یادداشت روزدروغ نامه ی کیهان " انتقاد شریعتمداری از احمدی‌نژاد؛ زنده باد کدام بهار؟ "


دروغ نامه ی کیهان 3 شنبه 22 اسفند ماه سال 1391
نقد و بررسی :  یادداشت روزدروغ نامه ی  کیهان " انتقاد شریعتمداری از احمدی‌نژاد؛ زنده باد کدام بهار؟ "
"سربازجو شریعتمداری یقه احمدی نژاد را گرفته که چرا در مدح وستایش مشایی از کلماتی استفاده نموده که مخصوص امام زمان است و آن را  بسط وتعمیم داده است تا شعار بهار رسیده  تا آن را به مسلخ بکشاند ومثله اش کند . چون گفته چند ماهی است که احمدی نژاد از واژه «زنده باد بهار»! که ساخته و پرداخته حلقه انحرافی است استفاده می کند و در پاسخ به این پرسش که چرا شعار این حلقه منحرف را بر زبان دارید؟ می گوید؛ منظور ما از «بهار» حضرت صاحب الزمان است که باید گفت؛ اگر چه مراداز غایب ماست . اکنون باید پرسید، چه لزومی دارد که به جای نام مبارک حضرت صاحب - ارواحنا له الفداء- که برای همه شناخته شده است، از واژه «زنده باد بهار» استفاده شود؟!  و افزوده گفتنی است، سرکرده آن فرقه ضاله و صهیونیستی نیز ابتدا از واژه- باب- و ادعای ارتباط با امام زمان(عج) آغاز کرد و در نهایت، مدعی شد، که خود او امام زمان(عج) است!! یعنی اینکه شعار بهاری تعبیر وتفسیر به بهایی بودن شدن است . با این وجود اتهام  بهایی یا فرقه ضاله صهیونیستی به اتهام انحرافی افزوده شده است مشخص است که باید اتهامات بیشتری در راه باشد . زیرا برای رژیم ضد بشری که بهار آزادی 34 سال پیش را تبدیل به خزان  ایران گورستان آباد و زندان کرده است شعار بهار زنده باد سم مهلک وانحرامی وتحمل ناپذیر می باشد "
چگونه است سربازجو شریعتمداری به جای پرداختن به تصویر احمدی نژاد ومادر چاوز ترجیح داده است تا شعار بهاری احمدی نژاد ومشایی را پیگیری  کند؟ بنابراین ابتدا با چند سئوال فرضی شروع کرده است تا در ادامه اهداف ترسیم شده را دنبال نماید . لذا سئوال است که چرا از اینگونه سئوال که در مورد مردم ایران و مشایی کرده است . در مورد رهبری ولی فقیه و آخوند های حوزوی حامی اش نکرده است که چرا خامنه ای خودش را رهبر ام القرای جهان اسلامی و جنبش بیداری منطقه می داند؟ آیا مردم ایران و ملت های مسلمان منطقه و جهان پاسخ آری به این ادعا داده اند؟  درعوض  سربازجو شریعتمداری از موضع نماینده ی ملت 4 سئوال  فرضی را مطرح  کرده است  تا با همین موضع نمایندگی  ملت  جواب منفی به این سئوالات داده باشد . در صورتیکه اگر چنانچه میان مشایی و خامنه ای رأی گیری آزاد برگزار شود . بدون شک آرای خامنه ای خیلی کمتر  از رأی مشایی خواهد داد .   بهر صورت سربازجو شریعتمداری در ادامه  طرح سئوالات مقایسه ای از احمدی نژاد که به شیوه ی بازجویی وقرائت بندهای کیفر خواست تنظیم شده است  البته بدون آنکه  بگوید که چرا در بیش از 7 سال گذشته چنین سئوالاتی از وی نمی کرده است ؟ چرا پس از اینکه احمدی نژاد در سخنرانی 22 بهمن میدان آزادی  شعار بهار وزنده بتد بهار دادو  تأکید نمود به زودی بهار می رسد .سمت وسوی  اتهام زنی  همراه با تهدید ها علیه احمدی نژاد ورحیم مشایی شروع شد . طوریکه باز پیشنهاد مکتب ایرانیت مقابل مکتب اسلامیت مشایی مطرح شده است  و این پیشنهاد به  ریچارد رورتی» نظریه پرداز برجسته.  CIA نسبت داده شده که مشایی از وی تقلید وتکرار کرده است . در دنباله  سربازجو شریعتمداری یقه احمدی نژاد را گرفته که چرا در مدح وستایش مشایی از کلماتی استفاده نموده که مخصوص امام زمان است و آن را  بسط وتعمیم داده است تا شعار بهار رسیده  تا آن را به مسلخ بکشاند ومثله اش کند . چون گفته چند ماهی است که احمدی نژاد از واژه «زنده باد بهار»! که ساخته و پرداخته حلقه انحرافی است استفاده می کند و در پاسخ به این پرسش که چرا شعار این حلقه منحرف را بر زبان دارید؟ می گوید؛ منظور ما از «بهار» حضرت صاحب الزمان است که باید گفت؛ اگر چه مراداز غایب ماست . اکنون باید پرسید، چه لزومی دارد که به جای نام مبارک حضرت صاحب - ارواحنا له الفداء- که برای همه شناخته شده است، از واژه «زنده باد بهار» استفاده شود؟!  و افزوده گفتنی است، سرکرده آن فرقه ضاله و صهیونیستی نیز ابتدا از واژه- باب- و ادعای ارتباط با امام زمان(عج) آغاز کرد و در نهایت، مدعی شد، که خود او امام زمان(عج) است!! یعنی اینکه شعار بهاری تعبیر وتفسیر به بهایی بودن شدن است . با این وجود اتهام  بهایی یا فرقه ضاله صهیونیستی به اتهام انحرافی افزوده شده است مشخص است که باید اتهامات بیشتری در راه باشد . زیرا برای رژیم ضد بشری که بهار آزادی 34 سال پیش را تبدیل به خزان  ایران گورستان آباد و زندان کرده است شعار بهار زنده باد سم مهلک وانحرامی وتحمل ناپذیر می باشد :
"فرض کنید که اگر قرار بود مردم در یک انتخابات سراسری شرکت کرده و فردی را به عنوان یک اسلام شناس برجسته انتخاب کنند تا درباره آموزه های دینی از وی راهنمایی بخواهند، آیا جناب آقای احمدی نژاد را انتخاب می کردند؟! حالا تصور بفرمائید که همین مردم قرار است با حضور در انتخابات سراسری یک کارشناس خبره و برجسته را برای «مدیریت جهان»! برگزیننددر این صورت چه کسی را انتخاب می کردند؟ آقای احمدی نژاد را؟! در فرض سوم، قرار است مردم باز هم در انتخابات سراسری دیگری شرکت کرده و فردی را انتخاب کنند که بتواند «اولیاءالله» و مردان بزرگ این مرز و بوم را شناسایی کرده و به ملت معرفی کند. آیا این تخصص را در آقای احمدی نژاد می دیدند و ایشان را برمی گزیدند؟! یا اگر ایشان در تبلیغات انتخاباتی خود، صادقانه به مردم می گفت که رئیس جمهور «اسمی» خواهد بود و ریاست جمهوری «رسمی» را به آقای اسفندیار رحیم مشایی واگذار می کند، آیا مردم به ایشان رأی می دادند؟بدون کمترین تردیدی در هر چهار فرض یاد شده- و چند فرض مشابه دیگر- پاسخ منفی است و مردمی که به آقای احمدی نژاد رأی داده و ایشان را بر کرسی ریاست جمهوری نشانده اند، از وی نه انتظار اسلام شناسی و آشنا کردن ملت با آموزه های اسلامی را داشته اند، نه ایشان را برای مدیریت جهان! برگزیده اند و نه در پی آن بوده اند که آقای احمدی نژاد، اولیاءالهی و مردان بزرگ را شناسایی کرده و به آنان معرفی کند! نه این که خود را بی نیاز از اسلام شناس بدانند و یا معتقد به مدیریت جهانی اسلام نباشند و یا شناسایی و معرفی اولیاءالله و برخورداری از برکت وجود آنان را کم اهمیت تلقی کنند، بلکه هیچیک از این ویژگی ها را در جناب احمدی نژاد سراغ نداشته و ایشان را برای این منظور انتخاب نکرده اند. آیا غیر از این است؟ انگاری که از روز اول که خمینی شسیاد وارد کشور شد تا زمانی که مرد بطور پیوسته دروغ نگفت ووارونه گویی ننمود ومشابه همین سیاست را جانشین وی و سایر مسئولان رژیم فاشیستی مذهبی دنبال نکرده اند که به نمایندگی ملت  خطاب به احمدی نژاد گفته است انتظار مردم از شما غیر از آن کارهایی است که شما انجام می دهداز سوی  امردم آقای احمدی نژاد را با این انتظار برگزیده اند که مطابق قانون اساسی و سوگندی که یاد کرده است، بر کرسی ریاست قوه اجرایی کشور بنشیند و اداره امور اجرایی را برعهده بگیرد. بنابراین، چنانچه ایشان به جای انجام وظایفی که شرعا و قانونا برعهده دارد، وقت و فرصت و امکانات ریاست جمهوری و اموال بیت المال را به انجام امور دیگری که در حوزه وظایف ایشان نیست اختصاص بدهد، به یقین امانتی را که با شعار و ادعای انجام امور اجرایی کشور از مردم تحویل گرفته بود، ضایع نموده و به صداقت مردم دهن کجی کرده است. این نکته بدیهی تر از آن است که درک آن نیازی به محاسبات پیچیده و اذهان ژرف اندیش داشته باشد.مدتی است که آقای رئیس جمهور، وظایفی را که شرعا و قانونا برعهده دارد وانهاده و امکانات و فرصت ها و بیت المال مسلمین را برای اموری هزینه می کند که نه فقط کمترین رابطه ای با وظایف تعریف شده رئیس جمهور ندارد بلکه به این تردید دامن می زند که ایشان به جای پرداختن به دغدغه های اساسی مردم و امور جاری و بر زمین مانده کشور، در پی خواسته های- با عرض پوزش- دم دستی و بلندپروازی های- باز هم با عرض پوزش- آمیخته به توهم خود و اطرافیان کذایی خویش است و انگار نه انگار که در مقابل رأی مردم و اعتمادی که به ایشان شده است، وظیفه و رسالتی برعهده دارد! آقای احمدی نژاد، آدم کم هوشی نیست و به همین علت نمی توان باور کرد که از سخیف بودن اقدامات اخیر خود بی خبر است و یا از میزان آسیبی که این اقدامات ناپسند برای شخصیت خود ایشان در پی داشته و زیانی که به منافع ملی و خواسته های برحق و قانونی مردم وارد می کند، اطلاعی نداردبنابراین سوال این است که آیا خدای نخواسته قصد دهن کجی به مردم را دارد؟! اگر چنین نیست که انشاءالله نباشد، پس انگیزه جناب رئیس جمهور از اینگونه اقدامات چیست؟! تازه ترین نمونه از این دست را می توان در جشن موسوم به «جشن استقبال از نوروز»، اعطای نشان درجه یک فرهنگی به اسفندیار رحیم مشایی و تعریف و تمجیدهای سوال برانگیز- تاکید می شود که سوال برانگیز- ایشان از آقای مشایی دید. ماجرا به این نقطه ختم نمی شود بلکه نکته درخور توجه و تأسف آور آن که؛ آقای مشایی با دیدگاه ها و نظرات انحرافی در هر دو عرصه سیاسی و عقیدتی شناخته می شود که بارها به صراحت از جانب وی اعلام شده است، بنابراین حمایت تمام قد رئیس جمهور از وی- چه بخواهد و بداند و چه نخواهد و نداند- دهن کجی به بسیاری از مبانی اسلام و انقلاب و همخوانی با آرزوهای تاکنون برباد رفته دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنهاست.آقای مشایی به صراحت اعلام می کند «در سال 1357 انقلاب کردیم تا انقلاب اسلامی را صادر کنیم اما، من اینجا عرض می کنم که دوران اسلام گرایی به پایان رسیده است(!) معنایش این نیست که اسلام گرایی وجود ندارد یا رو به نضج نیست، نه، اسلام هست اما دوره اش به پایان رسیده است. اکنون دوره اسب سواری تمام شده، اما اسب هست، سوارش هم هست...»!این شخصیت برجسته! می گوید «روند تحولات بشر این نیست که بشریت مسلمان بشود تا به حقانیت برسد... بشر، سرعتش بالا رفته و فهمش نیز به حقایقی می رسد که دیگر لازم نیست آن را از پوسته اسلام طی کند»!این- به قول رئیس جمهور- «فرزند برومند ملت ایران»! که آقای احمدی نژاد «افتخار آشنایی با ایشان را عنایت خداوند به خود»! می داند بعد از آن که «ریچارد رورتی» نظریه پرداز برجسته CIA در مصاحبه با روزنامه ایتالیایی کوریره دلاسرا- تیرماه 1386/ ژوئن 2007- تصریح می کند که «ملی گرایی و جدا کردن اسلام از ایران، پادزهر اسلامگرایی در این کشور است برای اولین بار بر ضرورت جایگزینی «مکتب ایرانی» به جای «مکتب اسلام» تاکید ورزیده استهمین جناب مشایی علاقه مند به ایران در حالی که مردم کشورش به اشتغال آفرینی نیاز مبرم داشتند، در اردیبهشت 87 با شرکت اسپانیایی «گینجر و بونو» برای ساخت 1000 دستگاه سرویس بهداشتی بین راهی، وارد مذاکره می شود و یا در کیش، بیت المال بی زبان را در اختیار برخی از ایرانیان مقیم خارج کشور نظیر یحیی فیوضی و دخترش پانته آ می گذارد. همین یحیی فیوضی بعد از افشاگری کیهان درباره آن قرارداد غیرقانونی و پس از اینکه آقایان از ایشان با عنوان یک ایرانی متعهد یاد کرده بودند طی مصاحبه ای در آمریکا گفت «وطن من آمریکاست، نه ایران» و...چند ماهی است که آقای احمدی نژاد از واژه «زنده باد بهار»! که ساخته و پرداخته حلقه انحرافی است استفاده می کند و در پاسخ به این پرسش که چرا شعار این حلقه منحرف را بر زبان دارید؟ می گوید؛ منظور ما از «بهار» حضرت صاحب الزمان(عج) است. که باید گفت؛ اگر چه از مراد غایب ما.البته بعد از تاکید حلقه انحرافی- در میان مردم ایران از واژه «زنده باد بهار» بهره می گیرد. چرا؟! اگر مقصود از این واژه، همان نام مبارک حضرت صاحب است، چرا در مجمع عمومی سازمان ملل از آن استفاده نکرده و نمی کنند؟! و حال آن که ترجمه مفهوم «زنده باد بهار» برای آنان بسیار آسان تر و گویاتر از اللهم عجل لولیک الفرج است، واژه زنده باد بهار به راحتی با جمله اکنون باید پرسید، چه لزومی دارد که به جای نام مبارک حضرت صاحب - ارواحنا له الفداء- که برای همه شناخته شده است، از واژه «زنده باد بهار» استفاده شود؟! گفتنی است، سرکرده آن فرقه ضاله و صهیونیستی نیز ابتدا از واژه- باب- و ادعای ارتباط با امام زمان(عج) آغاز کرد و در نهایت، مدعی شد، که خود او امام زمان(عج) است!!و در این باره گفتنی های دیگری نیز هست که بماند برای بعد...:
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان 3 شنبه 22 اسفند ماه سال 1391