دروغ نامه ی کیهان 29 دوشنبه 29 شهریور ماه سال 1389
نقدو بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان" نگاه معكوس به واقعيت هاي ملموس"
"تنظیم کیفرخواست چند بند و تبصره برای پاسدار احمدی نژاد و اطرافیانش ازسوی سربازجو حسین شریعتمداری که چرا از کورش دفاع وحمایت کرده است "
گفته می شودکلوخ اندازرا پاداش سنگ است . قابل پیش بینی بود که انتقاد پاسدار گماشته احمدی نژاد به دروغ نامه ی کیهان که چرا سربازجو حسین شریعتمداری به همسر رئیس جمهور فرانسه توهین کرده است. ازسوی وی بدون پاسخ نمی ماند. بهانه هم نقد دوستانه پیرامون بسیجی شدن کورش و قرینه سازی اش به کورش زمان شدن پاسدار رئیس جمهور احمدی نژادو روش حکومت داری جهانی وی است. البته این انتقاد دوستانه نامیدن سر بازجو حسین شریعتمدای پس از نقد تند و تیز فاطمه رجبی محور همین موضوع است که دنبال شده است . یعنی اینکه هم سربازجو حسین شریعتمداری پیشمرگه ای همچون فاطمه رجبی دارد ، هم بطور موازی برای فشار مضاعف اقدام کرده است تا که ضریب ارادت نقد دوستانه اش مضاعف شود . ناگفته نماند که سربازجو حسین شریعتمداری برای اینکه گران فروشی کرده باشد . پس برای خودش سابقه ی مبارزاتی از سال 1350 تراشیده است . یعنی اینکه بدون توجه به اعتراف آخوند فلسفی که صدایش جمعه شب ها از رادیو در زمان شاه پخش می شد. چون خوب بیاد دارم که قبل از سال 1350 بود که مسافر اتوبوس مسافربری بودم که رادیو روشن و صدای آخوند فلسفی هم پخش می شد که در دفاع از شاه می گفت که زنبور ها ملکه دارند. چگونه یک کشور می تواند شاه نداشته باشد؟ اما اکنون سربازجو حسین شریعتمداری برای اینکه یک تیر و چند نشان زده باشد . یا بقول معروف بدر گفته باشد تا دیوار بشنود . خطاب به پاسدار رئیس جمهور احمدی نژاد گماشته که اخیراً از کورش دفاع و پشتیبانی کرده گفته است مقابل مدیریت جهانی آمریکائی ، مدیریت ایرانی به سبک کورش قرار دارد . البته بقائی رئیس سازمان گردشگری وی ر ا کورش زمان نامیده است و کیهان هم وی را انگلیسی نامیده است ، از موضع ضد شاه و آمریکا و اسرائیل بودن آخوند فلسفی و خمینی شیاد و خودش با نقل قول کردن از وی علیه کورش که اکنون شامل حال کورش زمان می شود بقول خودش اینگونه کیفرخواست تنظیم و انتقاد دوستانه کرده است:
"مرحوم فلسفي خيلي زود از مقدمه عبور كرد و به آنچه انتظار مي رفت پرداخت. ايشان در اعتراض به جشن هاي 2500 ساله شاهنشاهي، ابتدا با تأسي به پيام حضرت امام(ره) پرسيد؛ آيا نادرقلي لياقت بزرگداشت دارد؟ آيا آغامحمدخان با آنهمه جنايت كه روي تاريخ را سياه كرده است، ارزش جشن گرفتن دارد؟ و...و اما، آن روزها، يكي از نشريات براي توجيه جشن هاي دو هزار و پانصدساله شاهنشاهي نوشته بود «كوروش» همان «ذوالقرنين» است كه در قرآن از وي به نيكي ياد شده است و نتيجه گرفته بود كه تجليل از «كوروش» تجليل از اسلام و قرآن نيز هست! مرحوم فلسفي - تا آنجا كه به خاطر دارم- در پاسخ به اين ديدگاه، سخناني قريب به اين مضمون داشت: «برخي از علماي اسلام نيز معتقدند كه «كوروش» همان ذوالقرنين است ولي اگر ذوالقرنين باشد با كوروشي كه شما معرفي مي كنيد همخواني ندارد و اساسا با روش و منش شما مغايرت دارد ولي اگر كوروش، ذ والقرنين نباشد، پادشاهي نظير آغامحمدخان و ساير پادشاهان ستمگر است كه جشن گرفتن براي او اهانت به مردم مظلوم خواهد بود» و اما، نكته دقيقي كه در اين باره گفته شد و يادداشت پيش روي به آن توجه دارد، اين كه؛ بر فرض كوروش همان ذوالقرنين باشد كه در كلام خدا به نيكي و بزرگي از او ياد شده است، ولي در حالي كه اسلام عزيز با قرآن، يعني تنها كتاب آسماني تحريف نشده و حكمت ها و آموزه هاي شناخته شده و غيرقابل ترديد در ميان ما حضور دارد، چرا بايد كوروش را جايگزين آن كرده و «منشور» او را به عنوان «الگو» به جهانيان معرفي كنيم؟!اظهارات آقاي دكتر احمدي نژاد رئيس جمهور محترم كشورمان در مصاحبه جمعه شب- 26/6/89- ايشان با شبكه خبر، موجي از حيرت توام با تاسف را در پي داشت. ايشان در مصاحبه خويش بعد از قرائت بخش هايي از منشور كوروش، گفت «دنيا به گفته كارشناسان دو مديريت دارد، يكي آمريكايي كه شكست خورد و امتحان خود را پس داده است و حال مي پرسند؛ مديريت ايراني چگونه است؟ كه ما مي گوئيم نمونه اي از آن، همين منشور كوروش است» و سپس افزود «و ارزش هاي والاي اسلامي».جناب آقاي احمدي نژاد با كدام منطق علمي و اسلامي آنهم از جايگاه رئيس جمهور ايران اسلامي مي فرمايند اگر دنيا از ما درباره مديريت ايراني سؤال كند در پاسخ آنها «منشور كوروش» را ارائه مي كنيم؟!منشور كوروش را شاه معدوم چند ده سال قبل و در جريان جشن هاي ننگين دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهي به سران كشورها ارائه كرده بود و ديديد و ديديم و ديدند كه هيچ كاري از آن ساخته نبود، جز آن كه ايران عزيز زير چكمه بيش از 40 هزار مستشار نظامي آمريكا و با مديريت سفارت آن كشور اداره شود! جوانان اين مرز و بوم در خدمت آمريكا براي جنگ به ظفار فرستاده شوند، هواپيماهاي ايران براي كمك رساني به شورشيان هوادار پادشاه سابق يمن در اختيار اسرائيل قرار گيرد. ثروت هاي عمومي به غارت روند و حتي وزرا و نمايندگان مجلس از سوي سفارتخانه هاي آمريكا و انگليس، منصوب شوند... و تازه اين همه فقط بخشي از آن ماجراي تلخ و ذلت بار است. بنابراين جناب احمدي نژاد از منشور كوروش انتظار چه معجزه اي دارند كه آن را به جاي اسلام عزيز مي گذارند و عرق شرم بر پيشاني ملت پاكباخته و ايران دوست مي نشانند؟!"
سربازجو حسین شریعتمداری در ادامه با ردیف کردن بندهائی دیگر از سئوالات کیفر خواست تنظیم شده ی دوستانه ی خود علیه ی پاسدار گماشته احمدی نژاد که بصورت بازجوئی تهیه و تنظیم شده است . این چنین وی را مخاطب قرار داده وپرسش گری کرده است :
" ممكن است رئيس جمهور محترم كشورمان بگويد كه در مصاحبه خويش علاوه برمعرفي «منشور كوروش» به عنوان نسخه اي براي مديريت جهان! به «ارزش هاي والاي اسلامي» نيز اشاره كرده است كه بايد پرسيد، مگر از نظر ايشان، آموزه ها و ارزش هاي اسلامي براي اداره جهان نقص و كمبودي داشته و كامل نيستند كه جناب رئيس جمهور به زعم خود با افزودن «منشور كوروش» در پي رفع اين نواقص و كمبودها!! برآمده اند؟! و اگر چنين نيست كه مي دانيم رئيس جمهور محترم-خداي نخواسته- چنين اعتقادي ندارند، بايد پرسيد مقصود ايشان از تاكيد بر منشور كوروش به عنوان نسخه اي براي مديريت جهان، چيست؟!- شايد گفته شود آقاي احمدي نژاد معتقدند كوروش همان ذوالقرنين است و از آنجا كه در كلام خدا، از ذوالقرنين به نيكي ياد شده است، ايشان نيز منشور كوروش را به عنوان يك سند الهي و پيام يكي از پيامبران! مطرح كرده اند! كه بايد گفت؛ جناب احمدي نژاد در همان مصاحبه تاكيد مي كند كه نمي داند كوروش همان ذوالقرنين است يا نه؟ و اساساً به اين مسئله كاري ندارد. ضمن آن كه برپايه اعتقادات به اثبات رسيده اسلامي، تنها آن بخش از كلام پيامبران الهي قابل استناد است كه در قرآن- يعني تنها كتاب آسماني تحريف نشده- آمده است، بنابراين احتمال مورد اشاره نيز بي اساس است و جايي براي طرح ندارد."
همچنین سربازجو شریعتمداری در بندهای بعدی کیفرخواست بازجوئی و سئوال ومحاکمه کردن پاسدار گماشته احمدی نژاد که شامل رحیم مشائی رئیس دفتر ریاست جمهور هم می شود . تأکید کرده است این دفتر بدون اجازه از ملت ولی این نماینده ملت شده است . آنگاه از ریش بریده پیوند سبیل کرده است . یعنی دفاع از کورش را وصل به پیشنهاد مکتب اسلام رحیم مشائی کرده است و چندین سئوال زنجیره ای مرتبط بهم را چنین ازپاسداراحمدی نژاد کرده است :
" آقاي احمدي نژاد به يقين انكار نمي كند بلكه بارها تاكيد كرده و مي كند كه امروزه ايران اسلامي به مقتدرترين كشور منطقه تبديل شده و منحني پيشرفت هاي علمي، صنعتي، سياسي و ضريب اثرگذاري آن در معادلات جهاني قوس صعودي را با زاويه اي نزديك به قائمه طي مي كند. بنابراين بايد پرسيد اگر عامل و علت اصلي اين رشد پرشتاب و همه جانبه حضور اسلام ناب محمدي(ص) بر كرسي اداره كشور است، چرا بايد جاي آن با منشور كوروش عوض شود؟! و اگر اينگونه نيست- كه هست- چرا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي نه فقط از اين پيشرفت همه جانبه خبري نبوده است بلكه شاهد حركتي كاملا معكوس بوده ايم؟! با توجه به اين نكته بديهي آيا اظهارات برادر عزيزمان آقاي احمدي نژاد، نگاهي معكوس به واقعيات ملموس و مصداق شكستن نردبان بعد از صعود به بام نيست؟! مخصوصا آن كه هنوز قله هاي فتح نشده اي پيش روي داريم.مدتي است جناب احمدي نژاد- و رئيس دفتر ايشان كه بدون رأي ملت، اين روزها صاحب رأي ملت شده است- اصرار دارد به جاي «مكتب اسلام» از «مكتب ايران» ياد كرده و ترويج و تبليغ آن را، همان تبليغ و ترويج مكتب اسلام معرفي كند! كه بايد پرسيد اگر از نگاه شما «مكتب ايران» همان «مكتب اسلام» است، چرا و با چه انگيزه اي مكتب اسلام را كنار مي گذاريد؟! اين در حالي است كه الف: مكتب اسلام، آموزه ها، رهنمودها و مرزهاي تعريف شده و شناخته شده اي دارد و تحريف آن امكان پذير نبوده و نيست و هيچكس نمي تواند و تاكنون نتوانسته است نظر و ديدگاه خود را به عنوان ديدگاه و نظر اسلام معرفي كند و حال آن كه «مكتب ايران» يك واژه و مقوله تعريف نشده و بي در و پيكر است و هر كس مي تواند نظر و خواسته من درآوردي خود را در آن جاي دهد. بنابراين اصرار بر جايگزيني «مكتب ايران» به جاي «مكتب اسلام» غير از عبور از اسلام هيچ مفهوم و معناي ديگري ندارد. اين نكته به اندازه اي بديهي است كه به قول اهل منطق «تصور» آن باعث «تصديق» خواهد بود. به عنوان مثال، آقاي احمدي نژاد، كدام روش حكومتي را در «مكتب ايران» الگو قرار مي دهند؟ آغا محمدخاني؟ نادرشاهي؟ پهلوي؟ و... زيرا همه اين الگوهاي منحط و مردم ستيز در «مكتب ايران» جاي مي گيرند و چنانچه منظور ايشان از مكتب ايران، ديدگاه و نظرات ملت ايران است كه اولاً آنها تا قبل از انقلاب اسلامي حاكميت نداشته اند كه نوع حاكميت آنان الگو باشد و در جريان انقلاب نيز به وضوح نشان داده اند كه مكتب مورد تاكيد آنها اسلام است. آيا غير از اين است؟ب: ممكن است آقاي احمدي نژاد بفرمايند كه منظور ايشان از «مكتب ايران» و الگوي مديريت جهان، همان الگوي كوروش است! كه در اين صورت بايد پرسيد؛ اولاً؛ آيا با چند كلمه خشت نوشته كوروش مي توان يك روستا را اداره كرد؟! ايران و جهان بماند! ثانياً؛ جناب احمدي نژاد چه شناختي از روش و منش حكومتي كوروش دارند كه مي خواهند براساس آن جهان را اداره كنند؟! اين در حالي است كه مورخان برجسته و بلندآوازه جهان نيز برداشت درستي از آن ندارند! ثالثاً؛ تاكيد بر مكتب ايران به جاي «مكتب اسلام» در نگاه همگان به مفهوم عبور از اسلام است كه مي دانيم مورد نظر آقاي احمدي نژاد نيست، بنابر اين بايد پرسيد منظور ايشان چيست؟!و اما رئيس دفتر ايشان كه آقاي احمدي نژاد اظهارات و نظرات وي را منطبق با نظرات خود معرفي كرده است، چندي قبل تاكيد كرده بود كه دوران اسلام گرايي گذشته است! و در حالي كه «مكتب ايران» فاقد تعريف و مرزهاي مشخص است، در اجلاس ايرانيان مقيم خارج كشور ادعا كرده بود؛ از آنجا كه درباره اسلام برداشت هاي مختلفي وجود دارد! ايشان مكتب ايران را به جاي مكتب اسلام معرفي مي كند!"
بهرحال در پایان سربازجو حسین شریعتمداری با تیغ زیر پالان پاسدار چماقدار آحمدی گذاشتن و روش بازجوئی زندان اوینی حلوا و چماق، بند پایانی کیفر خواست تنظیمی خود علیه پاسدار گماشته ا حمدی نژاد اینگونه با نا دان و آلت دست بودن پاسداراحمدی نژاد و اطرافیان یاد نموده و بر اشتباه کاری اش تأکید نموده و گوشزد کرده که تصور غلط نشود نظر وی نظام و انقلاب است:
" بالاخره اگر آقاي احمدي نژاد عزيز، رئيس جمهور پركار، ساده زيست، پاكدست، مردم گرا و داراي ده ها ويژگي پسنديده ديگر نبود، نيازي به اين يادداشت احساس نمي شد، چرا كه آنچه ايشان در مصاحبه تلويزيوني جمعه شب گفته اند، نه فقط تازگي ندارد، بلكه مدتهاست از سوي برخي جريانات مطرح شده و مي شود كه صد البته قابل اعتنا نبوده و نيستند اما، وقتي رئيس جمهوري مانند احمدي نژاد با اعتقادات راسخ اسلامي چنين سخنان نسنجيده اي بر زبان مي آورند، اولا؛ مي دانيم كه پيامدهاي اين اظهارات را نمي دانند و اگر مي دانستند به يقين بر زبان نمي آوردند و ثانياً؛ بيم آن مي رود كه كساني به غلط تصور كنند نظر مطرح شده از جانب ايشان، همان ديدگاه و نظر انقلاب و نظام است و حال آن كه آقاي احمدي نژاد نظر و ديدگاهي منطبق با آموزه هاي تعريف شده انقلاب و نظام دارند هرچند كه گاه در بيان و توضيح آن بي آن كه بخواهند يا متوجه باشند دچار اشتباه مي شوند كه انشاالله ديگر نشوند."
در خاتمه اینکه اکنون بدجوری تق مفهوم و معنی شعار مدعیان عاشقان خدمت و مخالفان شیفتگان قدرت اصول گرایان در آمده است . چونکه به نظر می رسد که جنگ دو پاسدار مکتبی – اصول گرائی که هردو عجیب کینه ای و لجباز و خود رأی ودنده عقب کنده و ترمز بریده هستند بالاگرفته است . طوری که دوستی تاکتیکی شان علیه ی رقیب مغلوب به پایان رسیده است . یعنی اینکه دوران عسل خورشان تمام شده وبه موم خوری رسیده است . زیراکه سربازجو حسین شریعتمداری در کنار پاسداران کودتا گر و زیر چتر برخورداری حمایت دیوار آهنین رهبر ولی وقیح که از پاسدار گماشته احمدی نژاد علیه ی رقیب مغلوب و حذف کردن شان استفاده شده است نشان داده است که دوره ی نقش کالیزوری وی برای انتقال قدرت از رقیب مغلوب به کودتا گران پاسدار تمام شده است . بزبان ساده گفته شده که اجرای نقش ملل بودنش به پایان رسیده است . ولی چون پاسدار گماشته احمدی نژاد نمی خواهد دست از نقش محلل گری خود بر دارد. پس سماجت و تلاش می کند که همچنان موقعیت خودش را حفظ کند . بنابراین برای مقابله و مصاف با رقبا و ایجاد چرخش توازن قوابه نفع خود ش با مشاورانش دست به ابتکاراتی زده است . از جمله پیشنهاد مکتب ایران به جای مکتب اسلام از سوی رحیم مشائی مطرح شد . آنگاه پیگیری اذعان بازگشت روحانیون به مساجد از سوی محمد علی رامین طرح شد. و اکنون علم کردن کورش بسیجی و پرچم دار مدیریت جان از سوی خودش بیان شده است . یعنی همان ادعای خودش برای تغییر واصلاح ساختار مدیریت جهان را مطرح کرده است که کورش زمان شدن زمان از سوی حمید بقائی عیان شده است تا که اینگونه تهاجمات رقیب خیز برداشته برای حذف وی خنثی شود . برای همین است که اکنون سر باز جو حسین شریعتمداری با بستن شمشیر خود از رو و با کیفرخواست تنظیم شده ی چند بند و تبصره ای خود علیه ی پاسدار گماشته احمدی نژاد و رحیم مشائی اش وارد میدان شده است . ضمن اینکه انتقام انتقاد کردن پاسدار گماشته احمدی نژاد به خودش را نیز گرفته است که گفته شد بدلیل اهانت و توهین و فحاشی کردن به همسر رئیس جمهور فرانسه مورد اتقاد واقع شده است که چرا با محکوم کردن حکم سنگسار سکینه محمدی از وی حمایت کرده است؟
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890629/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان 29 دوشنبه 29 شهریور ماه سال 1389
نگاه معكوس به واقعيت هاي ملموس (يادداشت روز)