سالی خالی از اتفاق برای کتاب و ادبیات


سعید بیابانکی عنوان کرد

سالی خالی از اتفاق برای کتاب و ادبیات 7اسفند-95

 وقتی روز گذشته گزارش شد که تعداد 19 و 600 آخوند بسیج و اعزام شدند تادرمدارس اقامه نماز کنند .حال درشرایطی که کمبود  مدارس در کشور هست و سیستم  گرمایش مدارس هم استاندارد نیست .بدون شک مدارس هم فاقد کتابخانه قابل استفاده  اند .مهمتر اینکه سیاست سانسور 38 ساله اندیشه و قلم ونوشتار وکتاب را خراطی کرده است . باید که سال خالی برای کتاب وادبیات باشذ .

سعید بیابانکی
سعید بیابانکی می‌گوید: فکر می‌کنم سال ۹۵ سالی خالی از اتفاق برای حوزه کتاب و ادبیات بود.
این شاعر در باره بهترین و بدترین خبر در حوزه ادبیات و کتاب در سال جاری، اظهار کرد: حضور ذهن ندارم. اگر هم اتفاقی افتاده، آن‌قدر مهم نبوده که به عنوان یک خبر در ذهنم بماند. اخبار ادبیات میان خبرهای مهمی چون درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، درگذشت عباس کیارستمی، حادثه پلاسکو، گرد و غبار اهواز، سیل در جنوب کشور و... گم بوده یا به چشم نیامده‌اند.
او درباره بهترین کتاب‌هایی که در طول سال خوانده و توصیه می‌کند دیگران هم بخوانند، گفت: مجموعه غزل «مهتاب در قلمرو شب» خسرو احتشامی که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است و به نظرم یکی از بهترین نمونه‌های شعر پسانیماست. همچنین رمان «برکت»  از ابراهیم اکبری دیزگاه را پیشنهاد می‌کنم که مخاطبان شما بخوانند. این رمان شرح حال یک طلبه جوان است که در ایام ماه مبارک رمضان برای تبلیغات دینی به یک روستا می‌رود و اهالی روستا واکنش بدی به او دارند، اما او به تدریج و یک‌تنه سعی می‌کند، رفتارها و باورهای دینی مردم را ترمیم کند، که موفق هم می‌شود؛  این کتاب بسیار خواندنی است زیرا  قلم زیبایی دارد و در جاهایی طنزآمیز  است و نویسنده سعی کرده بسیاری از آیات قرآن و باورهای دینی را به صورت نهان به خواننده منتقل کند.
بیابانکی درباره وضعیت ادبیات در سالی که گذشت، اظهار کرد: به نظرم اقبال به شعر معاصر و کتاب‌های شعر نسبت به دهه‌های گذشته بیش‌تر شده است و شاید یکی از دلایل عمده آن، این مسئله است که علاقه‌مندان به شعر امروز، نسل جوان هستند و در شبکه‌های اجتماعی فعال‌اند که این باعث  اقبال  به شعر  شده است. این نکته مثبتی است و  از آن به عنوان یک پدیده می‌توان نام برد.
او با بیان این‌که جایگاه نقد در شعر امروز از بین رفته است، گفت: آن‌چه در حوزه شعر کاهش‌  یافته، اندیشه و عمیق بودن شعر امروز است که شاعران جوان میدان‌دار آن هستند. این شاعران شاید  اساسا ارتباطی با ادبیات گذشته ندارند یا  این‌که علاقه‌ای به آن ندارند، در بهترین حالت فقط آثار یکدیگر را می‌خوانند و تأیید می‌کنند که این پدیده خوبی نیست و بسیار منفی است؛ در واقع جایگاه نقد و جایگاه تحلیل  با تأیید جابه‌جا شده  است و ما به جای تحلیل،  یکدیگر را تأیید می‌کنیم. کافی است در فضای مجازی انتقاد کنیم تا مورد حملات سایبری طرفداران شاعر واقع ‌شویم.
بیابانکی همچنین افزود:  مشکل دیگر شعر امروز، به غیر از موارد استثنا، این است که شعر امروز بسیار عوام‌زده و عوام‌گرا شده است. اساسا شعری که مخاطب بسیار گسترده‌ای داشته باشد به نظر من ایرادی دارد و آن ایراد عوام‌زدگی است. در سال‌های اخیر شاعر خوب زیاد داشته‌ایم اما شاعر بزرگ و تأثیرگذار به هیچ عنوان نداشته‌ایم.  
او در ادامه با آوردن مثالی وضعیت شعر امروز را بیش‌تر توضیح داد و اظهار کرد: در هر شهرستان یک رستوران خیلی مشهور وجود دارد که مشتری‌های فراوانی به اعتبار نامش از آن‌جا خرید می‌کنند. تعدادی رستوران کوچک هم اطراف آن دکان باز می‌کنند و از مشتریان این رستوران بهره‌مند می‌شوند. گاهی مشتریان کم‌حوصله، که حوصله شلوغی و انتظار را ندارند به رستوراهای کوچک اطراف می‌روند و از آن‌جا خرید می‌کنند. مخاطبان شعر امروز چنین وضعیتی دارند. اما اگر غذای فلان رستوران را چشیده باشید دیگر به بدل آن مراجعه نمی‌کنید و  همیشه باید با درجه یک‌ها مقایسه کنید.
این شاعر افزود:  اگر حافظ، صائب، بیدل، شاملو، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری مخاطب گسترده ایجاد کرده‌اند اگر مانند آن‌ها شعر بگوییم یک‌سری مخاطب پیدا خواهم کرد. در واقع آن‌ها مخاطب منِ شاعر نیستند،  بلکه مخاطب کم‌حوصله حافظ و فروغ‌ و... هستند که متوجه من شده‌اند. نسل جوان که مخاطب شعر  امروز است اصل را از بدل تشخیص نمی‌دهد، به دلیل این‌که آگاهی ندارد.
او با بیان این‌که شعر ما در دوران پسانیما به سر می‌برد، خاطرنشان کرد: در قالب غزل، که بیش‌تر مورد اقبال نسل جوان است به وفور نوعی بازگشت و کهنه‌گرایی زبانی مشاهده‌ می‌شود. کافی است کتاب‌های شعر جوان‌ها را مطالعه کنید؛ می‌بینید از هرگونه خلاقیت و نوآوری به‌دور هستند. باید بپذیریم شعر ما در دوران پس از نیما به سر می‌برد، اما غزل‌سرایان به دوران پیش‌ از نیما مراجعه کرده‌اند، که خود آن‌ شاعران هم  به دوره پیش از تغییر در سبک هندی بازگشت داشته‌اند، در واقع بازگشت به بازگشت و به نوعی کهنه‌گرایی مضاعف که تنها راه برون‌رفت از این بن‌بست این است که ما نظریات نیما یوشیج را درباره ادبیات و شعر بازخوانی و احیا و به نسل جوان معرفی کنیم.
سعید بیابانکی درباره این‌که سال گذشته سال خوبی برای کتاب بوده  یا خیر، اظهار کرد: برای  انتشار کتاب شعر، چند ناشر خصوصی که به صورت تخصصی در چاپ شعر فعالیت می‌کنند وجود دارند. آن‌ها کتاب‌های خوب و بد را همزمان با هم چاپ می‌کنند. بخش مالی توسط  خود مولفان تأمین می‌شود و در واقع ناشران  بر روی جوان‌ها سرمایه‌گذاری نمی‌کنند، مگر خیلی محدود، که این پدیده شومی است. ما شاهد چاپ کتاب‌های شعری هستیم که از نظر ادبی بسیار ضعیف و در  سطح پایین هستند اما منتشر شده‌اند زیرا هزینه آن‌ها را خود شخص تقبل کرده است.

او در ادامه متذکر شد: ناشر موفق کسی است که یک شاعر جوان و آینده‌دار را با سرمایه‌گذاری خود به جامعه معرفی کند و  این ریسک را  بپذیرد که ممکن است موفق نشود. اگر  به دهه‌های قبل از انقلاب مراجعه کنیم تا ببینیم شاعران بزرگ چگونه وارد عرصه شدند، می‌بینیم  ناشران از آن‌ها حمایت کرده‌اند.