نقد وبررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " ظهور آخرين شانس "  
"باید گفت این داستان خیلی کمیک وتراژدیک است که افغانستان وعراق اشغال نظامی شدند تا دو دشمن جدی حاکمان ایران بر داشته شود و موجب تقویت حاکمان ایران شود که با اتکای سیاست صدور تروریسم وارتجاع وبحران به برون مرز ومداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه وهمسایه ها موجب ناامنی وبی ثباتی منطقه شود تا آمریکا در منطقه  حضور دایم یابد وتسلط بر چاه های نفت داشته ومیلیارد میلیاردها سلاح بفروشد تا حاکمان ایران بتوانند تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای کنند .آنگونه  که برای گسترش  حاشیه  ی امنیتی تز در برون خانه به جای درون خانه  با دشمن  جنگیدن را پاسداران دنبال کنند واز طریق سپاه قدس وحزب الله لبنان وحماس جنگ 33 روز و22 روزه با اسراییل راه اندازی کنند"
 نتیجه ی سیاست شتر گاو پلنگی یا مماشات گری مذاکرت هسته ای غرب به ویژه آمریکا مقابل سیاست وقت کشی و باج گیری حاکمان ایران آنگونه شده است که اکنون هم لهجه وهم قلم یادداشت روز نویس سربازجو پاسدار حسین شر یعتمداری آشکارا هوار می زند که غرب به ویژه آمریکا راهی به جز عقب نشینی از خطوط تعیین شده  قرمزوامتیاز دادن ندارد . زیرا که سیاست های اهرم فشار تحریم ها وچشم دوختن به عدم حضور مردم در نمایش خیمه شب  بازی 12 اسفند شکست خورده است و پس از 15 ماه توقف دست با پا دراتر به پای میز مذاکره استانبول ترکیه برگشت و نه اینکه سخنی از تهدید وتشدید تحریم  ها نگفت ، بلکه نه مخالفت که موافقت به ادامه ی مذاکره بغداد نمود . چون برای سیاست تبلیغاتی ر یاست جمهوری اوباما مجبور است هم سیاست گام گام را  ادامه دهد. هم اینکه امتیاز دهد . البته این مدعی طلبکار  نگفته است که قبل از هر چیز باید  بگوید که دلیل  مرگ مشکوک کارشناس اتمی کره جنوبی در مسیر آب سنگین خنداب اراک چه بوده است؟ همچنین  اگر بر اساس ادعای پوشالی وکاذب بیش دو دهه پنهانکاری که اهداف هسته ای وصلح آمیز  است . پس برای با ترفند  فرصت سوزی وتأخیر  دست جابه جایی وتمیزو پاک سازی کردن پارچین تهران زده شده است؟ در صورتی که تصاویر ماهواره ای سندی است که واقعیاتی بیان می کند که در اتاقک ویژه آزمایش هسته ای شده است. بهر حال قلم بر دست یادداشت روز نویس عضو حزب الله پیرامون اهداف کسب شده از  مذاکزه هسته ای ترکیه و چشم دوخته به بهره بر داری از مذاکره ی بغداد گزارش تحلیلی داده است:
زماني طولاني تا مذاكرات بغداد باقي نمانده است اما دورنماي اين مذاكرات چندان روشن نيست. مذاكرات اسلامبول 2 پس از 15 ماه وقفه در گفت وگوهاي ايران و 1+5 آغاز شد. در اين مدت، دو اتفاق مهم رخ داد. نخست اينكه، آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تلاش هاي خود براي فعال كردن انواع اهرم هاي فشار بر ايران را حداكثر كردند. فرض بنيادين اين پروژه اين بود كه اگر اهرم هاي فشار همزمان فعال شده و در زماني مناسب بر ايران وارد شود، در فضاي داخلي ايران نوعي مطالبه مصالحه با غرب شكل خواهد گرفت. دومين اتفاق اما اين بود كه رصدهاي آژانس و بقيه سرويس هاي اطلاعاتي غربي كه منظماً به بيرون درز مي كرد نشان مي داد اين نهادها به طور دستجمعي به اين نتيجه رسيده اند كه تحريم ها حتي اگر بر وضعيت اقتصادي ايران هم تاثير گذاشته باشد -كه نگذاشته است- هرگز موفق به رسيدن به هدف اصلي خود يعني تاثيرگذاري بر برنامه هسته اي ايران، كند كردن روند غني سازي و وادار كردن ايران به اجراي درخواست هاي سنتي 1+5 در اين باره نشده است. تاثير ناپذيري برنامه هسته اي ايران از اين فشارها، يا به تعبير فني تر عدم تغيير محاسبات راهبردي ايران در اثر فشارهاي غرب، اكنون به يك اصل بديهي تبديل شده است. اصلي كه كشورهايي مانند روسيه و چين عقيده دارند بايد به عنوان يك پيش فرض در هرگونه مذاكره با ايران در نظر گرفته شود ؟.انتخابات مجلس نشان داد كه همچنان رفتار جامعه ايراني در مقابل فشار خارجي، از الگوي «اجماع ملي» تبعيت مي كند و فشارهاي غرب تاثيري هم اگر بر انتخابات مجلس گذاشته باشد، اين تاثير كاملا عكس آن چيزي بوده كه غربي ها انتظار داشته اند. اما در سوي مقابل وضع اينگونه نبود"
کجا حضور کمتر 3% رأی دهنده در تهران آنهم برای انتخاب 25 عضو بازار مکاره از لیست 30 نفره اجماع ملی یا حضور دشمن شکن ساندیس خوران می باشد؟ مهمتر اینکه اعتراف شده است که همچنان  توطئه ی سیاست وقت کشی یا کشدار شدن مذاکره تا زمان بر گزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ادامه داده می شود . زیرا  دستان اوباما در توی پوست گردو گیر کرده است که چاره ای جز باج گیر دادن هسته ای  به رژیم فاشیستی مذهبی  کودتایی ندارد . برای همین  غرب  خود را اینگونه برای امتیاز دهی در سیاست گام به گام آماده کرده است :
" رئيس جمهور آمريكا با شيبي تند در حال وارد شدن به انتخاباتي بود كه در آن معارضاني جدي داشت. در واقع پيدا بود - و اكنون ديگر كاملا روشن شده است - كه دولت آمريكا از اين مقطع به بعد همه رفتارهاي خود را برمبناي ميزان و نوع تاثيري كه بر انتخابات نوامبر دارد تنظيم خواهد كرد. مهم تر از اين 1+5 قبول كرد رويكرد مذاكرات آينده گام به گام و مبتني بر عمل متقابل باشد. معناي گام به گام بودن رويكرد اين است كه ديگر آن كليشه تكراري گذشته كه بر مبناي آن تاكيد مي شد ايران بايد «همه» درخواست هاي قطعنامه شوراي حكام و شوراي امنيت را بجا بياورد تا تحريم ها لغو و پرونده عادي شود، از روي ميز كنار گذاشته شده و فرآيند مي تواند از درخواست هاي جزئي شروع شود. اما آنچه نسبت به اين نكته اهميت بسيار بيشتر دارد اين است كه 1+5 براي نخستين بار در طول تاريخ پرونده هسته اي ايران از 2003 تاكنون، پذيرفت كه اين رويكرد، علاوه بر اينكه گام به گام است مبتني بر عمل متقابل هم خواهد بود. در ساده ترين تفسير. غربي ها فهميده اند ايران براي لبخند و رضايت و اعتماد آنها اساسا ارزشي قائل نيست كه بخواهد آن را مبناي اقدامات خود قرار بدهد. تنها شيوه اي كه مي تواند در يك فرآيند مذاكراتي با ايران موثر باشد اين است كه غرب سر كيسه را شل كند و شروع به واگذاري امتياز نمايد. آن وقت شايد، -باز هم نه حتما- مي تواند انتظار فرآيند پيشرفت داشته باشد.مهم است كه بپرسيم چرا اين اتفاق افتاد. چرا وقتي به روايت برخي ديپلمات ها نماينده فرانسه با اخم و عصبانيت از كاترين اشتون خواست اين همه امتياز به ايران واگذار نكند، اشتون برگه تذكر او را زير ميز گذاشت و با عبارت «همه چيز مثبت بود» به مذاكرات خاتمه داد؟ دستور كاري كه آمريكايي ها به اشتون داده بودند مگر چه بود كه در آن امتياز نخواستن از ايران، عدم امتياز دهي ايران، كنار گذاشتن ادبيات تهديد و پذيرفتن اصول راهبردي مد نظر ايران درباره آينده مذاكرات، «مثبت» محسوب مي شود؟خلاصه ترين جواب اين است كه آمريكايي ها به شدت نگران شكست مذاكرات بغداد و عدم تفاهم روي تاريخ و مكان مذاكرات آينده بودند. در واقع اكنون دولت اوباما در وضعيتي است كه براي آن تداوم مذاكرات از هر چيزي حتي از فردو و غني سازي 20 درصد هم مهم تر است و اگر بنابر انتخاب باشد، درست بر خلاف راهي كه صهيونيست ها پيش پاي اوباما مي گذارند، او به ناچار تداوم مذاكرات را بر هر چيز ديگري ترجيح خواهد داد.چرا اينطور است؟ به اين دليل كه اوباما براي چند ماه آينده اولويتي مهم تر از پيروزي در انتخابات نوامبر ندارد و براي اينكه در انتخابات پيروز شود بايد حتما دو اتفاق بيفتد:اما نكته اي كه آمريكايي ها به آن توجه نكرده اند اين است كه اگر آنها به اين شدت به تداوم مذاكرات نياز دارند و اين نياز خود را هم به زبان ابراز مي كنند و هم در عمل نشان مي دهند، چرا ايران بايد علاقه اي به برآورده كردن نياز آنها داشته باشد؟ به زبان صريح تر، اگر اوباما نياز دارد تا نوامبر چراغ اتاق مذاكره با ايران را روشن نگه دارد، براي ايران چه سودي دارد كه در اين فرآيند مشاركت كند؟
در ادامه یادداشت روز نویس نتیجه گیری کرده است که غرب به خصوص آمریکا اوباما مقابل ایستادگی حاکمان ایران  و وحشت از بحران اقتصادی و افزایش قیمت نفت آنقدر ضعیف شدند . به خصوص بدلیل انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ورئیس جمهور شدن دو باره اوباما  که نه باید امتیاز به رژیم باج گیر هسته ای بدهد، بلکه باید خطوط قرمز ترسیم  وتعیین کننده خود را خاموش وتعطیل کند . یعنی ملت ایران وعراق ومنطقه گروگان گرفته شده اند ومردم سوریه بیش از روز قبل کشته می شوند و امنیت وصلح منطقه وجهان  باید به خطر بی افتد که اوباما می خواهد با باج دادن به رهبران کشور بانکدار تروریست جهانی تا به سلاح هسته ای دست یابد تا کهوی  برای بار دوم رئیس جمهور شود.در راستای این اهداف است که این چنین قلم بر دست یادداشت روز نویس اذعان کرده که تأکید برروی مذاکره در بغداد شده است:
"اينجاست كه صورت مسئله مذاكرات بغداد شفاف مي شود. تا آنجا كه به تحليل وضعيت مربوط است، آن طرفي كه در موضع ضعيف تر قرار دارد، نيازمند ادامه مذاكرات است، خطوط قرمز خود را تعديل كرده و اهرم هاي فشار خود را هم از دست داده آمريكاست؛ بنابراين اگر خواهان آن است كه مذاكرات ادامه پيدا كند بايد گام هايي جدي براي جبران گذشته، تاديه خسارت ملت ايران، جلب اعتماد ايران، تعطيل كردن راهبرد فشار و گام نهادن در وادي امتياز دهي بردارد.اين چيزي است كه ظاهرا آمريكايي ها دريافته اند و پس پرده در حال توجيه اروپا و بويژه اسراييل درباره آن هستند. سفر اخير ياكوف آميدرو رييس شوراي امنيت ملي اسراييل به 4 پايتخت اروپايي دقيقا به همين دليل صورت گرفت كه صهيونيست ها كاملا حس كرده اند توپ و تشرهاي علني آمريكايي ها به چيزي نمي ارزد و آنها در حقيقت آماده واگذاري امتيازهاي بزرگ به ايران شده اند؛ امتيازهايي كه اگر واگذار نشود، دورنماي مذاكرات ما بعد بغداد سخت مبهم و تاريك است و توافق درباره مذاكرات بعدي ديگر به آساني گذشته نخواهد بود.مذاكرات بغداد محلي براي آزمودن اين نكته است كه نگاه غرب به اين مذاكرات تاكتيكي است يا راهبردي. وضعيت داخلي ايران بويژه وضعيت اقتصادي هم بسيار كمتر از آن چيزي كه غربي ها تصور مي كنند به اين مذاكرات وابسته است. سال ها مذاكرات بسيار حساس ميان ايران و 1+5 برگزار شده و در تمام اين مدت معادلات اقتصادي در ايران به راه خود رفته است. ايجاد جو رواني در اين باره كه گويي مذاكرات بغداد روز تعيين تكليف اقتصاد ايران است، بازي مسخره اي است كه غربي ها به راه انداخته اند و برخي در داخل هم بي آنكه منطق اين فرآيند را درك كرده باشند به آن دامن مي زنند. در واقع اساسا اقتصاد ايران از مرحله اي كه سرنوشت آن به اين يا آن مذاكره ديپلماتيك گره بخورد مدت هاست عبور كرده و مردم ايران نيز مي دانند كه اين روند ممكن است بسيار طولاني، وقت گير و پيچيده باشد"
در خاتمه اینکه باید گفت این داستان خیلی کمیک وتراژدیک است که افغانستان وعراق اشغال نظامی شدند تا دو دشمن جدی حاکمان ایران بر داشته شود و موجب تقویت حاکمان ایران شود که با اتکای سیاست صدور تروریسم وارتجاع وبحران به برون مرز ومداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه وهمسایه ها موجب ناامنی وبی ثباتی منطقه شود تا آمریکا در منطقه  حضور دایم یابد وتسلط بر چاه های نفت داشته ومیلیارد میلیاردها سلاح بفروشد تا حاکمان ایران بتوانند تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای کنند .آنگونه  که برای گسترش  حاشیه  ی امنیتی تز در برون خانه به جای درون خانه  با دشمن  جنگیدن را پاسداران دنبال کنند واز طریق سپاه قدس وحزب الله لبنان وحماس جنگ 33 روز و22 روزه با اسراییل راه اندازی کنند . بعلاوه طرح دشمنی با مذاکرات صلح فلسطین واسراییل را با جدیت دنبال نمایند .مهمتر اینکه هزاران نظامیان آمریکاییان در افغانستان وعراق کشته شوند که  همراه با صد ها میلیار دلار هزینه ی جنگی بوده است تا که نظامیان آمریکا مجبور به ترک عراق شود تا این کشور تبدیل به جولانگاه ویکه تازی سپاه قدس و سایر عوامل نفوذی درون دولت دست نشانده نوری مالکی مزدور وخائن شود تا عراق را حیاط خلوت حاکمان ایران نماید .مسخره اینکه ملت به گروگان گرفته شده ی عراق واپوزیسیون اصلی رژیم فاشیستی مذهبی وکودتایی ایران می بایست وجه المصالحه مذاکرات هسته ای بغداد شوند تاکه همه لهجه سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود ادعا کند که اوباما بدلیل چشم دوختن به پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مجبور است  همانگونه که در نشست مذاکره هسته ای در ترکیه امتیازداد و تن به بر گزاری ادامه مذاکره هسته ای در بغداد داد  باید بازهم  امتیاز  بیشتر یا باج هسته ای به حاکمان ایران دهد. اکنون بهتر وبیشتر ماهیت عملکرد سیاست  بیش از 10 ساله مماشات گری خائنانه ی مذاکبات ماراتونی غرب با حاکمان ایران نمایان می شود به ویژه اینکه عاقبت منتهی به دست یابی سلاح هسته ای حاکمان ایران خواهدشد که از هم اکنون تأکید می شود مسئولیت وعواقب آن بر عهده غرب به ویژه آمریکا می باشد.
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 20 اردیبهشت ماه سال 1391
ظهور آخرين شانس (يادداشت روز)