احياي كانون منحله نويسندگان مصداق بارز نفوذ فرهنگي

یك نويسنده در گفت وگو بااوین نامه  كيهان: احياي كانون منحله نويسندگان مصداق بارز نفوذ فرهنگي 29 مهر -94
سربازجو شریعت نداری پس از به بازی گرفتن نوچه اش در نگاه در شماره ی روز گذشته علیه ی کانون نویسندگان  در اوین نامه اش اکنون با گف تو گو با یک مهره ی دیگر احیای کانون نویسندگان را مصداق نفوذ دشمن نامیده است.

طي هفته هاي اخير، برخي از رسانه هاي اجاره اي وابسته به کانون هاي سياسي مدعي اصلاحات، سلسله مطالبي را درباره چهره هاي برجسته کانون منحله نويسندگان منتشر کردند. اين مطالب گوياي تلاش آشکار اين جريان هاي سياسي براي برپا کردن دوباره اين کانون منحله است.
    سرويس ادب و هنر-

    احمد شاکري نويسنده و منتقد ادبي در پاسخ به سوال کيهان درباره چرايي تلاش جريان شبه روشنفکر براي احياي کانون منحله نويسندگان گفت: آنها همواره تلاش داشته اند اين کانون را با وجودي که يک تشکل غيرقانوني و منحله است احيا و مطرح کنند. اما مسئله اين است که اساسا کانون نويسندگان داراي سابقه اي است که نشان مي دهد همواره در تضاد با انقلاب و در تقابل با نظام جمهوري اسلامي بوده است. اين تضاد در بيانيه مشهور کانون نويسندگان در دوران دفاع مقدس دادند که انقلاب اسلامي را مسبب شروع جنگ تحميلي دانستند، مشهود بود. در ادامه نيز در وقايع مهمي چون فتنه سال 88 کانون نويسندگان تاجايي که توان داشتند تلاش کردند در کنار جريان هاي اپوزيسيون و برانداز، قرار بگيرند.

    وي ادامه داد: جداي از اين نيز رفتارهاي فردي اعضاي کانون نويسندگان نيز گوياي همين وضعيت است. آثار و نوشته ها و اظهار نظرهاي آنها نشان داده که تلاش کرده اند تا ادبيات را از ساحت سياست جدا کرده و ادبيات متعهد را نوعي ادبيات دولتي معرفي کنند. از ابراهيم گلستان که در آثارش اهل دين را به سخره مي گيرد و به برخي معصومين جسارت مي کند تا ساير اعضاي اين کانون.

    نويسنده «عريان در برابر باد» در ادامه بيان کرد: نکته مهم اين است که بدنه اصلي کانون منحله نويسندگان، بسيار پير و دچار انشقاق شده است. به همين دليل هم اساسا، اين تشکل جايگاه اوليه خود را در عرصه ادبيات امروز ايران ندارد. اعضاي اين کانون، ديگر از زايش و خلاقيت ادبي افتاده اند و ديگر مرجع و محل ارجاع نويسندگان طيف خودشان هم نيستند. اما سوال اين است که اين تشکل چرا به مطرح کردن اعضا و نويسندگان خود اميدوار شده است؟ پاسخ را بايد برخي از رفتارهاي سياستمداران و مديران فرهنگي دانست. به عنوان مثال، محمود دولت آبادي از اين مي گويد که يکي از مديران وزارت ارشاد براي او ماشين فرستاد تا در دفترش حضور يابد و درباره روال ارائه مجوز به کتابش صحبت کنند. يا عکسي که از همين نويسنده در کنار مدير ارشد فرهنگي کشور منتشر شده و گوياي تحقير اين مدير توسط وي است، نشانه هاي يک تزلزل هستند.

    شاکري تصريح کرد: اينکه رهبر معظم انقلاب درباره نفوذ فرهنگي غرب هشدار مي دهند يکي از مصداق هايش، چراغ سبز نشان دادن به جريان شبه روشنفکري است. چون اين روند باعث مي شود که آنها به مديريت و کانون هاي تصميم گيري فرهنگي کشور نفود کنند. متاسفانه اين گونه چراغ سبزها در دولت جديد بسيار زياد شده است.

    نويسنده رمان «انجمن مخفي» اظهار داشت: بيانات رهبر انقلاب در حوزه فرهنگ، مسئولين فرهنگي را موظف به حمايت از نيروهاي متعهد جوان مي کند. اما چرا مديران وزارت ارشاد از افرادي حمايت مي کنند که نه جوان هستند و نه متعهد؟ احتمالاپاسخ آنها اين خواهد بود که مي خواهند بگويند فضا باز شده و همه مي توانند کار کنند. اما در عمل، آنچه اتفاق مي افتد ضيق شدن فضا و دريغ امکانات نسبت به جريان متعهد است.