دوستان و یاران مقاومت ایران،


دوستان و یاران مقاومت ایران،
از آقای علیرضا یعقوبی
17 اردیبهشت -92
بعد از خروج نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست تروریستی وزارت امورخارجه آمریکا و بالاخص بعد از گشایش دفتر نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در واشنگتن، حملات سازمان یافته علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و رهبری آن اوج تازه ای بخود گرفته است. تنی چند از افرادی که بهردلیلی در سالهای گذشته از مجاهدین جدا شده و به زندگی عادی خود مشغول بودند در بعهده گرفتن رهبری ارکستری که گمان می برد می تواند فراتر از «شاه و شحنه» سازمان مجاهدین خلق ایران را نابود سازد، تمامی تلاش خود را بکار گرفته است. در این آقای ایرج مصداقی گوی رقابت را از دیگر همکارانش ربوده و یک تنه بعنوان مدعی العموم و به نمایندگی از تمامی کسانی که از مجاهدین به هر دلیلی جدا شده اند، طی نامه ای به آقای مسعود رجوی عهده دار نقشی شده است که ساواک شاه و وزارت اطلاعات آخوندی در اجرای آن ناموفق بوده اند. کسانیکه در روابط درونی مجاهدین حضور داشته و سیر تحولات درونی مجاهدین اطلاع دارند به تناقضات موجود در نامه آقای مصداقی و دروغ پراکنی های بیشرمانه علیه یکی از پاکبازترین فرزندان ایران زمین در تاریخ معاصر آگاهند. بعنوان یک مطلع از اتفاقات درونی مجاهدین و بعنوان کسی که سالها افتخار همراهی با این سازمان را داشته و مدتی هم اسیر دست وزارت اطلاعات آخوندی بوده است، مراتب انزجار و تنفر عمیق خود را از این اقدام بغایت ضد ارزش های انسانی و مبارزاتی اعلام داشته و وظیفه خود می دانم که اعلام دارم:
۱- تمامی ارزش های یک زندانی سیاسی - عقیدتی نه متعلق به فرد بلکه جریانی است که امر مبارزه را به پیش برده و هرگونه اعلام برائت از آن بمنزله فاصله گرفتن از آن ارزشها محسوب شده و نمی تواند بنام آن سازمان و یا ایدئولوژی افتخارات گذشته را منسوب به خود سازد.
۲- آقای مصداقی به گواهی نوشته اخیر خود بعد از ۳۰ خرداد سال ۶۰ هیچگاه در روابط درونی مجاهدین و در هیچ رده تشکیلاتی حضور نداشته و لذا ادعاهای ایشان درباره مسائل درون تشکیلاتی که تماما متناقض و فاقد ارزش قابل استناد می باشد، برگرفته از منابعی است که ضدیت آنها با مجاهدین و پاره ای از موارد همکاری آشکار آنها با وزارت بدنام اطلاعات آخوندی به اثبات رسیده است. بطور نمونه دفاع از فردی بنام قربانعلی حسین نژاد که به اعتراف شخص خود به وزارت اطلاعات آخوندی وصل است و مدرک آن در صورت لزوم در دسترس همگان قرار می گیرد.
۳- نگارنده این اطلاعیه در نگاهی اجمالی به نوشته آقای مصداقی به موارد متعدد تناقض گویی برای نتیجه گیری لازم برخورده است از جمله اینکه ایشان اعلام می دارد که مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک بعد از عملیات فروغ جاویدان در درون روابط مجاهدین به وقوع پیوسته است. لازم به یادآوری است که در جمع بندی زمستانی سال ۶۴ این مرحله از انقلاب ایدئولوژیک تحت عنوان «استثمار تشکیلاتی» در درون تشکیلات سازمان مجاهدین شروع و تا اردیبهشت سال بعد در درون روابط سازمان تعمیق داشته است.
۴- دروغ پراکنی درباره شکنجه های اعضای جدا شده که در نامه ایشان مطرح شده درباره وجود شکنجه و بکارگیری آن علیه اعضای جدا شده یک بیشرمی آشکار علیه سازمانی است که حتی اسرای جنگی خود را که تا لحظاتی قبل، اعضای مجاهدین را هدف قرار داده بودند مورد پذیرایی قرار داد و یکی از کادرهای برجسته خود و اولین زندانی سیاسی مجاهد خلق در دوران شاه مجاهد خلق سید محمد سادات دربندی را مسئول پایگاهی قرار داد که این اسرا بطور موقت درآنجا اسکان داده شده بودند تا امکان آزادی آنها از طریق رایزنی با صلیب سرخ بین المللی فراهم آید. کسانیکه در روابط مجاهدین با مجاهد خلق سادات دربندی برخورد داشته اند بخوبی نسبت به سجایای اخلاقی و ایدئواوژیک او واقفند.
۵- موارد متعددی از دستگیری مأموران و جاسوسان وزارت اطلاعات که قصد رسوخ به روابط داخلی مجاهدین را داشته اند، وجود داشته که تماما به نزد وزارت مربوطه عودت داده شده اند. در حالیکه در تمامی انقلابات جهان نوع برخورد با جاسوس دشمن کاملا شناخته شده است.
۶- نگارنده شاهد موارد متعددی از سعه صدر و مدارای مجاهدین با افرادی بوده که از روابط مجاهدین جدا شده و بطور موقت در محلی که به آن «مهمانخانه» اطلاق می شد، اسکان داده شده و تاکید رهبری سازمان بر این بوده که با آنها بعنوان مهمانان مجاهدین برخورد شده و علیرغم وجود تضییقات برای خود مجاهدین از این مهمانان پذیرایی شایسته بعمل آید. بطور نمونه در تقسیم غذا و امکانات دیگر که اول بین این افراد تقسیم می شد و باقیمانده آنها به دیگر افراد درون روابط داده می شد. نگارنده نمونه های متعدد از این موارد را در شرح خاطرات خود از زندگی در مناطق مرزی با مجاهدین را در اختیار همگان قرار خواهد داد.
۷- مجموعه مطالب مطرح شده از سوی آقای مصداقی گویای شخصیت فردی جویای نامی است که می خواهد در آشفته بازار سیاسی ایران و در روزگار فترت مبارزاتی جای پایی برای خود دست و پا نماید. فاکت ایشان از گفته ها و مطالب طیف های گوناگون از روشنفکران و فلاسفه با دیدگاههای متضاد از مارکس و لنین تا آخوند جوادی املی، گویای این حقیقت است که ایشان جهت ارضای تمنیات درونی خود می خواهد به خواننده نامه اش القاء کند که کون زمان و مکان است و بر همه امور و علوم اشراف دارد.

۷- موارد متعددی وجود دارد که بسیاری از دوستان امروزی آقای مصداقی شخصا موارد اعلام شده شکنجه در روابط مجاهدین را تکذیب نموده و علیه آن اطلاعیه صادر کرده اند که در اسرع وقت این موارد با اسناد موجود از سوی نگارنده این مطلب در اختیار افکار عمومی قرار خواهد گرفت. تنها به ذکر نمونه ای کوچک از یک ادعا بسنده می کنم. نگارنده در پائیز سال ۶۵ در پایگاه ابراری مجاهدین در سلیمانیه عراق حضور داشت. فردی بنام حسین گ در مرحله پذیرش اعلام جدایی نمود. و بعنوان مهمان در یکی از اتاقها از مجموعه پایگاههای این قرارگاه اسکان داده شد. در روزهایی که تقسیم غذا بر عهده تیم ما قرار داشت، مسئول تشکیلاتی اعلام می نمود اول غذای مهمان داده شود چرا که او دیگر در روابط ما حضور ندارد. این فرد بعد از چند روز دوباره به بخش پذیرش بازگشته و سپس برای همیشه اعلام جدایی نمود و در کمتر از یک هفته به آلمان بازگردانده شد، دربهمن سال ۶۵ به آلمان رسیدم و یکی از دوستان هوادار به بنده اطلاع داد که حسین گ اعلام می کند که توسط مجاهدین شکنجه شده است. بعنوان یک شاهد برخورد با فرد یادشده در سالن غذاخوری دانشگاه شهر کلن حضور یافته و با این فرد روبرو شدم و او تمامی ادعاهای خود را اکیدا تکذیب نمود .
۸- نگارنده در سال ۷۴ اسیر وزارت اطلاعات آخوندی بوده است و سعید امامی و معاونش رضا تاکید داشتند که کتابی در شرح خاطرات خود از روابط مجاهدین نوشته و در آن کتاب شخص مسعود رجوی را جابجا با شرح خاطرات دروغین و کذب همچون اعلام اینکه انفجاری که در تاسوعای ۷۳ در حرم امام رضا صورت گرفت بنا به دستور مسعود رجوی بوده است و علیرغم مخالفت من و تنی چند دیگر از مجاهدین حاضر در آن نشست، رجوی بر انجام این انفجار و دستاوردهایی که برای مجاهدین دارد، تآکید داشته است. سعید امامی تاکید داشت که در کتاب یاد شده تا آنجا که می توانم ازبنیانگذاران سازمان تعریف و تمجید نموده و فقط شخص مسعود رجوی را مورد خطاب قرار دهم. در این رابطه او تأکید داشت که کتاب شرح خاطرات حسین فردوست را خوانده و خاطرات خود را به سبک او به رشته تحریر در آورم.
۹- در مدت اسارت بدست وزارت اطلاعات آخوندی دریافتم که رژیم حاضر است که از تمامی مجاهدین حتی مجاهد خلق مهدی ابریشمچی درگذرد اما هر طور که شده شخص مسعود رجوی را به هر طریق ممکن با استفاده از تمامی ابزارهای موجود از جمله استفاده از افراد جدا شده از مجاهدین بقول خود بدنام ساخته چرا که ادامه حیات سازمان و مقاومت را با وجود او تضمین شده ارزیابی می کرد.
۱۰- طرح مطالب یاد شده و مجموعه مواضع وحملاتی که این روزها علیه مجاهدین و رهبری آن صورت می گیرد حکایت از یک سازماندهی گسترده و تقسیم کار دارد. باید اعلام نمایم که تمامی ایت تشبثات، مقاومت مردم ایران علیه رژیم فاشیسم مذهبی حاکم بر وطن اسیرمان را نشانه رفته است. متاسفانه در خلاء نیروهای مبارز در صحنه، مشعل مبارزه سرنگونی تنها در دست سازمان و مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت و ارتش آزادیبخش ملی ایران است و اینگونه دروغ پردازیها در راستای خاموش کردن مشعلی است که می خواهد با چنگ و ناخن و دندان هم که شده ایران را از لوث وجود آخوندها پاک سازد. هرگونه اقدامی در راستای خاموش کردن این مشعل تحت هر بهانه و دلیلی عملی بر علیه عالیترین منافع ملی ایرانیان در دوران معاصر یعنی سرنگونی رژیم بنیادگرای مذهبی حاکم است.
۱۱- آقای رجوی چگونه دیکتاتوری است که پیشاپیش و طی پیامی به جوانان قیام آفرین داخل کشور در سال ۸۸ اعلام داشته است که در فردای پیروزی قیام علیه رژیم حاضر، کاندیدای هیچ مقام و منصبی نبوده و می خواهد دفتر ایام را با تکمیل کردن ۴ اثر ناتمام خود ببندد.
۱۲- در دنیای بعد از جنگ سرد، اصولا «دیکتاتوی های وابسته» موضوعیت وجودی خود را از دست داده اند و سرنوشتی که بن علی در تونس و مبارک در مصر به آن گرفتارآمدند گویای این حقیقت است که با توجه به رشد آگاهی های اجتماعی و بلاخص رشد نیروهای مولد و در پی انقلاب عظیم انفورماتیک راهی جز گریز دائم و فزاینده به دنیای آزادی و دمکراسی نیست. اما تحقق این خواسته و تمنای دیرین ملت ایران نه در کلام و حرف بلکه در مبارزه ای عینیت می یابد که اصل «ولایت فقیه» و سرنگونی تمام عیار آن را هدف قرار داده است و در این مسیر شکنجه و اعدام و مرارت و زخم زبانها ی بسیاری از جمله همین نامه اخیر آقای مصداقی را تحمل کرده است. مجاهدین در ادامه راه تاریخی سرداران و سالاران ملی ایران بهای استقلال و آزادی را به تمام عیار از خود و خانواده و دودمان شان پرداخته تا ایران فردا در مسیر شکوفایی استعدادهای فرزندان این آب و خاک، آزادی و دمکراسی را تجربه کند. آنهایی که از پرداخت بها برای آزادی در مانده و از مبارزه دست کشیده اند ناچارا با خلطت قضایا در دوران پرآشوب کنونی، مجاهدینی را مورد خطاب قرار دهند که بزرگترین هدف خود را پاسخ به ضرورتها ی تاریخی که در این مرحله از تاریخ کشورمان از سرنگونی رژیم جهل و جنایت کنونی می گذرد، قرار داده اند. کسانیکه هیچ بهایی برای آزادی نپرداختند همچون خمینی انقلاب را بر سر مردم و بهترین فرزندانش آوار ساختند. تشکیلاتی که بهای آزادی را اول از همه از خود و جمع یارانش می پردازد مسلما طلایه دار بهاران آزادی و رهایی میهن است. برنامه عمل شورای ملی مقاومت مؤید این نظر است.
۱۳- نگارنده این مطلب بدون اینگونه قصد دامن زدن به تضادهای فرعی را داشته باشد اعلام می دارد که همه ایرانیان با هر عقیده و مرامی می توانند و باید بر سر منافع ملی گرد هم آمده و با همبستگی ملی شرایط لازم برای سقوط نهایی دشمن را فراهم آورند. لذا بعنوان یک ایرانی همه ایران دوستان وهموطنان شریف را به اتحاد برای سرنگونی رژیم فاشیسم مذهبی حاکم و استقرار حاکمیتی مبتنی بر سکولاریسم و دمکراسی فرا می خواند.