نامه نقدی به خامنه ای 21 آذر-
95
نامه ای نوکر
وچاکر منشانه باسر سپردگی مشمئزکننده سردار مشنگ نقدی برکنار شده برای رهبرش خامنه
ای نوشته است که همراه دستمال ابریشم یزدی بردست تاتوانسته مجیزگویی وستایش گری از
خامنه ای کرده است .همچنین قدردانی و سپاس گویی کرده که همچنان این مشنگ برکنار
شده غلام حلقه برگوش خامنه ای خواهد بود و به شدت اظهار حشنودی کرده از اینکه نقش
تشریفاتی وزدست رئیس گزمکان پاسداران به وی داده شده است .
رئیس سابق سازمان بسیج به رهبر انقلاب نامه نوشت.
به گزارش ایسنا، متن نامه تشکر سردار نقدی معاون فرهنگی اجتماعی سپاه
پاسداران به رهبر انقلاب به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
محضر نور چشم بسیجیان و امید مستضعفان امام خامنهای عزیز ( دام ظله)
سلام علیکم
پس از حمد الهی بخاطر توفیق خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران؛
از لطف و عنایت و اعتماد به این سرباز کوچک ولایت برای خدمت در سنگری جدید
که موضوع آن دغدغه اصلی حضرتعالی است، تشکر میکنم و پیش از آن، اینکه رخصت دادید
بیش از هفت سال خادم و نوکر بسیجیان باشم صمیمانه سپاسگزارم.
تا نفس دارم بر عهد و پیمانی که با حضرتعالی و امام و شهیدان بستهام، هستم
و به فضل پروردگار لحظهای دست از مبارزه با کفر و نفاق و ظلم و ستم بر نخواهم
داشت و انشاءالله سنگر جدید خدمتم، مثل همیشه کانون جوشان عشق و اطاعت از ولایت و
مبارزه با آمریکا و ایادیاش خواهم بود.
از خدای متعال می خواهم سایه پر مهر آن امام عزیز را تا ظهور امام عصر (عج)
بر سر امت اسلام مستدام بدارد و تا نفس آخر توفیق خدمتگزاری به این نظام الهی را
نصیب ما سازد.
سرباز کوچک ولایت
محمد رضا نقدی
تهدید با رژ لب، شگرد سارقان منازل شمال تهران
چهار سارق نقابدار با حمله به
خانههای شمال پایتخت و سرقت گاوصندوق، برای ترساندن طعمههای خود آنها را با
نوشتهای وحشتناک روی آینه تهدید میکردند. «ما دوباره برمیگردیم»؛ این همان
نوشتهاي است که چهار سارق خطرناک با رژلب روی آینه خانهها مینوشتند تا طعمهها
را از شکایت منصرف کنند.
به گزارش ایسنا به نقل از
«شهروند»، قربانیان این سرقتها نیز پس از دیدن نوشته روی آینه آنقدر وحشتزده
شدند که هر شب کابوس میبینند و حتی تصمیم به تغییر محل زندگیشان گرفتهاند. با
این حال این نوشتههای ترسناک هم نتوانست جلوی شکایت مالباختهها را بگیرد و آنها
یک به یک در حالی که بهشدت وحشتزده بودند با مراجعه به پلیس پایتخت از اعضای
باند وحشت شکایت کردند.
تهدید ترسناک روی آینه
چند ماه پیش بود که زنی میانسال
وقتی پس از چند روز از شهرستان به خانهاش برگشت، با صحنه عجیبی روبهرو شد. قفل
در آپارتمانش شکسته شده بود و تمام وسایل خانهاش هم به هم ریخته بود. او که با
دیدن این صحنه متوجه شد دزد به خانهاش حمله کرده است، بلافاصله به سراغ گاوصندوقش
رفت. درست حدس زده بود. سارقان با ورود به خانهاش و به هم ریختن تمام وسایل،
گاوصندوق پر از طلای او را سرقت و فرار کرده بودند. اما این پایان ماجرا نبود. زن
میانسال که هنوز در شوک سرقت گاوصندوق خانهاش قرار داشت، در حالیکه میخواست
سراسیمه با پلیس تماس بگیرد، ناگهان با صحنه ترسناک و عجیبی در آینه خانهاش روبهرو
شد. روی آینه با رژلب قرمزی نوشته شده بود: «ما دوباره برمیگردیم». زن میانسال از
ترس تقریبا داشت از هوش میرفت اما سعی کرد خودش را کنترل کند. او خیلی زود تصمیم
خودش را گرفت و با وجود تهدید سارقان باز هم موضوع را به پلیس اطلاع داد.
کابوسهای شبانه
این زن زمانی که در دادسرای ویژه
سرقت در مقابل بازپرس قرار گرفت، در حالیکه وحشت داشت و هنوز سراسیمه بود، به
بازپرس گفت: «من در طبقه آخر یک آپارتمان در شمال پایتخت زندگی میکنم. چند روز
پیش برای مسافرت به شهرستان رفتم و وقتی برگشتم، متوجه شدم که قفل در آپارتمانم
شکسته است. وقتی وارد خانه شدم، همه جا به هم ریخته بود. بلافاصله به سراغ
گاوصندوقم رفتم که متوجه شدم آن را دزدیدهاند. از آنجا که خانه من تکواحدی است،
مشخص بود که دزدان از این فرصت استفاده کرده و بهراحتی قفل در را شکستهاند. وقتی
متوجه این سرقت شدم، بلافاصله گوشی تلفن را برداشتم تا با پلیس تماس بگیرم. هنوز
هم شوکه بودم، چراکه درون گاوصندوقم پر بود از طلا و جواهرات گرانقیمت که بیشتر
آنها متعلق به خواهرم بود که در آمریکا زندگی میکند. او طلاهایش را نزد من امانت
گذاشته بود و ارزش آنها نیز نزدیک به یک میلیارد تومان است اما وقتی تلفن را
برداشتم ناگهان روی آینه میز آرایشم دیدم که دزدان با رژلب نوشتهاند «ما دوباره
برمیگردیم». خیلی وحشت کردم. نمیدانستم با پلیس تماس بگیرم یا نه. اولش ترسیدم و
گفتم اگر شکایت کنم، مرا به قتل میرسانند ولی بعد تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس
بگویم. ولی از آن شب به بعد کابوس میبینم. هر لحظه احساس میکنم کسی در خانه است.
از تصور اینکه دزدان به خانهام برگردند یک لحظه هم آرامش ندارم. با هر صدایی تن و
بدنم میلرزد و حس میکنم که دزدان بالای سرم ایستادهاند.»
نقابی که کار پلیس را سختتر
کرد
با اعلام این شکایت، موضوع در
دستور کار مأموران قرار گرفت و کارآگاهان پلیس به دستور بازپرس تجسسهای خود را
برای شناسایی و دستگیر دزدان خانه این زن آغاز کردند. تیم تحقیق در نخستین گام از
تجسسهای خود به سراغ دوربین مداربسته خانه زن مالباخته رفت و آن را بررسی کرد ولی
در بررسیها مشخص شد که سارقان با نقاب وارد خانه این زن شده بودند و چهرهشان
اصلا مشخص نبود. برای همین کار پلیس سختتر شد و آنها اقدامات دیگری را برای
شناسایی سارقان انجام دادند.
شکایت ٧ مالباخته دیگر از
باند وحشت
در حالی که پلیس عملیات خود را
برای شناسایی سارقان ادامه میداد، هفت شاکی دیگر نیز در حالیکه بهشدت ترسیده
بودند، به دادسرا مراجعه و شکایتهای مشابهی را مطرح کردند. تحقیقات از این
مالباختهها نیز نشان داد که سارقان به صورت سريالي به خانههای ثروتمندان میرفته
و از آنجا سرقت میکردهاند. در بيشتر سرقتهايشان هم براي ترساندن مالباختهها
روي آينه با رژلب جمله معروف و تهدیدآمیز خود را مينوشتند: «دوباره برميگرديم».
همچنین مشخص شد که مالباختهها نیز پس از ديدن اين جمله دچار وحشت میشوند و كابوسهاي
وحشتناك میبینند. حتی پلیس متوجه شد که بعضی از آنها خانه خود را ترک کرده و محل
زندگیشان را تغییر دادهاند تا از کابوسهایشان رها شوند.
پلیس در تحقیق از مالباختهها و
بررسی سرقتها دریافت که سارقان اگر رمز گاوصندوق را پیدا میکردند، در همان محل
سرقت تمام محتویات داخل گاوصندوق یعنی پول و طلا و سکه را سرقت میکردند اما اگر
موفق به پیداکردن رمز نمیشدند، گاوصندوق را با خود میبردند تا سر فرصت آن را
باز کنند.
با توجه به حساسیت این پرونده،
مأموران پلیس در محل بقیه سرقتها و بررسی دوربین مداربسته آنها متوجه شدند دزدان
چهار نفر هستند که یکی از آنها در مقابل ساختمان میایستاد و نگهبانی میداد. سه
نفر دیگر هم وارد ساختمان میشدند و پس از سرقت نیز با یک خودروی پرشیا از محل
فرار میکردند.
بازداشت متهمان
با به دست آمدن این اطلاعات،
مأموران پلیس موفق شدند شماره پلاک خودروی پرشیا را بهدست آورند. در نهایت با به
دست آمدن شماره پلاك خودرو، هر چهار متهم در عملياتي غافلگيرانه در مخفيگاهشان
دستگير شدند. آنها خیلی زود تحت بازجویی قرار گرفتند و به سرقتهاي سرياليشان
اعتراف کردند اما منكر سرقت طلا و جواهرات میلیاردی زن میانسال که نخستین شاکی این
پرونده بود، شدند.
یکی از آنها که سردسته باند هم
بود، در بازجوييها گفت: «از چند وقت پیش با همدستي سه نفر از دوستانم یک باند
تشکیل دادیم و قرار شد با ورود به خانهها قفل درها را بشکنیم و از گاوصندوق سرقت
کنیم. همه همدستانم تازهكار بودند و هیچ سابقهای نداشتند. ما با سرقت گاوصندوقها
رمز آنها را به دست ميآورديم و پول و طلای داخلش را سرقت ميكرديم. برای ترساندن
مالباختهها هم روی آینه خانهشان با رژلب مینوشتیم كه برمیگردیم تا از ترسشان
شکایت نکنند. اما زن میانسال دروغ میگوید. ما هیچ طلای میلیاردی در هیچکدام از
سرقتها گیرمان نیامد. داخل گاوصندوق آن زن تنها ٣٠ هزار تومان پول بود. برای
همین ادعایش را اصلا قبول نداریم.»
با اعترافات متهمان تحقیقات در
اینباره ادامه یافت.