دروغ نامه ی کیهان شنبه 10 مهر ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " واگويه اي درباره وحدت "
" مقابل پیشنهاد وحد ت رقیب مغلوب، وحدتی پیشنهاد داده شده است که می بایست تسلیم کامل با اصول گرایان حامی ولی وقیح باشد "
وقتی در رژیم ضد بشری عوامفریب ودین فروش وجنگ افروز از ابتدا تا حال همه چیز وارونه بوده است . زیرا که جنگ تجاوز گرانه ویران گر دفاع مقدس و نعمت الهی نامیده شد . یا اینکه بر ای رد گم کردن اینکه آخوندها و آقازاد ها و پاسداران و سایر شر کای دزدشان اقتصاد را انحصاری خود کنند گفته شد که اقتصاد مال خر است تا مردم محروم وتهی دست که مشکل اقتصادی دارند اعتراض نکنند و صدای شان بلند نشود . یا اینکه زمانی که خمینی شیاد گفت که روحانیون قصد گرفتن قدرت را ندارند . یعنی اینکه برعکس هدف این بود که حامیان آخوندش طرح انحصاری کردن قدرت را دارند . یا وقتی سفارت آمریکا اشغال شد تا دولت موقت مهندس بازرگان سقوط کند و آخوند ها خودشان بر اریکه قدرت باز گردند و هنگامی که خینی شیاد تأکید کرد و گفت هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید . چونکه آمریکا ام الفساد قرن است و رابطه با این شیطان بزرگ همچون رابطه ی گرگ و میش است . یعنی اینکه بهانه ای بود تاکه پیروان امام شیادان ضد امپریالیست مقابل مخالفان افزون و تقویت گردند تا آسان تر بتوان برای حذف مخالفان و منتقدان دگر اندیش به بهانه ی آمریکائی بودن اقدام نمود و در پشت پرده با آمریکا شیطان بزرگ سیاست زد و بند و گفتمان داشتن پیش برد. یا وقتی گفته شد حکومت آینده از آن مستضعفان و پا بر هنگان است . منظور حاکم کردن مشتی آخوند دو زاری روضه خوان گداصفت و مفت خور و شرکای پاسدار و باند مافیائی انگلیسی مؤتلفه دزد تر از خودشان بود . یا زمانیکه ملیجک خمینی شیاد رفسنجانی کوسه مکار گفت مشکل نه گرانی که ارزانی است . هدف رشد نرخ تورم 49% و ده برابر کردن ارزش دلار و بهمین نسبت کاهش ریال با رشد پدیده های آقازاده و گدا پروری و کودکان و زنان و دختران خیابانی زیر پوشش طرح تعدیل اقتصادی بود . یا موقعی که ولی وقیح خامنه ای فرمان منشور 8 ماده ای مبارزه با فقر و بیکاری و رشوه و شکاف طبقاتی و تجمل گرائی وعدم تبعیض را صادر کرد و سال را به نام عدالت علی نامید . یعنی تأکید کرد که می بایست درست در جهت معکوس حرکت شود . زیرا که هدف ابراز مخالفت و سنگ اندازی کردن علیه ی دولت خاتمی و مقدمه سازی طرح کودتای پاسداران علیه شان بود . چون خاتمی و دولت وی تحمیلی بود و مورد تأئید ولی وقیح نبود. و مورد های فراوان دیگر از جمله ادعای دروغین و وارونه ای که پاسدار گماشته احمدی نژاد با رسانه های خبری و مطبوعاتی آمریکائی در سفر اخیر خود به نیویورک داشت که هم حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی را انکار نمود . هم اینکه ادعا کرد که مخالفین وی در ایران آزاد می باشند .
بنابراین معلوم است وقتی که قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس سخن از وحدت می کند .منظور چه نوع وحدتی مورد نظر می باشد؟ زیرا که اگر هدف وحدت همچون عدالت وآزادی باشد که بیش از 31 سال است که برای مردم ایران به خصوص محرومان وتهی دستان و دگر اندیشان و منتقدان بطور وارونه آزمون و تجربه و مردود شده است . اما اگر منظور از وحدت در سرکوب مخالفان و معترضان و دگر اندیشان و جنگ افروزی باشد . چنین وحدتی همراه با جنایت و خیانت و غارت گری و عوامفریبی و شیاد ی باشد آری وجود داشته است . زیرا که خمینی شیاد اذعان کرده بود که هرزمان احساس کند که نظام یا اسلام که نام مستعار خودش بود در خطر است . فرمان می دهد تا که نماز و روزه وحج تعطیل گردد . یعنی همان زمان آشکارا اعتراف نمود که اسلام و دین ومذهب ابزار و وسیله ای برای حفظ نظام و قدرت و انباشت ثروت است . اما اکنون چون پوسته شکنی شده و چسب تاکتیکی پسوند اسلام وا داده است . زیرا که برای مردم ایران فاش و شفاف شده است که دین ابزار قدرت و ثروت و سرکوب و سانسور و خفقان و جنگ افرزی و عوامفریبی می باشد . پس این روشنگری منجر به مشاجره و چالش جنگ قدرت و ثروت میان خودی ها و شرکای سابق شده است. آنگونه که تعریف دگر از وحدت طلب می کند که حاکمان غالب آن را باز تعریف و ترسیم کرده اند و از رقیب مغلوب می خواهند که بدون هیچگونه مقاومت و مخالفت و سهم خواهی از قدرت تسلیم شوند و لبیک گویان اینگونه وحدت را پذیرا باشند و سر درمقابلش فرود آورند. یعنی باخم و تعظیم شدن اینگونه وحدت را لبیک گوی ولی وقیح باشند. بهر حال قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس برای اینکه وحدت مورد نظرش که تأکید کرده است بدون استثناء باید اصول گرایانه باشد و همه چیز اعم از قانون و مسئولیت نهادهای حکومتی می باید به ولی وقیح نامشروع وصل وختم شود تا در نهایت این چنین وحدتی با رهنمودهای ضمیمه شده مقابل دشمن وجود داشته باشد :
امروز «وحدت» منشأ تعبيرهاي مختلف شده تا جايي كه بعضي از آشوب گرايان هم از وحدت سخن به ميان مي آورند. در اين خصوص گفتني هايي وجود دارد:. منظور از وحدت هم در اينجا وحدت عقيدتي، سياسي و عملي ميان توده ها و ميان نخبگان و ميان اين دو با يكديگر حول محور نظام سياسي موجود است. بنابراين وقتي مي گوئيم وحدت ميان مردم، مراد وحدت آنان با نظام سياسي است . با اين وصف مي توان گفت وحدت توده و نظام از وحدت نخبگان- اعم از نخبگان غيرمسئول و مسئول- با نظام اهميت بيشتري دارد و مي توان عليرغم شكاف ميان سطحي از نخبگان با نظام، وحدت نظام و مردم را حفظ كرد و به راه ادامه داد.ما در طول 31 سال گذشته شاهد ستيز بخش هايي از نخبگان مذهبي- نظير سيدكاظم شريعتمداري و حسينعلي منتظري- يا بخش هايي از نخبگان سياسي- نظير ابوالحسن بني صدر، ميرحسين موسوي و سيدمحمد خاتمي- يا بخش هايي از نخبگان فرهنگي يا اجتماعي با نظام سياسي بوده ايم بدون آنكه اين ستيز نظام را تضعيف كند و يا از پيشرفت آن بكاهد. گاهي اوقات لجاجت بعضي از نخبگان كار را به جايي مي رساند كه صرف وقت براي ايجاد وحدت ميان آنان و نظام سياسي نوعي وقت تلف كردن به حساب مي آيد. اما بعضي هم از وحدت دم مي زنند و منظورشان وحدت نظام با كساني است كه طينت نظام ستيز خود را بروز داده اند! بعضي از اين فتنه گران با صدور بيانيه ها و يا پيام ها رسما سفره خود را از نظام جدا كرده اند، بعضي از سران فتنه فرزندان يا برادران و يا احزاب خود را در صف مقدم آشوبگران خياباني نشاندند و تا امروز هم هيچ نشانه اي از پشيماني بروز نداده اند و هر روز هم با توسل به حرفي و حديثي و رويايي تلاش مي كنند تا كانونها و چهره هاي آشوب طلب را در وسط ميدان نگه دارند. كاملا معلوم است كه حرف زدن اينها از وحدت، وحدت حول محور نظام سياسي نيست بلكه وحدت حول محور ادعاهاي ظالمانه سران فتنه است. تكليف اين نوع از وحدت كاملا معلوم است. يك نكته مهم ديگر وحدت اصولگرايانه و وحدت اصولگرايان است. وحدت اصولگرايانه تلاش براي حفظ وحدت توده با نظام سياسي است چرا كه اين نوع از وحدت، اساس حفظ نظام جمهوري اسلامي به حساب مي آيد. اين وحدت انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام(ره) را به پيروزي رساند و آن را در طول 31سال حفظ كرده است. هر چيزي كه به اين وحدت خدشه وارد مي كند بايد كنار گذاشته شود. يك نماينده اصولگرا يا يك وزير اصولگرا و يا يك قاضي اصولگرا بايد همه همت خود را مصرف اين وحدت بنمايد. اگر درگيرشدن مجلس و دولت سر يك لايحه و يا قانون و يا يك موضعگيري كه ممكن است اهالي يك قوه آن را ناپسند بدانند، به نگراني مردم منجر شده و در منظر عمومي ناپسند آيد بايد آن را ترك كرده و به اسم دفاع از استقلال و يا هويت يك قوه آن را پيگيري نكنند.ترديدي در اين وجود ندارد كه بخشي از مشكلات از عدم مرجعيت قانون در رفتار برخي از مديران ارشد يا مياني كشور نشأت گرفته است .بايد به راه حل ديگري فكر كرد كه از قضا قانون آن را پيش بيني كرده و آن «ولي فقيه» است.جلوي فضاي اتهام زدن به روساي قوا گرفته شود چرا كه يك مسئول متهم نمي تواند با فراغ بال به انجام وظيفه بپردازد. از اصلي شدن مسايل فرعي و فرعي شدن مسايل اصلي اجتناب شود. آن دسته از بگومگوهاي سياسي، اقتصادي و... كه رهبري بطور محوري در سخنان و پيام هاي خود به آن مي پردازد اصلي اند و آن دسته از بگومگوها كه رهبري به آن اشاره اي نمي كند و يا بطور محوري در سخن يا مكتوب خود به آن اشاره نمي كند فرعي است. -دشمن شناسي را تقويت كنيم اگر روي حركت دشمن مطالعه كنيم مي دانيم كه آنان چه تفسيري از جامعه ما ارائه مي دهند، تفسيري كه ما از وضع داخلي ارائه مي دهيم نبايد با تصوير دشمن منطبق باشد. اگر فلان مقام مسئول در يك كنگره تخصصي- مثلا مجلس خبرگان و يا ائمه جمعه- تصويري از اقتصاد كشور ارائه دهد كه با تفسير دشمنان شناخته شده اي نظير آمريكا و يا با تفسير سران فتنه يكي باشد او به دام دشمن افتاده و وحدت جامعه را- ناخواسته- تضعيف كرده است. ظلم ستيزي مراقبت كنيم چرا كه اگر گفتمان انقلاب حاكم باشد جريانهاي انحرافي نمي توانند، مصادر نظام را به نفع خود مصادره كنند، اگر گفتمان انقلاب حفظ شود منحرفين رسوخ يافته به بدنه نظام را دفع مي كند و انقلاب شاداب باقي مي ماند.
در خاتمه اینکه قلم بر دست یادداشت روز نویس غیر ایرانی در راستای قلم زنی وارونه و تبلیغ وترویج وارونه گوئی در دفاع از ولی وقیح کرده است . آنهم بدون توجه به ضریب سرکوب و توطئه و خفقان و عوامفریبی و وعده های دروغین دادن که با جنگ افروزی و شیاد ی و سانسور و تحریف حقایق اذهان عمومی را منحرف کردن همراه بوده است که مکمل بحران سازی ها شده است تا که پاسخ به بحران های دیگر داده شده باشد. اما مدعی ادعای مضحک دروغین حمایت توده های مردم در 31 سال گذشته از رژیم ضد بشری و بیعت با ولی وقیح کرده است . بدتر اینکه با دهان کجی کردن و خاک بر توی چشمان مردم آگاه و ناراضی پاشیدن که چگونه پس از کودتای 22 خرداد 88 که کودتای تقلباتی رخ داد. صد البته موجب توهم زدائی شد که رژیم ضد بشری تغییر و اصلاح پذیر نمی باشد. آنگونه که پس از کودتای 22 خرداد 88 حضور میلیون ها نفر معترض ناراضی را توی خیابان ها سرا زیر نمود . آنهم با پذیرش خطر سرکوب و ضرب شتم و بازداشت و شکنجه و تجاوز و قتل که با آن مواجه بودند که برای اعتراف گیری بکار گرفته شد. اما مع الوصف فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای وا صل ولایت وقیح معترضین سر دادند . آن چنان که پژواک آن نه در ایران که سراسر منطقه و جهان طنین انداز و پرتو افکن شد . طوریکه کودتاگران وحشت زده همراه با ولی وقیح فقط باتکای ارگان های سرکوبگر توانستند با سرکوب وحشیانه ضد انسانی تام وتمام بطور موقت صدای اعتراضی معترضان ناراضی و خشمگین را خاموش نمایند . زیرا که هدف حذف رقیب مغلوب از قدرت در همه سطوح با تسلیم خفت آمیز شان بود . ولی چون اینان در مقابل سرکوب و حذف شان آنگونه با کودتاگران غالب وحدت نکردند که مورد انتظارشان بود . بنابراین اکنون برای ولی وقیح عمود شکسته شده و بی اعتبار شده ی نظام همانطوریکه گفته شد کودتاگرا ن دگر وحدت اصول گرایانه با ولی وقیح نامشروع ترسیم و تجویز نموده اند تا بتوانند اهداف جنگ قدرت و ثروت کودتاگران پاسدار و ولی وقیح بی اعتبار شده را به نمایش گذاشته شده باشند.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890710/2.htm#other200
گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان شنبه 10 مهر ماه سال 1389
واگويه اي درباره وحدت (يادداشت روز
)