گفت
و شنود دروغ نامه ی کیهان 25 شهریور -92
حالا دیدی؟! (گفت و شنود)
گفتم : چرا سربازجوی زندان ؟ این ابله شکنجه گر نادان
چپ و راست گیر میده به رقیب ، همه جا اینان میکنه تعقیب
گفت : گروهبان در میدان تیر، به یه سربازی داد گیر
گفت مگر هستی توی دست
اندازی ؟ خوب نمی کنی تیر اندازی
از دست سرباز گرفت تفنگ ، شلیک کرد بطرف سیبل بی درنگ
اما تیرهایش خطا رفت و
بهدر ، گفتبه سرباز ، دیدی چنین تیرمی زدی در بدر
گفت: وزیر کشور دولت
خاتمی درباره مسائل اخیر شورای شهر تهران گفته است؛ همان دستهایی که آن اتفاق را
در مورد شورای شهر اول تهران ایجاد کردند اکنون فعال شده و میخواهند شورا را با
مشکل روبرو کنند.
گفتم: در شورای شهر اول که اصلاحطلبان به جان هم افتاده بودند تا آنجا که همین وزیرکشور آقای خاتمی شورا را منحل کرد.
گفت: البته ایشان خجالت کشیده بگوید که اصلاحطلبان اساساً اهل کار برای مردم نیستند و در هر مسئولیتی که قرار بگیرند به جای رسیدگی به امور مردم دست به آشوب و بلوا میزنند!
گفتم: چه عرض کنم؟! سرگروهبان در میدان تیر، تفنگ را از دست سربازی که تیرهایش به خطا میرفت گرفت و گفت؛ حالا ببین تیراندازی یعنی چی؟ و بعد به طرف سیبل شلیک کرد. اما تیرش به چندمتر آنطرفتر اصابت کرد. ولی بیآن که به روی خودش بیاورد به سرباز گفت؛ حالا دیدی؟! تو اینطوری تیراندازی میکردی!
گفتم: در شورای شهر اول که اصلاحطلبان به جان هم افتاده بودند تا آنجا که همین وزیرکشور آقای خاتمی شورا را منحل کرد.
گفت: البته ایشان خجالت کشیده بگوید که اصلاحطلبان اساساً اهل کار برای مردم نیستند و در هر مسئولیتی که قرار بگیرند به جای رسیدگی به امور مردم دست به آشوب و بلوا میزنند!
گفتم: چه عرض کنم؟! سرگروهبان در میدان تیر، تفنگ را از دست سربازی که تیرهایش به خطا میرفت گرفت و گفت؛ حالا ببین تیراندازی یعنی چی؟ و بعد به طرف سیبل شلیک کرد. اما تیرش به چندمتر آنطرفتر اصابت کرد. ولی بیآن که به روی خودش بیاورد به سرباز گفت؛ حالا دیدی؟! تو اینطوری تیراندازی میکردی!
گفت
: همکار قاتلان دشت خاور، گرفته یقه ی
وزیر کشور
چرا انتقاد
کردی ،دادی پیامی ، از یاد بردی مدعیان اصلاح طلبان خاتمی ،
چرا
انتقاد کردی به نقش الهه راستگو ؟ اختلاف برپا کرددر شورای شهر تهران با
گفتگو
بالاخره
سربازجوی زندان اوین ، به مدعیان
اصلاح طلبان کرده توهین
گفتم
: چرا سربازجوی زندان ؟ این ابله شکنجه گر نادان
چپ
و راست گیر میده به رقیب ، همه جا اینان میکنه تعقیب
گفت
: گروهبان در میدان تیر ، به یه سربازی داد گیر
گفت
مگر هستی توی دست اندازی ؟ خوب نمی کنی
تیر اندازی
از
دست سرباز گرفت تفنگ ، شلیک کرد بطرف سیبل
بی درنگ
اما
تیرهایش خطا رفت و بهدر ، گفت به سرباز، دیدی چنین تیرمی زدی در بدر؟