دائی (گفت و شنود)


گفت: یکی از ضد انقلابیون فراری و خارج‌نشین در وبلاگ خودش نوشته ؛ تازه فهمیدم که علیه رژیم اسلامی ایران هیچ غلطی از دستم بر نمیآد و نباید گول اصلاح‌طلب‌ها رو می‌خوردم!
گفتم: خب! وقتی ارباب بزرگشون آمریکا نمی‌تونه هیچ غلطی بکنه از اجق وجق‌های اپوزیسیون چه غلطی ساخته است؟!
گفت: نوشته، بعد از سال‌ها در به دری تازه متوجه شدم که به‌خاطر یک توهم دنبال جنبش سبز راه افتادم و همه عمرم رو به باد فنا دادم!
گفتم: یارو می‌گفت؛ خواب دیدم دائیم رفته زیر تریلی 18چرخ و له و لورده شده، از خواب پریدم، مثل بید می‌لرزیدم، گوشی رو برداشتم بهش زنگ بزنم، دیدم تلفون قطعه، از ناراحتی داشتم دق می‌کردم، و خودمو به در و دیوار می‌زدم که یکدفعه متوجه شدم من اصلاً دائی ندارم!