روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی
شنبه 17 آبانماه سال 1393
نقد وبرسی : سرمقاله
روزی نامه جمهوری "چشم انداز مذاكرات مسقط "
سرمقاله نویس بدون
آنکه اشاره به تأثیر مخرب تحریم های ناشی از برنامه ی هسته ای کند که چگونه منجر
به بحران اقتصادی ورشد لجام گسیخته تورم وگرانی و فقر وبیکاری و پیام اقتصادی –
جهادی خامنه ای شده است . زیراکه اوضاع اقتصادی
بشدت داغان موجب نارضایتی روز افزون عمومی شده است . طوریکه خامنه ای رهبر
رژیم داعشی ولایت فقیه مجبورشد تا به جای رئیس جمهورشدن نامزدان مورد علاقه
پاسداران واصول گرایان تن به رئیس جمهورشدن روحانی در 24 خرداد 92دهد تا جایگزین نامزدی رد صلاحیت
شده ی رفسنجانی شود .برای همین روحانی از سوی رفسنجانی وحامیان مدعیان اصلاح طلب
مواجه شد تا رئیس جمهورشود . چون هدف این بود تاروحانی پس از رئیس جمهور شدن و دیدار
با خامنه ای و قبل از سفر به آمریکا در گفتگوی خود با یک شبکه تلویزیونی آمریکایی
مدعی شود که در مذاکرات هسته ای اختیار تام دارد. در صورتیکه پس از شروع مذاکرات کشدار در عمل وارونه ی این
ادعاثابت شده است. چون پاسداران تا کنون اجازه نداده اند خواب رؤیایی روحانی یا ادعای وی به
واقعیت به پیوندد.
درحالی که اکنون
سرمقاله نویس با نعل وارونه زدن مدعی شده بدلیل شکست انتخابات میاندوه ای کنگره حزب دمکرات ها از
رقیب جمهوریخواه شده است که برای پیروزی
رقابت ریاست جمهوری آینده ی آمریکا به شدت احتیاج به ثمررسیدن مذاکرات توافق هسته
ای با رژیم داعشی ولایت فقیه است. ناگفته نماند که افزوده آیت الله جک استراو فتوا
داده تحریم ها موجب تسلیم رژیم داعشی ولایت فقیه نشد و اروپاییان هم ثانیه شماری می کنند تا این
مذاکرات توافق هسته ای قطعی گردد وبه نتیجه نهایی منتهی شود.
بهرحال سرمقاله نویس برای اینکه درپایان پوششی برای ادعای نومیدانه خود داشته
باشد اذعان کرده است همراهي رقباي سياسي
دولت با گروه مذاكره كننده هستهاي ميتواند مفيد و مؤثر باشد. آنها بايد با توجه
به ابراز اعتمادي كه رهبر داعشی ولی فقیه به مذاكره كنندگان دولت روحانی كرده، از اين گروه حمايت كنند و از
مانعتراشي بر سر راه آنها خودداري نمايند. اين واقعيت را نميتوان ناديده گرفت كه
مذاكرات هستهاي، طولاني و رسيدن به توافق، دشوار شده است. بنابر اين، همه بايد به
گروه مذاكره كننده كمك كنند تا خواست مردم كه پايان دادن به مسأله هستهاي با حفظ
حقوق ملت و منافع ملي است تحقق يابد. در اين زمينه دستگاههاي تبليغاتي به ويژه
رسانه ملي نيز بايد همكاري كنند و اينگونه نباشد كه اخبار مذاكرات را يكطرفه و با
تفسيرهاي منفي و بدبينانه منتشر نمايند. در جهان امروز، دستيابي به اخبار و
اطلاعات، انحصاري نيست و مردم ميتوانند به واقعيتها دسترسي پيدا كنند. بنابر
اين، رسانهها در مسأله هستهاي در عين حال كه تعيين كننده نيستند ولي ميتوانند
به مردم آرامش روحي بدهند، مانع سوءاستفاده سوداگران شوند و به گروه مذاكره كننده
براي رسيدن به توافق جامعي كه منافع بيشتري را براي كشور در برداشته باشد كمك
نمايند.
درحالي كه فقط دو هفته به پايان مهلت
رسيدن به توافق جامع هستهاي ايران و 1+5 باقي مانده است، سايه نتايج انتخابات
كنگره آمريكا، كه با پيروزي جمهوريخواهان و دستيابي آنها به دو سوم كرسيها همراه
بود، بر سر مذاكرات هستهاي سنگيني ميكند و محافل سياسي و اقتصادي بينالمللي بيش
از گذشته نسبت به نتايج اين مذاكرات حساس شدهاند و به مسقط چشم دوختهاند. پيروزي
جمهوريخواهان در مجلس قانونگذاري آمريكا، كار دموكراتها و دولت اوباما را در
تمام زمينهها از جمله مذاكرات هستهاي با ايران دشوار ميكند، اما اين دشواري به
اندازهاي نيست كه قدرت تصميمگيري را از دولت اوباما بگيرد.
علاوه بر اين، دموكراتها براي رسيدن به پيروزي در انتخابات رياست جمهوري آينده به موفقيت در مذاكرات هستهاي با ايران نيازمند هستند و براي به دست آوردن اين پيروزي از تمام امكانات خود استفاده خواهند كرد. اروپائيها نيز به توافق جامع هستهاي با ايران نياز دارند و بيش از اين نميتوانند عواقب منفي كشمكش با ايران بر سر اختلافات هستهاي را تحمل كنند. اين واقعيت را به روشني ميتوان از اظهارات مقامات رسمي و غيررسمي كشورهاي اروپائي به دست آورد.
جمعي از شناخته شدهترين چهرههاي سياسي اروپا در مقالهاي كه روزنامه انگليسي گاردين آن را منتشر كرده نوشتهاند: اكنون زمان توافق هستهاي با ايران است و كشورهاي 3+3 (همان 1+5 كه عبارتند از سه كشور اروپائي انگليس، فرانسه و آلمان و سه كشور غير اروپائي چين و روسيه و آمريكا) بايد فرصت ايجاد شده را غنميت بشمرند. آنها نوشتهاند: ما اصرار داريم كه طرفين، تا مهلت معين شده در 3 آذر به توافق برسند، چرا كه به تأخير انداختن زمان توافق، اتخاذ تصميمات را دشوارتر ميكند و به تعويق افتادن توافق فرصت بيشتري به مخالفان براي تخريب روند سياسي مربوط به توافق ميدهد." در ميان نويسندگان اين مقاله، افرادي همچون خاوير سولانا مسئول اسبق سياست خارجي اتحاديه اروپا و وزراي خارجه اسبق و سابق ايتاليا، اسپانيا، سوئد و چند سياستمدار ارشد انگليس وجود دارند كه نشان دهنده اعتبار اين مقاله و محتواي آنست.
مشاور امور خارجي انگليس در مجلس عوام اين كشور نيز گفته است: "اكنون فرصتي تاريخي براي حل مسأله هستهاي ايران وجود دارد. به مذاكره كنندگان احترام ميكنم و متعهد به رسيدن به يك توافق جامع هستيم." مذاكره كننده ارشد هستهاي روسيه نيز گفته است: مذاكره كنندگان در مورد برنامه هستهاي ايران براي پيشرفت گفتگوها آمادگي دارند." جك استراو، وزير خارجه اسبق انگليس نيز گفته است: "تحريمها در متوقف كردن برنامه هستهاي ايران ناكارآمد بود." سخن جك استراو، پاسخي است به اظهارات روز پنجشنبه اوباما رئيسجمهور آمريكا كه گفته بود تحريمهاي شديدي كه عليه ايران اعمال كردهايم موجب شد اين كشور به پاي ميز مذاكره كشانده شود."
قطعاً سخن جك استراو، درست است، زيرا واقعيت اينست كه تحريمها در عين حال كه ناجوانمردانه بودند نتوانستند مسئولين و ملت ايران را وادار به متوقف كردن برنامه هستهاي نمايند و آنچه موجب شد ايران به پاي ميز مذاكره برگردد، انتخابات رياست جمهوري 1392 و روي كار آمدن دولت دكتر روحاني بود كه اعتقادي اصولي به حل و فصل مسائل از طريق مذاكره دارد. اين واقعيت را جك استراو به درستي درك كرده و البته بعيد نيست اوباما هم درك كرده باشد ولي به احتمال زياد به خاطر مصرف داخلي سخن از كارآمد بودن تحريمها به ميان ميآورد به ويژه آنكه بعد از شكست سنگين در انتخابات ميان دورهاي كنگره، نياز بيشتري به اين قبيل سخن گفتنها دارد.
در يك نگاه كلي ميتوان شرايط كنوني مذاكرات را به ويژه با توجه به آنچه قرار است اين هفته در مسقط پايتخت عمان صورت بگيرد اينگونه جمعبندي كرد:
1 - دولت اوباما و حزب دموكرات آمريكا براي كسب پيروزي در انتخابات رياست جمهوري آينده آمريكا به يك امتياز بزرگ نياز دارند. اين امتياز بزرگ ميتواند رسيدن به توافق هستهاي با ايران و پايان دادن به مشكلاتي باشد كه آمريكا در اين زمينه دارد. اوباما، هر چند براي مصارف داخلي ناچار است مطالبي از قبيل آنچه در مصاحبه با خبرنگاران در روز پنجشنبه گفت به زبيان بياورد، ولي در همان حال، وزير خارجه خود را براي مذاكره با وزير خارجه ايران به مسقط ميفرستد، جائي كه يادآور توافق اوليه براي شروع مذاكرات و صورت گرفتن توافقات ديگري بوده است، توافقاتي كه غرب از آنها ضرر نكرده است.
2 - جمهوري خواهان آمريكا، مايل هستند با سنگ اندازي بر سر راه توافق هستهاي با ايران، آن را به تأخير بياندازند تا مانع پيروزي دموكراتها در انتخابات رياست جمهوري آينده شوند و اين توافق را در دوران حاكميت خود به سرانجام برسانند و از امتياز آن بهره ببرند. اين ماجرا به يك كشمكش سياسي ميان دو حزب قدرتمند آمريكا تبديل شده و همين امر ميتواند عاملي براي تلاش دموكراتها و دولت اوباما براي هموار ساختن مسير توافق باشد و رئيسجمهور آمريكا با استفاده از حق وتو از سدي كه ممكن است جمهوريخواهان در برابر اين توافق ايجاد كنند عبور كند و لابي صهيونيستي را نيز كه قطعاً در پيروزي جمهوريخواهان در انتخابات اخير كنگره با هدف ممانعت از توافق هستهاي با ايران نقش داشتند، ناكام نمايد. صهيونيستها عليرغم همراهي زيادي كه اوباما در جنگ 51 روزه غزه با آنها كرد، در ماجراي توافق هستهاي با ايران بشدت عليه او موضعگيري كردهاند و مصمم هستند هر طور شده مانع اين توافق شوند. بدين ترتيب، اكنون اوباما و حزب دموكرات آمريكا ناچارند از ميان راضي نگهداشتن لابي صهيونيستي و امت?از بزرگ پايان دادن به مشكلات هستهاي با ايران يكي را انتخاب كنند.
3 - اروپائيها هم بيصبرانه در انتظار پايان يافتن مشكلاتشان با مسأله هستهاي ايران و رسيدن به يك توافق جامع هستند. اين، خواسته روسيه و چين نيز هست. بدين ترتيب، از گروه 1+5 يا به تعبير غربيها 3+3 اين آمريكاست كه بايد خود را با بقيه اعضاء تطبيق بدهد و راه را براي شكلگيري توافق جامع و نهائي هموار نمايد.
4 - در ايران نيز همراهي رقباي سياسي دولت با گروه مذاكره كننده هستهاي ميتواند مفيد و مؤثر باشد. آنها بايد با توجه به ابراز اعتمادي كه رهبر انقلاب به مذاكره كنندگان ايراني كردهاند، از اين گروه حمايت كنند و از مانعتراشي بر سر راه آنها خودداري نمايند. اين واقعيت را نميتوان ناديده گرفت كه مذاكرات هستهاي، طولاني و رسيدن به توافق، دشوار شده است. بنابر اين، همه بايد به گروه مذاكره كننده كمك كنند تا خواست مردم كه پايان دادن به مسأله هستهاي با حفظ حقوق ملت و منافع ملي است تحقق يابد. در اين زمينه دستگاههاي تبليغاتي به ويژه رسانه ملي نيز بايد همكاري كنند و اينگونه نباشد كه اخبار مذاكرات را يكطرفه و با تفسيرهاي منفي و بدبينانه منتشر نمايند. در جهان امروز، دستيابي به اخبار و اطلاعات، انحصاري نيست و مردم ميتوانند به واقعيتها دسترسي پيدا كنند. بنابر اين، رسانهها در مسأله هستهاي در عين حال كه تعيين كننده نيستند ولي ميتوانند به مردم آرامش روحي بدهند، مانع سوءاستفاده سوداگران شوند و به گروه مذاكره كننده براي رسيدن به توافق جامعي كه منافع بيشتري را براي كشور در برداشته باشد كمك نمايند.
علاوه بر اين، دموكراتها براي رسيدن به پيروزي در انتخابات رياست جمهوري آينده به موفقيت در مذاكرات هستهاي با ايران نيازمند هستند و براي به دست آوردن اين پيروزي از تمام امكانات خود استفاده خواهند كرد. اروپائيها نيز به توافق جامع هستهاي با ايران نياز دارند و بيش از اين نميتوانند عواقب منفي كشمكش با ايران بر سر اختلافات هستهاي را تحمل كنند. اين واقعيت را به روشني ميتوان از اظهارات مقامات رسمي و غيررسمي كشورهاي اروپائي به دست آورد.
جمعي از شناخته شدهترين چهرههاي سياسي اروپا در مقالهاي كه روزنامه انگليسي گاردين آن را منتشر كرده نوشتهاند: اكنون زمان توافق هستهاي با ايران است و كشورهاي 3+3 (همان 1+5 كه عبارتند از سه كشور اروپائي انگليس، فرانسه و آلمان و سه كشور غير اروپائي چين و روسيه و آمريكا) بايد فرصت ايجاد شده را غنميت بشمرند. آنها نوشتهاند: ما اصرار داريم كه طرفين، تا مهلت معين شده در 3 آذر به توافق برسند، چرا كه به تأخير انداختن زمان توافق، اتخاذ تصميمات را دشوارتر ميكند و به تعويق افتادن توافق فرصت بيشتري به مخالفان براي تخريب روند سياسي مربوط به توافق ميدهد." در ميان نويسندگان اين مقاله، افرادي همچون خاوير سولانا مسئول اسبق سياست خارجي اتحاديه اروپا و وزراي خارجه اسبق و سابق ايتاليا، اسپانيا، سوئد و چند سياستمدار ارشد انگليس وجود دارند كه نشان دهنده اعتبار اين مقاله و محتواي آنست.
مشاور امور خارجي انگليس در مجلس عوام اين كشور نيز گفته است: "اكنون فرصتي تاريخي براي حل مسأله هستهاي ايران وجود دارد. به مذاكره كنندگان احترام ميكنم و متعهد به رسيدن به يك توافق جامع هستيم." مذاكره كننده ارشد هستهاي روسيه نيز گفته است: مذاكره كنندگان در مورد برنامه هستهاي ايران براي پيشرفت گفتگوها آمادگي دارند." جك استراو، وزير خارجه اسبق انگليس نيز گفته است: "تحريمها در متوقف كردن برنامه هستهاي ايران ناكارآمد بود." سخن جك استراو، پاسخي است به اظهارات روز پنجشنبه اوباما رئيسجمهور آمريكا كه گفته بود تحريمهاي شديدي كه عليه ايران اعمال كردهايم موجب شد اين كشور به پاي ميز مذاكره كشانده شود."
قطعاً سخن جك استراو، درست است، زيرا واقعيت اينست كه تحريمها در عين حال كه ناجوانمردانه بودند نتوانستند مسئولين و ملت ايران را وادار به متوقف كردن برنامه هستهاي نمايند و آنچه موجب شد ايران به پاي ميز مذاكره برگردد، انتخابات رياست جمهوري 1392 و روي كار آمدن دولت دكتر روحاني بود كه اعتقادي اصولي به حل و فصل مسائل از طريق مذاكره دارد. اين واقعيت را جك استراو به درستي درك كرده و البته بعيد نيست اوباما هم درك كرده باشد ولي به احتمال زياد به خاطر مصرف داخلي سخن از كارآمد بودن تحريمها به ميان ميآورد به ويژه آنكه بعد از شكست سنگين در انتخابات ميان دورهاي كنگره، نياز بيشتري به اين قبيل سخن گفتنها دارد.
در يك نگاه كلي ميتوان شرايط كنوني مذاكرات را به ويژه با توجه به آنچه قرار است اين هفته در مسقط پايتخت عمان صورت بگيرد اينگونه جمعبندي كرد:
1 - دولت اوباما و حزب دموكرات آمريكا براي كسب پيروزي در انتخابات رياست جمهوري آينده آمريكا به يك امتياز بزرگ نياز دارند. اين امتياز بزرگ ميتواند رسيدن به توافق هستهاي با ايران و پايان دادن به مشكلاتي باشد كه آمريكا در اين زمينه دارد. اوباما، هر چند براي مصارف داخلي ناچار است مطالبي از قبيل آنچه در مصاحبه با خبرنگاران در روز پنجشنبه گفت به زبيان بياورد، ولي در همان حال، وزير خارجه خود را براي مذاكره با وزير خارجه ايران به مسقط ميفرستد، جائي كه يادآور توافق اوليه براي شروع مذاكرات و صورت گرفتن توافقات ديگري بوده است، توافقاتي كه غرب از آنها ضرر نكرده است.
2 - جمهوري خواهان آمريكا، مايل هستند با سنگ اندازي بر سر راه توافق هستهاي با ايران، آن را به تأخير بياندازند تا مانع پيروزي دموكراتها در انتخابات رياست جمهوري آينده شوند و اين توافق را در دوران حاكميت خود به سرانجام برسانند و از امتياز آن بهره ببرند. اين ماجرا به يك كشمكش سياسي ميان دو حزب قدرتمند آمريكا تبديل شده و همين امر ميتواند عاملي براي تلاش دموكراتها و دولت اوباما براي هموار ساختن مسير توافق باشد و رئيسجمهور آمريكا با استفاده از حق وتو از سدي كه ممكن است جمهوريخواهان در برابر اين توافق ايجاد كنند عبور كند و لابي صهيونيستي را نيز كه قطعاً در پيروزي جمهوريخواهان در انتخابات اخير كنگره با هدف ممانعت از توافق هستهاي با ايران نقش داشتند، ناكام نمايد. صهيونيستها عليرغم همراهي زيادي كه اوباما در جنگ 51 روزه غزه با آنها كرد، در ماجراي توافق هستهاي با ايران بشدت عليه او موضعگيري كردهاند و مصمم هستند هر طور شده مانع اين توافق شوند. بدين ترتيب، اكنون اوباما و حزب دموكرات آمريكا ناچارند از ميان راضي نگهداشتن لابي صهيونيستي و امت?از بزرگ پايان دادن به مشكلات هستهاي با ايران يكي را انتخاب كنند.
3 - اروپائيها هم بيصبرانه در انتظار پايان يافتن مشكلاتشان با مسأله هستهاي ايران و رسيدن به يك توافق جامع هستند. اين، خواسته روسيه و چين نيز هست. بدين ترتيب، از گروه 1+5 يا به تعبير غربيها 3+3 اين آمريكاست كه بايد خود را با بقيه اعضاء تطبيق بدهد و راه را براي شكلگيري توافق جامع و نهائي هموار نمايد.
4 - در ايران نيز همراهي رقباي سياسي دولت با گروه مذاكره كننده هستهاي ميتواند مفيد و مؤثر باشد. آنها بايد با توجه به ابراز اعتمادي كه رهبر انقلاب به مذاكره كنندگان ايراني كردهاند، از اين گروه حمايت كنند و از مانعتراشي بر سر راه آنها خودداري نمايند. اين واقعيت را نميتوان ناديده گرفت كه مذاكرات هستهاي، طولاني و رسيدن به توافق، دشوار شده است. بنابر اين، همه بايد به گروه مذاكره كننده كمك كنند تا خواست مردم كه پايان دادن به مسأله هستهاي با حفظ حقوق ملت و منافع ملي است تحقق يابد. در اين زمينه دستگاههاي تبليغاتي به ويژه رسانه ملي نيز بايد همكاري كنند و اينگونه نباشد كه اخبار مذاكرات را يكطرفه و با تفسيرهاي منفي و بدبينانه منتشر نمايند. در جهان امروز، دستيابي به اخبار و اطلاعات، انحصاري نيست و مردم ميتوانند به واقعيتها دسترسي پيدا كنند. بنابر اين، رسانهها در مسأله هستهاي در عين حال كه تعيين كننده نيستند ولي ميتوانند به مردم آرامش روحي بدهند، مانع سوءاستفاده سوداگران شوند و به گروه مذاكره كننده براي رسيدن به توافق جامعي كه منافع بيشتري را براي كشور در برداشته باشد كمك نمايند.