جوک های با حال واتو کشیده یعنی مؤدبانه

 جوک های با حال واتو کشیده یعنی مؤدبانه . 16 بهمن -92
دریافتی است .چه شنیده ونشنیده و چه خونده ونخونده باشین باحاله ومی ارزه یکبار دیگه برای زنگ تفریح  خوندش وکمی خندید چون گفته میشه خنده دوای هردردیه .
یک ساعت پیش یه آلو خوردم، هستش هنوز تو دهنمه  حال ندارم برم بندازم سطل آشغال.کسی می دونه چند ساعت طول می کشه تا با بزاق دهن تجزیه شه؟
 بعضیا هستن پابرهنه میان تو زندگی آدم. اما وقتی می رن لباس مارک دار تنشونه!مبارکشون باشه ولی رسمش این نیست
   به هر حال بررسی که می کنم می بینم تنها کسی که به من نخ داد، قرقره بود
 زندگی همیشه در جریانه، ولی مشکل اینجاست که ما رو در جریان نمی ذاره
امتحانات از آنچه فکر می کنید به شما نزدیکترند
 مقصد مهم نیست. مسیر هم مهم نیست.حتی خود سفر هم چندان مهم نیست؛این همسفره که خیلی مهمه
 خدایا هیچ جوونی رو از در هیچ یخچالی ناامید برنگردون
  اسپری خریدم روش نوشته مخصوص دفع حشرات مزاحم.تازه فهمیدم که یه سری حشراتم هستن که مراحِمن.حالا موندم واسه اونا چی بخرم که اذیت نشن
 الان که نه کولر روشنه نه بخاری، باباها نمی دونن باس دقیقا چیکار کنن تو خونه؟ هی الکی راه می رن و در کابینتا رو باز و بسته می کنن
 داداش دوستم رفته مسافرت ماشینشو یه هفته داده دست دوستم باشه. اونوقت داداش من وقتی می ره بیرون شلوارکشو قایم می کنه که نکنه من بپوشمش!
از داداش هم شانس نیاوردیم. به بابام می گم دلم گرفته، می گه چاه بازکن تو کابینته. یعنی محبت تو خانواده ما موج می زنه
 شونه آدم که هیچی، شونه تخم مرغم پیدا نمی شه، سرمونو بذارین روش یه کم گریه کنیم
 به سگ ها که محبت می کنی باوفا می شن.به آدم ها که محبت می کنی هار می شن.اما به خر که محبت می کنی، اصلا براش فرقی نداره!
از بس که ثبات شخصیت داره این بزرگوار
 جدیدا فیس بوک شده مثل داهات.همه همدیگرو می شناسن!
 یارو پدرش تو بستر مرگ بوده می گه بیا بشین کنارم کارت دارم.بعد یه چوب می ده دست پسرش. پسره هم که می خواسته ذکاوتش رو نشون بده قبل از حرف زدن پدرش چوب رو می شکنه. پدره سکته می کنه درجا می میره.مامانش می گه خاک تو سرت این نی از هفت نسل قبل دست به دست به پدرت رسیده بود!
 مگه عمر پشه سه چهار روز نیست؟ پس چطوری توی این چند روز می تونه یاد بگیره که مگس کش دید، باس قایم شه؟
 پشت چراغ قرمز یه گدایی اومده کنار ماشین می گم برو اونور پول ندارم، می گه نمی گفتی هم از قیافت معلوم بود!
امروز به دختر همسایه بغلیمون گفتم: امسال سعادت نداشتیم نذری شما رو بخوریم...برگشته بهم می گه: سعادت نمی خواست، اگه قد یه نخود شعور داشتی و تو این 15 سال یه بار به جای «خدا قبول کنه» یه گل رز می ذاشتی تو ظرف و پس می دادی الان با 4 تا توله هامون پای دیگ بودیم!