چند خبر مربوط به زندان ونا پدید شدن روزنامه نگار و عدم امنیت در جامعه . 4 فروردین 91
پس از اینکه مأموریت احمد شهید گزارشگر ویژه ی حقوق بشر سازمان ملل در ایران تمدید شده است . گزیده خبرهایی که  پیرامون نقض مستمر حقوق  بشر  از درون سیاه چال ها بازتاب داده می شود . گواه این واقعیت است که برخورد شیوه ی ضد انسانی با متهمان قربانی در زندان  شدت یافته است و استفاده از فشار  وتهدید بیشتر همراه  با اختناق وسانسور آنگونه افزایش یافته که موازی باج دادن های کلان به چین که  در راستاب  حمایت از پروژه  ی هسته ای  در گروه 5+1  می باشد.اکنون نیز گزارش شده  است که دستگاه شنود جاسوسی هم  در کنار کالاهای وارداتی از چین و ارد می شود . همچنین خبر پیامد فتوای سانسور در شبکه ی خبررسانی  اینترنتی که از سوی ولی وقیح علی خائنه ای صادر شده است .  گزارش شده که  یک روزنامه نگار در رژیم ملقب به قصاب مطبوعات در جها ن ناپدید شده است .تا بازهم بیشتر ثابت شود که آزادی وامنیت در کشور مدعی امن وآزادترین کشور جهان چگونه می باشد؟ مشروط بر اینکه به اعضای خانواده ی وی این چنین  هدیه نوروزی داده شده باشد.
مسعود لواسانی، روزنامه نگار ناپدید شد .مسعود لواسانی، روزنامه نگار و از زندانیان سیاسی سابق که سال گذشته و در پی پایان دوران محکومیت خود از زندان آزاد شده بود، ناپدید شده است.به گزارش ندای سبز آزادی، فاطمه خردمند همسر مسعود لواسانی در صفحه فیس بوک خود نوشته است که آقای لواسانی از روز گذشته و به قصد هواخوری از منزل خارج شده اما تاکنون بازنگشته و خبری از او در دست نیست.خانم خردمند خود نیز پیش از این و به دلیل ارتباط با خانواده زندانیان سیاسی بازداشت و مدتی را در زندان سپری کردهمسر و فرزند مسعود لواسانی به شدت نگران سرنوشت این روزنامه نگار هستند اما پیگیری های خانم لواسانی برای دریافت خبری از او تاکنون بی نتیجه مانده است.فاطمه خردمند در صفحه شخصی خود در فیس بوک نوشته است:"شادی عید و در کنار هم بودن بیش از دو روز دوام نیاورد.....مسعود عزیزم از دیشب که برای هواخوری رفته تا حالا خبری ازش نیست. دوستان بازجو هم جواب تلفن نمی دهند. دارم می میرم از دلشوره و نگرانی ای خدا ......." مسعود لواسانی و فاطمه خردمند دارای یک فرزند خردسال هستند که پس از محکومیت آقای لواسانی به زندان و در پی آن، پس از بازداشت خانم خردمند به شدت تحت فشار قرار گرفت و دچار افسردگی شدتا کنون هیچ یک از مراجع رسمی و قانونی مسوولیت بازداشت احتمالی مسعود لواسانی را بر عهده نگرفته اند.فعال دانشجویی زندانی پیمان عارف در اعتصاب غذا.بنابه گزارشات ارسالی به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" فعال دانشجویی پیمان عارف سه روز است که در اعتصاب غذا بسر می برد.فعال دانشجویی پیمان عارف از روز دوشنبه 29 اسفند ماه در اعتراض به ادامۀ بازداشت غیر قانونی و غیر انسانی خود علیرغم صدور و تودیع کفالت که از آزادی وی خوداری می کنند، دست به اعتصاب غذا زده است.فعال دانشجویی پیمان عارف روز چهارشنبه  24 اسفند ماه در پی یورش نیروهای سرکوبگر وزارت اطلاعات دستگیر و بازداشت شد و از آن تاریخ تا به حال در زندان بسر می برد.رژیم ولی فقیه علی خامنه ای سیاست سرکوب و اعدام را علیه مردم ایران به منظور ایجاد فضای رعب و وحشت بکار گرفته است و این سیاست بدستور صادق لاریجانی رئیس منصوب وی در قوۀ قضاییه و بوسیلۀ شکنجه گران وزارت اطلاعات او به اجرا در می آید.حکم ۹ سال حبس تعزیری برای غلامرضا حسینی، زندانی سیاسی، صادر شد.غلامرضا حسینی، زندانی سیاسی که حدود ۱۰ ماه را بدون ملاقات در بند ۲۰ زندان اوین و ۳ ماه را به صورت انفرادی نگهداری شده بود، توسط قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به تحمل ۹ سال حبس تعزیری محکوم شد.به گزارش کلمه، غلامرضا حسینی که متهم به همکاری با دول متخاصم است، مدیر شرکت خدمات فنی-مهندسی در زمینه انتقال نیرو و دیتا بود که سوم آبانماه ۸۹ در فرودگاه بین المللی امام خمینی در حالیکه عازم کشور تایلند برای خرید اجناس کامپیوتری بود دستگیر و به بند ۲۰۹ منتقل شد.۳ ماه انفرادی به همراه بازداشت همسر و تهدید به بازداشت سایر اعضای خانواده موجب شد تا غلامرضا حسینی هر آنچه بازجویان او درخواست داشتند را به عنوان اعتراف بگوید.غیر از گزارش وزارت اطلاعات و اعترافات تحت اجبار، هیچ مستندی در پرونده این زندانی که ۱۸ ماه را در بازداشت موقت قرار دارد، وجود ندارد.برای این زندانی سیاسی، پس از بازجویی ها، قرار ۳۰۰ میلیونی صادر شد ولی مقامات دادستانی اجازه تودیع قرار را ندادند و این در حالی است که این زندانی سیاسی سرپرست پدر و مادر و همسر و فرزندش محسوب می شودپیام ابوطالبی وکیل این زندانی با فشار و بازجویان و به این بهانه که امکان مصاحبه با رسانه های خارجی دارد، از وکالت عزل شد و یک وکیل دیگر جایگزین او شد.غلامرضا حسینی در محضر دادگاه بارها به اقدامات غیر قانونی بازجویانش در اعمال فشار غیر قانونی در جریان تحقیق اشاره کرد و اعترافات تحت شکنجه خود را رد کرد ولی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب بر اساس همان اعترافات حکم محکومیت ۹ ساله صادر کرد.شکنجه، تهدید به اعدام، تهدید به بازداشت اعضای خانواده، بازداشت همسر و انتقال به بند ۲۰۹ از جمله مواردی از فشار بود که علاوه بر ۳ ماه انفرادی در سلولی موسوم به دخمه و ۱۰ ماه ممنوعیت ملاقات و تلفن از مفاد نقض حقوق این زندانی و آیین دادرسی کیفری است.
اینم وضعیت امنیت اجتماعی و عملکرد 33 ساله  که ناشی از  ابزاری کردن دین که  از سوی حاکمان عوامفریب ودین فروش می باشد که پس  از تراژدی که سعید حنایی بیجی علیه 19 زنان نگون بختان خیابانی که در مشهد مرتکب شد اکنون در این شهر مذهبی  زادگاه رهبر این گزارش بازتاب داده شده است.
روز ۲۰ دی امسال مردی میانسال بعد از اینکه از مدیر مدرسه دخترش شنید فرزندش به مدرسه نرفته است نگران شد و دست‌وجوهایی را برای یافتن «م» آغاز کرد اما وقتی راه به جایی نبرد، نزد ماموران نیروی انتظامی رفت و طی شکایتی مفقود شدن دخترش را گزارش داد. او گفت: «م در دبیرستان درس می‌خواند، او صبح امروز مثل همیشه به قصد رفتن به مدرسه خانه را ترک کرد اما ساعت یک بعد ازظهر مدیر مدرسه با من تماس گرفت و گفت م امروز مدرسه نرفته استشرق: کارآگاهان بعد از دریافت این شکایت تجسس‌های خود را برای یافتن دختر نوجوان آغاز کردند و این در حالی بود که پدر دختر تماسی مشکوک از مردی ناشناس دریافت کرد. این مرد ناشناس به مرد میانسال گفت دخترش را ربوده است و برای آزادی او پول می‌خواهد. ماموران بعد از اطلاع از این ماجرا دامنه تحقیقات‌شان را گسترش دادند اما ردی از آدم‌ربایان به دست نیاوردند تا اینکه م روز ۱۹ بهمن در حالی‌که توانسته بود از چنگ آدم‌ربایان فرار کند به خانه بازگشت و از ماجرای هولناکی که برایش رخ داده بود، پرده برداشت.دختر ۱۵ساله سپس همراه پدرش به پلیس آگاهی رفت و واقعه را برای ماموران بازگو کرد، او گفت: «صبح روز ۲۰ دی در راه رفتن به مدرسه بودم که یک خودرو نزدیکم توقف کرد و زنی سرش را از شیشه ماشین بیرون آورد و آدرسی را پرسید. برای راهنمایی کردن آن زن جلو رفتم که ناگهان مردی که سوار همان خودرو بود به طرفم حمله و با تهدید چاقو وادارم کرد سوار خودرو شوماین دختر ادامه داد: «دو مرد و یک زن که مرا ربوده بودند به باغی رفتند و من را داخل یک اتاق کوچک حبس کردند و شماره پدرم را گرفتند تا از آنها باج بگیرند. در چند روزی که در آن اتاق زندانی بودم دو مرد چند بار به من تعرض کردند، در حالی‌که امیدی به آزادی نداشتم یک روز فرصت مناسبی به دست آوردم و توانستم از آن باغ فرار کنم. من نمی‌دانستم کجا هستم و چطور می‌توانم خودم را به خانه‌مان برسانم. برای همین از سه مرد که در آن اطراف بودم کمک خواستم. یکی از آنها وقتی حرف‌هایم را شنید، تصور کرد من دختر فراری هستم برای همین پیشنهاد رابطه داد ولی به او توضیح دادم درباره من اشتباه فکر می‌کند او هم به ظاهر قانع شد و من همراه سه مرد سوار خودرو شدم تا مرا به ایستگاه پلیس برسانند و بتوانم از ماموران کمک بگیرم اما در میان راه آنها مرا به ساختمانی نیمه‌کاره بردند و در آنجا همراه مردی دیگر که نگهبان ساختمان بود به من تعرض کردند.م در ادامه اظهاراتش گفت: «من یک شب در آن ساختمان نیمه‌کاره زندانی بودم تا اینکه نگهبان ساختمان صبح روز بعد مرا در خیابان رها کرد و به سختی توانستم خودم را به خانه برسانم و ماجرا را برای خانواده‌ام تعریف کنمماموران بعد از شنیدن اظهارات این دختر با توجه به نشانی‌هایی که او از آدم‌ربایان ارایه داد، وارد عمل شدند و توانستند بعد از چند روز تحقیق هر شش مرد را که در دو مرحله این دختر را ربوده بودند، دستگیر کنند. پس از آن چون موضوع اتهام این افراد تجاوز به عنف بود، پرونده در اختیار قضات شعبه ۷۷ دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. این متهمان به زودی محاکمه می‌شوند و از خود در برابر اتهام آدم‌ربایی و تعرض دفاع خواهند کرد.