"چون  فاش شده است که امکان پیشبرد سیاست وقت کشی همچون گذشته در مذاکرات هسته ای وجود ندارد. بنابراین  مدعی یادداشت روز نویس  با نواختن شیپور از در گشادش ادعا کرده است که مذاکرات شکست خورده های اخبر ثابت می کند غرب خواهان مذاکره سازنده نیست ، بلکه   بدنبال باج خواهی می باشد.برای همین با  مقاومت توام با تدبير و شجاعت مواجه شده که در نهایت  كمر شيطان بزرگ را چنان خواهد شكست كه ديگر نتواند قد راست كند. در صورتی که در ادامه این چنین اعتراف کرده است که دامنه ی اختلافات و رقابت ها به جایی رسیده است که وی مجبور به رهنمود دادن رفع اختلاف و نزدیکی بهم مسئولان حکومتی شده که سخت در گیر جنگ قدرت وثروت هستند"
بدلیل اینکه  33 سال است که با عوامفریبی نهدست به دین فروشی زده شده است، بلکه آشکارا دین تبدیل به ابزار قدرت وثروت وسرکوب وسانسور شده است . برای همین قلم زنان یادداشت روز ومقاله نویس مطبوعات رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی نا متعارف نقش روضه خوان منبری باتکرار روضه های تکراری و آزار دهنده  شده اند. برای اینکه هدف این است که با آویزان شدن به دین دست به توجیه گری زده شود تا هر وقایع وپدیده وموضوع وشکست وناکامی ی وارونه جلوه داده شود  . به خصوص محور پروژه ی هسته ای واهداف نظامی  آن وتحریم های مرتبط به آن است که تلاش می شود خلاف آن بازتاب داده شود .  صد البته با فراموش کردن این واقعیت که در راستای دفاع از پروژه ی هسته ای و اهداف نظامی آن طرح کودتا طرحی شد و رقیب مدعی اصلاح طلب از صحنه حذف گردید و نظام ضد بشری و قرون وسطایی یک پایه شد . ولی چون مردم مترض تسلیم نشدند و با ریاد مرگ بر دیکتاتور دست به واکنش های اعتراضی ضد حکومتی زدند. گرچه با رفتار بس وحشیانه وضد انسانی کودتاگران ، معترضین سرکوب شدند .ولی  نتیجه  به علنی شدن عدم مشروعیت ولی فقیه و منجر به رشد رقابت واختلاف میان باندهای مافیایی کودتایی اصول گرایان حاکم شد . آنچنانکه شرایط به  حاد و مهار ناشدن جنگ قدرت  وثروت  منتهی شده است . طوری که اکنون  طلبه پاسدار یادداشت  هم قلم وهم لهجه پاسدار شریعتمداری تلاش کرده است تا توصیه  وحدت برای رفع اختلاف میان رقبای در گیر جنگ قدرت وثروت  تجویز نماید . برای همین در ابتدای یادداشت روزش  تلاش کرده است به فاکت آوردن از صدر اسلام ومقایسه کردن با شرایط کنونی  پیوند زده باشد . پس بدر و دیوار زد ه و صغرا وکبرا چیده است تا با وارونه گویی وانمود کند که تحریم ها که  مرتبط به اصرار  ادامه ی غنی سازی اورانیوم است و منتهی به شکست مذاکرات هسته ای و جدی شدن تحریم نفتی شده   بی اثر بوده است . بد تر اینکه چون  فاش شده است که امکان پیشبرد سیاست وقت کشی همچون گذشته در مذاکرات هسته ای وجود ندارد. بنابراین  مدعی یادداشت روز نویس  با نواختن شیپور از در گشادش ادعا کرده است که مذاکرات شکست خورده های اخبر ثابت می کند غرب خواهان مذاکره سازنده نیست ، بلکه   بدنبال باج خواهی می باشد.برای همین با  مقاومت توام با تدبير و شجاعت مواجه شده که در نهایت  كمر شيطان بزرگ را چنان خواهد شكست كه ديگر نتواند قد راست كند. در صورتی که در ادامه این چنین اعتراف کرده است که دامنه ی اختلافات و رقابت ها به جایی رسیده است که وی مجبور به رهنمود دادن رفع اختلاف و نزدیکی بهم مسئولان حکومتی شده که سخت در گیر جنگ قدرت وثروت هستند:
"حكايت اين روزهاي ما هرچند به لحاظ شرايط آغاز جنگ احزاب مطلقا با آن روز قابل مقايسه نيست و امروز در شرايط بسيار مقتدرانه اي به سر مي بريم اما از لحاظ فرجام مي تواند بسيار به آن جنگ شبيه باشد. به عبارت ديگر چند ماه مقاومت توام با تدبير و شجاعت،  كمر شيطان بزرگ را چنان خواهد شكست كه ديگر نتواند قد راست كند. امروز قدرت هاي زورگوي عالم همه نيروي خود را براي مقابله با حركت عظيمي كه وجود و بقا و پيشرفت جمهوري اسلامي در دنيا به وجود آورده، متمركز كرده اند. اين تمركز و فشار و محاصره و ايذاء به تعبير رهبر انقلاب براي از رونق انداختن كانون اصلي بيداري اسلامي است. آنها در همين 4-3 ماه گذشته نشان دادند كه اهل منطق در مذاكره نيستند و از آن سو، اميدي ندارند به اين كه بتوانند باج بگيرند. برآورد راهبردي دشمن از 3 دور مذاكره طي 3 ماه گذشته اين است كه مقاومت ايران بايد در دو سطح مسئولان و مردم بشكند و «ما نمي توانيم» جاي «ما مي توانيم» بنشيند. محافل قدرت كارگردان در غرب- آمريكا و انگليس و اسرائيل- به زحمت توانسته اند جبهه اي نيم بند را فراهم كنند كه اگر براي چند ماه ديگر با سد مقاومت مواجه شود، قدرت ماندگاري ندارد و به هزيمت و ازهم پاشي مي گرايد. بنابراين رويارويي تازه بيش از هر چيز، نبرد اراده هاست و مسئله مهم اين است كه از اين جنگ چه برداشتي بايد داشت و براي مقاومت چه تدابيري بايد انديشيد؟نقطه تمركز عمليات چند لايه دشمنان براي رسيدن به همين نقطه است كه مردم و مسئولان ما- يا دست كم بخشي از آنها- به حرمت ها و محرمات آلوده شوند، اگر نه نمي توان از آنها ناله «لا طاقه لنا اليوم» شنيد. ستاد مشترك و اتاق فرماندهي دشمن بر آن است كه «شبيخون فرهنگي»، «فشار سياسي- اقتصادي»، «اختلافات سياسي»، «فتنه فرآوري و بازتوليد شده» و «عمليات رواني و رسانه اي» را به عنوان محورهاي جبهه جنگ به هم الصاق كند و كار حريف را با استفاده از نيروي انفعال و سردرگمي و نااميدي و واگرايي خود آنها بسازد.2- لازمه مديريت فرصت هاي ملي و بين المللي از يك سو و چالش هاي موجود از جانب ديگر، برآورد درست از شرايط و آرايش دفاعي- تهاجمي معطوف به تمركز جبهه اي است. بدون هماهنگي در چارچوب يك ستاد مشترك نمي توان دفاع و تهاجم شايسته داشت. آنچه فريضه مهم وحدت و همكاري را به تعليق مي اندازد، بدفهمي شرايط و هدفگذاري هاي غفلت آور است. به عنوان مثال اگر قرار باشد سياستمداران- چه در قدرت و چه بيرون از آن- هدف گذاري اصلي طي يك سال آتي را رقابت هاي سياسي و انتخابات قرار دهند و به هر قيمت بخواهند به اين هدف برسند، منطقا واگرايي و تمركز تبليغاتي روي رقبا و تخطئه آنان در كنار تنزّه طلبي و طفره از مسئوليت را پيشه خواهند كرد، حال آن كه اقتضاي مجموعه فرصت ها و چالش هاي كشور در پيچ حساس تاريخ، ميل به تعامل و مسئوليت جمعي است. اين تعامل و مسئوليت جمعي چه آنجا كه به نقش آفريني در تحولات بي سابقه منطقه مربوط مي شود و چه در عرصه مديريت چالش هاي داخلي به ويژه دو مقوله «ساماندهي اقتصادي» و «ارتقاي فرهنگ و اخلاق عمومي»، فريضه فوري و قضاشدني است.در حوزه اقتصادي، طرح تحول اقتصادي و هدفمندسازي توزيع يارانه ها با فشار تحريم اقتصادي و مقوله رنج بار گراني و تورم مصادف شده است. فضاي نقد هم متاسفانه اغلب به بازار مسگرها و آهنگرها شبيه شده كه هركس بر ادعاي خود مي كوبد. برخي دولتي ها از توطئه ديگران و رقبا مي گويند. برخي از مجلسي ها مايلند شانه از بار مسئوليت خالي كنند. گروهي از تحليلگران بر آنند كه دولت، مديريت عرصه را- از سر غفلت يا شيطنت حلقه انحرافي- رها كرده است. طيفي از سياست بازان و رسانه هاي آنان نيز كه اپوزيسيون زده اند و به هر بهانه اي در آغوش غرب مي غلتند، به واسطه هم پوشاني با حلقه هاي فتنه و انحراف مي گويند «ما كه گفتيم نمي توان مقاومت كرد و بايد تسليم شد»! اين گروه آخر البته كارنامه بدي در بده بستان با بيرون مرزها دارند و همواره روي فشار دشمن براي چالش با جمهوري اسلامي يا حداقل چانه زني با آن حساب مي كنند.براي چاره جويي ضرورت دارد ستاد هماهنگي مشتركي با حضور نمايندگان دولت و مجلس و احيانا ساير دستگاه ها و نهادها تشكيل شود كه قبل از هر چيز بررسي كند سهم هريك از 5 متغير «طرح تحول اقتصادي و ساماندهي يارانه ها»، «فشار تحريم ها»، «فضاسازي مسموم رسانه اي- سياسي(تورم القايي و انتظاري)، «سودجويان اقتصادي» و «اختلاف ها، مجادلات و حاشيه سازي هاي سياسي» در تلاطم اقتصادي موجود چقدر استبه عبارت ديگر در برابر فشار دشمنان، فرصت طلبان، زالوصفتان و تروريست هاي اقتصادي و سياسي و رسانه اي كه معاش مردم شريف به ويژه طبقات پايين را هدف قرار داده اند، بايد به هم نزديكتر شد و صف ها را فشرده تر كرد، آن هم نه صرفا براي كار، بلكه براي پذيرش مسئوليت و حتي سينه سپر كردن مقابل تيرهاي طعنه و ملامت و تهمت بدخواهان كه عليه اصل حاكميت روانه مي شود. همچنان كه بايد نقايص طرح هدفمندي را آسيب شناسي و برطرف كرد، از تدبيرهاي منسجم حاكميتي براي مهار تحريم ها نيز نبايد غفلت نمود. و به موازات اعلام آتش بس براي مجادلات بي مايه سياسي، ضرورت دارد مجاري فضاسازي مسموم رسانه اي در داخل بسته شود، عرصه اي كه تقريبا به حال خود واگذاشته شده است. البته در اين ميان جفاي متقابل رسانه هاي وابسته به رقبا و گردش كار آنها در خدمت عمليات رواني دشمن، داستان غمبار ديگري است سزاوار عبرت آموزي و جبران. اقتضاي تقوا و تدبير، در آن هنگام كه فشار دشمن شدت مي گيرد، ايثار و گذشت و كاستن از فاصله ها و نه خوار كردن هم و انداختن كار به دوش يكديگر، به خيال كسب وجاهت و محبوبيت! است. آنها كه در برابر چنين وسوسه هايي تاب نمي آورند، طاقت پنجه درانداختن با دشمن را نيز ندارند.مفهوم مقابل جنگ احزاب، تجديد آرايش و تقويت استحكامات جبهه خودي است. يعني اين كه اگر تا ديروز به هر دليل با يكديگر كشتي مي گرفتيم و پنجه در پنجه مي انداختيم يا با هم قهر بوديم، فريضه قطعي امروز، همگرايي و الفت و اخوت در تراز يك جبهه و دور ريختن بگومگوهاي - غالبا-برخاسته از توهم است. هيچ كس مجاز نيست چه در جايگاه مديريتي و چه از موضع تريبون و رسانه، اولويت هاي امنيت ملي يا زندگي مردم را براي رقابت و مجادله يا قهر، گروگان بگيرد"
هوشنگ  بهداد
دروغ نامه ی کیهان شنبه 10 تیر ماه سال 1391
اين رزم ستاد مشترك مي خواهد (يادداشت روز)