يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "حق تقدم با عابر است! "

اوین نامه ی کیهان 3 شنبه  4 آبان ماه سال 1395
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "حق تقدم با عابر است! "

فراموش نشده که خمینی شیاد می دانست رژیم غیر متعارف ونامشروعش بدون جنگ افروزی و سرکوب شدید وحشیانه امکان دوام و بقا ندارد. برای همین خمینی اعتراف کرد لاکن اگر سپاه نبود، رژیم هم نبود . بنابراین این ارگان فاشیستی  جنگ افروز پاسداران  به مرور نقش کلیدی اش در سرکوب وجنگ افروزی و اطلاعاتی و امنیتی و  غارت گری و اقتصادی و قضایی  ورسانه ای واجرایی  کشور تا به امروز بیشتر بیشتر شده است . طوریکه خامنه ای رهبر انتصابی ولی فقیه وحوزه هاو ائمه جمعه ها ونهادهای حکومتی به خصوص قوه فاسد قضاییه درخدمت اهداف این ارگان فاشیستی اند . به خصوص که پاسداران  نه برجام که سلاح هسته ای می خواهند .برای همین مخالفت شدید بابرجام ودولت روحانی می کنند . مهمتراینکه هر موقع روحانی سفر استانی دارد و در دفاع از برجام سخنرانی علیه جناح رقیب می کند . بلافاصله  موج تهاجمات وانتقادات تند وتیز از سوی پادوهای  پاسداران به روحانی شروع می شود .  پس بی جهت نیست که  سربازجو شریعت نداری  از پیش گفتار داستانی مسخره بایگانی یادداشت های دخمه اوین نامه اش که چندین بار درگذشته استفاده کرده علیه روحانی بکار گرفته است که چرا بیش از 3 سال و 5 ماه ازد ولت وی می گذرد  ولی همه قول هایش زیان آور و برباد رفته بوده  است چون به خاطر کلاه صاحب کلاه را زیر چرخ اتوبوس له کرده است.

1- ناصر آقا يکي از راننده هاي قديمي تهران بود - خدا رحمتش کند - روي اتوبوس هاي خطي درون شهر کار مي کرد. از ميدان خراسان به ميدان توپخانه سابق مسافر مي کشيد. روزهاي آخر عمر را در قهوه خانه اي که پاتوق راننده ها بود سپري مي کرد. از قول او نقل مي کنند که مي گفت؛ يکي از روزها که باد تندي مي وزيد با اتوبوسم که پُر از مسافر بود وارد ميدان توپخانه شدم، ناگهان چشمم به عابري افتاد که باد کلاهش را ربوده بود و او وسط ميدان دنبال کلاهش مي دويد. اتوبوسم ترمز درست و حسابي نداشت و فرمانش هم گيج مي زد هر چه بوق زدم بي فايده بود و عابر شش دانگ حواسش را به کلاهش داده و دنبال آن مي دويد. اتوبوس به چند قدمي عابر رسيده بود. همه مهارتم را به کار گرفتم و بالاخره با هزار زحمت توانستم کلاه را رد کنم!... قهوه چي که دلش براي عابر به شور افتاده و منتظر نتيجه ماجرا بود با دلواپسي پرسيد؛ ناصر آقا! پس عابر چي؟ و ناصر آقا سينه اي صاف کرد و گفت؛ عابر که هيچي! زير چرخ هاي اتوبوس له شد و عمرش را به شما داد! اما در عوض کلاه سالم مانده بود! قهوه چي به ملامت گفت؛ مهارتي که از آن دم مي زدي همين بود؟! کلاه بي سر به چه دردي مي خورد؟ و ناصر آقا قيافه حق به جانبي گرفت و گفت؛ بالاخره يک سر ديگر پيدا مي شود که کلاه را روي آن بگذارند!...
    2- اغراق نيست اگر گفته شود در حالي که سه سال و 5 ماه از عمر دولت آقاي روحاني مي گذرد بسياري از وعده هايي که قبل و بعد از انتخابات داده بودند عمل نشده و بر زمين مانده است. اما آقاي روحاني که معلوم نيست از چه مشاوراني مشورت مي گيرد بر توفيقات دولت خويش! تاکيد دارد و کارنامه دولت يازدهم را با شماري از شعارها و آمارهاي غيرواقعي تزئين مي کند و در بسياري از موارد نيز صورت مسئله را تغيير مي دهد و مطالبات مردم را که برخاسته از وعده هاي خود ايشان بوده و هست با طرح مسائلي که هرگز در فهرست مطالبات ملت نبوده است کنار مي گذارد و...
    اگرچه پرداختن به وعده هاي بر زمين مانده دولت يازدهم موضوع اين نوشته نيست، چرا که پيش از اين بارها به آن پرداخته ايم و پرداخته اند ولي اشاره به چند نمونه از اظهارات رئيس جمهور محترم که طي چند روز اخير به مناسبت هاي مختلف مطرح کرده اند مي تواند پاسخ پرسشي باشد که در ادامه يادداشت پيش روي خواهد آمد.

    3- آقاي روحاني در مراسم روز ملي صادرات به جاي توضيح درباره علت رکود صادرات که ناشي از مسدود بودن روابط بانکي است و اين نکته بارها از زبان مسئولان دست اندرکار دولتي نيز مطرح شده است، مي فرمايند؛ رونق صادرات در تايلند و ويتنام و مالزي به خاطر آن است که روابطشان را با دنيا بر مبناي تعامل سازنده قرار داده اند و نتيجه مي گيرد که «از دعوا با دنيا صادرات بيرون نمي آيد»! و توضيح نمي دهند که کلاه توقف صادرات را آمريکايي ها در جريان توافق هسته اي بر سر کشورمان گذاشته اند و فراموش کرده اند که خود ايشان با افتخار گفته بود در اولين روز اجراي برجام، روابط بانکي و تجاري ايران با کشورهاي ديگر بدون کمترين مانعي برقرار خواهد شد! آقاي روحاني کينه توزي سي و چند ساله و بي وقفه آمريکا و متحدانش عليه ايران اسلامي را هم به حساب دعواي ما با دنيا مي گذارند! و توضيح نمي دهند که توقف صادرات، تاوان وادادگي در برابر دشمنان بيروني و فريب خوردگي ناشي از اعتماد و خوشبيني نابجا به آنان است و شايسته نيست در اظهارات ايشان زورگويي تبرئه و مقاومت در مقابل متجاوزان به باد انتقاد و اعتراض گرفته شود!

    4- رئيس جمهور محترم در همان مراسم، منتقدان را مخالف برقراري رابطه با دنيا معرفي کرده و اعلام مي دارد، بعضي ها عظمت ايران را هنوز باور نکرده اند، ملت ايران در طول تاريخ با دنيا رابطه داشته است! و توضيح نمي دهند چه کسي مخالف رابطه با دنيا بوده است؟! آنچه منتقدان سياست خارجي دولت مطرح کرده و مي کنند، رابطه متوازن و عزتمندانه و به دور از وادادگي و ذلت پذيري است که متاسفانه دولت در اين زمينه نه فقط دستاوردي نداشته است بلکه وادادگي در مقابل بيگانگان را به جايي رسانده است که امروزه دولت هاي فکسني و دست چندمي نظير عربستان و امارات نيز براي کشورمان شاخ و شانه مي کشند!

    5- آقاي روحاني در مراسم روز ملي صادرات؛ به گونه اي از ضرورت اعتماد به ملت سخن مي گويند که انگار در مقابل تلاش ايشان و دولتشان براي اعتماد به مردم کساني ايستادگي کرده و مانع از برقراري اين اعتماد شده اند! ايشان در همين زمينه مي گويد «بايد به ملت ايران اعتماد کنيم، فقط چهار نفر نيروي امنيتي نمي توانند مورد اعتماد ما باشند»! باز هم جناب رئيس جمهور توضيح نمي دهند که مگر نيروهاي امنيتي مانع ايجاد اعتماد به مردم بوده اند؟! و اين پرسش را هم بي پاسخ مي گذارند که اين چهار نفر نيروي امنيتي چه کساني هستند؟! برخي از وزيران و مشاوران ايشان از اعضاي موثر مراکز امنيتي کشور بوده اند و مخصوصا شخص جناب آقاي دکتر روحاني سالهاي متمادي دبير شوراي عالي امنيت ملي، يعني يکي از برجسته ترين کانون هاي امنيتي کشور بوده است. بنابراين بايد پرسيد که رئيس جمهور محترم از کدام چهار نفر نيروي امنيتي به گلايه ياد مي کنند؟! ضمن آن که حضور و فعاليت در مراکز امنيتي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران خدمتي بزرگ به ملت و نظام و شايسته افتخار و مباهات است.

    6- رئيس جمهور محترم در جمع مردم اراک، برجام را به يک باغ ميوه و مردم را که در انتظار دستاوردهاي آن هستند به کودکاني تشبيه مي کند که براي چيدن سيب و گلابي آمده اند و خطاب به آنها مي گويد؛ بايد براي بهره برداري از ميوه هاي اين باغ صبر کرد! اين اظهارات آقاي روحاني در حالي است که پيش از اين برجام را «فتح الفتوح»، «آفتاب تابان»! «معجزه قرن»! «بزرگترين دستاورد تاريخ ايران»! «نشانه تسليم همه قدرت هاي بزرگ در برابر اراده ملت»!، «پيروزي بزرگتر از فتح خرمشهر» و... ناميده و تاکيد کرده بود «در همان روز اول توافق، تمام تحريم هاي بانکي، بيمه اي، مالي، حمل و نقل، پتروشيمي، فلزات سنگين و تحريم هاي اقتصادي به طور کامل لغو خواهند شد و نه تعليق. حتي تحريم هاي تسليحاتي نيز کنار گذاشته مي شود»! اکنون بايد از آقاي روحاني پرسيد سخن آن روزهايتان را بايد باور کرد و يا اظهارات امروزتان را که با يکديگر در تناقض بوده و فاصله اي پرناشدني دارند.

    7- يکي از وعده هاي اصلي و پررنگ آقاي روحاني که قبل و بعد از انتخابات روي آن تاکيد کرده بودند، ايجاد اشتغال بود، از جمله «دولت تدبير نخواهد گذاشت اين همه جوان بيکار در مقابل خانواده و فرزندان شرمنده باشد.»، «دولت تدبير بيکاري را با روش هايي چون توجه به صنعت، کشاورزي و گردشگري کاهش خواهد داد»، «مشکل بيکاري باعث شده است از هر 5 ازدواج يکي به طلاق منجر شود، با رونق اقتصادي، مي توانيم بيکاري را ريشه کن کنيم»! و...

    اما جناب روحاني ابتدا در جمع مردم اراک از ايجاد اشتغال براي بيکاران ابراز ناتواني مي کند، ولي فرداي آن روز در جمع مردم خمين ابراز مي دارد که طي يک سال 714 هزار شغل ايجاد کرده است و اين در حالي است که مرکز پژوهش هاي مجلس از بيکاري بيش از 7 ميليون نفر خبر داده و تاکيد مي کند ادامه مسير با اين شيب، تعداد بيکاران را در سال 1400 به 11 ميليون نفر مي رساند، وزير کار اعلام مي کند؛ هر 5 دقيقه يک نفر به جمعيت بيکار کشور اضافه مي شود. از سوي ديگر معلوم نيست با توجه به رکود سنگين و فزاينده که تعطيلي پي در پي کارخانه ها و مراکز توليدي و صنعتي را به دنبال داشته و دارد، وعده رئيس جمهور محترم چگونه قابل تحقق است!

    8- آقاي روحاني در جمع مردم خمين مي گويد؛ «کارخانه هاي ما يکي پس از ديگري از رکود خارج مي شود»! اين ادعاي رئيس جمهور محترم در حالي است که وزير صنعت ايشان تاکيد مي کند «7 هزار واحد متوقف در شهرک هاي صنعتي وجود دارد» و معاون وزير صنعت خبر مي دهد «10 هزار واحد صنعتي يعني 29/5 درصد کل واحدهاي صنعتي، با ظرفيت کمتر از 50درصد کار مي کنند» و نماينده مجلس اعلام مي کند «60 درصد واحدهاي صنعتي و توليدي تعطيل است» در ميان مراکز توليدي تعطيل شده نام مراکز پرسابقه اي نظير ارج، قند ورامين، پارس کروم خزر (تنها واحد توليد کننده مواد اوليه صنايع چرم در خاورميانه)، فولاد سبزوار، ايرانا و... به چشم مي خورد. و ده ها نمونه ديگر از اينگونه اظهارات متناقض و ارائه آمارهاي غيرواقعي که شرح آن به درازا مي کشد.

    9- و بالاخره، مروري هر چند گذرا بر عمر سه سال و پنج ماهه دولت آقاي دکتر روحاني به وضوح حکايت از آن دارد که دولت ايشان در تحقق بسياري از وعده هايي که داده بود موفق نبوده است و در مواردي نيز خسارت هاي بعضا جبران ناپذيري- و يا دستکم به سختي قابل جبراني- را هم باعث شده است. و از سوي ديگر، ترديدي نيست که جناب ايشان رسيدن به اين نقطه را در برنامه کاري خويش نداشته و نمي پسنديده اند. اين نکته را از تغيير ماهيت وعده هايي که داده اند و اصرار بر اعلام تحقق آنچه تحقق نيافته است مي توان درک کرد و حال آن که چاره کار در تغيير مسير حرکت دولت و جا به جايي ريل گذاري هاي پيشين است و نه جا به جايي اين وزير و آن معاون و يا پنهان کردن واقعيات تلخي نظير دستاورد تقريبا هيچ برجام، تحميل رکود، تعطيلي مراکز توليد، تحقير نظام و مردم در برابر بيگانگان و مشغول کردن دولت به مسائل حاشيه اي ... و در يک کلام بايد به فکر نجات عابر بود و نه کلاه!
نويسنده: حسين شريعتمداري