سهم پدرخوانده هاي اصلاحات از فساد 8000 ميليارد توماني

 اوین نامه ی کیهان 4 آبان - 95
گزارش خبري تحليلي  اوین  نامه كيهان 
سهم پدرخوانده هاي اصلاحات از فساد 8000 ميليارد توماني
آنگونه سربازجو شریعت نداری هرروز بیشمار خبر ها وتحلیل  و.... تولیدی پیرامون فسادهای اقتصادی- مالی – بانکی – حقوقی و.... علیه مدعیان اصلاح طلبان  ودولت روحانی ومدیران  دولتی اش درا وین نامه کیهان بازتاب می د هد که تبدیل به یک معجزه معماگونه ای شده است  که در رژیم از صدرتاذیل آلوده به فساد درهمه نهاد ها  فقط جناح رقیب است که آلودگی فساددارد . درحالی که 34% اقتصاد کشور در اختیار قرارگاه خاتم پاسداران می باشد  و این قرارگاه  با بابک زنجانی میلیاردها یورو نفت قاچاق فروخته است . همچنین  پاسداران بیشمار اسکله های غیر مجاز در سواحل جنوب کشور دارند که شبانه روز مشغول تخلیه کالاهای قاچاق وموادمخدر ومشروبات الکلی  می باشند  .ولی دریغ از اینکه  حتی یک مورد پرونده فساد پاسداران و شرکای شان  تا حال پیگیری شده باشد.
«صندوق ذخيره فرهنگيان» نامي که اين روزها بيش از گذشته بر سر زبان ها افتاده و هرکس در فضاي حقيقي و مجازي درباره آن چيزي مي گويد. تا چند ماه قبل هيچکس جز معلمان و فرهنگيان زحمتکش، از کارکرد چنين صندوقي خبري نداشت و احتمالانمي دانست چنين مجموعه اي هم وجود دارد!
    اما حالاحرف اول مردم ، صندوق ذخيره فرهنگيان است. چرا!؟ آيا مديران دولت تدبير، با سرمايه هنگفت و قابل توجه صندوق، موفق شده اند گام بلندي در اقتصاد ايران بردارند!؟ آيا پروژه ملي عظيمي با ذخاير فرهنگيان تاسيس يا تکميل شده و حالااز سود آن پروژه سفره فرهنگيان، اندکي رنگ به خود گرفته است!؟

    کاش چنين بود و همه سرمايه فرهنگيان صرف پروژه اي ملي مي شد ولو اينکه هيچ سودي عايد فرهنگيان نباشد. اما چه مي توان کرد وقتي در نهايت شرمساري و در روزگار عسرت و تنگدستي فرهنگيان زحمتکش، تيم دولت تدبير و اميد که بر تمامي شريان هاي اقتصادي کشور مسلط شده، هشت هزار ميليارد تومان از پول فرهنگيان را به يکباره بالاکشيده است. راز شهرت و بر سر زبان ها افتادن اين صندوق، نه خدمتي صادقانه، که خيانتي بزرگ و دزدي آشکار است. اما نکته تلخ ماجرا ، سکوت مرگبار اصلاح طلبان، کارگزاران و سينه چاکان دولت تدبير و اميد است. همان ها که قرار بود دولت پاک دستان و راستگويان را تشکيل دهند!

    
اصل ماجرا چه بود!؟
    مدتي قبل خبري دهان به دهان گشت که در صندوق ذخيره فرهنگيان، اختلاسي عظيم صورت گرفته است! طبق معمول، ابتداي کار به تکذيب گذشت ولي با افشاي جزئيات بيشتر، مديرعامل صندوق ذخيره نيز اين فساد را قبول کرد و مدعي شد مبلغ آن را 3 هزار و 500 ميليارد تومان ناقابل است! 

    انکار بخش مهمي از مبلغ به يغا رفته، باعث شد اسناد بيشتري منتشر شود و معلوم شد که عدد 8 هزار ميليارد تومان از صندوق کم شده و به جيب افراد و جريان سياسي خاصي رفته است!

    اندکي بعد خبر آمد همسر شهاب الدين غندالي (مديرعامل صندوق ذخيره فرهنگيان) و فرزند وي بازداشت شده اند. اين خبر با تاييد و تکذيب هاي متعدد همراه شد اما حسين مقصودي نماينده مردم سبزوار در اين باره گفت: «از قرار معلوم مديرعامل اين صندوق به همراه همسر و پسرش که از مديران مالي صندوق ذخيره فرهنگيان بودند(!) اسنادي جعلي تهيه و مبالغ زيادي از صندوق ذخيره برداشت و به حساب هاي شخصي خود واريز کردند. حراست و بازرسي وزارت آموزش و پرورش با پيگيري موضوع، وي و همدستانش را بازداشت کرده و تحويل مقامات قضايي داده اند

        
رابطه بانک سرمايه و صندوق ذخيره فرهنگيان
    بانک سرمايه بانکي است که عمده سهام آن متعلق به آموزش و پرورش است و اين تعلق، به دليل سهامداري صندوق ذخيره فرهنگيان در بانک سرمايه است. حدود نهصد هزار فرهنگي از سراسر کشور، سهامدار و سپرده گذار صندوق ذخيره فرهنگيان هستند و اين صندوق با سرمايه گذاري و تاسيس بانک سرمايه، کوشيده بود سپرده فرهنگيان را سود آور کند.

    اما آيا چنين اتفاقي افتاد!؟ اين بانک 400 ميليارد توماني در نيمه اول سال 94 معادل بيش از نيمي از سرمايه اسمي اش را زيان کرد! يعني در عملکرد 6 ماهه اول سال 94 براي هر سهم 593 ريال زيان شناسايي کرده که معادل 237 ميليارد تومان بوده و بيش از نيمي از سرمايه 400 ميليارد توماني آن را شامل مي شود.

    اما چند روز قبل احمدي لاشکي نماينده نوشهر و چالوس در مجلس در خصوص اوضاع اسفبار و تکان دهنده صندوق ذخيره فرهنگيان و بانک سرمايه حقايق ديگري را افشا کرده و گفته بود: «چند هزار ميليارد تومان از پول 917 هزار معلم عضو در اين صندوق گم شده است، اين صندوق وضعيت بيماري دارد، طي دو سال گذشته 6 مديرعامل در بانک سرمايه تغيير کردند. البته شايد اين تغيير مديران عامل بانک سرمايه براي سرپوش گذاشتن بر اقدامات اين بانک بوده است، بانک سرمايه در سال 94 حدود هزار و 500 ميليارد تومان خسارت و زيان ديده است...يک نفر سه هزار و 900 ميليارد تومان به بانک سرمايه بدهکار است و 90 درصد تسهيلات تنها به 30 نفر ارائه شده است

        
قرباني کردن خرده پاها!
    با افشا جوانب مختلف اين فساد عظيم، دولتمردان انکار را بي فايده ديدند و تصميم به حذف مهره ها و پادوها گرفتند! بر اين اساس هيئت امناي صندوق ذخيره فرهنگيان تلاش کرد با ايجاد تغييرات در اعضاي هيئت مديره و مديرعامل صندوق، از بازتاب مشکلات بکاهد اما مشکلي در ميان بود! وزير آموزش و پرورش بر عدم تغيير اعضاي هيئت مديره صندوق و حمايت از آنها اصرار داشت! اما چرا!؟ آيا فاني نمي دانست در آنجا چه مي گذرد!؟ قطعا مي دانست و حتي حقايقي را مي دانست که هنوز بر ديگران آشکار نيست. پس چرا حاضر به عزل آن افراد نبود!؟ اين راز بسيار مهمي در اين پروژه است. به نظر مي رسد فاني به اين دليل حاضر به قرباني کردن آن افراد نشد که از يکسو يقين مي دانست قرباني بعدي خودش خواهد بود و از ديگر سو، احتمالامفاسد آن صندوق، جنبه حزبي بيشتري داشته تا جنبه شخصي، يعني تشکيلات براي مخارجي نظير انتخابات، دست اندازي به آن صندوق را مباح اعلام کرده بود و حالاکه آن راز از پرده برون افتاده، بايد مديرعامل قرباني شود! ولي فاني معتقد بوده اين کار تشکيلاتي است و بايد مجموعه دولت و سناريونويسان آن، پاي اين فساد که با چراغ سبز آنها رخ داده بمانند و به اصطلاح پادوها قرباني نشوند! اين تنها يک فرضيه است. اما فرضيه اي که شواهد گوناگون بر آن صحه مي گذارد.     

    
جلوگيري از استيضاح فرضيه را تقويت مي کند
    با دستگيري 5 نفر از اعضا مهم صندوق از سوي دادستاني تهران، ابتدا طرح تحقيق و تفحص از صندوق و سپس استيضاح فاني در مجلس راي آورد. دو رخداد مهمي که مي تواند پرده از بسياري چيزها بردارد. البته تحقيق و تفحص زمانبر است و معمولانوش داروي بعد از مرگ سهراب! اما استيضاح آني بود و مي توانست به افشاي بسياري از حقايق تاريکخانه دولت يازدهم بيانجامد! پس بايد براي آن کاري کرد!

    فشارها به فاني براي استعفا شروع شد! فاني که مي دانست هيچ عقبه سياسي ندارد و با استعفا زمينه براي همه اقدامي عليه خودش را آماده مي کند، مقاومت کرد و استعفا نداد! از ظهر روز27 مهر اخباري مبني بر استعفاي 3 عضو کابينه دولت يعني وزير آموزش و پرورش، وزير ورزش و جوانان و وزير ارشاد منتشر شد؛ عصر روز سه شنبه استعفاي وزير ورزش و جوانان و وزير ارشاد تاييد شد. اما مديرکل دفتر وزارتي آموزش و پرورش با رد موضوع استعفاي فاني به طور رسمي اعلام کرد که وزير وي استعفا نداده است.

    حتي روز بعد، وزير آموزش و پرورش در جلسه هيئت دولت حضور يافت. ظهر همان روز فاني نامه اي به رئيس جمهور نوشت و در آن تاکيد کرد که آماده ادامه همکاري مي باشم! اين نامه نشان مي داد که وزير آموزش و پرورش استعفا نداده است بلکه مجبور به استعفا شده و همچنين نشان مي داد که وزير آمادگي دارد که در مقابل نمايندگان مجلس از خود دفاع کند و شايد هم حرف هايي دارد که براي عده اي در راس دولت، خوشايند نباشد! چراکه موضوع صندوق ذخيره فرهنگيان نيز يکي از بندهاي طرح استيضاح وزير آموزش و پرورش بود. همه اينها باعث شد روحاني اعلام کند استعفاي او را پذيرفته است!    

    
سکوت مرگبار مدعيان!
     دراين ميان، آنچه خيلي عجيب و غير قابل باور به نظر مي رسد، سکوت مدعيان اصلاح طلبي و اعتدال است! دولتي که با ادعاي تشکيل دولت پاکدستان و راستگويان تشکيل شده، بزرگترين اختلاس تاريخ ايران را رقم زده اما آنها که تا پيش از اين از کاه کوه مي ساختند، مهر سکوت بر لب زده و خفقان گرفته اند! از نگاه آنها، فساد، براي هم حزبي ها و هم قبيله اي ها نه تنها ننگ نيست، بلکه خيلي هم خوب است و اگر هم لو رفت، بايد با چند کار نمايشي و فرمايشي سر وته قضيه را به هم آورد و موضوع را به بوته فراموشي سپرد! حسين غندالي که در دوره تصدي او بر صندوق ذخيره فرهنگيان، اين فساد عظيم و بي سابقه رخ داده است، از تندروترين افراد حزب مشارکت و از يار غارهاي پدرخوانده هاست و خوش خدمتي او به جريان اعتدال و اصلاح طلب در اين فقره قابل چشم پوشي نيست. غندالي در دوره اصلاحات و در زمان وزارت مرتضي حاجي معاون توسعه مديريت و پشتيباني آموزش و پرورش بود و از زمره معاونين وزيري بود که در دفاع از متحصنين مجلس ششم استعفا داد! از همين سابقه مي توان به خط فکري او و راز سکوت مدعيان دروغگوي اصلاحات پي برد.

        
رئيس جمهور بايد پاسخ بدهد
    اما فرار بي سر و صدا از بزرگترين رسوايي تاريخي ايران و سکوت زنجيره اي ها، نمي تواند و نبايد اين فساد عظيم را به بوته فراموشي بسپارد. اکنون بايد همه آنها که در انتصاب و حمايت و خيانت اين افراد نقش داشته اند پاسخگو باشند . حسينعلي حاجي دليگاني نماينده مردم شاهين شهر در مجلس شوراي اسلامي با اشاره به فساد موجود در صندوق ذخيره فرهنگيان گفت: آقاي رئيس جمهور بايد کساني را به کار بگمارد تا گزارش هاي دقيقي از مفاسد به وي ارائه کنند که در غير اين صورت مسئوليت هم به گردن وزارتخانه مربوطه و هم به گردن شخص آقاي رئيس جمهور است. وي با اشاره به برکناري وزير آموزش و پرورش از سمت خود، اظهار داشت: کنار گذاشتن علي اصغر فاني از وزارت آموزش و پرورش نوعي فرار به جلو بود و دولت با اين کار خود سعي کرده تا در جلسه استيضاح مسائل مربوط به فساد صندوق ذخيره فرهنگيان مطرح نشود. ما وظيفه خود مي دانيم که موضوع فساد در صندوق ذخيره فرهنگيان را پيگيري کنيم .    

    
وزراي کشور و دادگستري کجا هستند!؟
    رحماني فضلي و پور محمدي ، مدتي قبل با کوک کردن ساز «پول کثيف» بخشي از نظام را متهم به استفاده از پول کثيف در فرايند انتخابات کردند! آنها مستقيم و غيرمستقيم، پول ناشي از مواد مخدر را تاثير گذار در انتخابات معرفي کرده بودند. موضوعي که تا مدت ها دستمايه رسانه هاي ضد انقلاب عليه کليت نظام و زنجيره اي ها عليه جناح رقيب و هر مخالف دولتي بود! پورمحمدي در حالي اين ادعا را مطرح کرده بود که مصاحبه صريح و آشکارش در حمايت از خاوري هنوز در ذهن ها باقي است و اينکه او را انساني بي گناه و پاکدست و خادم ناميده بود هرگز فراموش نمي شود. اکنون اين پرسش مطرح است که اين وزرا کجا هستند!؟ آيا خبري از ماجراي اين فساد عظيم ندارند!؟ آيا آن را مهم و قابل توجه نمي دانند!؟ اينکه يک وزير دولت روحاني با فشار به دستگاه قضايي و داديار پرونده دنبال محاکمه و محکوميت يک روزنامه نگار منتقد است مهم تر است يا پيگيري حقوق قريب به يک ميليون معلم!؟ ظاهرا پول کثيفي که از طريق فساد صندوق ذخيره فرهنگيان، براي تاثير گذاري در انتخابات به يغما رفته است، آنقدر مهم و تعيين کننده است که برخي را به سکوت مصلحتي واداشته و ترجيح مي دهند خودشان را به بي خبري بزنند!