برای خنده.

برای خنده.  1 تیر- 92
با یک توضیح کوتاه که حاصل  جامعه انقباظی ناشی از سیاست سانسور وسرکوب و زن ستیز است که خشم انباشته شده ی جوانان باید بطریقی  که خطری برای حاکمیت نداشته باشد تخلیه شود.
تو ایستگاه اتوبوس بودم کنار یه دختره...
بهش گفتم ببخشید خانوم...
گفت: درد ببخشید، زهر مار ببخشید، آدم نباید ازدست شما پسرا آرامش داشته باشه،
منم هیچی نگفتم.
وقتی بلند شد با مغز اومد تو زمین، خدا شاهده میخواستم بهش بگم بند کفشت بازه.
.
.
امروز کنار خیابون ایستاده بودم...
یه دختره با جنسیس اومد جلوم ترمز کرد و گفت: ببخشید میخوام برم صادقیه...
منم بهش گفتم:
کار خوبی میکنی.. خیلی جای خوبیه... برو به امید خدا...
از خنده دیگه نمیتونست حرکت کنه...
.
.
عاغا یکی از فانتزیام اینه ک برم پشت سر یه دختر خانم خوشکل بعد بگم چطوری عزیزم؟ چرا یادی نمیکنی؟
بعد دختره با کلی عشوه برگرده نگاه کنه ببینه دارم با گوشی صحبت میکنم،
بیچاره دچار شکست روحی میشه.
.
.
دوستم پشت چراغ به ماشین بغلی گفت خانوم میشه شمارتونو داشته باشم؟؟؟
دختره شصتشو بلند کرد ، بعد رفیقم میگه به نظرت بهم بیلاخ داد؟؟؟
گفتم: نه، لامصـــب پیشنهادت خیلی قشنگ بود لایک زد.
.
.
اکبرتو جشن عروسی محکم زد به بغلیش و گفت:
حاجی اون پسره که داره وسط میرقصه خیلی بی ریخته،
یارو گفت: اونیکه تو میگی پسر نیست، دختر منه!
اکبر هم نخواست کم بیاره گفت:
ببخشید، من نمیدونستم که پدرش هستی‌!
یارو میگه:
مرتیکه من پدرش نیستم، مادرشم.