گفتم : مقابل این شرط شدید ، چه گفته
سربازجوی پلید ؟
گفت :
سربازجوی نا بکار ، نقل کرده از یه بدهکار
طلبکارش می کرد اصرار ، با وی گذاشت
قرار
تا با رو
درویی تن به تن ، گوید طلب داری یه میلیون
ازمن
اینکه
نداره سر و صدا ، چون نیمی از آن میدم فردا
سیصد هزاز تومان میدم پس فردا، در ادامه داد ندا
9970 تومان میدم هفته آینده ، گفت چقدر باقیست همراه با خنده
طلبکار گفت باقی میمونه 30 تومان ، یارو گفت
خجالت نمی کشی بی ایمان!
مثل آدماهای بی سر وپا ، برای 30 تومان سر وصدا
میکنی برپا
گفت: از مذاکرات چه خبر؟! آمریکا در مقابل اقداماتی که از ایران
مطالبه میکند چه امتیازی خواهد داد؟
گفتم: آمریکا میگوید اگر ایران پیشنهادات ما را بپذیرد، ما به تحریمهای کنونی دست نمیزنیم ولی در عوض تحریمهایی را که قرار بود در آینده اعمال کنیم، به تعویق میاندازیم!
گفت: جداً که خسته نباشند! یعنی امتیاز نقد میخواهند و در مقابل وعده نسیه میدهند، آنهم وعده نسیه احتمالی!
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو یک میلیون تومان بدهکار بود و هر چه طلبکار اصرار میکرد حاضر به پرداخت بدهی خود نبود. یک روز در خانه طلبکار رفت و گفت؛ پانصد هزار تومان از طلبت را فردا میدهم و سیصدهزار تومان دیگر را پس فردا و صد و نود و نههزار و نهصد و هفتاد تومان را هفته دیگر و پرسید خب! حالا چقدر باقی میماند؟ طلبکار گفت 30 تومان و یارو با عصبانیت گفت؛ خجالت نمیکشی واسه 30 تا تک تومنی اینهمه سر و صدا میکنی؟!
گفتم: آمریکا میگوید اگر ایران پیشنهادات ما را بپذیرد، ما به تحریمهای کنونی دست نمیزنیم ولی در عوض تحریمهایی را که قرار بود در آینده اعمال کنیم، به تعویق میاندازیم!
گفت: جداً که خسته نباشند! یعنی امتیاز نقد میخواهند و در مقابل وعده نسیه میدهند، آنهم وعده نسیه احتمالی!
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو یک میلیون تومان بدهکار بود و هر چه طلبکار اصرار میکرد حاضر به پرداخت بدهی خود نبود. یک روز در خانه طلبکار رفت و گفت؛ پانصد هزار تومان از طلبت را فردا میدهم و سیصدهزار تومان دیگر را پس فردا و صد و نود و نههزار و نهصد و هفتاد تومان را هفته دیگر و پرسید خب! حالا چقدر باقی میماند؟ طلبکار گفت 30 تومان و یارو با عصبانیت گفت؛ خجالت نمیکشی واسه 30 تا تک تومنی اینهمه سر و صدا میکنی؟!
گفت : سربازجو رفته سر منبر ، تا از باج خواهی دهد خبر
گفتم : نماینده ی ویژه رهبر ، ازچه
خبر داده که کرده از بر؟
گفت : سربازجو با لمپنی و ژازخواهی ، گزارش داده از باج خواهی
چون محور مذاکره ی هسته ای ، در ژنو بود پشت درب بسته ای
می گوید آمریکا طلب میکنه نقد ، صفر وعده میده مقابل طلب صد
چون وزیر آمور خارجه
اوباما ، میگه رژیم تن بده به درخواست ما
متوقف کنه اورانیوم
غنی سازی، خوش رقصی کنه بهر سازی
تا الگو بشه سر
آغازی ، بتوان ادامه داد این
بازی
تا احتمالاً داده بشه نوید ، به تعویق افته تحریم جدید
گفتم : مقابل این شرط شدید ،
چه گفته سربازجوی پلید ؟
گفت : سربازجوی نا
بکار ، نقل کرده از یه بدهکار
طلبکارش می کرد اصرار ،
با وی گذاشت قرار
تا با رو درویی تن به
تن ، گوید طلب داری یه میلیون ازمن
اینکه نداره سر و صدا
، چون نیمی از آن میدم فردا
سیصد هزاز تومان میدم پس فردا، در ادامه داد ندا
9970 تومان میدم هفته آینده ، گفت چقدر باقیست همراه با خنده
طلبکار گفت باقی میمونه 30 تومان ، یارو گفت خجالت نمی کشی بی
ایمان!
مثل آدماهای بی سر وپا ، برای 30 تومان سر وصدا
میکنی برپا