کو گوش شنوا؟ 27بهمن-93
روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ 26/9/93 وقتی که
حادثه آتش سوزی بزرگ ساختمان 15 طبقه شهید تندگویان واقع در میدان گازی پارس جنوبی
را دچار خسارت عظیمی کرد. طی مقالهای با عنوان: «آتش سوزی در پارس جنوبی را جدی
بگیرید». ضمن تشریح ابعاد و پیامدهای این حادثه در بلندترین ساختمان منطقه عسلویه
و هزینههایی که نظام اسلامی در خارج و داخل به این جهت میپردازد، پیشنهاد تشکیل
کارگروهی از شورایعالی امنیت ملی و اعزام آنان به منطقه برای رسیدگی به موضوع را
داد. به ویژه آن که طی دو سال گذشته بیش از 5 حادثه بزرگ و کوچک در این منطقه به
وقوع پیوسته بود. آن هم در حساسترین منطقه گازی جهان و در پایان مقاله اضافه شده
بود این انتظار جدی مردم است که بدانند چرا در این وضعیت نابسامان اقتصادی و تحریمها
که فریاد آنان را به آسمان رسانده است. بیت المال مسلمین اینگونه صدمه میبیند و
عوامل آن چه کسانی هستند. دشمن خارجی؟ مدیران نالایق؟ ضعف برنامهریزی؟ و یا هر
علت دیگر که امید است پاسخ سوالات آنها بزودی اعلام گردد.
متاسفانه در پاسخ به این هشدار و پیشنهاد، هیچ عکسالعمل ملموسی از ناحیه مسئولین مشاهده نشد تا اینکه بعد از دو ماه آتشسوزی جدیدی این بار در نزدیکی خط لوله انتقال گاز رخ داده است. اگرچه یک منبع آگاه که میخواهد نامش در خبر ذکر نشود در گفت وگو با ایرنا. این حادثه را خارج از محدوده پالایشگاهی و فازی میداند و شایعات مربوط به وقوع انفجار و عمدی بودن آن را مردود میشمارد، ولی این مصاحبه از نظر امنیت ملی ارزش دارد و لازم و ضروری است. آن چه که رسانهها انتظار دارند پاسخ گویی است. معلوم نیست چرا متصدیان این امور، بدین حد دچار بیتوجهی هستند؟ یک مصاحبه با رسانهها میتواند حداقل اقدام باشد. اگر حادثه تعمدی نبوده پس مصاحبه میتواند انجام شود و مغایرتی با امنیت ملی نیز پیدا ننماید. باید مردم بدانند در پارس جنوبی چه میگذرد. حالا که تحریمهای ظالمانه امکان بهرهبرداری از این میدان مشترک گازی را نمیدهد و ثروت ملت را قطریها تاراج میکنند. راجع به دلایل این حوادث پی در پی نیز باید سکوت کرد؟ این راهحل درستی است؟
این حادثه هم میتواند همچون حوادث گذشته رفته رفته بگذرد و فراموش شود ولی کار از بیتفاوتی مردم میگذرد و رسانهها را نیز در بر میگیرد و این چیزی نیست که دولت تدبیر و امید در پی آن باشد.
دیگر چه میتوان نوشت:
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس
دربند آن مباش که نشنید یا شنید
احمد حسینی
متاسفانه در پاسخ به این هشدار و پیشنهاد، هیچ عکسالعمل ملموسی از ناحیه مسئولین مشاهده نشد تا اینکه بعد از دو ماه آتشسوزی جدیدی این بار در نزدیکی خط لوله انتقال گاز رخ داده است. اگرچه یک منبع آگاه که میخواهد نامش در خبر ذکر نشود در گفت وگو با ایرنا. این حادثه را خارج از محدوده پالایشگاهی و فازی میداند و شایعات مربوط به وقوع انفجار و عمدی بودن آن را مردود میشمارد، ولی این مصاحبه از نظر امنیت ملی ارزش دارد و لازم و ضروری است. آن چه که رسانهها انتظار دارند پاسخ گویی است. معلوم نیست چرا متصدیان این امور، بدین حد دچار بیتوجهی هستند؟ یک مصاحبه با رسانهها میتواند حداقل اقدام باشد. اگر حادثه تعمدی نبوده پس مصاحبه میتواند انجام شود و مغایرتی با امنیت ملی نیز پیدا ننماید. باید مردم بدانند در پارس جنوبی چه میگذرد. حالا که تحریمهای ظالمانه امکان بهرهبرداری از این میدان مشترک گازی را نمیدهد و ثروت ملت را قطریها تاراج میکنند. راجع به دلایل این حوادث پی در پی نیز باید سکوت کرد؟ این راهحل درستی است؟
این حادثه هم میتواند همچون حوادث گذشته رفته رفته بگذرد و فراموش شود ولی کار از بیتفاوتی مردم میگذرد و رسانهها را نیز در بر میگیرد و این چیزی نیست که دولت تدبیر و امید در پی آن باشد.
دیگر چه میتوان نوشت:
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس
دربند آن مباش که نشنید یا شنید
احمد حسینی