آشنايي با ريشه ضرب المثل ها؛
حكايت تاريخي و جالب ضرب المثل معروف"خروس بيمحل" 19 شهریور-92
حكايت تاريخي و جالب ضرب المثل معروف"خروس بيمحل" 19 شهریور-92
آشنايي با ريشه ضرب المثلها،با گذشته مثل معروف"خروس بيمحل"
آشنا ميشويد. هر گاه كسي در غير موقع حرف بزند و يا ميان حرف ديگران بدود و
خود را داخل كند چنين فردي را اصطلاحاً خروس بيمحل ميخوانند.
ريشه ضرب المثل
از آنجا كه در ادوار گذشته بانگ نابهنگام خروس را به علت و سببي شوم
ميدانستند لذا به شرح ريشه تاريخي آن ميپردازيم تاعلت و سبب اين مثل سائر و
مشئوم بودن آن بر خوانندگان روشن شود. كيومرث سر دودمان سلسله باستاني پيشداديان ايران بود
كه مورخان به روايات مختلف او را آدم ابوالبشر و گل شاه يعني شاهي كه از گل آفريده
شده، و نخستين پادشاه در جهان دانستهاند. كيومرث را پسري بود به نام پشنگ كه
هميشه بر سر كوهها بود و به درگاه خداي تعالي راز و نياز و مناجات ميكرد. كيومرث به اين فرزندش خيلي علاقه داشت و
غالباً پسر و پدر به سراغ يكديگر ميرفتند. روزي ديوان كه از دست كيومرث منهزم شده
بودند به منظور انتقام به سراغ پشنگ رفتند و هنگامي كه سر به سجده نهاده بود پاره سنگي بر سرش
كوفتند و او را هلاك كردند. حسب المعمول اين بار كه كيومرث براي ديدار فرزندش پشنگ با
آذوقه كامل به سراغ او رفته بود جغدي بر سر راهش ظاهر شد و بانگ زد. كيومرث چون فرزندش را نيافت و
دانست پشنگ را كشتند جغد را نفرين كرد و به همين جهت ايرانيان از آن تاريخ جغد را
پيك نامبارك و صدايش را شوم ميدانند. آن گاه كيومرث در مقام انتقام از ديوان برآمده
ساير فرزندان را بر جاي گذاشت و خود با سپاهي گران به سوي ديوان شتافت. در اين سفر بر سر راه خويش خروسي سفيد رنگ و مرغ و
ماري را ديدكه خروس مرتباً به مار حمله ميكرد و هر بار كه موفق ميشد با منقارش
به شدت بر سر مار نوك بزند به علامت پيروزي بانگ ميكرد. كيومرث را از اينكه خروس براي صيانت و دفاع
از ناموس تا پاي جان فداكاري ميكند بسيار خوش آمده سنگي برداشت و مار را بكشت و
بانگ خروس را به فال نيك گرفت. كيومرث پس از غلبه بر ديوان آن مرغ و خروس را
برداشت و به فرزندانش دستور داد آنها را به خانه نگاهداري و تكثير كنند. معمولاً
خروس به هنگام روز بانگ ميكند و چون شب شد تا بامدادان كه پايان شب و طلايه روز و
روشنايي است بانگ نميزند ولي قضا روزي خروس موصوف شبانگاهان كه بيموقع و نابهنگام بود بانگ برداشت. همه
تعجب كردند كه اين بانگ نابهنگام چيست ولي چون معلوم شد كه كيومرث ازدار دنيا
رفته آن خروس را خروس بيمحل خواندند و از آن سبب بانگ خروس را بدان وقت به فال بد
گرفته صدايش را شوم دانستهاند. از آن روز به بعد: "هر خروسي كه بدان وقت بانگ كند و
خداوند خروس آن خروس را بكشد آن بد از او درگذرد و اگر نكشد در بلايي افتد