روزی نامه ی حکومتی جمهوری چهار شنبه 11آذر مامه سال 1388

نقد و بررسی شر مق له روزی نامه جمهوری " پشت صحنه قطعنامه هاي ضد ايراني"

" اگر ملت پشتیبان اهداف هسته ای است. چرا یک همه پرسی آزاد بر گزار نمی شود تا رسواشو هرکه در او غش باشد "

ضربه المثلی است که گفته می شود، انسان هارا می شود فریفت ولی نه برای همه ی عمر که معادل همان مثل معروف است که گفته می شود ماه برای همیشه پشت ابرنمی ماند . اکنون داستان بیش از دودهه ی که از موش و گربه بازی پنهانکاری پروژه ی هسته ای می گذرد که ده ها میلیارد دلار هزینه صرف شده و چوب تاراج بر منابغ و ذخایر کشور زده شده است تا اینکه آرزوی پاسخ فرمانده سپاه پاسداران وقت سبز علی رضائی از سوی خمینی برآورده شود که تقاضای دسترسی به سلاح لیزری در نامه به خمینی کرده بود که درجنگ زرگری که میان رفسنجانی مکار بساز و بفروش و ملیجک وی در مجمع مصلحت پاسدار محسن رضائی پیرامون جنگ خانمان بر انداز ایران و عراق در گرفت که هریک دیگری را عامل مقصر ادامه ی جنگ نعت الهی نامیده شده ایران و عراق می دانست.سپس رفسنجانی مکار مجبورشد پاسخ نامه ی خمینی شیاد به پاسدار محسن رضائی را در خطبه های نماز جمعه ی تهران فاش کند که عجیب مورد هجمه و تهدید و اهانت واقع باند خامنه ای – پاسداران واقع شد که چرا این نامه را فاش و دو باره افشایش کرد؟

اماا کنون بدون بیان واقعیات مخفی کاری و کشدار کردن سیاست وقت کشی مذاکرات هسته ای و سر کار گذاشتن بازر سان آژانس اتمی و پنهان نمودن اهداف و تأسیسات هسته ای که تلاش وقفه ناپذیر برای دسترسی به سلاح هسته ای بوده است . آنگونه که پروژه ی هسته ای بنام ملت و طرح فراملی جا زده شد .درصورتیکه ملت اصلاً روحش اطلاعی از اهداف پروژه ی هسته ای نداشته و هنوزهم ندارد جز اینکه ترکش تورم و گرانی و فقر و بیکاری ناشی از تحریم اقتصدی این پروژه نصیبش شده است .

بهر حال همانگونه که پاسداران و عاملان و آمران قتل های زنجیره ای که با پشتیبانی لوطی جماران و آقا زاده اش مجتبی خامنه ای طرح کودتای چراغ خاموش و خزنده 4 تیر84 و کودتای تقلباتی علنی 22 خرداد برای حذف رقیب و تسلط کامل بر تأسیسات هسته ای و اهداف دسترسی به سلاح هسته ای طراحی شد . اما اکنون پس از اینکه رئیس هیئت مذاکره ی کننده ی هسته ای دوران خاتمی متهم به جاسوس هسته ای برای دولت فخیمه ی انگلیس شد . سپس پاسدار انگلیس علی لاریجانی به جایش نشست ولی به زودی چون وی با رفسنجانی مکار در رابطه بود کنار گذاشته شد و جایش یک پاسدار ترکشی و موجی و جانباز همشهری لوطی جماران بنام سعید جلیلی گرفت. البته پاسدار انگلیسی علی لاریجانی باتفاق خانواده بعنوان سفر تفریحی به قاهره رفت وبطورپنهانی با محمد البرادعی دیدار داشت . آنگاه البرادعی و آژانس اتمی جای مذاکره گروه 5+ 1 را گرفت و مدتی با اینگونه سیاست وقت کشی شد و سیاست کشدار با دست پس کردن و با پا پیش کشیدن دنبال شد که موجب چپ وراست ارسال بسته پیشنهادی گروه 5+1 ازسوی غرب شد و از سوی مسئولین هسته ای رژیم تروریستی و فاشیستی نامشروع رد شد . زیرا که لوطی جماران و پاسداران مخالف بودند . در عوض متقابلاً بسته ی پیشنهادی از سوی مسئولین هسته ای رژیم ضد بشری و عوامفریب و جنگ افروز تهیه و بسته بندی وتقدیم هتایان گروه 5+1 گردید و کلی هم محورش مانور تبلیغاتی داده شد .

بگذریم اکنون که ماهیت سیاست وقت کشی این سناریوی های نمایشی ماراتونی گندش در آمده است . زیرا فاش شدن تأسیسات هسته ای فردو در قم موجب برطرف شدن شک و شبهه ها و توهمات وانمود کردن مسالمت آمیز بودن اهداف پروژه ی هشته ای از سوی گروه 5+1 شده است و نتیجه ی این سناریوی لو رفته بر سر بازیگران عوامفریب و دغلکار آوار و خراب شده است . بطوریکه سرمقاله نویس مجبور شده است با وراونه گوئی کردن پیرامون بحران جدید هسته ای که بد جوری گر یبانگیر بازیگران هسته ای رژیم فاشیستی- تروریستی - کودتائی را گرفته است تلاش برای ماستمالی و عبور از بحران هسته ای کند که با در آمدن پایان سیاست وقت کشی وبازی شل کن و سفت کردن ومانور دادن با سیاست تغییر اوباما در یک سال گذشته، اکنون این چنین از پیچیده شدن روابط با گروه 5+1 گزارش دهد :

"همزمان با پيچيده شدن روابط فيمابين گروه 1 +5 با ايران كه با رئيس جمهور شدن اوباما مقارن بود گمانه زني ها مبني بر از سرگيري مذاكرات و حل و فصل منطقي آن تقويت شد و صاحبنظران از نوعي منطق گرايي در روند اوضاع سخن گفتند ولي مسائل اخير كاملا خلاف آنرا به اثبات رساند. "

سرمقاله نویس در ادامه ی سرمقاله ی خود بدون آنکه بطور مستقیم اشاره به نامه ی تبریک پاسداراحمدی نژاد به اوباما کند ویا نامی از چگونه چشم دوختن وی به سیاست تغییر آشکارا با نام بردن وی ببرد .اما بطور غیرمستقیم این چنین به اشتباه بودن خوش باوری وی نسبت به سیاست های تغییر اوباما اشاره کرده است:

"از سال گذشته كه مذاكرات هسته اي 1 +5 با ايران به خاطر يكجانبه گرايي غرب و عدم پايبندي آنها به حقوق مسلم و تصريح شده ملتها در معاهده « ان . پي . تي » به بن بست كشانده شد لزوم تحول در مديريت مذاكرات آشكار گرديد و از اين رو كساني در غرب اظهار اميدواري كردند با روي كار آمدن يك رئيس جمهور سياهپوست از حزب دمكرات كه بويژه با شعار ايجاد « تغيير » و « اصلاح » در مسير مسائل داخلي و سياستهاي خارجي آمريكا راي مردم اين كشور را به دست آورده مي توان به روند مذاكرات هسته اي خوشبين بود و اين جابجايي قادر خواهد بود تحولي مبتني بر منطق و عقل گرايي را در مديريت گفتگوها با ايران بوجود آورده و فضاي تيره خصومت را تغيير دهد ولي مواضع كاخ سفيد كه در قطعنامه اخير شوراي حكام عليه ايران متبلور شد نشان داد كه اين انتظار كاملا بيهوده و عاري از پشتوانه بوده است . امروز پس از اعتراف مقامات آمريكايي به اينكه قطعنامه شوراي حكام حاصل تلاش چند ماهه رئيس جمهور جديد آمريكا عليه ايران است ديگر شكي باقي نمانده كه پشت صحنه پرونده سازيهاي هسته اي بر ضد جمهوري اسلامي ايران بايد اوباما و برخي محافل كنگره آمريكا از جمله لابي صهيونيستها را جستجو كرد. آنچه در اين قبيل قطعنامه ها و بيانيه ها تحت عنوان « خواسته جامعه جهاني » مطرح مي شود دقيقا مطالبات غيرقانوني آمريكا است . بررسي روند موضعگيري كينه توزانه اوباما عليه فعاليتهاي صلح آميز هسته اي ايران و مقايسه آن با دوران حاكميت بوش نشان مي دهد كه در سياستهاي ضد ايراني كاخ سفيد نه تنها تغيير مثبتي ايجاد نشده بلكه رفتارها خصمانه تر شده است ."

اما کمدی اینکه سرمقاله نویس با وارونه گوئی و کتمان کردن واقعیات که ناشی از فریاد های اعتراضی مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و روسیه و چین از سوی مردم معترض و خشمگین در دو تظاهرات ضد حوتی روز قدس و 13 آبان فریادزده شد که آشکارا هشداری به چین و روسیه بود تا به خود آیند و متوجه شوند که اولاً مردم ایرانچه اندازه تنفر از حاکمان ایران واهداف پنهانی پروژه ی هسته ای دارند. مهمتر اینکه مشابه ی همین تنفر و خشم را نسبت به سیاست های فرصت طلبانه و منفعت جویانه ی این دو کشور روسیه و چین دارند که همچون لوطی جمارانفریاد مرگ نثارشان کردند که چرا از سیاست هسته ای رژیم نامشروع و کودتائی ضد مرمی حمایت می کنند؟

همچنین معترضان ناراضی خطاب به اومابا ما نیز پیام بلند اعتراضی دادند که اوباما با اونائی یا با ما؟ اما سرمقاله نویس اکنون از طریق دیکته کردن نظرات لابی های شاندر غرب پیرامون تحریم ها در شورای امنیت سازمان ملل ضمن تهدید کردن آمریکا با مثال زدن شرایط عراق و افغانستان که خود اعتراف آشکار حضور و دخالت گری اقدامات و تهدیدات تروریستی در این دو کشور است . همینطور اذعان به دست داشتن در آشوب گرائی و ناامن سازی دراین دو کشورو کشتن و مجروح نمودن نظامیان آمریکائی در راستای باج گیری هسته ای است . البته که حاصل سیاست کثیف و خائنانه ی مماشات گری مذاکرات هسته ای و تجارت خون ونفت غرب نیز می باشد . در نهایت اینگونه نقل قول وارونه و غیر واقعی از نتا یج تحریم ها کرده است:

"قطعنامه اخير نيز نتيجه اي جز اتحاد بيشتر ملت مجلس و مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران در ادامه روند فعاليتهاي هسته اي و حركت به سمت غني سازي 20 درصدي براي آنها نداشته است . تداوم انسجام عمومي در ايران براي آقاي اوباما كه مسئوليت مديريت و هدايت نحوه برخورد با پرونده هسته اي ايران را برعهده گرفته نشان خواهد داد كه او هرچه بيشتر با اين فرمان به پيش براند و از حيثيت خود آمريكا و متحدانش خرج كند نتيجه كمتري خواهد گرفت و باقيمانده اعتبار خود را نيز از دست خواهد داد. فشارها و مقابله تند و صريح ماه هاي اخير مقامات كاخ سفيد عليه جمهوري اسلامي ايران بخوبي آشكار مي سازد كه مخالفت واشنگتن و متحدانش با برنامه هاي هسته اي ايران صرفا به خاطر حساسيت و نگراني آنها نسبت به كم و كيف فعاليتهاي اتمي كشورمان نيست زيرا آنها از طريق گزارش بازرسان آژانس بخوبي از عملكرد و اهداف صلح آميز ما مطلع هستند و فقط در صدد به دنبال حل مشكل سي ساله شان در عدم ذلت پذيري ملت ايران و قطع روابط سلطه با ايران هستند و اين البته خواب آشفته ايست كه هرگز به تعبير آن دست نخواهند يافت . طبعا آقاي اوباما نيز همانگونه كه روند اوضاع در عراق و افغانستان به او ثابت كرده بايد به اين واقعيت تن در دهد كه همه چيز به سوي افول ستاره بخت آمريكا حركت مي كند و او نيز مانند بوش ورشكسته بايد اين اصل را بپذيرد كه چاره اي جز تن دادن به خواست ملتها ندارد"

در خاتمه اینکه برخلاف ادعای سرمقاله نویس که مدعی شده است در صورت تصویب قطعنامه ی جدید تحریم در شورای امنیت سازمان ملل موجب انسجام نظام و اتحاد ملت و حمایت در دفاع از پروژه ی هسته ای بوجود می آید . چراب نمازشک دار خوانده می شود ؟ یعنی اینکه چرا برای رفع هر گونه ابهام تلاش برای برگزاری یک تست یا آزمون بسیار آسان نمی شود تا ماهیت این ادعای وارونه آشکار شود . یعنی اینکه اگر مدعیان پوشالی آمار 85% که اعلام کرده اند اینددر صد ازمردم ایران پشتیبان نظام کودتائی نامشروع می باشند. برای چه موافقت با یک همه پرسی آزاد نظر خواهی پیرامون مشروعیت رژیم فاشیستی تروریستی کودتائی و پشتیبانی از پروژه ی هسته ای نمی شود تا که با یک تیر دو نشان زده شود . سپسنتیجه گیری حاصل شود که پاسخ این ملت چگونه است و واقعیت چیست ؟آیا ملت حامی این پروژه ی هسته ای می باشد یا نه دقیقاً متضاد ادعای سر مقله نویس هستند ؟ به خصوص اینکه بقول معروف می توان با این همه پرسی رسوانمود هرکه در او غش باشد .

هوشنگ – بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1388/13880911/index.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری چهار شنبه 11آذر مامه سال 1388