این روزها که آتش‌ جنگ‌طلبی شیطان بزرگ و همراهانش برای افروختن شعله جنگ در سوریه و تحت تاثیر قرار دادن جهان اسلام رو به سردی گذاشته و ناتوانی پنجه خون آلودشان برای دست‌اندازی به یک کشور مسلمان دیگر بیش از پیش آشکار شده است، صرفنظر از همه تحلیل‌ها و ارزیابی‌های سیاسی، واقعیتی بزرگ و سرمایه‌ای ارزشمند در مقابل دیدگانمان قرار می‌گیرد و سرتعظیم همه آزاداندیشان در برابر آن به خضوع خم می‌شود. ایثارگری و مجاهدت ایثارگران هشت سال دفاع مقدس- که این روزها در سالگرد آن حماسه باشکوه قرار داریم.
سی‌و سه سال پیش جنگ در شرایطی شروع شد که از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی کمتر از ششصد روز گذشته بود. در طول این مدت استکبار که می‌دانست چه واقعه عظیمی در ایران رخ داده است هیچ روزی را برای آتش‌افروزی در کشور و نهایتا ساقط کردن نظام نوپای اسلامی از دست نداد. از گسیل چهره‌های وابسته به خود در عالی‌ترین سطوح گرفته تا واقعه‌سازی در جای جای کشور و تحریک عواطف و احساسات قومی به اسم خلق کرد و خلق عرب و... اما به این مقدار بسنده نکرد و کودتاهای مختلفی را طراحی‌کرد که کودتای مشهور نوژه مهمترین آنها بود و البته خودفروختگان و خائنین به مردم را هم در قالب گروهکهای معاند و سازمانهای جهنمی به رویارویی مسلحانه با نظام و مردم بی‌گناه واداشت و ثمر آن شهادت بیش از هفده هزار نفر از مردم بی‌گناه کشورمان شد. همه اینها فقط و فقط بخاطر یک چیز بود و آن پشیمان کردن مردم از انقلاب! اما همه‌چیز برعکس بود و مردم سخت‌تر و مصمم‌تر شدند. وقتی این همه دشمنی، در عزم استوار مردم اثری نگذاشت، ضربه نهایی با حمله نظامی به ایران در دستور کار قرار گرفت و صدام با اشاره آمریکا به ایران حمله کرد. این جنگ اگرچه ظاهرا جنگ یک همسایه علیه همسایه دیگر بود اما در واقع یک جنگ‌جهانی تمام عیار بود که در یک طرف آن تنها ایران بود و در سوی دیگرش جهان در حمایت و پشتیبانی کامل از صدام! نتیجه برای آنها که جهان را از منظر غیرالهی می‌دیدند کاملا قابل پیش‌بینی بود و شکست سرنوشت محتوم ایران در این جنگ بود. صدام پس از نخستین مصاحبه در مناطق اشغالی کشورمان به خبرنگاران وعده داد که گفتگوی بعدی هفته آینده در تهران خواهد بود! همان شب جیمی کارتر رئیس‌جمهور وقت آمریکا گفت: امیدوار است مسئولان ایران سرعقل آمده باشند! مدتی بعد میخائیل گورباچف رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق در پیامی به سران کشورهای خائن عربی به آنها اطمینان داد که شوروی نخواهد گذاشت این جنگ با پیروزی ایران تمام شود! اینها و هزاران سند معتبر از کمک‌های شرق و غرب و ارتجاع عرب به صدام، حاکی از رخداد جنگی ‌جهانی علیه ایران و عزم و اتفاق دو ابرقدرت شرق و غرب برای براندازی نظام نوپای اسلامی بود. در این سوی میدان کارزار، ملتی دست خالی اما مصمم، گوشش را به سروش غیب داده بود که از لبان امام راحل جاری می‌شد و مردم را به ایستادگی و فداکاری دعوت می‌کرد. همین ندای آسمانی کافی بود که ایران انقلابی که نه ارتش منسجم و انقلابی داشت و تجهیزات اولیه را و نه هیچ کشوری‌ حاضر بود کوچکترین امکاناتی -حتی سیم خاردار- به او بفروشد، در اندک زمانی صحنه جنگ را به نفع خود عوض کند و دشمن را به زانو درآورد. همه توفیقات آن روزهای آسمانی در سایه خودباوری و تبعیت محض از فرمان امام(ره) حاصل شد و دشمن در تحمیل آن همه جنایت، چیزی بدست نیاورد.
اگر بپذیریم که هدف از تحمیل جنگ به ایران ساقط کردن نظام اسلامی و بازگرداندن آب به همان جوی سابق بود- که همه اسناد تاریخی از آن حکایت می‌کند - باید با سربلندی و غرور بگوئیم که ما پیروز شدیم و دشمن به هدفش نرسید. ما پیروز شدیم و دشمن نتوانست حتی یک وجب از خاک کشورمان را تصرف کند. ما پیروز شدیم و در اوج ناجوانمردانه‌ترین تحریم‌ها به خودکفایی در مهمترین و حیاتی‌ترین شئون نظامی و اقتصادی رسیدیم و جهان در برابر این عظمت و رشادت ایثارگران عزیز انگشت حیرت به دندان گزید. این دست‌آورد و تجربه ایران اسلامی از واقعه جنگ بود که امام راحل عظیم‌الشأن چند ماه پس از پایان جنگ در اسفند 1367 درباره آن اینگونه می‌فرمایند:
«هر روز ما در جنگ برکتی داشته‌ایم که در همه صحنه‌ها از آن بهره جسته‌ایم. ما انقلاب‌مان را در جنگ به جهان صادر نموده‌ایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده‌ایم، ما در جنگ، پرده از چهره تزویر جهان‌خواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنان‌مان را شناخته‌ایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیده‌ایم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشه‌های انقلاب پر بار اسلامی‌مان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادری و وطن‌دوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها سالیان سال می‌توان مبارزه کرد. جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظام‌های فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند، جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آن‌چنانی برخوردار شد و از همه این‌ها مهم‌تر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت. همه این‌ها از برکت خون‌های پاک شهدای عزیز هشت سال نبرد بود، همه این‌ها از تلاش مادران و پدران و مردم عزیز ایران در ده سال مبارزه با آمریکا و غرب و شوروی و شرق نشأت گرفت.»
اما همین واقعه پس از جنگ ما باز هم تکرار شد، آمریکا و متحدانش با بکارگیری پیشرفته‌ترین تجهیزات نظامی در منطقه ما درگیر چند جنگ دیگر شدند دو جنگ با عراق و یک جنگ با افغانستان، حمله ناکام اسرائیل به حزب‌الله لبنان و دو بار حمله به غزه. هدف اصلی آنها از تحمیل این جنگ‌ها بر مسلمین مظلوم منطقه، ایجاد خاورمیانه جدید و حاکم ساختن نظمی نوین بر شئون سیاسی و امنیتی منطقه بود. اما ثمر آن چیزی جز قتل و ویرانی و تشکیل گروههای تندرو و افراطی خون‌ریز و ایجاد ناامنی در منطقه نبوده است. هزاران سرباز از آمریکا و متحدانش در این جنگ‌ها کشته شدند و میلیاردها دلار در راه این آتش‌افروزی‌ها هزینه شد اما نه تنها به مراد مقصود نرسیدند بلکه آمریکا مجبور به خارج کردن تفنگدارانش از عراق شد و در افغانستان هم مجبور به تحمل تلفات هر روزه.
به یقین اگر آمریکایی‌ها حتی به نیمی از آرزوهایشان در عراق و افغانستان یا لبنان و فلسطین رسیده بودند، بدون کوچکترین نگرانی به سوریه حمله می‌کردند اما آن تجربیات تلخ و آن سرشکستگی‌ها سبب شد تا طرح حمله به سوریه با موج مخالفت مردم آمریکا و نمایندگان کنگره و مخالفت جهانی مواجه شود و سردمداران کاخ‌سفید را به عقب‌نشینی وادارد.
دست‌آورد ما در جنگ عزت و سربلندی بود و دست‌آورد آمریکایی‌ها ذلت و سرافکندگی. دست‌آورد ما در جنگ ناکام گذاشتن دشمن بود و دست‌آورد آنها ناکامی در به دست آوردن اهداف از پیش تعیین شده. ما در جنگ به خوداتکایی و خودباوری رسیدیم و فهمیدیم که مقاومت رمز بزرگ پیروزی است و جهان را به تسلیم در برابر اراده خودمان واداشتیم. به یقین بیداری اسلامی و به پاخاستن مسلمانان مظلوم منطقه، حاصل مقاومت و پیروزی ما بود که پیام آن به مسلمانان رسید و آنان را به ایستادگی و مقاومت در برابر سمتگران دعوت کرد و اینها همه از ثمرات مجاهدتهای ایثارگران و شهیدان ماست.
اکنون و با این همه توفیق و این همه عزت و افتخار، سخن از نیاز به رابطه با آمریکا نه فقط ذلیلانه که احمقانه نیز هست و نباید فراموش کنیم در روزگاری که جهان، ایران را به هیچ می‌انگاشت و در روزهایی که ایران غیر از خدا هیچ نداشت توانستیم بدون اتکاء به شرق و غرب و تنها با باور به توانمندی‌های فرزندان خودمان به همه چیز دست پیدا کنیم. این تجربه بی‌نظیر را قدر بدانیم و امروز هم بکار بندیم.

حسین شمسیان