نقد و بررسی : دروغ نامه ی کیهان (يادداشت روز)" مصر، بحران ادامه دارد "
"با سقوط مجمدمرسی رئیس جمهور مخلوع مصر بیش از همه یادداشت روز
وامدار غیر ایرانی وهمکار سربازجو شریعتمداری بازنده شده است . زیرا وی پیوسته از موضع
خوشباورانه وضد آمریکایی و اسراییلی تحلیل می داد که با پیروزی اسلام
گرایان در مصر مسیر، خاور میانه و مصر راه والگوی خمینی شیاد
وجانشین وی را طی خواهد نمود و پیوسته
از موضع مرغ یک پا دارد وبا چاشنی ضد آمریکایی و اسراییلی و کشورهای
میانه روی عرب منطقه تأکید می کرد که نه راه برگشت وعقب گردی بر آن متصر نیست ،
بلکه شرایط به جلو می رود و جایگاه وموقعیت مصر اسلامی تثبیت تر می شود ودامنه ی
مصر اسلامی برمنطقه مسلط خواهد شد واز آمریکا واسراییل وعربستان فاصله خواهد گرفت
و به جماران در تهران نزدیک خواهد شد . بهرحال طوریکه
مدعی می شد سایر کشور های منطقه
بدنبال مصر کشیده خواهند شد .ولی پس از
یک سال همه چیز دگر گون شد و حکومت مرسی
سقوط کرد و زیرآب خواب شتری پنبه دانه ای
مدعی یادداشت روز نویس زده شد"
|
با سقوط مجمدمرسی رئیس جمهور مخلوع مصر بیش از همه یادداشت روز
وامدار غیر ایرانی وهمکار سربازجو شریعتمداری بازنده شده است . زیرا وی پیوسته از موضع
خوشباورانه وضد آمریکایی و اسراییلی تحلیل می داد که با پیروزی اسلام گرایان در مصر مسیر، خاور میانه و مصر راه والگوی خمینی شیاد وجانشین
وی را طی خواهد نمود و پیوسته از
موضع مرغ یک پا دارد وبا چاشنی ضد آمریکایی و اسراییلی و کشورهای
میانه روی عرب منطقه تأکید می کرد که نه راه برگشت وعقب گردی بر آن متصر نیست ،
بلکه شرایط به جلو می رود و جایگاه وموقعیت مصر اسلامی تثبیت تر می شود ودامنه ی
مصر اسلامی برمنطقه مسلط خواهد شد واز آمریکا واسراییل وعربستان فاصله خواهد گرفت
و به جماران در تهران نزدیک خواهد شد . بهرحال طوریکه مدعی می شد سایر کشور های منطقه بدنبال مصر کشیده خواهند شد .ولی پس از یک سال همه چیز دگر گون
شد و حکومت مرسی سقوط کرد و زیرآب خواب
شتری پنبه دانه ای مدعی یادداشت روز نویس
زده شد. وقلم زن وامدار یادداشت روز نویس نا خواسته فاش ساخته است که خمینی شیاد چون هشیار تر از مرسی بود و
وحشت از سقوط داشت. پس نه به ارتش اعتماد
نکرد که مقابل ارتش سپاه را بنا نهاد ومقابل
وموازی آن بسیج را برپا ساخت .از سوی دیگر کمیته هم مقابل نیروی انتظامی تشکیل داد
.مهمتر اینکه برای تضعیف ارتش وتغییر کادر های بالایش جیگ خانمانسوز 8 ساله ایران
وعراق را راه انداخت وموهبت الهی نامیدش. همینور از طرف دیگر زیر چتر جنگ دست به حذف فیزیکی
مخالفان ومنتقدان زد کاری که مرسی نکرد و
ساختار ارتش قدرتمند مصر تغییر نکرد که در
نهایت چون خواهان حکومت دینی نیست .منجر به سقوط حکومت مرسی شد که بیش از حد در
یک سال گذشته اقدامات افراطی اسلامی مرتکب شد . بعلاوه انگاری که ارگان های
سرکوبگر نظامی و انتظامی و ...در ایران از
نظر کمیت واختصاص بودجه آنگونه نیست که رژیم ضد بشری یک روز بدون اینان امکان دوام و بقا ندارد . که در مورد ارتش 2 ونیم میلیونی
مصر گفته است . در واقع یادداشت روز نویس وامدار یادداشت روز نویس وحشت زده از سقوط محمد مرسی شده است .آنهم پس
از یک سال که موجب نگرانی شدید وی شده است
زیرا که این شکست برگردان ناشی از شکست ادعای وارونه جنبش بیداری اسلامی
منطقه از سوی خامنه ای است . صد البته مکمل
ادعای رهبریت ام القرای جهان اسلام وی می باشد . بهرحال پوشش ضعف تحلیل های پوشالی گذشته ی وی با ادعای ضد غربی و آمریکایی اکنون دست به خود زنی زده و از
موضع فرار به جلو برای پاک کردن صورت مسأله نگفته است
که قیام مردم و نارضایتی عمومی در
مصر بدلیل عملکرد استبدادی وانحصار گرایانه ی اسلام گرایان در در یک سال گذشته در مصر
بوده است زیرا مردم مصر هر گز خواهان
تکرار الگوی حکومت ولایت فقیه ایران و اجرای احکام شریعت اسلام در مصر نیستند که
مرسی و اخوان المسلمین بزور وتهدید به مردم مصر به خصوص مخالفان ومنتقدان و حامیان
سکولاریسم مصر تحمیل نمود . بهر صورت
یادداشت روز نویس وامدار مدعی شده است که آمريکاييها هرج و مرج ماههاي گذشته مصر
را يک فرصت مهم براي پايان دادن به پرونده فلسطين ارزيابي ميکردند. آمريکا در
خلال بحران مصر توانست سران عربي را به کوتاه آمدن در برابر اسرائيل و تنازل از
طرح تشکيل دولت فلسطيني در سرزمينهاي اشغالي 1967- يعني 22 درصد خاک فلسطين-
وادارد. کما اينکه بحراني شدن شرايط کشورهاي عرب پيرامون رژيم صهيونيستي، اولويت و
تمرکز روي پرونده فلسطين- اسرائيل را از بين ميبرد و در دنباله افزوده اگر گمان
شود که آمريکاييها اين آمادگي را دارند که شرايط هرج و مرج را به سمت منافع
پايدار خود سوق دهند، اشتباه خواهد بود کما اينکه خود آمريکاييها نيز اين گمان را
ندارند.شرايط پس از برکناري مرسي از قدرت و مواجهه ارتش با معترضان اسلامگرا در
ميدان رابعه با هواپيماي جنگي نشان ميدهد که اوضاع مصر تحت کنترل نيست و ممکن است
اوضاع به گونهاي سوق پيدا کند که ارتش توانايي کنترل آن را نداشته باشد. همه ميدانند
که طي ماه هاي اخير صدها تن انواع سلاحهاي سبک و نيمه سنگين بخصوص از ليبي وارد
مصر شده و درگيريها در هفته اخير عمدتاً با سلاح گرم بوده به گونهاي که در روز
گذشته حدود 10 نفر براثر اصابت گلوله کشته شدهاند. بسته شدن کانال تلويزيوني
اخوان از سوي ارتش نشان ميدهد که اوضاع در روزهاي آينده روند مسالمتآميزي پيدا
نخواهد کرد همين ديروز عليرغم آنکه چندين نفر از اجتماع کنندگان «الرابعه» کشته
شده بودند، جمعيت زيادي به سمت کاخ رياست جمهوري به راه افتادند:
"تحولات جاري مصر آنقدر مهم است که از جنبهها و زواياي گوناگون
مورد تجزيه و تحليل قرار بگيرد. مسلما اين تحولات از يک سو تاثير مهمي بر «آينده
مصر» خواهد داشت و از سوي ديگر با پيامدهاي مهم منطقهاي و بينالمللي همراه خواهد
بود کما اينکه طيفبنديهاي موافق و مخالف در سطوح داخلي، منطقهاي و بينالمللي و
تمرکز ويژه همه دنيا روي آنچه امروز در مصر ميگذرد از حساسيت، تاثير و اهميت اين
تحولات خبر ميدهند.درباره
سهم اسلامگراها و بخصوص اخوان و دولت يک ساله آن در اين دگرگونيها حرفهاي زيادي
زده شده و اين قلم نيز سه روز پيش در همين ستون به ارزيابي عملکرد و نقاط ضعف اين
جريان پرداخت در عين حال واقعيت اين است که همه چيز به عملکرد و مواضع اخوان برنميگردد
هرچند مواضع درست و عملکرد مناسب در «لحظات حساس» ميتوانست به احتمال زياد نقش
عوامل داخلي و خارجي ديگر را کاهش داده و مهار نمايد اما در عين حال «جامعنگري»
حکم ميکند که به عوامل ديگر هم توجه شود و در نهايت درس گرفتن از تحولات مصر
نيازمند توجه به همه علل و عوامل است.اگر نگاهي به رسانهها و مواضع دولتها و
رسانههاي غربي عربي بياندازيم، ميبينيم که همه انگشتها به سمت اخوانالمسلمين و
دولت آن نشانه رفته و در مورد عوامل ديگر سکوت شده و يا با اشاره بسيار مختصر از
آن ميگذرند. اما براي آنکه بدانيم اين تنها بخشي از واقعيت است و نه همه آن کافي
است مثلا رفتار ارتش و نهاد قضايي مصر در زماني که دولت اخواني با رأي مردم سر کار
آمد و احزاب و گروههاي شکست خورده در موضع «معترض» بودند را با دو روز پيش که يک
دولت با حکم وزير دفاع سر کار آمد و اسلامگراها در موضع معترض بودند، مقايسه کنيم
تا دريابيم، نقش نهادهايي که قانونا بايد بيطرف ميماندند و خود هم ژست بيطرفي ميگرفتند،
چه بوده است.همين طور براي آن که بدانيم نقش قدرتهاي خارجي و رژيمهاي عرب وابسته
به آمريکا در اين تحولات چه بوده است، ميتوانيم مواضع آنان در سوم جولاي سال
گذشته- 13 تيرماه 91- روزي که مرسي سر کار آمد را با مواضع آنان در سوم جولاي
کنوني که دولت منصوب نظامي سر کار آمده است، مقايسه نمائيم.در اين شرايط در هر کشوري نيروهاي نظامي، امنيتي و
انتظامي بخشي از ساز و کار حکومت براي کنترل اعتراضات به حساب ميآيند و اعلام
بيطرفي در واقع اعلام حمايت از مخالفان دولت به حساب ميآيد کما اينکه وزير دفاع
پس از آن که مرسي را از رياست جمهوري خلع نمود بر گفتگو با مخالفان دولت مرسي براي
شکل دادن به کابينه تاکيد کرد. در واقع حداقل قطعي اين است که در طول دوره يک ساله
حکومت مرسي، ارتش اجازه داد که مخالفتها عليه اخوانالمسلمين بالا بگيرد و اوضاع
از کنترل اخوانيها خارج گردد. در طول اين دوره شبکههاي تلويزيوني زيادي عليه اخوان اجازه
فعاليت گرفتند. در طول اين دوران دهها دفتر اخوان از جمله دفاتر پايتخت در جلوي
چشم نيروهاي نظامي امنيتي به آتش کشيده شد، و دهها عضو اخواني کشته شده و هزاران
نفر مصدوم گرديدند. ارتش سکوت خود را ذيل واژه «بيطرفي» پنهان ميکرد و حال آن که
همين ارتش دولت پس از کودتا را مورد حمايت جدي قرار داده و براي حفظ آن به حالت
آمادهباش درآمد و به اسلامگرايان گفت که فقط مخالفت مسالمتآميز را تحمل ميکند
و زير بار خشونت و اعمال زور نميرود و در عين حال شبکه تلويزيوني اخوان را متوقف
کرد. حالا بگذريم
که احتمالا در روزهاي آينده حوادث مشکوکي رخ خواهد داد که به بهانه اين حوادث،
ارتش تظاهرات مسالمت آميز را نيز ممنوع خواهد کرد.از
سوي ديگر ارتش در مصر يک قدرت بيرقيب است. مجموعه نيروهاي نظامي، انتظامي و
امنيتي مصر به حدود 5/2 ميليون نفر ميرسد اين تعداد حدود 25 درصد از بودجه 19
ميليارد دلاري سالانه را به خود اختصاص داده و سهمشان در مراکز اقتصادي به 40
درصد نزديک ميشود. فرض کنيد که هر عضو ارتش و... با 4نفر واجد شرايط راي زندگي ميکند،
مجموعه اينها 10 ميليون نفر ميشوند و ميتوانند در شرايط اختلاف احزاب يک پايه
راي قوي به حساب آمده و معادله را به نفع خويش تغيير دهند کما اينکه همين نيرو در
انتخابات رياستجمهوري سال گذشته بيش از 10 ميليون راي کسب کرد. ارتش در ميان گروههاي
سياسي مصر، تنها يک رقيب جدي داشته و آن، اخوانالمسلمين بوده که گفته ميشود کف
راي آن، حدود 7 ميليون نفر ميباشد. ورود ارتش به صحنه پس از يک سال مماشات با معترضين،
خارج کردن اين رقيب از ميدان به حساب ميآيد. اين در حالي است که اخوانالمسلمين
گمان نميکرد ارتش ورود خود به صحنه را مفيد ارزيابي کند و به نيروهاي خود اطمينان
ميداد که ارتش مداخله نخواهد کرد. از يک نظر ديگر مواضع ارتش ضمن آن که آن 10
ميليون نفر را به ظرفيت معارضين اخوان اضافه ميکرد به آنان اطمينان ميداد که
ارتش و دستگاههاي امنيتي، انتظامي مانعي در مقابل آنان نخواهد بود از اين رو دست
کم از 85 نفري که طي روزهاي اخير در قاهره، اسکندريه، اسماعيليه، سوهاج و... کشته
شدند 50 نفر اخواني بودهاند! شايد بي جهت نبود که «عدلي محمود منصور»، جايگزين
مرسي در نخستين پيام خود به طور ويژه به ارتش، نيروهاي پليس، قضات و رسانهها
«سلام» گفت.غرب در برکناري مرسي بازي دوگانهاي را
به نمايش گذاشت. از يک طرف وانمود ميکرد که با هرج و مرج و نيز دخالت ارتش مخالف
است و آن را به ضرر خود ارزيابي ميکرد، اما در عمل به هرج و مرج دامن ميزدند و
از کودتاي سفيد ارتش حمايت مي کردند. دموکراسي
اسلامي در مصر، از نظر آمريکاييها شکست روند بهار عربي به حساب آمده و اين ميتواند
بقيه رژيمهايي که بطور طبيعي در موج دوم تحولات به سرنوشت رژيمهاي مبارک و بنعلي
گرفتار خواهند شد را تا حدي بيمه نمايد چرا که مردم کشورهايي که در معرض رژيمهاي
ديکتاتوري وابسته و عقبمانده هستند با نگاه به آنچه در عرصه سياسي مصر روي ميدهد
به خود ميگويند اگر محصول تلاش براي سرنگوني يک رژيم از يک سو هرج و مرج و از سوي
ديگر رويکارآمدن دولتي مشابه دولت قبل باشد، بايد عطاي چنين انقلابي را به لقاي
آن بخشيد. عملکردها و مواضع عربستان سعودي در اين ارتباط ديدني است: سعودي از يک
طرف گروههاي تکفيري وهابي نزديک به خود را به اتحاد با اخوان وادار کرد و از اين
طريق براي محمد مرسي و اخوانيها مشکلات زيادي را به وجود آورد و از طرف ديگر
سعوديها با واداشتن عناصر وابسته به خود در ارتش و احزاب سلفي به استعفا و پيوستن
مخالفين در دو روز پاياني حکومت مرسي،سهم عمدهاي در اسقاط دولت اخواني مصر ايفا
کردند. کما اينکه ملکعبدالله اولين مقام عربي بود که دولت جديد عدلي منصور را به
رسميت شناخت و از اقدامات نظاميان تجليل کرد. در حالي که بعضي گمان ميکردند که
دولت ترکيبي اخواني-سلفي از سوي رياض حمايت ميشوند.نکته ديگر اين است که آمريکاييها هرج و مرج ماههاي گذشته مصر
را يک فرصت مهم براي پايان دادن به پرونده فلسطين ارزيابي ميکردند. آمريکا در
خلال بحران مصر توانست سران عربي را به کوتاه آمدن در برابر اسرائيل و تنازل از
طرح تشکيل دولت فلسطيني در سرزمينهاي اشغالي 1967- يعني 22 درصد خاک فلسطين-
وادارد کما اينکه بحراني شدن شرايط کشورهاي عرب پيرامون رژيم صهيونيستي، اولويت و
تمرکز روي پرونده فلسطين- اسرائيل را از بين ميبرد اما البته اگر گمان شود که
آمريکاييها اين آمادگي را دارند که شرايط هرج و مرج را به سمت منافع پايدار خود
سوق دهند، اشتباه خواهد بود کما اينکه خود آمريکاييها نيز اين گمان را ندارند.شرايط پس از برکناري مرسي از قدرت و مواجهه ارتش با معترضان
اسلامگرا در ميدان رابعه با هواپيماي جنگي نشان ميدهد که اوضاع مصر تحت کنترل
نيست و ممکن است اوضاع به گونهاي سوق پيدا کند که ارتش توانايي کنترل آن را
نداشته باشد. همه ميدانند که طي ماههاي اخير صدها تن انواع سلاحهاي سبک و نيمه
سنگين بخصوص از ليبي وارد مصر شده و درگيريها در هفته اخير عمدتاً با سلاح گرم
بوده به گونهاي که در روز گذشته حدود 10 نفر براثر اصابت گلوله کشته شدهاند.
بسته شدن کانال تلويزيوني اخوان از سوي ارتش نشان ميدهد که اوضاع در روزهاي آينده
روند مسالمتآميزي پيدا نخواهد کرد همين ديروز عليرغم آنکه چندين نفر از اجتماع
کنندگان «الرابعه» کشته شده بودند، جمعيت زيادي به سمت کاخ رياست جمهوري به راه
افتادند"
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی
کیهان شنبه 15 تیر ماه سال 1392
مصر،
بحران ادامه دارد (يادداشت روز)