روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 23 خرداد ماه سال 1391
نقد وبررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری " آيا صداي زنگ خطر را مي‌شنويد؟ "
"  بيش از 30 سال است كه هر وقت نوبت ارزيابي عملكرد فرهنگي مسئولان شد، تلاش كردند با مطرح كردن معماي پيچيده "آيا كار فرهنگي مقدم است يا برخورد قانوني؟" همه را سرگرم كنند و وقت گذراني نمايند و سرانجام اینکه هيچ جمع بندي قابل اتكائي ارائه ننمايند، درست مثل معماي معروف مرغ و تخم مرغ كه تا قيامت هم معلوم نخواهد شد مرغ اول بوده و بعد تخم مرغ يا بالعكس؟"
سرمقاله نویس بر خلاف سنت معمول که در ازای هر مقاله پیرامون موضوعات ومسایل داخلی چندین مقالات د یگر تهیه وتنظیم می شود که مربوط به کشورهای منطقه وهمسایه می باشد. زیرا که به پیروی از دیپلماسی برون مرزی یا سیاست صدور تروریسم وبحران و ارتجاع به برون مرز یا مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه وهمسایه است. اکنون بدلیل اینکه تهاجم همه جانبه بسوی رئیس جمهور ودولت در دستور کار حامیان ولی فقیه وپاسداران کودتاگر  قرار گرفته است که از طریق طرح کودتا وحذف رقیب مدعی اصلاح طلبان پاسدار احمدی نژاد دو بار با تقلبات گسترده رئیس جمهور شد .ولی چون آنگونه که رهبر وپاسداران کودتا گر توقع داشتند  وی عمل نکرد  وچموش گری در آورده  طرد شده است .به خصوص پس از دور دوم رئیس جمهوری  احمدی نژاد که امکان پیش برد سیاست وقت کشی هسته ای دیگر وجود ندارد . بنابراین شهر گردی ومعرکه گیری احمدی نژاد که از موضع ملت شدن ادعا  می کرد که انرژی هسته ای حق مسلم ماست و تأکید می نمود قطعنامه های شورای امنیت سازمان ارزشی ندارد . چون تحریم ها آنگونه اثر کرده که علی خامنه ای مجبور شد در خطبه ی نماز جمعه ی تهران خود اعتراف کند که تحریم ها درد آور وفلج کننده بوده است . به خصوص اینکه دامنه ی تحریم ها به نفت رسیده است . بنابراین از سوی دیگرتحریم ها رشد واردات را افزایش داده است که پیآمدآن رشد تورم وگرانی لجام گسیخته بوده است که موجب فقر وتعطیلی کارخانجات و بیکاری کارگران وتجمع اعتراضی روزانه شان شده است. آنگونه که سر مقاله نویس مجبور شد محور گرانی روز افزون به خصوص گرانی نان مقاله بنویسد و در این مورد به مسئولان اخطار دهد . در ادامه برای اینکه یقه دولت را بازهم گرفته باشد مقوله فرهنگی ونارسایی آن را بهانه کرده است .جالب است آنگونه ناخواسته تند انتقاد یا  روشن گری کرده است که  بر سر شاخ نشسته وبن بریده است .زیرا که کل نظام ضد بشری وعملکرد ناقص و وارونه  ی فرهنگی دولت مردان از ابتدای 57 تا کنون را بر زیر سئوال برده و از مسئولان حکومتی  و آخوندهای حوزوی حامیان  چنین پرسش کرده است که  بيش از 30 سال است كه هر وقت نوبت ارزيابي عملكرد فرهنگي مسئولان شد، تلاش كردند با مطرح كردن معماي پيچيده "آيا كار فرهنگي مقدم است يا برخورد قانوني؟" همه را سرگرم كنند و وقت گذراني نمايند و سرانجام اینکه هيچ جمع بندي قابل اتكائي ارائه ننمايند، درست مثل معماي معروف مرغ و تخم مرغ كه تا قيامت هم معلوم نخواهد شد مرغ اول بوده و بعد تخم مرغ يا بالعكس؟ در ادامه این چنین در زمینه ی ورزش وهنر و حجاب و برنامه ی صدا وسیما وسینما تحلیل انتقادی داده است :
"اين انقلاب با توجه به زيربناي ديني، يك انقلاب همه جانبه نگر با هويت فرهنگي است كه بايد عهده‌دار ايجاد تحول در ابعاد مختلف زندگي مردم باشد. در اين نگاه، غفلت از مسائل فرهنگي به معناي عام به بهانه ضرورت توسعه سياسي يا اقتصادي و يا صنعتي، قابل قبول نيست. انقلاب اسلامي فقط هنگامي هويت اسلامي خود را خواهد داشت كه هر اقدام سياسي داراي يك پيوست فرهنگي باشد. هر اقدام، اعم از صنعتي يا اقتصادي و يا سياسي، هنگامي كه فاقد پيوست فرهنگي باشد، اصولاً نمي‌تواند از جنس انقلاب اسلامي محسوب شود و در چارچوب نظام جمهوري اسلامي قرار گيرداكنون سؤال اينست كه آيا هويت فرهنگي را در اقداماتي كه در نظام جمهوري اسلامي صورت مي‌گيرد مي‌توان مشاهده كرد؟ در صحنه اجتماعي چه ميزان بازدهي از اين خروجي قابل مشاهده و اتكاء است؟ آيا ميزان چادري‌ها افزايش يافته اند؟ آيا ميزان بدحجاب‌ها كاهش يافته اند؟ آيا صداقت‌ها بيشتر شده؟ آيا دروغگوئي‌ها كم شده؟ آيا آمار نمازخوان‌ها در ميان جوانان بالا رفته؟ آيا گران فروشي‌ها فروكش كرده؟ آيا كم فروشي‌ها از بين رفته؟ و... . بيش از 30 سال است كه هر وقت نوبت ارزيابي عملكرد فرهنگي مسئولان شد، تلاش كردند با مطرح كردن معماي پيچيده "آيا كار فرهنگي مقدم است يا برخورد قانوني؟" همه را سرگرم كنند و وقت گذراني نمايند و سرانجام هيچ جمع بندي قابل اتكائي ارائه ننمايند، درست مثل معماي معروف مرغ و تخم مرغ كه تا قيامت هم معلوم نخواهد شد مرغ اول بوده و بعد تخم مرغ يا بالعكس؟ نه مردمي كه انقلاب كرده‌اند و نه اولياء‌ دين، به پاسخ اين سؤال كه كار فرهنگي مقدم است يا برخورد قانوني؟ كاري ندارند. سؤال آنها اينست كه چرا جامعه انقلابي و اسلامي ما از نظر فرهنگي دچار معضلاتي است كه هرگز رو به حل شدن نمي‌رود؟ اگر اقدامات فرهنگي مسئولان ما عمق داشت و اگر حرف‌هاي مسئولان با عملكردهايشان منطبق بود، قطعاً مشكلات و معضلات فرهنگي هر روز رو به كاهش بودند و اكنون كه 33 سال از پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار نظام جمهوري اسلامي گذشته، آمارهاي ناهنجاري‌هاي اجتماعي نگران كننده نبودند. اين واقعيت را نمي‌توان انكار كرد كه انقلاب اسلامي در عين حال كه ماهيت فرهنگي دارد، در بخش فرهنگ به معناي عام آن نه تنها فتح نماياني نكرده بلكه نسبت به آنچه از يك جامعه اسلامي انقلابي انتظار مي‌رود بسيار عقب‌تر است. اين عقب ماندگي براي اين انقلاب يك خطر است. كمترين ترديدي به خود راه ندهيم كه مشكلات فرهنگي امروز جامعه ما يك زنگ خطر است. اين صداي هشدار دهنده را بايد مسئولان بشنوند و درصدد چاره برآيندصداي اين زنگ خطر را مي‌توان در عرصه سياسي با توجه به گسترش جنگ قدرت‌ها و حذف كردن‌ها و رقابت‌هاي ناسالم شنيد. مي‌توان در عرصه ورزش با رصد كردن پول‌هاي هنگفتي كه از بيت المال به جيب افرادي ريخته مي‌شود كه نه الگوي جوانمردي هستند و نه اخلاق بلكه بعضي از آنها از محافل منكراتي سر در مي‌آورند و يا حداكثر به سوداگراني قهار تبديل مي‌شوند، شنيد. مي‌توان در سينما با ترويج اباحيگري و سكس پنهان و ضديت با اصول و ارزش‌ها شنيد. مي‌توان در تلويزيون جمهوري اسلامي كه از زنان بدحجاب و هفت قلم آرايش كرده براي ابراز علاقه به راه پيمائي 22 بهمن مصاحبه مي‌گيرد و در نهايت وقاحت، فيلم "ورود آقايان ممنوع" كه اباحي گري و به سخره گرفتن انقلاب و نظام جمهوري اسلامي و احكام دين در آن موج مي‌زند را پخش مي‌كند، شنيد. و مي‌توان در كاسبي‌هاي حرامي كه گران فروشي و كم فروشي و كلاه‌برداري را مجاز و مباح مي‌داند، شنيد كه نتيجه طبيعي بي‌مبالاتي فرهنگي در بخش‌هاي ديگر استاينها نشان مي‌دهند كه مدتي است الگوها در جامعه ما تغيير كرده‌اند و فرهنگ به جاي آنكه بر سياست تأثير بگذارد، خودش سياست زده شده است. فرهنگ وقتي سياست زده شود، ديگر نمي‌توان انتظاري غير از ابزاري عمل كردن از آن داشت. فرهنگ اگر ابزار شود، همچون بمبي عمل مي‌كند كه دردست باندهاي آدم كش باشد. صداي زنگ خطر را درست در همينجا بايد شنيدامروز اگر عقلاي قوم بخواهند مشكل فرهنگي كشور را كه غيرقابل انكار است حل كنند، بايد سكان امور فرهنگي كشور را به دست كساني بسپارند كه از جنس فرهنگ هستند. مشكلات فرهنگي امروز جامعه، از ضعف مديريت فرهنگي ناشي شده است.
در خاتمه  اینکه همانگونه که سر مقاله نویس اذعان کرده است بطور شفاف   شکست فرهنگی 33  ساله وبی آیندگی رژیم فاشیستی مذهبی کودکتایی را ترسیم کرده وبه نمایش گذاشته است وخطاب به مسئولان گفته است که  اين زنگ خطر به  صدا در آمده  را مي‌توان در عرصه سياسي شنید که  مکمل گسترش جنگ قدرت‌ها و حذف كردن‌ها و رقابت‌هاي ناسالم  شده است . البته بدون یادآوری اعدام کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران وسایر ورزشکاران قهرمان دیگر که دیگر جوانمردی در ورزش در این رژیم ضد بشری معنی نداره افزوده است  در گستره ی ورزشی  با وجود هزینه کردن پول‌هاي هنگفتي كه از بيت المال به جيب افرادي ريخته مي‌شود كه نه الگوي جوانمردي هستند و نه اخلاق دارند،  زیرا که  بعضي از آنها از محافل منكراتي سر در مي‌آورند و  به سوداگراني قهار تبديل شده اند .همینطور در مورد سینما هم اعتراف کرده ،با ترويج اباحيگري و سكس پنهان و ضديت با اصول و ارزش‌ها با هم ترکیب و همراه شده است .مهمتر اینکه در مورد سازمان پشم و شیشه  هم  از بدحجابی و هفت قلم آرايش كردن زنان  نالیده  که  چگونه با عشوه وناز ابراز علاقه برای  راه پيمائي نمایشی و فرمایشی  22 بهمن تبلیغ می  کنند تا بقول سر مقاله نویس  در نهايت  وقاحت، فيلم "ورود آقايان ممنوع" پخش شود  كه اباحي گري و به سخره گرفتن رژیم فاشیستی مذهبی دین فروش  در آن موج مي‌زند .بالاخره اینکه اذعان کرده در كاسبي‌هاي حرامي كه گران فروشي و كم فروشي و كلاه‌برداري را مجاز و مباح مي‌داند كه نتيجه طبيعي بي‌مبالاتي فرهنگي است یا بزبان ساده در آمدن تق کامل رژیم ضد بشری و قرون وسطایی وکودتایی با قلم مشاور رفسنجانی  می باشد.
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 23 خرداد ماه سال 1391
آيا صداي زنگ خطر را مي‌شنويد؟