دروغ نامه ی کیهان پنجشنبه 19 فروردین ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " عيار تجربه "
"چشم دوختن به ادامه ی سیاست اختلاف چین و روسیه با آمریکا پیرامون کم اثر کردن کاربرد تصویب قطعنامه تحریم اقتصادی در شورای امنیت سازمان ملل "
درست است که یک فرمول عرض و تقاضا در بازار سیستم اقتصاد آزادبا عرضه کالا هاو فروش آن وجود دارد که تابع سود و زیان است . طبیعی است که آنچه مهم است همه تولید کنند گان عرضه ها ی کالا خواهان کاهش هر چه بیشتر هزینهها و افزایش هرچه بیشترتولید سود و منافع و انباشت سرمایه های دشان می باشند. بنابراین مشخص است که سیستم اقتصادی داخلی و به خصوص جهانی دو کشور روسیه و چین با هرگونه ادعای سیستم اقتصادی که داشته باشند خارج از فرمول تلاش کاستن هزینه و بالا وری فن آوری تولید بیشتر در راستای سود بیشتر استفاده بردن نیست و سیاست برون مرزی خودشان را در این چارچوببا هر کشور یا ماطبین خود تعیین و ترسیم می کنند . البته در این رابطه مقوله ی بازار یابی و حضور رقبا ورقابت در بازار جهانی دارای جایگاه ویژه می باشد. پس مشخص است که این دو کشور با هرگونه تنظیم رابطه ی سیاست تجاری و اقتصادی که با حاکمان تهران پیرامون پرونده ی هسته ای بدهو بستان داشته و آن راتا کنون دنبال کرده اند کوشش برای نهایت سود بردن فرصت طلبانه محور بحران این پرونده ی هسته ای حاکمان با غرب به ویژه آمریکا از اهمیت بالائی بر خور دار است . صد البته پیشبرد اینگونه سیاست بمنزله ی آن نمی باشد که ثابت و تغییر ناپذیر است ونمی تواند در شراط حاد و ضروری دستخوش تغییر و دگرگونی و نوسان واقع نشودبه خصوص اینکه میزان ارقام معاملات تجاری و اقتصادی که هر دو کشور با غرب و بعلاوه با آمریکا دارند اصلاً قابل مقایسه با رقمی نیست که با ایران دارند. بنابراین هیچگونه تضمینی وجود ندارد که اوضاع بر اساس پیش بینی قلم زن یادداشت روز نویس سرباز جو حسین شریعتمداری پیش رود که این چنین در ابتدای یادداشت روز خود تحلیل داده و پیش بینی کرده است :
در طول 4 سال گذشته، يعني از فوريه 2006 به اين سو، يك فرمول كلي بر رفتار روسيه و چين در قبال پرونده هسته اي ايران حاكم بوده كه هنوز هم مي توان با استفاده از آن رفتار آينده اين دو كشور را پيش بيني كرد. آن فرمول اين است: روسيه و چين در مقابل درخواست هاي آمريكا براي افزايش فشار به ايران - كه عموما به شكل تحريم در شوراي امنيت بوده - تا آنجا كه امكانپذير بوده معامله كرده اند و از هر جا كه معامله امكانپذير نبوده، مقاومت كرده اند. معامله تا كجا امكانپذير است؟ تا جايي كه آمريكايي ها حاضرند امتياز بدهند. و مقاومت به چه شكلي انجام مي شود؟ فقط به شكل تعديل محتواي قطعنامه ها نه به شكل مخالفت با اصل آنها. اين فرمول نشان مي دهد كه براي آن دو كشور اصل بر معامله است مگر اينكه خلاف آن ضرورت پيدا كند. يك اشتباه رايج اين است كه كساني تصور كنند چين نهايتا با تحريم ها موافقت نخواهد كرد يا قطعنامه را وتو مي كند. ايران براي روسيه و چين يك موضوع استراتژيك است نه موضوع امنيت ملي .تحليل دقيق تر اين است كه يك فرايند زمان بر و دشوار چانه زني بر مناسبات روسيه و چين با آمريكا درباره ايران حاكم است كه از دو موضوع تاثير مي پذيرد: اول، ميزان دوري يا نزديكي نگاه استراتژيك اين كشورها به ايران و دوم، ميزان امتيازات مبادله شده.
البته از اینکه سالیانی می شود که حاکمان تهران با باج دادن های کلان سیاست اختلاف در گروه 5+1 و فرصت سوزی را دنبال کرده و موفق هم بوده اند . اما خطاب به غرب و مماشات گران سئوال است که مگر تجربه ی هزینه بس سنگین مالی و جانی دیر هنگام اقدام اتخاذ تصمیم گیری در مورد هیلتر و حزب نازیسم فراموش شده است که عاقبت این سیاست مماشات گری به چه سمتی سوق داده شد و به چه فاجعه ی مرگ بار تاریخ بشریت ختم شد که اکنون می بایست در ابتدای شروع آغاز قرن بیست و یکم مشابه ی همین سیاست مماشات گری پیرامون پرونده ی هسته ای با حاکمان تهران تکرار شود . البته که عواقب این سیاست بسیار فاجعه بار تر می تواند از سیاست تأخیری برخورد کردن با هیتلر باشد که هم لهجه و همکار قلم زن یادداشت روز نویس سر بازجو حسین شریعتمداری کار برد و چشم انداز این سیاست مماشات گرایانه روس ها و چینی ها با آمریکائیان در مورد بحران پرونده ی هسته ای را اینگونه تشریح و ترسیم نموده است:
"اما اختلاف استراتژيك نهايي ميان اين بلوك ها درباره ايران اين است كه براي جلوگيري از هسته اي شدن ايران چقدر بايد هزينه كرد. در اين باره اكنون ديدگاه هاي بسياري از كشورهاي جهان به هم نزديك شده و حتي آمريكايي ها هم عقيده دارند سرمايه گذاري روي جلوگيري از هسته اي شدن ايران يك سرمايه گذاري بسيار كم منفعت ولي در عين حال عميقا پرهزينه است. اين موضوع از همان اختلاف عميق در مورد شدت تهديد ناشي از برنامه ايران ناشي مي شود كه به آن اشاره كرديم. كشورهاي زيادي امروز سوال مي كنند اگر برنامه هسته اي ايران يك تهديد نيست چرا بايد براي توقف آن خود را به آب و آتش زد؟! به همين دليل هم هست كه آمريكا اكنون در موقعيتي است كه نمي تواند هيچ يك از كشورهاي جهان - البته به جز اسرائيل كه اصلا كشور نيست!- را متقاعد كند كه ارزش دارد براي مهار ايران هزينه هاي هنگفت بپردازند. به اين ترتيب به نظر نمي رسد اختلافات استراتژيك روسيه و چين با آمريكا در ارزيابي ماهيت و هدف برنامه هسته اي ايران اساسا رفع شدني باشد. مي ماند اينكه ببينيم چه امتيازهايي مبادله شده است.بهانه روس ها در موافقت با تحريم البته اين است كه ايران با رد پيشنهاد وين به آنها بي احترامي كرده است اما اين چيزي بيشتر از يك توجيه بي ربط نيست چرا كه گذشته از اينكه وقتي پاي منافع ايران در ميان باشد، «احترام روس ها» اهميت چنداني ندارد، چيني ها اما طي چند ماه گذشته مقاومت بيشتري در مقابل تحريم هاي درخواستي آمريكا كرده اند به اين دليل كه مبادله امتياز ميان آنها و آمريكا نسبت به روسيه به دشواري هاي بيشتري برخورده است. ميان آمريكا و چين اكنون 3 مسئله كليدي وجود دارد. 1-اختلاف بر سر ارزش يوان واحد پول چين كه آمريكايي ها عقيده دارند پكن عمدا آن را پايين نگه داشته تا تراز صادراتي اش را بالا ببرد 2-موضوع ديدار اوباما با دالايي لاما رهبر جدايي طلبان تبت و 3-فروش تسليحات آمريكا به تايوان در دو ماه گذشته به ارزش 4/6 ميليارد دلار كه مي تواند برتري نظامي چين در شرق دور را شديدا تحت تاثير قرار دهد. چين و آمريكا براي هيچ كدام از اين 3 مسئله راه حلي نيافته اند و اختلافات همچنان ادامه دارد. چيني ها نگران اين هستند كه اگر در فرآيند تدوين محتواي تحريم ها دخالت نكنند آمريكايي ها به طور يك جانبه و در خارج از شوراي امنيت دست به اعمال تحريم هايي بزنند كه دقيقا منافع تجاري آنها در خريد نفت از ايران را هدف بگيرد. قرائني وجود دارد كه نشان مي دهد چين حضور در «نشست تدوين گزينه هاي احتمالي تحريم» - كه بسياري به اشتباه آن را نهايي شدن موضوع تلقي كرده اند - را پذيرفته با اين هدف كه بتواند مجموعه مواردي را كه به نحوي با منافع آن درگير است و تحريم ها را شديد مي كند از قطعنامه حذف كند و علاوه بر آن مانع اعمال تحريم هاي يك جانبه از سوي آمريكا شود.تحليلگران غربي مي گويند چين موفق خواهد شد و آمريكايي ها ناچارند براي راضي كردن آن تمامي گزينه هايي را كه مي تواند تحريم ها را به اصطلاح «فلج كننده» سازد از متن پيش نويس حذف كنند و حاصل كار قطعنامه اي خواهد بود سمبليك و بسيار ضعيف كه ديروز چند روزنامه غربي آن را «تفنگ آب پاشي» خواندند كه به سوي ايران هدف گرفته شده است. مشكل اصلي كه آمريكايي ها سال هاست از حل آن عاجز بوده اند در واقع همين جاست. مخالفان تحريم همواره با قطعنامه اي موافقت مي كنند كه «آبروي آمريكا را حفظ كند اما به ايران آسيبي نرساند». آمريكا براي راضي كردن كشورهاي مخالف و ايجاد اجماع ناچار است به ازاي هر مورد توافق با اين كشورها، بخشي از تحريم هاي مد نظر خود را حذف كند و نهايتا به متني رضايت بدهد كه بسيار ضعيف و فاقد هرگونه قدرت تاثيرگذاري بر اراده ايران است.: اولا به دليل ضرورت حفظ اجماع و اختلافات استراتژيك آمريكايي ها قادر به اعمال هيچ تحريم شديدي عليه ايران نيستند و ثانيا حتي اگر تحريم هاي شديدي هم اعمال شود ايران را متوقف نخواهد كرد چرا كه ايران سال هاست به پديده تحريم ها خو گرفته و بهتر از هر كشور ديگري در جهان مي تواند آن را مديريت كند. كشورهاي ديگر شايد علنا نگويند ولي همواره اينطور بوده كه به موازات موافقت با تحريم ها راه هايي براي عمل نكردن به آنها هم پيدا مي كرده اند. آمريكا پس از صدور هر قطعنامه جديد فقط مي تواند ادعا كند «كاري كرده است» اما خلسه ناشي از اين دل خوش كنك ديري نخواهد پاييد چرا كه هم ايران به كار خود ادامه خواهد داد و هم ديگر كشورها. تحريم به عنوان يك اقدام مستقل از جانب آمريكا فقط مي تواند براي حفظ آبرو صورت بگيرد و به هيچ وجه قادر به تعيين تكليف مسئله ايران نخواهد بود. در اين شكي نيست كه آمريكايي ها پس از پيمودن همه راه ها باز هم ناچارند در خانه ايران را بكوبند و از آن دعوت به مذاكره كنند .همه اين مسائل نشان مي دهد آمريكايي ها به اين زودي ها قصد ندارند درست محاسبه كردن را ياد بگيرند و به همين دليل احتمالا بايد مدت هاي طولاني شاهد «بيغوله نوردي» آمريكايي ها باشيم. كل داستان دست و پا زدن آمريكا را برنارد شاو در يكي از آن جملات معروفش خوب خلاصه كرده است، شاو مي گويد: «تنها نكته اي كه مي توان از تجربه ياد گرفت اين است كه ما از تجربه چيزي نمي آموزيم»"
در خاتمه اینکه بر خلاف تصور و اهداف غارتگران جهانی چشم دوخته به منابع و ذخایر ایران که 31 سال است منافع شان از سوی حاکمان نالایق دزد غارتگر و عوامفریب و جنگ افروز و بلند پرواز تأمین شده است . زیرا که چوب حرا ج و تاراج بر این منابع و ذخایر زده اند . البته برای اینکه هرچه بیشتر از نعمات غارتگری و سهم از این گوشت قربانی نذری پیرامون موضوع پروند ه ی هسته ای بهره ببرند . لذا تلاش کرده اند تا که این پرونده را با ادامه مذاکرات زنجیره ای پیچیده و معما گونه و کشدار ولا ینحلش کنند تا ضمن بی ثبات و ناامن کردن منطقه اهداف منفعت جویانه ی دیگری را هم در منطقه دنبال نمایند که دراصل طولانی کردن عمر رژیم و مانع تراشی از استقرار حکومت دمکراتیک در ایران است تا که از طریق تهدیدهای مستمر حاکمان تهران بتوانند سیاست به خطر انداختن شرایط امنیت و صلح و ثبات منطقه ی استراتژیک خاور میانه را دنبال کنند . در صورتیکه باید به سیاست بازان مماشات گر فرصت طلب و منفعت جو گفت که موضوع پروژه ی هسته ای ایران معادله ی ساده ای است که به سادگی قابل اثبات است که اهداف حاکمان تهران چیست و در در راستای چه هدف پنهانی می باشد سیاست کشدار کردن پروژه ی مذاکرات هسته ای تعقیب شده یا اینکه چه نوع اهدافی در پشت این سیاست فرصت سوزی کردن چندین ساله نهفته است یا اینکه بیان و ترسیم کننده ی چه مقاصد شوم حاکمان تهران برای دسترسی به سلاح هسته ای می باشد؟ چونکه اگر چنانچه هدف غیر از این می بود و طبق ادعای حاکمان تهران صلح آمیز است و صرفاً تولید انرژی برق رسانی در کشور مورد نظر است . اولاً چرا از امکانات جانشینی تولید ارزان قیمت و بی خطر استفاده نشد که منابع آن در ایران بفور یافت می شود که شامل نفت و گاز و سایر منابع سوختی فسیلی دیگر می باشد؟ دوماً نیاز به اینهمه زمان با صرف هزینه های میلیارد ها دلار کلان نبود که تا کنون جز آثارتحمیل فقر و تورم و گرانی و بیکاری در جامعه که ناشی از تحریم های اقتصادی و هم بهدر رفتن سرمایه ی کلان می باشد پوئن مثبت دیگری برای مردم ایران در بر نداشته است. مهمتر اینکه نیاز به سیاست مکملی صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه خاورمیانه نبود که مترادف آن بحران آفرینی و جنگ افروزی و بی ثبات و ناامن کردن منطقه خاورمیانه است. بد تر اینکه احتیاح به طراحی کودتای خاموش و خزنده در سوم تیر 84 و کودتای علنی و تکمیلی 22 خرداد 88و حذف کامل رقیب مغلوب دوم خردادی ها نبود که پیآمدش سرکوب و خفقان و سانسور و رعب و وحشت در جامعه بوده است که بطور سیستماتیک با ضرب و شتم قرار دادن و بازداشت شدگان معترض و زندانی و شکنجه کردن معترضین ناراضی و خشمگین همراه بوده است ضمن این که قربانیان بازداشت شده مورد تجاوز و قتل و اعتراف گیری واقع شده و محکوم به زندان و اعدام شده اند.
هوشنگ - بهداد
http://www.kayhannews.ir/890119/2.htm#other201
دروغ نامه ی کیهان پنجشنبه 19 فروردین ماه سال 1389