روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 28 شهریور ماه سال 1389
نقد و بررسی : روزی نامه ی حکومتی جمهوری " تقويت مشتركات "
"تلاش برای سر وته بهم آوردن اختلافات با نقل قول کردن تأکید پیرامون اتحاد مشترکات با حفظ اختلافات "
نقد و بررسی : روزی نامه ی حکومتی جمهوری " تقويت مشتركات "
"تلاش برای سر وته بهم آوردن اختلافات با نقل قول کردن تأکید پیرامون اتحاد مشترکات با حفظ اختلافات "
فراموش نشده است که خمینی شیاد نام مستعار خودش را اسلام گذشته بود و گفته بود هر زمان که احساس خطر کند که اسلام یا در حقیت خود ونظامش در خطر است. فرمان می دهد تا نماز وحج و روزه تعطیل گردد. از سوی دیگر شک و ابهامی باقی نمانده است که چگونه دین به ابزار قدرت و وسیله و اهرم سرکوب تبدیل شده است. آنگونه که پاسخ هرگونه اعتراض و نا رضایتی زیر چتر دین با تهاجم و ضرب و شتم و اتهام و پرونده سازی همراه باسانسور و خفقان و باز داشت و شکنجه و زندان و اعدام داده شده است. حتی اکنون که دامنه ی جنگ قدرت و ثروت جناحی و باندی و حذف رقبای مغلوب مکمل رشد اختلافات و رقابت ها درونی و شکاف در رأس رژیم ضدبشری علنی شده است . برای جلوگیری از ضربه نهائی فروپاشی و خنثی کردن این خطر باز هم به دستآویز دین روی آورده شده است تا که هر طوری شده سر و ته این اختلاف و شکاف های علنی شده بهم آورده شود . به خصوص اینکه سرمقاله نویس مشاور روباه مکار و بساز و بفروش رفسنجانی است و رابطه نزدیکی هم با رهبر لوطی جماران ولی وقیح دارد . بنابراین چون از دشمنی پاسدار گماشته احمدی نژاد ومرشدش أخوند دزد و متحجر انگلیسی محمد تقی مصباح یزدی با رفسنجانی آگاهی کامل دارد و ناراضی است. به ویژه اینکه اینان رابطه ی نزدیکی با ولی وقیح دارند که می توانند از کانال گوناگون جلب حمایت ولی وقیح کند تا موضع مخالفت و دشمنی خودشان با رفسنجانی را تقویت نمایند . پس برای بر طرف موانع اتحاد مشترکات با برجسته کردن شرایط بحرانی و خطری بودن رژیم ضد بشری رجوع به یک فاکت و نقل قول کرده است که مربوط به چگونگی خمینی شیاد با شیخ هاشمی قزوینی دوران انقلاب است که چنین است :
"سالهاي اوج نهضت اسلامي به رهبري امام خميني، يكي از علما به ديدار آيتالله حاج شيخ هاشم قزويني در مشهد رفت و درباره امام خميني و انقلابي كه به رهبري ايشان درحال فراگير شدن بود پرسيد و حاج شيخ با بياني دقيق و صريح از انقلاب حمايت كرد. اين حمايت براي مخاطب بسيار عجيب بود چون آيتالله حاج شيخ هاشم قزويني با فلسفه و عرفان ميانهاي نداشت و معتقد به مكتب تفكيك بود درحالي كه امام خميني علاوه بر فقه و اصول و كلام از اعاظم اهل فلسفه و عرفان نيز بود. به همين جهت، پرسيد: شما چگونه با توجه به اختلاف مبنائي كه با امام خميني داريد از ايشان حمايت ميكنيد؟ و پاسخ شنيد: اگر اين انقلاب پيروز نشود، نه اثري از مبناي من باقي ميماند و نه مبناي ايشان... اين نگاه دقيق و خداباورانه، امروز بيش از هر زمان ديگري به كار مسئولان نظام جمهوري اسلامي و همهي وفاداران به امام و انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ميآيد. امروز، دشمنان اسلام و انقلاب و نظام جمهوري اسلامي آنچنان براي نابود كردن دين و ريشه كن ساختن نظام حكومتي ديني و انهدام استقلال كشور چنگ و دندان تيز كردهاند كه اگر راه آنها سد نشود و بتوانند به هدف شومشان برسند، چيزي از اساس و بنياني كه اكنون اين نظام بر آن استوار است باقي نخواهد ماند تا درباره چگونگي ادامه و اداره آن بحث و جدال وجود داشته باشد. به همين دليل بايد سراغ مشتركات رفت و با كنار گذاشتن اختلافات و افتراقات براي حفظ اصل و اساس همكاري و همفكري كرد. آنچه مانع جمع شدن نيروها بر محور مشتركات و تحقق وحدت عملي است، افراطها و برخوردهاي تندي است كه بدون توجه به عواقب و عوارض منفي و زيانباري كه دارد متأسفانه صورت ميگيرد و هيچ چيز جلودار آن نيست. تهمت زدنها، حذف كردن ها، رويكردهاي انحصاري و قضاوتهاي تنگ نظرانه را بايد كنار گذاشت و به اصول محوري نظام كه "جذب حداكثري و دفع حداقلي" معيار مهم و شاخص عملي آنست بايد روي آورد و عمل كرد. تازهترين رهنمودهايي كه از رهبر معظم انقلاب در اين زمينه دردست ميباشد، نكته ايست كه روز پنجشنبه گذشته در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان رهبري فرمودند"
در ادامه سرمقاله نویس به بی توجهی توصیه و رهنمودهای وحدت رهبر لوطی جماران ولی وقیح اعتراف کرده است که از سوی هیچ باند ودسته ای نه آن را جدی گرفته می شود ونه به آن اقدام می کنند. چونکه جای تن دادن به وحدت اینگونه بد بینی ها غالب شده که گفته خواست دشمن است :
"ين سخن رهبري متوجه همهي جناحها و همهي كساني است كه مشتركات را ناديده ميگيرند و بر طبل اختلاف و تفرقه ميكوبند. مشكل اصلي كه مانع وحدت عملي است اينست كه هر جناح و هر فرد خود را محور وحدت ميداند و از ديگران انتظار دارد به آنچه او ميگويد و ميخواهد ملتزم باشند. با ادامه اين وضعيت، هرگز وحدت محقق نخواهد شد. گذشت، كوتاه آمدن از خواستههاي جناحي و فردي، كنار گذاشتن بدبيني ها، شناخت تهديدهاي دشمن و ضروري دانستن مقابله با تهديدها و خنثي ساختن توطئه ها، ابزارهائي هستند كه زمينه وحدت عملي را فراهم ميسازند. با فراهم شدن اين زمينه، نوبت به تكيه كردن بر مشتركات ميرسد"
همچنین سرمقاله نویس با پاک کردون صورت مسئله و نا دیده گرفتن نقض مستمر حقوق بشر و ادامه ی نارضایتی عمومی و کمرنگ کردن آن، آویزان به مخالفت های دشمنان بیرونی نظام در32سال گذشته شده است و برای رد گم کردن شرایط بحرانی کنونی، گریز به صحرای کربلا زده و تلاش کرده است که فرصت طلبانه بزرگ کردن قرآن سوزی را این چنین ناشی از گسترش و تأثیر گذاری اسلام ناب خمینی شیاد در جهان بداند"
" از صبح پيروزي انقلاب و تأسيس نظام جمهوري اسلامي، قدرتهاي استكباري با اصل انقلاب و موجوديت نظام جمهوري اسلامي مخالفت كردند. اگر در طول 32 سال گذشته گاهي به حقوق بشر، گاهي به انرژي هستهاي و گاهي به اجراي اين حكم يا آن حكم اسلام اعتراض كردند، اينها فقط بهانه تراشي بود، آنها با اصل نظام اسلامي به دليل آنكه منافع استعماريشان را به خطر انداخته و در برابر خواستههاي قلدرمآبانه شان سر تعظيم فرود نميآورد مخالفند. اين روزها ماجراي قرآن سوزي كه با عكس العمل شديد مسلمانان در سرتاسر جهان مواجه شده اين واقعيت را به روشني نشان ميدهد كه سردمداران قدرتهاي استكباري با اصل اسلام با تعريفي كه امام خميني ارائه دادهاند يعني اسلام ناب محمدي(ص) مخالفند و اگر گاهي بنابر مصلحت دم از اسلام ميزنند، اسلام آمريكائي كه امروز در كاخها و دربارهاي ارتجاع عرب به وفور يافت ميشود مورد نظر آنهاست."
در خاتمه اینکه با نقل قولی که سر مقاله نویس در ابتدای سرمقاله ی خود از آخوند هاشم قزوینی اوایل انقلاب کرده است تا نسخه ی تقویت مشترکات را تجویز نموده باشد .این نقل قول به وضوح این ضرب المثل عامیانه را تداعی کرده است که گفته می شود که آخوندهای متخاصم حتی اگر گوشت همدیگر را بخورند ولی استخوان های شان برای هم دیگر می ماند . به خصوص برای رژیم ضد بشری با آخوندهای حاکم که با ترفند آویزان شدن به دین بوده است که این مفت خوران غیر مولد روضه خوان حوزوی توانستند هم بقدرت به خزند. هم مسیر و اهداف و آرمان انقلاب را منحرف کنند تا که خود بتوانند در رأس حکوت و قدرت بمانند . بنابراین ازهمان ابتدا تلاش کردند با اهرم دین ابزاری شده هم انقلابیون را با سرکوب و اتهام زدن از صحنه نزدیک به قدرت شدن حذف کنند. هم قدرت را نحصاری نمایند. لذا پس از آن هرگونه جنگ ونزاع و سگ دعوا یا جنگ زرگری که تا کنون میان باند های مافیائی و غارتگر غالب و مغلوب وجود داشته باشد. از مرتبط به حذف رقیب خودی غیر خودی شده بوده است . مشروط بر اینکه هرزمان که احساس خطر کردند. سریع اختلافات شان رنگ باخته است و بقول خودشان مقابل دشمن مشترک صف کشیده وموضع مشترک سرکوب اتخاذ نمودند. البته بدون شک منظور از دشمن ،مردم ناراضی و شورشی و طغیان کرده بوده است . همچون سرکوب شور ش های شهرهای شیراز و اراک و اسلام آباد و قزوین و تبریز و مشهد در دوران رفسنجانی مکارکه بصورت وحشیانه سرکوب شد . یا اینکه مگر قبل آن از یاد رفته است که با تظاهرات مسالمت آمیز 30 خرداد سال 60 چگونه بر خورد شد؟ یا اینکه پس از آن با قیام 6 روزه ی دانشجوئی تیرماه سال 78 شاهد بودیم که چگونه با فرمان مشترک خامنه ای ولی وقیح و رفسنجانی و خاتمی این جنبش دانشجوئی سرکوب و خاموش شد؟ یا اینکه چگونه شاهد سرکوبگری وحشیانه ضد انسانی مخالفان و منتقدان و معترضان از سوی جناح باندهای رژیم ضد بشری از دوران رجائی و بنی صدر و موسوی و خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد در 22 بهمن تا کنون بودیم . حتی در تیرماه 88 که هدف حذف نهائی جناح مغلوب از قدرت بود . اما چون بدلیل اعتراض گسترده عمومی که انجام شد که ترکش آن به برخی از اعضای رقیب مغلوب هم اصابت نمود. اما مگر جریان مغلوب تا احساس کرد که فضا ی اعتراضی رادیکال و خطری شده است نه اینکه صحنه را ترک نمود و خط و خطوط تسلیم و عقب نشینی در سر دادن شعارها در تظاهرات ترسیم کرد، بلکه اعلام نمود که قانون اساسی و ولی وقیح و حتی بطور غیر مستقیم دولت نامشروع راقبول دارد. در صورتیکه مردم معترض فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح سر می دادند که پیام آنقدر شفاف است که نیازبه توضیح نمی باشد.
"سالهاي اوج نهضت اسلامي به رهبري امام خميني، يكي از علما به ديدار آيتالله حاج شيخ هاشم قزويني در مشهد رفت و درباره امام خميني و انقلابي كه به رهبري ايشان درحال فراگير شدن بود پرسيد و حاج شيخ با بياني دقيق و صريح از انقلاب حمايت كرد. اين حمايت براي مخاطب بسيار عجيب بود چون آيتالله حاج شيخ هاشم قزويني با فلسفه و عرفان ميانهاي نداشت و معتقد به مكتب تفكيك بود درحالي كه امام خميني علاوه بر فقه و اصول و كلام از اعاظم اهل فلسفه و عرفان نيز بود. به همين جهت، پرسيد: شما چگونه با توجه به اختلاف مبنائي كه با امام خميني داريد از ايشان حمايت ميكنيد؟ و پاسخ شنيد: اگر اين انقلاب پيروز نشود، نه اثري از مبناي من باقي ميماند و نه مبناي ايشان... اين نگاه دقيق و خداباورانه، امروز بيش از هر زمان ديگري به كار مسئولان نظام جمهوري اسلامي و همهي وفاداران به امام و انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ميآيد. امروز، دشمنان اسلام و انقلاب و نظام جمهوري اسلامي آنچنان براي نابود كردن دين و ريشه كن ساختن نظام حكومتي ديني و انهدام استقلال كشور چنگ و دندان تيز كردهاند كه اگر راه آنها سد نشود و بتوانند به هدف شومشان برسند، چيزي از اساس و بنياني كه اكنون اين نظام بر آن استوار است باقي نخواهد ماند تا درباره چگونگي ادامه و اداره آن بحث و جدال وجود داشته باشد. به همين دليل بايد سراغ مشتركات رفت و با كنار گذاشتن اختلافات و افتراقات براي حفظ اصل و اساس همكاري و همفكري كرد. آنچه مانع جمع شدن نيروها بر محور مشتركات و تحقق وحدت عملي است، افراطها و برخوردهاي تندي است كه بدون توجه به عواقب و عوارض منفي و زيانباري كه دارد متأسفانه صورت ميگيرد و هيچ چيز جلودار آن نيست. تهمت زدنها، حذف كردن ها، رويكردهاي انحصاري و قضاوتهاي تنگ نظرانه را بايد كنار گذاشت و به اصول محوري نظام كه "جذب حداكثري و دفع حداقلي" معيار مهم و شاخص عملي آنست بايد روي آورد و عمل كرد. تازهترين رهنمودهايي كه از رهبر معظم انقلاب در اين زمينه دردست ميباشد، نكته ايست كه روز پنجشنبه گذشته در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان رهبري فرمودند"
در ادامه سرمقاله نویس به بی توجهی توصیه و رهنمودهای وحدت رهبر لوطی جماران ولی وقیح اعتراف کرده است که از سوی هیچ باند ودسته ای نه آن را جدی گرفته می شود ونه به آن اقدام می کنند. چونکه جای تن دادن به وحدت اینگونه بد بینی ها غالب شده که گفته خواست دشمن است :
"ين سخن رهبري متوجه همهي جناحها و همهي كساني است كه مشتركات را ناديده ميگيرند و بر طبل اختلاف و تفرقه ميكوبند. مشكل اصلي كه مانع وحدت عملي است اينست كه هر جناح و هر فرد خود را محور وحدت ميداند و از ديگران انتظار دارد به آنچه او ميگويد و ميخواهد ملتزم باشند. با ادامه اين وضعيت، هرگز وحدت محقق نخواهد شد. گذشت، كوتاه آمدن از خواستههاي جناحي و فردي، كنار گذاشتن بدبيني ها، شناخت تهديدهاي دشمن و ضروري دانستن مقابله با تهديدها و خنثي ساختن توطئه ها، ابزارهائي هستند كه زمينه وحدت عملي را فراهم ميسازند. با فراهم شدن اين زمينه، نوبت به تكيه كردن بر مشتركات ميرسد"
همچنین سرمقاله نویس با پاک کردون صورت مسئله و نا دیده گرفتن نقض مستمر حقوق بشر و ادامه ی نارضایتی عمومی و کمرنگ کردن آن، آویزان به مخالفت های دشمنان بیرونی نظام در32سال گذشته شده است و برای رد گم کردن شرایط بحرانی کنونی، گریز به صحرای کربلا زده و تلاش کرده است که فرصت طلبانه بزرگ کردن قرآن سوزی را این چنین ناشی از گسترش و تأثیر گذاری اسلام ناب خمینی شیاد در جهان بداند"
" از صبح پيروزي انقلاب و تأسيس نظام جمهوري اسلامي، قدرتهاي استكباري با اصل انقلاب و موجوديت نظام جمهوري اسلامي مخالفت كردند. اگر در طول 32 سال گذشته گاهي به حقوق بشر، گاهي به انرژي هستهاي و گاهي به اجراي اين حكم يا آن حكم اسلام اعتراض كردند، اينها فقط بهانه تراشي بود، آنها با اصل نظام اسلامي به دليل آنكه منافع استعماريشان را به خطر انداخته و در برابر خواستههاي قلدرمآبانه شان سر تعظيم فرود نميآورد مخالفند. اين روزها ماجراي قرآن سوزي كه با عكس العمل شديد مسلمانان در سرتاسر جهان مواجه شده اين واقعيت را به روشني نشان ميدهد كه سردمداران قدرتهاي استكباري با اصل اسلام با تعريفي كه امام خميني ارائه دادهاند يعني اسلام ناب محمدي(ص) مخالفند و اگر گاهي بنابر مصلحت دم از اسلام ميزنند، اسلام آمريكائي كه امروز در كاخها و دربارهاي ارتجاع عرب به وفور يافت ميشود مورد نظر آنهاست."
در خاتمه اینکه با نقل قولی که سر مقاله نویس در ابتدای سرمقاله ی خود از آخوند هاشم قزوینی اوایل انقلاب کرده است تا نسخه ی تقویت مشترکات را تجویز نموده باشد .این نقل قول به وضوح این ضرب المثل عامیانه را تداعی کرده است که گفته می شود که آخوندهای متخاصم حتی اگر گوشت همدیگر را بخورند ولی استخوان های شان برای هم دیگر می ماند . به خصوص برای رژیم ضد بشری با آخوندهای حاکم که با ترفند آویزان شدن به دین بوده است که این مفت خوران غیر مولد روضه خوان حوزوی توانستند هم بقدرت به خزند. هم مسیر و اهداف و آرمان انقلاب را منحرف کنند تا که خود بتوانند در رأس حکوت و قدرت بمانند . بنابراین ازهمان ابتدا تلاش کردند با اهرم دین ابزاری شده هم انقلابیون را با سرکوب و اتهام زدن از صحنه نزدیک به قدرت شدن حذف کنند. هم قدرت را نحصاری نمایند. لذا پس از آن هرگونه جنگ ونزاع و سگ دعوا یا جنگ زرگری که تا کنون میان باند های مافیائی و غارتگر غالب و مغلوب وجود داشته باشد. از مرتبط به حذف رقیب خودی غیر خودی شده بوده است . مشروط بر اینکه هرزمان که احساس خطر کردند. سریع اختلافات شان رنگ باخته است و بقول خودشان مقابل دشمن مشترک صف کشیده وموضع مشترک سرکوب اتخاذ نمودند. البته بدون شک منظور از دشمن ،مردم ناراضی و شورشی و طغیان کرده بوده است . همچون سرکوب شور ش های شهرهای شیراز و اراک و اسلام آباد و قزوین و تبریز و مشهد در دوران رفسنجانی مکارکه بصورت وحشیانه سرکوب شد . یا اینکه مگر قبل آن از یاد رفته است که با تظاهرات مسالمت آمیز 30 خرداد سال 60 چگونه بر خورد شد؟ یا اینکه پس از آن با قیام 6 روزه ی دانشجوئی تیرماه سال 78 شاهد بودیم که چگونه با فرمان مشترک خامنه ای ولی وقیح و رفسنجانی و خاتمی این جنبش دانشجوئی سرکوب و خاموش شد؟ یا اینکه چگونه شاهد سرکوبگری وحشیانه ضد انسانی مخالفان و منتقدان و معترضان از سوی جناح باندهای رژیم ضد بشری از دوران رجائی و بنی صدر و موسوی و خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد در 22 بهمن تا کنون بودیم . حتی در تیرماه 88 که هدف حذف نهائی جناح مغلوب از قدرت بود . اما چون بدلیل اعتراض گسترده عمومی که انجام شد که ترکش آن به برخی از اعضای رقیب مغلوب هم اصابت نمود. اما مگر جریان مغلوب تا احساس کرد که فضا ی اعتراضی رادیکال و خطری شده است نه اینکه صحنه را ترک نمود و خط و خطوط تسلیم و عقب نشینی در سر دادن شعارها در تظاهرات ترسیم کرد، بلکه اعلام نمود که قانون اساسی و ولی وقیح و حتی بطور غیر مستقیم دولت نامشروع راقبول دارد. در صورتیکه مردم معترض فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح سر می دادند که پیام آنقدر شفاف است که نیازبه توضیح نمی باشد.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890628/13890628_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 28 شهریور ماه سال 1389
تقويت مشتركات
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890628/13890628_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 28 شهریور ماه سال 1389
تقويت مشتركات