می‌ترسم مرا هم پیش شمس‌آبادی بفرستند! (خبر ویژه)

سربازجو شریعتمداری آمده زیر ابرو برداره چشم کور کرده است . زیرا با نقل قول کردن از آخوند شیاد وجانی محمدی گیلانی که قاتل فرزند خود می باشد چون حکم اعدامش را به اتهام هواداری از مجاهدین صادر نمود بدلیل  اینکه علیه ی منتظری نزد خمینی شیاد جاسوسی  کرده  و از  وی  در خواست کنار گذاشتن منتظری از جانشینی خود نموده بود . برای اینکه  این جاسوس قاتل فرزند خود ودیگرزندانیان سیاسی از خمینی شیاد  می خواهد  که در دیدار خود با رفسنجانی  پیشنهاد وی را  به رفسنجانی منتقل نکند چون وحشت از شمس آبادی شدن داشت .ناگفته نماندکه آخوند شمس آبادی به اتهام همکاری با ساواک در اصفهان ربوده وکشته شد که گفته شد کار گروه مهدی هاشمی برادر داماد منتظری بود که بدلیل فاش کردن دیدار رفسنجانی با مک فارلین در تهران ودر یافت کلت وکتاب وکیک از سوی رفسنجانی که رئیس جمهور بود بازداشت  سپس اعدام شد .
یک روز قبل از مطرح شدن قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان (1364/4/25)، من ضمن تماس با دفتر امام رحمت‌الله علیه کتباً (از طریق آقای توسلی و آقای رسولی) از ایشان درخواست ملاقات کردم. در آن موقع اعلام شده بود که امام تا پانزده روز ملاقات ندارند. من در تکه کاغذی نوشتم مطلبی واجب و ضروری است، احساس وجوب کردم به عرض مبارک برسانم. امام اجازه دادند خدمت‌شان رسیدم.گفتم: «فردا قرار است موضوع قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود، خواستم به عرض‌تان برسانم به آقای هاشمی بگویید مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم؛ خدمت‌شان درس خوانده‌ام؛ ایشان را عابد و زاهد می‌دانم؛ ولی این خصوصیات کافی نیست. او از عهده این کار برنمی‌آید...»به گزارش سایت «جهان» آیت‌الله محمدی گیلانی رئیس سابق دیوان عالی کشور و از شخصیت‌های برجسته انقلاب با بیان مطلب فوق افزود؛ «امام گله‌های سوزانی از آقای منتظری آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه...! و اضافه فرمود: «... احمد هم از او دفاع می‌کند! از منزل سید مهدی هاشمی دست‌نویس‌های او را آورده‌اند. من دیدم نامه‌های آقای منتظری از نوشته‌های مهدی هاشمی الهام گرفته! این را من برای ایشان نوشتم!»سخن امام که به این جا رسید، من گفتم: «آقای منتظری عین نامه شما را آورد و در جلسه خواند و با خنده گفت: امام خیال کرده که آنچه من برایش می‌نویسم، الهام از سید مهدی می‌گیرم!»امام فرمود: «نامه مرا آورد در جلسه خواند؟»گفتم: «بله! آقای سید عباس خاتم و سید جعفر کریمی و چند نفر دیگر هم بودند.»امام فرمود: «او این طور است.»عرض کردم: «بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قائم مقام رهبری مطرح نشود.»امام قدری فکر کرد و فرمود: «احمد نیست؛ می‌شود شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر من ایشان را ببینم؟»عرض کردم: «بله! اما به آقای هاشمی نگویید که من آمدم (و این جریان را به شما گفتم) به هیچ کس نگویید. من می‌ترسم مرا هم شمس‌آبادی کنند یا مثل شیخ قنبر در چاه بیندازند!»این را که گفتم، امام- اعلی‌الله مقامه- سه بار خندید و فرمود: «خاطرت جمع باشد.»آیت‌الله محمدی گیلانی در ادامه این خاطره می‌گوید؛ «پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت من بعد از ظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند «موضوع قائم مقامی آقای منتظری را فردا مطرح نکن و من گفتم چرا؟ ما در اجلاسیه قبل به آقایان گفته‌ایم که ایشان را به عنوان قائم مقام مطرح کنیم» امام فرمودند نه! یکی از دوستان آمده و چنین گفته، من (هاشمی رفسنجانی) گفتم «ما اعلام کرده‌ایم نمی‌شود»!کاش مؤسسه حفظ آثار امام(ره) خاطرات یاران صدیق آن حضرت، نظیر آیت‌الله محمدی گیلانی را ثبت و ضبط می‌کرد تا از تحریفات بیشتر نظرات امام راحل(ره) پیشگیری شود.