دزدانِ مرد
نمایشگاهدار در شبکه تلگرام شناسایی شدند
در این پرونده تنها دو برادر دوقلو
بازداشت شدهاند که ادعا میکنند نقشی در آدمربایی نداشتهاند.به گزارش روزنامه شهروند، پسر ثروتمندی
که گرفتار ٦ مرد خشن شده بود، توانست با گانگستربازیهایش از دست این آدمرباها
نجات پیدا کند. این مردان خشن برای سرقت بنز ٥٠٠میلیون تومانی مرد نمایشگاهدار
به خانه او حمله کرده بودند.روز ١٩ شهریور امسال دو پسر پراید سوار
زمانی که در اتوبان یادگار امام درحال حرکت بودند، ناگهان یک پسر جوان برهنهای را
دیدند که با سر و صورت خونین به داخل اتوبان پرید و درخواست کمک کرد. این دو پسر
جوان خودروی خود را متوقف کرده و او را سوار کردند. پسر برهنه که به شدت ترسیده و
سراسیمه بود، به این دو جوان گفت که او را ربوده بودند و او موفق به فرار شده است.
این پسر از آنها خواست که او را به کلانتری ستارخان که محل زندگیاش بود، برسانند.
اعلام شکایت
شاکی زمانی که به کلانتری رسید به
ماموران گفت: «من داخل خانه خودمان در ستارخان تنها بودم. پدر و مادرم رفته بودند
بیرون و من هم میخواستم به حمام بروم. درحالیکه برهنه بودم ناگهان زنگ در خانهمان
را زدند. من آیفون را جواب دادم که مردی گفت مامور اداره برق است. من هم در را باز
کردم. تا میخواستم به داخل حمام بروم، اینبار در داخل آپارتمان را زدند و من از
چشمی به آن نگاه کردم. یک مرد پشت در بود. برای همین در را باز کردم که ناگهان این
مرد مرا هول داد و گفت که مامور پلیس آگاهی است. این مرد خشن بدون اینکه به حرفهای
من توجهی کند وارد خانه شد و پشت سرش ناگهان ٥ مرد دیگر نیز وارد شدند. آنها چاقو
داشتند و با آن مرا تهدید کردند. در این میان مرا به شدت مورد ضرب و شتم قرار
دادند و حتی اجازه ندادند که لباس بپوشم. در این میان این مردان خشن با تهدید چاقو
از من خواستند سوئیچ خودروی بنزم که ٥٠٠میلیون تومان ارزش داشت را به آنها بدهم.
نمیدانستم باید چکار کنم، برای همین به آنها گفتم که باید خانه را بگردم تا سوئیچ
را پیدا کنم. من به این بهانه سمت در رفتم و در یک لحظه در را باز کردم و داخل راهپله
شدم. من با فریاد از همسایههایمان کمک خواستم، ولی این مردان دستبردار نبودند.
آنها تا راهپله هم آمدند و باز مرا گرفتند.
آنها به همسایهها گفتند که مامور اداره
آگاهی هستند و اگر کسی دخالت کند، بازداشت میشود. برای همین کسی جرات نکرد به ما
نزدیک شود و باز هم من گرفتار آدمرباها شدم. این مردان مرا به داخل صندوق عقب یک
خودروی رانا بردند و در را بستند. درحالیکه داشتم داخل صندوق عقب خفه میشدم،
خودرو نیز حرکت کرد و با سرعت زیادی در خیابان میرفت. من هم در آن میان یک آچار
پیدا کردم و توانستم از طریق آن در را باز کنم. درحالیکه خودرو همچنان با سرعت
زیاد درحال حرکت بود، من به رانندههای خودروهای اطراف علامت دادم و در یک حرکت
خودم را از صندوق عقب به پایین پرتاب کردم. بعد از آن درحالیکه زخمی شده بودم
بدون اینکه فرصتی به آدمرباها بدهم از روی زمین بلند شدم و خودم را به اتوبان
رساندم.»
ردپای دو برادر دوقلو
با اعلام این شکایت، ردیابیهای ماموران
پلیس درباره شناسایی ٦ آدمربای خشن آغاز شد. در شرایطی که کارآگاهان درحال کار و
بررسی این پرونده بودند، چند ساعت بعد خبر رسید که خودروی رانا با همان مشخصاتی که
شاکی اعلام کرده بود، در همان حوالی با یک خودروی وانتمزدا تصادف کرده است.
ماموران بلافاصله راهی محل تصادف شدند که مشخص شد ٦ مرد پس از تصادف از خودرو
پیاده شده و با جا گذاشتن آن در محل، پا به فرار گذاشتهاند. برای همین استعلام
مشخصات صاحب این خودرو انجام شد و ماموران متوجه شدند که این خودروی رانا متعلق به
یک زن است. این زن پس از شناسایی به ماموران گفت که خودرویش آن روز دست دو پسر
دوقلویش بوده که سرقت شده است.
سرنخ تلگرامی
با وجود این اظهارات، شاکی تصویر این دو
پسر دوقلو را دید و گفت که آنها هیچکدام جزو آدمرباها نبودهاند. بنابراین باز
هم تحقیقات دراینباره ادامه یافت تا اینکه این بار شاکی با مراجعه به پلیس به
ماموران گفت: «من از یک پسر به نام محسن ١٨٠میلیون تومان پول طلب دارم که او
هربار با بهانهای از دادن پول امتناع میکرد. اما من از او چک داشتم و میدانست
که اگر پولم را ندهد چک را به اجرا میگذارم. برای همین به او مظنون شدم و با خودم
گفتم شاید او این مردان را اجیر کرده تا چک را از من سرقت کند. در شرایطی که به
این مرد مظنون بودم، عکس او را در کنار عکس یکی از این برادران دوقلو، در پروفایل
تلگرامش دیدم. برای همین مطمئن شدم که این گروگانگیری کار خودش است.»
با این اظهارات، ماموران بار دیگر به
سراغ دو برادر دوقلو رفتند و آنها را تحت بازجویی قرار دادند. صبح دیروز این دو
برادر با حضور در شعبه سوم دادسرای جنایی تهران منکر هرگونه دخالت در این آدمربایی
شدند. آنها به بازپرس گفتند: «محسن از دوستان صمیمی ما است. او چند وقت پیش نزد ما
آمد و گفت که خودروی رانای مادرم را امانت میخواهد. ما هم که به او اعتماد داشتیم
خودرو را به او قرض دادیم. ولی محسن چند ساعت بعد آمد و گفت که این خودرو سرقت شده
و باید اعلام شکایت کنید. ما هم شکایت کردیم. ولی اصلا در جریان این آدمربایی
نبودیم.»
با وجود انکار این دو برادر دوقلو، آنها
به دستور منافیآذر بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران بازداشت شدند تا تحقیقات
دراینباره تکمیل شود.