ورق پاره ی کیهان یکشنبه 17 آبان ماه سال1388

نقدو بررسی " دايره قرمز " (يادداشت روز)

" لنگ و لگد زدن های قاطرچموش در حال مرگ "

بدون توجه به ضریب سرکوب و خفقان و فضای کودتائی و حکومت نظامی تحمیل و حاکم شده در کشور وبر خلاف اخطار های چپ و راست داده شده از سوی ار گان های سر کوب گر همچون ار گان فاشیستی تروریستی پا سداران و نیروی انتظامی که اخطارکرده بودند هیچکس حق ندارد بدون مجوز رسمی در روز 13 آبان حضور داشته باشد. آنهم با تأکید مجوز فقط می توانند درجلوی سفارت سابق آمریکا درتهران حضور داشته باشند و مرگبر آمریکا سردهند. و لی موج جمعیت ناراضی و خشمگین سرازیرشده ی توی خیابان های تهرا ن و سایر شهرهای بزرگ کشور در روز 13 آبان با فریاد مرگ بر یکتا تور و خامنه ای طنین انداز شد. مهمتر اینکه تصویر عمود خیمه ی نظام لوطی جماران را تظاهرکنند گان لگد کوب کردند. آنهم در شرا یط آماده باش کامل همه نیروهای سر کوبگرکه نشان از عمق تنفر و خشم مردم ناراضی ایرانیان ونه ی بزرگ گفتن به حاکمان کودتا گر می دهد . اما اکنون برای کوچک و بی ارزش جلوه دادن اینگونه تظاهرات ادامه دار پیگیر قلم بر دست یادداشت روز نویس ورق پاره ی کیهان بر افروخته و عصبی شده به سبک پاسداری و حوزوی انکار واقعیت و پاک کردن صورت مسئله است. زیرا که بدون آنکه به ریشه و دلیل حضور مردم ناراضی در صحنه ی تظاهرات هیچگونه اشاره ای کرده باشد که چیست. در عوض اینگونه در ابتدای یادداشت روز خود اد عا کرده است:

"ناآرامي هاي چند ساعته در چند خيابان تهران اكنون ظاهرا تنها هنري است كه جناح بازنده در انتخابات از آن برخوردار است. پرسش از ماهيت اين پديده البته در شرايط فعلي چندان حياتي نيست چرا كه همه ناظران از جناح ها و با ديدگاه هاي مختلف، درباره بي نتيجه بودن آن اتفاق نظر دارند. با اين وجود، جا دارد پرسيده شود كدام انگيزه ها و عوامل در پس اين نمايش هاي خياباني خفته است و هدف از آن چيست؟ مهم تر از اين، نتيجه اي كه از اين پروژه ها حاصل مي شود آيا همان است كه طراحان آن توقع دارند؟"

مدعی قلم بر دست پس از ناآرامی خواندن چند ساعته تظاهرات بزرگ روز 13 آبان که طبق اعتراق سر دار رجب زاده فرمانده ی نیروی نتظامی تهران بزرگ فقط 4000 نفر دستگری تظاهر کنند گان در تهران در چنین روزی بهمراه داشته است. اما اکنون پیرامون نا آرامی های شکل گرفته پس از بر گزاری نمایش خیمه شب بازی کودتائی تقلباتی 22 خرداد شروع شده است که بطور مستقیم عمود خیمه ی نظام یعنی خامنه ای لوطی جماران با فریاد مرگ بر دیکتا تور و لگد کوب کردن تصویرش از سوی معتر ضان به چالش کشیده شده است. آنهم در شرایطی که بد ترین نوع آماده باش پلیسی نظامی و امنیتی و اطلاعاتی که همراه با ضرب و شتم و سرکوب و حشیانه ی ضد انسانی همراه بوده است حضور معترضین شامل اقشار گوناگون جامعه می شود . به خصوص اینکه حضور پررنگ پیشتازانه ی دانشجویان و جوانان که اکثریت جمعیت کشور راتشکیل می دهند . به ویژه نقش پیشرو ی که زنان و دختران در این جنبش اعتراضی اجتماعی که بر عهده گرفته اند قابل تحسین است. اماعجیب است که قلم بر دست خودباخته و قالب تهی کرده از موضع فرار به جلو وبا ضرب سیلی صورت سرخ کردن مدعی شده است که این حضور میلیونی معترضین که هر چه به جلومی رود رادیکال تر و ساز ماندهی شده تر می شود که نه در کلان شهر تهران بزرگ ، بلکه سایر شهر های بزرگ کشور را تظاهرات اعتراضی مردم ناراضی در بر گرفته است . وی مدعی شده است که اینگونه حرکات اعتراضی حتی یک شورش شهری هم نیست تا چه رسد به اینکه پیش مقدمه ی یک انقلاب باشد ، در ادامه بدون آنک هیچگونه توضیحی دهد که ریشه ی اعتراض اجتماعی چیست که حتی با دارا بودن هزینه ی و اکنش شکنجه و تجاوز و مرگ باز هم نه اینکه معترضین در صحنه حضور دارند بلکه افزوده این نا آرامی های چندساعته که نزدیک 5 ماه است ادامه دارد یک حرکت اعتراضی کور بدون اهداف سیاسی است و تحلیل پدیده گرائی اش در این مورد چنین است :

"اولين قدم، به دست آوردن يك توصيف دقيق از پديده اي است كه از آن صحبت مي كنيم يا به عبارت بهتر فهم اينكه اساسا با چه چيزي مواجهيم. آنچه در برخي خيابان هاي تهران رخ داده است قابل توصيف در چارچوب هيچ يك از الگوهايي كه جامعه شناسان براي تبيين اين قبيل پديده ها عرضه كرده اند نيست. اين ناآرامي ها، بسيار سبك وزن تر از آن است كه حركت انقلابي يا پيش ا انقلابي ناميده شود. هم طراحان و هم عوامل خياباني اين پروژه اتفاق نظر دارند كه حتي اگر بخواهند هم توان به وجود آوردن هيچ نوع تغيير سيستمي را ندارند و لذا سخن گفتن از انقلاب تنها باعث خواهد شد به تعبير يكي از آقايان «كل كار مسخره بازي جلوه كند». اين ناآرامي ها را حتي شورش شهري هم نمي توان دانست. شورش هاي شهري كه عموما در كلان شهرهاي بزرگ رخ مي دهد و از عوارض زندگي صنعتي است، اغلب ماهيتي اجتماعي دارد و بر انواعي از مطالبات مربوط به زندگي شهري تمركز مي كند. هر كسي كه فقط يك بار ناآرامي هاي اخير در تهران را از نزديك ديده باشد تصديق خواهد كرد كه داستان هيچ شباهتي به يك پديده اجتماعي ندارد و همه چيز به اراده سياسي «گروهي بسيار خاص» برمي گردد. آنچه هر از گاه از برخي خيابان هاي تهران سر در مي آورد، در واقع فقط نوعي اعتراض كور و فاقد حمايت اجتماعي است كه نه اهداف اجتماعي دارد و نه اهداف سياسي و اساسا در حد و اندازه اي نيست كه بتوان تعقيب چنين اهدافي را به آن نسبت داد."


.گذشته از اینکه مدعی نقش مردم نا راضی را که نه جزو رأی دهندگان بوده و نه چشم به نتایج بازی جنگ قدرت رقیب غالب و مغلوب دوخته اند ، بلکه خواهان رشد تضاد شکاف در بستر تغییرات دمکراتیک در ایران می باشند خطاب به رقیب مغلوب گفته که موسوی از اول می دانست که باز نده است که واردگود شد . یعنی اعتراف شده است که از قبل پیروزی رئیس جمهورشدن پاسدار گماشته احمدی نژاد در ستاد کودتا گران پاسداران تدارک تضمینی دیده شده بود . اما افزوده ولی موسوی و حامیان شان برای قدرت نمائی در برابر نظام حضور کارنا والیسم خیابانی رانه منتفی که لازم می دانستند. البته گفته نشده است که اگر آرای رقیب مغلوب کمتر از باند ما فیائی غالب است پس چه نیازی به بسیج کردن نیرو های سر کوبگر با ضرب و شتم وحشیانه در برابر ادعای مدعی پیروی کردن مو مو انقلاب مخملین می باشد؟

"جريان اصلاح طلب اما از همان تجمع اول بعد از انتخابات -25 خرداد 1388- اختيار كار را خواسته يا ناخواسته به هسته راديكال شورش يعني كساني كه فقط براي خشونت به خيابان آمده بودند واگذار كرد و خود با بسنده كردن به كارهايي چون صدور بيانيه هاي تحريك آميز به همكار و مباشر آن بدل شد. غلبه خشونت در تجمعات اصلاح طلبان اولا باعث شد كه طبقه متوسط شهري احساس كند اين جماعت هدفي جز خسارت زدن به جان و مال خلايق ندارند و لذا آرام آرام شكافي ميان اين طبقه و «خياباني ها» بوجود آمد و رشد كرد و ثانيا توجيه كافي براي برخورد با بانيان اين غائله را نيز براي نظام بوجود آورد. امثال موسوي بارها سعي كرده اند بگويند به دنبال تجمعات آرام هستند و خشونت ها به آنها ربطي ندارد اما واضح است كه همه خشونت ها در بطن فتنه اي رخ مي دهد كه آنها به راه انداخته اند و الا در شرايط عادي در تهران نه كسي به اتوبوس حمله مي كند و نه قادر به آتش زدن مسجد و پايگاه بسيج است"

عجیب است که بازهم یادداشتروز نویس قلم بردست با تصویر مار کشیدن و مار قالب کردن بدون اینکه کوچکترین اشاره ای از آمار و اعداد و ارقام مرتبط به ادعای دروغین 25 میلیون رأی ساخته شده برای پاسدار گماشته احمدی نژاد کند . همچنین بگوید که اگر کودتا گران حاکم پایگاه اجتماعی و مردمی دارد. پس آماده باش دادن به ار گان های سر کوبگر برای چیست؟ ولی با هذیان گوئی کردن و نا دیده گرفتن نقش اساسی مخالفین معترض که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل می دهند و بدون اشاره به غلظت سر کوبگریوحشیانه این چنین از کاهش و ریزش نیروهای موسوی در تهران بزبان ریاضی اعداد و ارقام مقایسه ای ارائه داده است :

"همين پديده يعني «غلبه خشونت» - به اضافه دروغ از آب درآمدن همه ادعاها- موجب ريزش وسيع بدنه اجتماعي شد كه پاي صندوق ها در تهران به موسوي راي داده بود. تعداد افرادي كه روز 25 خرداد به خيابان آمدند مضربي از هزار بود، اين تعداد در روز قدس به مضربي از صد كاهش يافت و عدد حاضران در روز 13 آبان را فقط مي توان به شكل مضربي از ده محاسبه كرد. بوجود آمدن اين تصاعد هندسي هيچ دليلي ندارد الا اينكه تحركات خياباني موسوي و دوستان آن طرف آبش با سرعتي بسيار بالا «بدنه مردمي و غير سازماندهي شده» خود را از دست داده و به همان «هسته آشوبگر سازمان يافته» روزهاي نخست تقليل پيدا كرده است. اگر توجه كنيم كه موسوي در تهران 5/2 ميليون راي داشته است، به آساني مي توان نتيجه گرفت در ناآرامي هاي اخير خبري از مردم نيست، آنها كه اين روزها به خيابان مي آيند يك اقليت بسيار كوچكند كه پس از انقلاب همواره وجود داشته اند اما مجال عرض اندام نمي يافتند. "

قلم بر دست وارونه و هذیان گوی بدون توجه که اکنون دنباله ی همان کودتای ننگین استعماری 28 مراد ماه سال 1332 با حمایت دولت فخیمه ی انگلیس دست به کودتا زده است و صحنه های تصویری مخابره شده به سراسر جهان نشا ن می دهد که اعمال و حشیانه تر از شعبان بی مخ ها رااعضای وابسته به چه ارگانی در خیابان ها ی تهران علیه ی دختران و پسران جوان توی خیابان مرتکب شدند؟ اما اکنون قلم بر دست باوقاحت وپرروئی آخوندی و دریدگی پاسداری کودتائی والبته با لود دادن معترضین واقعی همانانی می باشند که نه رأی داده و نه نظام را قبول دارند ولی تلاش می کنند تا از هر گونه تضاد و اختلاف جنگ قدرت جناحی و باندی استفاده کرده و برای عمیق تر کردن تضاد وشکاف و پیش برد اهداف خودوارد صحنه ی تظاهرات می شوند . ولی برای متهم و محکوم کردن رقیب مغلوب و وصل کردنش به بیگانگان چشم دوخته به این آشوب ها خیابانی تا که اینان را مقصرو عامل شرایط نا آرامی های کنونی معرفی و متهم کند اینگونه ادعا کرده و توهین به معترضین کرده است :

. بنابر اين مي توان نتيجه گرفت شعبان بي مخ بازي در خيابان، نه يكي از گزينه ها بلكه تنها گزينه باقي مانده براي اصلاح طلبان است و طبعا تا جايي كه بتوانند از آن دست نخواهند كشيد. علت دوم البته دل خوش نگه داشتن غربي هاست. غربگرايان خوب مي دانند اگر امريكايي ها به اين نتيجه برسند كه همه چيز در داخل ايران تمام شده آن وقت ممكن است كمك هاي مالي و رسانه اي شان را قطع كنند يا حتي بخواهند از بعضي مواضع خود در مقابل ايران كوتاه بيايند. موسوي با به دوش كشيدن كوزه شكسته آشوب خياباني مي خواهد به غربي ها بگويد همچنان مي توانند به او اميدوار باشند و اينطور نيست كه او ظرف حدود 5 ماه خود و مجموعه جريان اصلاحات به عنوان تنها نقطه اميد غرب در ايران را دود كرده و به هوا فرستاده است.بنا بر يك اصل تجربه شده، در وضعيت آشوب عموما كساني فعال مي شوند كه اصلا راي نداده اند و كل سيستم را قبول ندارند، اما عدم تعلق اين افراد به سيستم سياسي نبايد ما را به اين اشتباه بيندازد كه آنها به آنچه درون سيستم و خصوصا در تعاملات سياسيون رخ مي دهد هم بي توجهند. اتفاقا مسئله كاملا بر عكس است. اين افراد در عين بي علاقگي به نظام از اختلافات سياسي درون نظام تغذيه مي كنند و از آن روحيه مي گيرند و اساسا اصلي ترين علت حضور آنها در خيابان اين است كه تصور مي كنند درون حكومت دعواهاي جدي جريان دارد و به طور خاص «كسي هست كه از آنها حمايت مي كند». دقيقا به همين دليل، راه حل آسان اين آشوب هاي مقطعي و كم رمق اين است كه مسئله در سطح سياسي حل شود و در سطح سياسي هم راه حلي مفيدتر و كم مفسده تر از برخورد قاطع با همه كساني كه مسببان فتنه اخير بوده اند و امروز نظام از ريز برنامه هاي آنها اطلاع كافي دارد، وجود ندارد. تنها در شرايطي كه با سر فتنه برخورد شده باشد دنباله هاي ميكروسكوپيك در خيابان ها حساب كار خودشان را خواهند كرد. اين بار بر خلاف هميشه كه سياسيون به كف خيابان اميد مي بستند، در شرايطي قرار داريم كه«خياباني» ها به سياسيون درون سيستم اميد بسته اند. وضع و حال طرف غربي هم همينطور است. سرويس هاي اطلاعاتي غربي تا همين چند هفته قبل تصور مي كردند بالاخره از ناآرامي هاي خياباني طرفي خواهند بست ، اما اخيرا در برخي گزارش ها و مقالات مرتبط با اين محافل تحليل هايي مي توان ديد با اين مضمون كه شكاف درون حكومت از شكاف درون خيابان مهم تر است و بايد روي آن سرمايه گذاري كرد. ملاحظه مي كنيد كه اين بحث هم به كليدي بودن نقش خواص و سياسيون منتج مي شود. خواص در معرض آزموني تاريخي قرار گرفته اند چرا كه پس از انقلاب هيچ وقت دشمن به اين صراحت دور آنها دايره قرمز نكشيده و آنها را هدف خود نخوانده است"

در خاتمه اینکه همانگونه که تظاهر کنندگان درهر مقطع حضور اعتراضی خود شان با شعار هارادیکال تر و ابتکارات و اقدامات و نوآوری های جدید وارد صحنه ی نبرد و مبارزه می شوند تا که روزهای تاریخی در تقویم 30 ساله ی عمر ننگین رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی همچون روز قدس و 13 آذر را به ضد خودش تبدیل کنند . زیرا که به چالش جدی تظاهرات ضد حکومتی کرده اند که از مرگ بر دیکتاتور خامنه ای گفتن شروع و به لگد کوب کردن تصویر این عمود خیمه ی نظام و مرگ براصل ولایت فقیه و خامنه ای قاتله و ولایتش باطله بسط و تعمیم داده شده است . جالب اینکه شعارنه لبنان نه غزه هم به کشتن مردم بسه ارتقاء داده شده است تاجلوی بهانه و معرکه گیری تبلیغاتی حاکمان کودتا گرا دین فروش گرفته شود .حال چگونه است که حضور یک میلیون معترض در فضای حکومت نظامی و امنیتی و نظامی و اطلاعاتی و آماده باش کامل ارگان های سرکوبگر می تواند رقم کم و نا آرامی چند ساعته باشدکه ادعا شده است؟ البته اینگونه تحلیل آبکی و کیلوئی دادن متضادبا اعتراف قلم بردست یادداشت روز نویس ورق پاره ی کیهان است . چونکه اذعان نموده است که اکثر اعتراض کنند گان جزو مخالفانی می باشند که نه رأی داده ونه رژیم کودتائی ضدبشری و نا مشروع را قبول دارند . بهرحال لوطی جماران قداست و رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی مشروعیت خودش را ازدست داده است. ازسوی دیگرایستادگی و مبارزه ی جوانان و به چالش کشیدن ارگان های سرکوبگر که بازتاب شکستن دیواراختناق و کمرنک نمودن نهادینه کردن ارعاب و وحشت درجامعه می باشد . بنابراین ادامه ی حضور ومبارزه مردم ناراضی و خشمگین درتظاهرات 16آذر و22بهمن می رود که سرنوشت ار گان های سرکوبگر به سر نوشت مشابه ساواک شاه و انحلالش دچار شود که موجب فروپاشی سیستم شاه شده که شاهد تکرار مشابه برای سرنوشت شیخ و پاسداران کودتاگرجانشینش منتهی شود.

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/880817/2.htm#other200

یکشنبه 17 آبان ماه سال1388