5 نکته درباره قطع سخنان روحانی در صداوسیما

نکته اصلی نقش کلیدی خامنه ای رهبر ولی فقیه انتصابی همکاره و قانون شکن  باقدرت نامحدود است . زیرا نهادهای زیر مجموعه اش بطور همآهنگ سیاست سرکوب وتبعیض و سانسور و غارتگری وجنگ افروزی و تروریسم و.... را اعمال می کنند .چون درخدمت اهداف خامنه ای و پاسداران اند. این نهادها شامل قوه فاسد قضاییه، شورای نگهبان آلت د ست،  خبرگان آخوندی ، وزارت ا طلاعات، نیروی انتظامی ، بسیج ، پاسداران، صدا و سیما و انواع واقسام بنیادها می شود.

عصر ایران نوشت: قطع پخش مستقیم سخنان رئیس‌جمهور در جمع پزشکان از شبکه خبر صداوسیما که در آستانه هفته دولت اتفاق افتاد، در عین این‌که موضوع تازه‌ای نیست، اما در خور تأمل است.
سخنان آقای روحانی زمانی قطع شد که او به اشتباهات دولت احمدی‌نژاد کنایه زد و گفت: «اگر امکان داشت قطعنامه‌ها را پاره کنیم، پاره می‌کردیم اما این امکان وجود نداشت
بعد از این کنایه که تشویق و هلهله حاضران را در پی داشت، پخش مستقیم، قطع و برنامه دیگری پخش شد.
پیش از این محمود احمدی‌نژاد در اسفند 1385 با زیر سوال بردن ساختار سازمان ملل متحد گفته بود: «شما فکر می‌کنید که اگر جمع شوید و کاغذ پاره صادر کنید، می‌توانید جلوی ملت ایران را بگیرید
به این بهانه چند نکته را می‌توان یادآور شد:
1-
با خروج محمد سرافراز از صداوسیما و آغاز ریاست علی عسگری و تغییراتی در سازمان و نوع مواجهه و نشستن او در مقابل رئیس‌جمهور که تداعی‌گر حالت رئیس و مرئوس بود، گمان می‌رفت این رسانه که اصرار دارد از خود با صفت «ملی» یاد کند رفتار خود را در قبال دولت به عنوان ملموس‌ترین نماد و نهاد حاکمیتی اصلاح کند.
این امید خصوصاً بعد از تغییر معاونت سیاسی که در دوره سرافراز به معاونت خبر تغییر نام داده بود فزونی گرفت. در نگاه بدبینانه، اتفاق اخیر نشان می‌دهد در بر همان پاشنه می‌چرخد ولی اگر نخواهیم بر پایه یک مورد قضاوت کنیم، باید گفت انتقاد از دولت قبل در زمره خطوط قرمز صداوسیماست و در موارد دیگر چنین رفتاری از آنان سر نمی‌زند و تنها همین مورد مشمول سانسور می‌شود و چه‌بسا رئیس هنوز کاملاً مسلط نشده باشد و این اتفاق تکرار نشود.
2-
مطابق قانون اساسی «رئیس جمهوری عالی‌ترین مقام رسمی کشور پس از مقام رهبری» است. بنابراین می‌توان پرسید آیا کسی یا کسانی در صدا و سیما مصلحت مملکت را بیش از رئیس‌جمهور می‌دانند؟
اگر رئیس مجلس شورای اسلامی تریبون نماینده‌ای را قطع می‌کند به این خاطر است که در جایگاه بالاتری نشسته و اداره جلسه را بر عهده دارد و همان نمایندگان ریاست را به او سپرده و طبعاً این حق را هم تفویض کرده‌اند که اگر خارج از آئین‌نامه سخن گفت، رئیس مجلس صدای او را قطع کند. اما آیا رئیس سازمان صدا و سیما هم نسبت به رئیس‌جمهور چنین شأنی دارد؟
3-
دولت جمهوری اسلامی ایران را شاید بتوان یگانه دولت در جهان دانست که رسانه دیداری - شنیداری ندارد! طی 38 سالی که از استقرار جمهوری اسلامی ایران می‌گذارد همه دولت‌ها کمابیش با این چالش روبه‌رو بوده‌اند.
در دوره‌هایی البته صدا و سیما با دولت همکاری کامل داشته و از جمله می‌توان به مقاطعی اشاره کرد که امام مدیرعامل سازمان - محمد هاشمی - را به حمایت از دولت میرحسین موسوی موظف کرده بود؛ یا سال‌های اول ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی که برادرش این‌بار به عنوان «رئیس» همچنان جام‌جم را در اختیار داشت و این‌بار چنان افراط شد که برای رئیس جمهوری به جر عنوان «سردار سازندگی» ضمیر جمع به کار می‌رفت و در اخبار گفته می‌شد: «رئیس‌جمهوری گفتند، رئیس‌جمهوری رفتند و مانند آن...»
حکایت دولت اصلاحات البته نیاز به توضیح ندارد و تنها یادآوری برنامه «چراغ» کافی است. در دولت احمدی‌نژاد خصوصا دوره اول صدا و سیما چنان جانبداری می‌کرد که گمان می‌رفت برای اولین‌بار «نظام» و «دولت» مساوی یا مساوق شده‌اند و همین، کار را برای منتقدان بسیار دشوار کشور کرده بود.
4-
اگر روحانی می‌خواست تنگناهای خود را در هفته دولت اعلام کند بهتر از این سند چه می‌توانست ارائه کند؟ شاید از این منظر صدا و سیما به رئیس‌جمهوری لطف کرده باشد! چراکه صدای رئیس‌جمهوری از طریق شبکه‌های اجتماعی و گروه‌های تلگرامی فیلم این سخنرانی منتشر شده و شبکه‌های مختلف ماهواره‌ای نشان داده‌اند و می‌دهند و سانسور صدا و سیما مانند گذشته تأثیرگذار نیست.
5-
این رفتار نشان می‌دهد که پاره‌ای ملاحظات در حد تعارفات است و روحانی باید صریح‌تر باشد، به‌جای واکنش‌های احساسی و انتظار پخش مستقیم به تلویزیون برود و رو به دوربین سخنرانی کند. حتی اگر صدا و سیما اصرار داشته باشد شکل فعلی - حضور و پرسشگری دو خبرنگار - حفظ شود، رئیس‌جمهوری نباید خود را به چارچوبی که آنان ترسیم می‌کنند محدود سازد.
مهم نیست روحانی چه گفته که صدا و سیما قطع کرده است؛ مهم این است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران سخنان «رئیس» جمهوری اسلامی ایران را قطع کرده است.
این یادآوری هم خالی از لطف نیست که در سال 1358 مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری اولین رئیس جمهوری ایران که به دلیل بستری بودن امام خمینی در بیمارستان قلب برگزار می‌شد، به‌صورت مستقیم از صدا و سیما پخش می‌شد اما با اختلال و قطع همراه بود در حالی که ساختمان مرکزی صدا و سیما درست مجاور بیمارستان است و عذر فنی پذیرفتنی نبود و پس از آن سید محمد موسوی خوئینی عضو شورای سرپرستی و نماینده امام مسئولیت آن را پذیرفت و کنار رفت.
واقعیت این است که از اتفاقاتی این‌گونه، نه رئیس‌جمهوری و دولت آسیب می‌بینند و نه افکار عمومی بی‌خبر می‌ماند، چون حصارها و انحصارها شکسته و آنچه در این میان بیش از همه  در معرض آسیب است، اعتبار خود صدا و سیماست و هرقدر هم نسبت به وزیران لحن مهربانانه‌تری بگیرد، مادامی که شخص رئیس‌جمهوری راضی نباشد، این اعتماد احیا نخواهد شد.