دسترسی به سلاح هسته شده است که جایگزین ادعای پیشرفت صنعتی و سیاسی منهای اقتصادی هم نامیده شده است"

مگر جز این است که در میان کشورهای متمدن ودمکراتیک پیشرفته موفقیت بزرگ علمی و سیاسی همراه با توسعه ی اقتصادی به نفع کشور و ملت می باشد. در صورتیکه در رژیم تروریستی آخوندی این ادعا درست معکوس می باشد. زیرا که نیروگاه انرژی اتمی بوشهر قریب 40 سال پیش قرار دادش منعقد شد. یعنی از سال 1970 میلادی تا حال است که هزینه ی بسیار کلان را به خود جلب وجذب کرده است و چندین سال می باشد که وعده ی افتتاح بهره برداری آن داده شده که پیوسته درست در تاریخ تعیین شده افتتاح به تعویق افتاده است . زیرا که روس ها هی دبه در آورده و گربه رقصانی کرده و دست به باج خواهی کلان زده اند . اکنون ادعای موفقیت بزرگ علمی و سیاسی شده است که گذشته از اینکه تکرار ادعاهای گذشته می باشد که اکنون پس از سفر پاسدار نجار وزیر دفاع به روسیه و دادن وعده های کلان دوباره زمینه ی تبلیغاتی اش دوبارهامکان پذیر شده است تا که نوعی صورت به ضرب سیلی سرخ کردن برای ملای سرمقاله نویس هم باشد. زیرا که این ملای سرمقاله نویس در ابتدای سر مقاله ی خود با فراموش کردن وضعیت اقتصادی کشور و شرایط زندگی طاقت فرسای مردم اینگونه ادعا کرده است:

"پيش راه اندازي نيروگاه اتمي بوشهر كه گام اول براي آغاز به كار اين نيروگاه است بيش از آن كه يك موفقيت صنعتي و علمي براي كشورمان باشد يك موفقيت سياسي است . "
در ادامه ملای سرمقاله نویس در ادامه ی روضه خوانی خود بدون آنکه توضیح دهد کجا وچگونه ملت نقش در انتخاب و ساخت و راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر دارد که در نظام پیشین این نقش را نداشته است تاریخچه این ادعای موفقیت بزرگ علمی و سیاسی را چنین تشریح داده است:

"نيروگاه اتمي بوشهر تاريخچه اي طولاني دارد كه نشان دهنده قهر و غضب قدرت هاي غربي اعم از اروپائي و آمريكائي نسبت به انقلاب اسلامي ملت ايران است . قبل از انقلاب قرارداد ساخت اين نيروگاه البته بدون دخالت ايران و با هدف وابسته كردن ملت ايران به غرب امضا شده بود. ولي با پيروزي انقلاب اسلامي و رهاشدن مردم و كشور از يوغ وابستگي قدرت هاي غربي از انجام تعهدات خود سرباز زدند و با تحميل انواع تحريم ها و سپس جنگ و توطئه هاي مختلف تلاش كردند مانع پيشرفت ملت ايران شوند. مسئولان ايراني از همان زمان براي ساخت نيروگاه اتمي بوشهر تلاش هاي زيادي را آغاز كردند و حتي در دوران جنگ تحميلي نيز به اين تلاش ها ادامه دادند و در برابر همه توطئه ها و تحريم ها مقاومت كردند تا سرانجام توانستند اين نيروگاه را به مرحله كنوني كه مرحله آزمايش براي آغاز به كار واقعي است برسانند. درست به همين دليل است كه معتقديم اين يك موفقيت سياسي بزرگ در كنار موفقيت علمي و صنعتي است كه اكنون نصيب نظام جمهوري اسلامي و ملت ايران شده است . "
ملای سرمقاله نویس با شیادی حوزوی و با پاک کردن صورت مسئله و اشاره نکردن این موضوع که این نیروگاه اتمی بوشهر تا هر زمانی که فعال باشد نیاز به وارد کردن سوخت اتمی از روسیه دارد که هرگز نمی تواند مستقل باشد . زیرا هر زمان که روس ها اراده کنند که از ارسال سوخت رسانی اتمی خود داری کنند این نیروگاه هم فعال نخواهد بود .
مهمتر اینکه چون رژیم تروریستی آخوندی در موضع ضعف قرار دارد که چاره ای جز باج دان به روس ها ندارد . بنابراین ملای سر مقاله نویس هیچگونه اشاره ای به تاریخچه برخورد و پیمان شکنی و باج گیری روس ها نکرده و فقط به فراز و نشیب میان دو کشور بسنده کرده است . آنگاه به نکات پیرامون نیروگاه اتمی بوشهر و نقش روس ها و ادعای کمدی پیشرفت علمی و سیاسی اینگونه با فرمول بندی کرد اشاره کرده است :

"درباره اين موفقيت بزرگ چند نكته قابل توجه است . اول آنكه همكاري روسيه براي ساخت نيروگاه اتمي بوشهر ضمن اينكه به معناي انجام كامل اين طرح به دست خارجي ها نيست و متخصصان داخلي سهم عمده اي در آن دارند به خودي خود يك موفقيت سياسي نيز هست . زيرا آمريكا و ساير قدرت هاي غربي تلاش زيادي كردند كه مانع مشاركت روسيه در اين طرح شوند ولي سياست موفق نظام جمهوري اسلامي در طول سالهاي متمادي اين توطئه را خنثي كرد و روس ها تا پايان به مشاركت خود ادامه دادند و به تعهدات خود ـ هرچند با نشيب و فرازهائي ـ عمل كردند. اين موفقيت سياسي را نبايد دست كم گرفت و بايد به اين واقعيت توجه داشت كه اين سيلي محكمي بر دهان قدرت هاي غربي است كه براي جلوگيري از مشاركت روسيه در اين طرح اقدامات زيادي كردند و سرمايه گذاري هاي زيادي نيز بعمل آوردند اما نتيجه اي نگرفتند. دوم آنكه اين موفقيت مقدمه ايست براي ساخت نيروگاههاي اتمي ديگر اما بدون مشاركت خارجي و به دست متخصصان داخلي كه اكنون از تجربه و دانش فني كافي برخوردارند. طبيعي بود كه ما تا پايان ساخت نيروگاه اتمي بوشهر به مشاركت خارجي نيازمند باشيم زيرا اين طرحي بود كه سابقه و تجربه اي از آن در اختيار ما نبود و براي كسب اطلاعات لازم به همكاري و مشاركت يك كشور صاحب تجربه و دانش فني نيازمند بوديم . جالب اينست كه بر خلاف برنامه اي كه در دوران قبل از انقلاب مورد نظر بود اينبار هدف اين بود كه ضمن استفاده از همكاري طرف خارجي براي ساخت نيروگاه اتمي ما نيز با دانش فني آن آشنا شويم و خوشبختانه به اين هدف رسيديم و از اين پس مي توانيم باتجربه اي كه دانشمندان ايراني اندوخته اند مستقلا اقدام به ساختن نيروگاه هاي اتمي نمائيم و اين امتياز بزرگي است كه نصيب ملت ايران شده است . سوم آنكه همين موفقيت موجب شده است دولت هاي غربي در سرسختي هاي خود عليه فعاليت هاي اتمي ايران وادار به تجديدنظر شوند و اين واقعيت را به زبان بياورند. خاوير سولانا مسئول سياست خارجي اروپا همزمان با اعلام خبر مربوط به راه اندازي مقدماتي نيروگاه اتمي بوشهر در سخنراني خود در پارلمان اروپا گفت اتحاديه اروپا آماده است رابطه اي كاملا متفاوت با ايران برقرار كند. وي در توضيح اين سخن خود افزود براي دستيابي به اين سياست ما نياز به اعتماد داريم و اعتماد ميان دو طرف بايد احيا شود. معني اين سخن سولانا اينست كه اتحاديه اروپا بايد از اين پس تلاش كند جمهوري اسلامي ايران را متقاعد نمايد كه دولت هاي اروپائي قابل اعتماد هستند. نكته مهم اينست كه تاكنون اروپائي ها مدعي بودند ايران بايد ثابت كند كه قابل اعتماد است ولي اكنون نوبت اروپاست كه طوري رفتار نمايد كه بتواند به ايران ثابت كند قابل اعتماد است . اين نيز يك موفقيت سياسي بزرگ است كه البته نتيجه مقاومت انقلابي ملت و مسئولان ايراني در همه زمينه ها ازجمله در موضوع فعاليت هاي هسته اي و ايستادگي در برابر توطئه هاي آمريكاست . و نكته آخر اينكه ملت ايراني اين موفقيت هاي بزرگ علمي و صنعتي و سياسي را در درجه اول مرهون بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي حضرت امام خميني است كه فرمودما مي توانيم � و روح اعتماد به نفس را در مردم اين كشور زنده كرد و راه را براي رسيدن به موفقيت هاي بزرگ هموار نمود. بعد از امام نيز اين سياست موفق توسط خلف صالح ايشان حضرت آيت الله خامنه اي ادامه يافت . تدابير سرنوشت ساز رهبري در دوران 20 ساله بعد از امام توانست انقلاب و نظام را در نشيب وفرازها به پيش ببرد و به ويژه در موضوع فعاليت هاي هسته اي كه با بيشترين توطئه هاي آمريكا و ساير قدرت هاي شيطاني مواجه بود توانست بن بست ها را بگشايد و افق هاي روشني را در برابر چشم ملت ايران قرار دهد. نقش همه دولت ها از دوران جنگ تاكنون نيز در اين موفقيت ها چشمگير و فراموش ناشدني است كما اينكه دانشمندان كشورمان همراه با موج بيداري و مقاومت آحاد مردم توانست همه گره ها را بگشايد و اين موفقيت هاي بزرگ را نصيب نمايد. اين هنوز آغاز راه است اين انقلاب و اين نظام مردمي و اين مردم مقاوم با استعدادهاي فراواني كه دارند موفقيت هاي بسيار بزرگتري را نيز نصيب خود خواهند كرد. انشاالله"

در خاتمه اینکه همانگونه که تذکر داده شد ملای سرمقاله نویس با وقاحت به ارث رسیده و بر گرفته از روش و خوی و خصلت مرده خوری و طلبکاری کردن و شیوه ی دروغگوئی و عوامفریبی خمینی شیاد که حکومت آینده را به مستضعفان و پا برهنگان داد که نتیجه ی آن پس از 30 سال شرایط کنونی می باشد که رشد تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند و فضا آنگونه تحمل ناپذیر شده است که فقط در ماه گذشته 5 خود سوزی در جلوی نهاد های حکومتی اتفاق افتاد که جلوی چشمان دیگر خودشان را به آتش کشانده و جان باختند. در صورتی که در میان شان از جانبازان جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 سال ایران و عراق گرفته تا دانشجوی دوره ی ارشد کار شناسی وجود داشت . ولی اکنون ملای سرمقاله نویس ورق پاره ی حکومتی جمهوری اسلامی متعلق به لوطی جماران با نادیده گرفتن این شرایط که حتی خاتمی تهدید به ترور شده است که چرا نامزد ریاست جمهوری دوره ی دهم شده است . اما ادعای کمدی موفقیت های بزرگ علمی و صنعتی و سیاسی کرده است وآ ن را مرهون خمینی شیاد دانسته واعتراف آشکارنموده که عامل و مسبب شرایط کنونی خمینی شیاد و جانشین وی و پیروانش می باشند. بدتر اینکه برای جانشین خمینی یکشبه آیت الله وولی فقیه شده ی سید علی خاتمی لوطی جماران سهمی بیشتر از خمینی شیاد قائل شده است . برای اینکه گفته شدهکه لوطی جماران عامل اصلی دنبال کردن پروژه ی هسته ای با حمایت سپاه پاسداران بوده است که موجب تحمیل تحریم اقتصادی به مردم ایران شده است . اما بطور وارونه و شیادانه از آن به عنوان پیروزی ملت و پیشرفت صنعت و سیاست منهای اقتصاد یاد شده است که در پایان افزوده شده که تازه این آغاز راه می باشد . یعنی بزبان ساده وعده ی آماده باش جنگ نعمت دیگر در دفاع از دسترسی به سلاح هسته ای را در چشم انداز داده است.
شنبه 10 اسفند ماه سال 1387هوشنگ � بهداد
روزنامه ی جمهوری ا سلامی دو شنبه 5 اسفند ماه سال 1387
كسب قدرت با پايمال كردن اخلاق !
"انقلاب اول انفجار نور بود ، ولی بمرور تبدیل به چماق و سرکوب و خفقان وتبعیض وبی عدالتی با کسب قدرت و عدم اخلاق شده است و تحمیل فشار و فقر و ظلم و زور"

سگ دعواهای رقابت باندی و جناحی در بستر قدرت و ثروت آنگونه دور و شتاب گرفته و مهار ناپذیر شده است که در مدت چند روز گذشته این دومین مقله ی اعتراضی و جیغ و فریاد زنی تهیه و تنظیم شده ای است که علیه ی شکست اخلاق و پایمال شدن اخلاق برای کسب قدرت به رشته ی تحریر در آمده ونمایش داده شده است . آنهم از سوی سرمقاله نویس ورق پاره ی حکومتی جمهوری اسلامی که مبلغ دیدگاه و نکته نظارات رهبر لوطی جماران می باشد .

فراموش نشود اهمیت اینگونه اعترافات در شرایط کنونی، افشای عوامفریبان ودینفروشان و قدرت پرستان ثروت اندوزان حاکم از سوی خودی ها می باشد. زیرا که قلمزن مبلغ جانشین و جزو پیروان نزدیک خمینی شیاد است که می گفت به جز معنویات و اخلاق اسلامی و مسائل اخروی به چیز دیگری فکر نمی کند و مدعی بود که میزان رأی ملت است. چونکه ملت ولی نعمتش هستند و شیادانه می گفت دست کوخ نشینان را در برابر کاخ نشینان بوسه می زند. زیرا که اینان جزو مرفهین بی درد با اسلام آمریکائی می باشند. خلاصه خمینی شیاد از حگومت آینده ی مستضعفان وپا برهنگان می گفت . جالب اینکه از حواله دادن اقتصاد به خر می گفت و تأکید می کرد که مردم نه برای ارزان شدن خربزه ، بلکه برای انقلاب که انفجار نور بود و برای احیای اسلام انقلاب کرده اند که اکنون پس از 30 سال نه اینکه نه نور هاله ای شده که پاسدار احمدی نژاد چاقوکش را محاط کرده است ، بلکه شعله های سوزان زیادی نور مردم ایران را کور کرده است.
به خصوص اینکه اکنون نه مردم در صحنه ی همچون 30 سال گذشته ارزش و اعتبار ندارند ، بلکه تلاش پیگیر می شود تا که از حضور مردم در صحنه خودداری شود. زیرا که این مردم ناراضی و خشمگین که 80% شان بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند دیگر هیچگونه توهم و نه امید و نه ا عتمادی به حاکمانی ندارند که همچون گرگ های هار به جا ن هم افتاده و مشغول دریدن همدیگر می باشند. آنگونه که رعایت همه مرزهای ظاهری و تا کتیکی اخلاق را شکسته و با تخریب و اتهام وتهدید ودروغ گفتن بهمدیگر، هر مدعی تلاش می کند تا رقیب خودش را ازصحنه برون کند وخود قدرت را قبضه و انحصاری کند.

آری اکنون فضا آنچنان خطری و بحرانش شده است که در آستانه رحلت پیامبر اسلام ملای سرمقاله نویس ضمن ترسیم کردن شرایط و وضعیت جنگ قدرت رقبا، این چنین به مخاطبان قدرت پرست و ثروت طلب پیام داده است:

"قدرت فقط درصورتي ارزش دارد كه با پيمودن مجاري مشروع به دست بيايد و قدرتي كه با توسل به شيوه هاي نامشروع و ضد اخلاقي كسب شود بي ارزش فسادآور و ناپايدار است . اين شيوه همانست كه در عرف سياسي به شيوه � ماكياولي � معروف است و براساس نظريه فاسد و منحط � هدف وسيله را توجيه مي كند � پايه ريزي شده و با معارف اسلامي كاملا بيگانه است .
نكته مهمي كه در اين ميان قابل توجه و دقت است تشخيص مصاديق است . به احتمال زياد بعضي از كساني كه به شيوه هاي تخريب و حذف و برچسب زدن متوسل مي شوند در تشخيص ميان دوست و دشمن دچار اشتباه مي شوند. اين افراد مجرد اختلاف سليقه يا حتي اختلاف نظر در مسائل مختلف را پايه و اساس دشمني با دين و انقلاب و نظام مي پندارند و چه بسا خودشان را جاي دين و انقلاب و نظام قرار مي دهند و چنين تصور مي كنند كه هركس آنها را قبول نداشته باشد اسلام و نظام جمهوري اسلامي را قبول ندارد! "
بالاخره اینکه ملای سرمقاله نویس برای چاشنی و تقویت پیام خود به مخاطبان ،از آخوند انگلیسی مهدوی کنی یاد کرده که اخیراً اخطار کرده و گفته است به جای شعار دان دروغ گفتن بهتر است که به فکر مردم گرسنه بود و کاری برای شان کرد . زیرا که قرار نیست اینان همیشه هم سکوت وهم از نظام حمایت کنند .

در خاتمه اینکه گفته می شود خشت اول چون بنهاد ،معمار کج؛ تا ثریا می رود دیوار کج . بنابراین شرا یط کنونی محصول 30 سال دجال و رمال وشیاد گری کردن و سوء استفاده ی ابزار کردن از دین با دین فروشی و عوامفریبی کردن است که در راستای جنگ قدرت جناحی و باندی و انباشت هر چه بیشتر ثروت بوده است و اکنون چون رقابت و تضادها به نقطه بسیار حساس و خطری رسیده است جنگ وگریز وتهدید و تعقیب و تخریب پشت پرده علنی شده است زیرا که هم مردم آگاه و روشن شده اند و دیگر نه ترفند و شگرد ونیرنگ و گول زدن ها ی تکراری نه کار برد ندارند ، بلکه به سوی طراح شان کمانه و سوق داده می شوند . چونکه پیرامون جنگ وجدال جناحی و باندی دیگر نکته ی ابهامی برای مردم باقی نمانده است که هنوز ندانند ادا و اطواردین فروشی ودین مداری و دین سالاری کردن ابزار و وسیله ی پوششی و استتاری برای اهداف خبیث و پلید قدرت طلبی و ثروت پرستی حا کمان در نهان می باشد . به خصوص اینکه در ست است که در بستر رقابت باند های مافیائی در گیر قدرت و تلاش برای حذف رقبا بود که موجب شد تا عباس پالیز دار در دانشگاه همدان برروی صحنه رود و اسامی 44 دانه درشت مفسدان اقتصادی و دزدان بیت المال و غارتگران منابع و ذخایر طبیعی را اعلام و افشا کند که همگی وابسته به لوطی جماران می باشند . ولی همین اقدام نه قداست و دیوار آهنین پشتیبانی و حمایت لوطی جماران و دستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض و ظالم پرور و مظلوم کش قضائیه را در هم شکست و بر سرشان آوار کرد ، بلکه عمق شبکه ی زنجیره ای آلودگی و فساد نهادینه شده در ساختار رژیم تروریستی آخوندی نیز به نمایش گذاشته شد وموجب بی اعتمادی کامل تر مردم نسبت به حاکمان شد .آنگونه که اکنون رقبا شمشیر های از غلاف بیرون کشیده ی بر دور کمرشان بسته شده ی خود را بطور عریان برای حذف همدیگر وارد میدان کارزار ونبرد شده اند که نه اینکه دبگر برای هیچ مدعی حرمتی نگهداشته نشده و اخلاقی نیز رعایت نمی شود، بلکه صحبت از حذف فیزیکی و ترور می شود که تازه در باغ است و علائم سحر است و باید منتظر ماند تا صبحگان بدمد تا مشخص شود که چه خبر است؟

هوشنگ - بهداد

دو شنبه 5 اسفند ماه سال 1387
نقد و بررسی " آوردگاه دو حريف (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 4 اسفند ماهسال 1387
"بازهم مانور دادن ودفاع کردن از پروژه ی هسته ای با اهرم نخ نما و سوخته شده ی مبارزه ی 3 دهه با آمریکا و مباهات و بالیدن و افتخار به آن کردن"

آمریکا طبق ادعای وارونه ی طلبه پاسدار یادداشت روز نویس مقامات و سیاست مداران ودولت مردان آمریکائی اگر بطور جدی خواهان تغییر رژیم تروریستی آخوندی در 3 دهه ی گذشته بوده اند نه اینکه ضرورت نداشت تا که آمریکا در سال 90 ابتدا به عراق تهاجم نظامی کند تاکه این کشور در برابر رژیم تروریستی آخوندی تضعیف شود وموقعیت رژیم ترریستی در منطقه تقویت شود تا پس از اشغال نظامی افغانستان که طبق اعتراف رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران گفت که اشغال افغانستان وسقوط طالبان با همکاری رژیم تروریستی آخوند ی امکان پذیر شد . همینطور پس از اشغال نظامی افغانستان ، عراق ازسوی آمریکا اشغال نظامی نمی شد تا اینکه شرایط بطور در بست به نفع رژیم تروریستی آخوندی تمام شود .

بدتر اینکه نه اینکه آمریکا قرار گاه های نظامی سازمان مخالف این رژیم ضد بشری در عراق را به نفع حاکمان تهران بمباران نظامی وسپس خلع سلاح شان کرد ، بلکه نام شان را نیز در لیست گروه و سازمان تروریستی نگهداشت تاکه سران رژیم آدمکشان و جنگ افروزی حاکم بر ایران با خیال بال هم در ایران دست به جنایت بزنند . هم اینکه در عراق و آمریکا طرح نظامی کشی آمریکائیان را ادامه دهند .
مهمتر اینکه در بستر این اشغال گری نظامی فغانستان و عراق به ادامه ی سیاست خائنانه ی تجارت نفت وخون مماشات گری و مذاکره ی غرب فرصت داده نمی شدتا که رژیم تروریستی آخوندی اهداف هسته ای خودش را دنبال کند.البته هنوز هم مقامات آمریکائی همین سیاست آزمون وشکست خورده را در پشت پرده را ازطریق دریافت پیام های لابی رژیم مقیم آمریکا ادامه می دهند .

همینطور کیست که نداند اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 در تهران چگونه تبدیل به اهرم چماق مخالفین و معترضین و آزادیخواهان ورمز ماندگاری رژیم تروریستی آخوندی شده است ؟ آنگونه که اکنون برای حذف خاتمی از صحنه ی رقابت نمایشی انتخاباتی خاتمی هم مهره ی سوخته ی شده بد نام تر از رفسنخانی وابسته به آمریکا معرفی و متهم شده است . هم اینکه ادعا می شود که آمریکا طرح ترور خاتمی را تدارک دیده است .

همچنین اخیراً سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در بخش طنزگفت و شنود شما همین ورق پاره ی کیهان دانشجویان معترض و منتقد به گورستانی کردن دانشگاه که مکمل و آن روی سکه پادگانی کردن دانشگاه می باشد را به نمایندگان و سر سپردگان آمریکا متهم کرده است . اینگونه اقدامات اشاره شده که فقط مشتی از خروار می باشد کجا به معنی و مفهوم تلاش سه ده ی گذشته ی آمریکا برای سرنگون کردن رژیم تروریستی آخوندی می باشدکه آخوند پاسدار یادداشت روز نویس اعای آن را کرده است؟. زیرا که در عمل واقعیت معکوس است .یعنی اینکه اقدامات و عملیات آمریکا بطور دربست موجب ثبات و بقای رژیم تروریستی آخوندی بوده است .

از سوی دیگر چگونه است که پاسدار چاقو کش احمدی نژاد برای کشور آمریکا که خواها ن سرنگون کردن رژیم تروریستی آخوندی قلمداد شده است .این پاسدار می تواند برای رؤسای جمهور آمریکاعریضه ی الهی نامه ی 18 صحفه ای و نامه ی تبریک به نویسد و پیشنهاد مذاکره دهد و یک شهروند آمریکائی به نام حمید مولانا را که بقول پاسدار محسن رضائی بر خلاف قانون اساسی است را مشاور ویژه ی خود کند تا نامه های انگلیسی برای مخاطین آمریکائی را تهیه و تنظیم کند ؟ در صورتیکه لوطی جماران رهبر برای اینکه مانع ازحضور نامزدان رقیب دوم خرداد ی هابه مجلس کمدی و دکوری و انتصامی شود .با طرح و اتهام مخدوش کردن مرز با دشمن وعدم دشمن شناسی ، زمینه ی رد صلاحیت بطور فله ای و گله ای اینان از سوی شورای نگهبان را فراهم کرد. البته طلبه پاسدار یادداشت روز برای اینکه ثابت کند زمین گرد است . محور اصلی نبرداصلی با آمریکا وطرح براندازی آمریکارا پیرامون پروژه ی هسته ای مطرح کرده است و به تاریخچه این مبارزه از زمان بوش تا حال پرداخته است و حاصل این مبارزه را به نقل از غضفرخان گلزن تیم خودی آمریکا و لابی ذی نفوذ معروف رژیم تروریستی آخوندی دلارگیری سیگ اینگونه نمایش داده است:

"گری سیک، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا نیز با اعتراف به شکست و اینکه سیاست های کشورش در قبال ایران اشتباه بوده است، می گوید: �زمانی که فرآیند تحریم ها را شروع کردیم، ایران هیچ سانتریفیوژی نداشت اما اکنون بیش از 5 هزار سانتریفیوژ دارد.�
طلبه پاسدار در ادامه ی مرثیه ی 3 دهه ی مبارزه با آمریکا در گذشته که کرده است. برای اینکه نارضایتی عمومی وبی اعتمادی کامل مردم نسبت به سران رژیم تروریستی آخوندی را وارونه جلوه دهد و حرکت وواکنش های اعتراضی و تظاهرات شان را متهم به ایجاد را ه اندازی جنگ روانی و براندازی نرم و وابسته به بیگانه قلمداد کند. لذ ا با حربه ی سوخته ونخ نما شده ی وابستگی و عامل بیگانه و آمریکا وارد میدان شده است تا کهزمینه سرکوب و ضرب و شتم وقلع و قمع شان را فراهم نماید . پس بی جهت نیست که این چنین خشم وکینه و نارضایتی عمومی را در بستر طرح بر اندازه ی نرم از سوی آمریکا متهم وترسیم کرده است
:

"جنگ نرم که اکنون به عنوان پروژه ای بزرگ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در جریان است با مشخصه هایی چون سامان دادن به نارضایتی های مدنی، ایجاد نابسامانی اقتصادی، کمک به شکل گیری سازمان های غیردولتی در گستره ای بزرگ با هدف به کارگیری و مشارکت عامدانه یا غیرعامدانه آنان در مسیر اجرای طرحهای براندازانه، جنگ رسانه ای، عملیات روانی برای ناکارآمد جلوه دادن دستگاههای اجرایی کشور و شاخص مهم ناتوی فرهنگی، شناخته می شود"

در خاتمه اینکه همانگونه که گفته شد ادعای مبارزه با آمریکا کردن مسئولان رژیم تروریستی آخوندی نه اینکه تبدیل به لولو ومترسک 3 دهه سرکوبگری دامنه دار مخالفین ومعرضین و دگر اندیشان در ایران شده است ، بلکه موجب رمز ماندگاری رژیم ننگین ضد بشری و قبضه ی قدرت و انحصاری کردنش با پایمال شدن ونادیده گرفتن مطلبات ابتدائی مردم ایران شده است . زیرا که سران و مسئولین رژیم تروریستی آخوندی زیر چتر مبارزه با آمریکا و مقصر دانستن تحمیل تحریم ها یا بقول پاسدار چاقو کش احمدی نژاد ورق پاره ای بی ارزش شورای امنیت سازمان ملل می باشند، عامل توجیه گری و فرار از پاسخگوئی به مردم ایران شده است . همچنین با ادعای مبارزه با آمریکا طرح پروژه ی هسته ای به نام ملت که هرگز نمی داند این طرح و اهداف پشت پرده ی آن چیست دنبال شده است؟ آنهم از موضع ادعائی مبنی بر اینکه مردم ایران حامی و پشیبان این پروژه ی هسته ای هستند . عجیب اینکه چپ و راست هم تأکید می شود که ملت سر و سوزنی از حق هسته ای و قانونی خودش که جایگزین نیاز احتیاجات و مطالبات شان شده است کوتاه نمی آید. البته مشخص است که چون سران رژیم تروریستی آخوندی بی نهایت از خشم ونفرت و قیام ویزش مردم ناراضی وحشت دارند و هیچ راهی جز دروغ گفتن و افزایش ابزار سرکوب و اختناق ورعب ووحشت در جامعه با ضرب و شتم و گسترش اعدام ها ندارند . همانگونه که برای تضمین بقای ننگینش می بایست که تلاش شبانه روزی دسترسی به سلاح هسته ای کنند. به خصوص اکنون که رئیس جمهور آمریکا تغییر کرده است ورقابت نمایش خیمه شب بازی انتخابات یاست جمهوری دوره ی دهم در ایران در راه است که غرب منتظر نتایج معجزه آسای آن می باشد که این شرایط صبر و انتظار موجب فراهم شدن بهترین شرایط ممکن فرصت سوزی برای پیگیری اهداف هسته ای رژیم تروریستی آخوندی شده است . ضمن اینکه اهرم فشار اتهام زدن به رقیب دوم خردادی ها به خصوص خاتمی به عنوان هم پیمان آمریکائی که در تدارک طرح ترورش می باشد بس بالا گرفته شده است . بنابراین اگر آمریکا راست می گوید که خواهان دسترسی رژیم تروریستی آخوندی به سلاح هسته ای نیست و نیازمند صلح وثبات وامنیت در ایران و منطقه می باشد . می بایست هم نام سازمان مجاهدین را از لیست گروه و سازمان های تروریستی خارج کند .هم اینکه تلاش جدی و گسترده برای تغییرات دمکراتیک در ایران نماید.در غیر ینصورت ادامه ی بازی های 30 ساله ی شکست خورده ی گذشته است که برنده ی آن فقط ملایان جنگ افروز حاکم بر ایران وپاسداران بوده اند .
هوشنگ - بهداد
یکشنبه 4 اسفند ماهسال 1387
نقد وبررسی " خواسته هاي خلاف قانون البرادعي" روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 4 اسفند ماه سال 1387
"از موضع فرار به جلو، تحریف ووارونه گوئی کردن برای بی اعتبار کردن افشاگری جدید گزارش آژانس اتمی "
حتماً که می دانید از سر مقاله ی روز گذشته ورق پاره ی حکومتی جمهوری اسلامی تا امروز فاصله ی زمانی آنگونه زیاد نیست که موجب مرورزمان و تبدیل به فراموشی شده باشد که از یاد رفته باشد که روز گذشته چگونه از شکست اخلاق جیغ و فغان بلند شده بود که گفته شد رقبای در گیر جنگ قدرت ورقابت ریاست جمهوری آنگونه در حال تخریب وترور شخصیت همدیگر می باشند که متوجه نمی باشند مسائل اصلی به حاشیه برده شده است و با ارائه آمار دروغ دادن عملکرد یگران را نادیده گرفتن بهانه به دشمن داده شود تا علیه ی کل رژیم تروریستی آخوندی بکار گرفته شود .

اما اکنون پیرامون گزارش محمد البرادعی با فراموش کردن اینکه چگونه آویزان شدن به نظرات وی برای مانور دادن وبه رخ منتقدان هسته ای کشیدن که دیدید اهداف پروژه ی هسته ای صلح آمیز می با شد. زیرا که هیچ اثر و ردی از تلاش برای دسترسی به اهداف هسته ای یافت نشده است؟ ولی حال در گزارش ا لبرادعی که چون بخش کوچکی از و اقعیات و ناگفته های هسته ای در این گزارش بیان شده است . بلافاصله ملای سر مقاله نویس مدافع اخلاق بر افروخته و عصبی وارد صحنه شده و گزارش البرادعی را خواسته های خلاف قانون دانسته است . آنهم برای رژیمی که نمایندگان مجلس دکوری و کمدی و انتصابی هشتم هنوز نتوانسته اند از دولت پاسخ قانونی دریافت کنند که یک میلیارد دلار مفقود شده ناشی از فروش نفت چه شده و کجا رفته است ؟ آنهم در شرا یطی که گفته می شود که پاسدار احمدی نژاد چاقو کش به جای اینکه خودش را با قانون سازگار کند . در جا قاونی می سازد تا قانون خودش را با این قانون وی وفق دهد .درعوض ا لبرادعی بنابرادعای ملای سرمقاله نویس متهم به د ر خواست خلاف قانون شده است که چرا در گزارش خود تأکید کرده است باید مکان های دیگر مخفی مشغول تولید سانتریفیوژ را به آژانس اتمی معرفی کند. اما باید افزود که اینگونه واکنش نسبت به گزرش البرداعی نشان و وی را متهم به در خواست غیر قانونی کردن، فقط از رهبران ومسئولان و مبلغان وجارچیان رژیم عوامفریب و دین فروش و دروغگوی ووارونه گوی تروریستی آخوندی بر می آید .

بالاخره اینکه ملای سرمقاله نویس معیار پنهان کردن خبر های فعالیت هسته ای و کتمان کردن واقعیات و تجربه و تخصص در وارونه گوئی اش پیرامون پروژه هسته ای به خصوص برای اینکه بتواند گزارش افشاگرایانه ی البرادی را بی ارزش جلوه دهد و اثر آن را خنثی کند . همچون همشیه دست به فرموله یا سرهم بندی کردن آنگونه ترفند و دستآویزی که خود می خواهد زده و روی آورده است و برای متهم کردن البرادعی و غیر قانونی خطاب کردن خواست البرادعی قطعنامه ی محکومیت چند بندی تهیه و تنظیم و صادر کرده است .

در خاتمه اینکه البته که در پناه سیاست خائنانه ومماشات گرایانه تجارت خون ونفت مذاکره ی غرب غیر از این نمیتوان توقع داشت که پسآمد سیاست موش گربه بازی فرصت سوزی کردن چندین ساله نتیجه ای جز نه اینکه موجب شتاب بخشیدن افزایش سانتریفیوژها و نزدیک تر شدن دسترسی به اهداف سلاح هسته ای شده است ، بلکه چرا نمی بایست که ملای مقله نویس با وارونه کردن واقعیت و پاک کردن صورت مسئله و با نواختن شیپور از در گشادش دست به فرافکنی نزند و از موضع فرار به جلو طبکاری نکند و البرادعی را نیز متهم به خلاف قانون نکند؟ اما حال پرسش است که با دسترس بودن این تجربه چندین ساله ی سیاست فرصت سوزی که فقط به نفع رژیم تروریستی آخوندی و پیشبرد اهداف هسته ای تمام شده است . برای چه رئیس جمهور آمریکا به جای تلاش بین الللی برای تغییرات دمکراتیک در ایران، تلاش می کند که راه بن بست پیموده شده را طی و ادامه دهد که آزمونی شکست خورده است که می بایست بازهم آزمون شود.

هوشنگ � بهداد
یکشنبه 4 اسفند ماهسال 1387

نقد و بررسی "ثبات آميخته به انتظار)يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 3 اسفند ماه سال1387
"خطب به غرب تأکید شده است که کند وشتاب گرفن پروژه ی هسته ای و نمایس انتخابات ریاست جمهوری، هیچگونه تغییراتی در اهداف پروژی هسته ای نخواهد شد"

در دفاع از پروژه ی هسته ای که با معیاررازیابی و متراژ و خط کشی و مرز بندی در 5 سال گذشته ترسیم شده که تأکید شده است مقاومت و ایستادگی در دفاع از پروژه ی هسته ای جزو اساس و بنیان دیپلماسی برون مرزی رژیم تروریستی آخوندی در 5 سال گذشته بوده است . البته که پشتوانه حرکت این سیاست همانا سیاست ترور و سرکوب و اختناق و رعب و وحشت و اعدام و سانسور فزاینده و نهادینه شده در در داخل کشور و در پناه حکومت نظامی اعلام ناشده و پیگیری سیاست صدور تروریسم و بنیاد گرائی در برون مرز بوده است که با دخالت گری در امور داخلی کشور های همجوار وجنگ افروزی با حزب الله لبنان وحماس با اسرائیل تعقیب و دنبال شده است .

اما این ادعای پاسدار یاددشت روز نویس که با نادیده گرفتن مطلبات و نیاز و احتیاجات مردم ایران همراه می باشد که بی شباهت به مصداق و یا تداعی کننده ی اوایل انقلاب نیست که هرروز تعدادی جیره ونان خوران حکومتی گرد آوریی شدند و به نزد خمینی در جماران برده می شدند تا در کنار پاسداران و چماقداران مستقر در بیت جماران که الله اکبر گویان خمینی رهبر می گفتند . همان زمان نقل شد که روزی از اینان پرسش شده بود . صبح و ظهر و شب شما چه می کنید و یا چه می خورید؟ جواب داده شد الله اکبر. پرسش شده بود پس چه تولید دارید یا پس می دهید؟ که جواب داده شده بود خمینی رهبر .

اکنون نیز پاسدار قلم بر دست و یادداشت روز نویس متمرکز برروی دفاع از پروژه ی هسته ای شده و به عنوان برگ برنده آن رارو کرده است . ضمن اینکه می بایست خودش جزو همان پاسداران الله اکبر گو وخمینی رهبر بیت رهبری زمان خمینی باشد که اکنون برای زنده کردن همان دوران خمینی و خاطرات الله اکبر گویان، برروی پروژه ی هسته ای تأکید کرده است تا اینگونه توانسته باشد در بستر جنگ ادامه دار قدرت جناحی و باندی از پاسدار گماشته ی احمدی نژاد چاقو کش دفاع کرده باشد وبه عنوان اهرم چماق تبلیغاتی علیه ی منتقدان دولت ورقیب دوم خردادی به خصوص خاتمی در نمایش رقابت ریاست جمهوری استفاده کرده باشد به ویژه اینکه به مناسبت گزارش اخیر دبیر آژانس پیرامون برنامه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی این یادداشت روز تهیه و تنظیم شده است که متخصص اینگونه پیگیری ها فقط سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری می باشد.

بالاخره برای اینکه سر بازجوپاسدار یاددشت روزنویس آب پاک برروی دست تحلیل گران و مفسران وخوش باوران غربی ریخته باشد که چه اندازه دچار خطای فکری و برداشت ناشی از کندشدن شیب پروژه ی هسته ای شده اند و برای اینکه به مخاطبان خود تفهیم کند که با آمدن اوبامارئیس جمهور آمریکا چیزی تغییری نکرده و کوچکترین خدشه ای هم در اهداف برنامه ی هسته ای پیش نیامده است جز اینکه تمهیداتی برای سرعت بخشیدن به اهداف هسته ای می باشد . در نهایت اینگونه برای اینان اهداف پروژه ی هسته ای را تشریح و جواب داده است :

"در گزارش اخیر مدیرکل فقط یک جنبه تقریباً جدید وجود دارد که تمامی محافل تحلیلی و رسانه ای غرب توجه خود را به آن معطوف کرده اند و آن هم این است که تلویحاً می توان از آن استنباط کرد ایران روند نصب ماشین های جدید در کارخانه غنی سازی نطنز را کند کرده و به موازات آن به تولید اورانیوم کم غنی شده (LEU) به شکل UF6 سرعت داده است. محافل غربی و در رأس آنها مؤسسه علوم و امنیت بین المللی (در ارزیابی روز 19 فوریه خود)، تلاش کردند از این داده های فنی، نتایج سیاسی استخراج کنند. از جمله، در رسانه های غربی به طور وسیع نتیجه گرفته شدکه کند شدن نصب ماشین ها یک تصمیم سیاسی از جانب ایران با توجه به روی کار آمدن دولت جدید در آمریکاست و افزودن بر ذخیره مواد هسته ای هم به معنای کم شدن فاصله ایران با �نقطه خطر� مورد ادعای آنها محسوب می شود. حقیقت اما این است که در تحلیل این موارد خاص -مثل چند مورد مشابه دیگر در گذشته- خیال پردازی بر ارزیابی واقعیات غلبه کرده است. آنچه ایران انجام می دهد اجرای دقیق و بی ملاحظه یک جدول کاری زمان بندی شده برای توسعه و تجهیز تأسیسات هسته ای خود است که مطلقاً از ملاحظات و تحولات سیاسی تأثیر نمی پذیرد و نباید بپذیرد. طبیعی است به دلیل رعایت اقتضائات فنی- که با جزئیات در جدول کاری ایران لحاظ شده- این امکان وجود دارد که شیب منحنی توسعه و تجهیز تأسیسات هسته ای در گذر زمان، گاه مثبت و در موارد نادری هم منفی باشد؛ اما در هر حال آنچه روشن است این است که ملاحظات سیاسی مطلقاً دخالتی در روند پیشرفت فنی برنامه ایران ندارد و کند یا تند شدن این روند فقط به علل فنی رخ می دهد. در واقع اگر ایران از استراتژی هسته ای خود از سال 2005 به این سو فقط یک درس آموخته باشد، آن درس این است که به هیچ وجه نباید برنامه فنی خود را با تحولات سیاسی که در پرونده رخ می دهد هماهنگ کند چرا که در این صورت ناچار خواهد شد - همچنانکه در فاصله سال های 2003 تا 2005 دیدیم- مهم ترین برگ برنده خود یعنی پیشرفت فنی را پیش پای پیش شرط ها و توقعات سیاسی طرف مقابل قربانی کند. انتقال بحران های سیاسی به بخش فنی، جلوی پیشرفت فنی را سد می کند بی آنکه به حل مشکلات سیاسی کمکی برساند. تجربه 3 سال گذشته به روشنی هرچه تمام تر به ایران نشان داده است که هرگاه برنامه فنی خود را بدون کمترین توجه به تحولات محیط سیاسی پیش ببرد و جایگاه خویش در این عرصه را به حد کافی تقویت نماید، آن وقت -و پس از گذشت یک زمان معقول- حوزه سیاسی خود به خود از حوزه فنی تاثیر خواهد پذیرفت و خود را با آن هماهنگ می کند. به عبارت دیگر، هرگونه اجازه تاثیرپذیری حوزه فنی از حوزه سیاسی به شدت برای ایران منفی و در مقابل هرگونه تاثیر معکوس از جانب حوزه فنی بر حوزه سیاسی لزوماً مثبت خواهد بود. ایران اکنون درس هایی را که از تحولات 3 سال گذشته آموخته در استراتژی خود لحاظ می کند و باور دارد که �رفتار مستقل فنی� به سرعت به دستاوردهای سیاسی قابل توجه برای آن خواهد انجامید، هم چنانکه انجامیده است و اکنون غربی ها در مواضع سیاسی خود درباره برنامه غنی سازی در ایران تعدیل های فوق العاده قابل توجهی وارد کرده اند که بی تردید از جمله ناشی از ناتوانی آنهات در مهار پیشرفت های فنی ایران بوده است.:

در خاتمه اینکه سرباز جو پاسدار یادداشت روز نویس در پایان تأکید کرده است این حالت صبر و انتظار آژانس انرژی اتمی و غرب و به خصوص آمریکا نسبت به نتایج به بر گزاری چگونگی نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات ریاست جمهوری دوره دهم که پیوند خورده و موجب صبر و انتظاری شدها ست که چند ماه دیگر به پایان خواهد رسید و مشخص خواهد شد که سرنوشت این نمایش این انتخابات که چه کسی رئیس جمهور خواهد شد و از آن که به عنوان برگ برنده ی تبلیغاتی غرب یاد شده ، هیچ اثری ندارد . زیرا که جواب را به مخاطبان غربی به صبر و انتظار حواله داده است . مشروط بر اینکه قلم بردست مدافع پروژه ی هسته ای در متن یادداشت روز تأکید کرده است که روند کند شدن پیگیری پروژه ی هسته ای نه ناشی از تغییر جهت یا تجدید ظر در اهداف پروژه سته ای نمی باشد آنگونه که خوش باوران غربی از آن استنباط کرده اند ، بلکه بدلیل اشکلات فنی می باشد که سریع بر طرف شدنی می باشد . از سوی دیگر افزوده که اهداف پروژه ی هسته ای نه اینکه رقابت انتخاباتی و چالش های سیاسی نمی تواند بر روی این پروژه تأثیر گذار باشد ، بلکه بر عکس این ایستادگی و مقاومت در پیگیری پروژه ی هسته ای بوده است که موجب بستر سازی تحرک و شتاب و پویائی اهداف سیاسی برون مرزی رژیم تروریستی آخوندی شده است. فراموش نشود که رد مقدمه ی این یادداشت روز از سیاست خارجی در 5 سال گذشته در اثر پیگیری پروژه ی هسته ای به عنوان سند افتخار از آن یاد کرده است . در مجموع اینکه پیام روشن وشفاف داده شده است که نه انتخاب ریاست جمهوری ونه رئیس جمهور هرکه باشد هیچگونه تأثیری نمی تواند در اهداف هسته ای داشته باشد . چونکه برنامه ریز هدایت گران پروژه ی هسته ای رئیس جمهور ودخالت گر نیست.

هوشنگ � بهداد
شنبه 3 اسفند ماه سال1387
نقد و بررسی " شكست اخلاقي" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 3 اسفند ماه سال1387
"اعتراف به شکست اخلاق و دروغ گوئی واتهام زنی و تخریب کردن همدیگر که خیانت نامیده شده، تأئید و تأکید به پایان رسیدگی رژیم ضد بشری و عوامفریب و دین فروش وجنگ افروز است"

این دیگر مرسوم شده است که انسان هاآمال و آرزوهائی که دارند حرکت می کنند و بیش از موضوعات دیگر پیرامون این آمال و آرزوها تلاش و صحبت می کنند . البته بیشترمواقع آمال و اهداف و آرزوهائی که بر شالوده تخیل و رؤیا ونه و اقعیت استوار می باشند بر آورده شدنی نیستند و برای صاحبان مدعیان شانش تبدیل به کابوس و شکست منتهی می شود. اکنون 30 سال است که حاکمان رژیم عوامفریب و دین فروش و شیاد و غارتگر و جنگ افروز نه اینکه به مردم ایران وعده های دروغ و وارونه داده اند ، بلکه از موضوعوات مقولات تکراری دم زده و دفاع و تبلیغ کرده اند که یا وجود نداشته وندارد یا معکوس آن اثبات شده است. آنگونه که اکنون ملای سر مقاله نویس ورق پاره ی حکومتی جمهوری اسلامی ارگان تبلیغاتی رهبر لوطی جماران اعتراف به شکست اخلاق کرده است که در خط زنجیره ی شکست های معنویات ، انسانیت ، حقوق بشر ، آزادی و عدالت و ... در جامعه می باشد. فراموش نشود که اعتراف تاکتیکی به شکست از سوی ملای سر مقاله نویس نه در جهت دلسوزی رخت بر بستن اخلاق در جامعه به نفع مردم می باشد ، بلکه بر عکس دربستر جنگ قدرت و ثروت و انتخابات ریاست جمهوری و تبلیغات تاکتیکی مرتبط به آن می باشد که از سوی پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقو کش نامه ای به وزیر کشور میلیاردی پاسدار محمد صادق محصولی نوشته شده است که می بایست در طرح اجتماعی نیروی انتظامی تجدید نظر شود و ضریب سرکوب در جامعه کاهش داده شود زیرا که طرف حساب ما انسان می باشد که برای تصحیح جامعه و بر طرف کردن خطاها می بایست کار فرهنگی کرد .
بنابراین ضمن اینکه مورد مخالفت شدید فرمانده ی نیروی انتظامی پاسدار سردار احمدی مقدم واقع شده است که گفته است می خواهند کار فرهنگی را جانشین وظیفه کنند و این موضوع کش دار شده است .آنطوریکه به خطبه ی نماز جمعه تهران کشیده شده است و آخوند امامی کاشانی در این هفته اخطار کرده است که دولت باید با طرح امنیت اجتماعی همکاری کند.

اکنون نیز داستان را ملای سرمقاله نویس با رواج فساد اخلاقی و فرهنگی دنبال کرده است . زیرا که مدافع سرکوبگری عریان با شدت هرچه بیشتر در جامعه با اهرم وچماق و بهانه ی مبارزه با فساد اخلاقی و شبیخون فرهنگی می باشد . برای اینکه می داند که ضریب خشم و نارضایتی جامعه تا کجاست وهر گونه شل شدن ضریب سرکوب موجب حرکت های بیشتر اعتراضی در جامعه می شود. خلاصه فضا در مسیری سوقداده وآنگونه خواهد شد که به زودی از کنترل خارج می شود و شیرازه ی نظام سریع به سوی فرو پاشی پیش خواهد رفت .

بهرحال ملای سرمقاله نویس با نقل قول کردن گفته ای از لوطی جماران که گفته وارد زود رس شدن در صحنه ی تبلیغات نمایش خمیه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم انتخابات �انتصابات � تقلبات نشوید چون به صلاح نیست و جایز نمی باشد و با چاشنی کردن سر درگمی اذهان عمومی مردم البته با نادیده گرفتن شدن مطالبات و نیازهای مردم ، بلکه برای به نمایش گذاشتن وحشت از تبلیغات دروغین که همانگونه که تذکر داده شد وحشت از شل شدن ضریب سرکوب اختناق و رعب و حشت و ضرب وشتم درجامعه است با مطرح کردن بهانه ی سوء استفاده کردن دشمن از شرایط تبلیغات انتخابات نمایشی موجود چنین نگرانی خودش را بازگو کرده که در اصل انتقال نکته نظرات لوطی جماران می باشد رااینگونه به دست اندر کاران گوشزد کرده است:

"متاسفانه اين روزها همه چيز بوي تبليغات انتخاباتي مي دهد بطوري كه از اظهارنظرهاي گروه هاي سياسي گرفته تا بعضي اقدامات آنها و حتي گزارش ها و سخنراني هاي بعضي مسئولان بيش از آنكه صبغه بيان واقعيت و اطلاع رساني به مردم داشته باشند گرفتار كشمكش هاي تبليغات انتخاباتي شده اند. اشكال عمده و اساسي اين وضعيت اينست كه مردم در اين بازار مكاره تبليغات بي محتوا دچار سردرگمي خواهند شد و به جاي آنكه به آگاهي برسند اسير چنگال بي رحم و اغواگر ادعاهاي خلاف واقع و حتي كينه توزي ها و دشمني ها مي شوند و در نهايت ذهن ها به تضادهاي خطرناكي مبتلا مي گردند كه خود تهديد بزرگي براي اصل و اساس انقلاب و نظام جمهوري اسلامي است. هنوز به ياد داريم تبليغات انحرافي و تخريبي دوران انتخابات رياست جمهوري نهم را كه عده اي حتي از راديو و تلويزيون نيز براي از ميدان خارج كردن رقباي خود استفاده كردند و مطالب خلافي گفتند كه به معناي فلج بودن همه امور كشور در دهه هاي گذشته و بي نتيجه بودن انقلاب و ناكارآمدي نظام جمهوري اسلامي بود. اين نوع بهره برداري از رسانه ملي و حتي ساير رسانه ها بهيچوجه به مصلحت كشور و ملت نيست و نوعي اتلاف سرمايه هاي ملي و ضربه زدن به مصالح عمومي و امنيت جامعه و موجوديت نظام است. بيش از آنچه واقعيت دارد گفتن و كمتر از آنچه هست مطرح كردن هر دو خيانت هستند و البته راه به جائي نيز نخواهند برد. پيروزي هاي موقت و شكست هاي كوتاه مدت نبايد كسي را فريب دهند و افراد نيز نبايد چنين تصور كنند كه با توسل به دروغ و تخريب و مطالب انحرافي و خلاف مي توانند به موقعيتي دست يابند. همان موقعيت ظاهري نيز در واقع شكست است و توسل به اين قبيل روش ها در جهت خلاف مسيري قرار دارند كه آرمانهاي انقلابي و ارزشهاي اسلامي براي ما ترسيم كرده اند "
. ملای سرمقاله نویس در دنباله بدون آنکه نامی از ورق پاره کیهان سربازجو حسین شریعتمداری ببرد و یا به اتهام وتهدید وتخریب کردن های اخیر فاطمه رجبی اشاره کند که به بهانه ی طرح ترور خاتمی از سوی پاسدار سر بازجو حسین شریعتمداری در یادداشت روز ورق پاره ی کیهان به حمایت از نامزدی ریاست جمهوری پاسدار چاقو کش احمدی نژاد طراحی شد . اینان را چنین خطاب قرار داده است:

"اين روزها بعضي قلم ها و زبان ها در روزنامه ها سايت ها و تريبون ها به شدت مشغول تخريب رقبا هستند. شايد بعضي از آنها فكر مي كنند به تكليف انقلابي و شرعي خود عمل مي كنند ولي اگر چنين تصوري دارند در واقع خود را فريب مي دهند زيرا نه تعاليم اسلام و نه اخلاق انساني هرگز هيچ مجوزي براي تخريب اين و آن و توسل به انواع ابزارهاي آلوده با هدف مشوه نمودن چهره ديگران صادر نكرده اند. دلسرد نمودن مردم از اصل انقلاب و نظام ايجاد ترديد در مردم براي شركت در انتخابات و نااميد كردن مردم نسبت به كارائي اسلام و نظام حكومتي ديني و دادن خوراك تبليغاتي به دشمنان انقلاب و نظام جمهوري اسلامي حداقل ضرباتي هستند كه عاملان اقدامات تخريبي به اين ملت فداكار مي زنند. "

بالاخره در پایان ملای سرمقاله نویس پیام عنوان سرمقاله ی خود یعنی شکست اخلاق در جامعه و حاکمیت 30 ساله ی رژیم تروریستی آخوندی را با مخاطب قرار دادن جریانا ت در گیر رقابت انتخاباتی این چنین فرموله و تکرار و اخطار کرده است:

"علاوه بر اينها دشمن با استفاده از فرصت بر شدت تهاجم فرهنگي مي افزايد تا نظام اسلامي را از درون تهي كند و در نهايت به هدف خود كه براندازي نظام است برسد. وضعيت اسفباري كه از نظر فرهنگي در جامعه مشاهده مي شود و ناهنجاري هاي اخلاقي شديدي كه وجود دارد و رو به گسترش است نتيجه همين تخريب ها و تفرقه افكني ها و حاكم ساختن فرهنگي طرد و دفع است ."

در خاتمه اینکه وقتیکه ملای سرمقاله نویس به این شفافی اعتراف به شکست اخلاق در جامعه کرده است . در صورتیکه ی خمینی شیاد با اهرم متکی به اخلاق و معنویات و در فکر امور اخروی بودن و فرهنگ وابسته به آن در برابر امور مادیات و دنیوی و اقتصاد وارد صحنه شد ودر کنار حواله دان حکومت آینده تعلق به مستضعفان و پابرهنگان دارد با چاشی اقتصادمال خر است را داد. ولی اکنون پس از 30سال فضا و شرایط آنگونه شده است که فرهنگ دجال و رما گری و جنبل و جادو و تحجر واستخاره و خرافات و دین فروشی و عوامفریبی با تبلیغات دروغ پردازی و اتهام زنی و تخریب گری و تهدید به ترور برای حذف رقبا و نیروی خودی در راستای قبضه ی قدرت در بستر انباشت هر چه بیشتر ثروت و انحصاری کردن آن زده می شود که ملای سرمقله نویس ورق پاره ی حکومتی جمهوری اسلامی وابسته به رهبر لوطی جماران وحشت زده و سراسیمه وارد صحنه شده و با نقل قول کردن چپ و راست از لوطی جماران به گرگ های هار در گیر جنگ قدرت اخطار کرده است که مواظب دشمن با شکستن اخلاق تبلیغات انتخاباتی و دروغ پردازی ها و تخریب گری های خود شان باشند. ناکفته نماند که این وضعیت تا روز 22 خرداد سال 88 تاریخ برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات � ت4قلبات ریاست جمهوری دوره ی دهم ادامه دارد و بیشتر می شود که کمتر نخواهد شد.
هوشنگ - بهداد
شنبه 3 اسفند ماه سال1387
آنژيوگرافى نامزدها (يادداشت روز)روزنامه ی کیهان پنجشنبه 1 اسفند ماه سال 1387
". اگر چنانچه درنمایش ترتیب داده شده 22 خرداد88 بوی حمار داغ کردن به مشام نرسد، یا صدای آواز دهل از دور شنیدن نباشد، دقیق تر اینکه صدای دلخراش خر در چمن به گوش رسیدن می باشد ونه چیزی بیشتر"

به نظر می رسد دوئل گلادیاتور ها در پیش روی می باشد . زیرا که گویا رقابت انتخابات انتصابات � تقلبات، تبدیل به مسابقه ی عملیات انتحاری �استشهادی شده است که نیاز به داوطلب قهرمان عملیات انتحاری- استشهادی می باشد . فراموش نشده ه در گذشته برای ورود به بانک ملی یا دانشکده ی افسری خلبانی نیاز به چنین آزمایش آنژیوگرافی قلب بود که اکنون به حیطه ی نامزدان نمایش انتخابات � انتصابات � تقلبات دوره ی دهم ریاست جمهوری رژیم تروریستی آخوندی کشیده شده است که متخصص آزمایش کننده هم یک سربازجوی شکنجه گر خبره می باشد. چونکه 30 سال است که با عوامفریبی ودین فروشی و وارونه گوئی و کتمان کردن حقایق و جراحی کردن عقیده و تفتیش و سانسور هر نوع اندیشه و تفکر جدا از حاکمان مدعی معنویات دروغین که جای نیاز ها و احتیاجات ضروری مردم را گرفته استو احساس و چشم و قلب و طپش آن ، جایگزین فهم و شعور و علم و مغز شده است که اکنون در رقابت وجنگ بس سخت گرگ های هار در حال نزاع و سگ دعوای قدرت نیاز به ارزیابی قلب قوی با اندامی قوی تر مسلح به چماق سرکوبگری برای نامزدی ریاست جمهوری نمایش خیمه شب بازی دوره ی دهم می باشد.برای همین سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس ذوق زده شده و از هم اکنون تابلوی نمایش خیمه شب بازی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم روز 22 خرداد سال 88 را پیشاپیش ترسیم کرده است که قرار است یک هفته پس از برگزاری مراسم معرکه گیری سالگرد خمینی دجال انجام شود . بالاخره پاسدار یادداشت روز نویس پس از کلی صغر ا وکبرا چیدن پیرامون خصوصیات و هویت نامزدان و عوامفریبان با استقبال کردن با تعداد نامزدان برای شور و حال سیاهی لشکر مشروعیت تراشیدن برای نظام شدیداً نامشروع و ضد مردمی و با ترسیم کردن شرایط روز نمایش خیمه شب بازی در روز 22 خرداد که عدد 22 از 22 بهمن شیادانه کپی شده است. بقول خودش ابعاد و اضلاح اساسی و متغیرهای شوی کمدی تدارک دیده شدی ه 22 بهمن را اینگونه فرموله کرده و به تصویر کشانیده است:

" : 1-تنوع نامزدها در راستای افزایش نشاط انتخاباتی و تضمین مشارکت حداکثری مردم 2-هویت و مواضع هر یک از جریان های �رقیب� یا �کنشگر و فعال� در میدان انتخابات، فراتر از نام ها و نامزدها 3-راهبردها و تاکتیک ها و سناریوهای انتخاباتی در کنار احتمال های ائتلاف یا اختلاف 4-رویکرد دشمنان و قدرت های رقیب ایران و جریان اپوزیسیون همسو به انتخابات آینده 5-ارزیابی موقعیت فعلی کشور در آغاز دهه چهارم انقلاب (با شعار پیشرفت و عدالت)"

گذشته از اینکه طبق مصداق گذشته چراغ راهنمای آینده است . مشخص است که عملکرد 30 سال گذشته ی عدالت چه بوده است که چهارم رژیم ضد بشری غارتگر و دزد و دین فروش آخوندی الگوی مشابه ی وعده ی سر خرمنی دهه ی حواله داده شده است . از سوی دیگر ادعای مضحک ارائه شده ی سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس آنچنان تناقض آمیز و با ابهام گوئی در نوشتار تحلیلی است که ضد نقیض گوئی در کلمه کلمه ی آن موج می زند . زیرا که با پاک کردن صورت مسئله و عدم ارائه ی فاکت و عملکرد آماری و مقایسه ای فقط تلاش شده است شعار گونه و گزینه بر داری شده؛ وارونه گونی شود تا که جنس رقیب بنجل و از خودی مرغوب جا زده شود . در صورتیکه هیچگونه اختلافی با هم ندارند. چون آب از سرچشمه آلوده است و رژیم از ریشه آلوده و پوسیده و فاسد و درمان نا پذیر می باشد و بازی کردن با شاخک ها و قیچی کردن برخی از شاخه های خشک وزائد و تلاش مذبوحانه برای دکور بندی و تزئین کردن درختی که از ریشه فاسد است تاکه وانمود شود گویاسالم و با نشاط است و میوه ومحصول مرغوب وعالی تولید می کند. کوششی عبس وبیهوده است. زیراکه بازی کردن عوامفریبانه با لغات وواژه ها نوعی سیاه نمائی قورباغه به قناری خوش آواز غزل خوان جا زدن است . بهرحال اگر این نمایش ترتیب داده شده ی 22 خرداد 88 بوی حمار داغ کردن به مشام رسیدن نباشد ، می تواند صدای آواز دهل از دور شنیدن خوش است یا اینکه دقیق تر صدای دلخراش خر در چمن به گوش رسیدن می باشد ونه چیزی بیشتر. زیرا که پاسدار یادداشت روز نویس تکرار باز گشت بقدرت رقیب مدعیان اصلاح طلبان را نوعی ارتجاع به عقب می داند که تأکید کرده امکان پذیر نمی باشد ، از سوی دیگر با اشاره ی سطحی و تبلیغی نمونه برداری شده دولت مردان ومدعیان حاکم گذشته که گفته شده این حق شهروندان است تا خواهان ارزیابی عملکردشان شوند و بدانند که اینان چه کرده اند؟ در دنباله یادداشت روز نویس طلبکارانه زیرآب مدعیان رقیب وابسته به دشمن ومتهم شده را زده و فاتحه اشان را خوانده وبرای شان کیفرخواست سنگین ودراز تنظیم کرده است. ولی برعکس برای باندهای مافیائی حاکم زیر خیمه ی لوطی جماران گرد آمده، چنین آینده ی روشن مفروض دانسته است :

"کشور قرار نیست عقبگرد و ارتجاع به دوره ای داشته باشد که آمیختگی سهو و غفلت ها با سناریوی دشمنان داخلی و فرصت طلبان داخلی باعث کم فروغ شدن ارزش ها، به مسلخ رفتن اصول و باورها، به تاراج رفتن منافع و اقتدار ملی و پیشروی مهاجمان شد. نامزدها باید مشخص کنند در هر یک از دوره های انقلاب، دفاع مقدس، سازندگی، اصلاحات و عدالت آیا در اردوگاه خودی باقی ماندند و در صف اصلی انقلاب که با ولایت و رهبری تعریف می شود، ثابت قدم ایستادند یا دچار قلب و انقلاب درونی شدند؟ این حق شهروندان است که بدانند نامزدها و حامیان آنها از عیار حداقلی- در تراز ملت ایران- برخوردارند یا سکه شان بدلی است؟ حق مردم است که بدانند هر یک از نامزدها- هرچند نفر که می خواهند باشند- در شبیخون فرهنگی دشمن، خواب بودند یا بیدار؟ در اردوی مقاومت و سد کردن راه مهاجمان بودند یا به لجستیک آنها می پرداختند و لااقل پلی شده بودند برای عبور رهزنان و غارتیان؟ حق مردم است که بدانند آقایان نامزدها و حامیان آنها به هنگام تنگ شدن عرصه بر عدالت و معیشت مردم از سوی زراندوزان و امتیازخواهان، ساکت و صامت- به نشانه رضایت- نشستند یا احساس تکلیف کردند به میدان بیایند و لااقل به زبان بیزاری بجویند و نهیب بزنند؟ مگر کسی می تواند بگوید نه با علی(ع) بودم و نه با معاویه، یا با اموی ها قوم و خویشی و رودربایستی داشتم و مجبور شدم امتیاز بدهم یا سکوت کنم؟ یا کسی می تواند ادعا کند چون با دولت و مجلس اصولگرا رقابت داشتیم، در بحبوحه جنگ و تهاجم تمام عیار دشمنان، تشخیص دادیم به جای همراهی با مردان خط مقدم مقاومت، سنگ به آنها بزنیم و تخطئه کنیم و چنان عمل نماییم که دشمن پوزه به خاک مالیده در جای جای خاورمیانه، طمع کند و دوباره امیدوار شود؟ هرکس و هر جریانی از سوی آمریکایی ها و صهیونیست ها نشان شد، باید از خود بپرسد و به مردم هم توضیح دهد که کدام خطا و غفلت- یا خدای نکرده انحراف- باعث شده روی موج دشمن بیفتد و با سناریوهای آنان هم پوشانی و همکاری کند. اگر قرار بود آنها از دموکرات های راستین خوششان بیاید که نباید از ملت ایران و فلسطین و لبنان و رهبران آنها انتقام بکشند.�جاذبه� و � دافعه� نامزدها و حامیان آنهاست که به مردم خواهد گفت اعتماد کنند یا نکنند. خائن و خادم، دشمن و دوست، مفسد و مصلح، گروهکی و انقلابی، و مذهبی و دین ستیز را نمی شود در یک اردوگاه جمع کرد و هر جریانی که چنان سودای خامی را در سر بپروراند به شهادت تاریخ دهه اخیر، مورد سرزنش دوست و دشمن قرار خواهد گرفت، خسرالدنیا و الاخره شدن که جای خود محفوظ!"

بالاخره اینکه سربازجو حسین شریعتمداری در ادامه ی پرونده و سناریو سازی زنجیره ای که برای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گشوده است که این روزها از زوایای گوناگون آن را در پوشش یادداشت روز و گفت و شنود وخبر ویژه و گزارش های خبری و کیهان و خوانندگان و نکته تعقیب کرده است . اکنون برای اینکه طرح پرونده و سناریو سازی خود علیه ی اینان را کاملتر کرده و پرونده ی بقول خودش این منافقان را سنگین تر کرده باشد . چنین اقدامات و اتهامات گذشته ی اینان را لیست کرده است:

"در کنار رقابت پرنشاط و شاداب جریان های گوناگون پایبند به اصول و مبانی انقلاب، کار تندروها و جریان های �پیرو� بیگانه گره خورده است. آنها در هر حلقه و جریانی حاضر شده اند، جز بر محنت و خسران آن محافل نیفزوده اند. اسناد فراوان این ادعا را می توان در انتخابات ریاست جمهوری گذشته، انتخابات مجلس هفتم و هشتم و شورای شهر دوم و سوم مشاهده کرد. آنان فقط به کار موش در دیگ افکندن و دستپخت را از چشم مردم انداختن می آیند. تندروها، علم و پرچم ورشکستگی اند، بر بام هر جریانی که نصب شوند. افراطیون- که روزگاری به پنهانکاری و نفاق شناخته می شدند- اکنون به آبله های زشت منظری می مانند که بر هر سیمایی بیفتند، انزجار می آفرینند و فراری می دهند. این جریان اکنون به حدی از خسران رسیده که در عرصه انتخابات مدام به تناقض و بن بست می خورد و تغییر مسیر می دهد و هدفی دیگر تعریف می کند، مانند کسی که تیر می انداخت و هر جا می خورد، دورش دایره می کشید، یعنی که به هدف خورده است. تندروها از خروج از حاکمیت و ادا و اطوار تحریم انتخابات، به ولع بازگشت به قدرت برگشتند. نه به رئیس دولت اصلاحات وفادار ماندند، نه به رئیس دولت سازندگی و نه به رئیس مجلس اصلاحات. به هریک از آنها بد گفتند و عبور کردند و دوباره مدعی شدند به همان ها برمی گردند
."

در خاتمه اینکه آخر این مسخره و شرم آور وننگ نمی باشد که پس از تجربه ی خونین وبسیارپر هزینه که به مردم ایران تحمیل شده است. بازهم شاهد می باشیم که چگونه یک پاسدار گمنام و مشکوک که چون سابقه ی بولتن نویسی در ارگان فاشیستی سپاه پاسداران دارد و مسئولیت حفاظت و اطلاعات سابق ا ین ارگان را بر عهده داشته است وپیشینیه ی تجربه ی فراوان بازجوئی و شکنجه گری و تواب سازی و اعتراف گیری و پرونده سازی در زندان دارد . سپس نماینده ی ویژه ی لوطی جماران در ورق پاره ی کیهان پرونده و سناریو سازی اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی کیهان شده است که وظیفه اش وارونه گوئی وتحریف گری و کتمان نمودن حقایق و نهادینه کردن سانسور در مطبوعات و جراحی کردن تفکر و باور و اندیشه ی دگر اندیشان می باشد. چونکه تسلط کامل در وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد دارد وچنگ برروزنامه ی دولتی ایران انداخته و خبر گزاری رسمی ایرنا را اشغال و قبضه کرده است همچنین چون حزب پادگانی دارد و سخنگوی رسمی ولی اعلام ناشده ی سپاه پاسداران است و مسئول سازمان موازی وزارت بد نام اطلاعات است و از پروژه ی هسته ای سخت دفاع می کند و خلاصه تعیین تکلیف برای لوطی جماران می کند که توی چنگ سپاه پاسداران می باشد.وبدتر اینکه نقش تعیین سرنوشت مردم ایران بنام سخنگوی ملت ایران را در ورق پاره ی کیهان رقم می زند . اکنون نیز پیشاپیش روز برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریست جمهوری دوره ی دهم 22 خرداد را با محاکمه کردن رقیب ترسیم کرده است . آیا این رژیم نامشروع ضد بشری وپدر خوانده ی تروریست جهانی هنوز اعتبار دارد؟ آیا باید باز هم در این شوی مسخره ی 22 بهمن شرکت کرد؟ در نهایت اینکه چرا هنوز غرب نمی خواهد به خود آید وبه خاطر خودش هم که شده تلاش کند تا که از کابوس دسترسی به بمب اتمی رژیم ضد بشری آخوندی بدر آید ورها شود و به جای چشم دوختن به مهره و باند و جناح هائی از درون حکومت که دارای پرونده ی 30 سال تجربه ی سوخت و شکست خورده می باشد به عنوان راه حل برای تغییرات دمکراتیک در ایران فعال شود ؟
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 1 اسفند ماه سال 1387
نقد وررسی " چند و چون تغييرات در عربستان(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه 30 بهمن ماه سال 1387
"دخالت گری عریان در امور داخلی عربستان وخواهانفروپاشی آن شدن با توهین ومتهم کردن وخائن نامیدن پادشاه و مسئولان عربستان سعودی در کنار رئیس جمهور مصر"

در رابطه با تغییر و تحولات و اصلاحاتی که اخیراً در رأس دولت در عربستان انجام شده است . البته که این تغییرات خوشآیند دستگاه حاکمه ی استبدادی ولایت مطلقه ی حاکم بر ایران نبوده است چون اعتراف شده که حکومت لائیک در عربستا ن نیز سرکار است .از سوی دیگر دانشجویان در دانشگاه های ایران پژواک مرگ بر دیکتاتور نصیب دیکتار حاکم می کنند و رهبر لوطی جماران را با دیکتاتور نظامی سابق شیلی پینوشه مقایسه اش می کنند . بنابراین جارچیان و مبلغان و قلم بر دستان دربار خلافت لوطی جماران مأموریت یافته اند که با فرهنگ و گفتمان پاسداری و طلبگی حوزوی این تغییر و تحولات جدید عربستان را بررسی ارزیابی و تحلیل کنند. دیروز نوبت ملای سرمقاله نویس ورق پاره ی جمهوری اسلامی حکومتی متعلق به رهبر لوطی جماران بود تا پیرامون این موضوع قلمفرسائی کند . اکنون نیز نوبت پاسدار غیر ایرانی و همکار سرباز جو حسین شریعتمداری است تا در ورق پاره ی کیهان پرونده و سناریو ساز اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی محور تغییر و تحولات اخیر در عربستان خودنمائی کند و مانور دهد تا از همتای خود در ورق پاره ی جمهوری اسلامی حکومتی عقب نمانده باشد.

البته این پاسدار بدون آنکه به نقش سپاه پاسداران در کنار اعضای القاعده در دو انفجارات در فاصله ی یکساله در عربستان اشاره ای مستقیم داشته باشد اما اعتراف کرده است هدف این انفجارات چنین بیرون راندن نیروهای نظامی آمریکائیان از عربستان و اعزام شان به سوی کشورهای کوچکترشبه جزیره عربستان بوده است:

"-کمتر از سه ماه پس از آخرین تغییرات سیاسی در عربستان سعودی، پایگاه نیروی هوایی آمریکا در شهر ظهران از سوی نیروهای مذهبی عربستان منفجر شد و 13ماه پس از آن دومین انفجار سنگین علیه مراکز نظامی آمریکا در عربستان در ریاض به وقوع پیوست و این انفجارات سبب خروج نیروهای آمریکایی از عربستان و انتقال آنان به کشورهای کوچکتر شبه جزیره گردید. پس از این انفجارها مقامات آمریکایی بر ضرورت اصلاحات در عربستان تاکید کردند. ارزیابی آنان این بود که حکومت سنتی سعودی توانایی اداره امور و بخصوص کنترل نیروهای مذهبی را ندارد پس از آن محافل آمریکایی روی توانایی ولیعهد وقت عربستان- عبدالله بن عبدالعزیز- مانور کردند و اعلام نمودند که با روی کار آمدن عبدالله سیستم سیاسی عربستان نوسازی می شود و از دامنه اقتدار نیروهای مذهبی کاسته می شود"

"فراموش نشود با اعترافی که پاسدار غیر ایرانی یادداشت روز نویس پیرامون دو انفجار در عربستان کرد. بطور شفاف لو داد همان دستانی که در آن دو انفجار در عربستان در کار بود در عراق و افغانستان پس از اشغال نظامی ای دوکشور نیز فعال بوده است و همان اهداف اخراج نظامیان آمریکائیان از این دو کشور را تعقیب کرده و می کند. به خصوص اینکه پاسدار محسن رضائی پس از جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران و حزب الله لبنان با اسرائیل در مصاحبه ی خود با تلویزیون رژیم تروریستی آخوندی اعتراف کرد . نیرو هائی که در جنوب لبنان با اسرائیل جنگیدند و همینطور نیروهائی که در عراق وافغانستان اکنون علیه نظامیان آمریکائی مستقر در این دو کشور دارند می جنگند هم با شیوه ی رزمی سپاه پاسداران است که تأکید کرد در جهان منحصر به فرد است و هم افزود که همگی این جنجگویان در ایران و در پادگان های سپاه پاسداران آموزش نظامی دیده و برخی اشان هم در جنگ 8 ساله ی ایران وعراق در خط نبرد جبهه حضور داشته اند.:

اما معلوم نیست پاسدار غیر ایرانی یادداشت روز از کدام قوطی عطار یا حجره ی حوزه ی علمیه ی قم این نظرو تحلیل موج نوخواهی جوانان عربستانی را کشف و اختراع کرده است که نقل قول کرده سه چهارم جمعیت 23 میلیونی عربستانی که زیر 30 سال می باشند. مخالف غرب می باشند؟ لابد خجالت کشیده است تا که با افتخار ادعا کند حتماً تابع نوخواهی جهانی کردن پاسدار احمدی نژاد چاقو کش در ایران می باشند. یا اینکه بگوید الگوی مرام ومسلک نوخواهی شان لوطی جماران است و وی را سرمشق خودشان قرار داده اند. زیرا که بطور غیرمستقیم اینگونه برداشت تزریقی و تلقینی را وی نتیجه گیری کرده است ، برای اینکه حکومت عربستان را لائیک معرفی کرده که گفته غرب و مذهب ستیزی از ویژگی های طبقه ی حاکمه ی عربستان است وافزوده این جوانان عربستانی مخالف این حاکمان عربستان می باشند .پس نتیجه این می شود که موج نوخواهی اینان به بیت جماران وصل می شود.

بدتر اینکه این پاسدار غیر ایرانی یادداشت روز نویس اضافه کرده که نقش نفوذ وهابیت در دستگاه حاکمیت عربستان موجب گسستگی عربستان با کشور های عربی منطقه ی خاورمیانه شده است . بهمین دلیل در جنگ 33 روزه ی حزب الله و 22 روزه ی نوار غزه با اسرائیل عربستان شکست خورد. یعنی اعتراف کرده است طرف حساب لوطی جماران وسپاه پاسداران در منطقه نه اسرایل که عربستان بوده است . البته که این دلیل و اعتراف بی ربط نمی تواند باشد . چونکه تلاش مشترک عربستان با مصر بود که مانع اصلی شکست اهداف شوم رژیم تروریستی آخوندی در منطقه به خصوص لبنان و نواز غزه شد . زیرا که پیشنهاد صلحی که از سوی عربستان برای لبنان ارائه شد. مانع از قدرت گیری حزب الله لبنان در دولت لبنان با ساختار متمایل به رژیم تروریستی آخوندی شد. همچنین تلاش آتش بس جنگ نوار غزه هم مانع از گسترش این جنگ به درون خاک مصر و لبنان و سپس بسط و تعمیم آن به سراسر منطقه ی خاور میانه شد. به ویژه اینکه انگشت اتهام جنگ افرینی و فاجعه ی آفرینی نوار غزه به سوی تهران وجماران نشانه رفت و عامل اصلی راه اندازی جنگ شناخته شد . همچنین موجب انزوای بیشتر رژیم تروریستی آخوندی در منطقه و جهان شد.

بهرحال پاسدار غیر ایرانی ویادداشت روز نویس برای اینکه اوج کینه و دشمنی سران رژیم وپدر خوانده ی تروریست جهانی نسبت به عربستان سعودی را به نمایش گذشته باشد . همچنین برای اینکه انتقام شکست اهداف ترسیم شده در راه اندازی جنگ 33 روز ه ی سپاه پاسداران وحزب الله لبنان با اسرائیل و نا کامی اهداف تدارک دیده شده ی ناشی از راه اندازی جنگ 22 روزه ی لوطی جماران وسپاه پاسداران و حماس با اسرائیل را گرفته باشد. در پایان یادداشت روز نویس کیفر خواست اتهامی و سفارشی خود علیه عربستان سعودی کینه ورزانه عقده گشائی کرده و با تحریف گری و وارونه گوئی و صورت مسئله پاک کردن به حساب شکست عربستان و مصر و اسرایل را این چنین تشریح و به تصویر کشانیده و نمایش داده است:

"فرسودگی رژیم در عربستان دارای دو جنبه اساسی است؛ از یک سو رژیم های سلطنتی در دنیا واژگون شده اند و عدم کارایی آنان برای همه ملل به اثبات رسیده است و لذا �رژیم سلطنتی سعودی� مایه سرافکندگی شهروندان آن تلقی می شود. از سوی دیگر حضور گسترده یک خاندان در همه امورات این کشور، این رژیم را در میان خاورمیانه به یک استثنا تبدیل کرده است. در واقع شاهان و شاهزادگان سعودی، عربستان را به مثابه ملک شخصی خود تلقی می کنند. شکست عربستان، مصر و رژیم صهیونیستی در دو جنگ 33روزه و 22روزه که علیه دو کشور عربی به راه افتاد، اوج حقارت دربار سعودی را به نمایش گذاشت و طبعا عربستان باید راهی برای برون رفت از آن بیابد. جابجایی محدود مدیران و کمی باز شدن حلقه وهابی ها و سکولارهای حاکم طبعا پاسخ کارسازی به نیاز عربستان به تغییرات نیست. شورایی که فهد در سال 1372 اعضای آن را از 60 نفر به 90نفر رسانده و ملک عبدالله در هفته گذشته اعضای آن را به 120نفر افزایش داد تا بعضی از ناراضی ها هم در دایره �مشورت�- و نه تصمیم گیری- وارد شوند از سوی شهروندان یک تغییر واقعی تلقی نمی شود و در یک کلمه می توان تغییرات اخیر در حاکمیت عربستان را ناشی از پس لرزه های شکست حلقه آمریکا، اسرائیل و برخی رژیم های مرتجع منطقه از جمله رژیم سعودی در جنگ های 33روزه و 22روزه دانست و باید در انتظار تحولات بنیادین دیگری در حاکمیت آل سعود بر حجاز بود."

درخاتمه اینکه کدام کشوری در منطقه و جهان ویاتاریخ یافت می شود که رهبرانش اولاً دارای چندین گونه ارگان های نظامی و انتظامی و شبه نظامی و اطلاعاتی و امنیتی و تفتیش عقاید و حراست و امور تربیتی باشند که مقابل مردم معترض بسیج شده باشند؟ دوماً بمدت 30 سال مطرح کردن معنویت با فراموش کردن مردم ونیاز های مادی و مطالبات شان و با وجودعدم عدالت وآزادی و وجود رشد لجام سیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری با پوشش دین ومذهب ابزاری شده جنگ افروزی و دین فروشی و غارتگری کرده باشند و برای فرار از پاسخگوئی به نیاز و مطالبات مردمش سیاست صدور ترور و بنیاد گرائی و دخالت گری در امور داخلی سایر کشورهای را در رأس اهداف و برنامه های خودش قرار داده باشد وبا خائن و متهم و محکوم کردن دیگران از موضع بر تری جوئی و طلبکارانه بر خورد کردن چپ و راست به خودش دسته گل هم دهد که بهترین و آزاد ترین کشور جهان می باشد؟ حال سئوال است اگر چنین رژیمی فاشیست مستبد مذهبی و اعتماد مردم از دست داده و نامشروع نمی باشد، پس نامش چه می تواند باشد ؟ به خصوص اینکه رکورد دار جهانی نقض حقوق بشر را بنام خودنیز ثبت کرده است .
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 30 بهمن ماه سال 1387
آيا سران عرب از غزه درس گرفته اند؟" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 30 بهمن ماه سال 1387
"از ترس ووحشت بازتاب اجلاس هفته های آینده ی سران کشور های عربی پیرامون جنگ نواز غزه،سرمقاله نویس از موضع فرار به جلو وفرافکنی، اینان را متهم به خیانت کرده است"

معمولا ًمحققان و پژوهشگران آزمایشگاهی پیرامون کشف جدید شان ابتدا ازموش و یا خرگوش در آزمایشگاه ها استفاده می کنند تا ضریب صحت وسقم وعوارض جانبی آن را مطلع شوند . پس از اینکه چندین بار آزمایشگاه تکرارشد که گاهی مواقع شامل چندین سال می باشد . تولید دید وارد بازار برای استفاده عرضه می شود. حال اگر دارو باشد . گاهی مواقع از کشور های جهان سوم به عنوان مکمل موش های آزمایشگاهی استفاده می شود تا کاملاً خطر برطرف شود.
اکنون نیز مردم بیچاره و اسیر فلسطینی برای قدرت پرستان و فاجعه آفرینان وجنگ افروزان حاکم بر ایران همچون سران رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران همچون همان نقش موش آزمایشگاهی را دارند تا بقول ملای سرمقاله نویس درس هائی از جنگ ویرانگر و فاجعه ی 22 روزه نوارغزه آزمایش شده برای سران کشورهای عربی درس عبرت باشد . بدتراینکه ملای سرمقاله نویس تلاش کرده است تا که نقش رئیس آزمایشگاه را اجرا کند وبرای دیگر ان نسخه تجویز و صادر کند. در صورتیکه هیچگونه وجه اشتراکی میان رژیم تروریستی آخوندی با فلسطینیان وجود ندارد. زیرا که فلسطینیان از نظر نژاد و تیره عرب می باشند واز نظر مذهبی سنی هستند . به خصوص اینکه عملکرد30 ساله ی رژیم ترورستی آخوندی برای مردم ایران به ویژه برای محرومان وتهی دستان و جوانان و دانشگاهیان آنچنان فاجعه انگیز می باشد که جای هیچگونه دفاعی باقی نمی گذارد. از سوی دیگر اشک تمساح برای مردم فلسطین به خصوص ساکنین نوار غزه ریختن و پیرامون جنگ 22 روزه ی نوار غزه شیون و زاری کردن هر گز چنین مباد که تصور شود و بر ذهن خطور کند که در دفاع از حق و حقوق مردم فلسطین و ساکنین نوار غزه ی تواند می باشد.

زیرازمانی که خاتمی به دلیل نامزد ریاست جمهوری دوره ی دهم شد .با وجود اینکه دو دوره ی سابقه ی ریاست جمهوری دارد که عنوان ناچسب اصلاح طببی را یدک کشید و موجب کلی ذهنیت و مشروعیت تراشی بیرونی برای ژیم ضدبشری و نامشروع حامی و پدر خوانده ی تروریست جهانی شد. ولی اکنون فاش و علنی شده که طرح ترورش تدارک دیده شده است .

بنابراین چگونه سران این رژیم عوامفریب و جنگ افروز و دین فروش و غارتگر و قدرت پرست می توانند دلسوز مردم فلسطین باشند ؟ مگر جز اینکه به شیوه ی تبلیغات تاکتیکی با دفاع هدفمند کردن ظاهری کردن از فلسطین،اهداف خاص پشت پرده در منطقه دنبال می کنند که گذشته از ناامن وبی ثبات کردن منطقه و هموار کردن شرایط عبور بحران هسته ای و بستر سازی و تلاش کردن برای دسترسی به سلاح هسته ای جزو اهداف مهم شان می باشد .
از سوی دیگر مخالفت و دشمنی کردن با مذاکرات صلح خاورمیانه و اجازه ی تأسیس کشور مستقل دمکراتیک فلسطینن دادن با ایجاد اختلاف و تضاد میان رهبران کشورهای عربی و دامن زدن به آن هدف دیگریست که شدیداًبه جای اتحاد و ائتلاف و همآهنگی میان، اختلاف ودامنزدن به آن دنبل می کند .

بنابراین بدون هرکونه شک و ابهامی، قلم و هدف ملای سرمقاله نویس در راستای این هدف شوم اختلاف جای اتحاد میان کشورهای عربی است که اکنون به عنوان درس های برای رهبران کشور های عربی از جنگ نوار غزه به حرکت و چرخش در آمده است.

برای همین است که اکنون در آستانه ی نشست اجلاس سران اعرب در هفته های آینده ی ملای سرمقاله نویس وحشت زده شده پیشاپیش وارد صحنه شده و حسنی مبارک رئیس جمهور مصر را محاکمه و محکوم کرده است که چرا در زمان جنگ 22 روزه اجازه نداد تا لوطی جماران وسپاه پاسداران با ارسال سلاح و اعزام نیرو به نوار غزه خواست و اهداف پلیدشان برای بسط وتوسعه و گسترش دادن دامنه ی جنگ 22 روزه نوار غزه به سراسر منطقه ی خاور میانه را دنبال کنند ؟ بدتر اینکه چرا رئیس جمهور مصر و پادشاه عربستان واردن برای ایجاد آتش بس جنگ نوار غزه به جای گسترش آن تلاش کردند که این اقدام گناه بس بزرگ اینان می باشد . زیرا که مجازات این گناه تاجم به سفارت اردن در تهران و پرتاب نارنجک به دفتر هواپیمائی عربستان در تهران بود . همچنین با گسیل و بسیج وکفن پوش نمودن گله های بسیجیان از سوی سپاه پاسداران باسر دادن فریاد مرگ بر حسنی مبارک رئیس جمهور مصر برای ترور و کشتش جایزه ی میلیون دلاری تعیین شد.

بالاخره اینکه ملای سرمقال نویس از موضع صاحب و مالک سرزمین فلسطین وسخنگو ونماینده ووکیل مدافع مردم فلسطین اینگونه رهبران کشورهای عربی و اتحادیه عرب به خصوص حسنی مبارک رئیس جمهور مصر را به خیانت متهم و محکوم نمود و اینان را چنین مورد بازخواست و بازجوئی قرار داده است:

اگر فجايع غزه يك موضوع صرفا عربي است چرا مبارك در اين زمينه حتي به محكوميت لفظي نسل كشي اسرائيل در غزه نپرداخت و مقاومت را عامل اين جنگ نابرابر معرفي كرد و مردم غزه را بخاطر آن محكوم نمود.واقعيت اينست كه هم رژيم قاهره هم اتحاديه عرب و هم تمامي دربارهاي عرب از عمق فاجعه در غزه آگاه بودند و كاملا آگاهانه و تعمدي خواستار سركوب حماس و ناكامي مقاومت شدند و حتي براي تحقق اين خواسته هاي شرم آور با اشغالگران همكاري و همفكري مي كردند. رهبران اسرائيل بارها به تصريح از دربارهاي بي افتخار عرب بعنوان حاميان سركوب حماس در غزه سخن به ميان آوردند و حتي گزارشاتي منتشر شد كه نشان مي داد جنگ غزه به هزينه عربستان بر مردم غزه تحميل شده و در واقع ماشين جنگي اسرائيل مجري خواسته هاي آل سعود در سركوب مقاومت اسلامي است . انتظار مي رفت دربارهاي عرب از اين پديده هاي آشكار و از اين معجزات محسوس درس عبرت بگيرند و دستكم از اين پس مسير خود را تغيير دهند ولي دنيا به چشم خود ديد كه ساعاتي پس از برقراري آتش بس يكجانبه از طرف رژيم صهيونيستي رژيم قاهره در � شرم الشيخ � ميزبان سران كشورهاي عرب و اروپايي براي بررسي راههاي جلوگيري از قاچاق اسلحه به غزه بود تا محاصره غزه كاملتر شود! رژيم قاهره البته نقش و ماموريت ديگري را هم بر عهده گرفت . اين رژيم با در نظر گرفتن اتمام دوره رياست محمود عباس بر تشكيلات باصطلاح خودگردان خواستار تداوم رياست وي و حتي حاكميت دار و دسته ابومازن و طيف خائن � فتح � برغزه شد! در واقع مبارك ماموريت داشت كاري را كه رژيم صهيونيستي در جنگ 22 روزه قادر به انجام آن نبود و محمود عباس از طريق دسيسه و كودتا هم نتوانست انجام دهد قاهره آنرا با تشكيل اجلاس � شرم الشيخ � محقق كند و تثبيت نمايد كه البته ناكام شد. اين براي رژيم قاهره بسيار شرم آور است كه � ليوني � و � رايس � وزراي خارجه اسرائيل و آمريكا با امضاي توافقنامه استراتژيك در واشنگتن سرفصل ماموريتهاي مبارك و رژيم قاهره را تعيين تصويب و اعلام نمايند و ساعاتي بعد مبارك براي انجام همان دستورات با تمامي وجودش وارد عمل شود. شناسايي و انهدام كانالهاي زيرزميني انتقال آذوقه به غزه توسط رژيم قاهره مبارك را در حد يك � مزدور بدون اونيفورم ارتش اسرائيل � معرفي مي كند. اگر قرار باشد روزي عاملان فجايع غزه محاكمه و مجازات شوند قطعا سران خائن رژيمهاي عرب همدست اسرائيل و در راس آنها سران قاهره و رياض نيز بايستي به خاطر آنهمه جنايت سازمان يافته و نسل كشي در غزه پاسخگو باشند و مجازات شوند. فجايع غزه پرده از روي خيانت دربارهاي عرب و دلالان صهيونيسم برداشت . اجلاس سران عرب در اين مقوله چه مي خواهد بگويد و چگونه عمل خواهد كرد آيا آنها از گذشته و از سير حوادث حيرت انگيز غزه درس گرفته اند و مي خواهند به حقايق عيني و ملموس اعتراف كنند و به جبران گذشته ها بپردازند يا آنكه مي خواهند بر خيانت و شرارت خود سرپوش بگذارند و همين راه پر ننگ و نكبت كنوني را ادامه دهند البته به دربارهاي بي افتخار عرب و به عمرو موسي و اتحاديه عرب اميدي نيست ولي باز هم بايستي منتظر بمانيم تا ببينيم سير تحولات دنياي عرب به كجا مي انجامد و منافقان حاكم چه راهكاري را بر مي گزينند"

در خاتمه اینکه مشخص نیست همانگونه که گفته شد کشور ایران که نه عرب هست ونه دین رسمی اش سنی می باشد که ملای سرمقاله نویس به خودش حق داده است تا همچون نامه ی حکومتی رهبر ولی فقیه یا لوطی جماران ماورای قوانین بین المللی حرکت کند و خودش را نماینده تام الاختیار مردم فلسطین و همه ی کشورهای عربی بداند و حکم و کیفرخواست ا تهامی و محکومیت با تکفیر کردن و خائن دانستن برای سران کشورهای عربی صادر کند که چرا با جنگ افروزی لوطی جماران و سپاه پاسداران در جنگ 22 روزه ی حماس با اسرائیل درنوار غزه مخالفت کردند و طرح های توطئه آمیز اینان در منطقه ی خاورمیانه را خنثی کردند ؟ اما در شرایطی ملای سرمقاله نویس این ادعای ابلهانه و سیاست دخالت گریانه در امور داخلی کشور های عربی و فلسطین را اتخاذ کرده است که همین دو سه روز پیش بود که یک جانباز شییمیائی جنگ خانمان برانداز و ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ی میان ایران و عراق به دلیل فقر و بیکاری وعدم رسیدگی و پاسخگوئی به خواست و مطلبات وی در جلوی مجلس دکوری و کمدی و انتصابی مجلس هشتم خودش را به عنوان اعترض به آتش کشاند . در صورتیکه پاسدار انگلیسی علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاعی و پاسدار اسماعیل کوثری معاون کمیسیون امنیت ملی مجلس به جای پاسخگوئی به دلیل و ریشه ی این خود سوزی وی را متهم به اعتیاد مواد مخدر و روانی بودن کردند. اکنون سئوال است که آیا سران چنین رژیم وحشی و آدمخوار و جنگ افروزی که 30 سال سابقه ی جنایت و خیانت و غارتگری و زندان واعدام وجنگ افروزی و دین فروشی و آق زاده و گدا پروری در ایران دارند؛ هر گز می توانند دوستدار مردم فلسطین باشند و خواهان بر قراری صلح وامنیت و ثبات سیاسی در مطقه ی خاورمیانه باشند، آنهم در شرایطی که بقای ننگین شان به جنگ افروزی و صدور تروریسم وبنیاد گرائی و دخالت گری در امور داخلی کشور های همجوار و منطقه وتلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای بستگی دارد؟
هوشنگ � بهداد

چهار شنبه 30 بهمن ماه سال 1387
نقد و بررسی " ذوق زده نشويد ! (يادداشت روز("روز نامه ی کیهان سه شنبه 29 بهمن ماه سال 1387
"پاسدار حسین شریعتداری برای ماستمالی کردن طرح ترور خاتمی و یشنهاد مذاکره با اباما که در سخنرانی پاسدار احمدی نژاد در روز 22 بهمن ایراد شد. اکنون از موضع افتخار با دشمنی کردن با آمریکا وارد میدان شده است "

مگر نقش آرایشگر غیر از سر وسامان دادن به موهای آشفته و پریشان وکم مو می باشد . یا تزئین وآرایش عروس خانم است تا که خوشگل و قشنگ و زیباتر تر شود . یا اینکه پیر زنان را تبدیل به دو شیزگان جوان کند؟
یا اینکه مگر وظیفه نقاش و تعمیر گر ساختمانی لکه گیری مکان های ضربه دیده و ترمیم وبازسازی ونوسازی کردن ساختمان نمی باشد ؟
همینطور مگر نقش رفو گر نیز پوشاندن وتعمیر کردن سوراخ و سمبه ها و پاره شدگی ها نمی باشد ؟
همانگونه که مگر وظیفه بنگاه های ملکی و خود رو به شیوه ای دیگر تعریف و تمجید کردن ازملک وخودروی آماد ی فروش به مشتریان نمی باشد؟ البته دلالان وواسطه گر ان برای د ریافت حق کمیسیون و دستمزد خود نوعی دیگری چانه زنی می کنند.
صدا لبته که دکترها هم برای درمان بیماران پس از معاینه و تشخیص مرض نسخه ی داوا و درمان برای بیمار تجویزمی کنند . البته هرچه وضعیت بیمار وخیم تر باشد وظیفه ی درمان دکتر هم سخت تر می شود . حال اگر بیمار مبتلا به بیماری رشد کرده ی بد خیم سرطانی علاج نا پذیر مواجه شده باشد . دیگر جای درمان اساسی بیمار، دکتر فقط تلاش برای به تأخیر انداختن زمان مرگ بیمار ونه درمان برای بهبود ش می باشد.

اکنون داستان سرباز جو حسین شریعتمداری پرونده و سناریو تواب ساز و کیفر خواست صادر کن می باشد که برای ماستمالی کردن سخنان پاسدار گماشته احمدی نژاد در میدان آزادی که در روز 22 بهمن ایراد شد وارد صحنه شده است و با دادن عنوان دکتر و رئیس جمهور محترم و... به پاسدار گماشته احمدی نژاد تقاضا کردن مذاکره وی با آمریکا را با کوشش مذبوحانه کردن و با تعبیر و تفسیر و برهان بازجوئی � پاسداری � حوزوی رائه کردن می خواهد تا آن را وارونه توجیه کند . زیرا که ریش خودش گیر است . برای اینکه تازگی ها پس از اینکه خاتمی وارد صحنه ی رقابت ریاست جمهوری دوره ی دهم شده است که می تواند رقیب جدیبرای پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد باشد. سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری برای زهر چشم گرفتن و ترساندن خاتمی کشف کرده است که آمریکا در شرف تدارک طرح ترور و کشتن خاتمی به شیوه ی بی نظیر بوتو است.

بنابراین پیشنهاد مذاکره با طراح قتل رئیس جمهور سابق خاتمی که بقول این پاسدار سربازجو آمریکا می خواهد با ترور خاتمی هزینه ی سنگینی را به رژیم تروریستی آخوندی تحمیل کند؛ نه هیچگونه قرابتی با ادعای پیشنهاد مذاکره با آمریکا سازگاری ندارد، بلکه ضد ادعای مبارزه با شیطان بزرگ است که اکنون دشمن طرح قتل رئیس جمهور سبق خاتمی را هم دارد.
مخصوصاً که سربازجو یادداشت روز تأکید کرده است که در برابر پیشنهاد مذاکره با آمریکا از سوی پاسدار گماشته احمدی نژاد شرکت گنندگان شعارمرگ بر آمریکا سر دادند . همچنین به نقل از خبر گزاری ها افزوده است که پاسدار احمدی نژاد گماشته تصمیم گیر در مورد مذاکره کردن با آمریکا نمی باشد. پس به قاتل پیشنهاد مذاکره دادن منتفی است و صرفاً جنبه ی تبلیغات انتخاباتی دارد که بصورت شیادانه بیان می شود تا فرصت سوزی بیشتری برای پیگیری پروژه ی هسته ای در بستر تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای حاصل شود . همینطور مانع از بهره گیری تبلیغاتی رقیب دوم خردادی از آمریکا به نفع خود در برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی � انتصابلتی � تقلباتی دوره ی دهم شود.علی الخصوص اینکه رقیب دوم خردادی پیوسته متهم به همسوئی و همکاری با دشمن آمریکا ودستگاه اطلاعاتی آن شده است ودر برگزاری نمایش خیمه شب بازی مجلس دکوری و کمدی و انتصابی هشتم نامزدان دوم خردادی ها به دلیل عدم درک دشمن شناسی و مخدودش کردن مرز با دشمن آمریکا بصورت گله ای � فله ای از سوی شورای نگهبان بفرمان فتوای حکومتی رهبر لوطی جماران رد صلاحیت شدند.
.بالاخره سربازجو حسین شریعتمداری پس از سفسطه گری حوزوی ونقل قول کردن گزینه ی های دست چین شده ی مطبوعات خارجی که پیرامون سخنرانی پاسدار گماشته و چاقوکش احمدی نژاد ومربوط به پیشنهاد مذاکره به اوما ست که در 22 بهمن در میدان آزادی بیان شد . اکنون برای سر وته بهم آوردن این گلابزدگی و درست پس از چند روز سپری شدن از سرمقاله نویس ورق پاره ی جمهوری ا سلامی حکومتی که معتلق به رهبر لوطی جماران است که سخت به پاسدار احمدی نژاد گماشته انتقاد کرد که چرا وارد حریم اختیارات لوطی جماران شده ای و پا یت را برتوی کفش وی کرده ای که پیشنهاد مذاکره به آمریکا دادی در صوریکه در چاروب اختیرات و حیطه ی مسئولیت تو نمی باشد ؟
اکنون سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری که به دلیل طراحی و بیان ترور خاتمی ورقم زدن سرنوشت مشابه ی خانم بی نظیربوتو برای وی که سخت بر زیر تیغ انتقاد و فشار می باشد. لذا مجبور شده است برای برون رفت از فشار و تبرئه کردن پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقو کش وبا اعتراف به سیاست آشکار صدور تروریسم وبنیاد گرائی به منطقه و اذعان سیاست پیشبرد دخالت گری در امور داخلی کشور های منطق ی خاورمیانه و اعتراف به عامل اصلی بحران و جنگ افروزی و ناامن سازی و بی ثبات کردن منطقه که فریاد زده است فقط رژیم تروریستی آخوندی می باشد . همچنین با تأکید مبنی بر پرچمدار مبارزه و دشمن آمریکا در منطقه و جهان داشتن و افتخار به آن کردن ا چنین با نقل قول کردن ها وچاشنی نمودن گفته های لوطی جماران، تحلیل ارائه داده است :

"اما نکته در خورتوجه آن که محافل سیاسی و رسانه ای غرب اگرچه می کوشیدند اظهارات دکتراحمدی نژاد را نشانه تغییر در سیاست خارجی ایران و پاسخی مثبت به شعار تغییر باراک اوباما قلمداد کنند ولی به گونه ای تلویحی و برخی نیز با صراحت این دو گزینه که �تصمیم نهایی برعهده رهبری است� و �احمدی نژاد به عنوان یک انقلابی مسلمان و اصولگرا تابع نظر رهبر است� را کنار یکدیگر نهاده و نتیجه می گرفتند که اولا نباید انتظار تغییر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران-مخصوصاً درباره آمریکا- را داشته باشند و ثانیاً؛ از تاکید احمدی نژاد بر قیدهایی نظیر، �احترام متقابل�، �عادلانه�، �تغییر استراتژیک در سیاست آمریکا و نه تغییر تاکتیکی� و... به این نتیجه می رسیدند که منظور رئیس جمهور کشورمان از آمادگی برای مذاکره با آمریکا، آنگونه که در نگاه اول به نظر می رسد نیست و نمی تواند به مفهوم دست کشیدن از سیاست رسماً اعلام شده جمهوری اسلامی ایران باشد. و اما، همانگونه که دشمنان بیرونی دریافته و به آن پرداخته اند، تصمیم درباره مذاکره با آمریکا برعهده رهبرمعظم انقلاب است و یکی از برجسته ترین و قابل تقدیرترین ویژگی احمدی نژاد، پیروی بی چون و چرای او از رهبرمعظم و تلاش در بستر گفتمان امام و انقلاب است. بنابراین، به آسانی می توان نتیجه گرفت که اظهارات روز 22بهمن ایشان، اگرچه باید دقیق تر و حساب شده تر ادا می شد تا سوءاستفاده دشمنان بیرونی را در پی نداشته باشد ولی بدون کمترین تردیدی، مقصود رئیس جمهور کشورمان نرمش در مقابل آمریکا و یا حساب باز کردن روی شعار �تغییر� اوباما نبوده است. چرا که �مذاکره با آمریکا�، �نیاز� آمریکاست که سعی دارد آن را با عنوان �امتیاز� بفروشد! با این حال اشاره به نکته ای دراین میان ضروری به نظر می رسد؛ سه سال قبل، نگارنده طی یادداشتی درباره مذاکره با آمریکا نوشته بود �مقاومت 27 ساله -تاریخ یادداشت 3 سال پیش است- جمهوری اسلامی ایران در برابر باج خواهی و زورگویی آمریکا و متحدانش، ایران اسلامی را به پرچمدار مبارزه با سلطه جهانی و یک الگوی موفق برای حرکت های آزادی خواهانه و استقلال طلبانه تبدیل کرده است به گونه ای که امروزه، نهضت های اسلامی در جهان اسلام با الهام گرفتن از ایستادگی و مقاومت ایران اسلامی به حرکت خود ادامه می دهند و جمهوری اسلامی ایران را عقبه استراتژیک و نمونه موفق و پیشتاز برای جنبش های مقاومت می دانند، انتفاضه فلسطین از مقاومت ایران در مقابل آمریکا و متحدانش ریشه گرفته، حزب الله لبنان، حرکت اسلامی در بحرین، پیروزی اسلامگرایان در ترکیه و الجزایر، مقاومت اسلامی در افغانستان، رویکرد به مبانی اسلام انقلابی در عراق و... که امروزه عرصه را بر آمریکا و متحدانش تنگ کرده اند، همگی با نگاه به الگوی ایران اسلامی شکل گرفته و به حرکت خود ادامه می دهند... هدف آمریکا از مذاکره با ایران، ابلاغ این پیام -بخوانید توهم- به حرکت های اسلامی در تمامی جهان است که ایران نیز بعد از سالها مقاومت چاره ای جز تسلیم در برابر آمریکا نداشته است! و بالاخره-و فصل الخطاب- نگاه حکیمانه و مستدل رهبرمعظم انقلاب است که دراین باره می فرمایند؛ �ما با ملاحظه همه جوانب، با مطالعه همه تجربه های کشور خود و کشورهای همسایه و با مشورت با صاحب نظران عمده و دارای رأی، به این نتیجه می رسیم که نه فقط رابطه با آمریکا، بلکه مذاکره با دولت آمریکا امروز برخلاف مصالح ملی و منافع ملت است، این یک نظر متعصبانه نیست، این یک اندیشه و فکر است، بررسی شده و با ملاحظه همه جوانب است. مذاکره با آمریکا- چه در قضایای کنونی و چه در مسائل دیگر- به معنای باز کردن باب توقعات و طلبکاریهای آمریکاست. �مذاکره مشکلی را حل نمی کند. دولت آمریکا صریحاً با نظام اسلامی، هویت اسلامی و ایمان اسلامی مردم ما اعلام مخالفت کرده است. علتش این است که اسلام موجب شده تا این ملت در مواضع خود مستقر و ثابت باشدو پا بر جا بایستد و تسلیم آنها نشود. هدف آمریکا این است که سیطره خود را که در دوران رژیم منحوس پهلوی- بخصوص در سی سال آخر آن رژیم- بر همه جای کشور گسترده بود، دوباره برقرار کند. معلوم است که ملت ایران بعد از این انقلاب عظیم، بعد از این همه فداکاری و قهرمانی و بعد از این همه شهادتها، تسلیم چنین زورگویی نخواهد شد. نخیر، مذاکره هیچ مشکلی را حل نمی کند �"

در خاتمه اینکه رئیس جمهور آمریکا و سایر دولت مردان آمریکائی دیگر منتظر چه هستند وچه چیزی را از درون رژیم ترروریستی آخوندی دنبال می کنند که پس از 30 سال هنوز به آن نرسیده و هنوز منتظر و حیران به دریافت آن چشم دوخته اند که تصور می کنند انشاء الله گربه است؟ مگر از این شفاف و عریان تر می توان تأکید بر دشمنی با آمریکا را به نمایش گذاشت که به عنوان پرچمدار این دشمنی در جهان به آن افتخار هم شده است ؟ مشروط بر اینکه از لوطی جماران نقل قول شده که نه ملت ، بلکه دولت با آمریکا می تواند مذاکره کند تافشار بررویش بیاورد که فشار برروی رژیم تروریستی آخوندی را اهش دهد وکمتر کند . همینطور بحران ایران به درون دولت آمریکا منتقل شود. زیراکه اینگونه سیاست تجربه شده ی 30 ساله است که موجب ماندگاری رژیم ضد بشری و تروریستی آخوندی شده است و کلید رمز آنهم از زمان اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سل 58 در تهران شروع شد که موجب سقوط دولت موقت بازرگان وقدرت گیری آخوند ها و پاسداران شد که تا حال ادامه یافته است . بنابراین این رژیم تغییر و اصلاح ناپذیرکه اعتماد مردم ایران را از دست داده ونامشروع شده است نیاز شدید به اهرم تبلیغاتی دشمنی و مبارزه با آمریکا برای خاموش کردن صداهای معترض و ناراضیان داخلی اش دارد . برای همین است اکنون جنگ سخت قدرت و انباشت هرچه بیشتر ثروت باندی و جناحی اوج گرفته و طرح ترور خاتمی از سوی آمریکا مطرح شده است . به خصوص اینکه رژیم تروریستی آخوندی در منطقه و جهان منزوی شده است و جو نارضایتی عمومی هم بسیار بالاست . لذا چون تلاش گسترده برای دسترسی به سلاح هسته ای برای تضمین بقا وادامه اهداف جهان گشا یانه اش می کند پس خیلی زیاد هم نیاز به اعمال سیاست چندگانه ی فرصت سوزی برای دسترسی به بمب اتمی با غرب به خصوص آمریکا دارد که از طریق لابی های دو جانبه دنبال می شود . بنابراین بی جهت نیست که پیام های متناقض برای اوبا ما رئیس مهور آمریا ارسال می شود . اما اوباما رئیس جمهور آمریکا می بایست به جای دنبال کردن سیاست شکشت خورده ی مماشت گری و مذاکره ی علنی و پنهانی 30 ساله، تلاش برای تغییرات دمکراتیک در ایران کند که کلید راه حل مشکل مردم ایران و منطقه ورفع هرگونه احتمال خطر آینده ی جهان در صورت دسترسی به بمب اتمی حکامان ایران می باشد.
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 29 بهمن ماه سال 1387
نقد وبررسی " آل سعود و تغييرات در ساختار قدرت" روز نامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 29 بهمن ماه سال 1387
"برای فرار از بحران ها و افزایش جنگ قدرت در رژیم تروریستی آخوندی، تلاش شده است تا با تحلیل مقایسه متقابل به مثل، در اصلاحات و تغییر وتحولات اخیر در عرستان دخالت گری شود"
با وارد صحنه شدن خاتمی به صحنه ی رقابت خیمه شب بازی نمایس انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم که عجیب موجب گسترش تضاد های باندی و جناحی شده است. آنگونه که صحبت از طرح ترور خاتمی به میان آمده است .از سوی دیگر چون شبکه ی ماهواره ای العربیه ی وابسته به عربستان حمایت و تبلیغ برای حضور خاتمی در صحنه ی رقابت کرده است . بنابراین اکنون ملای سرمقاله بر اساس سیاست صدور بنیاد گرائی و تروریسم و دخالت گرائی در امور داخلی کشور های همجوار و منطقه نوک قلم اعتراضی خود را به سوی حاکمان عربستان چرخانیده و با آویزان شدن به خبر تغییر و تولات اخیر در عربستان اهداف خاص دنبال کرده و کوشش کرده تا که تحلیل تجربی 30ساله ی در ایران را بدرون ساختار حاکیت عربستان تعمیم وبسط دهد.
جالب است که ملای سرمقاله نویس بنابر تجربه ی داخلی رژیم تروریستی آخوندی که دارد قیاس به نفس کرده و نعله وارونه زده است . یعنی بدون در نظر گرفتن چگونگی پیشبرد طرح سیاست حرکت چراغ خاموش گام به گام و چند لایه و پیچیده ای که بقول پاسدار ذوالقدر موفق به قبضه ی قدرت کودتا گران خاموش و خزنده و حذف کامل رقیب در ایران شد . اکنون که اصلاحات در سطح بالا در عربستان رخ داده آن را به نقل از ناظران بی نام ونشان گمنام امام زمانی کودتا نامیده است . در صورتیکه در این اصلاحات برای اولین بار در عربستان یک زن معاون وزارت آموزش و پرورش شده است . اتفاقی که پس از 30 سال هنوز در وزارت آموزش و پرورش رژیم تروریستی آخوندی که این وزارتانه از کسر بودجه ی بسیار بالا این وزارتخانه رنج می برد و کارکنانش در شرایط بسیار سخت می باشند اتفاق نیفتاده است . بهر حال ملای سر مقاله نویس پیرامون اصلاحات در عربستان تحلیل حوزوی � پاسداری داده و آن را ناشی از مشکلات فزاینده ی امنیتی و اجتماعی و فرهنگی در داخل ودر گیری جنگ قدرت خاموش داخل وخارج عربستان دانسته ونتیجه گرفته که موجب شده ریاض به انفعال و بی تحرکی در منطقه و جهان سوق داده شود و در نهایت از این تغییرات در عربستان این چنین به عنوان کودتا یاد کرده است:
"با وجود آنكه تحولات داخلي دربار آل سعود معمولا درون يك حلقه بسته رخ ميدهد و عموما انعكاس چنداني در خارج از دربار ندارد لكن ابعاد تحولات اخير به حدي است كه ناظران با عنوان � كودتا � از آن ياد كرده اند. اين تغييرات بي سابقه درواقع يك خانه تكاني گسترده درون ساختار قدرت است كه باعث كنار گذاشتن صاحب منصبان قدرتمند از اصلي ترين نهادهاي حكومتي شده و در آن واحد تغييرات جدي در قلمرو سياسي ـ نظامي و قضائي را در بر مي گيرد. واقعيت اينست كه كشور عربستان اكنون مدتهاست كه با مشكلات فزاينده اي در قلمرو سياسي امنيتي اجتماعي و فرهنگي در داخل و خارج مواجه است بطوري كه درخصوص توانمندي آل سعود در جهت برطرف كردن مسائل و حل و فصل مشكلات پيش رو تدريجا ترديدهائي به وجود آمده است . اختلاف بر سر قدرت و به عبارت روشن تر جنگ قدرت خاموشي كه در خاندان آل سعود به ويژه براي ادامه حكومت بعد از ملك عبدالله در جريان است موجب شده اين كشور در زمينه مسائل داخلي منطقه اي و بين المللي فاقد تحرك و پويائي مورد انتظار گرديده و تقريبا � رياض � در تمامي زمينه ها واكنشي انفعالي دارد. اگرچه عربستان از هر جهت داراي موقعيت مناسبي است و بويژه از ديدگاه سياسي ـ اقتصادي از شرايط خوبي برخوردار است لكن نقش و جايگاه رياض در مناسبات بين الملل اسلامي و حتي بين العربي مرتبا كاهش يافته و تحت الشعاع تحركات كشورهائي درحد و اندازه � قطر � قرار گرفته است"

. در شرایطی ملای سرمقاله نویس از انفعال و بی تحرکی ریاض پایتخت عربستان یاد کرده و دم زده است که رژیم تروریستی آخوندی منزوی ترین کشور منطقه و جهان است و در گیر جنگ روز افزون قدرت آنچنان است که برای حضور دوباره ی خاتمی به صحنه ی رقابت ریاست جمهوری طرح ترور مشابه خانم بی نظیر بوتو برایش تدارک دیده شده است و آشکاراهم پیرامونش تبلیغ و تهدید می شود . از سوی دیگر غرق در بحران های فزاینده ی داخلی و خارجی می باشد واز نظر اقتصادی که رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری بیداد می کند . از نظر امنیت اجتماعی گذشته از جنگ ودر گیری که میان پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقوکش و پاسدار میلیاردی محصولی وزیر کشور تقلبی و زوری اش با نیروی انتظامی محور طرح سرکوبگراینه ی امنیت اجتماعی ادامه دارد و بالا گرفته شده است .
از طرف دیگر وضعیت انفجاری و نارضایتی عمومی آنگونه است که می بایست برای مبارزه ومهار عدم قیام وخیزش های اعتراضی هرروز به صدور احکام اعدام ودار زدن وقطع اندام و سنگسار کردن و پیگیری و باز داشت و شکنجه و محاکمه و محکوم کردن دانشجویان معرض و آزادیخواه دنبال شود .

بالاخره شریط آنگونه ناامن وتحمل ناپذیر و طاقت فرسا شده است که یک جانباز جبهه ی جنگ ضد ملی و ضد یهی 8 ساله ی ایران وعراق از فرط فقر و بیکاری ناچار شد تا در جلوی مجلس دکوری و فرمایشی و کمدی و انتصابی هشتم حضور یابد به امید اینکه با تقاضای دیدار با نماینده مجلس کردن مشکلش حل شود . ولی چون توجهی به تقاضای وی نمی شود و پاسخی دریافت نمی کند از روی اجبار اقدام به خود سوزی می کند . سپس در بیمارستان می میرد . اما پس از آن رئیس مجلس انگلیسی پاسدار علی لاریجانی و پاسدار کوثری حامی پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی ژاد که معاون کمیسیون امنیت مجلس دکوری و کمدی وانتصابی هشتم است بلافاصله از موضع فرار به جلو اعلام کردند فردی که دست به خود سوزی زده جانباز جبهه ی جنگ ضد ملی و ضد میهنی نبوده ،بلکه یک روانی معتاد بوده است و غافل از آنکه گفته می شود ننگ با رنگ پاک نمی شود . زیرا که مهم نیست که نسان خود به آتش کشانیده و مرگ را پذیرا شده چه کسی بوده؟ آیا معتاد و روانی یا جزو بازماندگان جنگ خمینی شیاد و پاسداران خواسته و پرداخته بوده است؟ ، بلکه محصول 30 ساله حاکمیت جنگ افروزان و غارتگران و شیادان دین فروش و عوامفریبان آخوندها و پاسداران است که اکنون این چنین شعله ی سرخ اعتراض انسان سوز ش به روابط حاکم شده ی در جامعه که شدیداً طبقاتی و دو قطبی شده ی می باشد که اقلیت 20% حاکم 80% در آمد ناخالص سرانه ی ملی کشور را به خود اختصاص داده اند و اکثریت 80% جعیت کشور در زیر خط فقر اقتصادی زند گی می کنند از 20% بقیه سهم دارند.
در خاتمه اینکه ملای سرمقاله نویس بطور شفاف اعتراف کرده است که نارضایتی عمیقی از تغییر و تحولات در عربستان دارد که اخیراً به دلیل ساختار حکومت عربستان اصلاحاتی در بالا رخ داده است که در حاکمیت ملایان و پاسداران در ایران نه اینکه به دلیل ساختار قرون وسطئی وواپسگرایانه اش اصلاحات امکان پذیر نیست .زیرا که این رژیم ضد بشری تروریستی آخوندی نه اینکه اصلاح و تغییر پذیر نمی باشد ؛ بلکه حتی توان تحمل بازی اصلاحات قلابی و مدعیان حامیان اصلاح طلبان قلابی را نیز ندارد . چونکه اشاره شد که چگونه طرح ترور خاتمی و تبدیل به سرنوشت مشابه خانم بی نظیر بوتو در پاکستان برایش تدارک دیده شده است . همچنین ملای سرمقاله نویس ابراز نگرانی اش پیرامون فعال بودن عربستان در طرح های پشنهادی مذاکرات صلح خاور میانه و طرح های آشتی در لبنان ومیان ساف و حماس را علنی کرده است . به خصوص اینکه عربستان همکاری مشترک با مصر داشت که مانع از گسترش توطئه ی جنگ افروزی لوطی جماران وسپاه پاسداران از بر پائی جنگ نوار غزه و بسط و تعمیم آن به منطقه ی خاور میانه شده است که این اقدام مشترک شدیدا ً موجب عصبیت ونارضایتی رهبران و مسئولان جنگ افروزان حاکم بر ایران شد.طوریکه سپاه پاسداران مجبور شد زائده ی خود بسیج را کفن پوش شده وارد صحنه کند تا ددست به تظاهرات نمایشی و فرمایشی علیه ی این دو کشور در تهران بزند و تقاضای کشتن حسنی مبارک رئیس جمهور مصر با تعیین جایزه ی میلیون دلاری کند . اکنون بهمین دلیل است که ملای سرمقاله نویس تلاش مذبوحانه کرده است تا که واقعیت را ورونه جلوه دهد. زیرا که رژیم تروریستی آخوندی نه خواهان صلح و امنیت و اصلاحاتت در عربستان نیست ، بلکه در عراق و افغانستان وکویت وترکیه وشیخ نشیان همسایه و خلاصه خاور میانه هم صلح و امنیت نمی خواهد زیرا که برای بقای ننگین خود و دسترسی به اهداف بلند پروزانه ی سلاح هسته ای و جهان گشائی نیاز مبرم به ناامنی و بی ثباتی منطقه و صدور تروریسم وبنیاد گرائی و دخالت ر در امور داخلی کشورهای همجوار و منطقه دارد.
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 29 بهمن ماه سال 1387
نقد و بررسی "الگوى قيام (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 27 بهمن ماه سال 1387
"طبق فتوای خمینی که نقل قول شده می بایست که همه جه و هر روز کربلا باشد . یعنی همچون صحنه ی کنونی عراق و نوار غزه باشد تا که رژیم تروریستی آخوندی دوام آورد"

اگر ماهی بدون آب می تواند شنا کند و زنده بماند . اگر کبوتر بدون بال قادر به پرواز خود می باشد . البته بدون پرواز کردن با هواپیما. اگر خفاش قادر است که به جای شب در نور آفتاب به پرواز در آید و جولان دهد. البته برخی از این نوع خفاشان خون آشام هستند. آنگاه آخوند جماعت بقدرت رسیده گان مفتخور و منبریان سابق دو زاری هم می توانند از روضه ومرثیه خوانی و مداحی گری کردن و گریز به صحرای کربلا زدن و حاشیه رفتن و رود درازی ونوحه گرائی کردن در راستای اهداف زالو صفتانه ی خود که با آسمان ریسمان و بافی بهم دنبال می شود دست بر دارند ومخ زنی ودین فروشی و عوامفریبی نکنند. به خصوص در شرایطی که اربعین حسینی هم فرا رسیده است و رژیم تروریستی آخوندی آنچنان در گار انبر فشارتنگ بحران های گوناون داخلی و منطقه ای و جهانی قرار گرفته است که برای عبور و فرار از این شر ایط می بایستبه جای پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران، برای فرار در عوض بطور سیستماتیک طرح ها و سناریو وپرونده سازی زنجیره ای علیه ی مجاهدین ساکن شهر اشرف در عراق پیش گیرد .

از سوی دیگر برای زهر چشم گرفتن وترساندن خاتمی و حامیان وی که چرا نامزد ریاست جمهوری خیمه شب بازی دوره ی دهم شده است طرح ترور کردنش را علنی و آشکار شده است . البته به شیوه ی وارونه بیان کردن مبنی بر اینکه چون خاتمی از سوی آمریکا حمایت می شود وچون آمریکا خواهان حضور برنده شدن خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم می باشد و چون حامیان خاتمی هم گرایش به آمریکا دارند و چون آمریکا به این امید دل خوش بسته است که پس از برنده شدن خاتمی غنی سازی اورانیوم متوقف شود و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای منتفی گردد . بنابراین نتیجه گیری شده است که آمریکا طرح کشتتن خاتمی را دارد تا که هزینه ی سنگینی را به نظام تروریستی آخوندی تحمیل کند . ناگفته نماند مبتکر این نظر اکتشافی و تحلیل حوزوی و پاسداری سر بازجو حسین شریعتمداری است که نظرات خود را در یادداشت روز مورخ 24 و نکته و گفت و شنود 26 بهمن در ورق پاره کیهان بیان به معرض نمایش گذاشته شده است و به مخاطبان منتقد خودش هم پیام انتقادی داده است که می بایست به جای انتقاد کردن، از من قدر دانی و تشکر کنید که توانسته ام با شمه تیز اطلاعاتی وامنیتی و پاسداری و بازجوئی و شکنجعه گری و تواب و سناریو وپرونده سازی که دارم این طرح را کشف و علنی کنم و پیرامونش هشدار و اخطار لازم را نیز بیان کرده باشم.

اما اکنون در شریطی که پاسدار دیپلمات محمد حسن کاظمی قمی به عنوان سفیر رژیم تروریستی آخوندی در بغداد است که با حمایت و پشتیبانی سپاه قدس مسئول برنامه ریزی و اقدامات و اعمال تروریستی و ناامن سازی در عراق می باشد . این روز ها نیز فعالانه پشت بسیج هر چه بیشتر اعزام نیرو از ایران به عنوان زوار به عراق و کسیل شدن به کربلاست. همچنین با همآهنگی عوامل رژیم تروریستی در عراق درشرف گردآوری نیروی بیشتر به کربلا ست که به مناسبت اربعین امانم حسین است که ورق پاره ی جمهوری اسلامی حکومتی گزارش آمار حضور 5 میلیون نفر زوار شیعی در روز اربعین در کربلا را بازتاب داده است . برای اینکه با طرح های هدفدار طراحی شده، باید شرایط ناامنی در عراق در بستری حرکت کند یا سوق داده شود تا شاید فضا به سوئی رود د که فضای ملغا کردن توافقنامه ی امنینی میان دولت عراق با آمریکا فراهم گردد و شرایط به قبل از تصویب آن برسد تا که اوضاع به سود عوال رژیم تروریستی آخوندی در عراق تمام شود وشکست انتخابات شورای استانی عراق جبران شود ومانع از تکرار چنین شکستی در انتخاب پارلمانی آینده در عراق گردد.

بنابر این در راستای اهداف ترسیم شده ی فوق می باشد که طلبه پاسدار یاددشت روز نویس پیرامون اربعین گریز به صحرای کربلا زده و تابلوی اهداف طراحی شده خمینی شیاد را دنبال و ترسیم کرده است.

در خاتمه اینکه طلبه پاسدار یادداشت روز نویس پس از مدیحه سرائی محور کربلا کردن ، در ادامه از خمینی شیاد نقل قول کرد ه است که گغته بود همه جا و همه روز کربلا می باشد. بزبان ساده یعنی اینکه می بایست همچون نوار غزه به خاک وخون کشیده شود. بد تر اینکه همه ی دستأورد مبارزان راه آزادی قبل ز انقلاب را بر توی کیسه ی خمینی شیاد ریخته است و وی را عامل عنصر اصلی انقلاب در ایران معرفی کرده است . خیلی بد تر اینکه انقلاب ربوده و به سرقت رفته ودربست منحرف شده را هنوز جزو مردمی ترین انقلاب تاریخ دانسته است . در صور تیکه تذکر داده شد چگونه برای اینکه خاتمی صحنه ی رقابت ریاست جمهوری را ترک کند پروژه و سناریوی ترور برایش تدارک و طراحی شده است که به معنی و مفهوم نمایش عریان واقعی ماهیت نامشروع و ضد مردمی و تغییر نا پذیر بودن رژیم تروریستی آخوندی می باشد که به آن مرحله ای از انقباض و بی اعتمادی نسبت به مردم ناراضی و بی اعتماد شده رسیده است که در راستای جنگ قدرت و ثروت و انحصاری کردن حتی توان تحمل امثال خاتمی و رفسنجانی ها را ندارد.

هوشنگ � بهداد
یکشنبه 27 بهمن ماه سال 1387