روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دوشنبه 5 مهر ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " اوباما، فرار از واقعيت "
" اوباما رئیس جمهور آمریکا بدلیل پرسش گری بدلیل مخالفت با مذاکرات صلح خاورمیانه و تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای ، متهم به حمایت از تروریسم در عراق و افغانستان شده است"
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " اوباما، فرار از واقعيت "
" اوباما رئیس جمهور آمریکا بدلیل پرسش گری بدلیل مخالفت با مذاکرات صلح خاورمیانه و تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای ، متهم به حمایت از تروریسم در عراق و افغانستان شده است"
در فرهنگ وارونه گوئی گفتمانی آخوند ها و پاسداران کودتاگر حاکم عوامفریب و دین فروش و جنگ افروز ایران که هر گونه قول ادن ها و یا تحلیل و نظر و ادعای شان تناقض ووارونه می باشد . زیرا که وقتی بحران آفرینی و جنگ افروزی و صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز و دشمنی کردن با روند مذاکرات صلح خاور میانه برای شان بمنزله ی خدمات معنوی و انسانی و اسلامی می باشد . یا اینکه مدعی اند که پیگیری بیش از دو دهه ی پنهان اهداف پروژه ی هسته ای جزو ادعای وارونه ی اهداف صلح آمیز و انرژی پاک هسته ای می باشد . چرا نباید مصاحبه ی اوباما با شبکه خبر پراکنی بی بی سی و تلاش وی برای ترویج و تقویت صلح خاورمیانه و قطع کردن دستان عوامل اخلا ل گر و اقدامات تروریستی در عراق و فلسطین و مخالفت با تلاش مذاکرات صلح و اهداف هسته ای که برای دستیابی به سلاح هسته ای است از موضع فرافکنی معادل حامی تروریسم اوبا ما رئیس جمهور آمریکا نباشد؟ دلیل دیگر هم چنین است که چرا اوباما در مصاحبه ی خود با بی بی سی اینگونه نظر داده است:
"اوباما، در مصاحبه با خبرنگار ايراني "بي. بي. سي" درباره فعاليتهاي هستهاي ايران گفت اگر ايران درصدد توليد سلاح هستهاي نيست، بايد ا ين را به اثبات برساند و جهانيان را كه به فعاليتهاي هستهاي ايران با ترديد مينگرند از اين ترديد خارج كند"
سر مقاله نویس دومین ادعای اثباتی خود مبنی بر اینکه رئیس جمهور آمریکا حامی تروریسم می باشد. مدعی شده که چرا رئیس جمهور آمریکا پرسش کرده است چرا حاکمان رژیم ضدبشری به جای نماینده و به خصوص همکاره ی فلسطین شدن از موضع ولایت وقیح رهبر ام القرا جهان اسلا م برای شان و تصمیم گیری نمودن، چرا می بایست اینان به جای دخالت گری در امور داخلی فلسطین و تشویق دشمنی کردن با مذاکرات صلح خاور میانه این چنین کوشش به استقرار صلح میان فلسطین و اسرائیل نمی نمایند :
آنچه اوباما در اين مصاحبه درباره روابط ايران با فلسطين گفته، عجيبتر است. او درباره اينكه چرا ايران را به خاطر حمايت از مردم فلسطين مورد انتقاد قرار ميدهد گفت ايران اگر خيرخواه مردم فلسطين است كاري كند كه اين مردم به امنيت برسند و براي تأمين اين خواسته بايد ا يران از مردم فلسطين بخواهد با ا سرائيل صلح كنند! رئيس جمهور آمريكا در اين اظهارنظر، اصل وجود رژيم صهيونيستي را يك موجوديت مشروع و قانوني در نظر گرفته و با چنين فرضي به ايران توصيه ميكند از مردم فلسطين بخواهد با اين رژيم صلح كنند تا امنيت آنها تأمين شود. اين اظهارنظر آقاي اوباما مثل اينست كه به مردم آمريكا گفته شود شما اجازه بدهيد يك مشت بيگانه از نقاط مختلف جهان به كشورتان بيايند و شما را از خانه هايتان بيرون كنند و به خارج از خاك آمريكا آواره نمايند و خودشان حكومت را دردست بگيرند و سپس شما براي آنكه امنيت داشته باشيد آنها را به رسميت بشناسيد و با آنها صلح كنيد! اين توصيه عجيب آقاي اوباما نشان ميدهد اين - قاعده معروف كه "قدرت موجب استحاله انسانها ميشود" يك قاعده عام است و شخص "اوباما" نيز برخلاف آنچه در دوران تبليغات انتخابات رياست جمهوري آمريكا ميگفت، بعد از رسيدن به قدرت و اشغال مسند و كرسي رياست جمهوري دچار استحاله شده است. اظهارات اوباما درباره فلسطين، عراق و افغانستان در مصاحبه با خبرنگار بخش فارسي "بي. بي. سي" نشان ميدهد او نه تنها اظهارات دوران تبليغات انتخابات رياست جمهوري خود را از ياد برده بلكه اطلاعات تاريخي خود از رنجهائي كه اجداد آفريقائي او از دست نژادپرستان اروپائي و آمريكائي تحمل كردهاند را نيز فراموش كرده است"
سرمقاله نویس در پایان سر مقاله ی خود باز هم برای اینکه به حساب خودش ثابت کرده باشد اوباما رئیس جمهور آمریکا حامی تروریسم در منطقه می باشد . آنگونه فاکت آورده است که بطور عریان زیرآب ادعای وارونه گوئی خودش را زده و لو داده است که چگونه فرافکنی کرده آنگونه که مجبور به خود زنی شده و اعتراف به حضورپاسداران در عراق و افغانستان کرده است و اذعان نموده که چگونه پاسداران در کنار عوامل نفوذی در هر دو کشور افغنستان و عراق حضور دارند که گذشته از اینکه موجب ناا منی و بی ثباتی و تحریکات علیه ی آمریکا در این دو کشور شده اند ، بلکه اینگونه موجب افز ایش کشته ها و مجروحین و تلفات نظامیان آمریکائیان در این دو کشور شده اند:
"اين احتمال را هم رد نميكنيم كه رئيسجمهور سياه پوست آمريكا بعد از ورود به كاخ سفيد متوجه اين نكته شده كه او را براي اينكه ابزاري باشد براي توجيه سياستهاي نژادپرستانه سفيدپوستها به اين كاخ راه دادهاند و براي حفظ مسندي كه در اختيار او قرار داده شده چارهاي غير از حمايت از رژيم نژادپرست صهيونيستي و توجيه استمرار حضور نظامي آمريكا در عراق و افغانستان ندارد. اوباما، ميداند كه اولين سال رياست جمهوري او بيشترين تعداد كشتهها را از نظاميان اشغالگر آمريكائي در افغانستان به همراه داشت و در عراق نيز با بيشترين تظاهرات مردمي عليه اشغالگري آمريكا مواجه بود. با توجه به اين واقعيتها كه اوج نفرت ملتهاي عراق و افغانستان را نسبت به دولت آمريكا نشان ميدهند، آنچه رئيسجمهور آمريكا در توجيه استمرار حضور نظاميان كشورش در اين دو كشور به زبان آورده است را نميتوان چيزي جز تلاش براي فرار از واقعيت دانست"
در خاتمه اینکه این چگونه معادله ی دو مجهولی می باشد که یک سمت آن مردم و میهن ایران قرار دارد که مطالبات مردم و منافع ملی میهن بطور در بست نزدیک 32 سال است که فراموش شده است و آن سمت دیگر معادله سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز است که با مداخله گری در امور داخلی کشورهای همسایه و تلاش جنگ افروزی در منطقعه و مخالفت و دشمنی کردن با مذاکرات صلح همراه بوده است؟ مشروط بر اینکه سخنگوئی و نمایندگی تسخیری ملت های عراق و افغاستان و فلسطین و لبنان هم چاشنی این سیاست شده است . طوری که با تبلیغات جنگ روانی و اشک تمساح ریختن برای اینان آنچنان ادعا می شود که گویا حاکمان تهران نه بیش از مردم ایران ، بلکه بیش از رهبران و حتی خود مردم این کشور ها به خصوص فلسطین دلسوز اینان هستند و بدون چشم داشت پیوسته از حق و حقوق شان در مقابل آمریکا و اسرائیل دفاع و حمایت می کنند؟ البته واقعیت این است که طبق مثلی که گفته می شود هیچ گربه ای حاضر نیست به خاطر رضایت خدا موش بگیرد . یا اینکه هیچ ارزانی بی علت و هیچ گرانی بدون حکمت نیست . بنابراین اینگونه حمایت کردن یا دخالت گری های حاکمان ایران در امور داخلی کشور های همسایه به خصوص فلسطین نه اینکه صلواتی نمی باشد ، بلکه در راستای سیاست گروگان وباج گیری و چانه زنی مذاکرات هسته ای و شتاب دادن به دستیابی به سلاح هسته ای است که تضمین کننده ی بقای رژیم ضد بشری و اهداف بلند پروازانه و کشور گشایانه اشان می باشد. حال سئوال است که رئیس جمهور آمریکا با اینگونه متهم شدن برای چه هنوز در مسیر سیاست مماشات گری ا قرار نموده که درب گفتگو و مذاکره با چنین رژیم ضدبشر و مهار و تغییرناپذیررا بازنگهداشته است؟
"اوباما، در مصاحبه با خبرنگار ايراني "بي. بي. سي" درباره فعاليتهاي هستهاي ايران گفت اگر ايران درصدد توليد سلاح هستهاي نيست، بايد ا ين را به اثبات برساند و جهانيان را كه به فعاليتهاي هستهاي ايران با ترديد مينگرند از اين ترديد خارج كند"
سر مقاله نویس دومین ادعای اثباتی خود مبنی بر اینکه رئیس جمهور آمریکا حامی تروریسم می باشد. مدعی شده که چرا رئیس جمهور آمریکا پرسش کرده است چرا حاکمان رژیم ضدبشری به جای نماینده و به خصوص همکاره ی فلسطین شدن از موضع ولایت وقیح رهبر ام القرا جهان اسلا م برای شان و تصمیم گیری نمودن، چرا می بایست اینان به جای دخالت گری در امور داخلی فلسطین و تشویق دشمنی کردن با مذاکرات صلح خاور میانه این چنین کوشش به استقرار صلح میان فلسطین و اسرائیل نمی نمایند :
آنچه اوباما در اين مصاحبه درباره روابط ايران با فلسطين گفته، عجيبتر است. او درباره اينكه چرا ايران را به خاطر حمايت از مردم فلسطين مورد انتقاد قرار ميدهد گفت ايران اگر خيرخواه مردم فلسطين است كاري كند كه اين مردم به امنيت برسند و براي تأمين اين خواسته بايد ا يران از مردم فلسطين بخواهد با ا سرائيل صلح كنند! رئيس جمهور آمريكا در اين اظهارنظر، اصل وجود رژيم صهيونيستي را يك موجوديت مشروع و قانوني در نظر گرفته و با چنين فرضي به ايران توصيه ميكند از مردم فلسطين بخواهد با اين رژيم صلح كنند تا امنيت آنها تأمين شود. اين اظهارنظر آقاي اوباما مثل اينست كه به مردم آمريكا گفته شود شما اجازه بدهيد يك مشت بيگانه از نقاط مختلف جهان به كشورتان بيايند و شما را از خانه هايتان بيرون كنند و به خارج از خاك آمريكا آواره نمايند و خودشان حكومت را دردست بگيرند و سپس شما براي آنكه امنيت داشته باشيد آنها را به رسميت بشناسيد و با آنها صلح كنيد! اين توصيه عجيب آقاي اوباما نشان ميدهد اين - قاعده معروف كه "قدرت موجب استحاله انسانها ميشود" يك قاعده عام است و شخص "اوباما" نيز برخلاف آنچه در دوران تبليغات انتخابات رياست جمهوري آمريكا ميگفت، بعد از رسيدن به قدرت و اشغال مسند و كرسي رياست جمهوري دچار استحاله شده است. اظهارات اوباما درباره فلسطين، عراق و افغانستان در مصاحبه با خبرنگار بخش فارسي "بي. بي. سي" نشان ميدهد او نه تنها اظهارات دوران تبليغات انتخابات رياست جمهوري خود را از ياد برده بلكه اطلاعات تاريخي خود از رنجهائي كه اجداد آفريقائي او از دست نژادپرستان اروپائي و آمريكائي تحمل كردهاند را نيز فراموش كرده است"
سرمقاله نویس در پایان سر مقاله ی خود باز هم برای اینکه به حساب خودش ثابت کرده باشد اوباما رئیس جمهور آمریکا حامی تروریسم در منطقه می باشد . آنگونه فاکت آورده است که بطور عریان زیرآب ادعای وارونه گوئی خودش را زده و لو داده است که چگونه فرافکنی کرده آنگونه که مجبور به خود زنی شده و اعتراف به حضورپاسداران در عراق و افغانستان کرده است و اذعان نموده که چگونه پاسداران در کنار عوامل نفوذی در هر دو کشور افغنستان و عراق حضور دارند که گذشته از اینکه موجب ناا منی و بی ثباتی و تحریکات علیه ی آمریکا در این دو کشور شده اند ، بلکه اینگونه موجب افز ایش کشته ها و مجروحین و تلفات نظامیان آمریکائیان در این دو کشور شده اند:
"اين احتمال را هم رد نميكنيم كه رئيسجمهور سياه پوست آمريكا بعد از ورود به كاخ سفيد متوجه اين نكته شده كه او را براي اينكه ابزاري باشد براي توجيه سياستهاي نژادپرستانه سفيدپوستها به اين كاخ راه دادهاند و براي حفظ مسندي كه در اختيار او قرار داده شده چارهاي غير از حمايت از رژيم نژادپرست صهيونيستي و توجيه استمرار حضور نظامي آمريكا در عراق و افغانستان ندارد. اوباما، ميداند كه اولين سال رياست جمهوري او بيشترين تعداد كشتهها را از نظاميان اشغالگر آمريكائي در افغانستان به همراه داشت و در عراق نيز با بيشترين تظاهرات مردمي عليه اشغالگري آمريكا مواجه بود. با توجه به اين واقعيتها كه اوج نفرت ملتهاي عراق و افغانستان را نسبت به دولت آمريكا نشان ميدهند، آنچه رئيسجمهور آمريكا در توجيه استمرار حضور نظاميان كشورش در اين دو كشور به زبان آورده است را نميتوان چيزي جز تلاش براي فرار از واقعيت دانست"
در خاتمه اینکه این چگونه معادله ی دو مجهولی می باشد که یک سمت آن مردم و میهن ایران قرار دارد که مطالبات مردم و منافع ملی میهن بطور در بست نزدیک 32 سال است که فراموش شده است و آن سمت دیگر معادله سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز است که با مداخله گری در امور داخلی کشورهای همسایه و تلاش جنگ افروزی در منطقعه و مخالفت و دشمنی کردن با مذاکرات صلح همراه بوده است؟ مشروط بر اینکه سخنگوئی و نمایندگی تسخیری ملت های عراق و افغاستان و فلسطین و لبنان هم چاشنی این سیاست شده است . طوری که با تبلیغات جنگ روانی و اشک تمساح ریختن برای اینان آنچنان ادعا می شود که گویا حاکمان تهران نه بیش از مردم ایران ، بلکه بیش از رهبران و حتی خود مردم این کشور ها به خصوص فلسطین دلسوز اینان هستند و بدون چشم داشت پیوسته از حق و حقوق شان در مقابل آمریکا و اسرائیل دفاع و حمایت می کنند؟ البته واقعیت این است که طبق مثلی که گفته می شود هیچ گربه ای حاضر نیست به خاطر رضایت خدا موش بگیرد . یا اینکه هیچ ارزانی بی علت و هیچ گرانی بدون حکمت نیست . بنابراین اینگونه حمایت کردن یا دخالت گری های حاکمان ایران در امور داخلی کشور های همسایه به خصوص فلسطین نه اینکه صلواتی نمی باشد ، بلکه در راستای سیاست گروگان وباج گیری و چانه زنی مذاکرات هسته ای و شتاب دادن به دستیابی به سلاح هسته ای است که تضمین کننده ی بقای رژیم ضد بشری و اهداف بلند پروازانه و کشور گشایانه اشان می باشد. حال سئوال است که رئیس جمهور آمریکا با اینگونه متهم شدن برای چه هنوز در مسیر سیاست مماشات گری ا قرار نموده که درب گفتگو و مذاکره با چنین رژیم ضدبشر و مهار و تغییرناپذیررا بازنگهداشته است؟
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890705/13890705_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دوشنبه 5 مهر ماه سال 1389
اوباما، فرار از واقعيت
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890705/13890705_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دوشنبه 5 مهر ماه سال 1389
اوباما، فرار از واقعيت