دروغ نامه ی کیهان 2 شنبه 24 اردیبهشت ماه سال 1392
"سربازجو شریعتمداری در پایان برای اینکه وحشت خود از فتنه بزرگتر از فتنه 22
خرداد 88 که در 24 خرداد 92 در راه است را
برجسته کرده باشد از موضع فرار به جلو تهدید به ضرب وشتم و سرکوب با حزب الله چند ساعته کرده است .چونکه با آویزان شدن به
حضرت علی و سیدعلی واعتراف واشنگتن خطاب به احمدی نژاد ومشایی و رفسنجانی و خاتمی
و مد عیان اصلاح طلب اخطار کرده اصحاب
فتنه و انحراف ميدانند و آزمودهاند که
اگر بار ديگر خيال فتنه و آشوب در سر داشته باشند، حزبالله يعني همان مردم
پاکباخته حتي به اندازه چند ساعت نيز به آنها امان نميدهند و به قول مولاي شان
حضرت امير عليهالسلام، وقتي نوبت باريدن به آنها ميرسد، سيل به راه مياندازند.
به اعتراف واشنگتنپست، فدائيان رهبر ايران- حضرت آقا- از چند هزار کيلومتر فاصله
بحران سوريه را مديريت ميکنند و در لبنان و فلسطين حضور دارند. نبايد مقابله اين
نيروي عظيم با آشوبهاي داخلي را ناديده گرفت... ياد مرحوم حاج بخشي بهخير، گوش
کنيد! هنوز فريادش طنينانداز است که؛ ماشاءالله، حزبالله.جالب اینکه سربازجو
شریعتمداری نا خواسته فاش ساخته است که
سپاه قدس در سوریه و لبنان ونوار غزه حضور
دارند وبحران ها را مدیریت می کند که ترجمان بحران آفرینی وجنگ افروزی می باشد"
همچون
روضه خوانان یا مداحان پا منبری که برای اشک گیری نیاز به گریز زدن به صحرای کربلا برای پیش مقدمه دارند . اکنون سربازجو پاسدار
شریعتمداری نیز برای اینکه ثابت کند یک پا آخوند حوزوی می باشد و برای اینکه وانمود
نماید که در جنگ جمل حضور داشته و گزارشگر
و سخنگوی حضرت علی بوده است. برای همین برای ادامه این مسئولیت نماینده ویژه ولی فقیه در دروغ نامه کیهان شده است . بنابراین مجاز است تاکه تیغ از نیام
برکشد و بر فرق رفسنجانی و خاتمی واحمدی نژاد و مشایی متهمان فتنه و انحرافی فرود
آورد که چرا برای رقابت نمایش خیمه شب بازی ریاست جمهوری دوره ی یازدهم رفسنجانی ومشایی نامنویسی کردند؟ بدتر اینکه چرا
در آخرین روز با هم در ستاد انتخابات وزارت کشور حضور یافتند؟ تا رسانهها و مقامات خارجي و دنبالههاي داخلي آنها در
اقدامي هماهنگ و مانند دهها مورد مشابه ديگر، صدا به هلهله بلند کنند و صفحات اول
روزنامهها و خروجي سايتها را از اين توهم انباشته شود که چه نشستهايد؟! کار
نظام و انقلاب تمام شد! و حزبالله ميرود که خانهنشيني پيشه کند! و افزوده در صورتیکه آمریکا همانست که بود وفتنه
وانحرافی هم تغییر نکرده اند .مردم هم همان ساندیس خوران گردآوری شده در 9 دی 88 و
نمایش حکومتی 22 بهمن هستند . چونکه بنابر ادعای رهبر تحریم ها به بویژه تحریم نفت
اثری نداشته است و رشد لجام گسیخته تورم وگرانی وفقر وبیکاری روز افزون هم موجب
نارضایتی عمومی شده است اما با حواله دادن که مقصر نا کار آمدی مدیریت دولت است
توجیه شده که موجب هیچگونه خللی در عزم جزم ساندیس خوران به وجود نیاورده و دچار
ریزش نشده اند .البته وی بدون توجه به نظر سنجی سایت الف احمد توکلی که گزارش داد
خاتمی را در رأس نامزدان احتمالی است. اما
سعید جلیلی همشهری وسوگلی جدید خامنه ای
چون غلامک صد در صد مطیع وی می باشددر پایین چدول لیست نامزدان است . اما اکنون
سربازجو شریعتمداری مدعی شده که حامیان رفسنجانی و مدعیان اصلاح طلبان هیچ
است و فاکتور جديدي به ائتلاف فتنه و
انحراف اضافه نشده است . پس نتیجه اینکه اين همه سر و صداي مشترک بيروني و داخلي
نيز براي هيچ است؟! البته سربازجو شریعتمداری نمی گوید که اگرصدای
ائتلاف فتنه وانحرافی هیچ است .مشخص نیست وی برای چه شیوه و زاری یا روضه خوانی
محور گوری کرده است که در آن مرده ای نیست ؟ وچرا سربازجو شریعتمداری فراموش کرده
سیاست اتهام زنی زنجیره ای که همراه با تهدید وتوهین و اتهام بوده است از چندین ماه پیش بطور سریالی
علیه خاتمی دنبال نمود تا هر طوری شده مانع از حضور وی شود. یا اینکه بستری رد
صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان آلت دست
خامنه ای در صورت نامزد شدن فراهم شود .
ولی اکنون عدم حضور وی را ناشی از عدم پایگاه اجتماعی وشکست وترس از رد صلاحیت وی قلمداد کرده است وبا شیوه ی
جاسوسی – بازجویی شنود نقل کرده است که خاتمی در نشستی پوست خریزه زیر پای
رفسنجانی گذاشت و وی را تشییع نمود تا وارد صحنه شود ونام نویسی کند تا شکست وی به
مدعیان اصلاح طلبان نسبت داده نشود .در صورتیکه اگر چنین بود که سر بازجو
شریعتمداری ادعایش را کرده است نیاز به سنا ریو سازی وقلم فرسایی اتهامی وتوهینی و
اهانتی چندین یاددداشت روز های وی در این مورد
نبود. ناگفته نماند که سربازجو شریعتمداری
مثل اعتیاد همیشگی اش که با یک تیر چند
هدف می زند . لذا در ادامه با فراموشی
کامل حمایت خود ومرشدش از احمدی نژاد
ودولت مدعی ساده زیست عدالت محور اصول گرا افزوده است پيوند حلقه انحرافي با اصحاب فتنه در فريب دادن رفسنجانی بيتاثير نبوده است چونکه جریان انحرافي به پايان عمر خود رسيده است و با
خاتمه دولت احمدينژاد، بايد از قطاري که بي بليت سوار آن شده بود پياده شود.
بنابراين حلقه انحرافي براي ادامه حيات خود چارهاي جز پيوند با يک جريان سياسي بادست گشادهاي بر رانت قدرت و ثروت دارد امتيازي
به اصحاب فتنه داده است و از سوي ديگر اصحاب فتنه در مقابل برخورداري از رانت قدرت
و ثروت حلقه انحرافي، اين حلقه را در بازي بعدي ميپذيرد. ولی برای بر هم زدن این
بازی یا داد و ستد با بهانه حضور
غيرقانوني احمدينژاد در جريان ثبت نام
مشايي و اعلام حمايت از وي که عليرغم اعتراضهاي فراوان صورت گرفت احمدينژاد با
اين اقدام انتحاري خود به اصحابفتنه پيام ميدهد که براي تنشآفريني و فتنهانگيزي
آماده است و ميتوانند روي قانونگريزي و ساختارشکني حلقه انحرافي حساب باز کنند. بالاخره در سربازجو شریعتمداری در پایان برای اینکه وحشت خود از فتنه بزرگتر از فتنه 22
خرداد 88 که در 24 خرداد 92 در راه است را
برجسته کرده باشد از موضع فرار به جلو تهدید به ضرب وشتم و سرکوب با حزب الله چند ساعته کرده است .چونکه با آویزان شدن به
حضرت علی و سیدعلی واعتراف واشنگتن خطاب به احمدی نژاد ومشایی و رفسنجانی و خاتمی
و مد عیان اصلاح طلب اخطار کرده اصحاب
فتنه و انحراف ميدانند و آزمودهاند که
اگر بار ديگر خيال فتنه و آشوب در سر داشته باشند، حزبالله يعني همان مردم
پاکباخته حتي به اندازه چند ساعت نيز به آنها امان نميدهند و به قول مولاي شان
حضرت امير عليهالسلام، وقتي نوبت باريدن به آنها ميرسد، سيل به راه مياندازند.
به اعتراف واشنگتنپست، فدائيان رهبر ايران- حضرت آقا- از چند هزار کيلومتر فاصله
بحران سوريه را مديريت ميکنند و در لبنان و فلسطين حضور دارند. نبايد مقابله اين
نيروي عظيم با آشوبهاي داخلي را ناديده گرفت... ياد مرحوم حاج بخشي بهخير، گوش
کنيد! هنوز فريادش طنينانداز است که؛ ماشاءالله، حزبالله.جالب اینکه سربازجو
شریعتمداری نا خواسته فاش ساخته است که
سپاه قدس در سوریه و لبنان ونوار غزه حضور
دارند وبحران ها را مدیریت می کند که ترجمان بحران آفرینی وجنگ افروزی می باشد.
"1- آوردگاه «جمل» است. آتش جنگ فرو نشسته و امير
مؤمنان عليهالسلام در حالي که چشم فتنه را کور کردهاند، با تأسف به کشته شدگان
سپاه فريب مينگرند و در وصف جنگافروزان فتنهگر که بعد از آنهمه رجزخواني و خط و
نشان کشيدنها به سختي شکست خورده و به خاک مذلت افتادهاند ميفرمايند؛اصحاب فتنه
جمل چون رعد غريدند و مثل برق جرقه زده و از جاي برآمدند اما، عليرغم آنهمه لاف
گزاف، هنگام کارزار، ناتوان و ترسان بودند و از هم گسيخته و پراکنده شدند، ولي ما، خروش برنميداريم مگر آن که دست به عمل ميزنيم
و هرگز نميباريم مگر آن که سيل به راه مي اندازيم».حضرت پيش از آغاز جنگ و هنگامي که پرچم را به
دست فرزندش محمد حنفيه ميسپرد، خطاب به او فرموده بود؛ «اگر کوهها از جاي کنده شدند، تو بر جاي خويش بمان،
دندانها را بر هم بفشار، جمجمهات را به خدا بسپار، پاي بر زمين کوب و چشم به دور
دستهاي سپاه دشمن بدوز، بيم به خود راه مده و بدان که پيروزي از جانب خداست».2- بعد از ثبتنام آقاي هاشمي رفسنجاني به عنوان نامزد انتخابات رياستجمهوري
يازدهم، که متأسفانه در قاب مشترک اصحاب فتنه و حلقه انحرافي صورت پذيرفت، رسانهها
و مقامات خارجي و دنبالههاي داخلي آنها در اقدامي هماهنگ و مانند دهها مورد مشابه
ديگر، صدا به هلهله بلند کردند و صفحات اول روزنامهها و خروجي سايتها را از اين
توهم انباشتند که چه نشستهايد؟! کار نظام و انقلاب تمام شد! و حزبالله ميرود که
خانهنشيني پيشه کند! و...اين همه هياهو در حالي است که وقتي به صحنه نگاه ميکني به وضوح ميبيني
که هيچ اتفاق تازهاي نيفتاده است. آمريکا به عنوان حامي رسماً اعلام شده ائتلاف
فتنه و انحراف، همان آمريکاست که به قول هفتهنامه «ويکلي استاندارد» تمامي رؤساي
جمهور آمريکا از کارتر تا اوباما در يک نقطه با امام خميني(ره) به اشتراک نظر
رسيدهاند و آن، اين که «آمريکا هيچ غلطي نميتواند بکند». مردم، همان مردم هستند که فتنه آمريکايي- اسرائيلي88
-جنگ احزاب- را عليرغم آنهمه برنامهريزي بيروني و ائتلاف همه دشمنان داخلي و
خارجي به ديوار بصيرت 9 دي کوبيدند. همانها که بعد از آنهمه رجزخواني مشترک
دشمنان بيروني و دروني، حماسه بينظير 22 بهمن را آفريدند. همان مردمي که با وجود
تحريم انتخابات مجلس نهم از سوي مدعيان اصلاحات، به مراتب بيشتر و گستردهتر از
انتخاباتهاي قبلي پاي صندوقهاي رأي آمدند و...و اما، اصحاب فتنه و حلقه انحرافي نيز همانها
هستند که بودند و تاکنون هرچه کوشيدهاند و خروشيدهاند، راه به جايي نبرده و در
نهايت اعتراف کردهاند که براي «هيچ» بيهوده به خود پيچيدهاند! بنابراين چه
فاکتور جديدي به ائتلاف فتنه و انحراف اضافه شده است که تاکنون نبوده است؟! اگر
پاسخ «هيچ» است- که هست- بيترديد اين همه سر و صداي مشترک بيروني و داخلي نيز
براي هيچ است. نيست؟!3-
اکنون بايد پرسيد حضور آقاي هاشمي رفسنجاني در قاب نامزد مشترک فتنه و انحراف چه
تغييري ميتواند در معادلات قبلي اين دو جريان ايجاد کند؟ و چه ارزش افزودهاي
براي اين ائتلاف بيارزش در پي خواهد داشت؟ مگر جناب هاشمي بيرون از جبهه مدعي
اصلاحات طرفداران ديگري هم دارد؟ پاسخ منفي است يعني کساني که از آقاي هاشمي
طرفداري ميکنند همانها هستند که پيشازاين و طي چند سال گذشته در ميان
طرفداران و حاميان فتنه و انحراف حضور داشتهاند بنابراين آقاي رفسنجاني جمع جديدي
را به طيف ياد شده اضافه نکرده و نميکند که اينهمه هياهو براي آن قابل اعتناء
باشد. مگر مدعيان اصلاحات بارها اعلام نکردهاند که هاشمي رفسنجاني سردار بي سپاه
است؟! و مگر کارگزاران و مدعيان اصلاحات قبل از اين با يکديگر در ائتلاف نبودهاند
که حالا پيوند آنان، يک حرکت و اتفاق جديد تلقي شود؟! و به قول کودکانه يکي از
اصحاب فتنه، نامزدي هاشمي به منزله «انفجار بمب در ميان اصولگرايان»! باشد؟!...
خب! با اين حساب بايد پرسيد، آن اتفاق مهمي! که دشمنان بيروني و ائتلاف مشترک فتنه
و انحراف در بوق و کرنا کردهاند چيست؟!4- حالا به اين نکته ميرسيم که وقتي نامزدي آقاي رفسنجاني هيچ
تغيير جديدي در جبهه فرو ريخته و ائتلاف مشترک فتنه و انحراف پديد نميآورد، اصرار
فتنهگران براي نامزدي ايشان با چه هدف و منظوري صورت پذيرفته است؟ پاسخ به اين
سؤال اگرچه فصل جداگانهاي ميطلبد ولي در اين مختصر به دو نکته اشاره ميکنيم.الف:
برخي از مدعيان اصلاحات و چند رسانه بيگانه طي همين 48 ساعت گذشته با صراحت اعلام
کردهاند نبايد انتظار داشت که نامزدي آقاي رفسنجاني، پايگاه از دست رفته جبهه
اصلاحات را به آنان بازگرداند چرا که هاشمي يک بار در همين ميدان حضور داشته و
نگاه مردم به ايشان با اندکي تفاوت همان نگاه به اصلاحطلبان است ولي نامزدي آقاي
رفسنجاني- به قول بيبيسي- ميتواند پوششي براي فعاليت انتخاباتي اصلاحطلبان
باشد و زمينهاي براي بازگشت آنها به درون حلقه نظام فراهم آورد. ولي از اين فرصت-
به گفته تحليلگر راديو فردا- نبايد انتظار تجديد حيات اصلاحطلبان را داشت.ب: و
اما، اکنون به خبري اشاره ميکنيم که ميدانيم جناب هاشمي رفسنجاني ميتواند با
تحقيق و بررسي دقيق از صحت آن اطمينان حاصل کند. تحقيق در اين زمينه براي ايشان دشوار
نيست.آقاي خاتمي بعد از اصرار
آقاي هاشمي براي کانديدا شدن به چند تن از افراد بسيار نزديک خود ميگويد؛ آقاي
رفسنجاني ميداند که شوراي نگهبان صلاحيت مرا رد ميکند و قصد دارد بعد از رد
صلاحيت من، بدون آن که هزينهاي پرداخته باشد، آراي اصلاحطلبان را به صندوق
کانديداي تحت فرمان خود منتقل کند. خاتمي ميگويد؛ نامزد مورد نظر او هم راي نميآورد
ولي شکست وي به حساب هاشمي نوشته نميشود و هاشمي ميتواند کماکان منتقد شرايط
کنوني باقي بماند بي آن که جايگاه خود را به راي مردم گذاشته باشد. در همين حال و
هوا، جلسهاي در «...» تشکيل ميشود. در اين جلسه آقاي «م» پيشنهاد ميکند ميتوانيم
با اين توضيح- بخوانيد ترفند و توجيه- که خرابکاريهاي احمدينژاد باعث رويگرداني
مردم از ايشان شده است و فرصت براي نامزدي آقاي هاشمي فراهم است و... توافق هاشمي
را براي کانديداتوري جلب کنيم و تاکيد ميکند که اگرچه آقاي هاشمي فاقد پايگاه
مردمي است و شکست ميخورد ولي اين شکست به حساب اصلاحطلبان نوشته نميشود، چرا که
هيچکس هاشمي را اصلاحطلب نميداند! و سابقه همراهي او با نظام را فراموش نميکند.
در پي همين تصميم است که از يکسو آقاي خاتمي روي نامزدي آقاي هاشمي اصرار ميورزد
و سخن «کاش هاشمي ميآمد» او در رسانههاي داخلي و خارجي بازتاب گسترده داده ميشود
و از سوي ديگر برخي از افراد مطرح در همين طيف ماموريت مييابند که تاکيد کنند
هاشمي همان عاليجناب سرخپوش است!... و بدين ترتيب بار ديگر آقاي هاشمي به عنوان
«پل» در اختيار مدعيان اصلاحات قرار ميگيرد. يعني همانها که بيشترين اهانتها را
عليه وي رواداشته بودند و هرگز از آن همه اهانت و دشمني ابراز پشيماني نکرده و
نميکنند!پيش از اين با محاسبه شرايطي که ميدانستيم
از نگاه آقاي رفسنجاني پنهان نيست پيشبيني کرده بوديم ايشان نامزد نميشود ولي
فاکتورهاي ديگري که به برخي از آنها اشاره شد در ميدان محاسبات وي قرار گرفت و
ايشان را در معرض يک شکست قطعي و غيرقابل اجتناب ديگر قرار داد.5- در اين ميان پيوند حلقه انحرافي با اصحاب فتنه نيز در
فريب جناب هاشمي بيتاثير نبوده است. توضيح آن که حلقه انحرافي به پايان عمر خود
رسيده است و با خاتمه دولت احمدينژاد، بايد از قطاري که بي بليت سوار آن شده بود
پياده شود. بنابراين حلقه انحرافي براي ادامه حيات خود چارهاي جز پيوند با يک
جريان سياسي ديگر نداشت. اما براي ائتلاف با اصحاب فتنه مانند هر معامله ديگري پاي
داد و ستد در ميان است. حلقه انحرافي اگرچه هويت ندارد ولي دست گشادهاي بر رانت
قدرت و ثروت دارد. و اين همان امتيازي است که به اصحاب فتنه داده است و از سوي
ديگر اصحاب فتنه در مقابل برخورداري از رانت قدرت و ثروت حلقه انحرافي، اين حلقه
را در بازي بعدي ميپذيرد. حضور غيرقانوني آقاي احمدينژاد در جريان ثبت نام مشايي
و اعلام حمايت از وي که عليرغم اعتراضهاي فراوان صورت گرفت در همين بستر قابل
ارزيابي است. آقاي احمدينژاد با اين اقدام انتحاري خود به اصحابفتنه پيام ميدهد
که براي تنشآفريني و فتنهانگيزي آماده است و ميتوانند روي قانونگريزي و
ساختارشکني حلقه انحرافي حساب باز کنند. پيامهاي پنهاني ردوبدل شده بماند براي
فرصتي ديگر.6- تنها تغيير قابل توجه در صورت مسئله
اين روزها، حضور پرشورتر از هميشه در انتخابات رياست جمهوري يازدهم است، چرا که از
يکسو مردم در مشاهده همراهي و همخواني بيگانگان با اصحاب فتنه و انحراف، انگيزه
قويتري براي حضور در انتخابات يافتهاند و از سوي ديگر حضور همه سليقهها، آراي
انبوهتري را به صندوقها سرازير ميکند.و بالاخره اصحاب فتنه و انحراف ميدانند
و آزمودهاند که اگر بار ديگر خيال فتنه و آشوب در سر داشته باشند، حزبالله يعني
همان مردم پاکباخته حتي به اندازه چند ساعت نيز به آنها امان نميدهند و به قول
مولايشان حضرت امير عليهالسلام، وقتي نوبت باريدن به آنها ميرسد، سيل به راه مياندازند.
به اعتراف واشنگتنپست، فدائيان رهبر ايران- حضرت آقا- از چند هزار کيلومتر فاصله
بحران سوريه را مديريت ميکنند و در لبنان و فلسطين حضور دارند. نبايد مقابله اين
نيروي عظيم با آشوبهاي داخلي را ناديده گرفت... ياد مرحوم حاج بخشي بهخير، گوش
کنيد! هنوز فريادش طنينانداز است که؛ ماشاءالله، حزبالله."
هوشنگ
بهداد
دروغ نامه ی کیهان 2 شنبه 24 اردیبهشت ماه سال 1392
|