مادران
امروز یا مادران دیروز
فرارو- زهرا
فدایی؛ بسیاری، مادران امروزی را مادرهای خوبی نمیدانند. از نگاه
این "بسیاری"، مادر خوب کسی است که وقتش را صرف فرزندش کند و طبق اصولی
که آموخته، او را "خوب" تربیت کند. اما مادری که سرش به تبلت و تلفن
همراه و لپ تاپ گرم است، عضو گروههای صد من یک غاز است و در شبکههای ظاهراً
اجتماعی
فعالیت میکند، مادری که مشغله بیرون از خانه دارد و حتی دغدغه تحصیل؛ در
تربیت فرزند یا فرزندانش وسواس به خرج نمیدهد و وقتش را بیحساب پای آنها نمیریزد.اما آیا
مادر امروزی، مادر واقعی نیست؟ یا آنطور که گفته شد، حقیقتاً مادر خوبی نیست؟ آیا
مادران در گذشته، خوب بودند؟ مادران دیروز با امروز چه تفاوتی داشتند؟
دهههای گذشته، روزگاری بود که هر چیز جای خود را داشت. ارزشها مشخص بود. جایگاه مادر روشن بود و انتظارات از او معلوم. مادر زنی بود اسطورهای؛ مأمن زمینیاش خانه بود و جایگاه آسمانیاش بهشت. مادران امروز اما بین زمین و آسمان معلقاند؛ نه خانه را کامل دارند، نه بهشت را زیر پای خود میبینند. ارزشهایشان تغییر کرده. جایگاه و وظایفشان دیگر همچون گذشته نیست. خودشان به جبر زمانه چرخیدهاند و باورهایشان با این چرخش، دیگرگون شده است.
در گذشته مادران، زمان زیادتری داشتند. داناییشان هم بیشتر بود چرا که تجربه، نسل به نسل و سینه به سینه از مادرها و مادربزرگها به ارث میرسید. اما شکاف فرهنگی عمیقی که در دهههای اخیر رخ داد، روند انتقال تجربه را یکباره قطع کرد. در واقع مادرهای امروز، دخترهای دیروزی هستند که راه و رسم زندگی را پیش مادران خود نیاموختند و دست خالی وارد زندگی مستقل شدند. رفته رفته یاد گرفتهاند که اطلاعاتشان را زیاد کنند و دانش را جایگزین خلاء دانایی سازند.
در جامعه شهری امروز، مادرها اسیر شتاب زمان شدهاند. بیشتر وقتها دیر میروند، دیر میرسند، دیر بازمیگردند؛ آنقدر در پی زمان میدوند که فرسوده میشوند. کمبود وقت و شتاب مدام در لابهلای شلوغی زندگی شهری، ذهنشان را پریشان میسازد و خودشان را عصبی. از طرفی دچار مادیگرایی افراطی شدهاند؛ از مدل وسایل بازی و مارک لباس فرزندشان گرفته تا مهدکودک و مدرسه و معلم خصوصی سعی میکنند بهترینها را فراهم کنند و در ازای وقت نداشته امکانات بهتری مهیا کنند.
امروزه مادران پا به پای پدرها و حتی جلوتر از آنها، مشکلات ریز و درشت زندگی را به دوش میکشند. گاه سنگینی مشکلات، فشارهای زندگی، استرس، آلودگی هوا، غذاهای ناسالم، کمخوابی مدام، دغدغه فکری، ترافیک، ناامنی و ... مادر را خرد میکند؛ وجودش را چند پاره میکند. مادر امروز آینه تمام نمای زمانه خویش است، وجودی متکثر و خرد خرد. اما در همین وجه چند تکهای است که معنای مادر بودن ظهور میکند.
مادر چندپاره امروزی در همین نقطه، یکباره وحدت مییابد. این تجسم حقیقت مادرانگی است و اوج انسانیت آدمی؛ "خود را به خاطر دیگری ندیدن"؛ مادر امروز به سحر اهورایی مادرانگی تکههای از هم گسیخته خویش را گرد میآورد و به آنی مادری میشود تمام عیار. آنجا که از خویش غایب میشود و تمام دیگری میشود.
"مادر"، امروز و دیروز ندارد. بهتر و بدتر ندارد. "مادر" اگر مادر باشد نه علم میخواهد نه زمان. او تنها سرانگشتی است جادویی. نگاهی است مهربان؛ مادرانگی کیفیتی است در ساحت عاطفه؛ نه کمیتی در جهان مادی.عشق، جادوی مشترک تمام مادرهاست؛ مادرهای آرام خانهدار یا مادران پرمشغله کارمند. آنها که شش دانگ حواسشان جمع فرزندان است و آنها که چشم از تلفن همراه برنمیدارند. عشق مادرانه بین مادران دیروز و امروز و تمام نسلها مشترک است.چه بسا نثار بیدریغ همین عشق، شاه بیت وظایف مادری است. اگر چیزی مانع بروز عشق مادری باشد شر است و باید از میان برداشته شود. مادر بیرون از خانه، مادر عضو شبکههای اجتماعی، مادر دانشجو باز هم مادر است. او زمانی از حیطه مادری خارج میشود که عشق را از فرزندش دریغ کند. مسئله بهتر و بدتر بودن مادران نیست؛ مسئله فقط مادر بودن است.
دهههای گذشته، روزگاری بود که هر چیز جای خود را داشت. ارزشها مشخص بود. جایگاه مادر روشن بود و انتظارات از او معلوم. مادر زنی بود اسطورهای؛ مأمن زمینیاش خانه بود و جایگاه آسمانیاش بهشت. مادران امروز اما بین زمین و آسمان معلقاند؛ نه خانه را کامل دارند، نه بهشت را زیر پای خود میبینند. ارزشهایشان تغییر کرده. جایگاه و وظایفشان دیگر همچون گذشته نیست. خودشان به جبر زمانه چرخیدهاند و باورهایشان با این چرخش، دیگرگون شده است.
در گذشته مادران، زمان زیادتری داشتند. داناییشان هم بیشتر بود چرا که تجربه، نسل به نسل و سینه به سینه از مادرها و مادربزرگها به ارث میرسید. اما شکاف فرهنگی عمیقی که در دهههای اخیر رخ داد، روند انتقال تجربه را یکباره قطع کرد. در واقع مادرهای امروز، دخترهای دیروزی هستند که راه و رسم زندگی را پیش مادران خود نیاموختند و دست خالی وارد زندگی مستقل شدند. رفته رفته یاد گرفتهاند که اطلاعاتشان را زیاد کنند و دانش را جایگزین خلاء دانایی سازند.
در جامعه شهری امروز، مادرها اسیر شتاب زمان شدهاند. بیشتر وقتها دیر میروند، دیر میرسند، دیر بازمیگردند؛ آنقدر در پی زمان میدوند که فرسوده میشوند. کمبود وقت و شتاب مدام در لابهلای شلوغی زندگی شهری، ذهنشان را پریشان میسازد و خودشان را عصبی. از طرفی دچار مادیگرایی افراطی شدهاند؛ از مدل وسایل بازی و مارک لباس فرزندشان گرفته تا مهدکودک و مدرسه و معلم خصوصی سعی میکنند بهترینها را فراهم کنند و در ازای وقت نداشته امکانات بهتری مهیا کنند.
امروزه مادران پا به پای پدرها و حتی جلوتر از آنها، مشکلات ریز و درشت زندگی را به دوش میکشند. گاه سنگینی مشکلات، فشارهای زندگی، استرس، آلودگی هوا، غذاهای ناسالم، کمخوابی مدام، دغدغه فکری، ترافیک، ناامنی و ... مادر را خرد میکند؛ وجودش را چند پاره میکند. مادر امروز آینه تمام نمای زمانه خویش است، وجودی متکثر و خرد خرد. اما در همین وجه چند تکهای است که معنای مادر بودن ظهور میکند.
مادر چندپاره امروزی در همین نقطه، یکباره وحدت مییابد. این تجسم حقیقت مادرانگی است و اوج انسانیت آدمی؛ "خود را به خاطر دیگری ندیدن"؛ مادر امروز به سحر اهورایی مادرانگی تکههای از هم گسیخته خویش را گرد میآورد و به آنی مادری میشود تمام عیار. آنجا که از خویش غایب میشود و تمام دیگری میشود.
"مادر"، امروز و دیروز ندارد. بهتر و بدتر ندارد. "مادر" اگر مادر باشد نه علم میخواهد نه زمان. او تنها سرانگشتی است جادویی. نگاهی است مهربان؛ مادرانگی کیفیتی است در ساحت عاطفه؛ نه کمیتی در جهان مادی.عشق، جادوی مشترک تمام مادرهاست؛ مادرهای آرام خانهدار یا مادران پرمشغله کارمند. آنها که شش دانگ حواسشان جمع فرزندان است و آنها که چشم از تلفن همراه برنمیدارند. عشق مادرانه بین مادران دیروز و امروز و تمام نسلها مشترک است.چه بسا نثار بیدریغ همین عشق، شاه بیت وظایف مادری است. اگر چیزی مانع بروز عشق مادری باشد شر است و باید از میان برداشته شود. مادر بیرون از خانه، مادر عضو شبکههای اجتماعی، مادر دانشجو باز هم مادر است. او زمانی از حیطه مادری خارج میشود که عشق را از فرزندش دریغ کند. مسئله بهتر و بدتر بودن مادران نیست؛ مسئله فقط مادر بودن است.