عباس عبدی: شكست روحاني شكست كيست؟ 28اسفند-9
عباس عبدی که همچون گذشته زیاد نامش مطرح نیست ضمن دفاع کردن برای سلامت همرزمش سعید حجاریان تئوریسین معروف دوم خرداد 76 در مورد شرایط روحانی گفته است «روحاني چند ماه ديگر گرفتاريهاي عجيب وغريبي خواهد داشت؛ بيپولي، پروژههاي عمراني، اخراج كارگران، ناتواني در پرداخت يارانه، حتي بخشي از حقوق كارمندان و...». سپس در جاي ديگري متذكر شدهاند كه «بايد از روحاني دفاع كنيم. چارهاي نداريم. ما از او حمايت كرديم تا رييسجمهور شود، حالا هم بايد حمايتش كنيم تا ادامه دهد.» و در ادامه در برابر اين سوال كه: و اگر شكست بخورد اصلاحطلبان هم شكست خوردهاند؟ پاسخ ميدهد كه: «نه. شكست روحاني شكست ما نيست. او اصلاحطلب نبوده است». البته عباس عبدی نگفته مگر دولت یازدهم روحانی ائتلافی نیست ومدعیان اصلاح طلب در آن حضور ندارند که ادعا کرده خرج مدعیان اصلاح طلب ازروحانی جداست؟
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: اين روزها مصادف با پانزدهمين سالگرد ترور ناجوانمردانه دوست عزيزمان آقاي حجاريان است، اميدواريم ايشان سالهاي سال نيز در ميان ما باشند و گرچه بعيد است سلامت جسمي ايشان به گذشته بازگردد ولي حداقل بايد دعا كنيم كه در همين حد باقي بمانند؛ ولي از بخت خوش اينكه قوه فكري ايشان به سلامت است و همچنان خواهد بود و به همين دليل هم گفتوگوهايش همچنان خواندني است.
ايشان گفتوگوي مفصلي را با سالنامه روزنامه اعتماد انجام داده كه به طور طبيعي در اين گفتوگو به موضوعات متنوعي اشاره شده است. در اين ميان برخي نكات آن برجستهتر شده و در ساير رسانهها نيز به صورت ناقص بازنشر يافته است كه ممكن است به دليل وجود برخي كلمات موجب سوء تعبير شود. يك نكته مهم آن گفتوگو، درباره مشكلات پيش روي دولت روحاني است و گفتهاند كه: «روحاني چند ماه ديگر گرفتاريهاي عجيب وغريبي خواهد داشت؛ بيپولي، پروژههاي عمراني، اخراج كارگران، ناتواني در پرداخت يارانه، حتي بخشي از حقوق كارمندان و...». سپس در جاي ديگري متذكر شدهاند كه «بايد از روحاني دفاع كنيم. چارهاي نداريم. ما از او حمايت كرديم تا رييسجمهور شود، حالا هم بايد حمايتش كنيم تا ادامه دهد.» و در ادامه در برابر اين سوال كه: و اگر شكست بخورد اصلاحطلبان هم شكست خوردهاند؟ پاسخ ميدهد كه: «نه. شكست روحاني شكست ما نيست. او اصلاحطلب نبوده است». همچنين درباره اين سوال كه به نظر شما اصلاحطلبان الان دچار بحران استراتژي و راهبرد هستند، پاسخ ميدهد كه: «بله، تا حدودي هستند. در كل ميدانند چه بايد كرد اما نميدانند از چه طريقي.» تمام بحث اين يادداشت درباره اين چند بخش از گفتوگو است. به طور كلي ذهنيت موجود در پس اين گفتار كه شكست روحاني را شكست اصلاحطلبان نميداند، ناشي از همان فقدان راهبردي است كه در بخش ديگر سخنان جناب حجاريان وجود دارد.در واقع چگونه ميتوان گفت نيرويي كه دچار بحران در راهبرد است، ميتواند نسبت خود را با دولت موجود بدان حد دقيق تعريف و مرزبندي كند كه با قاطعيت، شكست آن را شكست خود نداند؟ گروهي كه تا اين حد مرزبندي دارد، حتما راهبردي قابل فهم هم دارد. اين همه مرز كشيدن ميان اصلاحات و دولت و حتي حكومت، ناشي از فقدان راهبرد است، چون درك مشخصي از دلايل روي كار آمدن اين دولت وجود ندارد و به همين دليل است كه حمايت از آن را ناشي از اجبار و نه انتخاب ميداند. همچنين توضيح داده نميشود كه اگر نيرويي دچار بحران در راهبرد است به طوري كه حتي اختيار و اراده كافي براي خروج از اجبار سياسي ندارد، چگونه ميتوان به آينده آن اميدوار بود؟ واقعيت اين است كه مساله امروز ما در سطح سياست، مساله ملي و نه رقابتهاي جناحي و حزبي است و هنگامي كه مساله ملي است، شكست دولت و حكومت، شكست همه است و نه يك جناح مشخص. اينطور نيست كه بتوان جريده رفت و خود را از زير بار مسووليت رها كرد و با خوشخيالي مدعي شد كه شكست فلاني ربطي به ما ندارد زيرا كه ما از روي اجبار آن را انتخاب و حمايت كردهايم. هيچ كس اصلاحطلبان را مجبور نكرده بود كه از كسي حمايت يا او را انتخاب كنند. اصولا به كار بردن چنين استدلالي براي نيروي سياسي كه خود را پيشرو ميداند، متناقضنماست.نيرويي كه خود را سرآمد و پيشرو ميداند، در هر مقطعي به صورت غيرمسوولانه مدعي نفي انتخاب خود نميشود. جالب اينكه همه آنان وقتي بحث انتخاب دولت ميشود، خودشان را عامل پيروزي روحاني ميدانند و حتي خواهان حضور اصلاحطلبان هم در دولت ميشوند كه حضور هم دارند ولي وقتي كه موقع شكست ميشود، جاخالي ميدهند كه اين دولت ما نيست. كسي كه جلوي آنان را نگرفته، ميتوانستند دولت خودشان را بر سر كار آورند. اگر نتوانستند، قرار نيست كه ديگران جلوي نيروي سياسي مدعي پيشگامي و پيشرو بودن فرش قرمز پهن كنند و با سلام و صلوات آنان را به صندلي قدرت برسانند. البته آقاي حجاريان در جاي ديگر گفتوگوي خود بر فراتر از حزبي و گروهي بودن شكست و پيروزي روحاني تاكيد كردهاند ولي بخشهاي پيشين از سخنان وي زمينه سوءتعبير را فراهم ميكند.مشكل گروههاي بيراهبرد اين است كه همهچيزهاي خوب را ميخواهند، يكجا هم ميخواهند، بدون آنكه به تبعات آنها ملزم باشند. هم ميخواهند آورنده روحاني محسوب شوند و هم مسووليتي را در شكستهاي احتمالي او نپذيرند. هم ميخواهند مسائل را در سطح ملي و فراجناحي مطرح كنند و هم ميخواهند هنگام تحليل، از منظر گروهي و جناحي ابراز عقيده كنند. هم ميخواهند در همه سطوح قدرت حضور داشته باشند و هم اينكه همچنان فاصله خود را افزايش داده و مرزبنديها را شديد كنند. هم ميخواهند كارها درست شود و به نام آنان باشد، هم اينكه خود را در پيشبرد آن كارها منفعل معرفي كنند و در نهايت بگويند كه «نگذاشتند». كسي هم نيست كه بگويد اگر ميگذاشتند كه ديگر نيازي به اصلاحطلبان نبود. آقاي حجاريان به درستي متذكر شدند كه اصلاحطلبان ميدانند چه بايد كرد اما نميدانند از چه طريقي بايد اقدام كرد. ولي نكته اينجاست كه كار اصلي سياستمداران همين بخش دوم است. خب اگر نميدانند از چه طريق اين كارها را انجام دهند، ديگر چه داعيهاي به عنوان يك نيروي سياسي در ميان است؟نكته مهم ديگري كه آقاي حجاريان گفتهاند اين است كه «روحاني اصلاحطلب نيست». اين گزاره اگر به معناي عضويت وي در گروه اصلاحطلبان است، قطعا درست است ولي اصلاحطلبي به معناي صفت رفتاري، سرقفلي كسي نيست و بر حسب اينكه هر فرد يا گروهي تا چه حد به پروژه اصلاحات كمك ميكند، بايد درباره او قضاوت كرد. چه بسا افرادي كه اصلاحطلب بوده باشند ولي در عمل خلاف آن رفتار كرده باشند و برعكس.امروز پرونده اصلاحطلبي فراتر از چارچوب اصلاحطلباني است كه به قول آقاي حجاريان، از نظر راهبردي در بحران هستند. هر كس كه بتواند پرچم اين پروژه را بلند كند، بايد او را كمك كرد. به طور قطع كمكي كه دولت كنوني ميتواند به پروژه اصلاحطلبي كند، بسيار مهمتر از اقداماتي است كه برخي مدعيان اصلاحات درصدد انجامش هستند. شكست اين دولت در مرحله فعلي، شكست اصلاحات نيست چون اصلاحات در ميدان واقعي سياست حضور درخوري ندارد بلكه اين شكست در سطح ملي است. پس مبادا كه به اين پروژه كمك كنيم.نكته آخر اينكه آقاي حجاريان به درستي اشاره ميكند كه «اصلاحات عملا با ضعفهايي كه آخر كار نشان داد، پلهاي پشت سر را خراب كرد. با آمدن احمدينژاد هم خيلي پلها خراب شد و به عقب رفتيم.» پرسشي كه در اين ميان بايد طرح كرد اين است كه آيا اكنون و پس از خراب شدن پلها به اين گزاره رسيدهايم يا همان زماني كه اين پلها تخريب ميشد و در بازي ديگران افتاديم چنين دامي را حس كرديم؟ اگر الان فهميده ايم پس ايراد اصلي به درك نادرست ما از اين فرآيند است كه اين درك نادرست ميتواند كماكان وجود داشته باشد ولي اگر آن زمان متوجه شديم چرا همان زمان براي جلوگيري از عوارض بيشتر، اين خطر را گوشزد و بيان نكرديم؟ از اين بدتر اينكه شايد آن زمان هم گفته شد در حالي كه فرصت شنيدن را از خود سلب كرديم. در هر دو صورت در اين زمينه مسووليت سياسي وجود دارد كه بايد در برابر آن پاسخگو باشيم.
ايشان گفتوگوي مفصلي را با سالنامه روزنامه اعتماد انجام داده كه به طور طبيعي در اين گفتوگو به موضوعات متنوعي اشاره شده است. در اين ميان برخي نكات آن برجستهتر شده و در ساير رسانهها نيز به صورت ناقص بازنشر يافته است كه ممكن است به دليل وجود برخي كلمات موجب سوء تعبير شود. يك نكته مهم آن گفتوگو، درباره مشكلات پيش روي دولت روحاني است و گفتهاند كه: «روحاني چند ماه ديگر گرفتاريهاي عجيب وغريبي خواهد داشت؛ بيپولي، پروژههاي عمراني، اخراج كارگران، ناتواني در پرداخت يارانه، حتي بخشي از حقوق كارمندان و...». سپس در جاي ديگري متذكر شدهاند كه «بايد از روحاني دفاع كنيم. چارهاي نداريم. ما از او حمايت كرديم تا رييسجمهور شود، حالا هم بايد حمايتش كنيم تا ادامه دهد.» و در ادامه در برابر اين سوال كه: و اگر شكست بخورد اصلاحطلبان هم شكست خوردهاند؟ پاسخ ميدهد كه: «نه. شكست روحاني شكست ما نيست. او اصلاحطلب نبوده است». همچنين درباره اين سوال كه به نظر شما اصلاحطلبان الان دچار بحران استراتژي و راهبرد هستند، پاسخ ميدهد كه: «بله، تا حدودي هستند. در كل ميدانند چه بايد كرد اما نميدانند از چه طريقي.» تمام بحث اين يادداشت درباره اين چند بخش از گفتوگو است. به طور كلي ذهنيت موجود در پس اين گفتار كه شكست روحاني را شكست اصلاحطلبان نميداند، ناشي از همان فقدان راهبردي است كه در بخش ديگر سخنان جناب حجاريان وجود دارد.در واقع چگونه ميتوان گفت نيرويي كه دچار بحران در راهبرد است، ميتواند نسبت خود را با دولت موجود بدان حد دقيق تعريف و مرزبندي كند كه با قاطعيت، شكست آن را شكست خود نداند؟ گروهي كه تا اين حد مرزبندي دارد، حتما راهبردي قابل فهم هم دارد. اين همه مرز كشيدن ميان اصلاحات و دولت و حتي حكومت، ناشي از فقدان راهبرد است، چون درك مشخصي از دلايل روي كار آمدن اين دولت وجود ندارد و به همين دليل است كه حمايت از آن را ناشي از اجبار و نه انتخاب ميداند. همچنين توضيح داده نميشود كه اگر نيرويي دچار بحران در راهبرد است به طوري كه حتي اختيار و اراده كافي براي خروج از اجبار سياسي ندارد، چگونه ميتوان به آينده آن اميدوار بود؟ واقعيت اين است كه مساله امروز ما در سطح سياست، مساله ملي و نه رقابتهاي جناحي و حزبي است و هنگامي كه مساله ملي است، شكست دولت و حكومت، شكست همه است و نه يك جناح مشخص. اينطور نيست كه بتوان جريده رفت و خود را از زير بار مسووليت رها كرد و با خوشخيالي مدعي شد كه شكست فلاني ربطي به ما ندارد زيرا كه ما از روي اجبار آن را انتخاب و حمايت كردهايم. هيچ كس اصلاحطلبان را مجبور نكرده بود كه از كسي حمايت يا او را انتخاب كنند. اصولا به كار بردن چنين استدلالي براي نيروي سياسي كه خود را پيشرو ميداند، متناقضنماست.نيرويي كه خود را سرآمد و پيشرو ميداند، در هر مقطعي به صورت غيرمسوولانه مدعي نفي انتخاب خود نميشود. جالب اينكه همه آنان وقتي بحث انتخاب دولت ميشود، خودشان را عامل پيروزي روحاني ميدانند و حتي خواهان حضور اصلاحطلبان هم در دولت ميشوند كه حضور هم دارند ولي وقتي كه موقع شكست ميشود، جاخالي ميدهند كه اين دولت ما نيست. كسي كه جلوي آنان را نگرفته، ميتوانستند دولت خودشان را بر سر كار آورند. اگر نتوانستند، قرار نيست كه ديگران جلوي نيروي سياسي مدعي پيشگامي و پيشرو بودن فرش قرمز پهن كنند و با سلام و صلوات آنان را به صندلي قدرت برسانند. البته آقاي حجاريان در جاي ديگر گفتوگوي خود بر فراتر از حزبي و گروهي بودن شكست و پيروزي روحاني تاكيد كردهاند ولي بخشهاي پيشين از سخنان وي زمينه سوءتعبير را فراهم ميكند.مشكل گروههاي بيراهبرد اين است كه همهچيزهاي خوب را ميخواهند، يكجا هم ميخواهند، بدون آنكه به تبعات آنها ملزم باشند. هم ميخواهند آورنده روحاني محسوب شوند و هم مسووليتي را در شكستهاي احتمالي او نپذيرند. هم ميخواهند مسائل را در سطح ملي و فراجناحي مطرح كنند و هم ميخواهند هنگام تحليل، از منظر گروهي و جناحي ابراز عقيده كنند. هم ميخواهند در همه سطوح قدرت حضور داشته باشند و هم اينكه همچنان فاصله خود را افزايش داده و مرزبنديها را شديد كنند. هم ميخواهند كارها درست شود و به نام آنان باشد، هم اينكه خود را در پيشبرد آن كارها منفعل معرفي كنند و در نهايت بگويند كه «نگذاشتند». كسي هم نيست كه بگويد اگر ميگذاشتند كه ديگر نيازي به اصلاحطلبان نبود. آقاي حجاريان به درستي متذكر شدند كه اصلاحطلبان ميدانند چه بايد كرد اما نميدانند از چه طريقي بايد اقدام كرد. ولي نكته اينجاست كه كار اصلي سياستمداران همين بخش دوم است. خب اگر نميدانند از چه طريق اين كارها را انجام دهند، ديگر چه داعيهاي به عنوان يك نيروي سياسي در ميان است؟نكته مهم ديگري كه آقاي حجاريان گفتهاند اين است كه «روحاني اصلاحطلب نيست». اين گزاره اگر به معناي عضويت وي در گروه اصلاحطلبان است، قطعا درست است ولي اصلاحطلبي به معناي صفت رفتاري، سرقفلي كسي نيست و بر حسب اينكه هر فرد يا گروهي تا چه حد به پروژه اصلاحات كمك ميكند، بايد درباره او قضاوت كرد. چه بسا افرادي كه اصلاحطلب بوده باشند ولي در عمل خلاف آن رفتار كرده باشند و برعكس.امروز پرونده اصلاحطلبي فراتر از چارچوب اصلاحطلباني است كه به قول آقاي حجاريان، از نظر راهبردي در بحران هستند. هر كس كه بتواند پرچم اين پروژه را بلند كند، بايد او را كمك كرد. به طور قطع كمكي كه دولت كنوني ميتواند به پروژه اصلاحطلبي كند، بسيار مهمتر از اقداماتي است كه برخي مدعيان اصلاحات درصدد انجامش هستند. شكست اين دولت در مرحله فعلي، شكست اصلاحات نيست چون اصلاحات در ميدان واقعي سياست حضور درخوري ندارد بلكه اين شكست در سطح ملي است. پس مبادا كه به اين پروژه كمك كنيم.نكته آخر اينكه آقاي حجاريان به درستي اشاره ميكند كه «اصلاحات عملا با ضعفهايي كه آخر كار نشان داد، پلهاي پشت سر را خراب كرد. با آمدن احمدينژاد هم خيلي پلها خراب شد و به عقب رفتيم.» پرسشي كه در اين ميان بايد طرح كرد اين است كه آيا اكنون و پس از خراب شدن پلها به اين گزاره رسيدهايم يا همان زماني كه اين پلها تخريب ميشد و در بازي ديگران افتاديم چنين دامي را حس كرديم؟ اگر الان فهميده ايم پس ايراد اصلي به درك نادرست ما از اين فرآيند است كه اين درك نادرست ميتواند كماكان وجود داشته باشد ولي اگر آن زمان متوجه شديم چرا همان زمان براي جلوگيري از عوارض بيشتر، اين خطر را گوشزد و بيان نكرديم؟ از اين بدتر اينكه شايد آن زمان هم گفته شد در حالي كه فرصت شنيدن را از خود سلب كرديم. در هر دو صورت در اين زمينه مسووليت سياسي وجود دارد كه بايد در برابر آن پاسخگو باشيم.
نمایندگان مجلس به دنبال برکناری دستیار ویژه رئیس جمهور
چرا سخنان یونسی حاشیه ساز شد؟28اسفند-93
مشخص است که جنگ قدرت وثروت باندهای رقیب پس از شکست اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری دوره ی یازدهم 24 خرداد 92 علنی وبس حاد وآشتی ناپذیر شده است .زیرا که شکست خوردگان 24 خرداد 92 بسیج شده اند تا بطور همه جانبه با آویزان شدن بهر بهانه ای به دولت روحانی حمله کنند . حال موازی انتقادشدیدی که به ادامه ی مذاکرات هسته ای و اقدامات وزارت فرهنگ و ارشاد دولت روحانی می کنند .بهانه ی جدیدی هم دارند که موضع آخوند یونسی در مورد عراق است . برای همین گزارش شده اعضای بازار مکاره به دنبال برکناری دستیار ویژه روحانی اند.
فرارو- مخالفان، دولت برای حمله به دولت بهانه تازه به دست آوردند. این بهانه سخنان جنجال برانگیز دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی بود و حالا خواستار برکناری او شده اند و عدم برکناری اش را حمایت از او می دانند و تهدید کردن که در این صورت اوضاع متفاوت خواهد شد.«در حال حاضر عراق نه فقط حوزه تمدنی نفوذ ماست بلکه هویت، فرهنگ، مرکز و پایتخت ماست و این مسئله هم برای امروز است و هم گذشته» این همان اظهارات دردسرساز علی یونسی دستیار ویژه رییس جمهور است.
اگر چه او در در مصاحبهای با شبکه العالم، در این باره توضیحات بیشتری داد و اعلام کرد که ایران به هیچ وجه در صدد مخدوش شدن تمامیت ارضی و استقلال کشورها به ویژه عراق نیست اما وزارت امور خارجه عراق در بیانیهای ضمن ابراز «تعجب» و «انزجار» از این سخنان اعلام کرد که عراق اجازه نمیدهد به حاکمیت ملی آن تعرض شود.پس از آن مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز تاکید کرد که سیاست جمهوری اسلامی همواره مبتنی بر احترام به حاکمیت، تمامیت ارضی، ثبات، امنیت و انسجام ملی همه کشورها بهویژه کشورهای همسایه است.
با این حال فرصت خوبی به دست مخالفان دولت آمده تا یک بار دیگر حرفهای یونسی را بهانه کرده و رییس دولت یازدهم را به چالش کشند.ناراحتیها که از سخنان قبل از این در خصوص اقلیتها و اهل سنت باقی مانده بود اکنون به اظهارات اخیر یونسی اضافه شد تا عده ای در مجلس نامه نوشته و خواهان برکناری وی شوند.
حقیقتپور: یونسی برکنار نشود یعنی روحانی آن سخنان را گفته است
نامه ای که در جلسه یکشنبه با ۱۰۴ امضا اعلام وصول شد و منصور حقیقتپور، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در گفتوگو با فرارو در رابطه با ضرورت نوشتن آن گفت: ما در داخل و خارج از کشور شرایط حساسی داریم و این شرایط ایجاب میکند که رفتاری کاملا حکیمانه داشته باشیم.
وی در توضیح رفتار حکیمانه گفت: باید بتوانیم کشور با آرامش کامل و کمترین هزینه مدیریت کنیم.
نماینده اردبیل در مجلس با اشاره به اظهارات اخیر یونسی گفت: آقای یونسی در مسئولیت اخیر خود رفتارها و ادبیات پرهزینه ایی را در ابعاد سیاسی، قومیتی و برون مرزی داشتهاند.حقیقتپور با تاکید بر تاثیر اظهارات یونسی بر روابط خارجی ایران در سطح خاورمیانه گفت: دیدیم که سعدحریری به اظهارات یونسی واکنش نشان داد.وی افزود: ما از آقای رییس جمهور به جد خواهانیم که ایشون را برکنار کنند و در کمیسیون امنیت ملی حتما این مساله را پیگیری خواهیم کرد.عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در پاسخ به این پرسش که آیا برکناری یونسی مشکلات کشور را حل میکند، گفت: خواسته ما این است که ایشون سمت دستیار رییس جمهور را نداشته باشد و پس از آن هر چه خواست بگوید.وی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر که اگر آقای روحانی در پاسخ به خواسته شما اقدام به برکناری یونسی نکند، چه خواهید کرد؟ گفت: در این صورت روشن میشود که یونسی همه این حرفها را با تایید رییس جمهور زده است و در حقیقت حرفهای پشت پرده روحانی بوده است و موضوع متفاوت میشود و ما نیز گام بعدی را بعدا اعلام میکنیم.این نماینده مجلس در خصوص اینکه آیا توضیحات بیشتری از سوی دستیار رییس جمهور میتواند این مشکل را حل کند یا خیر، گفت: خیر، توضیحات ایشون قابل پذیرش نیست چون پیش از این در حوزه اقلیتها، مسایل اهل سنت و... نیز حرفهایی زده بودند و ما در کمیسیون امنیت ملی جزییات حرفهای ایشون را رصد کرده و به این جمع بندی رسیدهایم که وی برای جمهوری اسلامی دردسرساز خواهد شد.
جوکار: جنس سخنان زاکانی و جنتی باسخنان یونسی یکی نیست
محمد صالح جوکار، عضو کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با فرارو ضمن تاکید بر اینکه اظهارات اخیر یونسی تمامیت ارضی کشور دیگری را هدف قرار گرفته است، گفت: این موضوع به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست زیرا ایران هراسی را تقویت میکند.وی با اشاره به اینکه کمکها مستشاری ایران به عراق در مبارزه با داعش به خاطر ایجاد همگرایی میان کشورهای منطقه بوده است، گفت: گفتههای آقای یونسی دقیقا در جهت عکس این هدف بود و بیان آن از سوی دستیار عالیترین مقام اجرایی کشور هزینه ساز است.جوکار در پاسخ به این پرسش که چرا مجلس در مقابل دیگر حرفهای هزینه بر مسئولان مانند تبریک به مناسب فوت پادشاه عربستان از تریبون نماز جمعه یا حکومت بر ۴ پایتخت عربی که از سوی علیرضا زاکانی عنوان شد، ساکت مانده بود؟ گفت: اینها به هیچ وجه قابل قیاس نیست زیرا موضوع تمامیت ارضی نبوده است.این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در توضیح تفاوت میان حرفهای یونسی و علیرضا زاکانی مبنی بر اینکه «ایران هم اکنون بر ۴ پایتخت عربی یعنی بغداد و دمشق و بیروت و صنعا حکومت میکند» گفت: منظور حکومت بر پایتختهای عربی نبوده است بلکه حرف از همراهی و همسویی است و کاملا با هدف گرفتن تمامیت ارضی تفاوت دارد.
وی در مورد هزینه تبریک گفتن به مناسبت فوت پادشاه عربستان از تریبون نماز جمعه نیز گفت: این موضوع نیز هیچ ارتباطی با مساله کنونی ندارد. بعد فوت یک فردی کسی، همه تسلیت میگوید حالا کسی هم تبریک گفته است، مشکلی ایجاد نمیشود.به گفته وی لغو سفر حج عمره ایرانیان از سوی عربستان هم هیچ ارتباطی به این اظهار نظر ندارد و در ادامه رفتار متخاصمانه عربستان علیه جمهوری اسلامی بوده است.جوکار در ادامه افزود: با فرض اینکه کسی هم قبلا اشتباهی کرده باشد نمیتوان اشتباهات یک مقام مسئول را توجیه کرد و باید به جای مچ گیری به دنبال اصلاح بود.این نماینده مجلس همچنین با تاکید بر اینکه مجلس به آقای رییس جمهور تذکر داده است، گفت: تصمیم با ایشان است که هزینه این اظهارات را در روابط منطقی ایی بپذیرد و یا با برکناری یونسی این هزینه را تقلیل دهد.وی در پاسخ به این پرسش که اگر قصد کم کردن هزینهها و حفاظت از منافع ملی است چرا مسئولان کشور با حمایت از یونسی و ارایه توضیحات پیرامون اظهارات وی برای کاهش هزینهها کاری نکردند، گفت: برخورد با وی بهترین شیوه است که نشان میدهد کلیت جمهوری اسلامی حرفهای او را تایید نمیکند.