(یادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " آنجا که قهرمانان پا پس کشیدند "

دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 1 آبان ماه سال 1392
نقد و بررسی :  (یادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان   "  آنجا که قهرمانان پا پس کشیدند "
" هم لهجه وقلم و همکار سربازجو شریعتمداری پس از روضه مبسوط  محور  جایگزینی حضرت علی  از سوی حضرت محمد خواند ن بالاخره در ادامه در مقام مقایسه ی تشبیهی سید علی خامنه ی جای  حضرت علی نشانده و رفسنجانی  را در جایگاه طلحه و زیبر قرار داده است و با چاشنی اینکه  چرا  خامنه ای جانشین خمینی شیاد  شد  ویکشبه آیت الله  گردید ولی  اکنون رفسنجانی مقابل خامنه ای تسلیم  نمی شود . پس بطور تلویحی رفسنجانی  را موردمخاطب  قرار داده و  گفته  است که وفا یا بی‌وفایی، راست قامتی یا سست عنصری، بر سر پیمان ماندن یا بدعهدی با مولا سر پیچ حوادث مهم، ریل تاریخ را تغییر  خوا هد داد و د ر ادامه باز هم خطاب به رفسنجانی  و دفاع از خامنه ای در پوشش وصف حضرت علی افزوده  مردی با چنین شرح صدر و استقامت، به شگفت می‌آمد آن هنگام که بی‌طاقت‌ها را می‌دید. به طلحه و زبیر پس از بیعت‌شکنی‌شان فرمود «لقد نقمتما یسیراً. به امری ناچیز، نارضایتی و خشم نشان دادید و امور بسیاری را برعهده تاخیر نهادید. آیا به من نمی‌گویید در چه چیزی حق داشتید که شما را از آن بازداشتم یا در کدام سهم و بهره، خود را بر شما ترجیح داده‌ام؟ ... به خدا سوگند مرا در امر خلافت هیچ رغبت و در امر ولایت هیچ سودی نبود اما شما مرا به آن خواندید و وادار به پذیرش آن کردید . رحمت خدا بر کسی که حق را دید و به یاری آن پرداخت و جور و ستم را دید و دفع کرد"
هم لهجه وهم قلم یادداشت روز نویس پاسدار شریعتمداری همچون وی تخته گاز می تازد و یکته تازی  و عربده کشی می کند. زیرا که  بدلیل جدی وحاد شدن جنگ قدرت و ثروت بین خامنه ای – رفسنجانی و باندهای مافیایی حامی خامنه ای  سمت وسوی رقابت ها واختلافات  یا کینه ورزی وتهدیده ها  هر روز رادیکال تر می شود .چون که  پس از  شکست 24 خرداد- 92 اینان  زیر سنگر  خامنه ای و آویزان شدن به خمینی شیاد علیه ی رفسنجانی بسیج شده اند وبلا وقفه از هر فرصت وروزنه ی گشوده شده بطور گفتاری ونوشتاری سخت به رفسنجانی  و مدعیان اصلاح طلب می تازند تا نه ماه کوتاه عسل ایجاد شده پس از 24 خرداد 92 را تبدیل به موم وزهر مار برای رفسنجانی  ودولت ائتلافی کنند ، بلکه دولت روحانی  مدعی اعتدال را نیز با ناکامی و شکست مواجه سازند . برای همین از هیچ اهانت وتوهین تهدیدوسناریو سازی دریغ نمی ورزند. لذا در ابتدای یادداشت تحلیل وتفسیری که از خصوصیات تقسیم بندی آدم های درون رژیم ضد بشری نامتعارف زیر پوشش عید غدیر تولد حضرت علی ترسیم کرده است تا با شیوه ی بدر گفته تا دیوار بشنود پیام به رقبا منتقل شود. همینطور  یادداشت روز نویس  هم قلم وهم لهجه سربازجو شریعتمداری گر چه  بدون نام بردن   از خامنه ای اما  تلاش کرده وی و  باندها وحامیانش را تفکیک کند تا  وانمود کند  تحلیل و انتقاداتش نه شامل حامیان خامنه ای نیست  که مخاطبین رفسنجانی و دولت ائتلافی یازدهم است . ولی بدون شک این خصوصیات آدم های ترسیم شده اگر بیشتر از رقبا  شامل حال  خامنه ای وباند ها ی حامی  اش نشود بطور قطع کمتر هم نیست. بهر صورت این تقسم بندی آدم ها چنین است
انسان‌ها دو گروهند. گروهی قابل خرید و فروش و معامله‌اند. برخی از اینها را می‌توان با درهم و دینار و دلار خرید و فروخت و فقط نرخشان فرق می‌کند و برخی دیگر از همین گروه اول قابل خریدن و تملک هستند اما نه الزاما با پول و مال. خیلی‌ها رام و خام و آدم دیگری شدند بی‌آن که دیناری بگیرند. بعضی‌ها با جاه و مقام معامله شدند و دیگرانی با شهرت‌طلبی و سر زبان‌ها بودن و به هر قیمت تحسین شدن. بعضی‌ها را می‌شود با تملق و تعریف و تمجید چنان نرم کرد که رگ خواب خود را دست ستایندگان بدهند و بشوند آدم کوکی. ساده‌لوحی خواص که به تسامح می‌گوییم صرفا از سر بی‌خبری نیست بلکه هیجان‌های ناسالم و حب و بغض‌های نابجا و نخوت و تعصب‌های باطل و لجاجت‌های کور که با هم جمع می‌شود، از خواص به ظاهر زیرک، احمق تمام عیار می‌سازد و کاری می‌کند که در انظار عموم از جامه تقوا برهنه شوند و زشتی‌‌های انباشته در قلب‌شان آشکار شود... اما این همه داستان انسان‌ها نیست. انسان‌ها دو گروهند و گروه دوم قابل خرید و معامله نیستند. نیستند چون خود را پیش فروش کرده‌اند. و چون قابل تملک از سوی ابوسفیان‌ها و ابوجهل‌ها و معاویه‌ها و عمروعاص‌ها نیستند، مغضوب همین جماعت می‌شوند. آنها مغضوب‌ترین انسان‌ها از نگاه طاغوت‌ها هستند. بیشترین تهمت و ترور شخصیت‌ و ملامت و سرزنش‌ها متوجه همین بندگان محبوب خدا و مغضوب طواغیت است. امیرمؤمنان(ع) به تأسی از پیامبر اعظم(ص)، نمونه مثالی مردمانی است که پای سند معامله با خداوند را با جان خویش امضا کرده‌اند"
همچنین هم لهجه وقلم و همکار سربازجو شریعتمداری پس از روضه مبسوط  محور  جایگزینی حضرت علی  از سوی حضرت محمد خواند ن بالاخره در ادامه در مقام مقایسه ی تشبیهی سید علی خامنه ی جای  حضرت علی نشانده و رفسنجانی  را در جایگاه طلحه و زیبر قرار داده است و با چاشنی اینکه  چرا  خامنه ای جانشین خمینی شیاد  شد  ویکشبه آیت الله  گردید ولی  اکنون رفسنجانی مقابل خامنه ای تسلیم  نمی شود . پس بطور تلویحی رفسنجانی  را موردمخاطب  قرار داده و  گفته  است که وفا یا بی‌وفایی، راست قامتی یا سست عنصری، بر سر پیمان ماندن یا بدعهدی با مولا سر پیچ حوادث مهم، ریل تاریخ را تغییر  خوا هد داد و د ر ادامه باز هم خطاب به رفسنجانی  و دفاع از خامنه ای در پوشش وصف حضرت علی افزوده  مردی با چنین شرح صدر و استقامت، به شگفت می‌آمد آن هنگام که بی‌طاقت‌ها را می‌دید. به طلحه و زبیر پس از بیعت‌شکنی‌شان فرمود «لقد نقمتما یسیراً. به امری ناچیز، نارضایتی و خشم نشان دادید و امور بسیاری را برعهده تاخیر نهادید. آیا به من نمی‌گویید در چه چیزی حق داشتید که شما را از آن بازداشتم یا در کدام سهم و بهره، خود را بر شما ترجیح داده‌ام؟ ... به خدا سوگند مرا در امر خلافت هیچ رغبت و در امر ولایت هیچ سودی نبود اما شما مرا به آن خواندید و وادار به پذیرش آن کردید . رحمت خدا بر کسی که حق را دید و به یاری آن پرداخت و جور و ستم را دید و دفع کرد» (خطبه 205 نهج‌البلاغه). و به برخی اصحاب ناهمراه پس از ماجرای صفین و حکمیت فرمود «نظر من و شما یکی بود همان‌گونه که می‌پسندیدم تا اینکه جنگ شما را خسته و ناتوان کرد. به خدا سوگند این جنگ برخی از شما را گرفت و برخی را باقی گذاشت اما همین جنگ دشمن شما را خسته‌تر و ناتوان کرد. من دیروز امیر بودم و امروز فرمان بر. و دیروز ناهی بودم و امروز نهی می‌شوم. شما ماندن و زندگی را دوست می‌دارید و بر من نیست که شما را به آنچه ناگوار می‌شمارید، وادار کنم» اوج ماجرا آنجاست که وفا یا بی‌وفایی، راست قامتی یا سست عنصری، بر سر پیمان ماندن یا بدعهدی با مولا سر پیچ حوادث مهم، ریل تاریخ را تغییر داد. فردا روز نبی و وصیّ خداست، مقتدا و جانشین او که نجات بشر را به قیمت خون دل خوردن و پای خدا نوشتن تضمین کردند. و باید پرسید با وجود نزول وحی الهی در روز غدیر که «الیوم یئس الذین کفروا» کدام اتفاق تلخ باعث شد شیاطین در امت پیامبر(ص) طمع کنند؟ آیا جز این است که امت دچار اولیای گوناگون شدند و چشم از انگشت اشاره تنها ولیّ بر حق خدا برداشتند؟!
"داستان دارد آن شب هراس‌انگیز که دشمنان پیامبر(ص) برای ترور او نقشه ریختند تا کار را تمام کنند. داستان دارد آن شب که خداوند نقشه سرّی کافران را برای پیامبر(ص) فاش کرد و حضرت ماجرا را با علی(ع) درمیان گذاشت. آن شب، داستانی بود در زمین و داستانی شد در عالم بالاتر. پس از آن چون و چرا که فرشتگان بر سر خلیفه‌اللهی انسان با خداوند کردند، اکنون پای آزمون در میان بود و خداوند صحنه را چنان چید تا فرشتگان به پاسخ سوال خویش برسند و راز پاسخ کوتاه خداوند برملا شود که «انّی اعلم ما لاتعلمون. همانا من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید». آن شب بزرگ پا که نه، پر و بال جبرئیل و میکائیل هم به ماجرا باز شد. اگر حکیم میرفندرسکی می‌گوید «صورتی در زیر دارد، آنچه در بالاستی» و دست‌کم برای خوبی‌های زمینی، نمونه و مثالی در عالم بالاتر باید جست، آن شب روی زمین ماجرایی رفت که منحصر به زمین ماند و در عالم بالا تکرار نشد.انسان‌ها دو گروهند. گروهی قابل خرید و فروش و معامله‌اند. برخی از اینها را می‌توان با درهم و دینار و دلار خرید و فروخت و فقط نرخشان فرق می‌کند و برخی دیگر از همین گروه اول قابل خریدن و تملک هستند اما نه الزاما با پول و مال. خیلی‌ها رام و خام و آدم دیگری شدند بی‌آن که دیناری بگیرند. بعضی‌ها با جاه و مقام معامله شدند و دیگرانی با شهرت‌طلبی و سر زبان‌ها بودن و به هر قیمت تحسین شدن. بعضی‌ها را می‌شود با تملق و تعریف و تمجید چنان نرم کرد که رگ خواب خود را دست ستایندگان بدهند و بشوند آدم کوکی. ساده‌لوحی خواص که به تسامح می‌گوییم صرفا از سر بی‌خبری نیست بلکه هیجان‌های ناسالم و حب و بغض‌های نابجا و نخوت و تعصب‌های باطل و لجاجت‌های کور که با هم جمع می‌شود، از خواص به ظاهر زیرک، احمق تمام عیار می‌سازد و کاری می‌کند که در انظار عموم از جامه تقوا برهنه شوند و زشتی‌‌های انباشته در قلب‌شان آشکار شود... اما این همه داستان انسان‌ها نیست. انسان‌ها دو گروهند و گروه دوم قابل خرید و معامله نیستند. نیستند چون خود را پیش فروش کرده‌اند. و چون قابل تملک از سوی ابوسفیان‌ها و ابوجهل‌ها و معاویه‌ها و عمروعاص‌ها نیستند، مغضوب همین جماعت می‌شوند. آنها مغضوب‌ترین انسان‌ها از نگاه طاغوت‌ها هستند. بیشترین تهمت و ترور شخصیت‌ و ملامت و سرزنش‌ها متوجه همین بندگان محبوب خدا و مغضوب طواغیت است. امیرمؤمنان(ع) به تأسی از پیامبر اعظم(ص)، نمونه مثالی مردمانی است که پای سند معامله با خداوند را با جان خویش امضا کرده‌اند.«یا علی درباره این ماموریت چه می‌گویی و چه می‌کنی؟». علی هیچ نپرسیده و چون و چرا نکرد؟ چرا! فقط یک سوال! «آیا با خوابیدن من بر بستر شما، شما به سلامت خواهید بود؟». چه شیرین بود پاسخ «آری» شنیدن و همان جا به سجده افتادن و شکر گفتن! همین! نه، جمله دیگری هم گفت تا سزاوار وحی الهی شود. «امض لما اُمِرتَ فداک سمعی و بصری و سویداء قلبی... ماموریت خویش را به انجام برسان، فدای تو باد گوش و چشم و سویدای قلب من! و به من نیز فرمان ده آنچه خواهی. و موفقیت من جز با خدا نیست.مردی با چنین شرح صدر و استقامت، به شگفت می‌آمد آن هنگام که بی‌طاقت‌ها را می‌دید. به طلحه و زبیر پس از بیعت‌شکنی‌شان فرمود «لقد نقمتما یسیراً. به امری ناچیز، نارضایتی و خشم نشان دادید و امور بسیاری را برعهده تاخیر نهادید. آیا به من نمی‌گویید در چه چیزی حق داشتید که شما را از آن بازداشتم یا در کدام سهم و بهره، خود را بر شما ترجیح داده‌ام؟ ... به خدا سوگند مرا در امر خلافت هیچ رغبت و در امر ولایت هیچ سودی نبود اما شما مرا به آن خواندید و وادار به پذیرش آن کردید (و حملتمونی علیها)... خداوند دلهای ما و شما را به سوی حق برگرداند و به ما و شما صبر الهام فرماید. رحمت خدا بر کسی که حق را دید و به یاری آن پرداخت و جور و ستم را دید و دفع کرد» (خطبه 205 نهج‌البلاغه). و به برخی اصحاب ناهمراه پس از ماجرای صفین و حکمیت فرمود «نظر من و شما یکی بود همان‌گونه که می‌پسندیدم تا اینکه جنگ شما را خسته و ناتوان کرد. به خدا سوگند این جنگ برخی از شما را گرفت و برخی را باقی گذاشت اما همین جنگ دشمن شما را خسته‌تر و ناتوان کرد. من دیروز امیر بودم و امروز فرمان بر. و دیروز ناهی بودم و امروز نهی می‌شوم. شما ماندن و زندگی را دوست می‌دارید و بر من نیست که شما را به آنچه ناگوار می‌شمارید، وادار کنم» (خطبه 208).او «شاه کلید» گشایش‌ها و پیروزی‌های شیرین را می‌شناخت و در تمام عمر شریف و پرمخاطره خویش به کارگشایی آن کلید بزرگ ایمان آورده بود. اما دریغ که ولی امر مسلمین پس از پیامبر اطاعت نشد حال که حکم الهی بود «ای کسانی که ایمان آورده‌اید خدا و رسول او و اولی‌الامر را اطاعت کنید و اگر در چیزی منازعه و اختلاف کردید، آن را به خدا و رسول او برگردانید اگر که به خداوند و روز آخرت ایمان دارید» (آیه 59 سوره نساء). شاه کلید همه قفل‌ها و گره‌های سخت در نگاه امیر مؤمنان صبر بود و تقوا. «هرکس تقوا پیشه کند، سختی‌ها و شداید از او دور می‌شود پس از آن که نزدیک شد؛ و امور پس از آن که به تلخی گرائید، شیرین می‌شود؛ و امواج بلا پس از آن که متراکم گردید، گشوده و شکافته می‌شود؛ سختی‌ها بعد از مشقت، آسان می‌شود؛ و کرامت پس از قحطی باریدن می‌گیرد» (خطبه 198).تاریخ، داستان دارد از لیلة المبیت تا یوم الغدیر؛ و از تدفین پیکر پاک پیامبر(ص) تا 30 سال بعد. اوج ماجرا آنجاست که وفا یا بی‌وفایی، راست قامتی یا سست عنصری، بر سر پیمان ماندن یا بدعهدی با مولا سر پیچ حوادث مهم، ریل تاریخ را تغییر داد. فردا روز نبی و وصیّ خداست، مقتدا و جانشین او که نجات بشر را به قیمت خون دل خوردن و پای خدا نوشتن تضمین کردند. و باید پرسید با وجود نزول وحی الهی در روز غدیر که «الیوم یئس الذین کفروا» کدام اتفاق تلخ باعث شد شیاطین در امت پیامبر(ص) طمع کنند؟ آیا جز این است که امت دچار اولیای گوناگون شدند و چشم از انگشت اشاره تنها ولیّ بر حق خدا برداشتند؟!"
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 1 آبان ماه سال 1392
آنجا که قهرمانان پا پس کشیدند (یادداشت روز)