قربانی پرورش یافته ی رژیم جهل وجنایت وجنگ و خون و غارتگری که 2 بار به مسلخ برده شده است . زیرا یکبار به
دلیل معتاد شدن تبدیل به مرده ی سیار وبه
مسلخ برده شد و بار دوم از سوی خانواده به
مسلخ کشانیده شد .چون مثل همیشه بدون آنکه گفته شود ریشه و عامل گرایش به اعتیاد
مصرف مواد مخدر و رشد آن در جامعه چیست .ولی گزارش شده است راز قتل
مرد معتاد که قربانی توطئه خانوادگی شده بود. وی مرد حدودا 30 ساله بود که
جسدش بطور ناشناس با دست و پاهاي بسته شده باآثار ضرب وجرح بر روي سرش داخل يک
پتو پيچيده شده یافت می شود.پدر مقتول
در پاسخ به سؤال کارآگاهان در مورد عدم
اعلام فقداني پسرش می گوید پسرم معتاد بود و مدت ها به خانه نمي آمد و من
نيز به همين علت شکايتي نکردم. همچنین همسر مقتول نيز به علت اعتياد همسرش از حدود 9 ماه پيش به
خانه پدرش بازگشته و طي اين مدت هيچ اطلاعي از مقتول نداشت. در
ادامه رسيدگي به پرونده به تحقيق از همسايگان و اهالي محل سکونت مقتول مشخص می شود که چند روز پيش از کشف جسد مقتول و تشکيل پرونده
در اداره دهم، درگيري با موضوع تقسيم ارثيه مابين مقتول و اعضاي خانواده اش ( پدر
و دو برادراش ) رخ می هد خفه می شود .ولی آنها نيز با
طرح اعتياد وي به موادمخدر با درخواستش مخالفت کرده اند. بالاخره در نهایت معلوم می گردد که علت مرگ مقتول که "خفگي ناشي از فشار بر
عناصر حياتي گردن و کاهش اکسيژن تنفسي" بوده است اینهم نمونه ای دیگر
از جامعه ساخته شده 35 ساله است که ولی فقیه آن را الگوی جایگزین کشورهای منطقه می
داند که رهبران دیکتاتورشان ساقط شده اند
.
راز قتل مرد معتاد که قربانی توطئه
خانوادگی شده بود، در جریان تحقیقات کارآگاهان پلیس فاش شد.به گزارش خبرنگار مهر، ساعت 2 و 30 دقیقه 6 اردیبهشت امسال
از طريق مركز فوريت هاي پلِسي 110 يك فقره كشف جسد در منطقه بازيافت شورآباد به
كلانتري170 كهريزك اعلام شد.با حضور
مأموران كلانتري در محل و انجام بررسي هاي اوليه مشخص شد جسد
متعلق به مردي ناشناس حدودا 30 ساله با دست و پاهاي بسته شده و داراي آثار ضرب
وجرح بر روي سر است که داخل يک پتو پيچيده شده بود.با تشکيل پرونده مقدماتي با موضوع "قتل
عمد" و به دستور بازپرس شعبه اول دادسراي ناحيه 27 تهران، پرونده برای رسيدگي
در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.با آغاز رسيدگي به پرونده، کارآگاهان در اولين مرحله از
اقدامات پليسي و با مراجعه به بانک اعلام فقدان افراد موفق به شناسايي هويت متهم
نشدند. در ادامه و با توجه با اعلام نظريه تيم بررسي صحنه جرم مبني بر اعتياد
مقتول به مصرف مواد مخدر و احتمال داشتن سوابق دستگيري، کارآگاهان با بررسي بانک
اطلاعات مجرمين سابقه دار موفق به شناسايي هويت مقتول به نام رسول. م 34 ساله شدند
که پيش از اين يک بار به اتهام سرقت دستگير و روانه زندان شده بود.با شناسايي خانواده مقتول، کارآگاهان با شناسايي محل سکونت
آنها در "خيابان هاشمي" تصميم به تحقيق از آنها را داشتند که پدر مقتول
پس از حضور در اداره دهم اعلام کرد که از کسي شاکي نيست و خواستار بسته شدن پرونده
است.پدر مقتول
در پاسخ به سؤال کارآگاهان در خصوص علت عدم اعلام فقداني پسرش نيز به کارآگاهان
گفت: پسرم معتاد بود و مدت ها به خانه نمي آمد و من نيز به همين علت شکايتي نکردم.در ادامه تحقيقات، کارآگاهان اطلاع
پيدا کردند که همسر مقتول نيز به علت اعتياد همسرش از حدود 9 ماه پيش به خانه پدرش
بازگشته و طي اين مدت هيچ اطلاعي از مقتول نداشته است.در شرايطي که پدر مقتول در طول رسيدگي به پرونده تأکيد
داشت که هيچ شکايتي از فرد يا افرادي نداشته و خواستار مختومه شدن پرونده بود،
کارآگاهان براي کشف حقيقت و در ادامه رسيدگي به پرونده به
تحقيق از همسايگان و اهالي محل سکونت مقتول پرداخته و متوجه شدند که چند روز پيش
از کشف جسد مقتول و تشکيل پرونده در اداره دهم، درگيري با موضوع تقسيم ارثيه مابين
مقتول و اعضاي خانواده اش ( پدر و دو برادراش ) رخ داده و آنها نيز با طرح اعتياد
وي به موادمخدر با درخواستش مخالفت کرده اند.با توجه به اطلاعات به دست آمده در خصوص درگيري مقتول با
اعضاي خانواده و همچنين اعلام نظريه پزشکي در خصوص علت مرگ مقتول که "خفگي
ناشي از فشار بر عناصر حياتي گردن و کاهش اکسيژن تنفسي" اعلام شده بود،
کارآگاهان اداره دهم با انجام هماهنگي با بازپرس پرونده 16 شهریور اقدام به
دستگيري پدر و دو برادر مقتول کرده و تحقيقات پليسي از آنها در دستور کار
کارآگاهان قرار گرفت.در شرايطي
که پدر و دو برادر مقتول در مراحل اوليه تحقيقات منکر هرگونه ارتکاب جنايت شده
بودند ، اما با ادامه تحقيقات سرانجام يکي از دو برادر مقتول 21 شهریور لب به بيان
حقيقت گشود و در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: برادرم ( مقتول ) پس از چند روز ،
ساعت 10صبح دوم اردیبهشت به خانه آمد و به علت مصرف مواد، من با او درگير شدم که
از منزل بيرون رفت اما ساعت 17 دوباره به خانه آمد و اين بار پدرم او را به خانه
راه نداد. ساعت دو بامداد سوم اردیبهشت به خانه آمد و با من درگير شد . من نيز با
کمک پدر و برادرم با او درگير شده و در يک لحظه دست هايم را به روي گردنش فشار
دادم که باعث خفه شدن او شد . با کمک پدر و برادرم ، دست و پاهايش را بسته و جسد
را داخل يک پتو گذاشته و براي اينکه کسی از همسايگان متوجه جسد نشود، او را داخل
کارتن يخچال گذاشته و با چرخ دستي به خيابان دامپزشکي برده و در داخل سطل زباله
مکانيزه رها کرديم.در
ادامه، پدر و برادرش به عنوان دو متهم ديگر پرونده تحقيق به عمل آمد و آنها نيز که
چاره اي جز اعتراف نداشتند، اعترافات متهم اصلي پرونده را تأييد کردند.سرهنگ کارآگاه آريا حاجي زاده، معاون مبارزه با جرايم
جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با اعلام اين خبر گفت : با توجه به اعترافات صريح
متهمان قرار بازداشت موقت از سوي بازپرس پرونده صادر و هر سه متهم با قرار بازداشت
موقت و جهت انجام تحقيقات تکميلي در اختيار اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران
بزرگ قرار گرفتند.
