گزیده خبرهای 24 بهمن -92

گزیده خبرهای 24 بهمن -92
گزیده خبرهایی از چگونگی امنیت  و آزای فردی  واجتماعی در کشوری که مدعی است امن آزادترین کشور جهان می باشد. البته اینگونه خبر ها که مشتی نمونه خروار از وقایع وحوادث روزانه می باشد آن سوی سکه رشد تورم وگرانی وفقر بیکاری وضرب وشتم و بازداشت و شکنجه واعدام است که موازی ومترادف آن ،جنگ قدرت وثروت میان رقباست که با شدت  وجود دارد.
 مسئول مرکز لرزه‌نگاری بیرجند گفت: زلزله‌ای به بزرگی 3.7 (سه و هفت) ریشتر امروز در سربیشه به وقوع پیوست.علی هاشمی در گفت‌وگو با ایسنا، گفت: زلزله‌ای به بزرگی 3.7(سه و هفت) در مقیاس امواج درونی زمین (ریشتر)، ساعت 6 و 33 دقیقه و 15ثانیه بامداد امروز در سربیشه خراسان جنوبی به وقوع پیوست.وی مشخصات زمین لرزه را در32.6 درجه عرض شمالی و 59.97 درجه طول شرقی ثبت کرده است.مسئول مرکز لرزه‌نگاری بیرجند احتمال داد این زمین لرزه هیچ خسارتی در پی نداشته است.
پرونده دو مرد که برای سرقت ارز و طلاهای صراف دوره‌گرد او را به قتل رسانده‌ بودند روی میز قضات دادگاه کیفری‌استان تهران قرار گرفت.  به گزارش خبرنگار ما، ماموران پلیس تیر سال گذشته باخبر شدند کارتنی بزرگ در منطقه باب همایون رها شده ‌است که به نظر می‌رسد جسدی داخل آن باشد. وقتی پلیس به محل رفت و جعبه باز شد جنازه مردی را که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده ‌بود، پیدا کردند البته هویت مقتول مشخص نبود. جسد به دستور بازپرس به پزشکی قانونی انتقال داده‌شد. اهالی که کارتن را پیدا کرده‌ بودند، مدعی‌ شدند فردی که فاضل نام‌دارد، به آنجا کارتن را برده ‌استفاضل که از باربران منطقه بود شناسایی و بازداشت شد. او اتهام قتل را رد کرد و گفت: «من اصلا نمی‌دانستم داخل جعبه چیست. دو مرد به من گفتند این جعبه را برای ما حمل کن و نزدیکی پاساژ بیاور، من هم قبول کردم. آن افراد را هم نمی‌شناسم.» با توجه به اینکه فاضل ادعا کرد، نمی‌دانست داخل جعبه چیست دوربین‌های مداربسته مغازه‌های اطراف برای پیدا کردن دو مردی که فاضل درباره آنها حرف زده بود مورد بررسی قرار گرفت.  این در حالی بود که فرزند مقتول نیز به پلیس مراجعه کرد و بعد از شناسایی جسد گفت: «پدرم برای انجام معامله‌ای از خانه خارج شد. او گفته ‌بود خیلی زود برمی‌گردد اما یکدفعه تلفنش خاموش شد. پدرم نزدیک به یکصد میلیون ‌تومان سکه و ارز همراه داشت و می‌گفت این معامله برایش خیلی پرسود است. ما نمی‌دانیم او کجا رفته و با چه افرادی ملاقات کرده ‌است.» پلیس توانست تصویر دو مرد میانسال را که جعبه را به فاضل داده‌ بودند، شناسایی کند و با کارهای فنی انجام گرفته توسط کارآگاهان این دو مرد که داوود و امیر نام ‌دارند، بازداشت شدند. این دو به قتل اعتراف کردند و جزییات را توضیح دادند.  
داوود در تحقیقات گفت: «امیر به من گفته ‌بود که صراف دوره‌گردی را می‌شناسد که برای دیگران ارز و سکه می‌برد و همیشه هم پول زیادی با خودش دارد. قرار شد امیر او را به محل کار من که در نزدیکی بازار بود. بیاورد و نقشه قتل را اجرا کنیم. او با مقتول که عباس نام ‌داشت تماس گرفت و گفت که مقدار زیادی ارز و سکه لازم دارد و آدرس محل کار من را هم داد اما خودش نیامد. وقتی عباس وارد دفترم شد اول با چوب چند ضربه به سرش وارد کردم و بعد که بیهوش شد چاقو هم به او زدم. جسد را لای پتو پیچاندم. چون نمی‌توانستم تنهایی آن را جابه‌جا کنم، با امیر تماس گرفتم تا بیاید. بعد با هم جسد را بیرون بردیم و جایی گذاشتیم.» در ادامه امیر مورد بازجویی قرار گرفت. او قبول کرد که در این قتل نقش داشت. وی گفت: من پیشنهاد دزدی را دادم اما روزی که قرار بود سرقت کنیم خیلی ترسیدم و خودم به دفتر داوود نرفتم. عباس در محل حاضر شده‌ بود و داوود هم خودش کار را تمام کرده ‌بود. بعد هم به من گفت مبلغ 34میلیون‌تومان ارز و چندین سکه از او سرقت کرده و جسد را هم داخل پتو پیچیده اما برای اینکه بتواند جسد را به جای دیگری ببرد از من کمک خواست و من هم کمکش کردم. به خاطر این موضوع هم خیلی پشیمان هستم. به‌جز اعترافات متهمان فهرست مکالمات تلفنی آنها نیز نشان می‌داد این دو چندین ‌بار با مقتول تماس گرفته و پیگیر آمدنش بودند.  بنابر این گزارش با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه 71 دادگاه کیفری‌استان تهران فرستاده‌شد.
زنی که به‌دلیل علاقه به پسر خواهر شوهرش، همسر خود را با همکاری فرزند برادرش به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری‌ استان تهران محاکمه می‌شود.به گزارش خبرنگار ما، این زن که ساناز نام دارد بهمن‌ سال گذشته خبر مرگ شوهرش را به پلیس اعلام کرد. او که ادعا می‌کرد جسد شوهرش را در خیابان پیدا کرده‌ است به ماموران گفت زمانی بالای سر شوهرش رسید که هیچ اثری از قاتل نبود.  ساناز بعد از حضور ماموران در محل به آنها گفت: «شوهرم برای خرید نان به نانوایی رفته ‌بود اما دیر کرد، با تلفنش تماس گرفتم جواب نداد خودم به سمت نانوایی حرکت کردم و هنوز چند قدمی بیشتر نرفته ‌بودم که جسد شوهرم را دیدم. داد و فریاد کردم و از همسایه‌ها کمک گرفتم و آنها هم به پلیس خبر دادنداین زن مدعی شد شوهرش هیچ دشمنی نداشت و نمی‌داند چه کسی مرتکب این قتل شده‌ است. وقتی به دستور بازپرس تحقیقات از خانواده مقتول که جعفر نام ‌داشت آغاز شد خواهران جعفر مدعی شدند همسر برادرشان با او اختلاف داشت. آنها به صراحت زن جوان را به قتل متهم کردند و گفتند می‌دانند قطعا ساناز در این قتل نقش دارد.  وقتی ساناز مورد تحقیق قرار گرفت قتل شوهرش را انکار کرد و گفت: «من و شوهرم با هم اختلاف داشتیم اما من اصلا در جریان قتل او نبودم و شوهرم را به‌خاطر بچه‌هایم تحمل می‌کردم.» در حالی‌که این زن داشتن هرگونه اطلاعی از نحوه کشته‌شدن شوهرش را انکار می‌کرد خواهران جعفر ادعای دیگری را مطرح کردند آنها گفتند ساناز عاشق خواهرزاده‌شان که بهرام نام ‌دارد، شده‌ و خودش درباره این موضوع با یکی از اقوام صحبت کرده‌ است.  یکی از خواهران مقتول گفت: «ما سه‌خواهر هستیم که دونفرمان در تهران و یکی در شهرستان زندگی می‌کند خواهرم که در شهرستان سکونت دارد از همه بزرگ‌تر است و پسر جوانی دارد که چند بار از فامیل شنیده ‌بودم ساناز عاشق اوست و با هم ارتباط دارند این موضوع را از بهرام پرسیدیم اما انکار کرد. ما اطلاعاتی داریم که نشان می‌دهد ساناز چندین‌‌بار به بهرام پیامک داده و وقتی که شوهرش در خانه نبوده او را به منزل دعوت کرده ‌است ما سعی می‌کردیم این موضوع را خودمان حل کنیم تا  برادرمان متوجه نشود اما این جریان در نهایت منجر به قتل جعفر شد
 ساناز این ادعا را رد کرد اما بررسی ‌تلفن همراه او نشان داد، روز حادثه او بارها با بهرام تماس گرفته ‌است. بنابراین بهرام و ساناز هر دو متهم به قتل شدند اما بهرام مدارکی را به پلیس ارایه کرد که نشان می‌داد او زمان حادثه در ترمینال بوده و از طریق مادرش متوجه شده که دایی‌اش کشته ‌شده ‌استبهرام ارتباط با زن دایی‌اش را به‌طور کامل رد نکرد و گفت: «زن دایی‌ام چندباری در مورد آزارهای دایی‌ام با من صحبت کرده‌ بود. او بیشتر با من درد دل می‌کرد اما من در قتل دایی‌ام نقشی نداشتم.» با توجه به اینکه پیامک‌های ارسال‌شده توسط هر دو طرف نشان می‌داد ارتباط آنها بسیار پیچیده‌تر از آن چیزی است که متهم گفته ساناز نیز مورد بازجویی قرار گرفتزن جوان این بار اتهامش را قبول کرد و گفت: «من و شوهرم خیلی با هم مشکل داشتیم او برای اینکه من را تحقیر کند زنانی را به خانه می‌آورد. او من و بچه‌ها را در اتاقی حبس و خودش با این زنان رابطه برقرار می‌کرد. او این کار را برای تحقیر من انجام می‌داد و خودش هم به این موضوع اعتراف می‌کرد. کارهایی که شوهرم می‌کرد روزبه‌روز کینه مرا نسبت به او بیشتر می‌کرد تا اینکه تصمیم به قتل شوهرم گرفتم من باید انتقام این کارهایش را می‌گرفتم یک روز که برادرزاده‌ام خانه ما بود جعفر مرا کتک زد او خیلی شدید من را زد و برادرزاده‌ام مجید خیلی ناراحت شد بعد از آن وقتی قتل را به برادرزاده‌ام پیشنهاد دادم قبول کرد آن روز هم مجید شوهرم را کشت
 
به این ترتیب مجید 19ساله بازداشت شد او ادعای عمه‌اش را تایید کرد و گفت: «وقتی دیدم عمه‌ام کتک خورد خیلی ناراحت شدم بعد او به من گفت می‌خواهد شوهرش را بکشد و مرگ‌موش خواست چون عمه‌ام چندباری به‌دلیل رفتارهای شوهرش خودکشی کرده‌ بود ترسیدم مرگ‌موش را به او بدهم اما وقتی به من اطمینان داد که برای شوهرش می‌خواهد مرگ موش را تهیه کردم اما در جعفر اثر نکرد. بعد چندباری قرص ترامادول به او خوراندیم عمه‌ام می‌خواست از این طریق ثابت کند شوهرش معتاد است و طلاق بگیرد باز هم نشد. قرار شد مبلغی پول به من بدهد و من جعفر را بکشم. روز حادثه مقدار زیادی شیشه کشیده‌ بودم با دوستانم بیرون رفتم و چندباری دعوا کردیم بعد عمه‌ام تماس گرفت و گفت شوهرش برای خرید نان بیرون رفته من هم به نانوایی رفتم و در حالی‌که جعفر داشت به خانه برمی‌گشت با واردآوردن دو ضربه چاقو به گردن و سینه‌اش او را کشتم با پایان‌یافتن تحقیقات مقدماتی قرار مجرمیت برای هر سه‌متهم پرونده صادر شد و به این ترتیب بهرام متهم به زنای محصنه و ساناز متهم به زنای محصنه و معاونت در قتل شوهرش و مجید نیز متهم به مباشرت در قتل شد. بنابر این گزارش متهمان به زودی در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شوند.
روزنامه کیهان نوشت:ریاست انجمن غیرقانونی موسوم به «دفاع از آزادی مطبوعات» از محسن کدیور متواری به فائزه هاشمی رسید.عباس صفایی‌فر در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا گفت: در نشست این انجمن، فائزه هاشمی به عنوان رئیس، بدرالسادات مفیدی به عنوان نایب رئیس و عباس صفایی‌فر به عنوان دبیر و سخنگوی این انجمن انتخاب شدند.پیش از این کدیور ریاست انجمن یاد شده را داشت که به همراه معاون خود - یوسفی اشکوری - از سال‌ها پیش از کشور گریختند.پس از کدیور و اشکوری، برخی دیگر از گردانندگان انجمن غیرقانونی یاد شده نظیر،‌ فریبا داودی مهاجر (کشف حجاب کرده)، مرتضی کاظمیان (عضو گروهک ملی - مذهبی) و علی‌اکبر موسوی خوئینی از کشور گریخته و در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی اقامت گزیده‌اند. برخی دیگر از اعضای این انجمن نظیر عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی، محمد سیف‌زاده و احمد زیدآبادی جزو بازداشت‌شدگان فتنه یا تخلفات مشابه دیگر هستند. علی حکمت، عماد باقی، اکبر گنجی، علوی‌تبار، علیزاده طباطبایی، رضا تهرانی، شهلا شرکت، بای سلامی و محمدرضا زهدی از دیگر دست‌اندرکاران این انجمن، جزو گردانندگان نشریات زنجیره‌ای در دوره اصلاحات بودند.انتخاب فائزه هاشمی به ریاست انجمن مورد اشاره در حالی است که برخی دست‌اندرکاران این انجمن یک ماه پیش (22 دی 1392) به دیدار آقای هاشمی رفتند.
عیسی سحرخیز یک هفته بعد از این دیدار در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: ما باید از حرکت‌‌های ساده به سمت حرکت‌های پیچیده حرکت کنیم... حمایت آقای هاشمی از دولت روحانی هوشیارانه است. این استراتژی صحیح و منطقی است. اول اینکه خطاها و اشتباهات دولت به گردن آقای هاشمی نمی‌افتد یا برعکس هم مصداق دارد. آقای هاشمی به گونه‌ای حلقه اتصال جریان‌هایی هستند که با جریانی که در 8 سال گذشته بر کشور حاکم بوده، مخالف است. ایشان به خوبی توانسته یک حلقه‌ای ایجاد کند که در آن به صورت توامان و همزمان آقای روحانی، سیدحسن خمینی، ناطق نوری، آقای خاتمی و حتی عبدالله نوری حضور دارد.سحرخیز می‌افزاید: این حلقه باید فارغ از نامگذاری‌ها و خط‌گذاری‌هایی چون محافظه‌کار، اصلاح‌طلب یا کارگزارانی، در یک حرکت همگرایانه و متحد، کار خودش را همچنان به پیش ببرد. نقش آقای هاشمی همانند نقش آقای خاتمی و در کنار آقای ناطق نوری به نظر من بسیار مهم است. ما نباید به این افراد به صورت انفرادی نگاه کنیم. حتی نباید یکی از این بزرگان را به عنوان چهره شاخص مطرح کنیم و نقش بقیه را کمرنگ جلوه بدهیم بلکه همه باید روی این جمع و این حلقه اتصال سرمایه‌گذاری کنند و در زمان‌های لازم از آن بهره ببرند. اصلاح‌طلبان باید برای انتخاب مجلس و خبرگان برنامه‌ریزی و سازماندهی کنند.حلقه جمع شده در انجمن موسوم به دفاع از آزادی مطبوعات نقش پررنگی در ساختن تصویر عالیجناب سرخپوش «قتل‌های زنجیره‌ای» از آقای هاشمی داشت و رفتار بعدی آنان نفاق پیچیده این حلقه مافیایی را نشان می‌دهد.یادآور می‌شود فائزه هاشمی 20 فروردین امسال در مصاحبه با روزنامه زنجیره‌ای بهار با مرور خاطرات دوره بازداشت خود، از بهایی‌ها و مجاهدینی‌ها و منافقین به عنوان دوستان خود یاد کرده و گفته بود در میان هم‌بندی‌ها و دوستانم، بهایي‌ها، تعدادی از سازمان مجاهدین و... چند نفر لائیک و چپ بودند... بابا در ملاقات گله‌های آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمی‌گویم یا چرا روابط خوبی مثلا با مجاهدین و بهائی‌ها دارم.فائزه هاشمی در دوره اصلاحات مدیر مسئول روزنامه زن بود که برخی عناصر معارض با انقلاب را گردهم آورد. از جمله رفتارهای مشکوک وی در این دوره مصاحبه جانبدارانه روزنامه زن با بیوه فراری محمدرضا پهلوی بود.این نکته نیز گفتنی است که سحرخیز چند سال پیش از نامزدی انتخاباتی بهائیان و همجنس‌بازان حمایت کرده بود!
رئیس‌جمهور پیشین کشورمان گفت: 22 بهمن یک نماد است که در طول سی و پنج سال گذشته ادامه داشته است.به گزارش ایسنا، محمود احمدی‌نژاد در حاشیه مراسم بزرگداشت آیت‌الله ابطحی در دانشگاه امام صادق(ع)، در پاسخ به این پرسش که "حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن را چگونه ارزیابی کردید؟" اظهار کرد: 22 بهمن یک نماد است که در سی و پنج سال گذشته ادامه داشته و فارغ از حواشی آن، یک جریان تاریخی زلال است که به سمت قله در حرکت است.وی همچنین در برابر این پرسش که "آیا صحت دارد که وزرای دولت شما در حال آماده شدن برای حضور انتخابات دور دهم مجلس شورای اسلامی هستند؟" پاسخ داد: من سخنگوی خودم هستم و سخنگوی دیگران نیستم.به گزارش ایسنا، احمدی‌نژاد در ابتدا با این تصور که جمع خبرنگاران،‌ دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) هستند، با آنها به گرمی احوال‌پرسی کرد و بعد از اینکه متوجه اشتباه خود شد، از جمع خبرنگاران خارج شد.وی سپس در هنگام بازگشت از مسجد این دانشگاه در جمع خبرنگاران حضور یافت که به برخی از پرسش‌های آنها پاسخ داد.احمدی‌نژاد در پاسخ به این پرسش که "چرا سکوت خود را نمی‌شکنید؟" گفت: سکوت کجا بوده است؟ شما سکوت را به من نشان بدهید تا آن را بشکنم.