نگاهی اجمالی بر دو بیانیه

نگاهی اجمالی بر دو بیانیه
از آقای  علیر ضا یعقوبی
21 خرداد -92
در تاریخ ۱۵ خرداد آقایان کریم قصیم و محمدرضا روحانی طی بیانیه ای از شورای ملی مقاومت ایران اعلام جدایی نمودند. همانگونه که ورود بر هر ائتلاف، اتحاد و جبهه سیاسی، هدفمند و ارادی و با تحلیل و تفکر قبلی می باشد مسلما هرگونه گسستنی هم نمی تواند فاقد این خصیصه بحساب آید بعبارتی ساده تر این آقایان می بایستی لااقل از چندی قبل درباره گسستن از شورای ملی مقاومت ایران به توافق رسیده و درباره تنظیم بیانیه استفعاء به بحث و گفتگو فی المابین پرداخته باشند.
بیانیه استعفای این دو عضو پیشین شورای ملی مقاومت ایران در حالی انتشار یافت که نیروی اصلی این اتحاد سیاسی از اردیبهشت ماه همین سال مورد حمله و تهاجم گسترده و همه جانبه افرادی قرار داشت که روزگاری عنوان اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران را یدک می کشیدند. این هجوم گسترده و همه جانبه نمی توانست از یک هماهنگی و سازمانیافتگی برخوردار نباشد. سایت ها و جریانهای مشخصی اتهامات بی اساس و بی پایه این افراد را بشکلی گسترده پوشش و انعکاس می دادند. آنچه که برای نگارنده این مطلب جالب می نمود خروج تمامی نیروها و افرادی بود که قبلا کارزار و جنگ روانی علیه مجاهدین را به پیش می بردند. این افراد که همچون مور و ملخ از سرو روی هر آنکه نشانی از حمایت و هواداری از مجاهدین حتی در دنیای مجازی داشتند، بالا می رفتند معلوم نشد که به چه سمپاشی مرگبار گرفتار آمدند که تماما بطور همزمان از سر و روی درخت مقاومت و یارانش فرو ریختند.
مسلما انتظار هر هوادار و حامی مقاومت از یاران شورایی مجاهدین این بود که بنا به تجربه سی و اندی ساله ی همراهی و همکاری با مجاهدین در برابر اتهاماتی همچون «مرگهای مشکوک»، «شکنجه و اعدام اعضای سابق تشکیلات توسط مجاهدین» و دهها اتهام ریز و درشت دیگر برای بیان واقعیاتی که خود به عینه شاهد بوده اند به صحنه آمده و به دفاع از مجاهدین بپردازند. این حداقل انتظاری بود که از متحدین شورایی مجاهدین می رفت. بجز یک اطلاعیه از جانب دبیرخانه شورا عملا شاهد هیچ عکس العملی از یاران شورایی مجاهدین نبودیم و این بی عملی بر گستاخی جبهه ای که با طرح اتهامات بی پایه و اساس که قابل پیگیری حقوقی نیز بود، افزود تا جائیکه که عملا خواهان بعهده گرفتن وکالت صادر کننده اتهامات ۲۳۰ صفحه ای توسط آقای روحانی نیز شدند.
در میان بهت و شگفتی همگان آقایان قصیم و روحانی با طرح استعفای خود عملا بر صحت ادعای دروغین توسط جبهه ضد مجاهدین، صحه گذاشتند. آقایان قصیم و روحانی نمی توانند تحت هیچ عنوانی طرح استعفای خود را غیرمرتبط با جنگ روانی که از اردیبهشت ماه علیه مجاهدین براه افتاده بود، بدانند. طرح بیانیه استعفا در چنین زمان و شرایطی نمی توانست بی ارتباط با حوادثی باشد که در دوماه اخیر بوقوع پیوسته بود. مسلم بود که اتحاد سی و اندی ساله رشته هایی از مودت و علقه های عاطفی بین هواداران مقاومت با تمامی یاران شورایی از جمله با آقایان قصیم و روحانی ایجاد کرده بود. این علقه ها برخاسته از سی و اندی سال مبارزه مشترک در شدائد و سختی ها با دشمن مشترک و جبهه داخلی و خارجی ان بود. هر چه این آقایان در برابر جبهه متحد داخلی و خارجی رژیم بر آشفته تر در هر گفتگو یا سخنرانی علیه مقاومت ایران می شدند بر شدت این علائق افزوده می شد. در واقع خانواده مقاومت ایران با تمامی تنوع فکری و اندیشه ای آن در همبستگی با یکدیگر به چنان سد سدیدی تبدیل شده بودند، که رژیم توان رسوخ در آن را از حدود سی سال قبل نداشت. در طی سی سال گذشته شورای ملی مقاومت ایران توانسته بود در کوران مبارزه آبدیده شده و با پشت سر گذاشتن مراحل سخت گذشته و با رفع اتهام تروریستی از مجاهدین در اروپا و آمریکا، گامی اساسی در جهت تثبیت خود بعنوان یگانه اتحاد سیاسی و آلترناتیو دیرپا در تاریخ معاصر ایران ممکن بردارد. تمامی تلاشها و تشبثاتی هم که توسط جبهه اخیر ضد مجاهدین صورت می گرفت هم دقیقا برخاسته از همین موقعیت و جایگاه جدید مقاومت ایران بالاخص بعد از خروج از لیست اروریستی وزارت خارجه آمریکا بود وگرنه دشمن نیازی نمی دید که با رسوخ دادن ایادی و مزدورانش به درون افراد و اعضای سابق مجاهدین با وجود شکست تمامی تشبثات پیشین و از رده خارج کردن مزدوران پیشینش و زدن مهر باطل شد در پیشانی آنها به سرمایه گذاری بر روی تضادهای اعضا و هوادران پیشین سازمان با آنها بپردازد. این برای هر تازه کار سیاسی هم اظهر من الشمس بود.
بیانیه شورای مقاومت در برابر این استعفاء در واقع چیزی نبود جز شفاف ساختن همین توطئه هایی که در شکل نهایی خود در قالب استعفای دو عضو پیشین شورا به نمایش در آمد. معلوم شد که اعضای مستعفی حتی تا آخرین تماس دبیرخانه شورا از بیان انتقادات مطروحه در بیانیه خود، سکوت اختیار کرده و حتی چیزی بنام استعفاء را مطرح نساخته بودند. مسلم است که مباحات و گفتگوهای پیشین در نشست های شورا و طرح مطالبات و خواسته هایی از سوی دو عضو مستعفی و یا احتمالا اعضای دیگر شورا نمی تواند توجیه گر استعفای آقایان در شرایط موجود باشد. چرا که حتما آقایان اشراف دارند که اگر مطالبات پیشین دلایل استعفاء فرض شود زمان بهتر و مناسبتری برای طرح آن وجود داشت. آقایان حتی بر تبری از هرگونه شائبه ای می توانستند، در فرصت مناسبتری به طرح استعفای خود بپردازند. اینکه آقای اسماعیل وفا یغمایی اعلام می کنند که در کنار آقایان و دیگر اعضاء و هوادران سابق متحد ایستاده اند در واقع بیان شکل گیری یک اتحاد اعلام ناشده است و تکذیب آقایان و عذرخواهی آقای وفا یفمایی از آنها نمی تواند منکر همراهی و هم جبهه گی لااقل در برابر اتهاماتی باشد که از اردیبهشت ماه به نیابت از وزارت اطلاعات آخوندی بر مجاهدین وارد آمده است. نامه خانم اکرم حبیب خانی به خانم ناوی پیلای کمیسر عالی حقوق بشر ملل متحد البته ضربه جدی بر این اتحاد اعلام ناشده بود که در اطلاعیه دیروز آقایان قصیم و روحانی تحت عنوان «نه عکس دستجمعی وجود دارد و نه عکاسی سفارش داده شده» به آن اشاره شده است. باید به آقایان یادآور شد که اصولا شکل گیری چنین جبهه ای باید بنا به ماهیت آن و بر حسب دستور منابعی که آن را هدایت می کنند برای پیشبرد اهدافش در خفا باقی بماند اما اینکه چرا شاعر مجاهد دیروز ما با ذوق زدگی آن را اعلام داشته و لو داده است شاید ارتباطی با نظریه همراه و همرزم دیروزش آقای جمال بامداد به او دارد که بنا به شناخت دیرین او را فردی «غیرسیاسی» خوانده بود. خیرخواهانه باید به دوستان دیروز مقاومت ایران متذکر شد که سنگر گرفتن پشت بیماری قلبی و سایر مصائب نمی تواند توجیه گر اقدامی باشد که این آقایان علیه مقاومت ایران در شرایط مشخص کنونی و علیه عالیترین منافع ملی ایرانیان یعنی سرنگونی محتوم رژیم فاشیسم آخوندی بعمل آورده اند. ضمن آرزوی سلامتی برای هر دوی اعضای پیشین شورای ملی مقاومت باید یادآور شد که آقایان بیش و پیش از دیگران به عمق ضرب و جرح و بیماری های اعضای مقاومت در طول سالیان خبر دارند. چه عضوی از این خانواده از ترکش و آماج تیرهای دشمن در امان مانده است؟. اگر وضع و حال بسیاری از اعضای خانواده بزرگ مقاومت بدتر از آقایان نباشد مسلما بهتر نیست. لذا سنگر گرفتن پشت بیماری نمی تواند توجیه گر خنجری باشد که آقایان بر پشت مقاومت ایران در شرایط خاص کنونی وارد آورده اند. انتقاد جدی از سوی تک تک هواداران مجاهدین در همین رابطه طی روزهای گذشته به سازمان وارد آمده است. هوادرانی که در شرایط سخت هیگاه دامن محبت خلق و انقلاب را رها نکرده و با پذیرش تمامی ضربه ها و اتهامان ناجوانمردانه در سنگر دفاع از خلق و انقلاب ثابت قدم باقی مانده اند. خود این اعضای سابق شورا می توانند به میزان اعتماد و احترام یکایک اعضای خانواده مقاومت و هواداران مجاهدین طی سه دهه گذشته به خود به قضاوت بنشینند، اما میزان مایه گذاری مجاهدین برای متحدین سیاسی خود هیچ تناسبی با ضرباتی که از سوی همین متحدین به آنها وارد آمده، نداشته و ندارد. بنا به نظر و عقیده هواداران مجاهدین، این رسم ناعادلانه نمی تواند و نباید بصورت یکجانبه تا ابد ادامه داشته باشد اما مجاهدین هم صبورانه و متواضعانه، یاران و اعضای خانواده خود را به شکیبایی بازهم بیشتر در برابر اینگونه جفاها و ستم ها و خنجر از پشت نشاندنها فراخوانده اند.

مسلم است که مقاومت ایران ار دل تمامی نشیب و فرازها و تمامی تشبثات و توطئه های ارتجاعی و استعماری سی و اندی سال گذشته نه تنها در جا نزده بلکه از آنها جهیده است و پرتوانتر از گذشته دشمن ضد بشری و اذناب و عمله ها و پادوهای آن در داخل و خارج را بور ساخته و با درس آموزی از حوادث پیشین گام کیفی بسمت هدف غایی و نهایی ملت و مقاومت ایران برداشته است. خانواده مقاومت ایران بطور همزمان شاهد سرنوشت عبرت اموز کسانی که طی مراحل مختلف از مقاومت و شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین خلق ایران نیز بوده اند. آقایانی که برای اعلام استعفای خود از مجاری درست و منطقی و طبیعی آن به بهانه بیماری طفره رفته و خواسته و ناخواسته آن را با سرنوشت یک توطئه جنایتکارانه پیوند زده اند، نمی توانند علیرغم ادعا به مبارزه با رژیم فاشیسم مذهبی حاضر ادامه داده و چنین ادعایی در دنیای واقعی فاقد اعتبار و ارزش و جایگاه است. اگر لازمه هرگونه مبارزه ای با جبهه متحد فاشیسم مذهبی، اتحاد و پیوستگی و همراهی تمامی افراد و جریانات سیاسی سرنگونی خواه است لذا اقدام آقایان گریز از پاسخگویی به این ضرورت تاریخی و مبارزاتی محسوب شده و نتیجه آن نیز بالطبع جز انزوا و کناره گیری از هرگونه مبارزه ای بنا به تجارب پیشین نیست. فقط می توان آرزو کرد که این انزوا و کناره گیری به همکاری و همراهی با جبهه اعلام ناشده ای نباشد که تنها هنر خود را در پیچیدن به دست و پای مقاومت و مجاهدین می دانند. این آرزوی خیر را بدان جهت اعلام شد که آقایان در همین فرصت کوتاه با کنایه ها و طعنه زدنها و علیرغم ادعای دمکراسی و آزادیخواهی، با ناشکیبایی در برابر هر انتقادی از سوی حامیان و هواداران مقاومت ایران ، ظرفیت ها و پتانسیل های زیادی از خود برای همراهی با جبهه متحد علیه مجاهدین از خود بروز داده اند. آقایان باید بدانند که این آنها نیستند که حرفهایی را ناگفته گذاشته اند بلکه این حامیان و هوادران مقاومت ایران هستند که در برابر این اقدام شوراشکنانه و ضد منافع ملی ایرانیان یعنی سرنگونی رژیم فاشیسم مذهبی ایران بنا به خواست مسئولان سازمان دم فروبسته و کماکان بر سرنگونی رژیم حاضر و همبستگی ملی تمامی ایرانیان سرنگونی خواه پای می فشرند.