دردسر جدید پیر زن زباله جمع کن

اوین نامه ی کیهان سربازجو شریعتمداری  بدون آنکه توضیح دهد که دلیل زباله جمع کنی چیست ؟ یا اینکه  50 متر فضای خانه ی یعنی چه  وچه فرقی به بیت جماران وسایر کاخ های تهران دارد؟ یا اینکه مگر حداقل خط فقر اقتصادی بیش از 2 میلیون تومان نیست؟  اما از درد سر پیر زن زباله جمع کنی گزارش داده است که  می‌گوید آشغال هایی که مردم جلوی در خانه یا توی سطل می‌ریزند جمع می‌کنم تا خرج بچه‌های یتیمم را بدهم اما همسایه‌ها نمی‌گذارند به زندگی‌ام برسم. می‌گویند آشغال بو می‌دهد. تازه فامیل هایم از شهرستان برایم یخچال و تلویزیون فرستاده‌اند . اما گزارشگر همکار سربازجو شریعتمداری در ادامه بدون توجه به اختلاس بانکی 3 هزار میلیارد تومان بانکی  که در دولت احمدی نژاد مدعی عدالت محور ساده زیست رخ داد  که مورد تأیید و حمایت رهبرولی فقیه بود به نقل از  گزارش مهر افزوده  پیر زن فقیر نیست. چون از سال ها پیش صاحبکار شوهرش ماهانه به حساب او پول واریز می‌کند. کمیته امداد هم هر دو ماه 50 هزار تومان و بهزیستی 33 هزار تومان به آنها می‌دهند. هر چند که طبق قانون فرد تحت پوشش تنها می‌تواند از یکی از این دو سازمان مستمری دریافت کند. با وجود این کمک ها آنها برای تهیه غذای خانواده از پس مانده غذاهای دور ریخته شده منازل استفاده می‌کنند.پیر زن مالک خانه 50 متری است! معلوم نیست چرا نادیده گرفته می شود شتر با بارش میره اما لنگه پشه کوره گرفته می شود؟
پیرزن 60 ساله‌ای که سطل‌های زباله شهر را خالی می‌کند و به خانه‌اش می‌آورد،با وجود اینکه کارگران شهرداری چند سال پیش حدود 12 کامیون آشغال از خانه‌اش خارج کردند هنوز هم عاشق زباله است و در خانه خود موزه‌ای از دور ریختنی‌ها جمع‌آوری کرده است.در خانه‌ای که این پیر زن و دو دخترش ساکن هستند بوی تعفن مشام را آزار می‌دهد و در خانه به سختی باز می‌شود و بوی تعفن از آن بیرون می‌آید. دختری 30 ساله با چشمانی برق زده و صورتی خنده‌رو در را باز می‌کند.پشت در انبوهی از کارتن و مقوا، لباسهای کثیف و پاره، پلاستیک‌های انباشته شده و ظرفهای شیشه‌ای و حلبی شکسته، در میان آنها پیت روغنهایی که تاریخ انقضای آن سالها پیش تمام شده بود خانه پیرزن را به سطل زباله‌ بزرگی در کلانشهر تهران تبدیل کرده است.او می‌گوید آشغالهایی که مردم جلوی در خانه یا توی سطل می‌ریزند جمع می‌کنم تا خرج بچه‌های یتیمم را بدهم اما همسایه‌ها نمی‌گذارند به زندگی‌ام برسم. می‌گویند آشغال بو می‌دهد. آخر نگاه کنید من زن تمیزی هستم. کجای خانه‌ام کثیف است! تازه فامیلهایم از شهرستان برایم یخچال و تلویزیون فرستاده‌اند!در میان اتاق به سختی می‌توان قدم برداشت چون اتاق تا سقف پر از وسایل مستعملی است که از سرکوچه‌ها،‌دم در خانه‌ها و سطل‌های زباله جمع کرده است.به گزارش مهر، پیر زن فقیر نیست. چون از سالها پیش صاحبکار شوهرش ماهانه به حساب او پول واریز می‌کند. کمیته امداد هم هر دو ماه 50 هزار تومان و بهزیستی 33 هزار تومان به آنها می‌دهند. هر چند که طبق قانون فرد تحت پوشش تنها می‌تواند از یکی از این دو سازمان مستمری دریافت کند. با وجود این کمکها آنها برای تهیه غذای خانواده از پس مانده غذاهای دور ریخته شده منازل استفاده می‌کنند.پیر زن مالک خانه 50 متری است. پنج سال پیش مسئولان کمیته امداد و بهزیستی خانه‌اش را تمیز و تعمیر کردند. برایش حمام و سرویس بهداشتی ساختند و دیوارهایش را رنگ زدند و با وسایل نو آن را به یکی از خانه‌های معمولی تبدیل کردند. جلسات مشاوره برای هر کدام از افراد خانواده گذاشتند اما بی‌فایده بود. چون اکنون دیوارهای سفید دوباره از وجود سوسکها پر شده و لابه‌لای زباله‌های خانه‌اش گربه‌ها و موشهای جدید متولد می‌شوند!بعد از اینکه خانه او از زباله تخلیه شد، مددکاران بهزیستی با او صحبت کردند تا دیگر زباله جمع نکند به خصوص زباله‌های تر را که بعد از مدتی باعث می‌شود خانه‌اش بوی تعفن بگیرد. همچنین به فرزندانش یاد دادند که چطور خود را تمیز کنند اما آنها فقط به حرف مادرشان گوش می‌دهند!