روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 27 آبان ماه سال 1391
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " مسلمان كشي از
سوريه تا غزه "
"بدون آنکه گفته شود که عامل
و ریشه جنگ موشکی میان حماس و اسراییل چیست ؟ یا اینکه گفته شود که نقش پاسداران
در تحویل دادن موشک های فجر 5 به گروه های جهادی فلسطینی و تهدید کردن اسراییل با سخنرانی تند ضد
اسراییلی شیخ حسن نصر الله رهبر حزب الله در
چیست ؟ به ویژه بدون توجه به ادامه پرتاب سیستماتیک موشک از سوی گروه های جهادی بدرون خاک اسراییل که منجر به واکنش نظامی اسراییل و شرایط کنونی شده است . ولی سرمقاله که مأموریت دارد از هم پیمان
سوریه دفاع کند و از رهبران مخالف سوریه وپشتیبان سوری های مخالف از موضع ضد آمریکایی و اسراییلی انتقاد کند و
نگوید که محور جنگ موشکی حماس و اسراییل نقش
حاکمان ایران در شعله وری این جنگ چیست . اما مدعی شده است " اردوكشي ارتجاع
عرب به همراه آمريكا، انگليس، فرانسه و تركيه به كشور سوريه و نزديك دو سال خون
ريزي، ويرانگري و به راه انداختن برادركشي در سرزميني كه در نقطه تماس با رژيم
صهيونيستي قرار دارد و از خطوط مقدم جبهه مبارزه با غده سرطاني اسرائيل است، مقدمهاي
بود براي آنچه امروز در غزه ميگذرد. چهره خونين غزه، اين روزها بيش از هر چيز نشان
دهنده همدستي ارتجاع عرب با آمريكا و صهيونيسم بين الملل است. صهيونيست ها براي
گرفتن انتقام شكست از مردم غزه در جنگ 22 روزه، اين روزها را كه سوريه بشدت تضعيف
شده و جهان عرب دچار تشتت است مناسبترين زمان دانستهاند"
معلوم نیست که چرا
امثال سرمقاله نویس با وجود تجربه ی 34 عوامفریبی و شیادگری و دین فروشی همراه با
تصویر مار کشیدن و مار قالب کردن که در دسترس می باشد .ولی هنوز مخاطبان را نا آگاه و خام می پندارند که گویا اینان هیچگونه
تجربه عملی ندارند که در 34 سال که از عمر
ننگین ر ژیم ضد بشری وقرون وسطایی سپری
شده چه گذشته است و اطلاع ندارند آشکارا دین
ابزار قدرت و ثروت و سرکوب و سانسور وجنگ
افروزی و غارتگری شده است حتی مردم ایران
نمی دانند که چه جنایات وخیانات زیر پرده دین به وقوع پیوسته است و اشراف ندارند چه تعدی وظلم وستمی که در حق مردم ایران شده است . آنگونه که
اکنون مهمترین نیروهای کیفی خودی که در مسند قدرت بودند تحمل نمی شوند تا چه رسد
به اینکه دلسوزی تبلیغی تاکتیکی برای مردم نوار غزه شود. و باادعای نماینده ملت های
مسلمان منطقه داشتن موضع ضد اسراییلی
اتخاذ شود . ولی مردم ایران باور نداشته
باشند که اینگونه ادعا ها عاری از حقیقت است . همانگونه بدون آنکه گفته شود
که عامل و ریشه جنگ موشکی میان حماس و اسراییل چیست ؟ یا اینکه گفته شود که نقش
پاسداران در تحویل دادن موشک های فجر 5 به گروه های جهادی فلسطینی و تهدید کردن اسراییل با سخنرانی تند ضد
اسراییلی شیخ حسن نصر الله رهبر حزب الله در
چیست ؟ به ویژه بدون توجه به ادامه پرتاب سیستماتیک موشک از سوی گروه های جهادی بدرون خاک اسراییل که منجر به واکنش نظامی اسراییل و شرایط کنونی شده است . ولی سرمقاله که مأموریت دارد از هم پیمان
سوریه دفاع کند و از رهبران مخالف سوریه وپشتیبان سوری های مخالف از موضع ضد آمریکایی و اسراییلی انتقاد کند و
نگوید که محور جنگ موشکی حماس و اسراییل نقش
حاکمان ایران در شعله وری این جنگ چیست . اما مدعی شده است " اردوكشي ارتجاع
عرب به همراه آمريكا، انگليس، فرانسه و تركيه به كشور سوريه و نزديك دو سال خون
ريزي، ويرانگري و به راه انداختن برادركشي در سرزميني كه در نقطه تماس با رژيم
صهيونيستي قرار دارد و از خطوط مقدم جبهه مبارزه با غده سرطاني اسرائيل است، مقدمهاي
بود براي آنچه امروز در غزه ميگذرد. چهره خونين غزه، اين روزها بيش از هر چيز نشان
دهنده همدستي ارتجاع عرب با آمريكا و صهيونيسم بين الملل است. صهيونيست ها براي
گرفتن انتقام شكست از مردم غزه در جنگ 22 روزه، اين روزها را كه سوريه بشدت تضعيف
شده و جهان عرب دچار تشتت است مناسبترين زمان دانستهاند. اينكه انجام انتخابات
رياست جمهوري آمريكا و انتخابات پيش روي اسرائيل نيز در تعيين زمان حمله صهيونيستها
به غزه سهم و نقش دارند يا نه، در اصل و اساس موضوع تغييري پديد نميآورد"
البته سر مقاله نویس در ادامه فاش ساخته است که هدف حاکمان ایران از ترغیب و تشویق
گروه های جهادی از پرتاب موشک و بر پایی جنگ موشکی با اسراییل چیست؟ چون لو
داده است "اگر حمله صهيونيستها به غزه بتواند رهبران حماس را هوشيار كند و
آنها را به پيدا كردن پاسخ اين سؤال وادار نمايد كه چرا به تشويق شيوخ قطر و
امارات و عربستان و البته دلارهاي نفتي آنها حاضر شدند به دولت سوريه كه حداقل سه
دهه آنها را در پناه خود گرفت و با كمكهاي همه جانبهاي كه به آنها كرد در قد
برافراشتن در برابر رژيم صهيونيستي نقش قابل ملاحظهاي ايفا كرد، پشت كنند و به
دامن ارتجاع عرب پناه ببرند؟ ميتوان به آينده اين جنبش فلسطيني اميدوار بود"
یعنی اینکه حماس مجبور شود از چرخش سیاست فاصله گرفتن از تهران ودمشق ونزدیک شدن به
مصر و قطر و عربستان و ترکیه حذر کند و
همچون گذشته وابسته و آلت دست حاکمان تهران ودمشق شود. بهرحال سر مقاله نویس در
ادامه ضمن بشدت متهم کردن سران کشور های عربی که چرا در حمایت از سوریه وحماس از
سلاح های شان استفاده نمی کنند . حتی رئیس جمهور مصر را هم زیر تیغ انتقاد برده
است که چرا به جای اینکه همدوش حماس با
اسراییل بجنگد .تلاش برای آتش بس می کند؟ مهمتر اینکه خشم خود را
نسبت به حكام کشورهای عربی را علنی کرده و
اینان را متهم به بيريشه و مزدور کرده است که چرا در ماجراي دو هفته قبل سودان كه
بمب افكن هاي اسرائيلي يك كارخانه اسلحه سازی متعلق به پاسداران را در قلب خارطوم بمباران كردن اینان كوچكترين اقدامي عليه رژيم صهيونيستي نكردند؟:
"هر
چند اين اولين بار نيست كه صهيونيستها به غزه حمله ميكنند و در اين بخش از سرزمين
اسلامي فلسطين مسلمان كشي به راه مياندازند، ولي جنگ غزه اينبار با دفعات گذشته
تفاوت اساسي دارد. اردوكشي
ارتجاع عرب به همراه آمريكا، انگليس، فرانسه و تركيه به كشور سوريه و نزديك دو سال
خون ريزي، ويرانگري و به راه انداختن برادركشي در سرزميني كه در نقطه تماس با رژيم
صهيونيستي قرار دارد و از خطوط مقدم جبهه مبارزه با غده سرطاني اسرائيل است، مقدمهاي
بود براي آنچه امروز در غزه ميگذرد. چهره خونين غزه، اين روزها بيش از هر چيز نشان
دهنده همدستي ارتجاع عرب با آمريكا و صهيونيسم بين الملل است. صهيونيستها براي
گرفتن انتقام شكست از مردم غزه در جنگ 22 روزه، اين روزها را كه سوريه بشدت تضعيف
شده و جهان عرب دچار تشتت است مناسبترين زمان دانستهاند. اينكه انجام انتخابات
رياست جمهوري آمريكا و انتخابات پيش روي اسرائيل نيز در تعيين زمان حمله صهيونيستها
به غزه سهم و نقش دارند يا نه، در اصل و اساس موضوع تغييري پديد نميآورد. شرايط بغرنج سوريه از
دو جهت به صهيونيستها كمك ميكند اهداف شوم خود را در جنگ غزه دنبال كنند؛ اول
اينكه بخش عمدهاي از نيروها و امكانات جهان عرب و اسلام درگير ماجراي سوريه است و
ديگر اينكه افكار عمومي نيز نميتواند روي غزه متمركز شود و چارهاي غير از تقسيم
شدن ميان آن و آنچه در سوريه ميگذرد ندارد. اگر حمله صهيونيستها به غزه بتواند
رهبران حماس را هوشيار كند و آنها را به پيدا كردن پاسخ اين سؤال وادار نمايد كه
چرا به تشويق شيوخ قطر و امارات و عربستان و البته دلارهاي نفتي آنها حاضر شدند به
دولت سوريه كه حداقل سه دهه آنها را در پناه خود گرفت و با كمكهاي همه جانبهاي
كه به آنها كرد در قد برافراشتن در برابر رژيم صهيونيستي نقش قابل ملاحظهاي ايفا
كرد، پشت كنند و به دامن ارتجاع عرب پناه ببرند؟ ميتوان به آينده اين جنبش
فلسطيني اميدوار بود. سران حماس اگر بتوانند پاسخ اين سؤال را پيدا كنند، طبعاً با
سؤال ديگري نيز مواجه خواهند شد كه پاسخ دادن به آن چندان مشكل نيست. سؤال دوم
اينست كه اكنون شيوخ قطر و امارات و عربستان چرا براي دفاع از مردم غزه سلاحهاي
انبار شده در زرادخانههاي خود را به صحنه نميآورند و عليه رژيم صهيونيستي وارد
جنگ نميشوند؟ پاسخ ساده
اما بسيار تلخ و تأسف بار اينست كه شيوخ مرتجع عرب با هدف فرو پاشاندن جبهه ضد
صهيونيستي اقدام به جدا كردن حماس از سوريه و به راه انداختن مسلمان كشي در سوريه
كردند. هدف آنها اين بود كه اين جبهه دچار ضعف و سستي شود، رهبران حماس تفكر
مبارزه مسلحانه عليه رژيم صهيونيستي را كنار بگذارند و فعاليت سياسي را جايگزين آن
كنند تا غده سرطاني اسرائيل در جهان عرب و در قلب دنياي اسلام بدون هيچ مزاحمتي
رشد كند و اهداف سلطه جويانه خود را تأمين نمايد. سران ارتجاع عرب هر سال ميلياردها
دلار سلاح ميخرند و با اين اقدام، از يكطرف اقتصاد آمريكا و اروپا را از ورشكستگي
نجات ميدهند و از طرف ديگر همين سلاحها را براي فرو پاشاندن جبهه ضد صهيونيستي و
سركوب ملتهاي خود كه از بيكفايتي، وابستگي و ستمكاري دولتها و حاكمان خود به
ستوه آمده و عليه آنها قيام ميكنند بكار ميگيرند. كشف مقادير زيادي سلاحهاي حمل
شده از عربستان و قطر به سوريه كه در كنار سلاحهاي اسرائيلي توسط مزدوران القاعده
و تكفيريها عليه دولت و ارتش و مردم سوريه بكار گرفته ميشوند، همين واقعيت تأسف
بار را به اثبات ميرسانند. سلاحهاي انبار شده در زرادخانههاي كشورهاي عربي هرگز
براي مقابله با تجاوزات رژيم صهيونيستي بكار گرفته نشدهاند و امروز سران ارتجاع
عرب به جاي ايستادن در كنار مردم غزه و جنگيدن با ارتش متجاوز رژيم صهيونيستي
درحال رايزنيهاي پشت پرده براي پيروز شدن صهيونيستها در اين جنگ و تحكيم هرچه
بيشتر رژيم صهيونيستي هستند. حكام بيريشه و مزدور كشورهاي عربي حتي در
ماجراي دو هفته قبل سودان كه بمب افكنهاي اسرائيلي يك كارخانه را در قلب خارطوم
بمباران كردند، كوچكترين اقدامي عليه رژيم صهيونيستي نكردند. آنها هر روز تحت
عنوان اتحاديه عرب براي فرو پاشاندن جبهه ضد صهيونيستي و به دست آوردن رضايت
آمريكا و انگليس و صهيونيستها در ماجراي سوريه بيانيه صادر ميكنند ولي اين به
اصطلاح اتحاديه عرب حاضر نيست كوچكترين اقدامي براي دفاع از مردم فلسطين و حمايت
از ملتهاي عرب در برابر جنايات حكام وابسته و ظالم به عمل آورد. مردم مظلوم غزه، همانند ملتهاي
بحرين، عربستان، يمن، اردن، امارات، كويت و... كه زير ضربات جنايتكارانه حكام اين
كشورها به خاك و خون كشيده ميشوند، نه تنها از ناحيه اتحاديه عرب و ساير مجامع
عربي و اسلامي از جمله سازمان همكاريهاي اسلامي حمايت نميشوند بلكه اين مجامع به
دليل اينكه آلت دست سران ارتجاع عرب هستند و مسئولانشان از دلارهاي نفتي جيبهاي
گشاد آنها ارتزاق ميكنند، همواره درحال توجيه كردن جنايات آنها هستند و اهداف
دراز مدت قدرتهاي سلطهگر غربي را تأمين ميكنند. اين واقعيت تلخ است كه زمان را
به نفع صهيونيستها و همدستان آمريكائي و اروپائي آنها به پيش ميبرد و ملتهاي عرب
و مسلمان را دچار تفرقه و ضعف روزافزون ميكند. تأسف بيشتر از انحرافي است كه در حكومتهاي
جديد مصر و ساير كشورهاي عربي انقلاب كرده مشاهده ميشود. رئيس جمهور مصر به جاي
آنكه با رژيم صهيونيستي قطع رابطه كند براي رئيس اين رژيم غاصب و اشغالگر نامه
فدايت شوم مينويسد و اكنون كه غزه زير ضربات صهيونيست هاست، به فرا خواندن سفير
خود از فلسطين اشغالي اكتفا ميكند و همچنان در جبهه ضد سوري كه آمريكا و رژيم
صهيونيستي دررأس آن قرار دارند فعاليت ميكند. جنگ جديد غزه با ابعادي كه در جهان عرب دارد
نشان ميدهد هيچ اميدي به دولتها نيست و راه نجات فقط اينست كه ملتها قيام كنند و
اجازه ندهند انقلاب هايشان توسط مهرههاي وابسته مصادره شود"
هوشنگ بهداد
روزی
نامه حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 27 آبان ماه سال 1391
مسلمان كشي از سوريه تا غزه