نقد و بررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان
" چه كساني تحريم را بزك مي كنند ؟! "
"دو بحران بزرگ جدید که منجر شده است رژیم
فاشیستی مذهبی کودتایی ایران را بیش از گذشته در بحران وبن بست فرو برد .یکی صعود افزایش قیمت دلار وارز وسکه ی طلا وسقوط با شتاب ارزش
واحد پولی کشور ریال در داخل کشور می باشد که مکمل وموازی سیاست تحریم بانک مرکزی
و نفتی شده است که جزو پیامد تهدید مسدود کردن تنگه ی هرمز وتأکید بر غنی سازی
اورانیوم می باشد .ولی جالب است بدلیل این دو بحران موازی ومکمل که محصول بخشی از
عملکرد حاکمان کودتاگر می باشد موجب شده است تا که توطئه ی طراحی شده از سوی
دستگاه فاسد وتبعیض آمیز قضاییه اجرای سناریوی محاکمه ی متهمان 3 هزار میلیارد
تومان بانکی به تعویق افتد. یا خنثی شود. یا به حاشیه برده شود"
دو بحران
بزرگ جدید که منجر شده است رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ایران را بیش از گذشته در
بحران وبن بست فرو برد .یکی صعود افزایش قیمت دلار وارز وسکه ی طلا وسقوط با شتاب ارزش
واحد پولی کشور ریال در داخل کشور می باشد که مکمل وموازی سیاست تحریم بانک مرکزی
و نفتی شده است که جزو پیامد تهدید مسدود کردن تنگه ی هرمز وتأکید بر غنی سازی
اورانیوم می باشد .ولی جالب است بدلیل این دو بحران موازی ومکمل که محصول بخشی از
عملکرد حاکمان کودتاگر می باشد موجب شده است تا که توطئه ی طراحی شده از سوی
دستگاه فاسد وتبعیض آمیز قضاییه اجرای سناریوی محاکمه ی متهمان 3 هزار میلیارد
تومان بانکی به تعویق افتد. یا خنثی شود. یا به حاشیه برده شود .چونکه هدف این بود
تا این سناریوی طراحی شده بعنوان اهرم گاز انبری فشار وتبلیغات از سوی باندهای مافیایی کودتاگر حامی پاسداران
و رهبر ولی وقیح منفور ونا مشروع علی خائنه ای علیه ی رقیب رئیس دولت وجریان انحرافی درون دولت بکار برده
شود وبا سرکار گذاشتن مردم ومنحرف کردن اذهان عمومی هم فضای انفجاری جامعه کنترل
شود .هم شرایط تبلیغاتی نمایش خیمه شب بازی 12 اسفند به نفع باند کودتاگر علی
خائنه ای - پاسداران تمام شود .ولی روند
شتاب گیری جهش وار قیمت دلار و سکه ی طلا
موجب شده است که توطئه ی رقیب نه مهار که به حاشیه برده شود واین موضوع افزایش
قیمت ارز و سکه جایش را بگیرد. به خصوص
اینکه مترادف آن اتحادیه اروپاتحریم خرید نفت
از ایران را تصویب کرد وچاشنی آن توی لیست تحریم رفتن بانک تجارت از سوی اروپا و آمریکا شده است
. برای همین سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری وسراسیمه از موضع ترس و دستپاچگی با
شمشیر از روب بسته شده اش وارد صحنه شده واز کشف جدیدش در دخمه ی دروغ نامه ی
کیهان یاد نموده است که بلی موفق به کشف توطئه ی مشترک میان آمریکا واتحادیه
اروپاو نفوذی های دشمن بیگانه درون دولت با اتهام جریان انحرافی و حامیان مذاکره
با آمریکا تدارک دیده شده است . بنابراین با شیوه ی از ریش بریدن وپیوند سبیل زدن و یا مرتبط کردن آقا بهروز به شقیقه خانم تلاش مذبوحانه کرده تا ثابت کند ادعایش نه درست
که کپی شده ی این سناریوی انفجار در نمازجمعه سال 63 تهران وحضور جنگنده های عراقی بر فراز آسمان
تهران می باشد. البته سئوال است اگر بمب گذار خودش یا همقطاران اطلاعاتی وامنیتی
نبودند تا به مخالفین نسبت دهند .چرا وی کشته ومجروح نشد و فقط صدای الله اکبرر ا شنید؟ تاا کنون این چنین از موضع
ضد آمریکایی وکوتاه نیامدن برابر فشار آمریکا آن بمب گذاری نماز جمعه تهران 63 را
به شرایط کنونی بسط وتعمیم داده است تا رقیب را متهم به ساده انگار و پیگیر مذاکره
با آمریکا کند:
"شايد
با اولين نگاه به يادداشت پيش روي، كيهان را به «بدبيني»! متهم كنيد ولي شواهد و
قرائن موجود ترديدي باقي نمي گذارد - و يا، دستكم اين احتمال را قوت مي بخشد- كه
افزايش بي رويه و جهشي قيمت سكه و دلار طي چند هفته و مخصوصاً چند روز اخير پروژه
اي هماهنگ با تحريم نفتي ايران از سوي اتحاديه اروپا بوده است و جرياني همسو با
اصحاب فتنه كه چندان هم ناشناخته نيست با افزايش مصنوعي بهاي سكه و دلار و نهايتاً
افزايش پرشتاب قيمت ساير كالاها، در تلاش بوده است تا آثار تحريم نفتي جمهوري
اسلامي ايران از سوي آمريكا و سپس اتحاديه اروپا را سنگين و پرآسيب جلوه دهد! اين
در حالي است كه نه فقط محاسبات سياسي و اقتصادي از بي فايده بودن تحريم هاي ياد
شده خبر مي دهند بلكه شمار قابل توجهي از صاحبنظران و اقتصاددانان بلندآوازه غربي
نيز بركم اثر بودن تحريم نفتي ايران و زيان متقابل و بيشتر آمريكا و اروپا از
تحريم هاي اخير تأكيد مي ورزند. و اما، جريان مرموز مورد اشاره با كليد زدن اين
پروژه چه مقصودي را دنبال مي كند و كدام هدف نهايي را نشانه رفته است؟! بخوانيد؛
1- روز 24 اسفند ماه سال 1363، هنگامي كه خطيب جمعه تهران- رهبر معظم انقلاب- خطبه دوم نماز را آغاز كرده بود، بمب قوي و پرقدرتي كه در يك زيرانداز جاسازي شده و به زمين چمن دانشگاه تهران راه يافته بود، با صداي مهيبي در ميان جمعيت فشرده نمازگزار منفجر شد. در پي اين انفجار 14 تن از نمازگزاران به شهادت رسيده و 88 تن ديگر مجروح شدند. بي اثر بودن اين انفجار در حضرت آقا و جمعيت نمازگزار و ادامه خطبه دوم كه حماسه اي ماندگار بود، حديث ديگري است بيرون از محدوده اين نوشته محدود. نگارنده در آن نماز جمعه توفيق حضور داشتم و تنها صدايي كه بعد از انفجار در فضا طنين انداز شد، فرياد الله اكبر جمعيت بود.بعد از پايان خطبه ها و آغاز نماز و در حالي كه امام جمعه به قنوت ركعت دوم مشغول بود - تقريباً نيم ساعت بعد از انفجار -هواپيماهاي عراقي از راه رسيدند. شليك پياپي توپ هاي ضدهوايي با صداي انفجار بمب ها و راكت هايي كه جنگنده هاي عراقي- مانند هميشه- بي هدف روي شهر فرو مي ريختند، در هم آميخته بود و جماعت بي آن كه كمترين نشانه اي از وحشت و اضطراب در آنان ديده شود به ادامه نماز مشغول بودند. ماجراي نماز جمعه آن روز، همان شب با تقدير جانانه امام راحل(ره) از صلابت حضرت آقا- امام جمعه و رئيس جمهور وقت- و شجاعت نمازگزاران روبرو شد. و اما، عاملان بمب گذاري پس از دستگيري اعتراف كردند كه قرار بود بمب كارگذاري شده هنگامي منفجر شود كه هواپيماهاي عراقي براي بمباران تهران به فراز شهر رسيده باشند! يكي از افسران برجسته استخبارات ارتش بعثي- اطلاعات ارتش عراق- نيز بعد از اسارت توضيح داد كه تهديدهاي پي درپي صدام درباره بمباران نماز جمعه تهران با ناكامي روبرو شده بود و براي جبران اين ناكامي قرار بود بمب كارگذاري شده در نماز جمعه، همزمان با حضور هواپيماهاي عراقي برفراز شهر تهران منفجر شود تا اين انفجار به حساب بمباران هوايي نوشته شده و نشانه تأثير عملي تهديدهاي صدام درباره بمباران نمازجمعه تهران باشد.اكنون به سوالي كه در يادداشت 14/10/90 بي پاسخ گذاشته بوديم پاسخ مي دهيم كه برخي از ساده انگاران در پي توهم پراكني شماري از اطرافيان خويش، شرايط كنوني كشور را با دوران «شعب ابيطالب» مقايسه كرده و راه برون رفت از آن را، گشودن باب مذاكره با آمريكا دانسته بودند! بي آن كه بدانند و قادر به درك اين نكته بديهي باشند كه درگيري جمهوري اسلامي ايران با آمريكا يك درگيري ماهوي است و از ماهيت طرفين درگير ريشه مي گيرد. با اين توضيح كه تاكيد ايران به اسلام ظلم ستيز، استقلال طلب و آزادي خواه در تقابل با ماهيت مستكبر، خون ريز و غارتگر آمريكاست و آمريكا كه از تقابل و تخاصم سي و چند ساله خود با ايران اسلامي طرفي نبسته است و امروزه از الگو شدن انقلاب اسلامي براي ملت هاي مسلمان منطقه به شدت آسيب ديده است، مذاكره را فقط براي مذاكره مي خواهد و در پي آن است كه بلافاصله بعد از آغاز مذاكره، اين رخداد را براي ملت هاي مسلمان منطقه فاكتور كرده و خطاب به آنان در شيپورهاي تبليغاتي خود بدمد كه اگر ايران اسلامي را به عنوان «الگو» برگزيده ايد و نسخه انقلاب اسلامي را پيش روي خود داريد، جمهوري اسلامي ايران نيز بعد از سي و چند سال مقاومت، چاره اي جز رويكرد به آمريكا نداشته است! "
1- روز 24 اسفند ماه سال 1363، هنگامي كه خطيب جمعه تهران- رهبر معظم انقلاب- خطبه دوم نماز را آغاز كرده بود، بمب قوي و پرقدرتي كه در يك زيرانداز جاسازي شده و به زمين چمن دانشگاه تهران راه يافته بود، با صداي مهيبي در ميان جمعيت فشرده نمازگزار منفجر شد. در پي اين انفجار 14 تن از نمازگزاران به شهادت رسيده و 88 تن ديگر مجروح شدند. بي اثر بودن اين انفجار در حضرت آقا و جمعيت نمازگزار و ادامه خطبه دوم كه حماسه اي ماندگار بود، حديث ديگري است بيرون از محدوده اين نوشته محدود. نگارنده در آن نماز جمعه توفيق حضور داشتم و تنها صدايي كه بعد از انفجار در فضا طنين انداز شد، فرياد الله اكبر جمعيت بود.بعد از پايان خطبه ها و آغاز نماز و در حالي كه امام جمعه به قنوت ركعت دوم مشغول بود - تقريباً نيم ساعت بعد از انفجار -هواپيماهاي عراقي از راه رسيدند. شليك پياپي توپ هاي ضدهوايي با صداي انفجار بمب ها و راكت هايي كه جنگنده هاي عراقي- مانند هميشه- بي هدف روي شهر فرو مي ريختند، در هم آميخته بود و جماعت بي آن كه كمترين نشانه اي از وحشت و اضطراب در آنان ديده شود به ادامه نماز مشغول بودند. ماجراي نماز جمعه آن روز، همان شب با تقدير جانانه امام راحل(ره) از صلابت حضرت آقا- امام جمعه و رئيس جمهور وقت- و شجاعت نمازگزاران روبرو شد. و اما، عاملان بمب گذاري پس از دستگيري اعتراف كردند كه قرار بود بمب كارگذاري شده هنگامي منفجر شود كه هواپيماهاي عراقي براي بمباران تهران به فراز شهر رسيده باشند! يكي از افسران برجسته استخبارات ارتش بعثي- اطلاعات ارتش عراق- نيز بعد از اسارت توضيح داد كه تهديدهاي پي درپي صدام درباره بمباران نماز جمعه تهران با ناكامي روبرو شده بود و براي جبران اين ناكامي قرار بود بمب كارگذاري شده در نماز جمعه، همزمان با حضور هواپيماهاي عراقي برفراز شهر تهران منفجر شود تا اين انفجار به حساب بمباران هوايي نوشته شده و نشانه تأثير عملي تهديدهاي صدام درباره بمباران نمازجمعه تهران باشد.اكنون به سوالي كه در يادداشت 14/10/90 بي پاسخ گذاشته بوديم پاسخ مي دهيم كه برخي از ساده انگاران در پي توهم پراكني شماري از اطرافيان خويش، شرايط كنوني كشور را با دوران «شعب ابيطالب» مقايسه كرده و راه برون رفت از آن را، گشودن باب مذاكره با آمريكا دانسته بودند! بي آن كه بدانند و قادر به درك اين نكته بديهي باشند كه درگيري جمهوري اسلامي ايران با آمريكا يك درگيري ماهوي است و از ماهيت طرفين درگير ريشه مي گيرد. با اين توضيح كه تاكيد ايران به اسلام ظلم ستيز، استقلال طلب و آزادي خواه در تقابل با ماهيت مستكبر، خون ريز و غارتگر آمريكاست و آمريكا كه از تقابل و تخاصم سي و چند ساله خود با ايران اسلامي طرفي نبسته است و امروزه از الگو شدن انقلاب اسلامي براي ملت هاي مسلمان منطقه به شدت آسيب ديده است، مذاكره را فقط براي مذاكره مي خواهد و در پي آن است كه بلافاصله بعد از آغاز مذاكره، اين رخداد را براي ملت هاي مسلمان منطقه فاكتور كرده و خطاب به آنان در شيپورهاي تبليغاتي خود بدمد كه اگر ايران اسلامي را به عنوان «الگو» برگزيده ايد و نسخه انقلاب اسلامي را پيش روي خود داريد، جمهوري اسلامي ايران نيز بعد از سي و چند سال مقاومت، چاره اي جز رويكرد به آمريكا نداشته است! "
سربازجو
پاسدار حسین شریعتمداری در ادامه ی سناریوی قرینه سازی با بمب گذاری سال 63ن
مازجمعه ی تهران آویزان به موضع رهبرولی وقیح منفور ونا مشروع علی خائنه ای شده
است تا هم از پشتوانه دیوار آهنین امنیتی
بر خوردار باشد .هم از موضع تهاجمی رقبای حکومتی
و مدعیان اصلاح طلبان خواهان مذاکره با آمریکا را مورد حمله واتهام قرار دهد. تا اینکه بتوانند ادعای خود پیرامون تحریم نفتی
آمریکا واروپا را لیست کند و مدعی شود که
چرا اتحادیه اروپا زمان 6 ماهه برای اجرایی کردن تحریم خرید نفت تعیین کرده واز هم اکنون شروع نکرده است . البته نگفته است که دلیل تأخیر شرایط زمانی
تعلیق مشتریان خریداران نفت و یا فتن جانشین فروشندگان جدید نفت وبستن وقرار داد است. مشروط بر اینکه منتظر
نتایج نمایش خیمه شب بازی 12 اسفند و واکنش های قبل وپس از آن می باشند. بهر حال
خطاب به برخی از ساده اندیشان پیرامون مواضع اعمال وقدرت آمریکا و اهداف تحریم
هایش اینگونه تحلیل خاص خودش ارائه کرده است:
"متاسفانه
برخي از ساده انديشان- درخوشبينانه ترين حالت- آمريكا را در فلان سريال تلويزيوني
مي بينند كه در آن براي نجات يك گربه از درون چاه، 3 فروند هلي كوپتر امداد به كار
گرفته شده است!! آمريكا را بايد در افغانستان و عراق و غزه و گوانتانامو و ابوغريب
و مصر و تونس و ليبي تا چند سال قبل و مخصوصا ايران قبل از انقلاب اسلامي ديد و...
و اما، در پي پاسخ قاطع و كوبنده حضرت آقا به اينگونه برداشت هاي گمراه كننده و پيشنهادهاي
برخي از افراد مرعوب و خودباخته، بود كه رئيس جمهور آمريكا را با نااميدي به امضاي
مصوبه مجلس نمايندگان اين كشور براي تحريم بانك مركزي ايران كشانيد. مصوبه اي كه
ابتدا و تا قبل از پاسخ قاطع و قدرتمندانه حضرت آقا- حفظه الله تعالي- به شدت با
آن مخالف بود.گفتني است «درخواست مذاكره»، محور اصلي- بخوانيد اصلي ترين
محور- در پيام شفاهي اخير اوباما به مسئولان بلندپايه جمهوري اسلامي ايران بود و
انصراف ايران از بستن تنگه هرمز، محور ديگري از آن پيام بود كه نشاندهنده «پاشنه
آشيل» آمريكا و متحدان اروپايي آن و صلابت باور شده ايران اسلامي است.4- اكنون به آساني مي توان حدس زد آمريكا و متحدانش بعد از ناكامي
در پروژه ياد شده كه شكستن الگوي ايران اسلامي و حذف آن از ميدان ديد و عمل ملت
هاي مسلمان منطقه، اصلي ترين هدف آن بوده است، چه راه كاري را پيش روي داشته اند؟الف: تحريم نفتي ايران؟! اين پروژه كه به اعتراف صريح آمريكايي
ها و اروپايي ها ناممكن است و در صورت عملياتي شدن، بيشترين و جدي ترين آسيب آن
متوجه آمريكا و اتحاديه اروپا خواهد شد. كشورهاي دوسوي اقيانوس اطلس كه به گفته
برژينسكي در شوراي راهبردي آتلانتيك- 12 دسامبر 2011 در واشنگتن- بيرون از ضريب
ايستادگي و آستانه تحمل آمريكا و اروپاي بحران زده است.همين جا پرسشي در ميان است و آن، اين كه چرا اتحاديه اروپا در
مصوبه اخير خود، زمان اجرا و عملياتي شدن تحريم نفتي ايران را به 6 ماه بعد- ژوئيه
2012- موكول كرده است؟! چرا؟! پاسخ را از مجموعه آنچه مقامات و رسانه هاي آمريكايي
و اروپايي طي چند روز گذشته بر زبان و قلم آورده اند بشنويد؛اول:تحريم نفتي ايران،
شوك بزرگي در پي دارد و اروپاي بحران زده با شرايط سخت مالي و اقتصادي خود تحمل
پذيرش اين شوك بزرگ را ندارد. دوم: تحريم نفتي ايران، قيمت نفت را به گونه اي تصاعدي و جهشي
افزايش خواهد داد و اين افزايش قيمت منحصر به نفت ايران نخواهد بود. جهش قيمت نفت
براي اقتصاد بحراني اروپا يك كابوس وحشتناك و پديده اي شكننده است.سوم:
اگرچه عربستان تعهد كرده است با افزايش صادرات نفتي خود، پي آمد تحريم نفتي ايران
را پر كند ولي اين اعلام آمادگي در حد و اندازه يك بلوف قابل ارزيابي است.چهارم: تنها
17 تا 18 درصد از نفت ايران به اروپا و عمدتا 4 كشور اسپانيا، يونان، فرانسه و
ايتاليا صادر مي شود و اين 4 كشور در شرايط اقتصادي شكننده اي قرار دارند. ششم: تحريم نفتي ايران مي تواند بستن تنگه هرمز را در پي داشته
باشد. هفتم: يكي از اهداف اصلي تحريم نفتي ايران، آنگونه كه
خانم اشتون، روز يكشنبه هفته جاري اعتراف كرد، كشاندن جمهوري اسلامي ايران به پاي
ميز مذاكره است و اين اقدام مي تواند مذاكرات هسته اي را متوقف كند و توقف مذاكرات
در حالي كه ايران به پيشبرد برنامه هاي هسته اي خود ادامه مي دهد، امتياز ديگري
است كه به الگوي ايران اسلامي براي ملت هاي منطقه افزوده مي شود.هشتم:
آمريكا و متحدانش مي دانند كه عملياتي كردن تحريم نفتي براي ايران اسلامي، آسيب
جدي در پي نخواهد داشت ولي با تعويق اجراي آن به 6 ماه بعد در پي آنند كه به خيال
خود از اين «مشت بسته» به عنوان يك اهرم براي حمايت از عوامل خود در انتخابات مجلس
نهم استفاده كرده و جمهوري اسلامي ايران را به تائيد صلاحيت وطن فروشان مدعي
اصلاحات ترغيب كنند! و...حالا به صدر يادداشت پيش روي باز مي گرديم و اين پرسش را مطرح
مي كنيم كه آيا تنها راه پيش روي آمريكا و متحدانش براي موثرنشان دادن تحريم ها،
اين نيست كه در داخل كشور به ايجاد يك «فضاي كاذب» از افزايش قيمت ها دست بزنند و
سپس ادعا كنند اين افزايش جهشي قيمت ها پي آمد تحريم هاست؟! دقيقا و در مقياسي
بزرگتر از همان ماجراي انفجار بمب در نمازجمعه تهران؟!همان ماموريت نيست؟ اگر هست - كه هست- اين ماموريت
را چه كساني و يا كدام جريانات برعهده گرفته و عملياتي كرده اند؟! پاسخ اين سوال چندان دشوار نيست. چه كساني شرايط كنوني
كشور را با دوران شعب ابيطالب مقايسه مي كردند؟ و راه برون رفت را در گشودن باب
مذاكره با آمريكا مي دانستند؟! كه با خروش مقتدرانه حضرت آقا روبرو شدند. چه كساني
از يكسو به افزايش مصنوعي قيمت سكه و دلار دامن مي زدند و از سوي ديگر به گونه اي
حساب شده، اين افزايش قيمت را به حساب ايستادگي مردم و نظام در مقابل زورگويي ها و
باج خواهي هاي آمريكا و متحدانش معرفي مي كردند و مثلا اينكه اگر سپاه از بستن
تنگه هرمز سخن به ميان نياورده بود يا اگر دانشجويان انقلابي خشم مقدس خود را عليه
آمريكا و انگليس مهار كرده بودند و يا... قيمت سكه و دلار افزايش نمي يافت؟!
سربازجو
پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر وسناریو ساز تصور کرده است که فروش نفت ویافتن مشتری همچون عرضه ی نوشابه تگری در وسط تابستان داغ است که
یافتن مشتریان جدید توی صف نوبت هستندو آسان
می باشد . از سوی دیگر وقتی آمریکا آنچنان قدرتی دارد که می تواند اتحادیه ی اروپا
را با خود همراه تحریم های نفتی کند .لابد از آنگونه قدرت واعامل نفوذی ب خوردار
می باشد تا مانع شود یا سنگ اندازی کند که یافتن مشتریان جدید نفتی آسان و بدون
هزینه وتهدید برای حاکمان ایران نباشد. مشروط بر اینکه مسدود یا حتی بازرسی کردن
کشتی هایی که از تنگه ی هرمز عبور می کنند با حضور 3 ناوگان آمریکایی و انگلیسی
وفرانسه در منطقه امکان پذیر نیست که وی اینگونه توصیه تأکید آمیز اجرایی شدنش را کرده
است :
"
بگذريم از مراكز اطلاعاتي و امنيتي كشور كه جاي خالي آنها در اين ماجرا محسوس است!بالاخره؛ حالا كه قرار است
تحريم نفتي ايران از 6 ماه ديگر عملياتي شود. چرا از هم اكنون؛ صدور نفت به
كشورهاي اروپايي را متوقف نكرده و مشتريان پاي كار و فراوان ديگري را كه آماده
خريد هستند جايگزين نكنيم؟ چرا نبايد از همين امروز با استناد به مواد 14 تا 23
كنوانسيون 1958 ژنو و مواد 17 تا 37 كنوانسيون جامائيكا، ابتدا ايست و بازرسي كشتي
هاي عبوري تنگه هرمز را كه از سال 1991 داوطلبانه متوقف كرده بوديم، از سر نگيريم؟
و در مرحله بعد، از حق مسلم خود براي بستن تنگه هرمز به روي كشتي هاي متعلق به
كشورهاي تحريم كننده نفت ايران استفاده نكنيم؟"
در خاتمه اینکه همینکه
سربازجو پاسدار حسین شر یعتمداری اعتراف به کشف یک جریان نفوذی ستون پنجم دشمن یا
همسو با آن شده است .چونکه شرایط حکومت
کنونی را دوران حکومت علی مقایسه و پیشنهاد مذاکره با آمریکا داده ونتیجه گرفته است
که این پیشنهاد از سوی رهبر ولی وقیح منفور و نامشروع خائنه ای عقیم ماندوخنثی شد.
در چنین فضای ادامه دار جنگ قدرت وثروت چنین
اختلافی عریان کردن ناشی از نامتعارف
وتغییر ناپذیر بودن وبه آخر خط رسیدن
رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی است . به خصوص اینکه زمان زیادی به بر
گزاری نمایش خیمه شب بازی 12 اسفند باقی نمانده است . همچنانکه همین سناریونویس
شکنجه گر اعتراف کرده است که دو موضوع مهم بحران ساز موازی وهمسو هم به پیش برده
می شود . یعنی تحریم نفتی از بیرون و روند صعود افزایش قیمت ارز و دلار وسکه ی طلا
و سقوط کاهش ارزش ریال از درون است که بصورت گاز انبری عجیب فشار درر أس حکومت کودتایی و توده های مردم در پایین
وارد می کند. طوری که بعید است راه حل کوتاه مدت وضربتی برای مهارکردن این اهرم
فشار دو سویه وجودد اشته باشد؟ از طرف دیگر مگر بازار مبادلات اقتصاد جهانی یکطرفه است و رشد نرخ تورم
وگرانی قیمت ها دو جانبه یا چند جانبه وزنجیره ای نمی باشد که سربازجو پاسدار حسین
شریعتمداری هوچی گر و وارونه گوی همچون سایر قلم زنان وهم فکرانش ادعا می کند که
تحریم نفت و مسدود کردن تنگه ی هرمز موجب افزایش قیمت نفت وضرر وزیان تحریم
کنندگان می شود .انگاری که در سال جهاد اقتصادی جهش رشد تولید در همه ابعاد واحد
های صنعتی وتولیدی وکشاورزی و بهداشتی وحتی خدماتی به مرز تولید انبوه وخود کفایی
رسیده است که هیچگونه نیاز به واردات کالاهای خارجی گران شده ناشی از قیمت نفت نیست. در
صورتیکه واقعیت غیر از اینگونه ادعای پوچ و وارونه می باشد.
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان 4
شنبه 5 بهمن ماه سال 1390
چه
كساني تحريم را بزك مي كنند ؟! (يادداشت روز)