سرخورده ايم، شرمنده ايم درمانده ايم و اصلاح طلبيم!


سربازجو پاسدار شریعتمداری به همان اندازه که آویزان به موضع گیری های هم لهجه  و نوچه اش علی یا داریوش سجادی  نفوذی در آمریکا می شود که علیه ی رقبا و مخالفان و دفاع از موضع شرمندگی و رندی به سبک سربازجو شریعتمداری از رژیم فاشیستی مذهبی می کند.  چون وقتی تهاجم انتقادی به حامیان رقیب مغلوب به اصطلاح طلبان می کند .از سوی دیگر سکوت محض وی مقابل رژیم بربرمنش وتاریک اندیش است  مورد حمایت و هوراکشی وچماق علیه رقیب و مخالفان در دروغ نامه ی کیهان واقع می شود  . در عوض سربازجو و شریعتمداری موضع بشدت  انتقادی - اتهامی  بامجید محمدی دارد که چرا وی تلاش می کند از توهم زدگان چشم دو ختگان رقیب مغلوب بقدرت یا سهمی از قدرت طلب کردن  توهم زدایی کند؟ به  ویژه اینکه سخت بر آشفته شده است که چرا  مجید محمدی مدعیان اصلاح طلبان را اینگونه تقسیم کرده است «رام شدگان» يعني اصلاح طلباني كه بالاخص پس از سركوب ها از مطالبات غيرقابل تحقق خود خسته شده و با واقع بيني  رژیم فاشیستی مذهبی را به عنوان واقعيتي غيرقابل تغيير پذيرا شده و مي خواهند در همان چارچوب كار كنند. آنها از همين جهت بدون هيچ قيد و شرطي آماده ورود به رقابت سياسي هستند؛ 2. «مأيوس شدگان» از اصلاحات كه اكثراً به خارج آمده اند و به خيل كساني كه اگر امروز قدرت براندازي ندارند اما به اميد آن روز نشسته اند پيوسته اند؛ 3. «شرمندگان» كه به غير قابل اصلاح بودن رژيم باور كرده ولي به خاطر فشار حكومت يا به دليل منافع درآميخته خود با وضعيت موجود از بيان نظر خويش در اين باب و راه حلي كه در نظر دارند (مثل تحريم انتخابات) احساس شرم مي كنند.
همكار سابق اصلاح طلبان در نشريات زنجيره اي، دوستان سابق خود را به «اصلاح طلبان رام شده، مأيوس و شرمنده» تقسيم بندي كرد.مجيد محمدي از اعضاي ثابت حلقه كيان بود، حلقه اي كه در انتخابات 76 خاتمي را پشتيباني مي كردند. او پس از چند سال همكاري در نشريات زنجيره اي روزگار اصلاحات به آمريكا گريخت و هم اينك با راديو فردا (ارگان سازمان سيا) همكاري مي كند. وي در نوشته اي تحت عنوان «اصلاح طلبي رام شده» مي نويسد: در آستانه انتخابات سال 92 اصلاح طلبان داخل (گروهي كه بخش عمده قوه مجريه در دولت خاتمي و اكثريت مجلس ششم را در اختيار داشتند) به دو گروه مشخص تقسيم شده اند؛ كساني كه براي مشاركت سياسي شرط و شروطي دارند (مثل آزادي زندانيان سياسي، آزادي گردهمايي هاي حزبي و آزادي رسانه هاي خود) و كساني كه بدون قيد و شرط آماده مشاركت سياسي و رقابت در انتخابات آينده هستند و حتي شروط سه گانه وزارت كشور يعني ابراز برائت از فتنه، عدم دعوت احزاب و گروه هاي منحله (حزب مشاركت و مجاهدين انقلاب) و عدم دعوت از افراد محكوم در دوره پس از 88 را براي تشكيل گردهمايي خود مي پذيرند.وي مي افزايد: برخي از اصلاح طلبان كه پيش از اين شرط و شروطي براي مشاركت در فرايند رسمي سياسي داشتند اخيراً به دسته دوم پيوسته اند تا از يأس سياسي موجود بگريزند؛ «اصلاح طلبان و جنبش سبز بايد با عمل سياسي و فعاليت مستمر و مداوم خود در عرصه هاي گوناگون، معادلات كساني كه حضور خود در عرصه هاي مختلف را، در بي عملي، نا اميدي و يأس از اصلاحات مي دانند، برهم بزنند. در حال حاضر مهم است كه تلاش كنيم تا آقايان كروبي، ميرحسين موسوي و خانم رهنورد و زندانيان سياسي آزاد شوند، با وجود اين تأكيد بر اين موضوع به گونه اي نباشد كه فرصت هاي موجود براي فعاليت سياسي را از بين ببرد.» (عبدالله نوري، نداي سبز آزادي، 17 دي 1391)همكار دون پايه سازمان سيا كه در نوشته هاي خود تا مرز شرافتمندانه خواندن فروش اطلاعات به آمريكايي ها و دريافت پول پيش رفت، با تأكيد بر اينكه حاميان اصلاح طلبان در سال 88 عليه حاكميت موضع گرفته و از خط قرمزهاي اصلاح طلبان گذشتند، نوشت: بسياري از اصلاح طلبان بدون اين كه بخواهند براي اين فريادها هزينه پرداختند و امروز بخشي از آنها دارند به صداي بلند مي گويند كه آنها همان اصلاح طلبان ماقبل 88 هستند تا به كسب و كار سياسي خود در ماقبل 88 بازگردند.وي ضمن ابراز محبت! به دوستان سابق خود مي نويسد: اگر به نقشه جغرافياي اصلاح طلبان در داخل و خارج كشور نگاهي از دور بيندازيم سه گروه مي بينيم. 1. «رام شدگان» يعني اصلاح طلباني كه بالاخص پس از سركوب ها از مطالبات غيرقابل تحقق خود خسته شده و با واقع بيني حكومت جمهوري اسلامي را به عنوان واقعيتي غيرقابل تغيير پذيرا شده و مي خواهند در همان چارچوب كار كنند. آنها از همين جهت بدون هيچ قيد و شرطي آماده ورود به رقابت سياسي هستند؛ 2. «مأيوس شدگان» از اصلاحات كه اكثراً به خارج آمده اند و به خيل كساني كه اگر امروز قدرت براندازي ندارند اما به اميد آن روز نشسته اند پيوسته اند؛ 3. «شرمندگان» كه به غير قابل اصلاح بودن رژيم باور كرده ولي به خاطر فشار حكومت يا به دليل منافع درآميخته خود با وضعيت موجود از بيان نظر خويش در اين باب و راه حلي كه در نظر دارند (مثل تحريم انتخابات) احساس شرم مي كنند. اين سه گروه امروز هزاران فرسنگ با يكديگر فاصله دارند و به همين دليل جنبش چنداني از سوي اصلاح طلبان نه در داخل و نه در خارج با تحرك آنها به چشم مي آيد. آنها در هر مقطع سياسي نمي توانند به تصميم گيري برسند.اين مدعي حمايت از جنبش سبز در آشوب هاي سال 88 كه سپس اعلام كرد «اصل مسئله جنبش سبز اسلام گرايي است» با حمله به موسوي نوشت: اكثر اصلاح طلباني كه امروز در زندانند هنوز كلمه اي در باب نقض حقوق بشر توسط دولت موسوي و خود آنها در سه دهه درگير بودن در قدرت نگفته اند.وي با بيان اينكه مشكل بنيادين اصلاح طلبان در مشاركت در فرايند انتخابات در هم ريختگي رأي دهندگان است، نوشت: رأي دهندگاني كه در دهه هاي هفتاد و هشتاد به اصلاح طلبان رأي مي دادند امروز متفرق و پراكنده و معلق هستند.وي اشاره اي به نقش امثال خود در سقوط اجتماعي اصلاح طلبان و افتادن آنها از چشم ملت متدين ايران نكرد.