سرمقاله ی حکومتی جمهوری " آقاي رئيس‌جمهور بخوانند "

روزی نامه ی حکومتی  جمهوری اسلامی دو شنبه 30 دی ماه سال 1392
 نقد وبررسی : سرمقاله ی ر وزی نامه حکومتی جمهوری " آقاي رئيس‌جمهور بخوانند "
"سرمقاله نویس  اعتراف  کرده است به نظر مي‌رسد مسئولين هنگامي كه در فضاي آكنده از احساسات قرار مي‌گيرند، خود نيز احساساتي مي‌شوند و بر همان اساس وعده‌هائي مي‌دهند كه قطعاً از نيت پاك آنها حكايت دارد! ولي ممكن است از پشتوانه عملي برخوردار نباشد. ناگفته نماند معلوم نیست چرا سرمقاله نویس تلاش کرده حقایق را کتمان وتحریف  نماید؟ چون مگر از بدو ورود خمینی شیاد جنگ افروز وعوامفریب تا زمانی که جام زهر شکست جنگ خانمانسوز 8 ساله ی ایران و عراق سر کشید جزو  دادن  وعده های دروغ به مردم غیر از این انجام داد؟ مگر جانشین وی و سایر رؤسای رئیس جمهور و مسئولان رژیم ولایت فقیه پیرو وی مشابه ی وی عمل نکرده اند که قرار باشد خامنه ای جدااز اینان باشد؟"
جالب است که سرمقاله نویس  با مخاطب قراردادن رئیس جمهور  طوری پیرامون سفر اخیر وی به استان جنگ زده ی خوزستان قلم فرسایی کرده است  که  گویادیگر انتقاد همچون دوران احمدی نژاد جایز نیست که دست به تور سفرهای زنجیره ای ماراتونی پر هزینه ای استانی می زد تا از شعار انرژی هسته ای حق مسلم ماست دفاع وتبلیغ کند .چون اکنون جای این شعار توافق هسته ای ژنو گرفته است که ناشی از سیاست نرمش عقب نشینی وتسلیم زبونانه ی هسته ای  رهبر ولی فقیه می باشد .  برای همین جای انتقاد به سفرهای استانی دوران احمدی نژاد بدلیل تغییر رئیس جمهور   تحلیل ها طور دیگری  شده چون گفته شده است   رئيس‌جمهور مي‌تواند با استفاده از فرصت حضور در جمع مردم هراستان و شهرستان، مطالب مورد نظر خود درباره آن استان و آن شهرستان را به خود مردم منتقل كند.  یعنی اینکه امکان انتقال پیام رئیس جمهور از طریق رسانه های خبر واطلاع رسانی وتریبون های نماز جمعه ها نیست که باید بطور  سفر حضوری انجام گیرد . مهمتر اینکه  سئوال ست کشور چند استان دارد  ؟ اگر  میانیگین هر سفر استانی 3 روز در نظر گرفته شود مشخص است که چند ماه در سال وقت رئیس جمهور وهیأت همراه باید صرف سفرهای استانی شود . البته در شرایط تحریم ها وبحران اقتصادی تحمیل کردن این سفرها  که باید از خزانه ی دولت تأمین شود که خالی است بیشتر سئوال بر انگیز است . به ویژه  اینکه این هزینه ها  موجب افزایش کسری بودجه خواهد شد.
بهر حال سرمقاله نویس افزوده  اهميت اين انتقال بلاواسطه در اين است كه رئيس اجرائي كشور اين امكان را پيدا مي‌كند كه بعد از قرار گرفتن در فضاي خاص هر منطقه از كشور، آنچه را كه احساس مي‌كند بايد با مردم آن منطقه در ميان بگذارد متناسب با همان فضا و همان اقتضائات به زبان مي‌آورد و طبعاً خود را براي اجراي آنچه مي‌گويد ملزم مي‌داند. اينهم نقطه قوت ديگري است كه بدون سفر به استان‌ها و شهرستان‌ها و بدون مواجهه با مردم گوشه و كنار كشور به دست نمي‌آيد.  البته چنین که سرمقاله نویس مدعی شده نه امکان دارد الکی بالون یا فیل تبلیغاتی هوا کرده باشد وتخیلی و رؤیایی شعار داده  وتبلیغ نموده واینگونه تصور کرد ه باشدکه گویا رئیس جمهور روحانی تافت جدا بافته تر از رئیس جمهور های قبلی و بیشتر ذوب شده در ولایت فقیه است که قول های وی به مردم در سفرهای استانی کیلویی و پوشالی نیست وجنبه ی مادی وعملی دارد برای همین همچون 34 سال گذشته شعار ها وقول هایش سرکاری  و سرخرمنی ونا کجا آبادی نیست که بدون در نظر گرفتن جایگاه ولی فقیه وقدرت واختیارات وی افزوده  فراموش نكنيم كه انتخابات 24 خرداد 92 و رويكرد مردم به تفكر اعتدال به معناي ايجاد تغييرات عمده و اساسي در روش‌هاي حكومتي 8 سال گذشته بود. يكي از اين روش‌ها نوع استفاده از مردم در سفرهاي استاني بود. در سفرهاي استاني رئيس‌جمهور سابق، كرامت مردم در نظر گرفته نمي‌شد و از لحظه ورود وي به هر استان تا پايان سفر، از مردم براي نمايش وجاهت و محبوبيت رئيس‌جمهور استفاده مي‌شد. دويدن مردم به دنبال خودروي حامل رئيس جمهور، دست تكان دادن‌هاي نمايشي رئيس‌جمهور براي مردم، جمع آوري نامه‌هاي انبوه و به به و چه چه‌هاي مكرر درباره حضور مردم در خيابان‌هاي مسير و پرشكوه توصيف كردن استقبال مردمي توسط رسانه‌هاي طرفدار، فرازهاي تكراري و ملال آور سفرهاي استاني بودند كه ماهيت واقعي آنها استفاده ابزاري از مردم بود. متأسفانه اين روش در اولين سفر استاني رئيس‌جمهور روحاني نيز ادامه يافت و عليرغم وعده‌هاي داده شده، تغيير قابل توجهي مشاهده نشد.  تازه  سر مقاله نویس پس از بیان نقاط قوت سفر استانی رئیس جمهور ناچار  که قوت نوعی ضعف  است از طرف دیگر به بیان ضعف های این سفر هم  اذعان نموده  از جمله گفته است
ضعف بالاتر، برخورد شعاري با بعضي مسائل  در این  سفر رئیس جمهور در استان خوزستان بود چونکه  در سخنراني  شعاری – تبلیغاتی  وی  مشاهده شد  سخنراني خود در  اهواز، توافق نامه ژنو را تسليم شدن قدرت‌هاي جهاني در برابر ايران دانست و افزوده  اين سخن  بی ربط  تبلیغی وارونه  علاوه بر اينكه مورد نقد غربي‌ها قرار گرفت و آنها آن را به مثابه شعاري كه مصرف داخلي دارد تلقي كردند. بعلاوه  در داخل كشور نيز موجب تعجب صاحبنظران و حتي مردم عادي شد. برای اينکه  این سخن  یا ادعای بی جای وی  که  با رنگ و بوي مبالغه همراه  بود  نتيجه‌اي برخلاف انتظار در بر خواهد داشت .
همینطور  سرمقاله نویس اشاره  به نقطه ضعف ديگر سخنرانی روحانی کرده که  در سفر  وی به استان خوزستان بود اینکه  بعضي وعده دادن های روحانی  به شعاري بودن نزديك‌تر بود تا عملي بودن. چونکه  حل مشكل آب استان، تغيير وضعيت كارون، برطرف ساختن كامل مشكلات كشاورزي خوزستان، تبديل كردن خرمشهر و آبادان به منطقه آزاد و... همگي شعارهاي خوبي هستند و سئوال کرده ولي آيا اين امكان وجود دارد كه دولت يازدهم بتواند آنها را عملي نمايد و يا با صدور فرمان انجام بعضي از آنها بدون پشتوانه كارشناسي دقيق و همه جانبه، دولت در مرحله اجرا با مشكل مواجه نشود؟  
بالاخره سرمقاله نویس نتیجه گیری یا اعتراف کرده است به نظر مي‌رسد مسئولين هنگامي كه در فضاي آكنده از احساسات قرار مي‌گيرند، خود نيز احساساتي مي‌شوند و بر همان اساس وعده‌هائي مي‌دهند كه قطعاً از نيت پاك آنها حكايت دارد! ولي ممكن است از پشتوانه عملي برخوردار نباشد. ناگفته نماند معلوم نیست چرا سرمقاله نویس تلاش کرده حقایق را کتمان وتحریف  نماید؟ چون مگر از بدو ورود خمینی شیاد جنگ افروز وعوامفریب تا زمانی که جام زهر شکست جنگ خانمانسوز 8 ساله ی ایران و عراق سر کشید جزو  دادن  وعده های دروغ به مردم غیر از این انجام داد؟ مگر جانشین وی و سایر رؤسای رئیس جمهور و مسئولان رژیم ولایت فقیه پیرو وی مشابه ی وی عمل نکرده اند که قرار باشد خامنه ای جدااز اینان باشد؟:
"اولين سفر استاني دكتر روحاني به عنوان رئيس جمهور، كه به خوزستان صورت گرفت، داراي نقاط قوت و ضعف متعدد بود كه گوشزد كردن آنها مي‌تواند براي خود ايشان و دست اندركاران دولتي مفيد باشد. قطعاً اصل سفر، به استان‌ها، لازم و مفيد است و نبايد به سخنان كساني كه سفر استاني را قبول ندارند اهميت داد. اينكه رئيس قوه مجريه، خود را در مركز محبوس نكند و نقاط مختلف كشور را از نزديك ببيند و با مردم سراسر كشور ارتباط برقرار نمايد، اقدامي لازم و مفيد است. هر چند در عصر ارتباطات، گزارش‌هاي خبري و تصويري هم مي‌توانند مسئولين را در جريان وضعيت كشور قرار دهند و افراد مورد اعتماد نيز مي‌توانند همين نقش را ايفا نمايند، ولي ترديدي وجود ندارد كه حضور شخص اول اجرائي كشور در مناطق مختلف و مواجهه با مردم، موجب مي‌شود اطلاعات عيني و شهودي در اختيار وي قرار گيرد كه طبعاً اطلاعات مستقيم محسوب مي‌شوند و از اعتبار و درجه خلوص بيشتري برخوردار هستند، اين، اولين نقطه قوت است. سفر به نقاط مختلف كشور، علاوه بر اينكه مسئولين را با واقعيت‌ها آشنا مي‌كند، مردم را نيز به توجه دولتمردان نسبت به كساني كه در خارج از مركز حضور دارند اميدوار مي‌نمايد. اگر اين سفرها با شيوه‌هاي صحيح انجام شود مي‌تواند به انتقال بي‌واسطه خواسته‌ها، پيشنهادات و اعتراضات مردم به مديران ارشد كشور به ويژه شخص رئيس‌جمهور منجر گردد و اين نقطه قوت مهم ديگري است كه از اهميت و ارزش زيادي برخوردار است. علاوه بر اينها رئيس‌جمهور مي‌تواند با استفاده از فرصت حضور در جمع مردم هراستان و شهرستان، مطالب مورد نظر خود درباره آن استان و آن شهرستان را به خود مردم منتقل كند. اهميت اين انتقال بلاواسطه در اينست كه رئيس اجرائي كشور اين امكان را پيدا مي‌كند كه بعد از قرار گرفتن در فضاي خاص هر منطقه از كشور، آنچه را كه احساس مي‌كند بايد با مردم آن منطقه در ميان بگذارد متناسب با همان فضا و همان اقتضائات به زبان مي‌آورد و طبعاً خود را براي اجراي آنچه مي‌گويد ملزم مي‌داند. اينهم نقطه قوت ديگري است كه بدون سفر به استان‌ها و شهرستان‌ها و بدون مواجهه با مردم گوشه و كنار كشور به دست نمي‌آيد. در كنار اين نقاط قوت، نبايد از ضعف‌هائي كه به صورت واقعيت‌هاي ملموس، حتي در همين اولين سفر رئيس‌جمهور روحاني مشهود بودند غفلت شود.فراموش نكنيم كه انتخابات 24 خرداد 92 و رويكرد مردم به تفكر اعتدال به معناي ايجاد تغييرات عمده و اساسي در روش‌هاي حكومتي 8 سال گذشته بود. يكي از اين روش‌ها نوع استفاده از مردم در سفرهاي استاني بود. در سفرهاي استاني رئيس‌جمهور سابق، كرامت مردم در نظر گرفته نمي‌شد و از لحظه ورود وي به هر استان تا پايان سفر، از مردم براي نمايش وجاهت و محبوبيت رئيس‌جمهور استفاده مي‌شد. دويدن مردم به دنبال خودروي حامل رئيس جمهور، دست تكان دادن‌هاي نمايشي رئيس‌جمهور براي مردم، جمعآوري نامه‌هاي انبوه و به به و چه چه‌هاي مكرر درباره حضور مردم در خيابان‌هاي مسير و پرشكوه توصيف كردن استقبال مردمي توسط رسانه‌هاي طرفدار، فرازهاي تكراري و ملال آور سفرهاي استاني بودند كه ماهيت واقعي آنها استفاده ابزاري از مردم بود. متأسفانه اين روش در اولين سفر استاني رئيس‌جمهور روحاني نيز ادامه يافت و عليرغم وعده‌هاي داده شده، تغيير قابل توجهي مشاهده نشد. ضعف بالاتر، برخورد شعاري با بعضي مسائل بود كه در سخنراني خود رئيس‌جمهور مشاهده شد. ايشان در سخنراني اهواز، توافق نامه ژنو را تسليم شدن قدرت‌هاي جهاني در برابر ايران دانستند. اين سخن، علاوه بر اينكه مورد نقد غربي‌ها قرار گرفت و آنها آن را به مثابه شعاري كه مصرف داخلي دارد تلقي كردند، در داخل كشور نيز موجب تعجب صاحبنظران و حتي مردم عادي شد. همه مي‌دانند كه توافق نامه ژنو يك نقطه مثبت در كارنامه دولت يازدهم است، زيرا موجب توقف روند افزايش فشارها بر ايران و هدايت جريان هسته‌اي به سوي حل و فصل عادلانه شد. رئيس‌جمهور و گروه مذاكره كننده مي‌توانند به اين اقدام مثبت و موفق خود ببالند و همواره از آن سخن بگويند، اما اين سخن اگر با رنگ و بوي مبالغه همراه شود نتيجه‌اي برخلاف انتظار خواهد داد. قطعاً توافق نامه ژنو به مردم ايران آرامش خاطر بخشيده و يك "برد" محسوب مي‌شود همانگونه كه نتيجه انتخابات 24 خرداد نيز نگراني‌ها را برطرف كرده و آرامش خاصي به جامعه ايراني ارزاني داشت، ولي نبايد اين واقعيت را نيز ناديده بگيريم كه اين توافق نامه براي قدرت‌هاي جهاني هم يك "برد" بود. بهترين تفسير براي توافق ژنو همانست كه خود مسئولين دولتي بارها از آن با عبارت "برد - برد" ياد كردند. درست است كه انتظار داريم در تمام ميدان‌ها هميشه برد با ملت ايران باشد و طرف مقابل به ويژه آنجا كه سال‌ها از ابزارهاي نامشروع براي تحت فشار قرار دادن ملت ايران استفاده كرده هرگز به هيچ بردي دست نيابد، ولي با توجه به وضعيتي كه دولت گذشته پديد آورده بود امكان رسيدن به چيزي بالاتر از نتيجه "برد - برد" براي ما وجود نداشت و به همين دليل توافق‌نامه ژنو را يك نقطه مثبت در كارنامه دولت يازدهم مي‌دانيم و روشن است كه اين نقطه مثبت را نمي‌توان تسليم شدن طرف مقابل دانست. رئيس‌جمهور بايد با مردم بگونه‌اي سخن بگويد كه مردم محتواي تمام عبارات وكلمات او را منطبق با واقعيت بيابند. نقطه ضعف ديگر، بعضي وعده دادن هاست كه به شعاري بودن نزديك‌تر بود تا عملي بودن. حل مشكل آب استان، تغيير وضعيت كارون، برطرف ساختن كامل مشكلات كشاورزي خوزستان، تبديل كردن خرمشهر و آبادان به منطقه آزاد و... همگي شعارهاي خوبي هستند ولي آيا اين امكان وجود دارد كه دولت يازدهم بتواند آنها را عملي نمايد و يا با صدور فرمان انجام بعضي از آنها بدون پشتوانه كارشناسي دقيق و همه جانبه، دولت در مرحله اجرا با مشكل مواجه نشود؟ به نظر مي‌رسد مسئولين هنگامي كه در فضاي آكنده از احساسات قرار مي‌گيرند، خود نيز احساساتي مي‌شوند و بر همان اساس وعده‌هائي مي‌دهند كه قطعاً از نيت پاك آنها حكايت دارد ولي ممكن است از پشتوانه عملي برخوردار نباشد. توصيه خيرخواهان به آقاي رئيس‌جمهور اينست كه به سفرهاي استاني ادامه دهند اما تلاششان اين باشد كه نقطه ضعف‌ها را برطرف كنند و نقطه قوت‌ها را تقويت نمايند. دولت يازدهم نبايد با ثبت نقطه ضعف‌ها در كارنامه خود زمينه ناكامي خود را فراهم سازد. اين خواست بدخواهان است ولي خيرخواهان با گوشزد كردن نقطه ضعف‌ها و نقد منصفانه عملكردها مايلند اين دولت، كامياب باشد"
هوشنگ بهداد 
روزی نامه ی حکومتی  جمهوری اسلامی دو شنبه 30 دی ماه سال 1392

آقاي رئيس‌جمهور بخوانند