يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "ميز منفجره در جنگ يمن "

اوین نامه ی کیهان 2 شنبه 2 آذرماه سال 1394
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "ميز منفجره در جنگ يمن "
«جنگ تبديل به يک ماجراجويي بزرگ براي عربستان شده است و نتيجه اي جز ويراني براي يمن و شکست براي عربستان نخواهد داشت.» اين جمعبندي چند روز پيش پايگاه تحليلي خبري «المانيتور» از وضع جاري جنگ در يمن است کما اينکه راديو سازمان سيا- فردا- دو روز پيش به نقل از فعالان حقوق بشري يمن گفت تاکنون 23 هزار شهروند يمني - طي 8 ماه گذشته - بر اثر حملات ائتلاف غربي، کشته و مجروح شده اند در عين حال مجله «اشپيگل» هفته پيش طي تحليلي نوشت در حالي که عربستان به دو هدف اعلام شده شامل بازپس گيري صنعا از انصارالله و بازگرداندن دولت منصور هادي به يمن نرسيده است ناگزير به استفاده از نيروهاي سوداني شده که پيش از اين به دليل ارتکاب جنايت جنگي در «دارفور» متهم بوده اند.
    
تصوير جنگ يمن در رسانه هاي غربي و طبعا در ميان مقامات غرب از نااميدي آنان از پيروزي عربستان در جنگ حکايت مي کند. اعمال فشار آمريکا و اروپا بر رژيم عربستان براي خروج از وضع فعلي و رسيدن به چارچوبي که در آن ضمن رفع نگراني هاي غرب از قدرت گرفتن نيروهاي انصارالله در يمن، به جنگ نظامي خاتمه دهد، نشان مي دهد روند کنوني جنگ يمن به هيچ وجه مطلوب غربي ها و به خصوص آمريکايي ها نيست. 
    
در اين بين غرب و عربستان در تاکتيک دچار اختلاف نظر اساسي مي باشند. عربستان معتقد است مذاکره با جنبش انصارالله در شرايطي که به اندازه کافي اقتدار دارد منجر به پذيرفتن فهرستي از خواسته هاي اين گروه مي شود که در راس آن پايان يافتن جنگ و رفع محاصره خواهد بود و اين در حالي است که اگر فشار جنگ و محاصره از روي مردم يمن و جنبش انصارالله برداشته شود و در عين حال سلاح در دست انصار باقي بماند به معناي بي نتيجه بودن کامل جنگ است عربستان به شدت از پذيرش آتش بس پيش از آنکه به يک نتيجه تا حدي قابل قبول برسد، اجتناب مي کند. اما غرب و به خصوص آمريکا معتقد است اگر قرار بود از طريق تهاجم نظامي، اتفاق قابل قبولي در يمن بيفتد بايد در اين 8 ماه که انواعي از تهاجمات هوايي، دريايي و زميني عليه يمن بکار گرفته شده است، مي افتاد. آمريکايي ها با نگاه به صحنه عملياتي معتقدند وقتي عربستان نتوانسته از پيروزي هاي خود در جنوب براي تضعيف انصارالله استفاده کند و عملامديريت جنوب به دست القاعده و حراک جنوبي افتاده است، چه شانسي براي تغيير صحنه طي يک تا دو ماه آينده دارد. از نظر آمريکا وقت آن فرا رسيده است تا سرنوشت بحران عربستان به گفت وگوهاي سياسي سپرده شود و با استفاده از ساز و کارهاي حقوقي و سياسي، حرکت انصارالله مهار گردد. هيلاري کلينتون که به نوعي مواضع آمريکا را در بحران يمن بازگو کرده است، مي گويد: «عربستان همه منابع خود را عليه حوثي ها در يمن و ايران به عنوان حامي حوثي ها متمرکز کرده است. حرف من به آنها اين است که اگر ايران را رها کنيم، نفوذ آن در حوزه عربي گسترده تر مي شود اما چگونه مي توانيم ايران را تضعيف کنيم؟»
    در واقع اختلاف نظر عربستان و غرب بر سر اصل موضوع مهار انصارالله نيست بلکه مهار انصارالله يک امر مشترک مفروض است. اختلاف آنان در اين است که 8 ماه جنگ براي اثبات اينکه مي توان با بمباران به نتيجه رسيد، کافي است يا نه؟ عربستان مي گويد کافي نيست و آمريکا مي گويد کافي است. آمريکايي ها معتقدند اگر انصارالله به مذاکره اي تن دهد که مبناي آن قطعنامه 2216 باشد مي توان در يک دوره يک تا دو ساله آن را خلع سلاح کرد و زمين را از دست آنان گرفت. غرب اين را شدني و عربستان اين را ناشدني مي داند. از منظر غرب، ادامه حيات انصارالله در يمن به حمايت ايران وابسته است و ما مي توانيم با اعتراف به نقش موثر ايران در پرونده يمن، آن را در مذاکراتي شريک کنيم که انتهاي آن خلع سلاح و خلع الارض انصارالله باشد. از منظر آمريکايي ها و اروپايي ها، ايران روند مذاکره پيرامون مسائل منطقه اي را پذيرفته و اين اولين گام در حل پرونده يمن مطابق با الگوي غرب است و در اين مسير انصارالله ناچار است پاي ميز مذاکره بيايد و اندک اندک به خلع سلاح و تسليم شهرها تن دهد در اين صورت، انصار به شدت ضعيف شده و قادر به مزاحمت براي عربستان و ديگران نيست. در منظر رژيم سعودي، خطر انصارالله براي عربستان تا زماني که خلع سلاح نشود ولو آنکه شهرها را تحويل دهد، برطرف نمي شود. از اين رو يکي از مقامات انگليسي حدود يک ماه پيش به يک مقام وزارت خارجه ايران گفته بود: «عربستان نگران موشک هاي انصارالله است و براي پايان دادن به جنگ يک تضمين قابل قبول مي خواهد» اشاره اين مقام انگليسي به اين نکته است که مهمترين نگراني عربستان تسلط انصارالله بر پايتخت و يا چند مرکز استان نيست بلکه آنچه نگراني اصلي سعودي را تشکيل مي دهد، سلاح هاي انصارالله است.
    اختلاف نظر کنوني آمريکا و عربستان که چندي است به عرصه هاي رسانه ها کشيده شده و به کنايه زني مقامات غرب عليه عربستان انجاميده، نبايد ما را به اشتباه اندازد و گمان کنيم که موضع ما و غرب در اين جنگ يکي است و هر دو روي پايان دادن به تجاوز عربستان به يمن توافق داريم. واقعيت اين است که همين حالاکه غربي ها در اشپيگل مي نويسند «عربستان جنگ را با دسته چک اداره مي کند»، از جنگنده هاي سعودي در هوا پشتيباني مي کنند هنوز هم مثل روزها و هفته هاي اول جنگ هواپيماهاي لجستيکي آمريکايي در آسمان صنعا به جنگنده هاي سعودي سوخت و بمب مي رسانند. هنوز هم هواپيماهاي عربستاني از ناوهاي غول پيکر آمريکايي در خليج عدن براي حمله پرواز عليه مردم يمن استفاده مي نمايند پس غرب عليرغم آنکه به نتيجه رسيدن اين جنگ اميد ندارد اما اندکي هم در حمايت از سعودي فروگذاري نمي کند. نکته ديگر اين است که براساس نقشه غرب جنگ بي نتيجه هوايي بايد متوقف شود ولي محاصره دريايي و هوايي - براساس قطعنامه 2216- بايد استمرار يابد و از سوي ديگر جنگ عليه انصارالله در روي زمين و از طريق «مزدوران» بايد استمرار داشته باشد. پس طرح غرب اين نيست که جنگ متوقف شود و يا مردم مظلوم يمن مجالي براي تنفس پيدا نمايند. در واقع نتيجه اين طرح اين است که متجاوز که از تجاوز نظامي و حمله مستقيم طرفي نبسته، از جنگ مستقيم رها مي شود ولي حريف آن که مردم مظلوم يمن هستند کماکان در شرايط جنگي بسر خواهند برد. در اين ميان ميز مذاکره بعنوان يک جزء مکمل محاصره و درگيري داخلي به ضرر انصارالله عمل مي کند و حضور انصارالله در اين مذاکرات يا حضور فرضي ايران در اين مذاکرات تعهداتي را براي انصار و ايران در پي مي آورد و به نوعي کامل کننده نقشه آمريکا خواهد بود.
    آمريکايي ها معتقدند، بحران يمن با پايان حمله هوايي عربستان عليه اين کشور به پايان نمي رسد و در چند وجه استمرار پيدا مي کند يک وجه آن اين است که القاعده که تا پيش از جنگ عربستان عليه يمن، بشدت ضعيف بود و بارها از انصارالله شکست خورده بود، هم اينک دو استان حساس عدن و حضرموت را در اختيار دارد و يک هماورد قوي براي انصارالله به حساب مي آيد. يک وجه ديگر، آن است که «حراک جنوبي» که تا پيش از جنگ از يک سو قدرت مهمي به حساب نمي آمد و از سوي ديگر به انصارالله تا حد زيادي نزديک بود، هم اينک به يک بازيگر فعال امنيتي تبديل شده و با انصارالله هم در مقطع تصرف عدن درگير شده و به يک محور مزاحم انصار تبديل گرديده است. يک وجه ديگر قوت گرفتن نيروهاي منصور هادي است که پيش از جنگ وجود خارجي نداشتند. از نظر آمريکا بعد از پايان جنگ انصارالله ناگزير به درگيري در سه جبهه داخلي است و بشدت ضعيف خواهد شد. وقتي تجاوز عربستان قطع شود و انصار در صحنه داخلي درگير بحران باشد، ناگزير به دنبال محمل هاي حقوقي خواهد رفت که مهمترين آنها، سازمان ملل و کشورهاي عرب متحد آمريکا- مثلاعمان- خواهد بود. از نظر آمريکايي ها، توسل روز افزون انصارالله به نماينده دبيرکل سازمان ملل و ابتکار آن پس از جنگ و مراجعه به عمان و يا هر کشور ديگر عرب، آرام آرام به آنکادره و کاناليزه شدن انصارالله منجر شده و آن را از شکل و فرم يک «جنبش انقلابي» خارج مي نمايد. خروج از چنين هويتي (position) خواه ناخواه آن را از يک گروه معارض به يک گروه قانوني تبديل مي کند که از نظر آمريکايي ها، اين مساوي است با پذيرش خلع سلاح و تبديل شدن به يک گروه مدني. از سوي ديگر آمريکايي ها معتقدند دمکراتيزه شدن انصارالله به پايگاه مردمي آن بشدت آسيب وارد کرده و به مرور آن را از تاثير مي اندازد.
    
اما واقعيت اين است که وراي اختلافات عربستان و آمريکا درباره نحوه مهار انصارالله، اين جنبش انقلابي يک جنبش پخته و با تجربه است ضمن آنکه ايران بعنوان مهمترين متحد منطقه اي انصارالله بي تجربه نيست. شرکت در گفت وگويي سياسي هم الزاما به معناي پذيرش دستور کار طرف مقابل نيست. انصارالله مي گويد اولين نتايج گفت وگوها بايد آتش بس و رفع محاصره باشد و دومين نتايج بايد رسيدن به يک توافق يمني يمني براي شکل دهي به دولت و حل و فصل اختلافات باشد.
    
برخلاف تصور آمريکايي ها، انصارالله روي طرح 7 ماده اي خود که در مسقط به ولدشيخ نماينده دبيرکل سازمان ملل داده، تاکيد دارد و تنها بحث درباره قطعنامه 2216 را پذيرفته نه اينکه آن را به رسميت شناخته است. انصارالله معتقد است بحث درباره سلاح انصارالله بايد به زماني سپرده شود که قانون اساسي يمن با اکثريت آراء مردم تصويب شده و بر اساس آن دولتي شکل گرفته باشد کما اينکه تحويل ادارات دولتي در صنعا و ساير مراکز استانها نيز مستلزم شکل گيري دولت قانوني است. بنابراين کاملاواضح است که انصار حاضر نيست در چارچوب يک طرح آمريکايي به مذاکره بپردازد. اما در عين حال واقعيت اين است که ميز مذاکره بسيار لغزنده است بخصوص زماني که يک طرف آن سازمان ملل و نماينده آن بر قطعنامه اي تاکيد دارند که دربردارنده منافع و اغراض دشمنان انصارالله است. نويسنده: سعدالله زارعي