اعتراف به فاجعه کاهش سن مصرف مواد مخدر در میان دانش آموزان

پرسش است که دوران نوجوانی شامل چه سنینی می شود؟ معمولاً نوجوانان در این شرایط سنی که بین 13 تا 16 سال می باشد چکار می کنند یا چکاره هستند و شغل و وظیفه شان چیست؟ مگر جز این است که شغل شان دانش آموز می باشد وجای شان پشت میز کلاس درس و مدارس می باشد؟ البته موازی درس سر گرمی های تفریحی و تفننی و ورزشی و مطالعاتی و هنر ها ی فردی و گروهی در مدارس و بیرون آن دارند. البته جای سئوال ندارد که اگر چنانچه شرایط دمکراتیک و فضا باز وسالم وجود داشته باشد و تبعیض و نا رسایی های اقتصادی ونا هنجاری های اجتماعی با شکاف عمیق طبقاتی و فقر مفرط در کار نباشد . خوب مشخص است با اختلاف ناشی از موقعیت وموفقیت های اجتماعی و خانوادگی وجود دارد وچنین شرایطی بی تأثیر در سمت و سو دادن چگونگی وضعیت و موقعیت دانش آموزان نمی باشد. تا اینکه این دوران احساسی و سراسر مملو از انرژی و انگیزه و حتی خطرناک نوجوانان سپری شود و این تجربه ی نوجوانی می تواند دستمایه ی جوانی شان شود. همچنانکه این دوران با شتاب نقش شکل گیری هویت و شخصیت نوجوانان همراه می باشدکه پارامتر های فرهنگ اجتماعی وخانوادگی و آموزش در مدارس و دوستان دانش آموزان و حکومت در آن نقش دارند. البته اگر چنانچه این پروسه با نا رسایی ها و محرومیت ونا کامی ها همراه باشد . بی تأثیر در هویت سازی آینده ی نوجوان نمی باشد.

حال داشته باشید کودکان ونو جوانانی که در ایران و در سایه ی جنگ نعمت است متولد شده و رشد یافته اند که درون خانه ها از ترس و تهاجم موشکی و هواپیمای دشمن و بصدا در آمدن آژیر خطر جنگ مجبور به تر ک خانه و کاشانه ی ناامن وهجوم بردن در مکان یاسنگر های امن و ازشهر ها بسوی روستاهای حاشیه ی شهر ها کوچ اجباری داده می شدند . یا اینکه اخبار و تلویزیون یک ریز پیرامون جنگ آهنگ و مارش و خبر وتبلیغات همراه با فیلم های جنگی پخش شده است . یا اینکه در مدارس از سوی بسیجیان آموزش نظامی داده می شود . یا دانش آموزان شاهد اعزام نوجوان دانش آموزان هم کلاسی شان به جبهه های جنگ خانمان براندازانه ی ایران و عراق بودند که بعنوان گوشت دم گلوله یا مین پاک کن های یکبار مصرفان استفاده می شدند . سپس خبر مرگ و چگونه به بهشت رفتن شان تبلیغ می شد . زیرا که گفته شد که جنگ نعمت است . آنگونه که پس از 23 سال که از آتش بس جنگ می گذرد . برای زنده نگهداشتن فضای جنگ نعمت است هنوز هر از گاهی مشتی استخوان های پوسیده در دانشگاه ها به گردش در می آید. چونکه هدف پیگیری طرح پادگانی – گورستانی و حوزوی کردن دانشگاه ها می باشد . حال بماند که چگونه دانشگاه ها مود یورش سراسری واقع شد و پس از به خاک و خون کشانیده شدن 3 سال هم تعطیل شدند. همچنین وقتی دانش آمزان شاهدند که در ماه رمضان معلم شان با زبان روزه در ملاء عام در یک شهر شمال کشور شلاق زده می شود . یا اینکه نماینده ی کانون صنفی معلمان در زندان از شغلش اخراج می گردد. مهمتر اینکه در کشوری که رکوردار اول جهانی اعدام نوجوانان می باشد. بدتر اینکه ایران بیش از 4 میلیون دانش آموزان ترک تحصیل کرده دارد که بدلیل فقر خانوادگی و هزینه ی نامنویسی و لوازم التحریر و سایر وسایل تحصیلی والدین شان قادر نبودند تاکه فرزندان شان را به مدرسه بفرستند. بنابراین مجبور به ترک تحصیل شدند و از نعمت سواد خواندن و نوشتن محروم شدند . فاجعه آمیز اینکه دانش آموزان ترک تحصیل کرده تبدیل به کودکان کار خیابانی شده اند . آنهم خیابان هایی که مثل نقل و نبات مواد مخدر خرید و فروش می شود و ما فیای مواد مخدر هم منتظر شکار این کودکان کار خیابانی هستند تا بعنوان مصرف کننده و مشتری دائمی و هم عامل توزیع وپخش مواد مخدر بعنوان فروشنده بکار بگیرند. حال بماند که داستان بوغ تبلیغاتی 33 ساله مبارزه با مواد مخدر و قاچاقچیان و معتادین نیروی انتظامی و دستگاه قضاییه آلوده به فساد زیر پوشش مبارزه خود عامل ترویج ومصرف مواد مخدر در کشور بوده اند . برای اینکه سرنخ اصلی ورود و توزیع انواع و اقسام مواد مخدر و سیگار و مشروبات الکی در دست ارگان های سرکوبگر همچون پاسداران و نیروی انتظامی می باشد . برای همین است که نه اینکه به آسانی مواد مخدر بدرون زندان ها و سلول های سراسر کشور برده می شود ، بلکه در سطح مدارس راهنمایی دخترانه و پسرانه ی روستا ها نیز برده شده ونوجوانان آلوده به مصرف مواد مخدر شده اند . برای اینکه پاسدار گماشته احمدی نژاد به یک قلم 2 میلیارد د لار سیگار چاق از سوی برادران قاچاچی خودی یاد نمود که مشخص است رقم مصرف مواد مخدر باید خیلی بیش از این رقم باشد . برای همین منبع در آمد مصرف مواد مخدر نجومی است که ولی وقیح نا مشروع منفور مدافع و مشوق رشد جمعیت 150 میلیون نفری می باشد و و زیر آموزش پرورش هم اعتراف می کند که نمی تواند آمار معتادین دانش آموزان راا علام نماید . با این وجود مگر شکی وجود دارد که یک معادله میان فقر فرهنگی و دانش و آگاهی خانوادگی همراه با عدم آزادی و بی عدالتی و بیکاری و عدم امکانات رفاهی و تفریحی و ورزشی ومحدودیت ها باشکاف عمیق طبقاتی و خفقان و سانسور و وفور وارزانی مواد مخدر رابطه ی مستقیم وجود دارد. چونکه مصرف مواد مخدر مسکن موقتی برای تحمل شرایط و فرار از شرایط طاقت فرسای تحمیل شده و بدور نگهداشتن شان از فعالیت سیاسی می باشد. جالب است آن زمان خاتمی که کمی فضای مطبوعات باز شده بود گزارش از 3 میلیون معتاد و بیش از این رقم تفننی و تفریحی گزارش می شد که 10% جمعیت کشور را شامل می شد . ولی عجیب است که پس از سپری 14 سال با وجود خراب تر شدن اوضاع معیشتی مردم و افزایش انواع مواد مخدر همراه با فقر و بیکاری روز افزون ولی آمار معتادان دائمی و تفننی کاهش یافته است؟ ! البته وقتی اعتراف شده است که سن مصرف مواد مخدر به 13 سال رسیده است . عمق فاجعه و آمارر شد شتابان مصرف موا د مخدر هوار زده شده که چگونه است و با آمار های متناقض دادن ها هر گز قابل کتمان یا انکار کردن این واقعیت پدیده ی شوم نمی باشد .

۱۳ ساله های پای منقل؟!. 21 مرداد 90

http://www.shafaf.ir/fa/pages/?cid=69891

بر خلاف اتفاق نظر نسبی ای که درمورد کاهش سن اعتیاد بین آمارهای رسمی و غیررسمی وجود دارد، آمار‌ها در مورد تعداد معتادان متفاوت است. آمارهای غیررسمی در خوشبینانه‌ترین حالت از وجود ۴میلیون معتاد حرفهای و تفننی در کشور خبر می‌دهند؛ اما آمارهای رسمی می‌گویند حدود ۲میلیون معتاد در کشور زندگی می‌کنند که البته بعضی مسؤولان معتقدند این آمار بد‌ترین حالت ممکن را در نظر گرفته است./ در این میان اما خبری که طه طاهری، جانشین دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال ۸۸ اعلام کرد متفاوت و جالب بود؛ وی از افزایش سن اعتیاد از ۳۱سال به ۳۲و نیم سال خبر داد./ وقتی حدود سه سال پیش مشاور وقت دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر اعلام کرد ۳۰ هزار دانش آموز معتاد داریم، صدای آموزش و پرورشی‌ها درآمد که این آمار مستند نیست و هیچ مدرکی برای اثبات آن وجود ندارد. نمایندگان مجلس و مسؤولان مرتبط با حوزه کنترل مواد مخدر اصرار داشتند که وضعیت اعتیاد در مدارس نگران کننده است و مدیران آموزش وپرورش انکار می‌کردند. کار به اعتراض سردار احمدی مقدم، دبیر کل سابق ستاد مبارزه با موادمخدر رسید که «آموزش و پرورش دانش آموزان معتاد را اخراج می‌کند و بعد می‌گوید معتاد نداریمبه گزارش شفاف به نقل از همشهری تندرستی، احتمالا خیلی از شما آن شبهایی را که پای تلویزیون می‌نشستیم و سریال «آینه عبرت» را می‌دیدیم یادتان هست. قرار بود از سرنوشت مردان پیر و جوانی که معتاد می‌شدند و بلای خانمانسوز، زندگیشان را از هم می‌پاشید عبرت بگیریم. آخر سر هم تمام آدم بد‌ها دستگیر می‌شدند تا به جزای عملشان برسند. اما سال‌ها از آن شبهای خانوادگی گذشته و این روز‌ها خبری تلخ همه را نگران کرده؛ سن اعتیاد در ایران به ۱۳سال رسیده است. سراشیبی سقوط . ششم مرداد ۱۳۹۰- ساری- همایش بزرگ پیشگیری از آسیبهای اجتماعی (پدیده اعتیاد و طلاق)؛ این زمان و مکانی بود که یک استاد دانشگاه از گسترش دامنه اعتیاد خبر داد و اعلام کرد: «بیشتر معتادان کشور زیر ۱۹سال هستند.» به گفته سیدرضا نقیب السادات سن اعتیاد در کشور به ۱۳سال رسیده است. این خبر البته یکبار هم در سال ۸۷ از سوی سازمان ملی جوانان اعلام شده بود. سال گذشته یکی از اعضای انجمن مبارزه و پیشگیری از اعتیاد کشور، میانگین سن اعتیاد زنان در کشور را هم ۱۷سال دانست. اما این نخستین بار نیست که آمار‌ها از کاهش سن اعتیاد سخن می‌گویند. طی سالهای گذشته مسؤولان و مقامات مختلفی در این مورد هشدار دادهاند. فقط برای نمونه در سه سال گذشته می‌توان به سه خبر در این زمینه اشاره کرد. سال گذشته فرهاد اقطار، مدیرکل دفتر پیشگیری بهزیستی کشور تاکید کرد وفور مواد مخدر، نبود اشتغال، بالا رفتن تجملگرایی و مواردی از این دست باعث کاهش سن اعتیاد در کشور شده است. سال ۸۸ خبرگزاری فارس با استناد به تحقیقی از سازمان بهزیستی از کاهش یک و نیم ساله سن اعتیاد خبر داد و در سال ۸۷ هم مدیرکل سابق درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر به کاهش یکساله سن ابتلا به اعتیاد در کشور اشاره کرد. در این میان اما خبری که طه طاهری، جانشین دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال ۸۸ اعلام کرد متفاوت و جالب بود؛ وی از افزایش سن اعتیاد از ۳۱سال به ۳۲و نیم سال خبر داد. بر خلاف اتفاق نظر نسبی ای که درمورد کاهش سن اعتیاد بین آمارهای رسمی و غیررسمی وجود دارد، آمار‌ها در مورد تعداد معتادان متفاوت است. آمارهای غیررسمی در خوشبینانه‌ترین حالت از وجود ۴میلیون معتاد حرفه ای و تفننی در کشور خبر می‌دهند؛ اما آمارهای رسمی می‌گویند حدود ۲میلیون معتاد در کشور زندگی می‌کنند که البته بعضی مسؤولان معتقدند این آمار بد‌ترین حالت ممکن را در نظر گرفته است. اعتیاد پشت نیمکت.وقتی حدود سه سال پیش مشاور وقت دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر اعلام کرد ۳۰ هزار دانش آموز معتاد داریم، صدای آموزش و پرورشی‌ها درآمد که این آمار مستند نیست و هیچ مدرکی برای اثبات آن وجود ندارد. نمایندگان مجلس و مسؤولان مرتبط با حوزه کنترل مواد مخدر اصرار داشتند که وضعیت اعتیاد در مدارس نگران کننده است و مدیران آموزش وپرورش انکار می‌کردند. کار به اعتراض سردار احمدی مقدم، دبیر کل سابق ستاد مبارزه با موادمخدر رسید که «آموزش و پرورش دانشآموزان معتاد را اخراج می‌کند و بعد می‌گوید معتاد نداریماما بالاخره حسن ضیاءالدینی، مدیرکل دفتر سلامت وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد دفتر تحت مدیریت او در حال انجام تحقیقی برای مشخص کردن تعداد دقیق دانش آموزان معتاد است. این خبر را رسانه‌ها به فال نیک گرفتند و اینگونه تعبیر کردند که بالاخره آموزش و پرورش معضل اعتیاد دانشآموزان را جدی گرفته است. هنگامی که معاون پرورشی وزیر آموزش و پرورش در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس حاضر شد احتمالا نتیجه همین تحقیق را به نمایندگان ارائه کرد؛ ۲۴۰۰ دانش آموز معتاد در مدارس کشور وجود دارند که دو درصد جمعیت معتادان کل کشور را تشکیل می‌دهند. در این جلسه قائم مقام ستاد مبارزه با مواد مخدر هم حضور داشت و البته او تعداد دانشآموزان معتاد را پنج درصد کل معتادان دانست. در این شرایط وقتی نگاهی به سخنان سال گذشته علی عباسپور، رئیس کمیسیون آموزش مجلس می‌اندازیم کمی نگران‌تر می‌شویم؛ «در کشورهای دنیا به ازای هر دانش آموز حدود ۲۰ دلار در سال برای پیشگیری از اعتیاد هزینه می‌شود. اما این مقدار برای دانشآموزان کشور کمتر از نیم دلار استنمودار رو به رشد.شاید سخن هشدارآمیز آذرخش مکری، معاون مرکز ملی مطالعه اعتیاد، پایان مناسبی برای این گزارش باشد: «نمودار اعتیاد در تمام دنیا یک سراشیبی، یک حالت ثبات و یک سرازیری پس از مرحله کنترل را دارد اما وضعیت کشور ما به نحوی است که به نظر می‌رسد همچنان در وضعیت افزایش و نمودار رو به رشد اعتیاد هستیم

دختر پسرنمای موادفروش

این گزارش خبری هم مکمل گزارش قبلی می باشد . از سوی دیگر به وضوح ثابت می کند همانگونه که اشاره شد ریشه ی فقر اقتصادی و فرهنگی چه نقش مخربی در گرایش و جوانان دختر و پسر و یا سوق دادن شان به مصرف مواد مخدر و اعتیاد دارد؟

مهر: دختر جوانی که با تغییر قیافه خود را شبیه پسران در آورده و اقدام به خرید و فروش مواد مخدر می کرد با تلاش ماموران پلیس دستگیر شد.چندی پیش ماموران کلانتری 25 اصفهان حین گشت زنی در یک پمپ بنزین به پسر جوانی مشکوک شدند. ماموران پس از دستگیری و انتقال متهمان به کلانتری توانستند از پسر جوان 38 گرم شیشه و 9 گرم هروئین کشف کنند. در بررسی های بیشتر ماموران متوجه شدند پسر جوان، دختر بوده و با تغییر قیافه اقدام به فروش مواد مخدر در سطح شهر می کند.با روشن شدن موضوع الهام 24 ساله که راز خود را برملاء شده می دانست لب به اعتراف گشود و مدعی شد: در یک خانواده فقیر در یکی از شهرهای جنوبی کشور به دنیا امدم. برادر کوچکم سرپرستی من و مادرم را برعهده داشت اما پس از چند سال به علت بیماری جان خود را از دست داد.وقتی دیگر سرپناهی نداشتیم و نتوانستم کار مناسبی پیدا کنم تصمیم گرفتم برای کار به اصفهان بیایم. ابتدا مادرم مخالفت می کرد اما با اصرار زیاد توانستم او را راضی کنم. چند روز پس از سفر به این شهر در خانه یکی از اقوام دور ساکن شدم.ابتدا به دنبال کار رفتم اما به خاطر نداشتن سواد درست و حسابی کسی مرا استخدام نمی کرد یا ازمن تقاضای ارتباط نامشروع می کرد.متهم 24 ساله ادامه داد:تصمیم گرفتم خود را به شکل پسرها در بیاورم تا زودتر صاحب کار شوم اما چه سود که در دام اعتیاد گرفتار شدم. برای اینکه بتوانم خرج خود را در بیاورم مجبور به خرید و فروش مواد مخدر شدم. روزها با پرسه در خیابانها و محلات اقدام به فروش مواد مخدر می کردم تا اینکه در پمپ بنزین دستگیر شدم.سرهنگ بختیاری فرمانده انتظامی شهرستان اصفهان با تائید این خبر گفت: زنان و دخترانی که اینگونه در دام اعتیاد گرفتار می شوند ممکن است برای تامین مواد دست به خود فروشی، روسپیگری و سرقت بزنند