دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 10 آذر ماه سال1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " يك هويت با دو شناسنامه ! "
" پس از شوی اعتراف گیری تلویزیونی جنایت ربودن ومثله کردن رهبران مسیحی که به مجاهدین ربط داده شد . اکنو ن نیز یک سناریوی باز سازی شده درشلی دیگر پیرامون ترور های هسته ای اجرا شده است . در این شو به جای مجاهدین بدلیل اینکه متهم کردن توطئه تبدیل به تف و تاق و ریش می شود . بنابراین جای مجاهدین را رقبای مغلوب با وابسته کردن شان به سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی انگلیس و اسرائیل و آمریکا گرفته است."
پیرامون متهم کردن سران رقیب مغلوب در بستر سازی ترور دو دانشمند هسته ای در تهران سئوال است که چگونه است که از درون هواپیمای در حال پرواز بر فراز آسمان پاسداران اطلاعاتی و امنیتی و سر بازان گمنام بقول خودشان می توانند دست به اقدام تاریخی و بی نظیر در جهان بزنند و عبد المالک ریگی را بربایند و و به ایران آورند .سپس بابرادرش بر دار کشیده شد . ولی عجیب است که مدعیان توفان در فنجان بر پا کن در درون خانهی خود عاجز از رد گیری و ناتوان از پیگیری قاتلان تروریست مسعود علی محمدی و 3 پزشک دیگر تهران وترور دو دانشمند و استاد هسته ای هسته ای دانشگاه اخیر در تهران هستند . عجیب تر اینکه ولی سر بازجو پاسدار شکنجه گر و وارونه گوی و تحریف گر و روان پریش وحشت زده و آشفته حال سراسیمه وارد میدان شده است تا که برای تبرئه کردن تروریست ها ی اصلی یعنی پاسداران اطلاعاتی وامنیتی که همکاران خودش می باشند مدعی شود که تروریست های اخیر این چنین همگام با دستگاه اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل و انگلیس و عوامل داخلی شان سران فتنه ی 88 یا رقیب بوده اند.
"شايد براي عده اي- هر چند اندك و كم شمار- كه هنوز به عمق فتنه 88 پي نبرده اند، شنيدن اين خبر- تاكيد مي شود بر «خبر» و نه «تحليل»- تعجب آور باشد كه سران و عوامل اصلي فتنه 88 نه فقط با تروريست هايي كه دست به ترور دو دانشمند هسته اي كشورمان زده اند، هويت مشترك و يكساني دارند، بلكه خيانت سران فتنه، بارها از جنايت تروريست هاي صبح دوشنبه تهران، بيشتر و نفرت انگيزتر نيز بوده و هست. چرا...؟! به قول حقوقدانان؛ «نحن ابناء الدليل، نميل حيث يميل... ما فرزندان دليل هستيم و در قضاوت به آن سوي مي رويم كه دلايل هدايتمان مي كنند.»"
درادامه بازهم سئوال است که اگر چنانچه آمریکا در این ترور و دانشمند هسته ای دانشگاه در تهران دست داشته است . پس چرا آمریکا ویزا برای پاسدار گماشته احمدی نژاد به آمریکا داد تا که در سازمان ملل وی فرصت داشته باشد آمریکا را متهم و محکوم کند که عامل 11 سپتامبر بوده است ؟ مهمتر اینکه چراجاسوس هسته ای شهرام امیری راتحویل رژیم ضد بشری داد؟ ولی چون سربازجو کاری با پرداختن به علت ها و بررسی رابطه ی علت معلولی ندارد ، بلکه با شیوه ی بازجوئی و وارونه گوئی و پرونده سازی با آویزان شدن به معلول هائی که خود تولید می کند هدف متهم ومحکوم کردن با تنظیم کیفرخواست برای رقبای مغلوب را دنبال می کند. بهمین دلیل با گزینه برداری دلخواه که به حساب خودش فاکت اعترافی مستند تقویت کننده ی ادعاهایش می باشد .پس بصورت ردیف کردن لیست سئوالات جهت دار از موضع بازجوئی رقیب مغلوب را در کنار دستگاه های اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا و اسرائیل و انگلیس قرار داده و اینگونه متهم شان به دخالت در این دو ترور دانشمند هسته ای کرده است:
"- آيا تروريست هايي كه دو دانشمند هسته اي ايران را ترور كرده اند، با آن دو خصومت شخصي داشته اند؟ بديهي است كه با توجه به تمامي شواهد و قرائن موجود پاسخ اين سوال منفي است. بنابراين چرا دست به اين جنايت آلوده اند؟ ترور دانشمندان هسته اي ايران اسلامي در اوج چالش هسته اي كشورمان با دشمنان بيروني و مخصوصاً آمريكا، انگليس و اسرائيل صورت گرفته، آنهم در حالي كه طي نزديك به ده سال گذشته، حريف بيروني از هيچ اهرم سياسي، نظامي، اطلاعاتي، اقتصادي و... براي مقابله با فعاليت هسته اي جمهوري اسلامي ايران دريغ نكرده و حتي بارها تاكيد ورزيده است كه حمله نظامي به تاسيسات اتمي ايران را نيز به عنوان يك گزينه روي ميز دارد! چند هفته قبل «جان ساورز» رئيس سازمان اطلاعاتي MI6- شاخه اطلاعات و جاسوسي خارجي در اينتلجنت سرويس انگليس- به صراحت گفته بود «روش هاي ديپلماتيك براي متوقف كردن فعاليت هسته اي ايران با ناكامي روبرو شده است و بايد از طريق عمليات جاسوسي و اطلاعاتي با ادامه برنامه هسته اي ايران مقابله كنيم» (روزنامه انگليسي تلگراف) و ژنرال پترائوس سرفرمانده سابق نيروهاي نظامي آمريكا در خاورميانه و سرفرمانده كنوني نظاميان آمريكا در افغانستان فاش كرده بود كه براي مقابله با فعاليت هسته اي جمهوري اسلامي ايران و تنگ كردن عرصه بر مسئولان نظام، شماري از كماندوهاي آمريكايي از گردان نيروهاي ويژه را براي انجام عمليات جاسوسي و اطلاعاتي با همكاري عوامل داخلي به درون خاك ايران نفوذ داده است و مئير داگان، رئيس سازمان اطلاعاتي رژيم صهيونيستي از ضرورت عمليات اطلاعاتي شكننده عليه برنامه هسته اي كشورمان خبر داده بود و...ديروز - يعني يك روز پس از عمليات تروريستي صبح دوشنبه تهران- روزنامه اينديپندنت دو مقاله از دو تحليل گر اسرائيلي و آمريكايي را كه هر دو نفر آنها سابقه آشكار و اعلام شده عضويت در سرويس هاي اطلاعاتي دارند، به چاپ رساند. مقاله اي گزارش گونه به قلم «يوسي ملمان» عضو «موساد» و مفسر ارشد روزنامه اسرائيلي «هاآرتص» و يادداشت ديگري از «بروس ريدل» مأمور سابق سازمان «سيا» كه تيتر اول كيهان امروز به اين خبر اختصاص يافته است. «يوسي ملمان» در مقاله گزارش گونه خود مي نويسد؛ ديروز-دوشنبه- سه رويداد به ظاهر بي ارتباط با يكديگر ولي در واقع مرتبط با هم اتفاق افتاده است، افشاي اسناد وزارت خارجه آمريكا كه بسياري از آنها درباره نگراني جامعه جهاني نسبت به برنامه هسته اي ايران است، ترور يك دانشمند هسته اي ايران در تهران و مجروح شدن يك دانشمند ديگر و انتصاب «تامير پاردو» به جاي «مئير داگان» به عنوان رئيس موساد، سازمان اطلاعاتي خارجي اسرائيل. يوسي ملمان در ادامه مي نويسد «اين سه رويداد با يكديگر ارتباط مستقيم دارند و همه آنها، بخشي از تلاش بي پايان جامعه اطلاعاتي اسرائيل، همراه با همتايان غربي آن، از جمله MI6 انگليس و سازمان اطلاعات مركزي آمريكا «سيا» است كه با هدف اخلال در فعاليت هسته اي ايران، يا به تأخير انداختن آن و در صورت امكان، بازداشتن جمهوري اسلامي ايران از ادامه فعاليت هسته اي خود، طراحي شده و به اجرا درآمده است». اين عضو ارشد موساد كه طي چند سال اخير در پوشش مفسر روزنامه صهيونيستي «هاآرتص» ظاهر شده است در ادامه مقاله خود اشاره مي كند كه «اين، حداقل، چهارمين تلاش براي ترور دانشمندان ايراني مرتبط با برنامه هسته اي اين كشور طي 4 سال گذشته است» و از احتمال اقدامات مشابه ديگر نيز خبر مي دهد!اگر اين اعترافات صريح و بي پرده نيز نبود، كمترين ترديدي وجود نداشت كه ترور دانشمندان هسته اي ايران، جنايت مشترك سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا، اسرائيل و انگليس بوده است"
آنگاه در دنباله سربازجو حسین شریعتمداری که متخصص پیوند زدن ارتباط شقایق و بهروز خان یا از ریش بریدن و پیوند سبیل زدن می باشد . با فراموش کردن این موضوع که مسعود علی محمدی به خاطر این ترورشد که هم به موسوی رأی داده بود و گرایش به جنبش سبز داشت. هم اینکه گفته می شد که قصد داشت که ایران را ترک کند که از ترس لو رفتن اطلاعات هسته اش حذف فیزیکی شد. اما اکنون این پرونده سازحرفه ای برای اینکه سرنخ طراحی ترور ها از سوی پاسداران به سوی رقیب مغلوب سوق دهد . بر حسب شیوه ی فلسفی یا سفسطه گری حوزوی ملاهای حکومتی دیوار موش دارد . موش گوش دارد . پس دیوار گوش دارد . این چنین نتیجه گرفته است که سران فتنه ی 88 دارای اهداف مشترک با عاملان ترور های هسته ای می باشند :
" اكنون جاي اين سؤال است كه عاملان ترور دانشمندان هسته اي ايران، چه مي خواسته اند و در پي چه بوده اند كه سران فتنه طي 8 ماه فتنه گري و خيانت و جنايت در پي آن نبوده اند؟! آيا تمامي مراحل فتنه 88 بي كم و كاست- تأكيد مي شود كه بي كم وكاست- مطابق نسخه و دستورالعمل رسماً اعلام شده مثلث آمريكا، انگليس و اسرائيل صورت نگرفته بود؟! آيا سران فتنه، آشكارا به حمايت از نسخه ديكته شده مثلث يادشده، نه فقط توقف برنامه هسته اي جمهوري اسلامي ايران، بلكه مقابله با مباني و اركان اسلام، انقلاب، امام(ره) و نظام اسلامي را دنبال نمي كردند؟ تشكيل «كميته صيانت از آراء» بعد از ملاقات پنهان با جرج سوروس و فرمول آشكارا اعلام شده و مشترك «جين شارپ، ريچارد روتي و سوروس». انتخاب يك نماد رنگين بعد از توصيه «مايكل لدين»، برنامه ريزي براي آشوب هاي خياباني قبل از انجام انتخابات، اعلام پيروزي در حالي كه هنوز رأي گيري تمام نشده بود، چه رسد به آغاز شمارش آراء، ادعاي تقلب بلافاصله پس از اعلام اولين نتيجه رأي گيري، درخواست ابطال انتخابات- فرمول جرج سوروس و جين شارپ- درخواست رفراندوم- با توصيه قبلاً اعلام شده مايكل لدين- خودداري از پيگيري ادعاي تقلب از مجاري تعريف شده قانوني، درخواست حضور ناظران و بازرسان بين المللي- توصيه وزارت خارجه اسرائيل و بخشي از فرمول جرج سوروس براي كودتاهاي مخملي- شايعه پراكني و اصرار بر آن بعد از افشاي دروغ بودن شايعات، شعار به نفع اسرائيل در روز قدس و تكرار بي كم و كاست شعار «نه غزه، نه لبنان جانم فداي ايران»! كه دو روز قبل از سوي وزارت خارجه اسرائيل- در سايت رسمي اين مركز صهيونيستي- توصيه شده بود. شعار به نفع آمريكا در روز جهاني مبارزه با استكبار، ائتلاف و همكاري آشكار با منافقين، ماركسيست ها، بهايي ها، سلطنت طلب ها، كومله، پژاك ، اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسين(ع) در روز عاشورا و حمايت آشكار از اهانت كنندگان با عنوان «مردمان خداجوي»!!، نفي وجود مبارك حضرت صاحب الزمان«عج»- توصيه بيت العدل بهايي ها از اسرائيل- و معرفي نفي كننده به عنوان يكي از 5 عضو اصلي اتاق فكر فتنه در لندن"" آيا هيچيك از موارد ياد شده قابل انكار است؟! آيا به همين علت نبود كه شيمون پرز از فتنه گران به عنوان «بزرگترين سرمايه اسرائيل در داخل ايران» ياد مي كرد؟ و نتانياهو با صراحت مي گفت «اصلاح طلبان به نيابت از اسرائيل با جمهوري اسلامي مي جنگند» و اوباما؛ حمايت از فتنه گران را يكي از اهداف استراتژيك آمريكا مي دانست؟! آيا به گفته مقامات آمريكايي اصلي ترين هدف از صدور قطعنامه 1929 شوراي امنيت سازمان ملل، حمايت از سران فتنه نبوده است؟! و...اگر، اينها، همه و صدها نمونه ديگر از اين دست، واقعيت هاي مستند و غيرقابل انكار بوده است- كه بوده و هست- آيا نبايد نتيجه گرفت كه سران و عوامل اصلي فتنه 88 نه فقط با جنايتكاراني كه دست به ترور دانشمندان هسته اي ايران زده اند، هويت مشتركي دارند، بلكه ابعاد جنايت آنان بارها از اقدام تروريستي صبح دوشنبه تهران گسترده تر و مشمئز كننده تر است؟!"
بالاخره سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در پایان کیفرخواست تنظیم شده ی خود علیه ی سران رقیب متهم به طرح ترور دانشمندان هسته ای پسوند خیانت را هم افزوده است وشمشیرش را ازغلاف بیرون کشیده است تا که با چرخش آن در فضا این چنین اینان راتهدیدبه تلافی و انتقام گرفتن کرده باشد که چرا همکار دشمن شدند :
"«ما فرزندان دليل هستيم و در قضاوت به آن سوي مي رويم كه دلايل هدايتمان مي كنند».حضرت اميرعليه السلام كه اسوه صبر و حلم و خويشتن داري است و از خيانت برخي از دشمنان دوست نما تنها به عنوان «استخوان در گلو و خار در چشم» مبارك خويش ياد كرده و لب به گلايه نمي گشود، اشعث بن قيس را به اين جرم بزرگ لعنت مي فرمود كه «شمشير دشمن را به سوي قوم و قبيله و خويشاوندان خويش كشانده است»"
در خاتمه اینکه سرباز جو حسین شریعتمداری از موضع فرار به جلو و فرافکنی تلاش مذبوحانه کرده است تا که از همه تجربیات و تخصص های گذشته ی باز جوئی و تحریف گری و وارونه گوئی و پرونده سازی کردن خود که در اطلاعات پاسداران و زندان ودروغ نامه ی کیهان دارد بهره گیرد و آن را ترکیب و تلفیق در تجربیات جریان لو رفته ی نیروی خودسر درون وزارت اطلاعات بد نام دوران مدعیان اصلاحات کند که فاش شد چگونه این جریان خود سر در ربودن 3 رهبران مسیحی و مثله کردن شان و سپس در قتل های زنجیره ای دست داشتند . البته پس از آن شوهای اعتراف گیری تلویزیونی اجرا شد که در مورد جنایت ربودن ومثله کردن رهبران مسیحی تلاش شد تا که به مجاهدین ربط داده شود . اکنو ن نیز سربازجوشریعتمداری در یک سناریوی باز سازی شده و در اشلی دیگر پیرامون ترور های هسته ای شوی جدید اجرا نموده است . البته چون انتشار ویکی لیکس دردسازشده است . پس در این شو به جای مجاهدین بدلیل اینکه متهم کردن اینان نه جواب ندارد ، بلکه در صورت متهم کردن اینان طرح توطئه تبدیل به تف و تاق و ریش می شود . بنابراین جای مجاهدین را رقبای مغلوب با وابسته کردن شان به سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی انگلیس و اسرائیل و آمریکا گرفته اند.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890910/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 10 آذر ماه سال1389
يك هويت با دو شناسنامه ! (يادداشت روز
)